رستگاری در گرو تزکیه جان و مال

موضوع: رستگاری در گرو تزکیه جان و مال

تاریخ پخش: 05/07/86

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

رمضان 86 خدمت برادران و خواهران یزدی سوره‌های کوچک تفسیر می‌شود از سوره شمس در جلسه‌ی قبل مطالبی گفته شد. «بسم الله الرحمن الرحیم» «و الشَّمْسِ وَضُحَاهَا، وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا، وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا»

عرض کنم در جلسه‌ی قبل مطلبی را گفتم و این که بعضی از مطالب با یک قسم آمده است «وَالْعَصْرِ» (عصر/1) قسم به زمان یکبار آمده است در بعضی آیات دو قسم «وَضُحَاهَا» (شمس/1) «وَ اللَّیْلِ إِذا سَجى‏» (ضحى/2) در جایی دیگر سه قسم «وَالْعَادِیَاتِ ضَبْحًا، فَالْمُورِیَاتِ قَدْحًا، فَالْمُغِیرَاتِ صُبْحًا» (عادیات/1-3) در بعضی آیات چهار قسم «وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ وَطُورِ سِینِینَ وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ» (تین/1-3) و در آیه‌ای پنج قسم «وَالْفَجْرِ، وَلَیَالٍ عَشْرٍ، وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ، وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ» (فجر/1-4) قسمی دیگر نداریم تا سوره شمس که یازده قسم دارد. چرا یازده بار، وقتی شما می‌گویی به پیغمبر قسم به فاطمه قسم به امیر المؤمنین قسم به حسن قسم به حسین قسم اگر یازده قسم بخوری می‌گویند چه خبر است؟ چه شده که اینقدر قسم می‌خوری؟ این به خاطر این است که ما باور نمی‌کنیم که رستگاری در تزکیه است «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا» (شمس/9) ما رستگاری را در خانه ماشین پول مقام و شهرت و ما رستگاری را در اینها می‌دانیم. دنیا رستگاری را در این می‌بیند. قرآن یازده قسم خورده که بگوید رستگاری در انسانیت است، انسان کامل رستگار است.

یک سؤال: چرا خداوند گاهی به کوچک قسم می‌خورد گاهی به بزرگ «وَالشَّمْسِ» قسم به خورشیدی که از عظمت نمی‌توان به آن نگاه کرد «وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ» (تین/1) و قسم به انجیر که 1 کیلوی آن چند صد تا می‌شود. چرا خداوند یکبار به انجیر کوچک قسم می‌خورد یکبار به خورشید بزرگ، جواب: برای خدا کوچک و بزرگ فرق ندارد. مگر می‌شود؟ بله مثل چشم شما چه میخ ببیند چه کوه، دیدن میخ و کوه برای چشم یک جور است. اینطور نیست میخ که می‌خواهد ببیند انرژی کم مصرف کند و کوه که می‌بیند انرژی بیشتری مصرف کند. یعنی دیدن میخ و کوه برای چشم یک جور است همینطور که برای چشم شما میخ و کوه فرق نمی‌کند برای قدرت خداوند کاه و کوه فرقی ندارد. یکبار می‌گوید والشمس و یکبار والتین می‌گوید.

1- بزرگ ترین سوگند در قرآن

مسأله دوم اینکه بزرگترین قسمها چیست؟ همه‌ی اینها قسم به مخلوقات است خورشید، نفس، زیتون، زمین و آسمان و طور سینین همه مخلوقات است. آنجایی که خدا بالاترین قسمها را خورده است قسم به خودش خورده است و گفته است: «فَلَا وَرَبِّکَ» به پروردگارت قسم، بزرگترین قسم را برای تسلیم مردم در برابر رهبر آسمانی خورده است.

دو نفر سر کشاورزی و آبیاری دعوا کردند آمدند پیش حضرت گفتند: داوری و قضاوت کن حضرت حرفها را گوش کرد و گفت حق با این است، به محض اینکه گفت حق با این است، شخصی که محکوم شده بود گفت: بله باید هم بگویی حق با این است خوب فامیل شماست به خاطر فامیل، پارتی بازی کردی پیغمبر ناراحت شد. آیه نازل شد «فَلَا وَرَبِّکَ» به پروردگارت قسم کسی که به پیغمبر جسارت می‌کند دین ندارد «فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ» (نساء/65) به خدا قسم کسی که به پیغمبر جسارت کند دین ندارد.

بالاترین قسم قرآن به پروردگار است و آن هم به خاطر این است که آن شخص به پیغمبر گفت پارتی بازی کردی خداوند بالاترین قسم را مطرح کرد. تزکیه چیست؟ تزکیه این است که انسان راه حق را با استدلال بفهمد از عقاید منحرف دوری کند. اگر شما رفتید دکتر گفت قرص بخوری خوب می‌شوید آمپول هم بزنید خوب می‌شوید، شما از این حرف پزشک چه متوجه می‌شوید؟ می‌فهمید که ترکیبات شیمیایی و قرص و آمپول یکی است منتها یکی مایع است یکی جامد و هر دو را که استفاده کنید بیماری بر طرف می‌شود.

«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» (مؤمنون/1) قطعاً رستگار است. «قَدْ» به معنی قطعاً می‌باشد، زیرا در جاهای دیگر «لَعَلَّکُمْ» می‌آید. بعضی‌ها می‌گویند کار خیر زیاد انجام می‌دهیم به فقرا کمک می‌کنیم و «وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (حج/77) می‌گوید: کار خیر انجام دهید شاید رستگار شدید. اگر می‌خواهید قطعاً باشد «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ» (مؤمنون/1-2) نماز خاشعانه، آگاهانه و مخلصانه، «وَالَّذِینَ هُمْ عَنْ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» (مؤمنون/3) دوری از لغو، «وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ» (مؤمنون/5) حفظ عفت، سیر کردن فقرا، «لِأَمَانَاتِهِمْ» (مؤمنون/8) رد امانت، امانت نزدت سپردن رد کن، به امانت خیانت نکن، «یُحَافِظُونَ» (مؤمنون/9) حفظ نماز.

2- بیشترین سوگندهای قرآن در سوره شمس

تکرار می‌کنم بعضی سوره‌ها از 5 ـ 1 سوگند آغاز می‌شود، و از 5 بالاتر نداریم تا سوره شمس که با 11 سوگند آغاز می‌شود، چه خبر است که خداوند 11 قسم می‌خورد؟ به خاطر اینکه مردم باور نمی‌کنند، رستگاری در مادیات نیست.

بسیاری از خانم‌های ما طلا داشته باشند 2 کیلو طلا دارند، پولدار ترین خانمها 10 کیلو طلا که در کوه‌ها هم پیدا می‌شود، یعنی خانم سرمایه دار یک تکه کوه می‌شود. این کمال است، خیلی پرواز کنید پرنده‌ها پرواز شان از ما بیشتر است.

یازده قسم خورده 1ـ به خورشید قسم 2 ـ به نورش قسم 3 ـ به ماه قسم 4 ـ به روز قسم 5 ـ به شب قسم 6 ـ به آسمان قسم 7 ـ به قدرتی که آسمان را بپا داشت 8 ـ به زمین قسم 9 ـ به قدرت متحرکه زمین قسم… این همه قسم برای چه چیزی است؟ می‌گوید رستگاری در خود سازی است، انسان کامل رستگار است. حالا یا فقیر باشد یا….

«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا» (شمس/9) بعد می‌گوید «وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا» (شمس/10) «دَسَّاهَا» از دسیسه می‌آید می‌گویند فلانی آدم دسیسه کاری است یعنی پنهان می‌کند، «یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ» (نحل/59) یعنی زمان جاهلیت کسی که خانم او دختر به دنیا می‌آورد می‌گفتند زیر خاک پنهانش کنید، زنده به گورش کنید.

«وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا» (شمس/5) نمی‌گوید: «من بَنَاهَا» اگر می‌گفت: «من بَنَاهَا» یعنی قدرت خداوند، «مَا بَنَاهَا» یعنی خداوند این نظام را با قدرتی هماهنگ کرده که این قدرت آسمان و زمین را اداره می‌کند. یعنی خداوند گاهی مستقیم کاری را می‌کند گاهی با واسطه، یک وقت معجزه می‌کند درخت خشک سبز می‌شود و یک وقت خورشید می‌تابد به دریا بخار می‌شود باران می‌شود می‌بارد زمین سبز می‌شود. در نتیجه خداوند کاری را با واسطه می‌کند و گاهی بی واسطه، در اینجا گفته «وَمَا بَنَاهَا» آن قدرتی که آسمان را بنا داشت.

«وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا» (شمس/6) یکی از معانی طحی راندن و حرکت دادن است و شاید اشاره به حرکت زمین هم دارد. در زمان جاهلیت مردم شعار شان این بود شعر، شراب، شب، شهوت این 4 شین اصول دین جاهلیت بود. و در زمان جاهلیت پیامبری آمد مردم را از شکم و شهوت برد در آسمان و ستاره و حرکت زمین، از کجا تا کجا

قبل از انقلاب جوانهای ما در چه فکری بودند امام که آمد جوانها چه شدند، نزد امام می‌گفتند: دعا کن من در راه خدا شهید شوم. تو جوانی! قبل از آن شاید دوچرخه اش را به برادرش نمی‌داد، ولی بعد جانش را برای دین می‌دهد. یعنی یک مرتبه چنین تحولی ایجاد شد.

3- حفظ قداست هستی و مخلوقات الهی

بسیاری از موجودات و پدیده‌ها مقدس هستند وقتی قرآن می‌گوید: «یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ» (جمعه/1) در آینده هستی تسبیح می‌گوید در جای دیگر هم «سَبَّحَ» (حدید/1) داریم یعنی در گذشته هم تسبیح می‌گفت. پس شما درخت را نشکن، این درخت تسبیح می‌گوید چرا می‌شکنی، این حیوان تسبیح می‌گوید چرا حیوان را اذیت می‌کنی، ما اگر بدانیم همه‌ی هستی مقدس است، خدا به انجیر قسم خورده است چرا له می‌کنیم، وقتی خدا به همه‌ی موجودات قسم می‌خورد یعنی همه ارزش دارند و قابل قسم هستند. شما به چیز بی ارزش که قسم نمی‌خورید. مثلاً می‌گویید به جان شما به جان بچه هایم هر چه برای تو ارزش دارد قسم می‌خورید. خداوندی که به انجیر قسم خورده به زیتون، خورشید و ماه و شب و روز… قسم خورده است یعنی همه‌ی اینها دارای ارزش هستند به هدر ندهید.

 بچه کوچک داخل سفره می‌شود و همه را به هم می‌زند مادر می‌گوید زحمت کشیدم این شله زرد را پختم خسته شده ام یا این قالی را بافتم، ولی بچه نمی‌فهمد و همه را به هم می‌زند. خداوند برایش مشکل نیست در یک لحظه «ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرًا» (نساء/30) همه چیز را با یک اراده زیر و رو می‌کند، اما بالاخره هستی مقدس است.

میازار موری که دانه کش است                  که جان دارد و جان شیرین خوش است

یکی از اولیاء خدا آمد برود کرم ریزی را در راه دید به اندازه سر سوزن مقداری به این کرم نگاه کرد و گفت: حالا در این هستی با عظمت این کرم نبود چه اتفاقی می‌افتاد؟ از خداوند سؤال کرد این کرم نبود چه اتفاقی می‌افتاد؟ خطاب آمد: شما دفعه اول است این سؤال را می‌پرسی، ولی این کرم بیش از 10 بار از من پرسیده است اگر این نبود چه اتفاقی می‌افتاد.

4- اعتدال و تعادل میان غرایز نفسانی

«وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا» (شمس/7) قسم به نفس و آنچه باعث تعدیل نفس است. یعنی غرایز در انسان تعدیل شده است، در انسان همه‌ی غرائز وجود دارد یکی از غرائز طوفان کند زندگی… می‌شود. انسان جان مال بچه آبرو همه را دوست دارد و اینها همه با هم است. اگر کسی فقط بچه اش را دوست داشته باشد خودش را فدای بچه می‌کند. اگر پول دوست داشته باشد بچه اش را می‌کشد و می‌فروشد. «وَمَا سَوَّاهَا» یعنی نیازها و غرایز تعدیل شده است، خداوند غرایز را تعدیل کرده ما یکی از آنها را فتیله اش را بالا می‌کشیم مثلاً فتیله ورزش را بالا می‌کشیم می‌بینیم این ورزشکار خوبی شد ولی در درس شکست خورد. میرود جدی درس می‌خواند در آخر می‌بینی جوان تحصیل کرده ای است اما سلامتی خود را از دست داده است. توازن در همه‌ی کارها است.

می گویند ماه رمضان روزه بگیرید و عید فطر حرام است، دیروز واجب بود امروز حرام است، در سال دو روز روزه گرفتن حرام است عید قربان و عید فطر، همان دینی که می‌گوید نخور فردا می‌گوید: بخور.

باید این جمله را بگوییم که راه تزکیه چیست؟ یکی از راه‌های تزکیه این است که انسان ازدواج را آسان کند از کجا می‌گویم واژه ازکی را دیده اید چون می‌گوید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا» (شمس/9) زکّی زکات ازکی و تزکیه یک ریشه دارند در قرآن می‌گوید «ذَلِکُمْ أَزْکَى لَکُمْ وَأَطْهَرُ» (بقره/232) افراد بی همسر را اجازه بدهید همسر بگیرند، جلوی ازدواج را نگیرید، گیر ندهید به ازدواج، اگر می‌خواهید جامعه تان سالم بماند یکی از راه‌های تزکیه ازدواج است. اشتباه می‌کنند آنهایی که می‌گویند: من می‌خواهم خود سازی کنم.

راه ازدواج را باز کنید.

5- تزکیه مال برای کسب لقمه حلال

«أَزْکَى» لقمه‌ی حلال اصحاب کهف گفتند: «أَیُّهَا أَزْکَى طَعَامًا» (کهف/19) امام حسن مجتبی جمله‌ای دارد، می‌فرماید:

«و اعلم انّک لا تکسب من المال شیئاً فوق قوتک» بیش از قوت خود رزق نداری «الا کنت فیه خازن لغیرک» هر چه جمع کنی گاو صندوق نسل آینده هستی، من انسان هستم گاو صندوق بچه هایم نیستم. هر چه از گلوی تو پائین برود رزق تو است. کسی سیبی برداشت گفت: من با این سیب آبروی امام صادق را می‌ریزم گفتند چه می‌کنی گفت: می‌روم می‌گویم ای امام صادق این رزق من است یا نه، اگر امام گفت رزق تو است لگد می‌کنم و نمی‌خورم، و اگر گفت رزق تو نیست می‌خورم، من با این سیب امام صادق را رسوا می‌کنم. رفت نزد امام صادق و گفت: این سیب رزق من است یا نه؟ امام به سیب نگاه کرد و به آن شخص نگاه کرد همچنان نگاه کرد و در آخر فرمود: اگر از گلوی تو پائین برود معلوم می‌شود رزق تو است. گاهی وقتها انسان پول دارد ولی از گلوی او پائین نمی‌رود، خیلی انسانها هستند سرمایه دار هستند ولی رزق آنها کم است.

امام حسن مجتبی (ع) می‌گوید: «لا تکسب من المال شیئاً فوق قوتک» هر چه از گلوی تو پائین برود رزق تو است بقیه آن «کنت خازنً لغیرک» خزینه دار دیگران هستی گاو صندوق دیگران هستی. سرمایه دار بخیل همانند گاو صندوق نسل آینده است.  امام حسن مجتبی می‌فرماید: «و اعلم أنّ فی حلالها حساب فی حرامها عقاب فی شبهاتها عتاب»

دنیا حلال باشد باید حسابش را پس بدهید از کجا آورده ای، از سؤالهای قیامت این است در آمد تو از کجا بود، راه تزکیه لقمه‌ی حلال است. امام حسین روز عاشورا گفت: هر چه من می‌گویم شما گوش نمی‌دهید می‌دانید چرا؟ «قد مُلئت بطونکم من الحرام» لقمه‌ی حرام خورده‌اید. با لقمه‌ی حرام نمی‌شود گفت: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا» (شمس/9)

هر که می‌خواهد خود سازی کند، ببیند غذایی که می‌خورد در چه سفره ای است، کجا غذا می‌خورد. اگر می‌خواهید بچه شما اهل تزکیه بشود خمس بدهید زکات بدهید مال حلال به بچه بدهید. در حرام حساب است، در حرام عقاب است، در شبهات عتاب است.

امام حسن در نامه می‌نویسد «واعمل لدنیا کانک تعیش ابدا» در دنیا محکم کاری کن در دنیا طوری زندگی کن که انگار همیشه هستی نگو ما 3 ـ2 سال دیگر می‌میریم خانه همین که هست هست، از اول خانه را محکم بسازیم، ضد زلزله بسازیم، رو نقشه مهندسی بسازیم، سر هم بندی نکنیم. فرض کن شما صد سال دیگر هم هستید.

6- جدی گرفتن دنیا و آخرت

زندگی را جدی بگیرید انگار همیشه هستید، و آخرت را جدی بگیرید انگار فردا می‌میرید. چه زیباست «تعیش ابدا تموت غدا» طوری زندگی کن که گویی همیشه زنده هستی و طوری آماده باش که گویی فردا میمیری. یعنی هم دنیا و هم آخرت را جدی بگیرید. دنیا را به این جهت جدی بگیرید که سرهم بندی نکنید و آخرت را به این جهت جدی بگیرید که حساب و کتاب تان صاف و شفاف باشد. با چه کسی رفاقت کنیم؟ رفیقی انتخاب کن که «زانک» زینت تو باشد، «زانک» تو را حفظ کند، اگر طنز گفتی همه خندیدند فکر نکن اینها رفیق تو هستند، رفیق تو آن کسی است که تو ذوق تو بزند و گریه‌ی تو را در بیاورد. با کسی رفاقت کن که سبب زینت تو باشد حفظت کند اگر به پول نیاز داشتی کمکت کند اگر هم درگیر شدی تو را بر خود ترجیح دهد. امام حسن وقتی نصیحت می‌کند و می‌گوید در حلالش حساب است و در حرامش عقاب خود بیهوش می‌شود. امام حسن مجتبی چند بار اموال خود را نصف کرد برای فقرا، فقرا روی خاک نشسته بودند نان خالی می‌خوردند گفتند: بیا بنشین رفت کنار شان روی خاک نشست گفت خدا متکبر را دوست ندارد، گفت: حالا شما به خانه‌ی من بیایید آنها را برد هم غذای بهتر داد و هم به آنها لباس داد.

مقام امام حسن از امام حسین بالا تر است، به این دلیل که شب عاشورا در کربلا زینب کبری که منقلب شد امام حسین گفت: چرا منقلب شدی گفت شما خداحافظی می‌کنی فردا شب نیستی، یعنی شهید می‌شوید امام حسین فرمود: حالا شهید شوم مگر اتفاقی می‌افتد. امام حسین فرمود: جدّم از من بهتر بود، رفت مادرم زهرا ازمن بهتر بود، پدرم از من بهتر بود، بعد فرمود: برادرم امام حسن هم از من بهتر بود رفت. امام حسین فرمود مقام امام حسن از من بالا تر است.

7- گوشه‌ای از مناقب امام حسین(ع)

یکبار امام حسن بر دوش پیغمبر بود کسی گفت: ای امام حسن میدانی کجا سوار شده ای میدانی پایت را کجا گذاشته ای بر دوش پیغمبر سوار شده ای، فرمود که او افتخار می‌کند پایش را بر دوش من گذاشته و من هم افتخار می‌کنم او بر دوش من است. یکبار امیر المؤمنین به امام حسن گفت: سخنرانی کن هفت سال داشت، گفت: آقا در حضور شما من سخنرانی کنم شما باشید من نمی‌توانم، فرمودند: من بیرون می‌روم به اهل خانه گفت همه جمع شوید به امام حسن گفت برو منبر سخنرانی کن امام حسن سخنرانی کرد، حضرت علی رفت پشت پرده گوش داد ببیند چگونه سخنرانی می‌کند. با بچه‌ها تمرین کنید، ما بچه داریم 85 کیلو است به او می‌گوییم بگو الله اکبر خجالت می‌کشد. گاهی بچه‌ها جوان‌ها 120کیلو الله اکبر خجالت می‌کشند بگویند. بچه هفت ساله چنان سخنرانی کرد امیر المؤمنین از پشت پرده آمد صورت امام حسن را بوسید گفت: «ذریه بعضها من بعض» شما از نسل فاطمه هستید، از سینه‌ی زهرا شیر خورده اید. دختر او هم همینطور است زینب کبری طوری سخنرانی کرد که رژیم بنی امیه را رسوا کرد.

شب تولد امام حسن امیر المؤمنین جبهه بود (یک رسم خوبی است که به نانوا‌ها پول می‌دهند می‌گویند این پول را بگیر هر که امشب نان می‌گیرد مهمان امام حسن مجتبی است) او همه اموالش را چند بار داد ما گوشه ای از زندگیمان را بدهیم. اینها را با خود نمی‌بریم «فی حلالها حساب فی حرامها عقاب» راه تزکیه چیست؟ «أَیُّهَا أَزْکَى طَعَامًا» اصحاب کهف گفتند: اگر می‌خواهیم تزکیه بشویم باید طعام ما خوب باشد، نمی‌شود با لقمه حرام سیر و سلوک… هواپیمایی که قیر سوختش باشد نمی‌پرد حالا هر چه خلبان خبره باشد، به شرطی می‌پرد که در هواپیما بنزین سالم باشد. اگر در شکم ما (قیر) لقمه حرام باشد، دیگه روانشناسی، جامعه شناسی، امور تربیتی و… تأثیر ندارد. اگر می‌خواهید تزکیه شوید لقمه‌ها باید حلال باشد.

خدایا راه تزکیه را به ما یاد بده، لقمه‌های ما را حلال کن، تولد امام حسن را به همه‌ی عزیزان تبریک می‌گوییم. خدایا عیدی به ما بده به آبروی این مولود عزیز امام حسن مجتبی(ع) تو را قسم می‌دهیم تمام خیرات و برکاتی که شب قدر برای خوبان مقدر می‌کنی همه را برای همه‌ی ما مقدر کن.

در قرآن گفتی: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا» خدایا ما را از قد افلح‌ها قرار بده. خودت در فهم دین و عمل به دین و تبلیغ دین دست ما را بگیر و کمتر از آنی ما را با خود رها نکن.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment