شرایط ایمان کارساز

موضوع: شرایط ایمان کارساز

تاریخ پخش: 18/05/86

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بینندگان عزیز در ایام سوگواری امام کاظم(ع) بحث را در تلویزیون می‌بینند چه خوب است که قبل از

این که بحث را شروع کنم همه شما که اینجا تشریف دارید و بینندگانی که می‌بینند همین الان در چند ثانیه‌ای یک سلام به کاظمین بدهیم. السلام علیک یا موسی ابن جعفر ایها الکاظم یابن رسول الله یا حجه الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیهاً عندالله اشفع لنا عندالله. خدایا بر کاظمین و سامرا و کربلا و نجف همه ی مراکز دینی و همه ی بلاد اسلامی امنیت کامل را مستقر و زیارت با معرفت در دنیا و شفاعت و قرب جوار در آخرت نصیب همه ما بفرما...

و اما بحث، درباره ی ایمان موضوع این است که ایمان به تنهایی کافی نیست. شرایط ایمان، چون یک چیزی که بخواهد قبول شود یک شرایطی هم دارد. ایمان هم خیلی آسان نیست. شرایط ایمان، بحث ما این است.

موضوع: ایمان کارساز، شرایط ایمان کارساز:

1- ایمان بر اساس تفکر و تعقل

1- ایمان باید بر اساس فکر و تعقل باشد. قرآن بخوانم «یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (آل‌عمران/191) اول «یَتَفَکَّرُونَ» در هستی فکر می‌کنند، بعد از فکر می‌گویند: «رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا» «إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ» (آل‌عمران/193) ایمان باید بر اساس فکر باشد. چون چند رقم ایمان هم داریم که زمانی این بحث را داشتم. ایمان‌هایی که مثلاً ایمان سطحی، قبول نیست. مثلاً خواب دیده باشد. ایمان تقلیدی، ارزش ندارد. ایمان موسمی، وقتی خطری پیش می‌آید می‌گوید: «یا الله»، «فَلَمَّا نَجَّاهُمْ» (عنکبوت/65) جفتک می‌زند. همین که گیج می‌شود می‌گوید «یا الله». ایمان بدون عمل، ارزش ندارد. ایمان یک بعدی، یک امام را قبول دارد، تا امام چهارم، امام پنجم را قبول ندارد. تا امام هفتم را قبول دارد، امام رضا را قبول ندارد. نماز را قبول دارد، حجاب را قبول ندارد. نماز را قبول دارد، خمس را قبول ندارد. یعنی همیشه یک چرخش می‌لنگد. این ایمان‌ها مردود هستند.

ایمانی که هست 1- ایمان بر اساس فکر «یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ» (آل‌عمران/191)

2- ایمان همراه با اخلاص

2- ایمان خالصانه ایمان بر اساس خلوص

 قرآن می‌فرماید: «أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ» (زمر/3) دین خالص یعنی ایمانش قاطی نداشته باشد. خوب حالا هم به خدا می‌گوییم، هم به خلق می‌گوییم. هم این را می‌بینیم، هم آن را می‌بینیم. همچنان یک طوری است که دربست نیست. قرآن می‌فرماید: خیلی‌ها ایمان دارند اما یک دانگ، دو دانگ هم به کس دیگری بدهکار هستند. دربست نیست. قرآن می‌فرماید: «وَمَا یُؤْمِنُ» (یوسف/106) منفی‌ها را می‌نویسم «وَمَا یُؤْمِنُ» یعنی ایمان ندارند «وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ» (یوسف/106) اکثر مردم به خدا ایمان ندارند «إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُونَ» (یوسف/106) مگر اینکه در کنار ایمانشان یک رگ شرکی هم دارند. «إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُونَ» مثلاً نماز می‌خواند برای خدا اما مکانی می‌ایستد که دوربین نشانش بدهد. مکان مثلاً صف اول می‌رود. یک مکانی را انتخاب می‌کند که مردم او را ببینند، نمازش باطل است. نماز برای خداست مکان هم برای خداست، زمانی نماز می‌خواند که برای غیرخدا باشد. مثلاً اول وقت می‌خواند که بگوید من آدم خوبی هستم. باز هم نمازش باطل است. مکان برای خداست، زمان هم برای خداست، خود نماز هم برای خداست. یک قیافه‌ای برای ریا به خود می‌گیرد. مثلاً گردنش را کج می‌کند، ابا بر دوش می‌گذارد، سرش را کج می‌کند، قیافه ی سبوحٌ قدوس به خود می‌گیرد. باز هم نمازش باطل است. مکان برای خداست، زمان هم برای خداست، قیافه هم برای خداست، نماز هم برای خداست. اما یکی از مستحبات را برای غیر خدا انجام می‌دهد. مثلاً انگشتر برای غیر خداست. یکی از مستحبات در نماز برای غیر خداست. باز هم نمازش باطل است. ببینید خیلی مهم است. یعنی این توپ فوتبال را یک ذره سوراخ کنی دیگر قابل ورزش نیست. توپی قابل ورزش است که سوراخ نباشد نمی‌توان گفت یک گوشه‌ای از این کشتی را سوراخ کردم. بله هر جایش را سوراخ کنی کشتی غرق می‌شود. جلو و عقب و پشت و بالا ندارد. ایمان باید خالص باشد. می‌گوید: البته ما توکل بر خدا داریم اما تو سربازی رفته‌ای یا نه؟ خوب خانه داری یا نه خانه ملکی است یا نه؟ قباله شش دانگ است یا نه؟ البته من توکل به خدا دارم، حقوق شما چه قدر است؟ البته من توکل به خدا دارم، اما بالاخره پدرت بمیرد، چقدر ارث پدر می‌بری؟ خوب البته ایمان به خدا دارم اما ماشین داری یا نه؟ خوب این ماشین قراضه را می‌خواهی عوض کنی یا نه؟ خوب البته من ایمان به خدا دارم. می‌گوید ایمان به خدا دارم هزار تا شرط دیگر هم می‌گذارد. خوب، این کجایش ایمان به خداست؟ به همین دلیل حدود 200 بار تقریباً «دُونِ اللَّهِ» (بقره/23)، «دُونِهِ» (نساء/117) در قرآن آمده است. «دُونِ اللَّهِ» (بقره/23)، «دُونِهِ» غیر خدا باشد قاطی می‌شود. خوب دیگر چه؟ ایمان همراه با عمل. قرآن معمولاً جایی که می‌گوید: «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» (عصر/3)

3- ایمان همراه با عمل صالح

3- ایمان همراه با عمل «آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» تازه عمل هم جامع باید باشد، نگفته است «وَعَمِلُوا صالحا» اگر می‌گفت: «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا صالح» اگر می‌گفت: «عملوا صالح» یعنی یک کار خوب انجام بدهی کافی است. اگر می‌گفت: «وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» یعنی چند کار خوب انجام دهی کافی است. در قرآن «عملوا صالح» و «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» هر دو ممنوع است. قرآن می‌گوید: «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ»، صالحات جمع صالح است زمانی که در جمع، الف و لام داشته باشیم یعنی همه عمل باید درست باشد. به عنوان مثال برای امام حسین بسیار خرج می‌کند، پول زیادی را خرج عاشورا می‌کند. اما خمس نمی‌دهد. خمس می‌دهد اما بی رحم است. رحم دارد مسواک ندارد. مسواک می‌زند همسرداری اش خوب نیست. همسرداری اش خوب است بچه داری اش خوب نیست. بچه داری اش خوب است بداخلاق است. قرآن می‌فرماید: اگر می‌خواهید از خسارت نجات پیدا کنید «وَالْعَصْرِ» به زمان قسم «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ» انسان مثل یخ آب می‌شود. «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا» اگر می‌خواهید آب نشوید، باید ایمان داشته باشید «وَعَمِلُوا» نه «عملوا صالح» یک کار خوب نه «عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» چند کار خوب نه «عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» همراه با عمل جامع نه یک جانبه‌ای. بسیار هستند کسانی که روز عاشورا سخت‌ترین عزاداری را می‌کنند اما حضور کمرنگی در نماز جمعه دارد.

4- ایمان دائمی نه موسمی

ایمان باید دائمی باشد. ایمانی با ارزش است که دائمی باشد. ایمان لحظه‌ای فایده ندارد. فرعون هم ایمان لحظه‌ای داشت. فرعون وقتی دید دارد غرق می‌شود، گفت: «آمَنْتُ» (یونس/90). خدا فرمود: الان؟ حالا؟ تا حالا کجا بودی؟ در لحظه ی مرگ شمر هم ایمان دارد. ایمان باید دائمی باشد وقت اضطرار ایمان فایده ندارد. تمام زندانی‌ها و مجرمین در دادگاه به قاضی می‌گویند: سلام علیکم. سلام مجرم در محضر قاضی ارزش ندارد. ایمان باید دائمی باشد. «لَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» (آل‌عمران/102) وقتی خبر شهادت به علی ابن ابیطالب می‌رسد، می‌گوید: «أَ فِی سَلَامَهٍ مِنْ دِینِی» (بحارالانوار/ج34/ص338) یعنی آن زمانی که شمشیر در مسجد کوفه بر سرم فرود می‌آید دین من سالم است؟ بعضی‌ها دینشان لحظه‌ای است. بابی داریم به نام باب المعارین. در روایات معارین به معنای ایمان عاریه‌ای آمده است. ایمان دارند ولی در یک لحظه ممکن است به یک صحنه‌ای برسند بی دین شوند. به پولی، شهوتی و مقامی برسند ایمانشان را از دست می‌دهند. ایمان باید دائمی باشد.

