2- ایمان و عمل صالح، ملازم یکدیگر
3- رابطه اهل ایمان با خدا و کتاب او
4- تسلیم بودن اهل ایمان در برابر دستورات پیامبر
5- رابطهی اهل ایمان با خانواده و فرزندان
6- دوری از تحقیر و کوچک شمردن افراد جامعه
7- توکل بر خداوند، نشانهی مؤمن واقعی
8- بشارتهای الهی برای اولیای خدا
موضوع: شناخت اولیای خدا
تاریخ پخش: 24/11/87
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
یکی از کلماتی که در جامعهی ما گاهی گفته میشود، میگویند: فلانی از اولیای خدا است. امروز ببینیم این اولیاء الله چه کسانی هستند، و چه بشارتهایی به آنها داده شده است؟
موضوع بحث، شناخت اولیاء خدا، قرآن میفرماید: «أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون» (یونس/62) «الَّذینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ» (یونس/63) از آن عربیهای آسان است خیلیها ترجمهاش را میفهمند. «لَهُمُ الْبُشْرى فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا و فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَه لا تَبْدیلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیم» (یونس/64) سورهی یونس، آیهی 62، 63، 64.
ترجمه: «أَلا» یعنی چه؟ آگاه باش! کجا میگویند: آگاه باش؟
یک جایی که آدم غافل است. مثلاً ایام جنگ وقتی حملهی هوایی میشد، میگفتند: توجه! توجه! این «أَلا» یعنی توجه! توجه! در قرآن حدود سی، چهل تا «أَلا» داریم. در فرازهای مختلف. میخواهد بگوید: توجه! توجه! اینکه میگویم جدی است. «أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَریبٌ» (بقره/214) توجه کنید! نصرت خدا نزدیک است. «أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» (یونس/55) توجه کنید خدا قول داده است عمل میکند. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» (رعد/28) توجه کنید! آرامش در ذکر خداست. فکر نکن اگر همسرت فلانی باشد. خانهات فلانی باشد، خیلیها فلان همسر و فلان پول و فلان مقام را دارند ولی آرامش ندارند. فقط یاد خدا آرامش است. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب»، «أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُون» (مجادله/22) آگاه باش! حزب خدا غالب میشود. ولو بمباران شوند. «أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ» (مجادله/19) آگاه باش طرفدارهای فرعون خسارت کردند. ولو زرقی و برقی و مانوری و کفی و سوتی و صلواتی و جولانی و اینها تو را نگیرد. آنچه که میماند، حسین میماند، یزید میرود. خط امام میماند، خط صدام کور میشود. پیغمبر اسلام میماند ابوها میروند. اوه! چقدر ابو بود. امروزه اَبَر است. ابر قدرت! اَبَر، اَبَر، اَبَر! آن زمان اَبَر نبود، اَبو بود. اَبو سفیان، اَبولَهب، اَبوجَهل، ان زمان اَبو بود، حالا اَبَر است. ابوها میروند، اَبَرها میروند. جلوهها میرود. کفها میرود. آنچه میماند آب است.
1- نشانههای اولیای خدا در کلام رسول خدا
«أَلا» آگاه باش! «إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ» «َولَیَ» یعنی پشت سر آمد. ولی یعنی از او تبعیت میکنم. «إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ» آنهایی که در خط خدا حرکت میکنند، نه خوفی دارند و نه حزنی! حالا، روایتی دیشب دیدم که پیغمبر فرمود: اولیاء خدا سکوتشان ذکر است. نگاهشان عبرت، سخنشان حکمت، حرکتشان برکت. عبرت، حکمت، برکت! اولیاء خدا ساکت هم که هستند غافل نیستند. بیخیال نیستند. سکوتشان ذکر، نگاه که میکنند نگاهشان عبرت است. ما یک سیب را تند، تند میخوریم. اما اولیاء خدا به این سیب نگاه میکنند. لیموترش از کجا ترش شد؟ آب که ترش نیست. خاک هم که ترش نیست. از آب و خاکی که هیچکدام ترش نیست، این خرما چطور شیرین شد؟ نه آب شیرین است نه خاک شیرین است. از آب و خاکی که شیرین نیست چطور این خرما شیرین است؟ توت چطور شیرین شد؟ لیمو چطور ترش شد؟ انار چطور ترش و شیرین شد؟ پرتقال چطور ترش و شیرین شد؟ هر نقاشی روی جماد نقاشی میکند. خدا چطور روی آب نقاشی کرده است و انسان را آفریده است؟ نگاهشان عبرت است. سخنشان حکمت است. حرف که میزنند چرت و پرت نمیگویند. ما خیلیوقتها همینطور لب تکان میخورد به دری وری گفتن. حرکتشان هم برکت دارد. دست به هرکاری میزنند برکت دارد. اینها علامات اولیاء خدا در حدیث است. سکوتشان ذکر، نگاهشان عبرت، سخنشان حکمت، حرکتشان برکت!
2- ایمان و عمل صالح، ملازم یکدیگر
حالا بحث ما این است. در جامعهی ما خیلیها میگویند: ببین فلانی درست است نماز نمیخواند ولی خیلی آدم خوبی است. فلانی خمس و زکات نمیدهد. ولی انسان با انصافی است. فلانی مثلاً فرض کنید که اصلاً مسلمان نیست، ولی کارش درست است. یا فلانی قلبش پاک است. شما به حجابش نگاه نکن. نمیدانم قلبش پاک است. آیا این منطقی که فلانی قلبش پاک است، درست است یا نه؟ دیشب ما وارسی کردیم، بیش از 250 تا «آمنوا» در قرآن است. ولی معمولاً «آمنوا» خالی نداریم که فلانی قلبش پاک باشد. هرجا میگوید: «آمنوا» یک چیزی دارد. «آمنوا»ها را برای شما مینویسم.
قرآن میگوید: اولیاء خدا چه کسانی هستند؟ اولیاء خدا آگاه باش، «إِن» بدرستی که، حالا این چند تا هم تأکید دارد. آگاه باش یک تأکید است. «إِن» یک تأکید است. جملهی اسمیه یک تأکید است. تکرار «لا»، «لا خَوْف» دومرتبه گفته: «وَ لا هُمْ» نه این، نه این، تأکید است. با چند تا، پنج تا تأکید میگوید: بدان! اولیاء خدا نمیترسند. حزن ندارند. نه از گذشته میترسند. نه نسبت به آینده نگران هستند. آرامش دارند. اگر در دست شما طلا است. همهی دنیا سوت بکشند که سفال است! سفال است! دلت تکان میخورد؟ خودت که میدانی طلا است. حالا همه بگویید تا خسته شوید. اولیاء خدا یک آرامشی دارند که اگر کرهی زمین علیه آنها دعا کنند یا فحش بدهند، آرام هستند. «الَّذینَ آمَنُوا» اولیاء خدا کسانی هستند که ایمان دارند، بعد میگوید: «الَّذینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُون» (نمل/53) «کانُوا» در قرآن زیاد است. «کانُوا» یعنی همیشه! افراد ممکن است در یک لحظه تقوا داشته باشند، همیشه تقوا دارند. «کانُوا» یعنی کارشان تقوا است. تقوا یعنی آدم خودش را از گناه حفظ کند. «کانُوا یَتَّقُون» همیشه از فکر بد دور است، فکر بد نمیکند. چشمش بد نمیبیند. زبانش حرف بد نمیزند. غذای بد نمیخورد. عمل بد انجام نمیدهد. سر تا پایش، ببین، سوزن را بزنی به هرجای انگور، آب انگور درمیآید. کلش آب انگور است. اینطور نیست که حالا پلیس جریمهاش میکند آرام میرود. تا میبیند پلیس نیست گازش میدهد. تا ببیند مثلاً معلم فهمید، مؤدب است. تا ببیند معلم نمیفهمد اسمش را چه میگویند؟ تقلّب میکند. «کانوا یَتَّقُون»
3- رابطه اهل ایمان با خدا و کتاب او
راجع به «کانوا یَتَّقُون» رابطهی مومن با خودش، با خدا، با پیامبر، با خانوادهاش، با مردم آیاتی داریم. دارم چه می گویم؟ می گویم: نمیشود کسی بگوید: من مومن هستم، اما این روابط را حفظ نمیکند. علامت دارد. من یکبار مثل زدم. به نظرم در تلویزیون بود. گفتم: اگر کسی به خانمش بگوید: دوستت دارم، میگوید: بلند شو برویم بازار! اگر بگوید: من دوستت دارم حرف پول نزن! میگوید: پس دروغ میگویی! اگر به بچهی کوچولو گفتی: دوستت دارم، میگوید: بیسکوییت بخر! بگویی: ببین دوستت دارم، ولی گوش ندهی. من شما را دوست دارم ولی نمیخواهم با تو حرف بزنم. اِ…! تو اگر من را دوست داری چرا با من…؟ تو خدا را دوست داری نماز نمیخوانی؟ آدم که کسی را دوست دارد میخواهد با او حرف بزند. تو چطور خدا را دوست داری نمیخواهی با او حرف بزنی؟ علامت دارد.
رابطهی مومن با خدا، 1- قرآن میگوید: «اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیرا» (احزاب/41) اگر خدا را دوست داری خیلی او را یاد کن. «ارْکَعُوا وَ اسْجُدُوا» (حج/77) خدا را دوست داری، رکوعت کو؟ سجودت کو؟ اینها همه پشت سر «آمنوا» هستند. در قرآن دیشب «آمنوا»ها را دیدیم، پشت سر «آمنوا» اینها است. اگر «آمَنُوا» «اذْکُرُوا» یاد کن ذکر خدا! «آمَنُوا ارْکَعُوا وَ اسْجُدُوا» رکوع و سجود! «اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّه» (مائده/11)خدا را دوست داری نعمتهای خدا را تذکر بده. به یاد خودت بیاور. «آمَنُوا تُوبُوا» (تحریم/8) اگر ایمان داری، لغزش کردی، عذرخواهی کن. توبه کن. «فَاسْعَوْا إِلى ذِکْرِ اللَّه» (جمعه/9) اگر دوستش داری بدو! آدم یک کسی را دوست دارد به سمت او میدود. قرآن در سورهی جمعه میگوید: وقت کار معنوی بدوید. وقت کار مادی بروید. بین بدو و برو فرق است. «إِذا نُودِیَ لِلصَّلاهِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَهِ فَاسْعَوْا» (جمعه/9) نماز جمعه را «فَاسْعَوْا» یعنی تند برو. نماز جمعه که تعطیل شد، میگوید: دنبال تجارت برو. «فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاهُ» وقتی نماز جمعه تمام شد، «فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ» در زمین منتشر شوید. در بازارها، خیابانها بروید. «وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» (جمعه/10) سراغ فضل خدا بروید. دنبال پول درآوردن بروید. کشاورزی، دامداری، تجارت، هرچه، آن را میگوید: «فَاسْعَوْا» آن را میگوید: «وَ ابْتَغُوا»، «فَاسْعَوْا» یعنی: بدو. «وَ ابْتَغُوا» یعنی برو! یعنی در مسائل معنوی بدو، در مسائل مادی برو. این رابطهی انسان با خدا.
4- تسلیم بودن اهل ایمان در برابر دستورات پیامبر
رابطهی انسان با پیغمبر! قرآن میگوید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِی» (احزاب/56) بعد میگوید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» پشت سر «آمنوا»، «یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیما» (احزاب/56) «صَلُّوا» خوب اگر پیغمبر را دوست داری صلوات بفرست. (صلوات حضار) این برای «صَلُّوا» است. «صَلُّوا» کافی نیست. «صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیما» گوش به حرفش بده. رابطهی ما با پیغمبر، «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُول» هرچه خدا گفته. گاهی میپرسند: آقا این کجای قرآن نوشته شده است؟ بسم الله الرحمن الرحیم. بسیاری از مسائل اسلامی، در قرآن نیست. نماز صبح دو رکعت است. هیچ جای قرآن نیست. نماز مغرب، ظهر، عصر، رکعت نماز در قرآن نیست. ولی قرآن گفته: «وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوه» (حشر/7) در قرآن نیست اما رسول که گفته است. رسول از روی هوا و هوس که حرف نزده است. «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» (نجم/3) پیغمبر از روی هوا و هوس نیست، «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى» (نجم/4) هرچه پیغمبر میگوید وحی است. حالا وحیها بعضیاش در قرآن است، بعضیهایش در قرآن نیست. طواف کنید هفت بار! هفت بار در قرآن نیست. فقط میگوید: «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتیق» (حج/29) دور کعبه طواف کن. اما هفت بار از کجا؟ هفت بار در قرآن نیست ولی در حرف پیغمبر است. ما اگر خواسته باشیم بگوییم: آقا هرچه در قرآن است من قبول دارم. دروغ میگویی. چون در قرآن گفته: هرچه پیغمبر گفت عمل کن. چیزی در قرآن نیست اما پیغمبر گفته است. چرا زیر بار نمیروی؟ «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُول»!
«لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُم» چرا داد میزنی؟ حرم امام رضا میروی چرا داد میزنی؟ اصلاً ما مناجات نداریم. این مناجاتهایی که روی منارها میگویند، اینها اسلامی نیست. مناجات شخصی است. هرکسی در خانهاش بین خودش و خدا سحرخوانی کند. بلندگو بگذاریم مردم را به اسم سحرخوانی بلند کنیم، این در اسلام نیست. از مراجع هم بپرسید. آیا اجازه میدهید ما قبل از اذان یک کسی را از خواب بیدار کنیم؟ حرام است! میشود به اسم فاتحه مردم را از خواب بیدار کرد؟ بلندگوی مسجد! اذان را اجازه دادیم. اذان با صدای خوب بگویید. مردم هم از خواب بیدار شدند طوری نیست. برای اذان طوری نیست. اینکه میگویند: صبح اذان بگویند، از خواب میپریم. اعصابمان خرد میشود، اگر اینطور باشد باید همهی مردم مکه دیوانه شده باشند. چون مکه انشاالله خدا قسمت کند بروید، تمام مساجدش اول وقت اذان میگویند. خوب اگر صدای اذان اعصاب آدم را خرد میکند باید همهی مردم مکه دیوانه شده باشند. همهی مردم مدینه باید دیوانه شده باشند. اصلاً با اذان اعصاب آرام میگیرد. اگر بفهمیم چیست؟ چون نصف غصههای ما به خاطر این است که از خدا جدا شدیم غصه میخوریم. دلهرهی ما برای این است که دستمان در دست پدرمان نیست. کسی که دستش در دست پدرش است آرامش دارد. هر لاتی هم نگاهش کند به لات میگوید: (خنده حضار) پدرم است، تو را میزند. ما اگر دستمان را در دست خدا بگذاریم، زور پیدا میکنیم. آرامش پیدا میکنیم. امام هیچ چیز نداشت. فرمود: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند!
5- رابطهی اهل ایمان با خانواده و فرزندان
رابطهی ما با خانواده! «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ نارا» (تحریم/6) قرآن آیه دارد. میگوید: بچههایتان را خودتان را از آتش دور کنید. تو اگر بچهات را دوست داری چرا به او لقمهی حرام میدهی؟ آخر برای خرجی زن و بچه! برای خرجی زن و بچه باید لقمهی حرام داد؟ حالا من دیدم فقیر است خانهاش را یک خرده چرب قیمت کردم. تو به او خدمت کردی؟ اگر فقیر است میخواهی به او رحم کنی خانهاش را عادلانه نرخ کن. ما گاهی وقتها می رویم یک خانه را قیمت کنیم چون میبینیم طرف فقیر است، حالا یک خرده چربش میکنیم. تا دیدیم پولدار است، ای بابا! اینها خر پولها! ارزان قیمت میکنیم. چه کار داری به… قرآن میگوید: وقتی قرار است قضاوت کنی کار به پول و غنا نداشته باش. «إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقیراً فَاللَّهُ أَوْلى بِهِما» (نساء/135) آیهی قرآن است. طرف پولدار است یا فقیر، شما وقتی قاضی هستی باید حق قضاوت کنی. در قضاوت فقر و غنا را کنار بگذارید. حالا ما یک نمره به او دادیم که قبول شود. بندهی خدا پدرش مستضعف است. نمیدانم اخیراً یکی از فامیلهایش هم مرده است. ماشینش هم پنچر شده است. دیگر حالا ما دو نمره را به او دادیم. شما حق داری مثلاً به خاطر اینکه ماشین پدرش پنچر شده است، یا شوهر عمهاش مرده است نمره اضافه کنی؟
حالا ما دیدیم، بلند شویم برویم جلسه اش به هم میخورد. چند آیه در قرآن داریم که اگر در یک جلسهای میبینی به مقدسات دینی اهانت میشود باید بلند شوی بروی. حالا ما بگوییم: خبر بدهیم تریاک آورده، نانش آجر میشود. حالا بگذار یک نان و آبی… هر مقدار جوانهای مردم تریاکی شوند شما باید فوری به کلانتری اطلاع بدهی. ولو فلانی فامیل ما است. رفیق ما است. چندبار هم پول بستنی ما را داده است. گاهی هم به ما عیدی میدهد. کادو میدهد. بالاخره بریز و بپاش دارد. در عروسی دختر خواهرم فلان چیز را چشمروشنی آورد. همهی این کارها را کرده است، اما شما که میفهمی تریاک جابهجا میکند، و به کلانتری اطلاع نمیدهی؟ حالا ما آشنا هستیم. به خاطر آشنایی، به همین زودی دینت از دست رفت؟ قرآن میگوید: «آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُون» (نمل/53) ایمان تقوا میخواهد. تو اگر ایمان داری، قرآن میگوید: «آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ» پدرت، پسرت! «وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها» اموالی که جمع کردی. «وَ تِجارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها» (توبه/24) تجارتی که داری. «عَشیرَه» فامیلی که داری. هریک از اینها را بیشتر از خدا دوست داشته باشی، این معلوم میشود دین نداری. امیرالمومنین فرمود: در جبههها، ما پدرانمان را میکشتیم، و هیچ باکمان نبود. پدرم هستی. قبولت دارم. ولی آقاجان این سیگاری که میکشی کار تو درست نیست. شما پدر من هستی روی چشم من، اما این عملت خلاف است. مادرجان! خیلی به گردن من حق داری. من دست تو را میبوسم، اما این کارت خلاف است. استاد! استاد من هستی، حق به گردن من داری. اما این کار درست نبود. حضرت آیت الله ما مرید تو هستیم، اما دیر میآیی وقت مردم در مسجد تلف میشود. شما سر وقت بیا. شما ده دقیقه دیر میآیی عمر ما تلف میشود. ما نباید به خاطر اینکه ایشان آیت الله است. ایشان استاد است. ایشان استاد دانشگاه است. ایشان نمیدانم فامیل است. «آمَنُوا»، «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ نارا» (تحریم/6) اگر ایمان دارید، اینها را از آتش جهنم دور کنید.
6- دوری از تحقیر و کوچک شمردن افراد جامعه
رابطهی مومن با مردم. «آمَنُوا» قرآن پشت سر «آمَنُوا» میگوید: «آمَنُوا لا یَسْخر» (حجرات/11) چرا مسخرهاش میکنی؟ نفتی! حالا دیگر الحمدلله تمام شد. لوله کشی گاز آمد. قدیم که لولهکشی گاز نبود، مردم سرشان را از خانه میکردند، نفتی! یک حلب نفت به ما بده. نفتی! مردم آدم نیستند؟ اسم ندارند؟ اسم رفتگر، اسم نمیدانم کارمند شهرداری، «لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقاب» (حجرات/11) لقب همدیگر را بد نبرید. اصلاً بعضیها هستند حرف که میزنند حتماً یک عیبی میگذارند. حسن کچله را میگویی؟! حسین شله! قاسم کوره! یعنی اصلاً خیلی بد دهان است. آیهی قرآن است. قرآن بعد از «آمَنُوا» میگوید: «لا یَسْخر» چرا مسخره میکنی؟ بعد میگوید: «عَسى أَنْ یَکُونُوا خَیْرا» (حجرات/11) شاید از تو بهتر است. خانمها همدیگر را مسخره نکنند. شاید آنکس را که مسخره میکنی از تو بهتر باشد. حدیث داریم خدا اولیائش را پنهان کرده است. معلوم نیست چه کسی از اولیای خدا است. شاید همان کسی که مسخره میکنی از اولیای خدا باشد. معلوم نیست گنج در کدام خرابه است. هیچکس را مسخره نکنید. شاید همان کسی که مسخره میکنی پهلوی خدا آبرو داشته باشد.
قرآن بخوانم. قرآن میگوید: روز قیامت میگویند که آن هرزهها کجا هستند؟ میگویند: هرزهها، تو فکر میکردی هرزه هستند. الآن در بهشت است. تو گیر هستی. «وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى رِجالاً کُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرار» (ص/62) اشرار که میدانید چیست؟ میگویند: فلانی از اشرار است. اشرار یعنی آدمهای هرزه! «وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى» چرا نمیبینیم، «رِجالاً» آدمهایی که «کُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرار» افرادی را که در دنیا میگفتیم اینها هرزه هستند، کجا هستند؟ میگویند: جای هرزهها خوب است. تو که فکر میکردی خوب هستی، بد هستی. خیلی فکر میکردی حالا که نمرهات بیست است، حالا که خانهات قشنگ است، حالا که همسرت خوب است. بچهات خوب است، تیز هوش هستی، فکر میکردی خوب هستی؟ تو کمالاتی داشتی، اما یک جاهایی دسته گل آب میدادی و آن نمرهاش پایینتر بود اما کمال داشت. حدیث داریم اولیاء خدا پنهان هستند. نکند مثلاً یک موقع یک کسی را تحقیر کنیم.
من یک قصهای را نمیدانم گفتهام یا نه؟ آخر الآن من دارد سی سالم تمام میشود. سی سال در تلویزیون، یک شب جمعه هم به لطف خدا تا به حال تعطیل نشده است. این از الطاف مهمی بود که خدا به من داد. سی سال حرف زدیم، خوب آدم نمیداند بعضی حرفها را گفته یا نگفته است، شاید تکراری باشد، طوری هم نیست تکراری باشد. چون همیشه همهی مردم پای تلویزیون نیستند. ممکن است برای بعضی تکراری باشد. اصلاً ممکن است من نگفته باشم. جای دیگر گفتم.
شخصی از خواب بیدار شد میخواست نماز بخواند، دید نیازی به غسل دارد. آب نداشت، خاک خشک پاک هم که روی آن تیمم کند نداشت. یک خرده فکر کرد و دید حالا آفتاب میزند، با همان لباس و بدن آلوده نماز خواند. دائم سر نماز ناراحت بود. بدنت نجس، لباست نجس، بعد از نماز بر سرش زد، گفت: خاک بر سرت با این نمازت! بعد گفت: خدایا! اگر مردی این نماز را قبول کن. بعداً که مُرد به خواب یکی از دوستانش آمد. گفت: چه خبر؟ گفت: خدا همان را قبول کرد. گفتند: چرا؟ گفت: در این نماز تواضع داشتی. در باقی نمازها غرور داشتی. گاهی وقتها یک کسی یک چک به جبهه میدهد. یک چک به فقیر میدهد. چون چکش سنگین است غرور میگیرد، چشم روشنی سنگین میبرد. غرور دارد! بله، چه برای فلانی آورد! گاهی یک کسی پولی ندارد مثلاً حالا یک جفت جوراب میخرد میبرد. بعد یک خرده هم خجالت میکشد که ما پول نداریم، یک وقت میبینی آن جوراب قبول شد، و آن قالی ابریشم قبول نشده است. هیچکس به هیچکاری اطمینان نکند. حدیث داریم. اینکه میگویم از خودم نیست. حدیث داریم هیچ کار خیری را کم نشمارید. شاید آن کم… یک وقت یک برگ زرد است، قابل نیست. اما همین برگ زرد در حوض میافتد کشتی 50 مورچه میشود. بغل حوض چناری اندازهی منار است، برگهای بزرگ وسبز، این برگهای بزرگ و سبز و کل چنار یک مورچه را نجات نمیدهد. ولی این برگ زرد 50 مورچه را نجات میدهد. ما چه میدانیم؟
7- توکل بر خداوند، نشانهی مؤمن واقعی
به سلمان فارسی گفتند: ریش تو بهتر است، یا دم سگ؟ میخواستند او را بشکنند. ایشان فرمود: نمیدانم. هرکدام از پل صراط گذشت. بگذارید آن طرف قیامت ببینیم. حدیث داریم. اینکه میگویم حدیث است. «الْغِنَى وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ» (بحارالانوار/ج69/ص53) چه کسی غنی است، چه کسی فقیر، بگذارید در قیامت ببینیم. در دنیا نگویید: چه کسی فقیر است؟ یک وقت میبینی این پسر که میخواهی زن او شوی… ماشیناش در دره میافتد، پدرش هم ورشکست میشود. خانهاش را هم دزد میبرد. چه آهی میکشید که زن این شود. این گدا، دخترت را دادی به گدا؟! میبیند این گدا چه شد، او چقدر از بالا پایین آمد. این از پایین، بالا رفت. همیشه به آنچه در دست خداست دل ببندید نه آنچه در دست شما است. حدیث داریم علامت اینکه میخواهی ببینی ایمان شما کامل است یا ناقص، اگر به چیزهایی که در دستت است، دلت خوش بود، ایمانت ضعیف است. بله! نمرهی بیست حق من است. چون دیشب تا صبح مطالعه کردم. حافظهی من خوب است تیز هوش هستم همه را حفظ هستم. مثل «قل هو الله» حفظ هستم. اگر به حفظ خودت، به عقل خودت، به مطالعه و مال و…این ماشین! دو ساعته میروم. ماشین عالی! بنزین، آب، برق! کوکِ کوک! اگر به ماشین و مطالعه و پول و بانک و وعدههای این و آن و… بله الآن زنگ زدم پسر عمهام هم غذا پخته منتظر است. اگر به اینهایی که تو برنامهریزی کردی، تکیه کردی ایمانت ضعیف است. اما اگر به لطف خدا تکیه کردی، ایمانت قوی است.
8- بشارتهای الهی برای اولیای خدا
خوب اشاره میکنند وقت تمام شد. حالا «لَهُمُ الْبُشْرى» را هم برایتان بگویم. دیگه فهرست میخوانم توضیح نمیدهم. اینکه قرآن میگوید: «لَهُمُ الْبُشْرى» یعنی اولیاء خدا در حیات دنیایی یعنی در همین دنیا بشارتش میدهیم. در همین دنیا به اولیاء خدا بشارت میدهیم. چطور بشارت میدهیم؟ یک بشارت این است که «اَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) دل آرام به او میدهد. این بشارت است. امدادهای غیبی، این بشارت است. «لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِم» (مائده/54) هرچه متلک به او میگویی آرام است. اعصابش خرد نمیشود. دو هزار تا فحش به او بدهی، تخت میخوابد. این آرامش دارد. «یَجْعَلْ لَکُمْ نُورا» (حدید/28) «یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا» (انفال/29) «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا» (طلاق/2) هیچ وقت در بن بست نمیماند. راهش روشن است. امام فرمود: یک لحظه هم پشیمان نشدم. امام فرمود: یک لحظه هم پشیمان نشدم. ما یک خودکار به رفیقمان میبخشیم، بعد میبینیم رفیقمان پول بستنیمان را نداد. تو دست بشکنی! خودکارت را بگیر، پول بستنیات را نداد! دعوتش کردی، او تو را دعوت نکرد. ما یک نهار و شام میدهیم غصه میخوریم. امام انقلاب کرد، فرمود: برای یک لحظه هم پشیمان نشدم. حتی میگفت: اگر شکست هم بخورم پشیمان نمیشوم. من انقلاب نکردم برای پیروزی، انقلاب کردم برای وظیفهی شرعی! خدا گفته: از وطنت دفاع کن. از دینت دفاع کن. من برای تکلیف الهی… یک مؤذن که برای تکلیف الهی اذان میگوید، چه کسی مسجد بیاید چه کسی نیاید، او ثوابش را میبرد. «سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (مریم/96) محبوبیت، مردم دوستش دارند. مردم مومنین را دوست دارند. حتی آنهایی هم که ایمان ندارند مومن را دوست دارند. ما دیدیم آدمهایی را که خودشان خلافکار هستند. اما به یک مومن که میرسند میگویند: سلام علیکم! حاج آقا التماس دعا! این یعنی محبوبیت! در دل افراد جا دارد. بشارت است دیگر.
گاهی خوابهای خوبی میبیند. در خواب به او میگویند چه کن. این بشارت است. لحظهای که میخواهد بمیرد. از امام باقر(ع) حدیث داریم حدود 60 حدیث است، در جلد ششم بحار، که لحظهی مردن، انسان پیغمبر و امیرالمومنین را میبیند، با او سلامعلیک میکند. میگوید: پهلوی خودما بیا. جای تو بهتر است. تو الآن به خدا ملحق میشوی. همسایهی ما میشوی. یعنی نفس آخر را که میخواهد بکشد بشارت میدهد. به اولیای خدا بشارت داده میشود. در خواب چیزهایی میبینند، لحظهی مرگ چیزهایی میبینند. آرامش دارد. هیچ وقت پشیمان نمیشود. او را میترسانند، نمیترسد. به او متلک میگویند نمیشکند. اینها بشارتها بود، در «فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا» «وَ فِی الْآخِرَه» (یونس/64) بعد میگوید: «لا تَبْدیل» یعنی فکر نکن اینها عوض میشود. این که گفتم جدی جدی است. جدی جدی است «لا تَبْدیل لِکَلِماتِ اللَّه» (یونس/64) یعنی این قانون خدا است. بعد میگوید: «ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ» (یونس/64) رستگاری این است.
خدایا! به آبروی اولیای خدا، اولیای خودت قسم میدهم ما را در خط اولیای خودت قرار بده. ما را علاقهمند به اولیای خودت قرار بده. ما را با دشمنان خودت همسو قرار نده. دین ما، دنیای ما، آخرت ما، دنیای ما، رهبر ما، دولت ما، امت ما، نسل ما، ناموس ما، جوانهای ما، مرز ما، انقلاب ما، آبروی ما، سلامتی ما، هر نعمتی که به ما دادهای در پناه امام زمان حفظ، قلب حضرت مهدی را از الان تا ابد از ما شاد و ما را با بازوهای امام زمان قرار بده.
1- قرآن در آیهی 22 سورهی مجادله از چه گروهی یاد کرده است؟
1) حزب الله
2 ) حزب الشیطان
3) حزب الکفار
2- رسول خدا در توصیف اولیای الهی، کدام یک از عبارات زیر را فرمودند؟
1) سخنشان ذکر است
2) سکوتشان عبرت است
3) سخنشان حکمت است
3- آیه 8 سورهی تحریم، کدام ویژگی اهل ایمان را بیان میدارد؟
1) ذکر کثیر
2) توبه از گناه
3) زهد و قناعت
4- بر اساس قرآن، چه کسانی همواره بر رسول خدا درود میفرستند؟
1) خداوند
2) فرشتگان
3) خدا و فرشتگان
5- بر اساس آیه 6 سورهی تحریم، اولین وظیفهی انسان چیست؟
1) حفظ خانواده از گناه
2) حفظ جامعه از گناه
3) حفظ دوستان از گناه