الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
چون در آستانه تولد بی بی هستیم حضرت زینب (سلام الله علیها) خواستم یک بحثی برای مشترکات و متفرقات بین زن و شوهر داشته باشم زن و شوهر در چی با هم شریکند در چه حقوقی با هم شریکند در چه چیزهایی از هم جداند (جدا هستند) و آن جایی که جداند چرا زن جداست اما… پس موضوع بحث ما مشترکات یعنی جایی که زن و شوهر با هماند چیزهایی که با هم شریکند چیزهایی که با هم تفاوت دارند. شرکتها، تفاوتها، مشترکات، تفاوتها اما مشترکات در باره زن و مرد البته گروهی هستند که می گویند زن و مرد نباید تفاوتی داشته باشد خوب این از دروغهای عالم است.
تفاوتهای زن و مرد در طبیعت و خلقت
خود زنها هم می دانند که یک در یک کارهایی مرد قویتر است خود زنها هم می دانند در یک کارهایی زن قویتر است در کارهایی که دلسوزی می خواهد آمادگی (بگویید کی بیشتره) در کارهایی که دلسوزی می خواهد آمادگی زنها بیشتر است در چیزهایی که خشونت می خواهد آمادگی مرد بیشتر است یعنی اگر دزدی آمد توی خانه مرد زودتر به پا می خیزد اگر بچه گریه کرد زن زودتر بیدار می شود یعنی برخورد با دزد را مرد آمادگی اش بیشتر است عاطفه و محبت به نوزاد را زن بیشتر… یک کارهایی که عاطفه و محبت و دلسوزی می خواهد زنها جلوتر از مردها هستند. یکسری کارهایی که برخورد دارد و در تمام دنیا هم همینطور هست و بوده و خواهد بود چون یک چیزی را شما اگر لیمو ترش را هر چه بگی خرماست نه خیر آن لیمو ترش است و آن هم خرما است آن هم خاصیت خودش را دارد.
هر دو هم در طبیعت وجودشان لازم است با شعار نمی شود مثلا چیزها را جابجا کرد خوب اما مشترکات در ماهیت مشترکند در هویت، ماهیت جنسشان در جنس قرآن می فرماید که: «خلقکم من نفس واحده» «من نفس واحده» یعنی زن و مرد هر دو از یک روحاند اینطور نیست که یکی ش جوهرش… ماهیت یکی ش طلا باشد یکی ش نقره ذاتش یکی است.
ماهیت یکسان زن و مرد
ماهیت یعنی جنس از یک جنساند «خلق لکم من انفسکم ازواجا» باز می گوید «من انفسکم» از نفس خودتان باز آیه دیگری می فرماید که «خلقکم من نفس واحده» (سوره نساء، آیه 1) باز… «من نفس واحده» جای دیگر قرآن آمده (سوره اعراف، آیه 189) این یک. دوم در اولواالالباب مثل هم هستند در (اولوا الالباب بودن) (لب) یعنی عقل. اولوا الالباب یعنی در تفکر بله عقلشان غیر از تعقل است ها… ببینید عقل با تعقل فرق دارد عقل یعنی عقل دارد تعقل یعنی این عقل را بکار می گیرد ممکن است کسی عقل داشته باشد ولی از عقلش… مثل آدمی که پول دارد ولی از پولها استفاده نمی کند فکر دارد منتهی از فکرش استفاده نمی کند.
