راه مستقیم، راه اعتدال – 20

«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»    
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

«بسم الله الرحمن الرحیم* الحمدالله رب العالمین* الرحمن الرحیم* ملک یوم الدین* ایاک نعبد و ایاک نستعین* اهدناالصراط المستقیم» بحث ما، راه مستقیم کدام است. راهی که نه افراط در آن هست و نه تفریط. نه کند نه تند.
راه درست، حدّ وسط در امور است‏
به قول قرآن «امه وسطاً» به قول حدیث «خیرالامور اوسطها» به قول حدیث «الیمین و الشمال مضله» راست و چپ انحراف دارند حد وسط خوب است. حدیث داریم‏ها! «الیمین» یعنی راست «الشمال» یعنی چپ «الیمین و الشمال مضله» راست و چپ منحرفند انحراف توی آن هست و راه مستقیم… یعنی خطکشی داشته باشیم دروغ بد است، راستگویی خوب. حالا این خطکش دروغ را بگذاریم کی دروغ گفت؟ آدم بدی است اِه… از هر خطی می‏خواهی باش. زن است یا مرد. شرقی است یا غربی. دروغ گفت، دروغ بد است. ترس و شجاعت، شجاعت خوب است. ترس بد است، حالا هر که ترسو است بد است حا… هر کس می‏خواهی باش. بخل و سخاوت، عدل و فسق، ایمان و کفر، علم و جهل تقوی و لااُبالی‏گری، عفت و هرزه‏گری ما اینها را می‏شناسیم و با همین ارزشها به هر کس رسیدیم متر می‏کنیم ارزش ما این نیست که ترک است یا فارس عرب است یا عجم، شرقی است یا غربی، زن است یا مرد، بچه است یا بزرگ، شهری است یا روستایی. همه اینها را بریز توی اقیانوس اطلس. عدل و فسق با ارزشها شناسایی کنید. راه مستقیم را چه جوری بشناسیم، نگاه کنیم ببینیم پدرمان چه می‏گوید، مادرمان چه می‏گوید، استادمان چه می‏گوید، نگاه کنیم ببینیم هم شاگردی‏هایمان چه می‏گویند. نگاه کنیم ببینیم صدا و سیما چه می‏گوید. خط‌های سیاسی چه می‏گویند. روزنامه‏ها چه می‏گویند. نگاه کن همه را بشنو منتهی «فیتبعون احسنه» همه را بشنو منتهی برای انتخاب راه خودت اندازه‏گیری کن در راه مستقیم جلسه اول گفتیم راه‏های غیرمستقیم چیه. هفت راه را گفتیم که اینها مستقیم نیستند.
 1-سلیقه‏های شخصی مستقیم نیست چون آدم پشیمان می‏شود سلیقه شخصی خود سلیقه شخصی مردم هم غلط است. چون همانطور که من پشیمان می‏شوم، مردم هم پشیمان می‏شوند، دنبال سلیقه رفتن فتنه دارد. هر کسی به سلیقه خودش بکش مکش می‏شود «اطعنا سادتنا و کبرائنا» بزرگان چه می‏گویند، بزرگان هم گاهی ممکن است منحرف بشوند نیاکان هم ممکن است بعضی کارهایشان خوب باشد و بعضی کارهایشان بد باشد غلط باشد.
دوری از راه مستقیم، موجب غضب الهی‏
یکی از راه‌هایی که گفته‏اند نروید که در کنار راه مستقیم است اینهایی که رفتند و سقوط کردند راهشان را نروید. دیگر کی‏ها سقوط کردند. مغضوبین «غیر المغضوب علیهم و لاالضالین» مغضوب یعنی غضب شده خدا در این قرآن افرادی را غضب کرده. اسم غضب شده‏ها هم آمده، می‏گوید ببین من اینها را غضب کردم تو دیگر راه آنها را نرو بعد از راه مستقیم… موضوع بحث در جستجوی راه مستقیم توی پرانتز نه افراط نه تفریط، راه‌های منفی راه راههای سلیقه‏ای، راه‌های هوس‌های دیگران، راه‌های نیاکان، بعضی از کارهای نیاکان، بعضی از کارهای نیاکان، راههای تجربه نشده، راههای بی‏منطق اینها راه‌های جلسه گذشته، توی این جلسه راه منفی یکی‏اش این است که راه‌های غضب شدگان، غضب شدگان، غضب شدگان چه کسانی هستند؟ مغضوبین، مغضوب حالا… مغضوبین توی قرآن گروههایی هستند 1-رباخوار مغضوب است. توی قرآن می‏گوید: «فباء وا بغضب». اینها گرفتار غضب شدند می‏گوئیم چرا؟ می‏گوید: «واخذهم الربا» رباخوار، می‏گوید یک میلیون به تو می‏دهم ماهی اینقدر به من بده، این قطعاً حرام است بیچاره آنهایی که با پول ربا افطار می‏کنند. بیچاره آنهایی که بچه‏هایشان را با پول ربا تربیت می‏کنند چه خیانتی پدر و مادر بالاتر از اینکه لقمه حرام بدهد به بچه‏اش دیگر چی؟ قانون شکن قرآن می‏فرماید: «فباء وابغضب» درباره یهودی‏ها چرا؟ برای اینکه «یحرفون الکلم» کلمات آسمانی را «یحرف» تحریف می‏کنند. دیگر چی، کارشکنها «تبت یدا ابی لهب» بریده باد دست ابولهب عموی پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بود کارشکنی می‏کرد دیگر چی؟ منافق را قرآن می‏گوید: «غضب الله علیه» دیگر چی؟ قاتل را قرآن می‏گوید: «غضب الله علیهم» کسانی که افرادی را بکشند قرآن می‏گوید: «غضب الله علیهم» خدا اینها را مورد غضب قرار می‏دهد، حالا قاتل ممکن است به نحو خفیف‏اش این باشد کسی را تریاکی کند، معتاد کند یا ترور شخصیت کند، آبرویش را از بین ببرد. شاید شامل آن هم به یک مرحله‏اش بشود. شاید بشود گفت اینها راه‌های غضب شدگان است اینها راه‌های منفی است دیگر چیه راه منفی، راه منفی گمراهان «والضالین» گمراهان، گمراهان هم توی قرآن زیاد است منطق دارد می‏فهمد حق با این است ولی حالا فعلاً دنبال انحرافش است بعد از اینها برویم سراغ… انتخاب راه مستقیم شاخه شاخه است.
راه مستقیم در نیت و انگیزه‏
راه مستقیم در نیت گاهی نیت‏اش مستقیم نیست چرا این کار را می‏کنی به چه نیت؟ ولله نیت‏اش خدا نیست، قصد قربت راه مستقیم است راه خدا «ان ربی علی صراط مستقیم» قرآن می‏گوید: راه خدا راه مستقیم است. پروردگار راه مستقیم است، شما اگر کارهایت برای خدا بود مستقیم است اما اگر برای خدا نبود انحرافی است. قرآن برای اینکه بگوید خدا را رها نکن چند تا آیه دارد می‏گوید چرا، چرا رفتی سراغ غیر خدا. غیر خدا اگر غربی باشد شاه است، شرقی باشد صدام است، آمریکا طرفدار شاه بود. شوروی طرفدار صدام و با چشم خودتان و با چشم خودتان هم شاه را دیدید سقوط کرد، هم صدام را دیدید سقوط کرد که این ابرقدرتها هیچکدام از این سقوط شده‏ها را نجات ندادند برای خوشایند این و آن انحرافی است خواستم او دوست داشته باشد این درو… چرا دروغ گفتی؟ گفتم دروغ بگوئیم بخندد، بگو چرا غیبت کردیم می‏خواستیم… آخر آنها همه غیبت کردند. گفتم یکی من هم بگویم آخر گاهی وقتها آدم توی یک جلسه‏ای می‏نشیند می‏بیند همه غیبت می‏کنند این هم برای اینکه از قافله عقب نیفتند. آن هم غیبت می‏کند راههای انحرافی گاهی افراد در نیاتشان انحراف دارند. اصلاً فکرش غلط است مثلاً می‏گوید من درس بخوانم برای چی؟ اولش می‏گوید لیسانس دارد خوب بعدش عوض‏اش اگر داماد دیپلمه آمد من ردش می‏کنم می‏گویم زن که لیسانس است شوهرش هم حتماً باید دکتر باشد نه خیر این خبرها نیست می‏خواهم بروم دانشگاه نیت‏ات چیه؟ یک وقت نیت‏اش این است من بروم یک تخصصی بگیرم آدمی که تخصص دارد خدمت بهتری می‏تواند به جامعه بکند این نیت‏اش خوب است یک وقت می‏خواهد مدرک بگیرد اصلاً کار به علم هم ندارد. اگر فردا لب دانشگاه بگویند آقا درس هست، استاد هست، کتاب هست، تدریس هست، آزمایشگاه هست، اما مدرک (بگوئید) نیست هر دانشجویی سر دوچرخه را برگرداند پیداست این نیت‏اش درست نیست.
راه مستقیم، راه خدا نه خود
نیت خیلی مهم است، گاهی افرادی حاضرند یک پولی در محله خودشان توی یک محله‏ای خرج کنند می‏گویی آقا این محله این کار مستحب است. محله دیگر واجب است تو ای..پ.. و… پول را بیاور آن.. اِه!! محله پدری‏ام است مح… روستای خودمان است، آقا آن روستا جمعیت‏اش بیشتر است، نیازش بیشتر است. نمی‏خواهد اینجا اینقدر پول خرج کنی نه من باید روستای خودم باشد. این دیگر خدا نیست، این می‏خواهد خودش را توی محله مطرح کند. آدم وقتی وظیفه‏اش الهی است، وقتی گفتند که اینجا نیازش بیشتر است، می‏گوید من هم آنجا. کسانی که می‏فهمند نیاز بیشتر کجاست اما یک جا می‏ایستند نیت‏ها گاهی خراب است.
درسهایی که می‏خوانیم گاهی مثلاً می‏داند که این درس را خدا راضی‏تر است. اما آن درس پز دارد می‏گوید من آن درس را انجام می‏دهم خدا نیست. افرادی توی لباس خودمان پیش نماز یک مسجدی است برای 50 تا پیرمرد چسبیده به مسجد 800 تا پسر و دختر جوان هستند آیا این 50 تا پیرمرد مهمترند یا 800 تا جوان خوب 800 تا جوان شما که نماز مسجد می‏خوانی گاهی هم یک سری به مدرسه بزن اگر سر به مدرسه نزدیم البته مدیر مدرسه هم باید استقبال بکند مدیر مدرسه هم باید دعوت کند او باید بگوید آقا شما که وقتت را صرف پیرها می‏کنی گاهی بیا برای بچه‏ها یک حدیث بخوان خلاصه مسئله نیاز را ما باید حساب کنیم. گاهی هزار تا جوان طلبه ندارند ولی صد تا مرد و زن طلبه همراهشان می‏رود که اعمال حج را یادشان بدهد چطور این صد تا حاجی آخوند می‏خواهند که مسئله حج شان را بدا… نمی‏گویم نمی‏خواهند آنجا لازم است مسئله حج اگر روحانی همراهشان نباشد اعمالشان باطل است، آنجا لازم است می‏گویم همانطور که آنجا لازم است، اینجا هم لازم است.
 اینکه ما 20 میلیون بچه را رها کنیم عقب صد تا حاجی برویم مسئله یاد بدهیم 800 تا جوان را رها کنیم عقب 40 تا پیرمرد برویم مسئله‏شان را بگوئیم اینها… می‏دانیم توی آن محله نیاز بیشتر است. مثلاً… خیلی مهم است کسی اگر نیت‏اش خدا باشد بسیار… اگر الان مردم تصمیم بگیرند کارها را صد در صد خدایی انجام بدهند بسیاری از کارها تعطیل می‏شود چون خیلی از کارها خدا نیست نان است نام است، مدرک است، شهرت است، پز است، پول است‏.
نیت و عمل هر دو باید درست باشد
«اهدنا الصراط المستقیم» در نیت. در عمل: بعضی‏ها نیت‏شان خوب است، نیت‏اش خوب است، عملش غلط است مثلاً می‏خواهد سح… می‏خواهد مناجات کند خوب مناجات کن چه حقی داری بلندگوی مسجد را… پشت بلندگو چرا مناجات می‏کنی.صد بار تا حالا با کم و زیادش من گفتم بگذارید دفعه چندمی بگویم… تو را به خدا گوش بدهید، تو را به خدا گوش بدهید، تو را به خدا گوش بدهید، صدای بلندگو بیرون مسجد که سبب مردم‏آزاری بشود گناه است، ماه رمضان هم باشد یا محرم امام حسین (علیه السلام) باشد یا شب قدر باشد واعظ باشد یا مداح، فاتحه باشد یا غیرفاتحه فقط صدا باید توی مسجد باشد که هر کس می‏خواهد بیاید هر که نمی‏خواهد و می‏خواهد بغل مسجد بخوابد مزاحم خوابش نشویم صدای بلندگو بیرون مسجد ممنوع است. فقط یک جا به ما گفتند داد بزن. یک جا آن هم اذان است گفتند اذان بگوئید ولو مردم از خواب بیدار شدند. آنجا اسلام اجازه داده که مردم با الله اکبر بیدار شوند اذان را سه دقیقه، سه دقیقه، گفتند داد بزن بخاطر اینکه موج الله اکبر، موج توحید ارزش‏اش از موج خواب بیشتر است. ما نمی‏توانیم بخاطر خواب آقا دست از توحید برداریم «اشهد أن لا اله الا الله» منتهی آن هم گفته آدم خوش صدا باشد. اگر آدم بدصدایی است خواهش می‏کنیم ثوابش نگوید یک آدم خوش صدا این هم فقط اذان قبل از اذان اضافه نکنید. بعد از اذان هم مناجات نگذارید. فقط اذان خالی، اذان خالی آدم خوش صدا سه دقیقه گفتند بخاطر اهمیت اذان اهمیت فضای عبادت و توحید آن هم حالا 4 نفر از خواب بیدار شد، بیدار شود غیر از آن ما نباید حق… حالا چه عروس ببریم، بوق بزنیم، مردم را بیدار کنیم، چه مناجات کنیم، چه فاتحه باشد، گاهی نیت خوب است یعنی قصد عبادت می‏کند اما عملش خراب است این هم یکی…
حبّ و بغض، عامل انحراف از راه مستقیم‏
گاهی فکر خوب است، گاهی فکر منحرف می‏شود، علاقه گاهی راه مستقیم می‏رود گاهی راه غیر مس… یک کسی، کسی را دوستش دارد ببخشید اینکه دوستش داری برای چی دوستش داری یک وقت می‏گویی دوستی من ملاک دارد 1-دین دارد. 2-تقوا دارد، سواد دارد، ادب دارد، یک کمالی دارد بخاطر کمالش این راه مستقیم است. یک وقت نه هیچ کمالی ندارد، همینطور کیلویی خوب است این دیگر راه مستقیم نیست، علاقه. کجا دیدیش توی پارک دیدمش، خوشم آمد همین! رفاقت‏های کیلویی آخرش هم دفتر طلاق پدرش کیه؟ این دختری که خوشت آمد این پسری که خوشت آمد این باباش لقمه حرام به او داده یا لقمه حلال، حلال خور است یا حرام خور، خانواده‏اش چیه؟ حدیث داریم دختر قشنگ، دختر زیبا که لقمه حرام خورده باشد یا توی خانواده فاسد باشد، حدیث داریم مثل گل قشنگی است که ریشه‏اش توی پهن باشد گل قشنگ است اما ریشه‏هایش توی پهن است به هر پسر و دختری نمی‏شود تکیه کرد شما ساختمان که می‏خواهی بخری نمی‏گویی به!! چقدر لوکس است ممکن است روی آن لوکس باشد، ممکن است توی آن آهن‏هایش پوسیده باشد در انتخاب دوست، در انتخاب شغل آقا چرا این این شغل را انجام. این شغل خدمت من سراغ دارم کسی را که توی سربازی یک هنری داشت از او پرسیدند هر که این هنر را دارد بیاید این نگفت گفتیم چرا نگفتی تو که هنر داشتی. گفت اگر می‏گفتم همه‏شان به من برای کار مراجعه می‏کردند، بگویم بی‏هنرم کاری با من ندارند. اما اگر بگویم مثلاً مکانیک هستم بگویم نانوا هستم، بگویم مثلاً یک هنری دارم هی از من کار می‏کشند نگفت. انتخاب شغل، انتخاب همسر خیلی مهم است،
 قرآن یک آیه دارد که می‏گوید وقتی می‏خواهی انتخاب همسر کنی قبل از هر چیزی ببین فکر همسر چه جوریه؟ «امراه مومنه» کنیز باشد که فکرش درست باشد بهتر از زن آزادی است که فکرش کج باشد خیلی از افراد هستند در خانواده‏های ضعیف و حقیر فکر سالمی دارند و خیلی‏ها هستند در خانواده‏های مرفه فکرشان منحرف است «امراه مؤمنه» در انتخاب همسر ایمان اصل است انتخاب مسکن ببین اینحا فردا گران می‏شودها!! بابا مگر من می‏خواهم خانه‏ام گران باشد، من می‏خواهم همسایه‏هایم آدم‌های سالمی باشند، من می‏خواهم همسایه‏هایم آدمهای درستی باشند، همسایه اصل است. بعضی‏ها اصلاً کار به همسایه ندارند، اصلاً همسایه‏شان هم… اصلاً بچه‏شان هم خراب شد، خراب بشود. بچه‏شان هم هرزه بشود، هرزه بش… خانه‏اش گران بشود، می‏گوید اینجا فردا ترقی می‏کند بعضی از این بنگاههای معاملاتی هم هیچی نمی‏بینند جز ترقی خانه. می‏گویم بابا اینجا خانه ترقی می‏کند اما این همسایه‏ها این منطقه، منطقه‏ای است که نسل من فاسد می‏شود. ما داشتیم که شغل‏های دلاری چند هزار دلاری برای افرادی پیش می‏آمد می‏گفت به من چند هزار دلاری می‏دهند این کار را بکنم، اما بچه‏ام فاسد می‏شود، نمی‏خواهم انتخاب مسکن.
اعتدال در انتقاد
انتقاد: در انتقاد بعضی‏ها راه مستقیم می‏روند به اندازه انتقاد می‏کنند، بعضی طرف را به رگبار می‏بندند صبح تا شام هی نیش می‏زنند. اصلاً بعضی از روزنامه‏ها… من یادم هست حالا نیست‏اش سر کار یک وقتی سر کار بود می‏گفت بنده این روزنا… با همین دو تا گوش شنیدم با همین دو تا گوش گفت من این روزنامه را درست کردم که آبروی فلانی را بریزم اصلاً «اسس علی شیطنت» قرآن می‏گوید: «اسس علی التقوی» بعضی کارها اساسش بر تقواست، بعضی‏ها اساسش… حدیث داریم بعضی‏ها با بعضی رفیق می‏شوند زیرپایش را می‏کشد خوب عجب دیگر بگو ببینم همینطور هی زیرپایش را می‏کشد تا حرفها را از زیرپایش در بیاورد بگوید خیلی خوب بگذارد یک روزی که با هم قهر کردند آن حرفهایی که از او شنیده… از یک صحنه‏هایی عکس برمی‏دارد که یک زمانی اگر خواست آبرویش را بریزد بتواند آبروی…. و ما داشته‏ایم که از یک صحنه‏هایی عکس برداشتند مثلاً یک جایی میهمانی بوده، از یک صحنه‏ای عکس برداشته دوربین مخفی بعد به او گفته‏اند یا این کار را بکن یا عکس‏ات را پخش می‏کنیم این هم برای اینکه آبرویش نریزد دست به هر کاری زده. انتخاب، انتخاب تفریح: چه تفریحی بکنیم، انتخاب تفریح بعضی تفریح‏ها واقعاً غلط است مثلاً حالا بازی (بوکس) خوب که چی؟ خوب حالا مثلاً که چی؟ این امروزش چه می‏شود، فردایش چه می‏شود، بله آموزشهای نظامی آدم ببیند دوره‏های نظامی امروز یک سرگرمی است، فردا هم اگر یک خطری برای مملکت پیش آمد می‏تواند از خودش و کشورش دفاع کند، شنا خوب چیز خوبی است هم امروز، خودش را نجات می‏دهد، هم فردا یک کسی غرق شد ممکن است بتواند نجاتش بدهد حالا قایقرانی… دویدن کار خوبی است، دویدن یک کار خوبی است، اما بعضی کارهای مثلاً، واقعاً… من نمی‏دانم چه کلمه‏ای روی آن بگذارم، حالا کلمه احمق بگویم می‏ترسم کلمه احمق هم زیاد باشد، بعضی کارها واقعاً غلط غلط است، مسابقات حتی مسابقات قرآنی مثلاً می‏آیند می‏گویند که آن حرفی که وسط قرآن است چی چیه؟ خوب مثلاً حالا این که چی؟ مثلاً من بدانم که این حرف وسط قرآن است مثل اینکه بگویند آقا آن نخودی که توی این دیگ، وسط دیگه کدام است؟! نخود برای این است که آن را بخوری قرآن هم برای این است که بفهمی عمل کنی. حالا این نخوده سمت شمال شرقی دین است، دیگ است سمت جنوب غربی دیگ است. اینقدر مسابقات قرآنی احمقانه ما داریم، قرآن خوب است که آدم حفظ کند، قرآن خوب است آدم… بخواند خوب است، ببینید قرآن را پنج تا کار گفتند بکنید:
 1-بخوانید بخصوص ماه رمضان یک آیه قرآن خواندن ثواب یک ختم قرآن دارد، بخوانید یک وقتی هم می‏خوانید درست بخوانید با ترتیل بخوانید، بخوانید آیه داریم: «فاقروأ» یعنی قرائت کنید. آیه داریم ترتیل هم آیه داریم «و رتل القرآن ترتیلا» ترتیل هم آیه داریم، تدبر هم آیه داریم که وقتی خواندید فکر کنید که یک چیزی گیرت بیاید. این هم یکی، عمل هم که حتماً داریم که بخوانید و عمل کنید تبلیغ هم داریم که وقتی خواندید و عمل کردید به دیگران هم بگوئید اینها را داریم پس پنج مرحله شد خواندن، ترتیل، تدبر، عمل، تبلیغ اما حالا باقی‏اش چی؟ باقی‏اش که دیگر چه عرض کنم، خیلی از من پرسیدند که قرآن حفظ بکنیم یا نه بله اگر به بدنت فشار نمی‏آید اگر به مغزت فشار نمی‏آید به درسهایت هم ضربه نمی‏زند. حفظ کن اما اگر به مغزت فشار می‏آید حق نداری.
اعتدال در انجام وظایف دینی‏
یکی از مراجع تقلید چشمش را از دست داده بود آخر عمرش به یکی از مریدهایش گفت الان به وحشت افتادم نکند روز قیامت چشمم از من شکایت کند که تو خیلی از من کار کشیدی «ان لبدنک علیک حقا» حدیث داریم بدنت هم حقی دارد. آدمهای وسواسی روز قیامت دستشان مورد سؤال خواه… این دست را توی زمستان چقدر توی آب یخ فرو کردی؟ بابا پاک شد، نه خیر پاک نشد. بابا پیغمبر می‏گوید پاک شد، پیغمبر دروغ می‏گوید پاک نشد، امام صادق (علیه‏السلام) می‏گوید: پاک شد. امام صادق (علیه‏السلام) تو هم دروغ می‏گویی. بابا مراجع می‏گویند پاک شد. مراجع تقلید همه‏تان دروغ می‏گوئید روز قیامت… ببینید… وسواسی نمی‏فهمد چه می‏کند شوهرش می‏گوید بابا ندارم اینقدر پول آب بدهم، آب نریز، دزدی است یعنی کسی که شوهرش راضی نیست بیخودی شیلنگ دست می‏گیرد زیر طاق را هم می‏شورد. بابا آخر مصرف گناه است یک شوهرت راضی نیست، حکم دزدی دارد. دو مراجع و علما و همه ائمه معصومین می‏گویند پاک شد توبه آنها در عمل می‏گویی دروغگو ممکن است به زبان نگویی دروغ… ولی وسواسی اگر… آقا به دلم نمی‏چسبد پس بگو دلم، نگو خدا تو نگو تابع خدا هستم، بگو تابع دلم هستم. دلم یعنی چه؟ بابا وسواسی‏ها گناهشان گردن من اینجانب محسن قرائتی الان پشت دوربین تلویزیون تمام وسواسی‏ها، وسواسشان را کنار بگذارند، اگر عملشان باطل شد من گردن می‏گیرم. «غیر المغضوب علیهم ولاالض ولاالض ولاالض» مرض، مرض این راهی باید گفت مرض، مرض، مرض مرض این مرض است. بعضی‏ها وسواسی هستند، وسواسی از افراط و تفریط بیرون می‏رود. وسواسی از افراط و تفریط بیرون می‏رود، یعنی افراطی شده. در تفریح چه جور تفریح کنیم؟ بعضی‏ها می‏گویند بیائید تفریح کنیم چی؟ یک کسی را دستش می‏اندازند می‏خندند خوب مثلاً حالا تفریح شما به قیمت اینکه مردم را مسخره کنی؟ بابا پس شما آخوندها چی چی از جان ما می‏خواهید؟ هیچی ما می‏خواهیم وقتی شما می‏خواهید تفریح کنید دور هم بنشینید هر کسی اشتباهات خودش را بگوید و برای دیگران هم تجرب… بگوید آقا ما یک روزی همچنین اشتباهی کردیم او بگوید ما یک روزی همچین اشتباهی کردیم هر کسی یک اشتباهی می‏کند، اشتباه خودش را بگوید کلی اشتباه باعث خنده هم می‏شود یکی از رفقا می‏گفت که من عجله داشتم می‏خواستم بروم مسافرت این عبایم را برداشتم زیر دستم گذاشتم و رفتم سوار ماشین شدم رفتم توی شهرستان وقتی آمدم دوش بگیریم دیدم این عبا نیست این چادر زنم است… حالا هم زنش بی چادر است هم خودش بی‏عبا! خوب حالا یک تفریحی یکی دیگر می‏گفت که من دیدم که دو شاخ لامپ توی برق بود، یک لامپ خواب توی پریز بود. گفتم که لامپ را برداشتم دو شاخ تلفن را گذاشتم توی برق اصلاً اینقدر قاطی کردم بعد دیدم زنگ می‏زند گفتم اِه! چه خوب شد وصل کردم یک کسی با من کار دارد، یعنی سه چهار تا غلط قاطی هم برق را می‏کشد حالی‏اش نیست، یعنی غفلت می‏کند، تلفن را می‏زند توی برق وقتی تلفن زنگ می‏زند می‏گوید چه خوب شد مردم با من کار داشتند آدم اگر بنشیند…
 یک آقایی می‏گفت رفتم بگویم یک صلوات بلند ختم کنید گفتم یک بسم الله بلند ختم کنید روی منبر. بابا هر کسی اینقدر اشتباه کرده که دور هم بنشینیم اشتباهات خودمان را بگوئیم که هم خنده است و هم آبروی کسی را نمی‏ریزیم هم برای دیگران تجربه است که وقتی می‏خواهی عبایت را برداری یک تکان به آن بده که این عباست یا چادر. ما راه تفریح حلال هم که داریم. حالا حتماً می‏خواهیم تفریح کنیم باید حتماً همین ماه رمضان این یک ریاضت درستی است که گفته‏اند آقا سالی 30 روز غذا نخور، خوب این یک ریاضت است. بعضی هندی‏ها من دیدم در هندوستان، چند دفعه رفته‏ام مثلاً سرش را می‏گذارد به زمین پایش را هوا می‏کند سه ساعت هر چه فکر می‏کنم این چیه!! هیچ آرزویی هم ندارد، فقط می‏خواهد مشهور بشود بگوید من تنها کسی هستم که 18 ساعت… بله یک وقت آدم شیرجه یاد بگیرد، شیرجه ممکن است کفش یکبار از یک استخر بیاورد بیرون یک پولی یک چیزی… ولی مثلاً این آقا 2300 متر روی طناب راه رفته از وقتی که زنها بچه زائیدند تا وقتی که همه بچه‏ها مردند هیچ وقت نیازی هست که ما روی طناب راه برویم؟
از این کارهای غلط توی تلویزیون هم می‏کنند یک وقت تلویزیون یک گاو صندوق گذاشته بود، توی یک استخر می‏گفت، هر کس برود توی استخر زیر آب کلید این را باز کند جایزه بگیرد بابا پول دولت را می‏دهید برای یک کار احمقانه در تاریخ گاو صندوق سازی کدام گاوصندوق توی استخر گیر کرده؟! ببینید آخر… مخ نیست‏ها! در تاریخی که گاوصندوق روی کره زمین تأسیس شده هیچ گاو صندوقی در طول تاریخ توی استخر گیر نکرده. در تاریخ ورزش هیچ کس 400 متر نیاز نداشته که روی طناب راه برود بله، متأسفانه دو یک چیزی است. یک وقت آدم نیاز دارد بدود، یک جایی آتش گرفته، بچه‏اش غرق شده، یک کسی را نجات بدهد تحت تعقیب یک دشمنی است بابا دو یک جایی کارایی دارد بعضی ورزش‌ها مفید است، بعضی ورزشها خیال است، بعضی ورزش‌ها مضر است. خیلی ما در راه مستقیم گیر هستیم، واقعاً در ورزشمان باید «اهدنا الصراط المستقیم» باشیم در انتقادمان «اهدنا الصراط المستقیم» در تشویق‏مان «اهدنا الصراط المستقیم» بعضی‏ها به قدری وسواسی هستند هر… خانم با کی حرف می‏زدی؟ زن می‏گوید کجا بودی؟ اینقدر جاسوس بازی در می‏آورند توی خانه‏ها همچین همدیگر را کنترل می‏کنند خوب این افراط است.
 بعضی‏ها هم بی‏خیال خانمت کجاست؟ نمی‏دانم کجا رفته؟ خواهد آمد اِه!! همینطور مرد خبر ندارد از زنش، زن خبر ندارد از مردش. پسره کجاست؟ یک جوری خواهد شد دختره کجاست؟ حالا هر وقت آمد، آمد این رقمی که… بعضی دختر و پسر را ول می‏کنند، بعضی به قدری وسوسه است که اصلش زندگیشان را فشل می‏کنند از بس که خاله وارسی می‏کنند کجا بودی، چه گفتی، چه کردی، کی بود؟ خاله وارسی افراط است، رها کردن دختر و پسر تفریط. لااُبالی‏گری تفریط است وسواسی افراط است. رها کردن مو بعضی‏ها صورتشان را نگاه می‏کنی مثل اینکه اصلاً توی خیابان راه می‏رود انگار یک پوستین انداخته روی کله‏اش انگار یک پوستین سرکرده آن رقم… حضرت به یک کسی می‏گفت چرا زلف‏هایت اینطور است؟ گفت نه غلط کردی یا درست شانه کن و روغن بزن، شانه و روغن بزن یا قشنگ حال نداری بتراش اینکه هم ول کردی و هم شانه و روغن نمی‏زنی درست نیست یا شانه و روغن یا تیغ و گرنه افراط و تفریط است.
 خدایا تو را به حق محمّد و آل محمّد در ریز و درشت کار ما در فکر و عمل و رفتار و کردار ما در کارهای فردی و اجتماعی ما، در کارهای سیاسی و اقتصادی ما، در همه کارها همه ما را در همه لحظه‏ها به راه مستقیم و دور از افراط و تفریط قرار بده
 «والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته»

Comments (0)
Add Comment