الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
پیامهای کربلا را میگفتیم و گفتیم که کربلا اینطور نبود که ظالمی مظلومی را بکشد ما هم گریه کنیم زنجیر و سینه بعد هم خلاص یک فرازهایی است که اینها مکتب ما است، ایدئولوژی و جهان بینی ما است بیست و یکی از آنها را گفتیم حالا. . . مسئلهای دیگر، از درسهایی که هست، موضوعی که داریم ادامه میدهیم عرض کنم به حضور شما که نمایشگاه تمام کمالات در کربلا، اخیراً توی شهرهای بزرگ نمایشگاه میزنند نمایشگاه فرش، نمایشگاه چرم، نمایشگاه کفش، کتاب، صنایع، هر کس محصولات خودش را میآورد کربلا نمایشگاه چهرهها بود اوج بدها یعنی بدترین بدیها و خوب ترین. . . یعنی قلههای بلند و درههای عمیق یکی این بود که. . .
1- قیام امام حسین برای اصلاح نظام جامعه
22- اتهام زدایی: مسلمان باید جوری حرکت کند که مورد اتهام و تهمت قرار نگیرد فردا نگویند امام حسین(علیه السلام) خواست برود حکومت را دست بگیرد بلند شد و رفت ولی حکومت دست او نیامد دیگر گریه ندارد مثل فوتبالیستی که میخواهد برود گل بزند گل نمیزند این دیگر عزاداری نمیخواهد رفت نعوذ بالله پُز بدهد، کاندیدا شد رأی نیاورد حالا اگر کاندیدایی رأی نیاورد باید برای او سینه بزنیم؟ مسئلهی گل زدن و مسئلهی نماینده شدن نیست، امام حسین(علیه السلام) فرمود توجه کنید این سفر سفرِ استثنایی است(إنی لم اخرج) بدرستی که من خارج نشدم از وطنم(اشراً) یعنی طغیان، دو بار هم توی قرآن آمده است «سَیَعْلَمُونَ غَدًا مَنْ الْکَذَّابُ الْأَشِرُ» القمر/26 یعنی من بخاطر طغیان و سرکشی خارج نشدم(ولا بطرا) من برای عیاشی قیام نکردم(ولا مفسدا) من برای فساد نیامدهام بیرون(ولا ظالما) من برای ظلم. . . اینها را امام حسین(علیه السلام) توی راه گفته است بعنوان سخنرانی؟ نه، این میخواهد که خط بدهد که قطار روی ریل حرکت کند این ریل است که فردا تاریخ را تحلیل نکنند. حتی علی اصغر را هم که برد میدانست که علی اصغر شهید میشود، امام میدانست که علی اصغر را میزنند گفت اگر علی اصغر نباشد میگویند بابا دو تا بزرگ با هم دعوا کردند میگویند بزرگ هستند علی اصغر چه گناهی کرده بود؟ باید معلوم بشود که اینها حکومت نیست مسئله این است که من باید نشان بدهم که بنی امیه و رژیم یزید و ابوسفیان چی هستند، میخواهم نشان بدهم که اینها کی هستند و چی هستند.