در سوره آل عمران که بعداز سوره بقره هست آیات آخر سوره (آل عمران) در نکاتی دارد که این نکات هم من اولین دفعه از یک خانم یاد گرفتم در یک سفری در فرودگاه یک خانمی آمد از این خانمهای تحصیلکرده این را گرفت من گفتم آیه را خواندم تفسیرش را هم بلدم نوشتم اما توجه به این نکته نکردم و بنابراین این را من از خود یک خانم یادم داده نمی دانم خانمه کی بود به عایشه می گویند یک خاطره خوبی از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بگو عایشه می گوید خاطرات پیغمبر (صلی الله علیه و آله) خیلی خاطره… یعنی همهاش خاطره هاش خوب است اما یک خاطره این است که ایشان سحرها پا می شد می آمد به اطراف آسمان نگاه می کرد آیات آخر سوره آل عمران را می خواند آیات آخر سوره آل عمران از آیه 189 است تا آیه… صفحه آخر سوره تقریبا می گفت حضرت می آمد زیر آسمان و می گفت، می گفت که «ان فی خلق السموات و الارض» در آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف «اللیل و النهار» در این گردش شب و روز «لایات لا ولی الالباب» در شب و روز در آسمانها و زمین در گردش شب و روز نشانه هایی است برای اولی الالباب یعنی صاحبان فکر، صاحبان فکر می آیند و به آفرینش نگاه می کنند فکر می کنند «یذکرون الله قیاما و قعودا» (ایستاده و نشسته و خوابیده فکر می کنند در آسمانها و زمین بعد هم می گویند خدایا این آفرینش یاوه و بیهوده و عبث آفریده نشده.
بعد شروع می کند اینکه اولی الالباب چه می کند مطالبی را می گوید که اولی الالباب دعا می کنند می گویند: «ربنا انک من تدخل النار فقداخذیته» خدایا هر کس را داخل جهنمش کنی خوارش کردی این خودش یک نکته است هر کس برود توی جهنم تازه خوار شده یعنی پیداست خواری و ذلت سختتر از آتش است می گوید هر کس را توی دوزخ ببری خوارش کردی و ظالمین یاوری نخواهند داشت صفحه طولانی است تا خلاصه می فرماید که اینها دعاهایی می کنند صاحبان عقل… به آسمانها نگاه می کنند به زمین نگاه می کنند به گردش یک… نگاه می کنند) ایستاده و نشسته و خوابیده خدا را یاد می کنند با خدا گفتگو می کنند مناجات می کنند دعا می کنند حالا خدا چه می کند: «فاستجاب لهم ربهم» خداوند استجاب، مستجاب می کند دعاشان و می گوید: «انی، أنی» بدرستیکه من: «لا اضیع» ضایع نمی کنم: «عمل عامل منکم من ذکرا و انثی من… من عمل شما را ضایع نمی کنم چه مرد چه زن این کی؟ پشت سر اولی الالباب می گوید صاحبان عقل کسانی هستند که به آسمان نگاه می کنند فکر می کنند ایمانشان بر اساس فکرشان است با خدا گفتگو می کنند دعا می کنند دعاشان را مستجاب می کند بعد در استجابت دعا می گوید من خداوندم و عمل هیچ زن و مردی را ضایع نمی کنم.
تساوی زن و مرد در کسب کمالات و پاداش الهی
این دنبال اولی الباب است این هم یک نکته منتهی این را من در یک جلسه قبل هم گفتم که اگر در نهج البلاغه یا جای دیگر داریم که زن ناقص العقل است این نقص نه یعنی کمبود نقص یعنی تفاوت ببینید خداوند اصلا نمره نوزده و نیم خلق نکرده آنچه خدا آفریده نمرهاش 20 است (بگو آقا زهرمار هم نمرهاش 20 است گفتم در آن جلسه بله زهر مار هم نمرهاش 20 است زهرمار مثل آب دهان می ماند آب دهان هر کس توی دهان خودش نمرهاش 20 است منتهی اگر آمد بیرون تف می شود و بد می شود زهرمار در بدن مار نمرهاش 20 است ابرو در جای خودش نمرهاش 20 است کف پا هم در جای خودش نمرهاش 20 است هر چیز هر چیزی را می خواهند نمره بدهند باید در جای خودش باشد) هر چیزی در جای خودش «الذی احسن»
پس بنابراین زن اولی الالباب است بدلیل آیات سوره چی بود؟ آل عمران. مسأله دیگر زن و مرد می توانندبا همدیگر زندگی شیرینی داشته باشند «من عمل صالحا من ذکر او أنثی و هو مؤمن» چه مرد چه زن اگر ایمان داشته باشند کار درست انجام بدهد «فلنحیینه حیاه طیبه» حیات طیبه بهش می دهیم حیات طیبه زندگی دلپسند زندگی دلپسند خانه و ماشین و تلفن نیستها آدمهایی هستند چه خانه هایی و روی چه فرشهایی زندگی می کنند اما زندگی شان دلپسند نیست خوب آیه زیاد داریم «من یعمل…لمن یعمل من الصالحات من ذکر او انثی» «من عمل صالحا من ذکر او انثی».
تقریبا بالای 40 مرتبه خدا وقتی مرد آورده اسم زن هم برده گفته زن، مرد، «مومنین»، «مومنات»، «مسلمین»، «مسلمات»، «صائمین»، «صائمات»، «ذاکرین»، «ذکرات»، «منافقین»، «منافات» یعنی زن و مرد در حدود چهل جای قرآن دوش به دوش هم راه می روند هم در کمالات می توانند مثل هم باشند هم در فساد می توانند مثل هم باشندما چهار رقم زن و شوهر داریم زن و شوهری که همفکرند در کارهای خوب مثل امیرالمومنین علی (علیه السلام)و فاطمه (سلام الله علیها) حضرت خدیجه (علیها السلام) و پیامبر (صلی الله علیه و آله) (مثل ابراهیم (علیه السلام) و ساره مثل ابراهیم (علیه السلام) و هاجر مثل امام حسین (علیه السلام) و زینب (علیها السلام) که خواهر و برادر بودند یعنی گاهی می توانند دوش به دوش در کارهای خیر باشند پس این یک رقم زن و شوهر هم فکرند در کار خیر.
همراهی زن و مرد در رسیدگی به محرومان
«یطعمون الطعام» امیر المومنین (علیه السلام) و فاطمه (علیها السلام) هر دو روزه گرفتند لب افطار تا رفتند افطار کنند یک شب یتیم در را زد یک شب اسیر یک شب… «یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و…. و لسیرا» اسیر، یتیم، مسکین هم زهرا (علیها السلام) غذایش داد و هم علی (علیه السلام) هم زهرا (علیها السلام) شهید شد هم علی (علیه السلام) امیر المومنین علی (علیه السلام) گاهی هر دو در… این یک رقم زن و شوهر. بنویسم این را 4 نوع زن و مرد 1-همفکر و همکار در خوبیها. 2-همفکر و همکار در بدیها. 3-مرد خوبه زن بده. 4-شما بگویید زن خوبه مرد بد.
چهار تای آن را هم قرآن دارد. آنکه هر دو در خوبیها خوباند گفتم نمونههای زیادی دارد یک نمونهاش «ویطعمون الطعام» هم امیرالمومنین (علیه السلام) غذایش راداد هم زهرا (علیها السلام). آنجایی که هرد دو بداند «تبت» چی؟ «یدا ابی لهب» آخرش می گوید «و امرته…» هم ابولهب بدجنس بود هم زنش ابولهب کارشکنی می کرد زنش هم می گویند تیغ می ریخت جلوی راه پیغمبر (صلی الله علیه و آله) که این تیغها به پای پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرو برود بدجنس بدجنس.
همراهی زن و مرد در فتنه و فساد
هم ابولهب هم زنش هر دو بدجنس. مرد هروئین می آورد زن مشتری پیدا می کند مرده تریاک وارد می کند زنه هم تلفن چی ش است مرده تریاک و هروئین می آورد زنه توی خانه قایم می کند. مرده توطئه گر است زنه هم کمکش می کند. گاهی مرده خوب است زنه بد (بگویید) حضرت نوح و حضرت لوط (علیهما السلام) دوتا پیغمبر بودند دو تا زن بدجنس داشتند زن پیغمبر بود بدجنس بود چهارمی اش را هم شما بگویید (آفرین) آسیه، آسیه زن فرعون، فرعون بد بود آسیه خوب بود این خیلی نقش مهمی داشت یک! حرکتی کرد این آسیه خانم، وقتی فرعون نشسته بود کنار رودخانه دید یک جعبه روی آب است دویدند رفتند جعبه را گرفتند در جعبه را باز کردند دیدند یک نوزاد است فرعون بهش گفته بودند امسال پسری متولد می شود حکومتت را زیرورو می کند گفته بود هر زنی زایید بکشید (پسرزایید) دید این پسراست خواست بکشد فوری آسیه خانم آمد فرمود «لا تقتلو» «لاتقتلوا» نکشش «عسی ان ینفعنا» شاید «عسی ان ینفعنا» نفع «ینفعنا» شاید نفعی برای ما داشته باشد «او نتخذوه ولدا» ما بچه دار که نمی شویم این را بعنوان ولد ولود این را به عنون بچه خودمان می گیریم این آب آورد… یک نهی از منکر کرد «لاتقتلوا…» نکشش چون کشتن منکر بود گفت نکش.
نقش زن خوب در کنار همسر بد
این نهی از منکر این خانم نقش اش این بود که یک نفر را از مرگ نجات داداین نوزاد معصوم را از مرگ نجات داد بعد این نوزاد شد موسی (علیه السلام) موسی (علیه السلام) بنی اسرائیل را از شر فرعون نجات داد یعنی یک نفر را نجات داد بعد آن یک نفر یک جامعهای را نجات داد این اثر امر به معروف است. گاهی یک نهی از منکر… امر به معروف هم همینطور است گاهی یک عملی انجام می دهد برکات زیادی دارد. علامه مطهری شهید به من زنگ زد گفت برو توی صدا و سیما. روزهای اول انقلاب بود گفتم آخر من هم صداوسیما را بلد نیستم هم تهران را گفت: آدرس داد بدهم آنجا بگویم کی! یک نامهای به من بده. آخر… گفت… برو آنجا من می گویم کی بیاد جلویت برو آنجا دم آن زنجیر وایست دم جام جم یک زنجیری بود رفتیم آنجا وایستادیم
شخصی آمد و گفت که شما قرائتی هستید گفتم بله گفت که بیا تو همان روز اولی بود که با قطب زاده با هم واردشدیم قطب زادهبه من گفت که آمدی چه کنی؟ گفتم که مطهری گفت بیا گفت اینجا جای آخوند نیست اینجا جای هنر است بهش گفتم من هنرمندم گفت کی باید تشخیص بدهد؟ گفتم شما تشخیص بده گفت چه می توانی بکنی؟ گفتم اگر هنر معنایش این است که با برنامههای مفید شما را بخنداند الان شما ساعت بگذار تا دو ساعت شما را می خندانم به جوری که هر چه بخواهید لبتان را جمع کنید نگذارم گفتند اگر این کار را کردی جایت تلویزیون است هنرمندهای تلویزیون را جمع کردت توی یک اتاق ما هم رفتیم نه با حرف دلقکیها! آخر بعضیها می خندانند با دلقک بازی نه من با حرفهای حکیمانه اینها را شروع کردم خنداندن به هم نگاه کردند و گفتند خیلی خوب شما می توانید توی تلویزیون باشید فقط عمامه ات را بردار چون گفتیم دو تا آخوند بیاید سومی هر کس باشد پایش را می شکنیم گفتم آن دو تا آخوند کیه؟ گفتند امام (رحمه الله علیه) و طالقانی سومی محال است گفتم شما بغضی دارید شما بگو اگر حرفش مفید بود باشد مفید نبود نباشد کاری به اینکه یکی یا دو تا یا ده تا… شما ملاکت حرف، برنامه مفید و غیرمفید باشد مفید است باشد مفید نیست نباشد ملاک را روی ارزشها… کاری نداریم مطهری من را هل داد توی تلویزیون الان 24 سال است هر چه حدیث می خوانم هر چه آیه می خوانم تمام خیرات و برکاتی که مردم ایران از حدیث و آیه از طریق بنده شنیدند شریکش…تازه آقای مطهری راجع به بنده مثلا شاید یک ساعت کار کرد یک ملاقاتی با امام (رحمه الله علیه) کرد برنامه بنده را هم دید و تلفن هم کرد حالا یکی دو ساعت البته خودم را قیاس کردم خیلی بد شد خودم را پهلوی بزرگهای گذاشتم.
می خواستم بگویم گاهی وقتها آدم یک کسی را نصیحت می کند که حیف است برو درس ات را بخوان یک کسی از درس خواندن منصرف شده آدم با او حرف می زند اینرا دل گرمش می کند بعد این آقا دل گرم می شود درس می خواند درس می خواند…الان یکی از مراجع ما حالا بگویم اسمش را همه ایران می شناسندش ایشان در یک جلسهای با استادش بحث می کرد طلبهای بود یک بنده خدایی توی جلسه نشسته بود دید عجب طلبه باسوادیه؟! این قدر جوان اینقدر تیز اینقدر تیز هوش آمد گفت آقا اگر شما خواستید رشد بیشتری بکنید من می توانم امکانات برایت جور کنمها! تو…مثل آدمی که شنایش خوب است ولی حوض اش کوچک. آن زمان نجف مهمتر از قوم بود الان قم خیلی مهمتر از نجف است آن زمان گفت شما را آقا من امکاناتش را جور می کنم شما برو نجف این بنده خدا تلاش کرد با یک زحمتی حالا پول خرج کرد تلاش کرد این بنده خدا را طلبه تیزهوش را فرستاد نجف الان یکی از مراجع فعلی است مقلد هم زیاد دارد یعنی ببینید گاهی وقتها یک آدم مثلا می بیند این آدم عجب حالا، کار مفیدی می کند می گوید آقا شما می خواهید چه کتابی را مطالعه کنید این کتابی که مطالعه می کنی من می خواهم بخرم در اختیارت می گذارم. گاهی یک نفر، یک نفر را عروس می کند یک نفر، یک نفر را داماد می کند یک نفر، یک راهنمایی می کند یک نفر، یک کتاب را در اختیار یک کسی می گذارد یک نفر به یک کسی وام می دهد آبرویش در معرض خطر است وام بهش می دهد.
یکی از افرادی که تحقیق کرده و اخیرا راجع به زن مطالبی نوشته بود می گفت من 100 رقم کتاب راجع به حقوق زن جمع کردیم یعنی اینقدر زنها عزیزند 100 تا کتاب برای حقوق زن نوشته شده ولی یک کتاب برای حقوق مرد نوشته شده 100 تا کتاب برای حقوق زن نوشته شده البته یکی از دوستان طلبه بود که می گفت من بررسی کردم و جمع بندی کردم کتاب نامه زن ولی برای حقوق مرد یک کتاب خوب البته زن بدجنس هم داریم «المنافقون و المنافقات» هم داریم «الخبیثات الخبیثین» «و الخبیثون للخبیثات» اینها هم داریم حالا…حق مالکیت دارد زن می تواند مالک بشود «للرجال نصیب ممااکتسبوا و للنساء نصیب ممااکتسبن» زن هرچه کار بکند درآمدش مال خودش است. پدر و مادر در ارث بردن از بچه یک جورند اولادی که مرد یک ششم به…پدر می رسد یک ششم به مادر می رسد هر دو مورد احسانند «و بالوالدین احسانا» پدر و مادر هر دو اولادها باید نسبت به هر دو تواضع کنند «و اخفض اهما» هم برای پدر هم برای مادر باید بال تواضع را پهن کرد. همینطور که ما باید نعمتهایی که خدا به خودمان داده بگوئیم الحمدلله رب العالمین نعمتهای پدر و مادر را هم باید بگوئیم الحمدلله رب العالمین چون قرآن می فرماید که حضرت سلیمان (علیه السلام) گفت «رب» خدایا «اوزعنی» به من الهام کن کمکم کن به ذهنم بینداز «ان اشکر» شکر کنم چی چی را شکر کنم؟ «نعمتک التی انعمت علی و علی والدی» توفیقم بده که شکر کنم هم نعمتهایی که به خودم دادی و هم نعمت هایی که به والدینم دادی چون بسیاری از نعمتهای ما از طریق پدر ما…مثلا اگر پدر و مادر ما خل بودند اگر پدر و مادر ما یک مشکلی داشتند آنها منتقل می شد. آمد پهلوی حضرت و گفت آقا زنم خیلی شکلش خوبه اما یک خورده خله فرمود مواظب باش بچه دار نشوی چون آن خلی ممکنه منتقل بشود.
روحیات مادر، محمد حنفیه رفت جبهه هی یک جور دیگر بود مثل امام حسن (علیه السلام) شجاع نبود مثل امام حسین (علیه السلام) نبود امیرالمومنین (علیه السلام) زد به کتفش گفت برو کنار «ادرکک عرق من امک» آن مادرش زهرا (علیها السلام) بوده که بچه هایش شجاع شدند تو مادرت کسی دیگر که ترسو بار آمدید این پیداست «ادرکک عرق»، «عرق من امک» یعنی یک رگ از مادرت داری که جگر نداری امیر المومنین (علیه السلام) بعد از شهادت حضرت زهرا (علیها السلام) که می خواست زن بگیرد می گفت می خواهم زنم شجاع باشد که بچهام ترسو نباشد. البته شجاع، بعضی زنها یک جایی خوب شجاعند یک جایی کم می آورند مثل مردها. پس زن و مرد در یک چیزهایی با هم مشترکند یک صلواتی بفرستید مشترکاتش را بخوانم (اللهم صل عل محمد و آله محمد)
سوره احزاب در بسیاری از آیات اینها را کنار هم گذاشته می فرماید که «ان المسلمین و المسلمات» مردان مسلمان زن…«والمومنین و المومنات» با هماند «القانتین و القانتات» زنهای متواضع مردهای متواضع «و الصادقین و الصادقات» زن و مردی که صداقت دارند «و الصابرین و الصابرات» زن و مردی که صبر دارند «والخاشعین و الخاشعات» زن و مردی که خشوع دارند «و المتصدقین و المتصدقات» زن و مردی که هر دو از پولشان به فقراء کمک می کنند «والصائمین و الصائمات» زن و مردی که هر دو اهل روزه هستند «و الحافظین و الحافظات» زن و مردی که هر دو عفت خودشان را دامن خودشان را پاک می کنند پاک نگه می دارند «و الذاکرین و الذاکرات» زن و مردی که هر دو یاد خدا هستند بعدا می فرماید «اعد الله لهم مغفره و اجرا عظیما» فرق نمی کند یعنی زن و مرد هر دو در کمالات معنوی می توانند دوش به دوش هم باشند.
این مال مشترکات. اما تفاوتها یک جاهایی هم زن و مرد با هم تفاوت دارند به قول مرحوم مطهری می فرماید که اسلام با تساوی حقوق مخالف نیست با تشابه حقوق مخالف است لاز…وقتی می گوئیم تساوی حقوق معنایش این نیست که ت…ممکن است مساوی باشد اما تساوی نداشته باشد یعنی ممکن است که مثلا این آقا دو تا میهمان دارند برایش یکی را مثلا خیار و هنداونه پهلویش می گذاریم یکی را مثلا انگور و انجیر حالا قیمت میوهها هم مثل هم مثلا فرض کنید یکی باشد بگویند آقا تفاوت، نه اینجا…تشابه نیست ولی مساوی است چون این قبلا شیر خورده آدمی که قبلا شیر خورده خیار و هندوانه نباید رویش بخورد خیار با شیر سازگار نیست بنابراین تو چون شیر خوردی انگور و انجیر بخور تو…ممکن است به دلیلی تفاوت باشد اما این تفاوت تبعیض نیست آنکه بد است تبعیض است یعنی حق کشی. خوب. حالا از باب نمونه مثلا در اسلام گفته که طلاق در اختیار مرد باشد البته الان این عقدهایی که می خوانند زن در وقت عقد شرط می کند که در مواردی بتواند خودش، خودش را طلاق بدهد.
اما حالا ما بحث طلاق را پنج شاخه می کنیم ببینیم مساله طلاق را، طلاق چندتا 1-اصلا طلاق نباشد بگوئیم اصلا طلاق نباشد. 2-به دست مرد باشد 3-به دست زن باشد. 4-به دست هر دو باشد می شود گفت اصلا طلاق نباشد حالا اگر زن و شوهری واقعا تفاهم ندارند خوب چرا تا آخر عمر همدیگر را بسوزند قرآن داریم که بعضی وقتها واقعاً تفاهم ندارند اگر تفاهم ندارند خوب، بگوئیم اصلا طلاق نباشد گاهی وقتها هم ظلم به مرد است هم به زن نمی توانند با هم تفاهم…اینها پیوند نمی خورند مثلا اسفناج و گلابی. اسفناج گلابی هم اسفناج ویتامین دارد هم گلابی اما اینها قابل پیوند نیستند اگر بگوئیم اصلا نباشد این ظلم به هر دو است ظلم به هر دو چون گاهی وقتها طلاق به نفع هر دو است بگوئیم بدست هر دو باشد بیائیم سراغ چهار اگر به دست هر دو باشد این باز هم دیگ جوش نمی آید چون گاهی وقتها یکی گیر می دهد زنه می خواهد طلاق بگیرد مرده نمی گذارد یا مرده می خواهد طلاق بدهد زنه نمی گذارد باز اینها گیر می دهند مثل ماشینی که می خواهد حرکت کند یک لاستیکش خانه یکی دیگر است اگر به دست هر دو باشد این هم به همدیگر گیر می دهند، گیر پیدا می کنند.
باید یا به دست مرد باشد یا به دست زن حالا در زندگی هایی که ما می بینیم و شما در خانه تان دیدید اصولا بیشتر وقتها زن متقاضی طلاق است آمار هم اینطور نشان می دهد چون زن احساساتش از مرد بیشتره و پیشنهاد طلاق اینطور که آمار نشان داده پیشن…بسیاری از وقتها زن گفته طلاقم دهید زود هم می گوید طلاقم بدهید اگر طلاق به دست زن باشد آمار طلاق بالا می رود باید به دست مرد باشد منتهی مرد ممکن است سوءاستفاده کند اینجا اسلام جلوی سوءاستفادهاش را می گیرد در عقدنامه هایی که الان داریم چهارده تا امضا می کنند عروس 14 تا هم داماد که در مواردی که زن، مرد معتاد شد زن بتواند خودش را آزاد کند دست به یک شغل زد که در شانش نبود می تواند.
نقش مرد در حفظ خانواده
باید طلاق دست مرد باشد چون مرد احساساتش جوش، زودتر، یعنی دیرتر تصمیم می گیرد زن چون هیجانیست البته هیجانی بودن به نفعش هست آن سوز و شور و احساسات زن به نفع زن است اگر آن سوز نباشد تربیت بچه به پا نمی گیرد باید آن رقم باشد گاهی وقتها مثلا می گویند پس چرا ما را مثلا محروم کردند ما چرا قاضی نیستیم؟ بعضی کشورها زنها را قاضی کردند بعد از مدتی همین زنها روانی شدند چون صبح به صبح هرچه نگاه می کند دزد، مجرم، قاتل، تریاک فروش، هروئینی از صبح که بیدار می شود این خانم همهاش نگاه به قیافههای رنگارنگ بعد هم باید بگوید بزنید، بکشید، اعدام کنید، کارهای خشن آن گریه می کند این تحت تاثیر عواطف قرار می گیرد گفتند زن دلسوز است خدا این سوز را در دلش قرار داده برای تربیت نسل آینده آنوقت به خاطر این سوز نمی تواند با آدمهای خشن سفت برخورد کند بسیاریشان استعفا دادند بسیاریشان مرض روانی گرفتند اینهایی که می گویم از خودم نیستها! اینها همهاش مستند است.
تفاوت در مسئولیت، تبعیض نیست
و در ثانی اگر یک چیزی را کنار گذاشتیم معنایش این نیست که بد است یعنی اگر شما شکستنی گذاشتی کنار مس آوردی جلو باید شکستنی بگوید من تحقیر کنم؟ بابا چون ذات تو لط…لطیف است شکستن برای تو زودتر می شکنی تا مرد بنابراین کنار گذاشتند البته مردهایی هستند که لطیفند آن مردها هم به درد نمی خورند در مشورت داریم که با بعضی از مردها مشورت نکن مرده ترسو است مشورت نک…نه نه نه می ترسیم نه نه نه شنا می خواهی بروی غرق می شوی دریا غرق می شوی رانندگی تصادف می کنی با مرد ترسو مشورت نکن مردی اگر به شما گفتند ولی ترسوه، بخیله، با او مشورت نکن کم عقله با او مشورت نکن. از آن طرف به زنها گفته اگر زنی را می بینی تجربه نشان داده که آینده نگر است با این زن مشورت بکن بعضی آیات قرآن می گوید با خانم هایتان مشورت کنید «و اتمروا بینکم بالمعروف» یعنی با خانم تان مشورت کنید «تشاور بینهما» توی قرآن دارد که راجع به بچه هایتان با زن تان مشورت کنید خود پیغمبر (صلی الله علیه و آله) با زن هایش مشورت می کرد. اصلا یک جاهایی فقط حرف زن معتبر است حرف مرد معتبر نیست.
بچه به دنیا آمده نمی دانیم مرده به دنیا آمده یا زنده چون ارثش فرق می کند اگر مرده به دنیا آمده یا زنده خیلی جاها زنهای همسایه شهادتشان قبول است ولی مرد قبول نیست بعضی جاها مرد حرفش معتبر است بعضی جاها زن حرفش معتبر است بعضی جاها باید با مشورت باشد. خلاصهاش قرآنی که پیغمبر (صلی الله علیه و آله) به زنها می گوید کوثر و حالا آیات قرآنی داریم که چقدر زنها را تجلیل کرده انشاءالله در جلسه بعد خواهم گفت آیاتی که فقط از زنها تجلیل کرده و نظام جمهوری اسلامی که حدود 100 تا کتاب برای ارزش زن نوشته شده حق رای دارد، حق وکیل شدن دارد، حق تعلیم و تربیت حق مالکیت، حق امر و نهی کردن.
حضرت زینب (س)، نمونه زن کامل
نمونه زن را شما در سیمای زینب کبری (علیها السلام) می بینید که توانست از نظر عرفان به جایی برسد که امام حسین (علیه السلام) بهش بگوید خواهر جان توی نماز شبهایت برای من دعا کن یعنی زن به مقامی برسد که امام حسین (علیه السلام) بهش بگوید التماس دعا توی نماز شب من را دعا کن. زن به جایی برسد که مقام علوم امام سجاد (علیه السلام) را بگیرد و به مردم پمپاژ کند چون امام سجاد (علیه السلام) حوزه علمیه نداشت درس و بحث نداشت خفقان بود بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام) علوم امام سجاد (علیه السلام) را می گرفت و تزریق می کرد یعنی رابطه علم خلق…علم امام و مردم زن بود دعای نماز شبش، صبر و بردباریش آنوقت انقلابی بودن سخنرانی اش که توانست رژیم بنی امیه را واژگون کند.
خدایا! تو را به حق محمد (صلی الله علیه و آله) و آل محمد (صلی الله علیه و آله) به ما توفیق بده زنهای ما، مردهای ما قدر خودشان را داشته باشند در سایه اسلام دوش به دوش هم بتوانیم در کارهای خیر همکار باشیم.
«والسلام علیکم و رحمه الله»