الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
السلام علیک یا اباعبدالله السلام علیک و رحمه الله و برکاته
بینندگان عزیز بحث را روزی بینندهها می بینند که اربعین را پشت سرگذاشتهاند. راجع به اربعین یک رازی است، بسم الله الرحمن الرحیم نمی دانم، بسمه تعالی نمی دانم ولی یک رازی در آن هست نمی دونم اربعین چی چی توش است. اولا که خیلی کتاب برای اربعین نوشتهاند یکی هم حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) نوشته، کلمه اربعین چه رازی توش است من نمی دانم ولی می دانم که می گویند از هر طرف چهل خانه همسایه است، توی نماز شب به چهل مومن دعا کن، زیارت اربعین امام حسین (علیه السلام) علامت مؤمن است (اگر چهل روز گوشت نخوردید حتی وام بگیرید گوشت بخورید، از چهل روز نگذارید بدن شما از مصرف گوشت فاصله بیفتد) موسی (علیه السلام) چهل شب در کوه طور اعتکاف کرد تا تورات را گرفت این مسئله چهل یه چیزی توش است هر کس چهل حدیث حفظ کند حدیثهایی که مورد نیازش باشد و به آن عمل کند روز قیامت جزء فقها محشور می شود. مسئله چهل را نمی دانم چیه ولی عدد چهل با بقیه عددها یک راز و رمزی دارد مثل عدد هفت نمی دانم چیه آسمانها هفت تاست طواف هفت تا، عدد ایام هفت تا، سعی بین صفا و مروه هفت تا، این هفت و چهل و هفتاد، ببخشید هفت و چهل و هفتاد. این سه عدد یک کدی دارد نمی دونم چیه حالا. بینندگان عزیز بحث را وقتی می بینند که بعد از اربعین است من راجع به امام حسین (علیه السلام) بحث داشتهام این هم ادامه آن باشد. عرض کنم امام حسین (علیه السلام) مسئله شهادت و انقلاب که روشن است ولی اونی که هست مسئله مثلا نماز امام حسین (علیه السلام)، تسلیم و رضایت و اخلاص و اشک و دعا و نحوه دعا کردنش، (یه مقداری راجع به اینها صحبت کنم بعد هم یک مسئله خانوادگی که برای اینها پیش آمد که آمنه دختر زینب (سلام الله علیها) را برای یزید بگیرند که اینها، یزید با امام حسین (علیه السلام) فامیل شود. توی دلالی و مراسم بله برون امام حسین(علیه السلام) چه عکس العملی کرد. این را هم بگویم که یک خورده بعد عرفانی و یک خورده بعد خانوادگی داشته باشد، هر دو می تواند انشاءالله مفید باشد.)
نگاهی به نماز و دعای امام حسین (علیه السلام)
اما نماز امام حسین (علیه السلام) وقتی عصر عاشورا، عصر تاسوعا حمله شروع شد فرمود بروید جلسه را عقب بیاندازید جنگ را برای فردا برای اینکه می خواهم امشب را تا به صبح نماز بخوانم «انی احب الصلوه» به زینب کبری (سلام الله علیها) خواهرش گفت: مرا در نماز شب دعا کن. حالا زینب کارش به کجا رسیده که امام حسین (علیه السلام) چشم به دعای زینب دارد آن هم در نماز شب. قرآن یک حرکتی را نقل می کند از حضرت ابراهیم (علیه السلام) در سوره صافات می گوید که به ابراهیم گفتیم که بچه ات را بکش ابراهیم با بچهاش مشورت کرد گفت: «انی اری فی المنام اذبحک» «فلما بلغ» اول که حضرت ابراهیم تا 100 سالگی بچه دار نمی شد بعد «فبشرناه بغلام حلیم» ما بشارت دادیم که خدا یک پسر به تو می دهد «فلما بلغ معه السعی» وقتی پسر بزرگ شد و توانست یک جنب و جوشی داشته باشد. به امام صادق (علیه السلام) گفتند: بهترین لذتهای دنیا چیست؟ فرمود: بهترین آن است که انسان بنشیند و بچهاش را جلوش راه برود و آدم بچهاش را ببیند. می گوید: وقتی یه همچین حالتی شد که «بلغ معه السعی» کار بچه به جایی رسید که ابراهیم صدسال است منتظر بچه است حالا بچه دار شده و بچهاش راه افتاده، ده، سیزده سالش شده نوجوان دارد جنب و جوش می کند. «قال» ابراهیم گفت «یابن» آقازاده تشریف بیاورید «انی اری فی المنام انی اذبحک» من مرتب توی خواب مأمور می شوم سر تو را ببرم. «فانظر» نظریه بده «ماذاتری» رأی تو چیست؟ پسر گفت: «یأبت» باباجون «افعل» انجام بده. «ماتومر» هر چی بهت امر شده انجام بده اگر به تو امر می شود که سر مرا ببری ببر «ستجدنی ان شاءالله من الصابرین» انشاءالله می بینی که من جز صابرینم.
مقایسه ی حضرت اسماعیل و حضرت قاسم
اگر مقایسه کنیم این را با ماجرای کربلا، ایشان گفت «افعل ماتؤمر» خداگفته بکش، بکش. اما حضرت قاسم (علیه السلام) نگفت بکش، بکش. گفت کشتن که چیزی نیست مرگ از عسل شیرینتر است حرف حضرت قاسم (علیه السلام) زورش بیشتر است اسماعیل گفت «افعل» انجام بده یک وقت می گویم انجام بده. یک وقت می گویم از عسل شیرینتر است. خیلی خوب «فلما» همینکه «اسلما» هر دو تسلیم شدند و «تله للجبین» ابراهیم صورت اسماعیل را گذاشت روی خاک «ونا دینا ان یا ابراهیم قد صدقت الرویا» می خواستیم امتحانت کنیم. نمی خواستیم خون ریخته شود می خواستیم تو دل از اسماعیل بکنی. این روضهای که می خواند آخه می گوید توی قرآن هم روضه هست بله یک خاطرهای را ابراهیم انجام داده خدا دارد روضهاش را می خواند. تاریخ حوادث ابراهیم وقتی مقایسه می کنیم بین این تاریخ و تاریخ امام حسین (علیه السلام) تازه حالا، تمام حاجیها وقتی می روند مکه، در مدینه ماندن شب واجب نیست در مکه ماندن واجب نیست آدم می تواند صبح بیاید اعمالش را انجام بدهدو برود بیرون مکه بخوابد، تنها جایی که واجب است بخوابی آنجایی است که ابراهیم، اسماعیل سرش را گذاشت زمین. در سرزمین منا بیتوته واجب است یعنی واجب است همه حاجیها یک دو میلیونی که می روند مکه، جایی که اسماعیل خوابید آنها هم بخوابند یک بار دیگر می گویم: می شود حج انجام داد و در مکه نخوابید و در مدینه نخوابید آدم صبح برود مدینه زیارت کند بیاید بیرون. اعمالش را 8 تا 2 بعدازظهر انجام بدهد بیاید بیرون. حج بدون خوابیدن می شود اما حج بدون در سرزمین منا خوابیدن نمی شود. آنجا که اسماعیل خوابید همه باید بخوابند – صورت را بگذارند که بگویند اسماعیل اینجا خوابید.
رضا، مرحلهای بالاتر از تسلیم
این تسلیم خیلی مهم است این تسلیم امام حسین (علیه السلام) علاوه بر تسلیم راضی بودن. گاهی آدم تسلیم است می گوید چه کنم، می سازم، یک وقت اصلا می گوید من راضیم. رضا پلهاش از تسلیم بالاتر است اخلاص و اشک امام حسین (علیه السلام): راوی می گوید وقتی امام حسین (علیه السلام) در عرفه دعا می خواند: انگار درب مشک را باز کردهاند – تند تند اشک می ریخت بعد در دعاهایش چه دعاهایی می کند. معمولا وقتی ما تشکر می کنیم همان نعمت موجود را شکر می کنیم الحمد لله سفر به خیر الحمد لله عیدی کجا بودی الحمد لله خوش گذشت سفر الحمد لله دقیقه آخر خبر می دهند. امام حسین (علیه السلام) می خواهد الحمد لله بگوید شروع می کند خدایا من یک روزی خاک بودم، این مواد غذایی خاک شد گندم و جو بعد این مواد غذا می شود گندم و جو بعد شد اسپرم، نطفه بعد یک ذره یک ذره می رود تا به دنیا آمدیم بعد می گوید در چه زمانی.
جوانها شما باید شکر کنید که در جمهوری اسلامی بدنیا آمدهاید من ضمن اینکه خیلی تلخی برایم پیش می آید اما توی همه اینها شیرینی هم هست. حدیث داریم که می فرماید: توی دل هر تلخی شیرینی هم «مامن بلیه» هیچ بلایی نیست «الا تحیط به» مگر احاطه کرده است او را، در آن بلا یک نعمتی. عراق تلخ بود بمباران عراق، اما شیرینی در آن بود دنیا سیمای کمونیست و سرمایه داری را هم دید دو تا تمدن را، تمدن شرق و غرب، این سرخوردن نسل از این دو ابرقدرت. یک حالتی که اینها هیچ کدامشان راستگو نیست، ما باید یک دست غیبی، همینکه ما باید برویم سراغ جای دیگه این مقدمه گرایش به مهدویت است که باید یک امام زمانی بیاید. مثل یک بچهای که از خانه فرار می کند بابا می آید می بیند همسایه از خانه فرار کرده درب خانه همسایه را می زند و هر درب خانهای که باز نمی شود و جواب نمی دهند. هر درب خانهای که روی آن باز نمی شود دل بابا شاد می شود گرچه بچهاش آواره است اما دلش شاد می شود که گر چه او آواره است ولی بگذار درب همه خانهها را بزند هیچ کس درب را روی او باز نکند آخر می آید سراغ خودمان. ما بچههای امام زمان (علیه السلام) هستیم ما بچه امیرالمومنین (علیه السلام) هستیم، امیر المومنین پدر ماست ما اصلا بچههای ابراهیم هستیم «مله ابیکم ابراهیم» قرآن می گوید بابای شما حضرت ابراهیم (علیه السلام) است ما بچههای چموش در می رویم می گوییم بابا حالا قوانین اسلام چیست؟ ببین قوانین بین الملل چی می گوید.
مقایسه ی قوانین اسلام و قوانین بشری
چه کرده می بینیم این رقمی شد سازمان ملل هم هیچ کاری نکرد حتی شهامت 4 دکتر به عراق فرستادن هم ندارد پول و زور هم ندارد ما را ببین، راست می گوید می آییم سراغ قرآن که می گوید: به هر ابرقدرتی که تکیه کنی «اوهن البیوت لیت العنکبوت» تمام قدرتها مثل تار عنکبوتند چطور که تار عنکبوتاند بعد می گوید:« و ان اوهن البیوت» از تار عنکبوت پست ترند تار عنکبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در غار حفظ کرد. اما اف 16های آمریکا شاه را در ایران حفظ نکرد زنده باد تار عنکبوت و مرگ بر اف 16 چون تار عنکبوت حفظ کرد و اف 16 امریکا شاه را حفظ نکرد. تار عنکبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را حفظ کرد اما حمایتهای شوروی صدام را حفظ نکرد. نه حمایتهای آمریکا شاه را و نه حمایتهای شوروی صدام را حفظ نکرد (این سرخوردگیها این حوادث تلخ توی آن یک شیرینی هست شیرینی اش این است که برگردیم سراغ. هیچ ملتی بهتر از خودمان نیست انقلاب شد غارت نشد کتابهای خطی را می دانی چیه؟ گاهی نسخه منحصر به فرد است. نسخه خطی دزدیدن یعنی فرهنگ یک ملت را دزدیدن. حالا چند می فروشند شاید با یک بسته سیگار. چون اون کسی که کتاب خطی می دزدد معلوم نیست که. چون اگر آدم فرهنگی باشد دزد نیست و اگر دزد است با یک بسته سیگار می فروشد. یعنی پوکی و پوچی. ما این حوادثی که پیش می آید متوجه می شویم که زنده باد خودمان، و دین و رهبر و امام و امت مان. حتی جنایتکارها را هم که حساب می کنیم جنایتکارهای خودمان کمتر از جنایتکارهای کشورهای دیگر. یعنی حرامزادههای ما از حرامزادههای جای دیگر بهترند.
واقعا می گویم. وقتی آدم سیمای طاغوتها را می بیند می بیند توی آنها صد عذاب به. باز هم می بینی. دزد را گرفتند گفتند چرا دزدی کردی گفت والله من هر روز چهار قل می خواندم امروز یادم رفت بخوانم گیرافتادم ما دزدمان هم چهار قل می خواند به هر حال. امام حسین(علیه السلام) وقتی مناجات می کند شروع می کند که در دولت کفر «من تخرجنی فی دوله الکفر» همینکه من در دولت کفر متولد نشدهام. همینکه ما را مادر اینور زایید تا حالا گفتهای «الحمدالله» مادرم اینور زایید مرا. حالا اگر شما را مادرتان بصره می زایید چه می کردید «الحمدالله» مادر اینور زاییده. آبادان و بصره یک ساعت راه است. اگر مادرمان اینورتر می زایید اگر زمان تولد ما زمان احمد شاه بود (احمد شاه که فرار کرد ببخشید قبرستان بقیع را که خراب کردند مردم راهپیمایی کردند، «ایرانیها» احمدشاه یک عکس را گرفت از راهپیماییها فرستاد خارجه و گفت: مردم راهپیمایی که می کنند که ما احمدشاه را نمی خواهیم رضاشاه را می خواهیم. «لن تخرجنی» همینکه انسان در این زمان متولد می شود. چه این جوانهای ما دموکراسی، دموکراسی می کردند.
اصلا خیلی از نویسندگان ما. یادم نمی رود وقتی یک بسیجی در نهی از منکر برخورد بدی کرده بود البته من این برخورد را تأیید نمی کنم برخوردش بد بود. آرام باید بگوید بد گفته بود آقا تمام این روزنامههای کذایی به عنوان خشونت مقاله نوشتند. خوشبختانه اسامی و مقالاتش جمع شده. یکی از آنها در یکی از مصاحبهها کلمهای در باره خشونت امریکا نسبت به افغانستان و عراق نگفت یعنی یک بسیجی یک سیلی بزند نوشتند خشونت امریکا بمباران کرد افغانستان و عراق را یک کلمه نسبت به خشونت یک آروغ نزدند (یعنی آدم خودش هم می شناسد که توی مملکت ما یک افراد چقدر پستی هستند که یک چیزی، مو را طناب می کند و دو هزار طناب را اصلا نمی بینند. این حوادث تلخ توی آن شیرینی هست کی مرد است کی نامرد و کی راست می گوید و کی دروغ می گوید یک وقت یک کشوری سقوط کرد. مرد حکیمی بود از تحصیل کرده پرسید چرا کشور سقوط کرد؟ هر کس گفت چرا سقوط کرد بهترین جایزه را بگیرد یک نفر برنده شد می دانی چی نوشت یک سطر هم بیشتر ننوشته بود در این یک سطر برنده جایزه شد اصلا رمز اینکه کشور سقوط کرد این بود که: کذب، کذبا، کذبوا، کذبت، کدتبا، کذبن، کذبت، کذبتما، کزبتم، کذبت کذبتما، کذبن، کذبت کذبنا. لیبرالها کذبوا، دموکراسی کذبوا، حقوق بین الملل کذبن، اصلا همه این کذب کذبا، کذبوا این برنده شد یعنی رمز سقوط شما این است که دروغ گفتید.
قرآن یک آیه دارد می گوید: اولئک هم الصادقون. صادق این است.) خداوند وعده داده بود که «والعاقیه للمتقین» ببینید منافقین توی عراق و بغداد چی شدند آدم سه، چهارآیه را، این حوادث تلخ است ولی این مفسر قرآن است خود حادثهها قرآن را تفسیر می کند. ترجمه می خوانیم عاقبت برای متقین و پرهیزکاران است. «والعاقبه لاهل التقوی» نمی فهمیم یعنی چه، متقین دست در دست امام خمینی (رحمه الله علیه) نهاده و منافقین دست در دست رهبر خودشان ببین عاقبت خط امامیها چی شد و عاقبت منافقین. به فرانسه و عراق پناهنده شدند، دست از شعارهایشان برداشتند، از کشور جدا شدند، به نکبت و خزی دنیا و آخرت نصیبشان شد.
شکر نعمتهای الهی در جسم و جان
امام حسین (علیه السلام) در مناجاتش می فرماید:« اخرجتنی تاما» من وقتی به دنیا آمدم تامم شما هنوز گفتهای «الحمدالله» اندامم میزون است. من نمی دانم گفتهاید یا نه؟ گفتهاید یا نه؟ شما همه بچه حزب اللهی هستید تا حالا گفتهاید «الحمدالله» همه اندامهایم به هم می خورد. دکتری آمد پهلوی من گفت آقای قرائتی یک حادثه، امروز یک مریض آمد نعره می کشید گفتم چته؟ بعد فهمیدیم اخیرا ایشان استخوان هایش رشد می کند اما اعصابش رشد نمی کند و لذا هی استخوانهایش به اعصابش. تا حالا گفتهای «الحمد لله» دماغم و با انگشت شصتم با شصت پایم به هم می خورد. اگر کله بزرگ بدن کوچک یا بدن بزرگ و کله اندازه یک گردو، اصلا اگر یک گوش بزرگ و یکی کوچک، تا حالا گفتهای «الحمد لله» میزون هستم.
امام حسین (علیه السلام) می فرماید: «الحمد لله تاما» تمام است کارم یعنی برنامه «سویا» یعنی مساوی همه چیزهایم بهم تناسب دارد. بعد می فرمایند: «سلمتنی من الزیاده و النقصان» نه زیادی داریم نه نقصان. شما یک مقداری که اینجا پوستت زیادی است برای اینکه اگر خم کنی پوست اضافی هست اما اینور نیست یعنی هیچ بشری در کل عمرش نیاز نداشته از اینور خم بشود که خدا یک خورده زاپاس، اینور زاپاس هست و اینور زاپاس نیست. شروع می کند امام حسین (علیه السلام) می گوید: چه کردی، چه کردی، همینطور می گوید «الهمتنی معرفتک» معرفتت را به من الهام کردی. شما تا حالا گفتهاید خدا را شکر که خوبیها را دوست دارم. خدا را شکر که از بدی بدم می آید، یکی از نعمتها این است: (حببت الی الایمان» «حبب الیکم الایمان و زینه فی قلوبکم» ایمان و صداقت را دوست دارد اصلا آدم هست از صداقت بدش می آید از کلک خوشش می آید همینکه آدم کار بد کرد پشیمان می شود این نعمت است. کار بد کرد خوشش می آید جور است امرز سه تا کار بد کردیم. همینکه انسان از بدی بدش بیاید ولو ممکن است که در مملکت ما خرابی خیلی است توی مملکت ما دست به هر کجا می زنی اون رشوه کرده اون خراب کرده یک خرابکاریهایی هست اما بالاخره آقا بالاسر نداریم.
ببینید یک بچه سر سفره می گوید می خواهم بخورم، خودم، قاشق را بده خودم، مادرش می گوید عزیزم نمی توانی بخوری می گوید خودم پدر می گوید نمی توانی، مادر می گوید عزیزم نمی توانی خلاصه آنقدر این بچه گریه می کند تا پدر و مادر می گویند بگیر قاشق را می گیرد می زند زیر غذا می ریزد سرش می ریزد توی یقهاش، سرش همه را کثیف می کند تا می رود قاشق را بگیرد دوباره گریه می کند می گوید بابا نمی توانی به بی زبانی می گوید می دانم که نمی توانم اما اگر خودم مستقل باشم خودم را خراب کنم شرف دارد به اینکه وابسته به تو باشم. یعنی بچه دو ساله می گوید حتی خودم، خودم را خراب کنم که مستقل باشم شرف دارد که وابسته به تو باشم و خراب. بالاخره رئیس جمهور و رهبر، خبرگان و وکیل هارا خودمان تعیین کردهایم گیرم یک شهردار و امام جمعه و قاضی و وکیل و سفیر، یک بازاری و دلال، گیرم یکی خراب درآمد ده تا خراب درآمد. ضمنا این را هم بگویم که فکر نکنید اگر امام زمان (علیه السلام) آمد دیگه آدم خرابی نیست. این پنبه را از گوش بیاورید بیرون حتی زمان امام زمان (علیه السلام) هم آدم بدجنس وجود خواهد داشت.
اصلاح نظام جامعه، نه اصلاح همه ی افراد
من رفتم خانه یکی از علما دیدم اوه چه حرف هایی می زند گفتم آقا شما دیگه چرا؟ گفت: آخر در جمهوری اسلامی همچین شد، همچین شد، خوب من هم خدا لطف کرده کمی با قرآن آشنا هستم گفتم اجازه بدهید من هم به عنوان یک طلبه یک چیزی برای شما بگویم. گفت بفرما، گفتم: آیه صد از سوره بقره (یک صلوات بفرستید) این آیه را علامه طباطبایی می فرماید یک میلیون و دویست هزار رقم معنا دارد به خصوص سطرهای آخرش. آن معنایی که همه به آن اتفاق دارند این است که می گوید: «واتبعوا» یعنی تبعیت کردند «ما تتلوالشیاطین علی ملک سلیمان» یعنی حتی زمانی که حضرت سلیمان (علیه السلام) حکومت داشت یک عده «و اتبعوا ما تتلوا الشیاطین» یعنی در زمان حکومت پیامبر معصومی مثل حضرت سلیمان باز هم یک عدهای گوش به حرف او ندادند و از شیاطین پیروی کردند. گفتم بالاخره حالا حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) که از حضرت سلیمان (علیه السلام) بالاتر که نیست حتی پیامبر معصوم هم که حکومت را به دست بگیرد یک عدهای چون مردم، زبانها را که قطع نمی کنند و شهوتها که از بین نمی رود. شهوت و غضب و بالاخره گناه هست حکومت دست افراد لایق است. اذان و نماز همه جا هست اظهار دین خجالت ندارد. در حکومت امام زمان (علیه السلام) هم نظام صالح می شود. نه اینکه تمام آدم هایی که سختی می کشند عادل می شوند، تمام عادل نمی شوند ولی نظام صالح می شود.
امام حسین (علیه السلام) مناجاتی دارد در مناجاتش. بعد می گوید خدایا شکر ماهم می گوییم خدایا شکر و گاهی می گوییم 100هزار بار شکر آخر قدیم صدهزارتا خیلی بود ما بچه که بودیم می گفتند فلانی میلیونر است حالا حتی کسی که یک موتور گازی دارد میلیونر است، زمان قدیم ارزش داشت،صدهزار مرتبه که زشت است که بگوییم یعنی به اندازه لاستیک یک موتور هوندا. لااقل از دختر امام حسین (علیه السلام) یاد بگیریم دختر امام حسین (علیه السلام) اسیر شد گفتند: حالت چطور است؟ گفت: به عدد شنها به ریگها و به عدد قطرات باران شکر. الان شما بگو به عدد اتمها و سلولها.
شیوه ی مناجات امام حسین (ع) با خداوند
امام حسین (علیه السلام) می گوید: خدایا شکر چه جوری شکر؟ از خطهای پیشانی، مجاری نفس، از راه تنفس، پردههای گوش، لبها، زبان، فک و بن دندانهایم. آخر یک وقتی آدم می گوید قربان شما به وقت می گوید قربان کفشهایت، بند کفشهایت، خاک زیرکفشت، قربان دستکش ات. اوه این دیگه فنا شده. امام حسین (علیه السلام) این رقمی دعا می کند، با بن دندانها، حرکت لب،زبان، خطهای پیشانی، پرده گوش، با خطهای نوک انگشتم، یعنی یک جوری امام حسین (علیه السلام) شکر می کند اینطوری است آخر مادر که بچهاش را می بوسد (اشاره دارد به اینکه با علاقه زیاد) سفت می بوسد ولی دو نفر که قهر کردهاند همدیگر را مثل کاهگل می بوسند. فرق می کند یک کسی که از مخ تا کف پا با تمام وجود شکر می کند بله ما می گوییم امام حسین (علیه السلام) هم می گوید الحمد لله، ما و امیرالمومنین (علیه السلام) هم نماز می خوانیم منتهی نماز ما و امیرالمومنین (علیه السلام) مثل مثلت است. مثلث یک ضلعش مثل هم است این یک مثلث است و این هم یک مثلث است در این ضلع هر دو خم می شویم هر دو رکوع و سجود است منتهی ما و آنها چه رکوع و سجودی «الحمد لله» تا «الحمد لله» خیلی فرق می کند. بعد نعمتها را می گوید، می گوید، انعمت، احملت، رزقت، اعطیت، اعنت، عافیت، کفیت، غافرت، سترت، اقلت مکنت، ایدت، نصرت، عافیت، هرکدام هم یک معنایی دارد ما کیلویی دعا می کنیم مثل دعای عهد می خوانیم «عهدا و عقلا و بیعه» ای امام زمان من با تو عهد کردم و عقد و بیعت، یک عمری هم همینطور دعای عهد را می خوانیم. اما اینها فاز دارد «عهد» تعهد کم رنگ است، پررنگ شد می شود «عقد» پررنگ، پررنگ که شد می شود «بیعت» این فاز دارد.
اینکه می فرماید: «ایدت» بعد «نصرت» تایید چی و نصرت چیست «سترت» «غفرت» فرق بین این دو چیست که عیبهای مرا پوشانیدی، پارچه، پارچه است یکی عمامهای و یکی کت و شلواری و یکی قالی.
عرفان و اشک و مناجات و شکر و نماز امام حسین (علیه السلام) این یکی بعد تسلیمش. خدا در سوره صافات که روضه ابراهیم را می خواند، ابراهیم یک اسماعیل خوابانید. امام حسین (علیه السلام) چند تا؟ اسماعیل ابراهیم خونش ریخته نشد ولی اسماعیلهای امام حسین (علیه السلام) خونش ریخته شد. اسماعیل ابراهیم مهمان نبود، ولی اسماعیل امام حسین (علیه السلام) مهمان بود، اسماعیل ابراهیم تشنه نبود اسماعیلهای امام حسین (علیه السلام) تشنه بودند. اسماعیل ابراهیم کنارنهر آب نبود، اسماعیل امام حسین (علیه السلام) کنار نهر آب بود؟ انسان وقتی تاریخ این دو را مقایسه می کند می بیند که الله اکبر که امام حسین (علیه السلام) چه کرد
«السلام علیک یا اباعبدالله»
خدایا! تو را به حق امام حسین (علیه السلام) کشور عراق را و همه امت اسلامی را در پناه پیامبر و اهلبیتش (علیهم السلام) و قرآن از همه آفات مصون بدار. (آمریکا طالبان را بزرگ کرد بعد از سگ پشیمانتر شد صدام را تقویت کرد بعد از سگ پشیمانتر شد با این همه جامعه شناس و روانشناس و دامپزشک که دارند آخرش هم یک دسته گلهایی آب می دهند که متخصصین آمریکایی اشتباهشان از بزرگترین ناشیان کشور ما بیشتر است یعنی غلطهایی که آمریکا می کند از غلطهایی که ناشیان ایرانی می کنند خیلی بیشتر است طالبان را بزرگ کرد و گفت غلط کردم، بسمه تعالی، غلط کردم ما لذت می بریم می فهمیم که جامعهشناسی و روانشناسی و حقوق بین الملل اگر دین توش نباشد خطرش به اینجا می رسد و جامعه بشری می فهمد که این کشکند و باید سراغ یک پرچمدار الهی و به سراغ امام (علیه السلام) برویم این صحنهها حالت انتظار و معرفت و گرایش به مهدویت را زیاد می کند و ما را بر این معرفت خدا را شکر می کنیم که این حوادث می شود اما رشد امت و رشد جامعه و عمومی بالا می رود.
«والسلام علیکم و رحمه الله»