موضوع: سوره کوثر و جایگاه حضرت زهرا سلام الله علیها(2)
تاریخ پخش: 31/03/86
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
کمی در رابطه با سوره کوثر صحبتهایی کردم. بحث امروزم در رابطه با جوهر انسانها است. که بعضی از انسانها جوهر دارند. ظرفیت دارند. و بعضی هم ظرفیت ندارند. میپرسیم اصول دین چند تا است؟ میگوید سه تا. خوراک، پوشاک، مسکن. خانه، ماشین، تلفن. ظرفیتش در همین است. ظرفیتها خیلی مهم است. قرآن به بعضیها میگوید بی ظرفیت. «ذَلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنْ الْعِلْمِ» (نجم/30) این سوادش همین قدر است و بیشتر از این نیست. 50 یا 60 جلد کتاب خوانده است حالا دیگر فکر میکند که فارغ التحصیل است و کلمه فارغ را روی خودش میگذارد. خدا به پیغمبرش میگوید که تو فارغ نیستی «فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ» (شرح/7) اگر از یک کتابی فارغ شدی یک کتاب نو را شروع کن. ولی ما با خواندن 50 یا 200 یا 300 جلد کتاب لقب فارغ را روی خودمان میگذاریم. «ذَلِکَ مَبْلَغُهُمْ» (نجم/30) مثل بچههایی که قلّکشان پر از پول میشود. میگوید: بابا پولدار شدم و دائم قلّکش را تکان میدهد و میگوید که پولدار شدم. میگوییم خوب این دیگر بچه است. خدا به بعضیها گفته است که اینها دیگر… ولی بچههایی داریم که ظرفیتشان بالا است. ما در جبهه، بچههایی بودند حدود 15 یا 16 سال وقتی که به آنها میگفتند که آرزویتان چیست؟ میگفتند: آرزویمان این است که پرچم اسلام در تمام بلاد کره زمین نصب بشود. بچه 16 ساله بود ولی جوهر داشت. خداوند به پیغمبر یک دختر داد: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَر» ما به تو کوثر دادهایم. امّا این زهرا چقدر جوهر داشت. 18 سال هم بیشتر عمر نداشت اما یک دختر 18 ساله چقدر جوهر دارد، چقدر ظرفیت دارد.
عرض کنم که وقتی که به انسان تهمت میزنند یا انسان باید خودش دفاع کند، یا مردم، یا خدا.
1- برخورد پیامبر در مرگ فرزندش ابراهیم
یکی از دشمنان اسلام به پیغمبر گفت: ابتر. ابتر یعنی بی عقبه. میگفتند تو که پسر نداری. پیغمبر پسر داشت منتهی در کودکی از دنیا رفتند. حالا در اینجا من یک چیزی یادم آمد بگویم: پیامبر پسری داشت به نام ابراهیم وقتی که از دنیا رفت اتفاقاً در آن شب خورشید یا ماه گرفت. مردم گفتند که ببینید این پسر پیغمبر از دنیا رفته، خورشید گرفته ویا ماه گرفته است. پیغمبر فوری رفت منبر و فرمود: پسر من هم مثل بقیه پسرها مرد. خورشید و ماه به خاطر مرگ کسی تغییر نمیکنند. از این چه میفهمیم؟ از این میفهمیم که اگر در یک زمانی یک تحلیل غلطی برای شما گفتند. مثلاً آیت الله نیستی مردم به شما میگویند آیت الله. بگو مردم من آیت الله نیستم. دکتر نیستی مردم میگویند جناب دکتر. بگو آقا من دکتر نیستم. ایشان بسیار آدم متّقی و انقلابی است بگو نه بابا این خبرها نیست. اگر یک لقبی را به شما دادند و تو میدانی که اهل آن لقب نیستی. زیرسبیلی رد کردی و گفتی خوب بگذار حالا که مرید من هستند خوب باشند. بگذار هرچه که میخواهند بگویند. اگر این لقبهای بزرگ را به شما دادند و شما دفاع نکردی، قطعاً جهنّمی هستی. قرآن میگوید قطعاً. قرآن میفرماید کسانی که «یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا» (آلعمران/3) «یُحِبُّونَ» یعنی دوست دارند «أَنْ یُحْمَدُوا» حمد و ستایش بشوند، «بِما» به چیزی که «لَمْ یَفْعَلُوا» به کار نکرده دوست دارند که ستایش بشوند. تقوا ندارند میگویند که متّقی است. نماز شب نمیخواند ولی میگویند که نماز شب خوان است. تحصیل کرده است. نمیدانم خدوم است. فی سبیل الله کار میکند. انقلابی است. آیت الله است. دکتر است. مهندس است. حتّی سیّد نیست به او میگویند که سیّد است و او هم هیچ چیزی نمیگوید و میگوید که بگذار بگویند. اگر کسی خوشش بیاید که به کار نکرده ستایش بشود. لقبی که ندارد به او میدهند و او هم خوشش میآید. قرآن در پشت سرش میگوید: «فَلَا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَهٍ» (آلعمران/188) مفازه یعنی فوز و رستگاری. یعنی احتمال ندهید که این اهل رستگار باشد و یعنی اینکه قطعاً جهنّمی است. مواظب باشیم که بی خودی تعریفمان را نکنند. اگر در یک جایی تعریف بیخودی از کسی میکنند جلویشان را بگیرید.
2- برخورد اسلام با افراد چاپلوس و متملّق
حدیث داریم: «احثوا» یعنی بپاشید «تراب» خاک بریزید در دهان «احثوا التراب فی وجوه المداحین» در وجوه کسانی که چاپلوس هستند. «فی وجوه المدّاحین» مدّاح یعنی کسی که چاپلوس است. اگر میخواهید که تعریف کنید از خدا تعریف کنید. از پیغمبران و اهل بیتش تعریف کنید. از شهدا و علما و ایثارگرها، از آدمهای بدرد بخور. دنبال هر کس و ناکسی، مثل لنگ دور پایش نچرخید و عیبهایش را بپوشانید و بله قربان گو باشید. بله قربان گو نباشید. حدیث داریم: «إذا» زمانیکه «مُدِحَ» مدح شد، ستایش شد «إِذَا مُدِحَ الْفَاجِرُ» آدمهای پستی که ستایش میشوند «اهْتَزَّ الْعَرْشُ وَ غَضِبَ الرَّبُّ» عرش خدا به لرزه در میآید. این برای این است که به هر حال حرفها حساب دارند. تمام حرفها ثبت میشوند. قرآن میگوید: «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ» (ق/18) هیچ قولی را به تلفظ در نمیآورد. یعنی هیچ حرفی را نمیزند مگر «إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» (ق/18) مگر اینکه در کنار این کلام رقیب و عتید است. یعنی اینکه دو فرشته تمام کلمات تو را ثبت میکنند. و این ثبتها در روز قیامت ورقه هایش یا پرونده هایش باز میشود. «وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ» (التکویر/10) صحف یعنی صحیفه، نامهها باز میشوند و میگویند که تو اینقدر چاپلوسی کرده ای. مشتاق دیدار. راستش را بگو شما کی مشتاق دیدار بودی؟
آنوقت خدا تعریف میکند. تعریفهای خدا درست است. پیغمبر: انّا اعطیناک الکوثر ما به تو کوثر دادهایم. پیغمبر ما بچههای کوچک پسر داشت که در کودکی از دنیا رفته بودند و فقط یک دختر مانده بود. افرادی هم در زمان جاهلیّت میگفتند که دختر جزو آدمها نیست و دختر را به حساب نمیآوردند. اصلاً همینکه «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى» (نحل/58) عربیهایی که میخوانم قرآن است. اذا یعنی زمانیکه، بشّر بشارت میدادند به آنها. مثلاً به یک کسی خبر میدادند که همسرت دختر به دنیا آورده است وجه یعنی صورتش سیاه میشد و میگفت «یَتَوَارَى مِنْ الْقَوْمِ» (نحل/59) از قومش متواری بشود و پا به فرار بگذارد. همسرمان دختر زائیده فرار کنیم و از منطقه برویم «ام یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ» (نحل/59) تراب یعنی زیر خاکش کنیم. یعنی زمان این بود. خوب وقتی پیغمبر یک دختر داشت میگفتند که ابتر است و عقبه ندارد. خداوند میگوید «إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (کوثر/3). برخوردها دو رقم است. بعضی وقتها یک کسی به آدم یک متلک میگوید با این متلکها چه کنیم؟ این خودش یک سؤال است.
3- شیوه برخورد با نیش زبانها
با آدمهایی که متلک میگویند چه کنیم؟ متلک را یک وقتی یک آدم خودی میگوید. یک وقتی هم یک آدم سیاسی میگوید. اگر خودیها یک متلکی را گفتند قرآن راجع به متلک خودیها چند تا آیه دارد. متلک خودی ها: «وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظ» عصبانی ات که کردند قورتش بده، کظم غیظ کن یعنی خودت را نگه دار. این برای خودی هاست. «وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ» (آلعمران/134) مردم را ببخش و کینه به دل نگیر، متلک گفت خوب گفت یا غیبت که کرد ببخشیدش «و اذا مرّوا باللغو مرّوا کراما» اگر چرت و پرت گفت بروی خودت نیاور و با کرامت از کنارش رد شو. شتر دیدی ندیدی. «وَإِذَا خَاطَبَهُمْ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (فرقان/63) وقتی افراد نااهل به شما رسیدند با مسالمت با آنها رفتار کنید. اگر خودی هستند با مسالمت رفتار کن و بزرگوارانه از کنارش رد شو، کظم غیظ کن، عفو کن. این در رابطه با متلک خودیها است. مثلاً شما به من متلک میگویی، خوب بالاخره شما همان آدمی هستی که در روز عاشورا پیراهن سیاه میپوشی و عزاداری میکنی، همان آدمی هستی که نماز جمعه میروی، نماز جماعت میروی، همان آدمی هستی که در انتخابات میآیی و بالاخره خودی هستی، حالا از من بدت آمده. خوب حالا ول کن بابا حالا یک چرتی هم حواله ما میکنی. چون خودی هستی من باید ببخشم.
اما یک وقت سیاسی است. آدمهای سیاسی یعنی اصلاً تحریک میکنند. میگویند سلمان رشدی باید یک کتاب بنویسی و آبروی پیغمبر را بریزی و یک کاریکاتور بکشی. آنهایی که با ابرقدرتها و دلار و برنامه ریزی. اگر با برنامه ریزی شد این حسابش جدا است. حالا این برنامه ریزی حسابش جدا است. ولذا افراد منافق که میگفتند مؤمنین خُل هستند. خدا میگوید خُل هستند؟ «أَلَا إِنَّهُمْ هُمْ السُّفَهَاءُ» (بقره/13) خودتان خُل هستید. پیامبر ابتر است. میگوید: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ». هو الابتر یعنی خودت و جدّ آبادت ابتر هستید به قول ما. خوب در رابطه با دفاع گاهی انسان باید خودش دفاع کند و گاهی باید مردم دفاع کنند و گاهی هم خدا دفاع میکند. یک صلوات بفرستید.
سؤال: در مورد متلکها چه کنیم؟
پاسخ: دو جور است. یا خودی است یا مغرض و سیاسی است. اگر خودی است عفو: «وَ الْعافینَ عَنِ النَّاس». کظم غیظ: «وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظ». اگر خودی است «مَرُّوا کِراماً» (فرقان/72) با کرامت رد شو و به روی خودت نیاور. اگر خودی است: «مرّوا سلاما» با سلامت رد شو. یعنی کرامت و عفو و کظم غیظ اگر خودی باشد. و اگر مغرض است: کلوخ انداز را پاداش سنگ است. اگر مغرض است تا میگوید مومنین سفیه هستند بگو «أَلَا إِنَّهُمْ هُمْ السُّفَهَاءُ» (بقره/13). تا به پیغمبر میگوید ابتر هستی یعنی با یک دختر چراغت خاموش میشود. پسر که نداری و دختر هم جزو آدم نیست. بگو: شانئک هو الابتر. الا انهم هم السفهاء. خودشان خُل و صفیه هستند. شانئک هوالابتر. خودش ابتر است. این خودش یک سؤال است. گاهی هم میپرسند و گویند که آقا یک متلکی را به ما گفته اند، چه کنیم؟ بچّه حزب اللهی است میآید و میگوید که آقا در فامیل به من متلک میگویند. یک خانمی هست که میگوید من به خاطر حجابم، دخترعموها، دختر دائیها، برادرها و بقیه فامیل ها. در عروسیها نیش میزنند. اگر خودی هستند عفوشان کن و اگر مغرض هستند… حالا مسئله دیگر اینکه:
سؤال: در مورد متلکها گاهی باید از خود دفاع کنیم و گاهی هم باید مردم از ما دفاع کنند و گاهی هم خداوند دفاع میکند. سه رقم است. در آنجایی که از خودمان دفاع میکنیم آیه داریم: مثلاً به پیغمبر میگفتند: «إِنَّا لَنَرَاکَ فِی سَفَاهَهٍ» (اعراف/66) تو خُل هستی. پیغمبر از خودش دفاع میکرد و میگفت: «لیس فی السفاهه» نه من خُل نیستم. به پیغمبر میگفتند: «إِنَّا لَنَرَاکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ» (اعراف/60) تو منحرف هستی. میفرمود: «لَیْسَ بِی ضَلَالَهٌ» (اعراف/61) نه من منحرف نیستم.
4- دفاع خداوند از پیامبر و مؤمنان
گاهی خدا دفاع میکند. راجع دفاعی که خدا انجام میدهد. مثل این که میگفتند که «إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ» (حجر/6) پیغمبر تو قطعاً دیوانه هستی، جن زده هستی. خدا دفاع میکند میگوید: «ما أَنْتَ بِنِعْمَهِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ» (قلم/2) به لطف خدا دیوانه و جن زده نیست. میگفتند: «لَسْتَ مُرْسَلاً» (رعد/43) تو پیغمبر نیستی. خدا دفاع میکند و میگوید: «یس» (یس/1) «وَ الْقُرْآنِ الْحَکیمِ» (یس/2) «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ» (یس/3) میگفتند «لَسْتَ مُرْسَلاً» و خدا میگفت: «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ» میگفتند: «لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ» (صافات/36) پیغمبر شاعر است و شعر میگوید. آیه نازل شد «وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْر». نخیر ما شعر به پیغمبر یاد ندادهایم. میگفتند این که پیغمبر نیست مثل باقی مردم نان میخورد و در بازارها راه میرود «یَأْکُلُ الطَّعَامَ وَیَمْشِی فِی الْأَسْوَاقِ» (فرقان/7). خداوند میگوید همه پیغمبرها «لَیَأْکُلُونَ الطَّعَامَ وَیَمْشُونَ فِی الْأَسْوَاقِ» (فرقان/20) یعنی یکسری متلکها را خدا جواب میدهد.
از جمله متلکهایی که خدا جواب میدهد این است که به پیغمبر گفتند ابتر در جواب خداوند فرمود: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَر». پس راجع به متلک گاهی آدم باید خودش دفاع کند، گاهی خدا دفاع میکند و گاهی هم باید مردم دفاع کنند. اگر دیدی که به کسی تهمت میزنند شما حق نداری که ساکت بنشینی و باید بگویی نه آقا اینطور نیست.
5- اراده خداوند، برتر از همه اراده ها
حالا خدا به پیغمبر زهرا داد. الله اکبر که وقتی که خدا میخواهد کاری انجام دهد چه میکند. نمیشود که با خد کشتی گرفت. آیه قرآن میفرماید که: «شما خدا را معجز نیستید یعنی اینکه نمیتوانید که خدا را عاجز کنید با خدا کشتی نگیرید. زلیخا همه درها را بست، که وقتی که با یوسف خلوت میکند هیچ کسی نفهمد و هیچ قصّهای هم مثل قصه عشق زلیخا به یوسف لو نرفت. یعنی آنکسی که میخواست هیچ کس نفهمد همه دنیا فهمیدند. شاه میگفت یکنفر هم عکس امام خمینی را چاپ نکند و هیچ مرجع تقلیدی مثل امام خمینی عکسش چاپ نشد. شاه میخواست که با خدا کشتی بگیرد، خدا اراده کرده بود که امام خمینی را عزیز کند و شاه میخواست که امام خمینی را ذلیل کند و علّت این هم که ما برای امام خمینی سه تا صلوات میفرستیم این است که شاه میگفت که اسمش را هم نبرید و ما میگوییم به کوری چشم تو ما سه تا صلوات میفرستیم. معاویه دستور داد که کسی اسم علی را برای بچه اش نگذارد. امام حسین فرمود که حالا که معاویه میگوید که اسم علی را نگذارید من اسم همه بچه هایم را میگذارم علی. سه تا پسر داشت گفت علی شماره یک علی شماره دو و علی شماره سه. علی اکبر، علی اوسط، علی اصغر. کسی نگوید که مگر شما امام خمینی را بالاتر از پیغمبر میدانید که برای امام خمینی سه تا صلوات میفرستید و برای پیغمبر یک صلوات؟ کسی نگوید که امام حسین علی را از پیغمبر جلوتر میداند. نه امام حسین علی را از پیغمبر بالاتر نمیداند منتهی چون او بخشنامه کرده است که علی نه، امام حسین میخواهد بگوید که علی آره. در مقابل معاویه میگوید سه تا بچه هایم هم علی هستند وگرنه اگر این مسئله نبود شاید اسم همه بچه هایش را میگذاشت محمد. حالا که او میگوید که علی نباشد پس حتماً…
6- علم و عبادت حضرت زهرا سلام الله علیها
حالا این فاطمه چه کسی است؟ جوهر فاطمه. ببینید آقا افرادی هستند که مدرک هم دارند پول هم دارند، زیبایی هم دارند، فامیل هم زیاد دارند ولی خودشان جوهر ندارند. حالا فاطمه(س) یک خانمی بود اصلاً هجده ساله در هجده سالگی چه میشود کرد؟ فاطمه کتابی دارد به نام مصحف. علوم آینده در این کتاب بود و وقتی از امام صادق سؤال میکردند که در آینده چه میشود؟ میگفت بگذارید من بروم و کتاب مادرم زهرا را ببینم و میرفت مطالعه میکرد و میآمد و میگفت که در آینده خبرها این است. یعنی منشأ علمی امامان ما، کتاب حضرت زهرا بود. علم فاطمه مصحف فاطمه، عبادت فاطمه، سوز فاطمه. امام حسن مجتبی فرمود که از سر شب تا صبح برای دیگران دعا کرد. گفتم مادر جان یک دعایی هم برای خودتان بکنید. فرمود: اول مردم و بعد خودمان «الجار ثم الدّار». اصلاً شما در تاریخ عروسی را سراغ دارید که وقتی که به خانه داماد میرود در راهی که به خانه داماد میرود پیرهن عروسیش را به فقیر بدهد؟ یعنی در ایثار بیست. اصلاً زن جوانی را سراغ دارید که مثل حضرت زهرا اینهمه جبهه رفته باشد؟ فاطمه در خندق شرکت کرد. اصلاً سراغ دارید که یک دختربچه به پدر رزمنده اش دلداری بدهد؟ به قدری به پیغمبر دلداری میداد که پیغمبر میفرمود: ببینم تو دختر من هستی یا مادر من؟ حرفهایی که تو میزنی حرفهای یک مادر است «انتام ابیها». ما هم به بچه خودمان میگوییم که قربانت بروم ولی ما از روی عاطفه میگوییم ولی پیغمبر که میگفت: «فداها ابوها» پیغمبر فدای تو بشود. پیغمبر با کسی رودربایستی ندارد. پیغمبر میگوید: «تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ وَ تَبَّ» (مسد/1) خدا به عمویم مرگ بدهد. پیغمبر با کسی رودربایستی ندارد و به عموی خودش میگوید… ابولهب عموی پیغمبر است. امّا کسی که به عمویش میگوید مرگ بر این عمو. به دخترش میگوید فداها ابوها. جوهر فاطمه.
7- مقایسه حضرت مریم و حضرت زهرا سلام الله علیها
راجع به مریم خدا میگوید: «طهرک» مریم خدا تو را تطهیر کرده است. تو پاک هستی، معصوم هستی. اما راجع به فاطمه زهرا و اهل بیت میگوید: «یطهرکم تطهیرا» یک تطهیرا هم دارد. این را میگوید پاکت کرد و این را میگوید پاکتان میکند چه پاک کردنی. آخر یک وقت میگویی رفتم عروسی و یک وقت میگویی رفتم عروسی چه عروسیی. این تطهیرا یعنی چه تطهیری. حضرت مریم طهرک دارد. ولی برای حضرت زهرا میگوید: «یطهرکم تطهیرا» این تطهیرا یعنی یک طهارت ویژه.
راجع به مریم میگوید گذشته، چون طهرک فعل ماضی میباشد. طهرک یعنی در گذشته تو را پاک کرد. اما راجع به اهل بیت فعل مضارع است. فعل مضارع برای آینده است. یعنی در طول تاریخ شما معصوم هستید در نتیجه پیداست که همیشه یک نفر از اهل بیت در طول تاریخ هستند چون اگر اهل بیت در طول تاریخ نباشند، این صفت و این لغت لغو میشود. میگوید در طول تاریخ اهل بیت معصوم هستند. پیداست الآن هم یک نفر از اهل بیت مثل حضرت مهدی باشد که یطهرکم شامل او هم بشود. گرفتهاید که چه میگویم؟ طهرک فعل ماضی است یعنی مریم در گذشته پاک شد، خلاص. اما راجع به اهل بیت میگوید: «یطهرکم» در طول تاریخ شما معصوم هستید. پیداست در طول تاریخ یک نفر از اهل بیت باید وجود داشته باشد. این روایت را سنّی و شیعه گفته اند: پیغمبر، نه یکی و دو بار و ده بار یا بیست بار. بارها و بارها پیغمبر فرمود: من میروم قرآن و اهل بیتم را نزد شما میگذارم این دو تا هرگز «لن یفترقا» لن یعنی هرگز. هرگز بین قرآن و اهل بیت جدایی نیست. خوب الآن اگر امام زمان نباشد پس معلوم میشود که قرآن از اهل بیت جدا شد یعنی تا قرآن هست باید یک نفر از اهل بیت باشد و او امام زمان (عج) است. سنّی گفته است شیعه هم گفته است. دهها حدیث داریم که حضرت فرمود: من از دنیا میروم قرآن و اهل بیت از هم جدا نمیشوند. از هم جدا نمیشوند یعنی همیشه تا زمانی که قرآن روی کره زمین هست، باید یک نفر از اهل بیت هم روی کره زمین باشد. فاطمه زهرا. مریم مادر یک عیسی شد و فاطمه زهرا مادر یازده عیسی شد. حضرت مهدی(ع) میفرماید: الگوی من زهرا است. حدیث داریم: امام زمان فرمود الگوی من مادرم زهرا است. زهرا زنی بود که امام حسین در روز عاشورا به او افتخار کرد. فرمود مادرم زهرا است. به من میگویید با یزید بیعت کنم؟ میدانید من چه کسی هستم؟ مادرم زهرا است. امام زین العابدین در مسجد شام که خطبه میخواند. فرمود: «انا ابن فاطمه» مادرم زهرا است. یعنی زنی بود که امامان معصوم ما. امام صادق علمش را از زهرا میگرفت در کتاب مصحف. و امامان ما افتخار میکردند به مادرشان و حضرت مهدی فرمود الگوی من او است. ببینید مسئله شهادت اینها. گاهی وقتها ممکن است آدم خیلی هم کاری نکند اما جوهر کار را دارد و خدا به خاطر جوهر سفارش میکند. حالا در اینجا یک چیز نویی میخواهم بگویم. یک صلوات بفرستید. آمادگی باشد کافیست. افرادی هستند که آماده هستند ولو کاری هم پیش نیاید اما آدم فرضی هستند و نسبت به دستور آماده هستند. دنیا میخواهد که ارتش آن آماده باشد، نمیخواهد که ارتش آن دائماً تیراندازی کند. دنیا به ارتشی میگوید: ارتش خوب، که هر لحظه که اراده کند، سرباز آماده بشود، این آمادگی مهم است. ما آنقدر آدمها داریم که چقدر سواد دارند ولی آماده نیست. چقدر پول دارد ولی آماده نیست. آمادگی مهم است. خداوند به ابراهیم گفت تا پیری بچه دار نشدی، حضرت ابراهیم تا پیری بچه دار نشد حالا که اسماعیل را خداوند به او داده است حالا در سن 10 یا 13 سالگی میگوید او را بکش. میگوید: چشم. چاقو را میگذارد روی گردن اسماعیل خدا میگوید: بردار میخواستم ببینم که آماده هستی یا خیر. چون آماده بودی خدا تعریف او را میکند. آمادگی. حضرت علی در جای پیغمبر خوابید و کشته نشد اما خدا تعریف او را میکند چون کشته نشد ولی آماده شهادت بود. این آمادگی خیلی مهم است. در قرآن داریم که بعضی از رزمندهها به جبهه میرفتند ولی سالم برمی گشتند. «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَهٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ» (آلعمران/174) اینها سالم برمی گشتند. ولی ارزش دارند ولو شهید نشدند ولی آماده شهادت بودند. ما باید آماده باشیم. آن چیزی که مهم است آمادگی است، یک افرادی هستند که آماده خدمت به مردم هستند ولی عمرشان کوتاه است. حضرت زهرا هجده سال داشتند. اما هم به آن مقدار که توانست بچه هایش را تربیت کرد و هم جوهره و استعداد و آمادگی و… خدایا ایمانی به ما بده که هر چیزی که تو دوست داری ما آماده انجام آن باشیم. تقوایی به ما بده که هر چیزی را که دوست نداری آماده پرهیز از آن باشیم. خدایا در مقابل نیشها اگر خودی هستند توفیق کظم و عفو و کرامت و سلامت به ما مرحمت بفرما. دشمنان مغرض ما که با طراحی و دلار و امثال کاریکاتورها و سلمان رشدی ها، دشمنان سیاسی و مغرض ما که برای شکستن ما فعالیت میکنند خدایا با دست مؤمنین و مؤمنات روز به روز رسواتر بفرما. خدایا بین ما و اهل بیت کمتر از آنی جدایی نیانداز.