5- ایمان همراه با تقوا

مسئله ی پنجم ایمان همراه با تقوا است. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ» (آل‌عمران/102) این نوع ایمان‌ها، ایمان بی ارزشی است. ممکن است کسی ایمان داشته باشد ولی به فساد و گناه برسد نتواند خودش را کنترل کند. حالا تقوا هم نمی‌گوید حق تقوا، «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ» (آل‌عمران/102) ما در قرآن دو نمونه نرخ داریم نرخ بازار آزاد، نرخ تعاونی. بازار آزاد که گران است. قرآن می‌فرماید: «حَقَّ تُقَاتِهِ» اگر تقوا دارید، حق تقوا را داشته باشید. می‌گویند خدایا ما که حق تقوا را نداریم خودت می‌دانی ما هم می‌دانیم. می‌فرماید: اگر حق تقوا نداری «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ» (تغابن/16) لا اقل هر چه می‌توانی. جهاد را می‌فرماید: «وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ» (حج/78) حق جهاد را داشته باشید. می‌گوییم: خدایا حق جهاد را ما نمی‌توانیم انجام بدهیم. می‌فرماید: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ» (انفال/60) هر چه می‌توانید. تلاوت قرآن را می‌فرماید حق تلاوت، قرآن می‌خوانی حق تلاوت را انجام بدهید. می‌گوییم: خدایا تو خودت می‌دانی ما نمی‌توانیم حق تلاوت را به جا آوریم. می‌فرماید: «فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ» (مزمل/20) هر چه می‌توانی. این بازار آزاد است، این تعاونی. آن چیزی که خدا می‌خواهد، می‌فرماید: حق تقوا، حق جهاد، حق تلاوت. می‌گویم نمی‌توانم. می‌فرماید: «فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ» هر چه آسان است انجام دهید. این چیزی است که خدا از ما می‌خواهد. فاصله ما با این‌ها چه قدر است؟ بد نیست که گاهی کسی قدم بزند ببیند ایمانش بر اساس فکر و عقل است یا بر روی موج حرکت می‌کند. ایمانش خالص است یا به هر کس و ناکسی بله قربان می‌گوید، اعمالش صالح است یا خیلی کمبود دارد، ایمانش دائمی است یا عاقبت به شر می‌شود. ایمانش لحظه‌ای است، تقوا هم دارد یا ایمان دارد ولی گناه هم می‌کند، تازه اگر تقوا داشت حق تقوا است یا به مقدار توان، اگه دید نه حق تقوا دارد نه «من استطعت» حتی «من استطعت» هم ندارد.

چون می‌خواهم راجع به امام کاظم(ع) هم صحبت کنم بحث تا همین جا کافی است. توسل و دعا کنیم که خداوند به آبروی اولیاء اش و امام کاظم(ع) که لقب موسی ابن جعفر دارد بگوییم خدایا ما نمی‌توانیم این‌ها را انجام بدهیم هر چه می‌خواهی خودت به ما بده.

6- سیره زندگی امام کاظم علیه السلام

امام کاظم(ع) به قول علمای اهل سنت در زمان خودش با کمال ترین فرد روزگار بود. ابوحنیفه می‌گوید: وارد خانه امام صادق شدم یک بچه‌ای آنجا بود، سئوالهایی کردم چنان جواب داد، حیرت زده شدم. گفتم شما کی هستید؟ بچه کوچولویی که به این زیبایی سخن می‌گویی! فرمود: من پسر امام صادق(ع) هستم. ابوحنیفه دو سال شاگرد امام صادق(ع) بود و می‌گفت من هر چه دارم از آن دو سال دارم. در عبادت با سجده‌های طولانی، با اشک‌های ریزان، با مناجات‌های زیاد، با تضرّع‌های پی در پی، وقتی قرآن می‌خواند جمعیت جمع می‌شدند، گریه می‌کردند. خود امام کاظم(ع) گریه می‌کرد. آنها مزه قرآن را می‌چشیدند. سحرخیزی‌هایی که داشت. این دعایی که معروف است در سجده بخوانیم از امام کاظم(ع) نقل شده است. «اللهم انی اسئلک راحه عند الموت» در حدیث آمده است مؤمن در زمان مرگ انگار گل می‌بوید. من لحظات آخر عمر امام بالا سر ایشان بودم و دیدم که امام چگونه از دنیا رفتند. یعنی واقعاً انگار گل بو کرد. مؤمن از مردن لذت می‌برد «مُشْتَاقَهً إِلَى فَرْحَهِ لِقَائِک‏» یعنی سلمان، ابوذر و امیرالمؤمنین را می‌بیند. جای خودش را می‌بیند و پر می‌زند. «مُشْتَاقَهً إِلَى فَرْحَهِ لِقَائِک‏» امام کاظم(ع) در قنوت دعاهایش این بود: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الرَّاحَهَ عِنْدَ الْمَوْتِ و المغفره بعد الموت وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ» چون حساب بسیار مهم است. در دعای جوشن داریم «یا من حساب فی الحساب هیبه» حساب خدا هیبتی دارد که هر کسی باشد فرو می‌ریزد.

7- تبدیل تهدیدها به فرصت ها

رقاصه آمد که در امام اثر بگذارد، امام در او تأثیر گذاشت. امام وقتی در تبعید بودند رئیس امنیت ترکیه ایشان را به یک میدان بردند تا آنجا را نشانشان دهند و گفت در این میدان چهل نفر از علما را که علیه حکومت حرف زدند، اعدام کردیم. اینجا میدان اعدام است. شما هم اگر بخواهید خلاف مقررات انجام دهید همین جا اعدامتان می‌کنیم. به عنوان مثال رئیس پلیس می‌خواست با انجام این عمل امام را بترساند ولی امام فرمود: عجب!‌ای کاش ما هم در ایران به گونه‌ای قیام می‌کردیم که اعدام بشویم. حیف اینها از ما جلو افتادند. یعنی قصد ترساندن ایشان را داشت ولی امام از همین راه شجاعتش را تقویت کرد.

آقای هاشمی رفسنجانی را در جوانی به عنوان سرباز بازداشت کردند. امام فرمود: ما از خدا می‌خواهیم که فضلا و طلاب ما در پادگان‌ها بیایند و به سربازها بگویند که شما چه کسانی هستید. فوری آزادش کردند. هنر این است که خلع سلاح کنی. زمانی کمونیست‌ها می‌گفتند کارگر، کارگر امام فرمود: خدا هم کارگره. کمونیست‌ها در این فکر بودند که چه کنند؟ یعنی هنر این است که انسان قدرت را بگیرد. آدم قوی کسی است که اسلحه را از دشمن بگیرد و در گلوی خودش بگذارد. زمانی که می‌گوید کارگر کلمه کارگر را می‌گیرد و می‌گوید خدای ما هم کارگر است. «فَعَّالٌ لِمَا یُرِیدُ» (هود/107) هر کاری می‌خواهد می‌کند «لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ» (انبیاء/23) کارگری است که آقا بالا سر ندارد. زمانی که یزید خواست اذان بگوید تا سخنرانی امام سجاد(ع) را در شام قطع کند، گفت: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» فوری امام سجاد(ع) فرمود: پوست و خونم می‌گوید «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ». چون مؤذن اذان می‌گفت که بلکه سخنرانی امام سجاد(ع) را قطع کند. هر کلمه‌ای که می‌گفت امام سجاد(ع) از همان کلمه استفاده می‌کرد. هنر این است که از لیمو ترش، لیموناد درست کند. به دلیل ترش بودن آن را دور نیندازد. مدیر خوب کسی است که از هر شرایطی به نفع خودش استفاده کند.

 یک روز هارون به امام کاظم(ع) گفت: فدک را پس بگیر. فرمود: خوب اگه حدودش را بدهی، پس می‌گیرم. گفت: حد فدک کجاست؟ فرمود: عدن هست. «فَتَغَیَّرَ وَجْهُ هَارُونَ» رنگش پرید. گفت: کشور عدن. گفت دیگر چه؟ فرمود: سمرقند هم هست. رنگش سرخ شد گفت دیگر چه؟ فرمود: قسمت آفریقا هم هست. رنگش سیاه شد گفت دیگر چه؟ فرمود: فلان قسمت هست. هارون گفت پس ما چه؟ فرمود: تو هیچی. حکومت تو غصبی است. فدک عرض و طولش یعنی حکومت اسلامی.

شخصی به امام کاظم(ع) ناسزا گفت. مردم خواستند او را بکشند. امام فرمود: به او چیزی نگویید. یک روز امام سوار الاغی بود رفت در مزرعه شخصی که فحاشی می‌کرد. گفت آمده‌ای اینجا چه کنی؟ الاغت مزرعه من را له می‌کند. فرمود: چه قدر خرج مزرعه کردی؟ گفت: مثلاً صد دینار. فرمود: چقدر می‌خواهی درآمد داشته باشی؟ گفت: مثلاً دویست دینار. فرمود: بیا این سیصد دینار را بگیر، مزرعه هم مال خودت باشد. هنرمند کسی که دشمن را دوست کند. آدم بی عرضه کسی است که نتواند دوست پیدا کند. رئیس بی عرضه‌ها کسی است که رفیق هایش را هم از دست بدهد. اگر رفیق هایت را از دست دادی رئیس قهرمان بی عرضه‌ها هستی. اگر رفیق هایت را از دست ندهی،آدم متوسطی هستی. اگر دشمن را تبدیل به دوست کردی هنرمند هستی. این برنامه امام کاظم(ع) بود. هنگامی که خبر می‌رسید «اذا بلغه عن رجل انه یؤذی» (کشف‏الغمه/ج2/ص250) زمانی که می‌گفتند فلانی نیش می‌زند هدیه‌ای برایش می‌فرستاد. فرمود: میوه‌ها را احتکار نکنید به بازار بدهید. خودتان هم روز به روز از بازار بخرید. گاهی با بردگان مشورت می‌کرد. نظر برده‌ها را عمل می‌نمود. افراد بد عاقبت را می‌شناخت. بعضی‌ها واقفیه شدند. واقفیه یعنی تا امام کاظم(ع) را قبول داشتند امام رضا را قبول نداشتند. می‌دیدند که شخصی عاقبت به شر است اما غصه می‌خورد و قورتش می‌داد. به همین دلیل می‌گویند امام کاظم. کاظم یعنی کسی که کظم غیظ می‌کند. ایشان از اول محرم خنده رو نبودند. لباس نو که می‌خرید برای این که فخر نفروشد آن را می‌شستند، تا جلوه نو بودن لباس از بین برود، که لباسی که بر تن می‌کنند، لباس شهرت نباشد. امام سجاد(ع) لباس شیک پوشیدند و بیرون رفتند و برگشتند. فرمودند: همان لباس دیروز را بدهید. همسرشان گفتند چرا؟ فرمود: این لباس نو را پوشیدم «کانی لیس بعلی ابن الحسین» انگار من امام سجاد نیستم. این لباس روحیه و اعتدال من را بر هم زده است. این‌ها چه قدر مواظب خودشان بودند و چه قدر هنر داشتند که از دشمن دوست بسازند و چگونه با عملشان مکتب ساز بودند. شهادت امام کاظم(ع) است. «السلام علیک یا موسی ابن جعفر و رحمه الله و برکاته» چند دقیقه‌ای از جناب آقای اخباری استفاده کنیم….

خدایا تو را به حق موسی ابن جعفر همه مشکلات همه مسلمان‌ها و بلاد اسلامی را حل بفرما . خدایا زیارت با معرفت نصیب همه آرزومندان بفرما . بیماران ما را شفا بده . اموات ما و خود ما را بیامرز . نسل ما را بهترین مؤمنین و مؤمنات قرار بده . شر اشرار به خودشان، توطئه‌ها را خنثی، توطئه گران نا اهل را نابود بفرما . اول مرگ را اول راحتی روز قیامت روز سرافرازی ما قرار بده. ما را پاسدار خون‌ها و خدمات بزرگانمان قرار بده . رهبر و دولت و امت و ناموس و نسل و انقلاب و مرز و آبرو و هر نعمتی که به ما ارزانی کرده‌ای خدایا آن نعمت‌ها را در پناه آقا حضرت مهدی حفظ بفرما . کمتر از آنی به خودمون واگذار نکن . ایمان کامل، بدن سالم، عقل قوی، علم مفید، عمر با برکت، رزق حلال، ذریه طیبه، عزت دنیا و آخرت، حسن عاقبت به ما اساتید، شاگردان، دوستان، همکاران مرحمت بفرما . قلب آقا امام زمان را از ما راضی، ظهورش را نزدیک و ما را از بهترین یاران حضرت مهدی قرار بده .

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment