زکات و عدالت اجتماعی -2

«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی‏

 بینندگان عزیز بحث را در زمانی می‏بینند که، ماه خردادی که اصل انقلاب ما از 15 خرداد شروع شد و رحلت حضرت امام (ره) را داشتیم من 5، 6 دقیقه بحثم را راجع به این مسئله قرار می‏دهم بعد موضوعی را که چند جلسه دنبال می‏کنیم البته بزرگها که دیده‏اند و می‏دانند بیشتر آقازاده‏ها و دختر خانم‏ها عنایت داشته باشند که بخصوص امسال که مقام معظم رهبری فرمودند سال عزت و افتخار حسینی مسئله عزت یعنی چه؟ عزت یعنی نشکستن «ان الله عزیز» یعنی خدا نفوذ ناپذیر است تحت تأثیر قرار نمی‏گیرد او را می‏ترسانند ولی او نمی‏ترسد مثل زمین سفت که هر چه بیل و کلنگ می‏زنی فرو نمی‏رود اینجا عربها می‏گویند «ارض عزاز » این عرض زمین عزیز است.
امام خمینی، احیاگر مکتب امام حسین (ع)
عزت حسینی یعنی اینطور نیست که با تشر طرف تو بخورد اگر چهار تا رادیو فحش دادند، مثلاً امام (ره) عزیز بود 43 تا رادیو نسبت به امام (ره) جسارت می‏کرد زمان جنگ و همان زمان از صدام تجلیل می‏کرد الان مُرده امام (ره) از زنده صدام عزتش بیشتر است آدم حالا می‏فهمد قرآن چه می‏گوید قرآن می‏گوید «ان العزه لله و لرسول و للمؤمنین» عزت مال خدا و رسول و مؤمنین است امام حسین (علیه السلام) زیر سُم اسب رفت و یزید روی کاخ نشسته بود آنکه زیر سُم اسب رفته بود عزیز شد آنکه روی کاخ نشسته بود ذلیل شد خیلی آیات قرآن را آدم می‏فهمد یعنی صحنه هایی می‏بیند خود صحنه‏ها مفسر قرآن است قرآن یک آیه داشت. ما نمی‏فهمیدیم یعنی چه، آیه اینست «و لا یخشون احداً) یعنی از احدی نمی‏ترسد مگر می‏شود آدم از احدی نترسد بالاخره آدم می‏ترسد «لا یخشون احداً» از احدی نترسد بالاخره آدم از دشمن می‏ترسد گاهی آدم ممکن است از یک سوسک بترسد یک چاقوکش بود توی تهران می‏گفت همه چاقوکش‏های تهران از من می‏ترسند بعد می‏گفت من از زنم می‏ترسم بعد هی گفت زنم از سوسک می‏ترسد بهر حال اینکه «لا یخشون احداً» یعنی چه از احدی نترسیم، ما خوب شد امام (ره) را دیدیم و گفتیم که او را می‏شود آدم از احدی نترسد آیه آخر سوره فجر اینست «یا ایتها النفس المطمئنه» دل آرام «ارجعوا الی ربک» پرواز کن بسوی خدا می‏گویند یکی از مصادیقش امام حسین (علیه السلام) بود که هر چه به ظهر عاشورا نزدیکتر می‏شد صورتش برافروخته‏تر می‏شد مثل عاشقی که به معشوقش نزدیکتر بشود. امام (ره) در وصیت نامه‏اش نوشت من با دلی آرام و نفسی مطمئن امام حسین (علیه السلام) استاد بود دل آرام داشت و شاگردش امام (ره) دل آرام داشت این مکتب چه آدمهایی را ساخت. زمان جنگ جوانی آمد در خانه ما گفت بابای من تاجر و پولدار است یک خانه را به اسم من کرده به شرط اینکه جبهه نروم ولی امام (ره) گفته برو جبهه، من خانه‏ام را به بابام بخشیدم و دارم می‏روم الان یک جوان بخاطر ساعت مچی ممکن است 20 تا دروغ بگوید. جوانی دیگر توی جبهه گفته بود بابام برای اینکه پاگیرم کند دامادم کرد و فکر کرد حالا که من را داماد کرده این دامادی مانع از جبهه رفتن من می‏شود داماد شدم عروسی هم کردم در همان اوائل کار بچه دار شدیم ولی باز دیدم که امام (ره) فرموده بروید جبهه رفتم جبهه و امشب شب عملیات است و خوابهایی را هم دیده‏ام مثل اینکه من شهید می‏شوم ولی یک نامه از خانم به دست من رسیده که من حامله که بودم بچه بدنیا آمد شما از جبهه برگرد این بچه را ببین یک اذان در گوشش بگو اسمش را بگذار و بعد برگرد جبهه می‏گفت این نامه عروس دل من را شل کرده و حالا شک دارم که این نامه‏ای که دل من را شل کرده به اخلاصم ضربه می‏زند یا نه اصلاً اینها الان قابل تصور نیست.
خاطره ای از امام خمینی در مدرسه فیضیه
 ناقل این خاطره آیت الله سبحانی از مدرسین است می‏گفت امام (ره) وارد مدرسه فیضیه شد، یک سالن کوچکی هست زیر کتابخانه تقریباً شاید 100 متر نباشد وارد سالن شد که درس بدهد دید یک بچه طلبه دَمر خوابیده دارد کتابش را مطالعه می‏کند تا امام (ره) دید ایشان مطالعه می‏کند هیچی به او نگفت و برگشت و به شاگردهایش هم گفت هیچی نگوئید گفتیم آقا نمی‏خواهید درس بفرمائید گفت نه گفتیم چرا؟ گفت این بچه طلبه دارد مطالعه می‏کند گفتیم با 4 دلیل ما در اولویت هستیم 1-ما صد نفریم این یکی. 2-این سال اول طلبگی است این سرباز صفر است ما تیمساریم سر داریم ما آیت الله هستیم این طلبه جامع المقدماتی است 3-اینجا جای ماست این بیخود آمده از همه گذشته به او می‏گوئیم این خودش ما را ببیند می‏رود نگاه کند ببیند 100 تا آیت الله ایستاده‏اند در می‏رود امام فرمود دلیل‏های شما هیچکدام قرآنی نیست اما شما صد تا هستید این یکی قرآن نگفته «ان اکرمکن عندالله اکثرکم » گرد و نیست که بشماریم 90 تا بهتر است یا 80 تا آخر بعضی‏ها کیلویی حساب می‏کنند چند سفر رفته‏ای مکه؟ 16 سفر رفته‏ام مکه 22 سفر هم کربلا 40 سفر هم مشهد این مثل اینکه دارد گرد و می‏شمارد اگر لامپ سالم باشد دفعه اول هم به سرپیچ بزنی روشن می‏شود اگر لامپ سوخته باشد هزار بار هم به سرپیچ بزنی روشن نمی‏شود نپرس چند دفعه به سر پیچ خورده‏ای بپرس لامپ سالم است یا نه یعنی شما که حاج خانم شده‏ای دیگر دروغ نمی‏گویی شما که رفته‏ای مشهد دیگر عوض شده‏ای بعد از کربلا تغییری در تو پیدا شد. اما شما درس بالا می‏خوانید این اول است قرآن نگفته «ان اکرمکن عندالله اعلمکم» هر که فوق لیسانس است بهتر از لیسانس است نه اینطور نیست البته علم هم ارزش دارد ولی خط کش تقواست. هر روز شما اول آمده‏اید جای شما بوده امروز ایشان اول آمده جای ایشان است. چهارم شما می‏گوئید به او بگوئیم خودش بلند می‏شود شما حق ندارید به کسی بگوئید بلند شو اگر یک بچه سه ساله را در مسجد بلند کنی هر مقامی جای او نماز بخواند نمازش باطل است نمی‏شود گفت بلند شو که توی رودربایستی گیر کند. گفتند آقا ما دیگر حرف نمی‏زنیم شما چه می‏گوئید گفت هیچی توی مدرسه قدم بزنیم اگر این طلبه رفت ما می‏رویم درسمان را می خوانیم ولی هیچی به طلبه نگوئید آیت الله سبحانی می‏گفت یک ساعت دور مدرسه فیضیه گشتیم با صد تا طلبه با کم و زیادش فاضل و آن روز درس ما تعطیل شد و امام به ما درس نداد من گفتم جناب آقای سبحانی اتفاقاً آن روز امام به شما درس داد اتفاقاً درس واقعی همین بود.
زکات، قبل از نماز، در حال نماز، بعد از نماز
 در این جلسه می‏خواهم چند جمله راجع به زکات بگویم روایت داریم پایه اسلام روی چند تا چیز است یکی اش حج، نماز، ولایت و رهبری حق و یکی اش زکات است. گاهی زکات قبل از نماز است «قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی » عید فطر اول می‏گویند نفری سه کیلو زکات بده بعداً می‏گویند برو نماز عید بخوان یعنی پر کردن شکم فقرا از نماز جلو افتاده. زکات واجبی است که آدم باید عجله کند امیرالمؤمنین (علیه السلام) در رکوع وقتی دید این فقیر نیازمند است اشاره نکرده که بنشین نمازم تمام بشود همان توی نماز انگشترش را داد یعنی کمک به فقیر بعد از نماز نیست توی نماز است حضرت می‏توانست اشاره کند که بنشین نمازم تمام بشود به تو می‏دهم توی نماز کمک کرد کارهای دیگر را میگویند با واسطه انجام بدهی طوری نیست امام نماز و زکات… خود حضرت در خانه فقرا می‏رفت. «لربک و انحر » نحر، شتر کشتن گاهی صدقه گفته گاهی اطعام گفته زکات یعنی از ابزار تعجیل ثروت است مثل خمس زکات ایجاد اشتغال برای محرومین است گیرنده زکات خداست «الم یعلموا ان الله هو یقبل توبه عن عبادی و یأخذ و الصدقات » حدیث داریم صدقه که به فقیر می‏دهید فوری دستت را ببوس چون دستت را توی دست خدا گذاشته‏ای. شخصیت گیرنده را در هم نشکنید امام از یکی پرسید شما زکات مال ات را چه جوری می‏دهی؟ گفت صبر می‏کنم فقیری آمد در خانه‏ام به او می‏دهم فرمود مسلمانها را ذلیل کرده‏ای گفت چه کنم؟ فرمود تو برو در خانه فقرا نگذار او بیاید در خانه تو گاهی پول دادنها توبه دارد خیلی‏ها پول می‏دهند باید بگویند خدایا از سر تقصیرات ما بگذر. کاروانی رفت مکه یکی از اینها پولدار بود هر چند فرسخی یک گوسفند کباب می‏کرد و به هم سفرهایش می‏داد وقتی برگشت امام فرمود در این سفری که رفتی تو اعضاء کاروان را ذلیل کردی گفت آقا من کلی پول دادم هر چند فرسخ یک گوسفند می‏کشتیم و به همه کباب می‏دادیم فرمود همین کبابت ذلت بود چون دفعه اول که میهمانی بود اما دفعه دوم و سوم خان خانی بود یعنی آنها شده بودند برده، شما شده بودی ارباب و لذا گفته‏اند با کسی مسافرت کن که خرجی اش را خودش بدهد قرآن در مورد منافقین و مؤمنین سیمایی دارد «المنافقون و المنافقاتبعضهم من بعض» (1) در آیه دیگر می‏فرماید «المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض» مردان و زنان مؤمن را نمی‏گوید: «بعضهم من بعض» در مؤمن اولیاء است اولیاء یعنی ولایت، ولایت یعنی عشق و محبت یعنی بین مومنین عشق و محبت هست اما بین منافقین عشق و محبت نیست.
زکات، وسیله شناخت مؤمن از منافق
درباره مؤمنین «یامرون بالمعروف» درباره منافقین می‏فرماید «یامرون بالمنکر» مومنین «و ینهون عن المنکر» مؤمن از منکر نهی می‏کند درباره منافقین داریم «ینهون عن المعروف» حالا این روسری را دور انداز ما همه خواهر و برادریم اگر یک کسی می‏خواهد کار حقی بکند و شما گفتی که این کار حق را نکن یکی از رگهای منافقین در شما پیدا شده مومنین «یقیمون الصلواه » اینها اقامه نماز می‏کنند راجعه به منافقین بحث نماز نیست اگر کسی اهل نماز نیست ممکن است به سمت نماز کشیده بشود. راجعه به پول خرج کردن درباره مؤمنین می‏فرماید «یؤتون الزکاه» اینها زکات مالشان را می‏دهند درباره منافقین می‏فرماید «یقبضون ایدیهم » یعنی دست و مشت شان هم است درباره مؤمنین می‏فرماید: «یطیعون الله و رسوله» مطیع خدا و رسول هستند و در زمان غیبت مطیع مرجع تقلید شان هستند درباره او می‏گوید: «نسی الله» اینها خدا را فراموش کرده‏اند راجع به منافقین گفت مشت شان هم است و پشت سر آن گفت خدا را فراموش کرده‏اند یعنی اگر کسی فقرا را فراموش کند انگار خدا را فراموش کرده است.
فقرا در اموال اغنیا شریکند
 ما در جای دیگر قرآن هم داریم که خدا خودش را جای مردم گذاشته مثلاً به جای اینکه بگوید «من ذا الذی یقرض الناس» گفته «من ذالذی یقرض الله» عوض اینکه بگوید وام بده به مردم می‏گوید وام بده به خدا با اینکه خدا قرض نمی‏خواهد یعنی اگر کسی زکات و خمس مال اش را ندهد. خوب علاقه هایی که به هم دارید علاقه با ولایت است یا بی ولایت اگر بدون ولایت است نفاق است بین مؤمنین عشق و محبت است 2-چه سفارش و دستوراتی به هم می‏دهید نمی‏خواهد نماز بخوانی بنشین درست را بخوان مثلاً نماز چند دقیقه طول می‏کشد که حالا شما به بچه ات می‏گویی درست را بخوان امر به معروف می‏کنیم یا امر به منکر نهی از منکر می‏کنیم یا نهی از معروف نماز می‏خوانیم یا نمی‏خوانیم سهم فقرا را می‏دهیم یا نمی‏دهیم قرآن می‏فرماید «انما الصدقات الفقرا»، «للفقرا» یعنی مال خودشان است یعنی فکر نکن هر چی داری مال خودت است فقرا در مال شما شریکند. آقا ما در جمهوری اسلامی مالیات می‏دهیم آیا باید خمس و زکات هم بدهیم؟ آقا این مالیاتی را که به دولت می‏دهی مثل پولی است که توی خانه ات خرج می‏کنی شما گاهی توی خانه ات گُل می‏کاری گاهی پول به شهرداری می‏دهی که بیرون از خانه ات گُل بکارد گاهی توی خانه ات را موزائیک می‏کنی گاهی پول به شهرداری می‏دهی بیرون خانه ات را آسفالت کند همینطور که قفل می‏خری که در خانه ات را قفل کنی یک قفل هم می‏خری که آیا مرز را حفظ کند روستا را حفظ کند شهر را حفظ کند همینطور که پول می‏دهی برای موی شما پول می‏دهی برای اصلاح شهر شما این پولها حساب نیست.
حفظ آبروی نیازمندان در پرداخت زکات
 چرا می‏گوید «خذ من اموالهم» برو زکات بگیر اگر شما به فقیر بدهید فقیر می‏گوید سلام علیکم خدا سایه ات را از سر من کنم نکند اگر فقیر از دست شما پول بگیرد بله قربان گوی شما می‏شود به پیغمبر (صلی الله علیه و آله) می‏گوید پولها را بگیرد در یک صندوق جمع بشود فقرا از صندوق پول بگیرند که بله قربان گوی تاجرها توی کوچه و خیابان نشوند. اگر شمای تاجر پول بدهی به فقیر این هر وقت شما را دید باید بگوید خدا سایه ات را از سر من کم نکند پسر شما هم یک متلک به سر فقیر بگوید ولی اگر فقیر از صندوق پول بگیرد بله قربان گوی شما نمی‏شود. همین مقدار که فقیران از کمیته امداد و بهزیستی پول می‏گیرند ممکن است فقیر شرعی باشد با یک پول مختصری که می‏گیرد خواسته باشد سلام نکند نمی‏کند اما اگر از شخص شما یک هزاری بگیرد باید تا آخر سال به شما سلام کند اسلام می‏خواهد فقیر برطرف بشود و او بله قربان گو بار نیاید اینست که می‏گویند پول واریز بشود به حساب نظام در زمان غیر پیغمبر باید زکاتها جمع بشود زیر نظر ولایت فقیه منتهی فقیر شناس ولایت فقیه نیست مردم می‏آیند شهادت می‏دهند آقا توی روستان این 4 تا فقیر است. همه دور هم جمع بشویم و از پولدارها زکات بگیرم منتهی گرفتن بدون ترس بدون وحشت بدون وعده و وعید می‏گوئیم آقا حکم خدا اینست هر که داد می‏دهد و که نداد نمی‏دهد خودشان گندم جمع کنند و دولت هم یک چیزی روی آن بگذارد و خرج همان روستا بشود این حکم الهی فراموش شده انشاءالله زنده بشود چه خمس و چه سهم امام.
«والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته»

Comments (0)
Add Comment