دشمن شناسی و استکبار ستیزی (1)

1- ویژگی افراد مستکبر و سرکش
2- مکر و حیله و خدعه دشمنان حق
3- ایجاد تفرقه میان شیعه و سنّی
4- سفرها و ملاقات‌های آشکار و نهان دشمن
5- تحقیر و تهدید، ابزار مستکبران
6- برنامه‌ریزی دشمن برای تضعیف رهبر
 7- لزوم ایستادگی در برابر مستکبران

موضوع: دشمن شناسی و استکبار ستیزی (1)

تاریخ پخش:  13/08/89

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

چون بحث در ماه آبان و آستانه‌‌ی 13 آبان، روز مبارزه با استکبار، روز مرگ بر آمریکا، به مناسبت شهادت نوجوان عزیز حسین فهمیده هست، من یک خرده امروز بحث استکبار را می‌کنم. مستکبر و استکبار و راه‌های او. خیلی هم بحث خوبی است. تقاضا می‌کنم اگر روحانی، دبیر، استاد دانشگاه،  دانشجو، طلبه، و هرکسی که فرهنگ دوستی که انشاءالله همه هستند، این بحث را عنایت داشته باشید، چون این بحث عصاره‌ی صدها ساعت مطالعه است. بعضی بحث‌ها را، من یک نگاهی می‌کنم و صحبت می‌کنم. بعضی بحث‌ها را رویش کار می‌کنم. این بحث خیلی بحث سنگینی است. بحث خوبی است یادگاری. منتها من رقیقش می‌کنم که ضمن اینکه بحث علمی و فنی است یک بچه‌ی ده، سیزده ساله هم بتواند متوجه شود.

1- ویژگی افراد مستکبر و سرکش

پس موضوع بحثمان، استکبار، طرح‌ها، اینکه می‌گویند: فلانی مستکبر است. یعنی چه؟ یعنی زیر بار حق نمی‌رود، گردن‌کلفتی می‌کند. نه یعنی خانه‌اش خوب است. ما الآن یک فقیری بوده یا کاسبی بوده، وضعش خوب شده، خانه‌اش خوب شده، ماشینش خوب شده، برو بابا او دیگر جزء مستکبرین است! به چه دلیل به او مستکبر می‌گویی؟ مگر هرکس خانه‌اش خوب است، ماشینش خوب است، مستکبر است؟ ممکن است کسی گدا باشد مستکبر باشد، ممکن است کسی تاجر باشد، مستکبر نباشد. مستکبر یعنی حرف حق که به او می‌زنی نمی‌گوید: چشم! ممکن است کسی یک سیگار دستش باشد، هیچ چیزی هم ندارد، فقیر فقیر، یک سیگار دستش است، می‌گوییم: آقاجان! سیگار نکش. برو بابا! این گداست ولی مستکبر است. ممکن است کسی خیلی هم وضعش خوب باشد، اما وقتی حرف حق می‌زنی می‌گوید: چشم! پس مستکبر خانه و ماشین و تلفن نیست. مستکبر گردن کلفت در برابر حق. هرکس در برابر حق گردن کلفتی کرد، مستکبر است. این معنای استکبار است.

در زمان ما دانه درشت استکبار آمریکاست و همیشه مستکبرین هم بودند. در قرآن فرعون‌ها، قارون‌ها، اینها مستکبر هستند. در اینکه مستکبر چه می‌کند، چند طرح من اینجا نوشتم انشاءالله بتوانم سریع برای شما بخوانم. یکی اینکه روش آن چیست؟ طرح‌های فرهنگی دارد. برای مقابله با او چه کنیم؟ طرح‌هایش را می‌گویم.

2- مکر و حیله و خدعه دشمنان حق

1- یکی از کارهایی که مستکبرین می‌کنند، مکر است. حیله، قرآن می‌گوید: «وَ مَکَرُوا» (آل‌عمران/54) دائم توطئه! «یُخادِعُونَ اللَّه‏» (بقره/9)، «مَکَرُوا» یعنی مکر می‌کنند. «یُخادِعُونَ اللَّه‏» یعنی خدعه، کلک می‌زنند. «یُخادِعُونَ اللَّه‏» خدعه.

2- گاهی سوگند می‌خورند. قرآن می‌گوید: «اتَّخِذُوا»، یعنی می‌گیرند، «أَیْمانَهُمْ» یمین، یعنی قسم «جُنَّه» (مجادله/16) یعنی سپر، یعنی زیر سپر قسم خودشان را پنهان می‌کنند. می‌گوید: والله! فکر می‌کند اگر گفت: والله، حرفش درست می‌شود. خیلی‌ها والله می‌گویند، دروغ هم می‌گویند. یعنی با قسم دروغ، راست، نمی‌شود. فکر نکند اگر قسم خورد.

3- گاهی گریه، برادران یوسف که یوسف را در چاه انداختند شروع کردند زار زار گریه کردند که او را گرگ خورده است. یعنی چه؟ یعنی بچه‌ها گول گریه هم نخورید. گول سوگند را هم نخورید.

4- گول لباس را هم نخورید. ممکن است کسی یک ریشی دارد، انگشتری دارد، تسبیحی دارد، اینجا جای سجده است. می‌گوید: گول اینها را نخورید. در تاریخ داریم از چهره‌های مذهبی استفاده کردند. در جنگ جمل چهره‌هایی آمدند با علی‌بن ابی‌طالب جنگیدند که از اصحاب پیغمبر بودند. پس گول قیافه هم نخورید، اینها همه بصیرت است. بصیرت است.

5- شایعه؛ گاهی وقت‌ها یک چیزی را شایعه می‌کنند. می‌دانی چه شد؟ در سایت‌ها می‌آورند. بمباران، قرآن می‌فرماید: «وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَه» (احزاب/60) «مُرجِفون» [رَجَفَ، تَرجُفُ، راجِفه] «رَجَف» یعنی لرزاند. «وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَه» یعنی چه؟ «وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَه» آیه‌ی قرآن است. یعنی در شهر یک اخباری را شایعه می‌اندازند، ولوله می‌اندازند. خبر دارید. ناوگان آمریکا چند متری آمده است. خبر داری؟ بنا است نمی‌دانم چه شود. خبر داری؟ خبر داری؟ یعنی گاهی وقت‌ها یک شبکه‌ی خبرسازی دلهره می‌اندازد. «مُرجِفون»

3- ایجاد تفرقه میان شیعه و سنّی

6- تفرقه؛ بین شیعه و سنی، بین محله پایین و محله بالا، بین این زبان و آن زبان، بین لهجه‌ها، نژادها، ملیت‌ها، مذاهب، ادیان، قرآن می‌گوید: یهودی‌ها و مسیحی‌ها، مشترکات دارند. بالاخره یهودی و مسیحی خدا را قبول دارد. قیامت را قبول دارد. بین شیعه و سنی مشترکاتی است. ما قرآنمان یکی است. یک نقطه‌ی قران ما با قرآن سنی‌ها فرق نمی‌کند. یک نقطه‌اش. یک حرفش فرق نمی‌کند. قبله‌ ما یکی است، نماز ما یکی است. پیغمبر ما یکی است. روزه‌ی ما یکی است. حج ما یکی است. تفرقه بین شیعه و سنی.

7- بمباران تبلیغات؛ قرآن راجع به بمباران تبلیغات می‌گوید: «عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِم‏» (اعراف/17) یمین یعنی راست، شَمال یعنی چپ،«عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِم‏» یعنی از راست و چپ بمباران می کند.

8- مبالغه؛ او ابر قدرت است. شاه ما از سفیر آمریکا می‌ترسید. شاه ما از سفیر آمریکا می‌ترسید. به سفارتخانه‌ی آمریکا کج نگاه می‌کردی، تهدید می‌شدی. بعضی از روحانیون را شهربانی آن زمان، ساواک بردند. گفتند: سه تا کلمه را نگو. علیه شاه صحبت نکن. علیه آمریکا صحبت نکن. علیه اسرائیل هم صحبت نکن. یعنی شاه اسرائیل امریکا. بعد امام آمد فرمود: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. تحقیر شد. جاسوس‌های آمریکا را گرفتند. لانه‌ی جاسوسی! عزت آمریکا، آمریکا پوکید. اگر مردم را آزاد بگذارند مسئولین کشور ما بروند یکجا، یا مسئولین آمریکا، مردم همه‌ی دنیا اگر نگویم اکثر دنیا مردمش استقبالشان از مسئولین ما بیش از مسئولین آمریکاست. اینطور نیست. خبری نیست. کاخ است، یکوقت مقام معظم رهبری رییس جمهور بود. رفته بود در سازمان ملل مقاله می‌خواند، در مقاله‌اش در ذهن من اینطور بود. حالا اگر اشتباه نکرده باشم.  کاخی است اما از مقوا! کاخی است از مقوا!

کتمان؛ یکی از ابزارشان است. حق را کتمان می کنند. یکی از دانشمندان ایران، اگر اشتباه نکنم آقای رحیم‌پور ازغدی، آمد یک اسنادی را در تلویزیون نشان داد، گفت: اینها سند است، که فلانی را که می‌گویند: مخترع حرکت زمین گالیله بوده، نخیر مخترع حرکت زمین قبل از تولد گالیله فلان دانشمند مسلمان بوده است. مواردی را که برای مسلمان‌ها بوده آنها کتمان کردند، و من در یک جلسه بودم و کتمان را با چشم‌هایم دیدم.

در یکی از مسابقات ایران نفر اول شد. مثل اینکه در حفظ قرآن. در قرائت و صوت هم ایران نفر اول شد. فشار آوردند گفتند: نمی‌شود که ایران هم در حفظ قرآن اول شود، هم در صوت، به داور گفتند: الا بالله باید نفر دومش کنی. گفت: بابا آخر نفر اول است! گفت: باشد. دوم! نباید ایران اینقدر عزیز باشد. بعد ایران را نفر دوم کردند، من بودم که داور امد از ایرانی عذرخواهی کرد. گفت: آقا حق تو را دزدیدم. منتها با زور بود. من از وقتی که هرجا ایران دوم می‌شود، یک شکی برایم پیدا شده که نکند اول بوده با زور دومش کردند. یعنی این است، کتمان می‌کنند. حاضر نیستند بگویند: این اول است. حاضر نیستند بگویند: این اختراع را ایرانی کرده است، یا مسلمان‌ها داشتند. کتمان! آیه‌ی کتمان… شما تا نوجوان هستید می‌توانید ده تا کلمه را حفظ کنید. «یَکْتُمُون‏»، یعنی اینها کتمان می‌کنند.

4- سفرها و ملاقات‌های آشکار و نهان دشمن

10- سفرها و مانورها؛ گاهی مثلاً یک هیئتی این کشور می روند، آن کشور می‌روند. این کشور می‌روند، آن کشور می‌روند. قرآن یک آیه دارد، شهر در عربی چه می‌شود؟ «مدینه» یک اسم دیگر هم دارد. «بلاد» آفرین! «تَقَلُّب» یعنی حرکت، زیر و رو. می‌گوید: «لا یَغُرَّنَّک‏» (آل عمران/196) پیغمبر گول نخوری، اینکه اینها در «بلاد» یعنی در شهرها دارند این طرف و آن طرف می‌روند. یعنی اگر دیدی یک تیمی، یک گروهی، این کشور رفتند، آن کشور رفتند، از این حرکت‌ها هم وحشت نکن.

11- جلسات مخفیانه؛ می‌گوید: «یُبَیِّتُون‏» (نساء/81) یعنی چه؟ یعنی یک عده بیتوته می‌کنند، یواشکی جلسه‌ی شبانه می‌گیرند یا «خَلَوْا إِلى‏ شَیاطینِهِمْ» (بقره/14) خلوت می‌کنند. «خَلَوْا» یعنی خلوت می‌کنند. «یُبَیِّتُون‏» یعنی بیتوته می‌کنند.

12- اغفال؛ «کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُون‏» (نساء/102) آنها دوست دارند که شما غافل شوید.

13- سرمایه‌گذاری؛ «یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ» (بقره/261) سرمایه گذاری می‌کنند.

یک خاطره برای شما بگویم. شاه بچه‌دار شد. یکی از گروه‌هایی که حالا نمی خواهم اسمش را ببرم یک پزشک روانشناس کودک و تغذیه، دو تا تخصص داشت. هم در روانشناسی کودک، هم در تغذیه، به دربار هدیه کردند. که اجازه بدهید این بچه‌ی شما زیر نظر این پزشک تربیت شود. تغذیه‌اش هم زیر نظر این دکتر باشد. دکتر خصوصی، بعد می‌دانی چه گفتند؟ گفتند: ما الآن سرمایه‌گذاری کردیم اگر بیست سال روی این بچه کار بکنید، چون آن زمان قدیم اگر پسر شاه بیست سالش می‌شد، می‌توانست شاه شود، گفتند: ما بیست سال روی این بچه کار می‌کنیم توسط همین پزشک، بعد از بیست سال هرچه خواستیم، ایشان برای ما انجام می‌دهد. سرمایه‌گذاری. امروز که نوزاد است تحت تربیت، تغذیه‌اش را و تربیتش را زیر نظر پزشکی که ما حقوق او را می‌دهیم. بعد هرچه خواستیم بعد عمل می‌شود. سرمایه‌گذاری! خیلی سرمایه‌گذاری می‌کنند.

من این را بارها گفتم. اگر الآن جوان‌های ایران فرمول هواپیمای اِف 16 را بخواهند، آیا آمریکا فرمول هواپیمای اِف 16 را به دانشگاه ایران می‌دهد یا نمی‌دهد؟ ابدا نمی‌دهد. فرمول پپسی کولا را تا به حال به کسی نداده است. پپسی یک چیز آبکی است. فرمول پپسی کولا را نمی‌دهد. نه فرمول شُلش را می‌دهد، پپسی. نه فرمول هواپیمایش را می‌دهد. اما عکس سکس هرچه بخواهی برایت می فرستد. یعنی چه؟ یعنی دوست دارم تو عیاش شوی، ولی دوست ندارم تو مبتکر شوی. حالا نمی‌خواهد گور پدرشان که به ما بدهند. اگر خودت هم بفهمی من ناراحت هستم. چرا فهمیدی؟ اصلاً چرا ایران مثلاً انرژی هسته‌ای را دست پیدا کرد؟ آمریکا می‌گوید: من ناراحت هستم که تو چرا خودت فهمیدی؟ حالا به تو که نمی‌دهم هیچ! خودت هم بفهمی من ناراحت هستم.

انصافش این است که جای روز مبارزه با استکبار خالی بود. یک روزی در ایران باید باشد که بدانند… حالا ما و شما می‌دانیم، حرکت امام خمینی هم از اینجا شروع شد. یک قانونی بود، که اگر سگ آمریکایی اگر یک آمریکایی ساده در ایران تُف بیاندازد در صورت بالاترین شخصیت ایرانی، ایرانی حق اینکه ایشان را محاکمه کند ندارد. فقط باید گزارش بدهد حکومت نمی‌دانم آمریکا، یکی از پرسنل شما در ایران به فلان شخصیت ما جسارت کرد. تذکر بدهید که این کار تکرار نشود. اما خود ایران حق ندارد که آمریکایی را بگیرد بگوید: چرا جسارت کردی؟ اینقدر ایران ذلیل بود. اینقدر ایران ذلیل بود.

5- تحقیر و تهدید، ابزار مستکبران

14- تحقیر؛ ما را تحقیر کردند. کلاه نَمَد اَه! فوری روستایی‌های ما نَمَد بد است، برداشتند. بعد گفتند: شاپو! به… خوب شاپو همان نَمَد است یک دوری هم دارد. چطور نَمَد، اَه! شاپو، به! لباس بلند، قدیمی‌ها، اُمُّل‌ها، عرب‌ها، کوتاه، کوتاه، کوتاه کردند. خیلی لباس را کوتاه کردند. یک مرتبه گفتند: ماکسی! دو مرتبه یک چیزی درازتر از هر قبایی، هر عبایی، منتها آن لباس بلند ما تحقیر شد، لخت شدیم، دومرتبه با لباس خودشان ما را پوشاندند.

15- همکاری با خارجی‌ها، قرآن می‌فرماید که: «سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرین‏» (مائده/41) نگاه نکن، خیلی‌ها در ایران هستند گوش به حرف هم می‌دهند اما هر حرفی شنیدند، به خارج خبر می‌دهند. اینها گوش می‌دهند اما مخاطب شما نیستند. در جلسه‌ی شما می‌آیند، حرف‌های پیغمبر را گوش می‌دهند، بعد تمام حرف‌ها را به خارج منتقل می‌کنند. «سَمَّاعُونَ»، سَمع، سَمعَک، «سَمَّاعُونَ» گوش می‌دهند اما «لِقَوْمٍ آخَرین‏» برای یک قوم دیگر. یعنی پای حرف‌های تو نشسته، اما برای جاسوسی نشسته است.

16- تهدید؛ «لَأُقَطِّعَن‏» (اعراف/124) تکه تکه‌تان می‌کنم. فرعون می‌گفت. «لَنُخْرِجَنَّک‏» (اعراف/88) تو را از منطقه بیرون می‌کنم. «مِنَ الْمَرْجُومینَ» (شعرا/116) سنگ‌سارت می‌کنم. با تهدید!

17- ایمان دروغی؛ بعضی‌ها اصلاً ایمانشان تاکتیکی است. خوب گوش بدهید این تهاجم فرهنگی را. الله اکبر! چه کارهایی که نکردند. گفتند: یک کار بکنیم. بیایید صبح یک عده از دانه درشت‌ها، ایمان بیاوریم. غروب برگردید. دو تا فایده دارد. یکی اگر صبح ایمان آوردید و غروب برگشتید، دیگر یهودی‌ها هوس مسلمان شدن نمی‌کنند. می‌گویند: این علما و دانشمندانی که صبح رفتند شب برگشتند. پیداست اسلام چیزی در کاسه‌اش نیست. چون اینهایی هم که صبح رفتند برگشتند. یکی یهودی‌ها هوس مسلمان شدن ندارند، یکی هم مسلمان‌ها دلشان خالی می‌شود. می‌گویند: معلوم می‌شود دین ما غنی نیست. چون علمای یهودی آمدند و غروب برگشتند. پس مسلمان‌ها تضعیف می‌شوند، یهودی‌ها هم تقویت می‌شوند. یهودی‌ها می‌گویند: دین خود ما خوب است، در یهودیت بمانیم، چون آنهایی هم که صبح رفتند شب برگشتند. پس دین خودمان بهتر است. مسلمان‌ها هم می‌گویند: دین ما معلوم می‌شود آبکی است، چون علمای یهود را سیر نکرد.

آیه نازل شد. پیغمبر صبح یک عده ایمان می‌آورند. به مسلمان‌ها بگو: با ایمانشان خوشحال نشوید. اینها ایمانشان تاکتیکی است. غروب هم برمی‌گردند. نه از آمدنشان خوشحال شوید، نه از رفتنشان. مثل اینکه مثلاً یک عده می‌خواهند جلسه‌ی ما را به هم بزنند. می‌گویند: بیایید برویم وسط سخنرانی آقای قرائتی بنشینیم. حالا چند تا از دانه درشت‌های علمی می‌آیند و می‌نشینند. یک مرتبه وسط سخنرانی من، ده دقیقه می‌نشینند بلند می‌شوند بیرون می‌روند. این دو تا فایده دارد. یکی آنهایی که بیرون هستند داخل نمی‌آیند. می‌گویند: برو ببین بزرگان ما رفتند برگشتند. پیداست قرائتی حرف حسابی ندارد. چون آنهایی هم که رفتند، برگشتند. یکی هم شما می‌گویی: چه شد اینها رفتند. معلوم می‌شود قرائتی حرف حسابی ندارد. دو تا فایده دارد. می‌گوید: ایمان تاکتیکی، اسمش هم این است. روز در عربی یعنی چه؟ «نهار»، «وَجْهَ النَّهارِ» (آل عمران/72) یعنی چاشتی، چاشتی ایمان بیاورید، «وَ اکْفُرُوا» یعنی کافر شوید، «آخِرَه» آخرش. یعنی طرف صبح ایمان بیاورید، آخر روز کافر بشوید. ایمان تاکتیکی.

خوب بحث من چیست؟ بحث من این است که چیزی، کلکی، حقه‌ای، توطئه‌ای، جنایتی نیست مگر اینکه همان جنایت در قرآن آمده است. اینکه می‌گویند: قرآن برای نماز و روزه نیست. حدود 500 آیه‌ی سیاسی در قرآن داریم. امروز می‌خواهم دو سه آیه‌ی سیاسی برایتان بخوانم. پس یکبار دیگر بگویم. بسم الله الرحمن الرحیم. حیله «مکروا»، سوگند «أَیمان»، گریه «یَبکون»، «بُکاء» گریه، استفاده از شخصیت‌ها، جنگ جمل، شایعه… حالا من امتحان هوش نمی‌توانم بکنم. می توانید بگویید عربی شایعه چه بود؟ «مُرجِفون» یعنی شایعه که دل‌ها خالی شود. کتمان «یَکتُمون»، مانور، سفرها «فی البِلاد»، جلسات مخفیانه، اغفال، سرمایه‌گذاری، تحقیر، رابطه با خارجی‌ها، تهدید و ارعاب، ایمان دروغکی، ایمان تاکتیکی، صبح بیایند و غروب کافر شوند. اینها یک سری از کارهای دشمن است. دیگر چه؟

6- برنامه‌ریزی دشمن برای تضعیف رهبر

18- تضعیف رهبر؛ قرآن می‌گوید که: 1- می گفتند: پیغمبر یک کسی یادش داده است. عربی‌هایی که می‌خوانم آیه‌ی قرآن است. ترجمه‌اش را هم شما می‌فهمید. «یُعَلِّمُهُ بَشَر» (نحل/103) یعنی یک بشری به پیغمبر «یُعَلِّمُ» تعلیم می‌دهد. یعنی حرف‌های پیغمبر وحی نیست. یک کسی یاد او داده است.

2- «أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ» (فرقان/4) یک قوم دیگری پشت پرده یک قومی دارند به او حرف‌ها می‌رسانند.

شاعر، شعر می‌گوید. کاهن، پیشگویی می‌کند. ساحر، جادوگر است. به پیغمبر شاعر، کاهن، ساحر، شاگرد یک بشر، انواع تضعیف‌ها، «أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَل‏» (اعراف/75) اصلاً از کجا پیغمبر است؟ تضعیف رهبر! و تضعیف رهبر خیلی در قرآن روی آن عنایت شده است.

پیغمبر ما روز جمعه نماز جمعه می‌خواند، ایستاده بود خطبه می‌خواند. یک گروهی جنس آوردند بفروشند. وقتی می‌خواستند جنس بیاورند بفروشند، یک طبلی هم زدند. تا صدای طبل جمعه بازار بلند شد، همه‌ اینهایی که پای نماز جمعه بودند رفتند فقط 12 نفر نشستند. آیه نازل شد. من آیه را می‌خوانم بعضی کلماتش را می‌فهمید. «اذا» یعنی چه؟ «وَ إِذا رَأَوْا» رؤیت یعنی چه؟ «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَه»، «تجاره» یعنی تجارت. «أَوْ لَهْواً» لهو هم یعنی لهو و لعب. «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَهً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها» (جمعه/11) به سمتش دویدند. «وَ تَرَکُوکَ قائِماً» تو را تنها گذاشتند. نمی‌گوید: نماز را رها کردند. نمی‌گوید: خطبه را رها کردند. می‌گوید: «وَ تَرَکُوکَ» یعنی رهبر را رها کردند. پیداست تنها گذاشتن رهبر از رها کردن نماز خطرش… اینها وقتی صدای طبل شنیدند، خطبه را رها کردند، نماز را هم رها کردند. رهبر را هم رها کردند. سه چیز را رها کردند. تا صدای جنس را شنیدند بلند شدند رفتند. هم خطبه را رها کردند، هم نماز را رها کردند، هم رهبر را. اما قرآن نمی‌گوید: «وَ تَرَکُوها» خطبه را رها کردند. «تَرَکُوها» صلاه را رها کردند. می‌گوید: «تَرَکُوکَ» رهبر را رها کردند. پیداست رها کردن رهبر، تنها گذاشتن رهبر، از رهاکردن نماز خطرش بیشتر است.

19- واژگون کردن امور؛ «قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُور» (توبه/48) چیزها را واژگون می‌کنند. الله اکبر! زمان شاه بود. انقلاب شروع شد. به دست خود شاه سینمای آبادان را سوزاندند. عده‌ای هم درون آن سوختند که به مردم بگویند: این خمینی که آمده می‌خواهد انقلاب کند، هرچه جوان سینما رو است زنده زنده می‌سوزاند. امام که از پاریس آمد فرمود: ما با سینما مخالف نیستیم. با فساد مخالفیم. یعنی چه؟ چون او می‌خواست بگوید: اگر حکومت دست آخوندها بیافتد، یا ولایت فقیه اگر شود، هرچه جوان در سینما است زنده زنده می‌سوزاند. یک سینما را سوزاند، چهره را «قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُور» یک خاطره برای شما بگویم.

چهار امام ما در مدینه در قبرستان بقیع است، گنبد و بارگاه هم داشتند. گنبد و بارگاه ائمه‌ی بقیع را خراب کردند. مردم ایران در خیابان ریختند، راهپیمایی. رضاشاه عکس گرفت، خارج فرستاد. گفت: مردم ایران در خیابان ریختند، که ما قاجاریه را نمی‌خواهیم، پهلوی را می‌خواهیم. «قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُور»! یعنی چیزها را واژگون می‌کنند.

20- جاسوس؛ گاهی به اسم سم‌پاشی می‌آیند و تمام سوراخ‌های خانه ما را یاد می‌گیرند. گاهی به اسم سم‌پاشی درخت‌ها، گاهی به اسم مستشار خارجی، گاهی به اسم جهانگرد، وجب به وجب زمین ایران را حساب می‌کنند. وجب به وجب، فرمول پپسی‌اش را یاد ما نمی‌دهد، فرمول هواپیمای اِف 16 را یاد ما نمی‌دهد، اما سکسش را برای ما می‌فرستد. یا با ماهواره، یا با اینترنت، یا با سی‌دی. مجانی هم می‌دهد. هرچه سکس بخواهی مجانی به شما می‌دهند. اما یک فرمول علمی بخواهی یاد شما نمی‌دهند. کافی نیست برای اینکه بچه‌های ما بفهمند آمریکا با ما دشمن است. اسرائیل با ما دشمن است. این چه قانونی بود تصویب شد که اگر پست‌ترین آمریکایی در ایران به شریف‌ترین مردم ایران تف بیاندازد فوری باید دستمال کاغذی‌اش را دربیاورد، جای آب دهانش را پاک کند. بگوید: گزارش بدهید که بگویند: این کار تکرار نشود. این حرف‌ها نیست. اسلام می‌گوید: در مقابل ظلم باید بایستی. به پیغمبر گفتند: ابتر، یعنی بی‌عقبه! فرمود: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (کوثر/3) خودت ابتر هستی. ننه و جد و آبادت ابتر است. قرآن می‌گوید: به مؤمنین گفتند: خُل! اینها که ایمان آوردند خُل هستند. فرمود: «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ» (بقره/13) خودشان خُل هستند. باید برخورد کرد.

شما نگاه کنید در عراق یک خبرنگار یک لنگه‌کفش پرت کرد. چقدر این در دنیا صدا کرد. زینب کبری یک ساعت و نیم در حکومت یزید، در کاخ یزید، در مرکز پایتخت یزید یک ساعت و نیم یزید را به رگبار بست، با چه کلماتی. همه‌ی هفتاد میلیون ایران شاید یک نفر نباشد یکی از این کلمات را بگوید؟ می‌دانی چه گفت؟ گفت: «لَا أَبَا لَکُم‏» ای بی‌پدر! زینب کبری کربلا رفته، برادرش را کشتند، دو تا از جوان‌هایش را کشتند، زینب کبری برادر امام حسین، خواهر امام حسین فقط نیست که امام حسین را بکشند. دو تا از جوان‌های خودش هم کشته شد. هجده تا شهید داد، هفتاد و دو تا هم یاران برادرش، بعد اسیر شد، زجر کشید، بعد آمد گفت: ای بی‌ پدر! «قُبْحاً لَکَ»، «تَبّاً لَک‏» یک سخنرانی کرد، یک ساعت و نیم حکومت یزید را در کاخ یزید به رگبار بست. این را می‌گویند: زن آزاد! اگر بنا است از زن صحبت شود، باید از شجاعت زن صحبت شود. وگرنه حالا مصرف ماتیک زن زیاد شده است. مصرف لاک ناخنش زیاد شده است. نمی‌دانم بی‌حجابی‌اش بیشتر شده است، زن زنی است که بتواند یک رژیم را زیر و رو کند. آن هم کجا؟ در کاخ. زینب کبری طوری با خانم یزید صحبت کرد، استدلالی، با خانمش استدلالی صحبت کرد، در سخنرانی‌اش طور دیگر گفت. حماسی غیر استدلالی است. با خانمش طوری صحبت کرد، که یزید که آمد غذا بخورد، خانمش گفت: پست‌ترین فرد تو هستی. تو نکبتی، تو بدبختی! دید عجب، انقلاب از خانه‌اش سبز شد. پسر یزید علیه پدرش شد. زن یزید علیه پدرش شد. این را زن می‌گویند. اگر قرار است از زن گفته شود، زنی که حقش را بگیرد و از کسی نترسد.

21- خود را قوی دیدن؛ خیلی‌ها خودشان را قوی می‌دانند. «وَ نَحْنُ عُصْبَه» (یوسف/8) مثل برادران یوسف، می‌گفتند: ما یازده نفر هستیم. چرا پدر ما یوسف را دوست دارد؟ یوسف از ما کوچکتر است. ما یازده برادر 120 کیلویی، او یک بچه ی 13 کیلویی را دوست دارد. کیلویی حساب می‌کردند. «وَ نَحْنُ عُصْبَه» ما قوی‌تر هستیم. ببین بازو را! «وَ نَحْنُ عُصْبَه» به قدرتشان می‌نازیدند.

22- جو سازی؛ اگر به شما بگویند: جو سازی داریم یا نه؟ می‌گوییم: بله، وقتی یوسف را در چاه انداختند، پیراهنش را با خون قاطی کردند. پیراهن را خونی کردن، یعنی چه؟ یعنی جو سازی. یعنی طوری صحنه را طراحی کنیم، جو سازی. «دَم» یعنی خون. «بِدَمٍ کَذِبٍ» (یوسف/18) یعنی خون دروغی. جوسازی، به هر حال، اینها کارهایی است که ما در مقابل آنها باید قاطعیت داشته باشیم. دشمن را بشناسیم. و بدانیم کسی ما را دوست ندارد.

7- لزوم ایستادگی در برابر مستکبران

جوان‌های ایران هشت سال ایران بمباران شد، هیچ کشوری به ما کمک نکرد. هیچ کشوری به ما کمک نکرد. متحد شدند برای تقویت صدام. باید به مکتب خودتان افتخار کنید. مکتب خودتان مقاوم باشد. «لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ» (کافرون/2) «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ» (کافرون/6) راه شما برای خودتان، راه من. من جذب شما نمی‌شوم. ممکن است رفیق شما بگوید: حالا این سی دی را بشنو. حالا این فیلم را ببین. حالا این سیگار را بگیر. حالا بیا اینجا برویم. بگو: آقا «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ»! این شعار شما در مقابل هر دعوتی باشد. آخر به پیغمبر گفتند: بیا با هم رفیق شویم. یک خرده تو احترام بت‌های ما را بگیر، یک خرده هم ما کار به تو نداریم. پیغمبر مأمور شد به آنها بگو: «قُلْ یَأَیهَُّا الْکَفِرُونَ» (کافرون/1) «قُل» یعنی بگو. بگو: «لَکمُ‏ْ دِینُکُمْ وَ لىِ‏َ دِین‏» من قبول نمی‌کنم. آقا حالا همه نشستند. بگو: بنشینند. بنده نماز نخواندم. خوب بلند شوم نماز بخوانم.

جوان‌ها و نوجوان‌ها! یک چیزی برای شما بگویم. اگر می‌خواهید ببینید در آینده به درد می‌خورید یا به درد نمی‌خورید آثارش را از حالا در خودتان ببینید. یعنی واقعاً اگر یکجایی نشستید یادت آمد نماز نخواندی، حال داری بلند شوی نماز بخوانی؟ اگر این جو را شکستی، رفتی با خدا گره خوردی، بنشینند. من چه کار به آنها دارم. من نماز نخواندم باید نماز بخوانم. اما اگر همه می‌گویند: مرسی، شما بگویید: حالا من می‌گویم: بسم الله الرحمن الرحیم. زشت است. یعنی شهامت بسم الله ندارد. برای اینکه این طرف او گفت: مرسی، این هم گفت: مرسی! بین دو تا مرسی شهامت ندارد بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم. اگر حالا یک جو کوچک، اگر الآن یک نخ پاره نمی‌کنی فردا هم فوق لیسانس و دکتر شوی، از آن دکتر و فوق‌لیسانس‌هایی که طناب پاره کنید، نیستید. تمرین کنید که در مقابل باطل محکم بایستید. حق را دو دستی بگیرید و باطل را دو دستی رد کنید. الگوی همه‌ی ما حسین فهمیده است. گفت: من نباشم. جانم را می‌دهم. اما این در تاریخ می‌ماند. کاری کرد که امام خمینی فرمود: رهبر من بچه‌ی سیزده ساله است. حالا این سیزده ساله بروند سراغ یک سیزده ساله دیگر.

در کربلا یک پسر سیزده ساله بود به نام قاسم. این پسر امام حسن مجتبی بود. امام حسین عمویش بود. گفت: قاسم شهادت را چطور می‌بینی؟ گفت: شهادت از عسل شرین‌تر است. یعنی چه؟ یعنی اگر بنا است رژیم، رژیم یزیدی باشد شهادت برای من شیرین‌تر است. اگر بنا است حاکم بر ما یزید و بنی‌امیه باشد، این را بصیرت می‌گویند. که یک بچه‌ی سیزده ساله تحلیل سیاسی دارد. کدام دانشکده‌‌ی سیاسی حاضر است فارغ ‌التحصیلش بگوید: بابا من حاضر هستم… گاندی این کار را کرد. گفت: من حاضر هستم لباس ساده، لنُگ ببندم. لخت با یک لُنگ زندگی کنم اما لباس غربی‌ها را نپوشم. یک بچه‌ی سیزده ساله می‌گوید: تکه تکه شوم اما حکومت یزید را نمی‌پذیرم.

روز 13 آبان بر همه مبارک باشد. روز 13 آبان روز دانش آموز، روز مرگ بر آمریکا، روز تسخیر لانه‌ی جاسوسی توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، روز تحقیر آمریکا، روزی که ما برای آمریکا مطرح شدیم در مقابل آمریکا. بعد از اینکه ما مطرح شدیم یک ذره یک ذره کشورها هم چشم و گوششان باز شد. گفتند: پس اینطور نیست همینطور که آقا فرمود کاخی اما از مقوا!

خدایا ما را نسبت به خون شهدا خائن قرار نده. ما را پاسدار زحمات، خون‌ها، خدمت‌ها قرار بده. نسل ما، ناموس ما، مرز ما، انقلاب ما، رهبر ما، دولت ما، امت ما، آبروی ما در پناه حضرت مهدی حفظ بفرما.   

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»


 «سؤالات مسابقه»

1- آیه 12 سوره‌ی مجادله به کدام شیوه دشمنان اشاره دارد؟
1) مکر و حیله
2 ) سوگند دروغ
3) گریه‌ی دروغین
2- در جنگ جمل چه کسانی در مقابل حضرت علی(علیه‌السلام) ایستادند؟
1) یهودیان مدینه
2) مشرکان مکه
3) مسلمانان بی‌بصیرت
3- فرعون در برابر مخالفان خود از چه ابزاری استفاده کرد؟
1) تطمیع
2) تهدید
3) تحقیر
4- دانشمندان یهودی برای تضعیف مسلمانان چه توطئه‌ای کردند؟
1) ایمان آوردن تاکتیکی
2) توهین به مقدسات مسلمانان
3) تحریم اقتصادی مسلمانان
5- آیات آخر سوره‌ی جمعه به چه خطری اشاره دارد؟
1) ترک نماز
2) ترک رهبر
 3) ترک قرآن

Comments (0)
Add Comment