2- قصد قربت کارها را عبادت میکند
صلـــه رحم، برویم بابا و ننه را ببینیم برویم فامیل را ببینیم فلانی دلش از ما گرفته برویم این عید با او آشتی کنیم، فلانی نیاز به کمک دارد برویم به او کمک کنیم اگر نیتها خیر باشد هر چرخ لاستیکی که میچرخد ارزش دارد. یکوقت آدم میآید توی اداره میگوید چرا آمدهای؟ بابا جوان بودیم دیپلم گرفتیم یک جایی میخواستیم استخدام بشویم آمدیم اینجا استخدام شدیم برای خرجی زن و بچه، یکوقت هم میگوئیم بابا مملکت امنیت میخواهد یا نه؟ بله امنیت میخواهد، بنده میخواستم عمرم را فدای امنیت جامعه بکنم اگر به قصد امنیت بیائی همان حقوق را میگیری اما کفشات را هم که واکس میزنی در حال عبادت هستی میخوابی، حمام میروی، مسواک میکنی، یعنی وقتی هدف مقدس شد همه کارها میشود مقدس مثل اینکه شما میخواهی افطاری بدهی به آدم روزه دار سبزی هم که پاک میکنی توی صف نانوایی که میایستی، چون هدف تو افطاری دادن است تمام کارهایت رنگ عبادت پیدا میکند ما میتوانیم سفرهای عیدمان، سفرهای تابستانمان، همه عبادت باشد نیت مقدس داشته باشیم یکوقت شما پول توی صندوق صدقات میاندازی میگویی برای سلامتی جان آقا امام زمان(علیه السلام) و برای سلامتی همه مسلمانها من هم یکی از آن مسلمانها، اگر برای این شد میشود عبادت اگر برای سلامتی خودت شد آنوقت ارزش آن به ارزش اول نمیرسد. شما صورتت را که میشوری برای خنکی باشد شخصی است اگر برای وضو باشد عبادت است هر وقت با وضو باشی با نور هستی چون وضو نور است اصلاً آدمی که با وضو است نور است ضمن اینکه وضو میگیری خنک هم میشوی شیرجه میروی، چرا الکی شیرجه میروی؟ قصد غسل جمعه کن، حالا که جمعه هست تو هم شیرجه میروی خوب نیت کن صدقه میدهی برای عموم باشد.
ما میتوانیم برای تمام حرکت هایمان، خدا یک آیه دارد خوب است که این آیه را حفظ کنیم قرآن میفرماید «وَقَدِّمُوا لِأَنفُسِکُمْ» البقره/223 یعنی برای آیندهتان یک چیزی ذخیره کنید، چطور حقوق کارمندان را بر میدارند برای بازنشستگی و اخیراً هم برای تأمین اجتماعی، یعنی کار الان برای آینده شما تمام کارهایتان میتوانید که ذخیره کنید تا برای آینده باشد از کار ساده تو نشستهای یک کسی قلم ندارد بسم الله، از خانه بیرون میآیی یک سنگ جلوی راه است ممکن است که این سنگ مزاحم باشد خم شویم و سنگ را کنار بگذاریم، داریم از جایی میرویم پیرمرد و پیرزنی هست که مشکل دارند. . . میشود. . . امام حسین(علیه السلام) فرمود من برای طغیان نمیروم البته حکومت هم حق اهل بیت است خود امام حسین(علیه السلام) فرمود حکومت باید دست اهلش باشد اگر حکومت دست امام حسین(علیه السلام) نباشد دست کی باشد ولی فردا ممکن است تحلیل گرها جور دیگری تحلیل کنند.
3- حیات و مرگ واقعی در دیدگاه امام حسین
23- معرفی دیدگاه، یا بگوئیم تغییر افکار: اگر بگویند زندگی چیست، بگوئیم زندگی خوراک پوشاک و مسکن، زندگی چیست؟ خانه، ماشین، تلفن، زندگی چیست؟ مدرک، حقوق، پُست، میگوید نه، (موت فی عزٍ) آدم بمیرد که عزیز باشد(خیر من حیات فی ذل) مرگی که آدم عزیز باشد بهتر است از حیاتی که آدم ذلیل باشد. بیخود نیست که پسر امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرمود مرگ از عسل شیرینتر است یعنی چه؟ میخواهد بگوید ما زنده باشیم رئیس حکومتمان یزید باشد بمیریم بهتر است.
می گویند شتری را. . . رد شویم مَثل هم بماند، حیات، مردم فکرشان این است که. . . خوشبخت کیست؟ میگوئیم فلانی آدم عزیزی است، چه خانهای داری! بابا خانهاش سوپردولوکس است اما به همــهبانکها وام بدهکار است، لباسهایش شیک است روزی ده بار مردم میآیند در خانهاش و به او فحش میدهند، خیلی از ماشینها و خانهها لوکس است مدرکها بالاست، بله مدرک بالا است ولی توی امتحانات تقلب کرد، پولدار شد اما کلاهبردای کرد بنابراین آدم روی گونی بنشیند که حلال باشد بهتر از این است که روی قالی بنشیند که حرام باشد.
(اگر عروسها این را بلد باشند آمار طلاق کم میشود، آمار طلاق بالا رفته است چون عروس یا داماد قانع نیستند داماد قانع نیست به جهازیه که بابات اینرا به تو داد حالا بعضی دامادها که اصلش بی شعور هستند یک داماد بی شعور برایتان بگویم! خیلی بی شعور است، واقعاً خیلی بی شعور است، کمیتــهامداد به بعضیها جهازیه میدهد اشکالی ندارد مال کمیتــهامداد ما امام خمینی است و بچهها هم بچههای امام خمینی هستند داماد آمد نگاه به جهازیــهعروس کرد و گفت اِه جهازیــهکمیتــهامدادی است؟ عروس زد به گریه، خوب این چه نیشی است که تو میزنی؟ این ساعت را هم که خالهات برای تو آورده آن هم دختر عمهات آورده، خودت چیزی نداشتیها! فامیلها برایت جمع کردند، چقدر داماد باید نفهم باشد که روز اول زندگی خلق عروس را تنگ میکند از طرفی عروسها هم. . . بابا حالا ساعت اول ماشین لباسشویی نداشته باشید چی میشود؟ حالا فعلاً تخت خواب نداشته باشید، ما سراغ داریم عروسی که کمد خریده است داماد درِ خانهاش تنگ است کمد داخل نمیرود رفتهاند در خانــههمسایه را زدهاند با طناب کمد را کشیدهاند توی خانــههمسایه از پشت بام خانه هسمایه کمد را بردهاند توی اتاق تنگ بابا. . . چرا اینقدر بدبخت. . . همه را به فلا کت میاندازد یعنی بخاطر یک خمره سر یک گاو را میبرند بخاطر یک چار قد قادسیه را آتش میزنند آمار طلاق بالا میرود دست خودمان است روی میخ نشستهایم میگوئیم آخ خوب بلند شو آنطرف بنشین یکسری بدبختیها بخاطر این است که من قانع نیستم اگر مرد آدم باشد نیش نزد زن قانع باشد ما همدیگر را میخواهیم که با هم زندگی کنیم حالا فرش زیر پایمان موکت بود موکت، قالی بود قالی، دست باف بود دست باف، هر چه خدا رساند ما انسان هستیم قالی پشم است انسان نباید برای پشم دعوا کند ما آدمهایی داریم که انسانیتشان فدای پشم میشود خانه آجر است تو آدم هستی ما بسیار داریم آدمهایی که زندگیشان را بخاطر آجرها تلخ میکنند فکرها خلاف است همه هم تحصیلکرده هستند ماشاءالله هر چه دلت بخواهد لیسانس و دیپلم اما آنکه نیست قناعت است.)
تغییر افکار، به امید روزی که علماتهای ما اینها روی آن نوشته باشد مرگ با عزت بهتر است از حیات با ذلت، پهلوانهایی که پرچم دست میگیرند اینرا بنویسند مردم میدانید چرا برای امام حسین(علیه السلام) گریه میکنید؟ امام حسین(علیه السلام) فکر ما را عوض کرد فکر ما این بود دلار و ماشین شخصی امام حسین(علیه السلام) آمد فکر ما را عوض کرد و فرمود که عزت در چیست ذلت در چیست.
4- افشای جنایات بنی امیه در سخنان امام حسین
24- افشاگری: البته هم بجا داریم هم نابجا، نابجا یعنی من گناهی از شما دارم آبروی شما را میریزیم این غیبت و گناه است حرام است ممکن است شما هر کدام عیبی داشته باشید من عیبها دارم حالا باید همدیگر را لو بدهیم؟ حرام است سخن چینی حرام است حالا من پشت سر شما یک فحشی بدهم شما باید بروی به او بگوئی؟ افشاگری، آبروی مومن را نباید کسی بریزد غیبت حرام است حتی قرآن میفرماید که مثل گوشت مرده است چون گوشت زنده را بکنی جای آن پر میشود اما گوشت مرده دیگر جای آن پر نمیشود غیبت آبروی طرف را میریزی آبروی طرف دیگر جایش پر نمیشود ما یک حدیث داریم که اگر کسی غیبت کند همه عبادتهایش هوا میرود، یک نفر پرسید آقا ما این همه عبادت کردهایم بخاطر یک دقیقه غیبت برود روی هوا؟ گفتیم بله، بخاطر اینکه آن آقایی که آبرویش را ریختی سالها جان کنده تا آبرو درست کرده بود تو با یک کلمه آبروی چندین ساله او را هوا کردی همینطور که با یک کلمه آبروی چندین ساله او را هوا کردی خدا با همین کلمه عبادت چندین ساله تو را هوا میکند این عدالت است(از همه گذشته گناه کیلویی نیست گاهی شما یک سوزن به یک گوشـهتوپ میزنی کل بازی فوتبال لغو است حالا بخاطر یک سوزن؟ بله بخاطر یک سوزن، اینجا که کیلویی نیست بگوئیم آقا یازده نفر هستند فوتبال؟ یازده نفر از اینطرف و یازده نفر از آنطرف؟ بیست و دو نفر جوان را علاف کردهای بخاطر یک سوزن؟ آقا این کیلویی نیست که بگویی بیست و دو تا جوان هستند هر جوانی هم هشتاد کیلو است مثلاً دو تن جوان آنوقت بخاطر یک سوزن یک گرمی. . . بعضی چیزها کیلویی نیست گرمی هم نیست من یک خال سیاه روی عمامهام باشد پشت تلویزیون نمیآیم اصلاً یک پشه دماغ من را بگزد پشت تلویزیون نمیآیم آقا درسهائی از قرآن بخاطر یک پشه؟ بله بخاطر یک پشه، افشاگری نابجا غیبت است توی جلسات دید و بازدید خوش و بش میکنیم سعی کنیم که غیبت نکنیم. خدا رحمت کند حضرت امام را، به رفقایش میگفت به دو شرط میآیم تفریح آخر امام هم اهل تفریح بود پنجشنبهها با علما و دانشمندان قم هم سنهای خودش میرفتند باغهای قم صفا میکردند میگفت به دو شرط 1- نماز اول وقت، چه اشکالی دارد این همه میآید و میرود این مسجدها الحمدلله از چیزهایی که در جمهوری اسلامی درست شد البته من نقشی نداشتم دست من نیست پای من حساب نشود ولی هفتصد تا مسجد توی جادهها ساخته شد مال ستاد نماز نیست مال بنده هم نیست خودشان ساختند وزارت راه ساخت وزارت نفت ساخت افراد خیر ساختند وزارت دفاع ساخت شرکتها ساختند مومنین ساختند همه دولت و ملت با هم ساختند ولی الان هفتصد تا مسجد است شما که توی جاده هستی پیاده شو نماز هم بخوان.)
اما افشاگری، امام حسین(علیه السلام) افشاگری میکرد در نامهای به مردم کوفه نوشتای مردم کوفه شما کسانی هستید که پدرم را کشتید شما کسانی هستید که برادرم را کشتید شما کسانی هستید که پسر عمویم مسلم بن عقیل را کشتید در نامهای به معاویه نوشت(أو لست قاتل حجربن عدی، أو لست قاتل. . . أو لست قاتل کی. . . قرآن هم یک آیه دارد میگوید مجرمین را لو بدهید «وَلِتَسْتَبِینَ سَبِیلُ الْمُجْرِمِینَ» الأنعام/55 یعنی آدمهای مجرم را بگو که آقا این یک همچین دسته گلی را آب داده این همچین دسته گلی را آب داده اگر کسی میخواهد پست بگیرید. . . یکوقت کسی میخواهد رئیس جمهور شود، وکیل شود، وزیر شود، اگر میخواهد مسئولیت به عهده بگیرد و شما میدانی که نااهل است آنجا لازم است که افشاگری کنی اما اگر نمیخواهد مسئول شود همینطور کسی دارد میرود چرا غیبت او را میکنی اگر قرائتی دارد میرود شما حق نداری غیبت کنی اما اگر بنده میخواهم پشت ماشین بنشینم میگوئیم آقا بیائید سوار اتوبوس شوید و شما میدانی که رانندگی بلد نیستم بگو آقا سوار نشوید(این مست است سوار نشوید این ناشی است سوار نشوید این بلد نیست سوار نشوید این خواب نکرده الان پشت فرمان خوابش میگیرد سوار نشوید این تریاک نکشیده الان بنگ است یک جاهایی باید آدم افشاگری کند همینطور که افشاگری گاهی حرام است گاهی هم. . . یک کسی عمامه سیاه گذاشته است میگوید من سید هستم باید گفت آقا این سید نیست عمامهاش دروغی است این دروغ میگوید سید نیست پزشک نیست میگویند آقای دکتر آقا این پزشک نیست الان نسخهاش تو را میکشد اگر کسی ادعایی بکند که اهلش نباشد یعنی بگوید من آیت الله هستم آیت الله نیست بگوید من سید هستم سید نباشد بگوید من دکتر هستم دکتر. . . دانشجوهای عزیز از سال دومی که شما دانشجو هستی به تو میگویند مهندس از سال اول میگویند نگوئید دکتر دیر که نمیشود حالا عجله داری؟ درختهایی که زود سبز میشود درختهایی که زود گل میدهد زود هم سرما میخورد حالا چرا. . . اگر قسمت شما باشد خدا میرساند اگر قسمت نباشد. . . عجله نکن. روز امام حسین(علیه السلام) جوان بود آمد توی مسجد دید خلیفــه دوم منبر رفته است یک خورده نگاه کرد و فرمود(أنزل) یعنی بیا پائین(من منبر أبی) اینجایی که تو نشستهای جای پیغمبر است بیا پائین خلیفــه دوم هم گفت راست میگویی این منبر منبر پیغمبر است از جاهایی که خلیفه دوم اقرار کرد گفت راست میگویی حق با امام حسین(علیه السلام) است شهامت داشت.)
5- سفارش به نوشتن و ثبت سخن بزرگان
سفارش به یادداشت و نوشتن این هم خیلی قشنگ است، 25- سفارش به نوشتن: امام حسین(علیه السلام) فرمود(اسمعوا واکتبوا) گوش بدهید و بنویسید(ارجعوا) برگردید به شهرهایتان حرفهای من را به دیگران. . . این نوشتن خیلی مهم است(ما اگر خاطراتی که میخندیم را بنویسیم هر کسی یک کتاب طنز دارد اگر خاطراتی که تعجب کردهایم را بنویسیم آخر عمرمان میشود یک کتاب شگفت انگیز، هر یک از شما میتوانید چند تا کتاب بنویسید، هر کسی یک خاطرهای دارد بنویسد، طنزها، کجا خندهات گرفته هر جا خندهات گرفته میبینی که یک کتاب خنده نوشتهای کجا دلت سوخته بنویس، چه شعر قشنگی شنیدهای، چه حدیث نابی شنیدهای، ما همینطور. . . هفتاد سال همینطور مینشینیم بعد هم میگوئیم الله الصمد یعنی چه؟ میگوئیم نمیدانیم یعنی چه، میگوئیم آمین یعنی چه؟ میگوید نمیدانم، دلمان خوش است دیپلم هستیم یا لیسانس هستیم.)
بعد هم یادداشتها را در اختیار بگذاریم، وزارت علوم یک قانونی دارد و من آنرا قبول ندارم و آن قانون این است که اگر کسی تحقیقی کرد و رسالهای برای لیسانس و فوق لیسانس و دکترا نوشت فقط یک نسخه دست خود نویسنده است این دانشجویی که تحقیق کرده یک نسخه هم باید توی بایگانی وزارت دانشگاه باشد ما که نفهمیدیم، از یکی از دانشگاههای مهم تهران. . . بله، گفتیم آقا رسالههایی که دانشجوها دادهاند میشود به ما بدهید یک دفتری به ما دادند دیدیم بالای هزار تا رساله است بعضی چیزهای مثل نفت است مثل انرژی اتمی است آنها را ما که عقلمان نمیرسد اما بعضی چیزها بود که به درد من هم میخورد مثلاً چرا طلاق زیاد میشود، موانع ازدواج چیه، یک تحقیقاتی روی این زمینه کردهاند من چهل پنجاه مسائل اجتماعی بود که اینها به درد من هم میخورد گفتیم اینها را به ما بدهید گفتند آقا ما مجاز نیستیم، گفتیم چرا؟ گفت قانون است که تحقیقات دانشجو را به کسی دیگر ندهید گفتیم خوب این با گنج چه فرقی میکند تاجر پولش را. . . یعنی احتکار پول یا احتکار گندم یا احتکار علم خوب این هم احتکار علم است گفتند میترسیم کسی دیگر تقلب کند گفتیم الان دنیای کامپیوتر هست هر کسی رسالهای نوشته میتواند برود ببیند که این رساله جای دیگری هست یا نه، یعنی راه. . . یک چیزی عرضه کنیم هم چیزی زیاد کنیم هم چیزی یاد بدهیم.
اعتراف گرفتن: امام حسین(علیه السلام) نه بار فرمود(انشدکم بالله) یعنی شما تو را به خدا، شما تو را به خدا مادرم زهرا(علیها السلام) نیست، شما تو را به خدا پدرم علی بن ابی طالب(علیه السلام) نیست، نه بار در سخنرانی در روز عاشورا فرمود شما تو را به خدا اعتراف گرفت فردا نگوئید غافل بودیم خام بودیم خواب بودیم.
انجام وظیفه(قتلناام ظفرنا) اینرا امام حسین(علیه السلام) فرمود که کشته بشویم یا پیروز بشویم ما باید وظیفهمان را انجام بدهیم آقا باران نمیآید حضرت آیت الله شما امام جمعه هستی عالم بزرگوار هستی بلند شو نماز باران بخوان، ببین آقا اگر ما نماز باران بخوانیم باران نیاید آبرومان میرود این حرفها چیه؟ مثل اینکه به فوتبالیستها بگویی برو گل بزن بگوید نه من نمیآیم میترسم برویم اتریش گل نزنیم برو بازی کن گل زدی یا نزدی، فوتبالیست باید برود بازیاش را بکند زد زد خورد خورد، ما وقتی باران نمیآید باید نماز باران بخوانیم تازه اگر نیامد یکبار دیگر میخوانیم دو بار میخوانیم ما وظیفهمان این است که وقتی باران نمیآید نماز باران بخوانیم خدا کار خودش را میکند.
6- انجام وظیفه مهم است، نه شکست یا پیروزی
امام حسین(علیه السلام) فرمود وظیفه ما این است که در مقابل مثل یزید قیام کنیم(قتلنا) کشته شدیم الحمدلله رب العالمین(ظفرنا) پیروز شدیم. . . یعنی نگو آقا ما برویم آنجا چقدر به ما میدهند؟ چی گیر ما میآید؟ آقا برویم روضه، برنج است یا عدسی؟ اِه! ، برویم درس بخوانیم، مدرکش چیه؟ بابا درس درس است ولو مدرک ندهند به ایشان سلام کن سلام علیکم ببخشید ایشان کی بود؟ هر کس میخواهد باشد این یک انسان بود من هم یک انسان هستم دو تا گردو که نیستیم، دو تا گردو از بغل هم رد میشود، ما دو تا آدم هستیم خوب سلام کن حتماً باید یک کسی باشد آن هم کسی که شما او را بشناسید، سلام ما حتماً باید کسی باشد که سلام کنیم ولذا اگر جوانی بگوید سلام علیکم رفیقش میگوید ببخشید کی بود مثل اینکه مثلاً. . . توی پارک هم میرویم تفریح است نمازمان را هم میخوانیم من نباید بخاطر اینکه یک عده فامیل نشستهاند خدا را فراموش کنم.
امام حسین(علیه السلام) روز عاشورا توی بحبوبـه جنگ نماز خواند. توی روستاها جمع شوید شما که توی شهر وضعتان خوب است و حالا رفتهاید توی روستا دور هم جمع شوید کمبود روستا را که یا جاده است یا درمانگاه است یا مدرسه است هر چه ندارد. . . چهار نفر که توی ایام عید میروند توی روستا خوب است که دور هم جمع شوند و بگویند که مشکل این روستا چیه، چند تا دانشجو دارد دانشجوها چند تا مشکل دارند چند تا طلبه دارد آیا طلبه هایش مشکل دارند چند تا مریض دارد، برکت داشته باشیم، چقدر میتوانیم از این دید و بازدیدها و صلــه رحمها خیر تولید کنیم(من خوشم آمد از یک حرکتی که اخیراً انجام دادهاند خیلی خوشم آمد دو سه تا پولدار پول روی هم گذاشتند گفتند روستا به روستا کسانی که بالای شصت سال دارند و هنوز زیارت امام رضا(علیه السلام) نرفتهاند اینها را ببریم کسی که شصت سال دارد و مشهد نرفته است این پیداست که زندگیاش مشکل دارد اینها را ببریم همینطور روستا روستا اینها را میبرند مشهد این چقدر کار قشنگی است، آقا توی این روستا چند نفر بالا شصت سال مشهد نرفتهاند چهل و پنج نفر هستند خیلی خوب یاالله یک اتوبوس بگیریم بشکرانه اینکه سال هشتاد و چهار خدا انشاءالله سال را مبارک کند تمام این روستاییها کسانی که بالای شصت سال دارند و نتوانستهاند پابوس امام رضا(علیه السلام) بروند ما اینها را یک زیارت. . . از این کارها میشود کرد حالا من نمیخواهم اسمش را ببرم شاید راضی نباشد یکی از مراجع تقلید که الان هم هست خیلی مقلد دارد. . . طلبهای بود پای درس، یک تاجر تبریزی دید عجب طلبــه تیز هوشی است گفت بیا، تو زندگیات چیه؟ گفت من زندگیام معمولی است، گفت من خرج تو را میدهم برو درس بخوان تو دیگر نه منبر برو و نه فکر کتاب هیچی، تو مخات میکشد که مرجع تقلید بشوی خرجی ایشان را داد و ایشان مرجع شد گاهی یک دانشجو اگر خرجیاش را بدهی بوعلی سینا میشود بعد نشسته تخمه میشکند مدل ماشیناش را عوض میکند هی ور میرود با زندگیاش و هیچ برای قیامت ذخیره نمیکند.)
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد قسم میدهم سال هشتاد و چهار را برای اسلام و مسلمین سال عزت و برکت قرار بده.
برای آمریکا و اسرائیل سال ذلت و متلاشی شدن قرار بده.
خدایا کمبودهای ما را مادی و معنوی هر کمبودی که هست با قدرت غیبی در سایه حضرت مهدی کمبودهایمان را جبران بفرما.
کسانی که سالهای قبل بودند و الان نیستند همه را ببخش و بیامرز.
همه مریض هایمان شفا پیدا کنند.
ازدواج را برای کسانی که همسر ندارند آسان کن.
اشتغال را مشکلاش را حل کن.
اعتیاد را مشکلاش را حل کن.
اسکان را مشکلاش را حل کن.
اعتقاد را روز به روز قویتر بفرما.
سفرهایمان را بی خطر کن.
(والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته