خطرات جوزدگی

1- جوزدگی، عامل انحراف فکری
2- بی‌هویتی، از آثار جوزدگی
3- جوزدگی در محیط‌های علمی
4- آداب و رسوم بی‌پایه در جامعه
5- ترک جلسات گناه
6- اعلام موضع در برابر منحرفان و گنهکاران
7- الگوهای مقاومت در برابر جوزدگی

موضوع: خطرات جوزدگی

تاریخ پخش:  15/02/90

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بحث امروز ما بحث جو زدگی است. بلای مهمی است. یک مرتبه تمام سایت‌ها، اینترنت‌ها، روزنامه‌ها یک موجی راه می‌اندازند که آدم را بدون اینکه اراده کند، می‌برند. نمی‌گذارند آدم خودش برود، او را می‌برند. هُلش می‌دهند. جو زدگی…

عروس به داماد می‌گوید که: می‌شود من از شما تقاضا کنم، در جشنی که می‌آیی کراوات بزنی؟ این مثلاً حالا چهار تا عروسی رفته کراوات دیده، این خانم خودش را باخته است. مگر می‌شود ازدواج کنیم بدون تالار؟ مگر می‌شود مثلاً من لیسانس هستم در خانه بنشینم کار کنم؟ دیده لیسانس‌ها کار نمی‌کنند، دنبال میز و استخدام رسمی می‌دوند، این خانم و آقا هم لیسانس گرفته دیگر حال کار کردن ندارند. جوزدگی! آخر همه نشسته‌اند، من بلند شوم این وسط نماز بخوانم؟! آخر همه نگاه می‌کنند، من اذان بگویم. مگر می‌شود؟ همه نشستند فیلم می‌بینند، حالا من بروم در کتابخانه مطالعه کنم؟ این جو زدگی یک بحث خیلی خوبی است که همه هم به آن گرفتار هستیم. من آخوند هم به آن گرفتار هستم. اگر دارم مسجد می‌روم عمامه‌ی من به شاخه‌ی درخت بند شد و در جوی افتاد. همانجا می‌زنم مسجد، الو! یک فاجعه‌ای رخ داده امشب من نماز نمی‌آیم. یک حادثه رخ داده است. نه فاجعه است و نه حادثه! عمامه، نیم کیلو پنبه در جوی افتاد، افتاد که افتاد، برو نماز بخوان. اِ… آقا بی عمامه! بسمه تعالی بله! بی‌عمامه! یعنی همه‌ی ما به یک نحوی اسیر هستیم. جو زدگی در مقابل خط شکنی.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏». موضوع بحث ما خیلی بحث خوبی است، اگر گوش بدهید به اندازه‌ی یک کلاس دانشگاه «إِنْ شاءَ اللَّه‏» چیزی گیرتان می‌آید. جوزدگی، هضم شدن، افرادی که هضم می‌شوند. خطراتش، هشدارهایش، انواع جو زدگی، وظیفه‌ی ما، خطرات جو زدگی.

من سفرهای آمریکا، کانادا، اروپا خیلی رفتم. هندی‌ها لباسشان را حفظ کردند، اما ایرانی‌ها تا می‌آیند چند تا بی‌حجاب می‌بینند، یک مرتبه حجابشان وا می‌رود. یعنی ایرانی مثل مقوا شده، هندی همان لباسی که دارد دارد. این جو زدگی شده است. ما خیلی کمالات داریم که از خیلی کشورها بهتر است، اما بعضی از افراد ما وا می‌روند. همه به هم می‌گویند: مرسی، این هم می‌گوید: مرسی! نمی‌فهمند مرسی یعنی چه. چون همه می‌گویند: مرسی، این هم می‌گوید: مرسی! یعنی حاضر نیستیم این ادبیات ما، ژست ما، مد… این مدهایی که عوض می‌شود یک رقم جو زدگی است. ادبیات، پوشیدن لباس، فکر، انواع جو زدگی‌ها، بعد وظیفه‌ی ما در برابر جو زدگی، الگوها، این چهار تا بحث را «إِنْ شاءَ اللَّه‏» برایتان فشرده در 25 دقیقه بگویم.

1- جوزدگی، عامل انحراف فکری

اما خطرات، جو زدگی عامل انحراف است. خدا به پیغمبرش می‌گوید: «وَ إِنْ تُطِع‏»، اگر اطاعت کنید. بقیه‌اش را هم شما معنا کنید. «أَکْثَرَ» یعنی چه؟ «مَنْ فِی الْأَرْضِ» یعنی چه؟ «وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْض‏» اگر از بیشتر مردم، پیروی کنی ببینی اکثر چه می‌گویند، جو چطوری است، اگر خواسته باشید دنبال جو و جامعه بروید «یُضِلُّوکَ» (انعام/116) ضلالت، تو را منحرف می‌کند. چون آدم جو زده هویت ندارد. امیرالمؤمنین برای بی‌هویتی جو زده‌ها می‌گوید: «یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ» (بحارالانوار/ج1/ص187) با هر بادی می‌روند. حزب باد هستند. باد از اینطرف می‌آید و از این طرف می‌رود. قدیم حمام‌ها لنگ داشت، حالا دیگر شرت می‌پوشیم. قدیم حمام‌ها لنگ داشت، این لنگ هر ساعتی دور پای یک نفر بود. بعضی از آدم‌ها لنگ هستند، مکتبشان هم لنگیسم است. هر ساعتی دور پای یک نفر هستند. آدم‌های جو زده نگاه می‌کنند امروز فضا این است، در آن فضا شنا می‌کنند. فردا فضا طور دیگری است، جو زدگی… «یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ»

یک چیزی برای جوزدگی بگویم. به موسی خبر دادند که فرعون می‌خواهد تهاجم نظامی کند، یارانش را برداشت و به دریا رسید. جلویش آب و پشت سرش فرعون… چه کند؟ اطرافیانش وحشت کردند. موسی گفت: خدا با ما است. من مأمور هستم که… خدا به موسی گفت: «اضْرِب‏»، «اضْرِب‏» یعنی چه؟ «اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْر» (شعرا/63) بحر هم یعنی… عصایت را به دریا بزن. آبها روی هم سوار می‌شود، کف دریا خشک می‌شود، رد شو. وقتی گذشتند، فرعون هم که آمد فکر کرد برای او هم خشک است. فرعون که رفت، آبها روی هم سوار شد و فرعون و دار و دسته‌اش «فَأَغْرَقْناهُ وَ جُنُودِه‏» خودش و سربازانش با هم غرق شدند. موسی که دریا را کنار زد و نجات پیدا کردند، رفتند آن طرف آب یاران موسی دیدند یک مجسمه است و مردم دارند پای مجسمه عبادت می‌کنند. حالا قرآن می‌خوانم شما معنا کنید… «یا مُوسَى» ای موسی! «اجْعَلْ لَنا إِلهاً» ما هم یک خدای بتی می‌خواهیم. «کَما لَهُمْ آلِهَهٌ» (اعراف/138) همینطور که اینها یک مجسمه دارند یک مجسمه هم به ما بده. ببین چقدر آدم بی‌هویت است. الآن با چشمشان دیدند که به خاطر خداپرستی اینها را از آب نجات داد. اما آن طرف آب دوباره فضا را دیدند و عوض شدند. این آیه برای جو زدگی است. «اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَهٌ»

بد فرجامی… پس اینها را بنویسم. ممکن است کسی پای تلویزیون بنویسد. خطراتش چه بود؟

1- انحراف، قرآن می‌گوید: «یُضِلُّوکَ»، «وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْض یُضِلُّوکَ‏» اگر تابع اکثریت باشی گمراهت می‌کنند.

2- ارتداد، آیه‌اش چه بود. آیه‌ی ارتداد این بود که «اجْعَلْ» قرار بده، «لَنا» برای ما، «إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَهٌ»

2- بی‌هویتی، از آثار جوزدگی

3- بی‌هویتی، امیرالمؤمنین می‌فرماید: «یَمِیلُونَ» مایل می‌شوند، «مَعَ» یعنی چه؟ «کُلِّ رِیحٍ»، «ریح» یعنی باد. با هر بادی همینطور هستند. یعنی بی‌هویت هستند. از خودشان شخصیت ندارند. قرآن می‌گوید: «وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» (مائده/51) هرکس کفار را دوست داشته باشد، خودش هم از کافرهاست. یعنی شما که مهر او در دلت است، «لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّون‏» (مجادله/22) نمی‌شود کسی مؤمن باشد و دشمن خدا را دوست داشته باشد. هر مسلمانی دشمن خدا را دوست داشته باشد، این مسلمان نیست. «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» می‌گوید. ظاهرش ظاهر اسلامی است، اما قرآن می‌فرماید: «وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» هرکس از شما رهبران کفر، خط کفر را دوست داشته باشد، خودش هم به آنها ملحق می‌شود.

بد فرجامی، یعنی بد عاقبت می‌شود. این انحراف از نظر فکری، پس این را می‌نویسیم، انحراف فکری، بی‌هویتی روانی، بی‌شخصیتی. سوم: بد فرجامی برای قیامت. بد عاقبت می‌شود.

قرآن می‌گوید: بهشتی‌ها از جهنمی‌ها می‌پرسند: «ما سَلَکَکُمْ فی‏ سَقَرَ» (مدثر/42) در قیامت گفتگو خیلی داریم، من این گفتگو‌ها را در کتاب معاد جمع کردم. گفتگوی ما با خدا، گفتگوی ما با فرشته، گفتگوی ما با شیطان، گفتگوی ما با خوبان، گفتگوی ما با بدان، همه‌ی این گفتگوها هست. به شیطان می‌گوییم: خدا لعنتت کند، تو بودی! می‌گوید: «فَلا تَلُومُونی‏» به من فحش نده. «وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ» (ابراهیم/22) بر سر خودت بزن. من کاری نکردم. «إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُم‏» (ابراهیم/22) من دعوتت کردم آمدی. من چنین کردم: کیش کیش کیش… تو آمدی. نباید بیایی! من که تو را هُل ندادم. تو خودت ریشه‌ات خراب بود. من مثل باغبان هستم. باغبان درخت را که خشک نمی‌کنند. می‌آید اگر درخت خودش خشک شده، اره پایش می‌گذارد. تو خودت خشک بودی، بنزینی بودی من هم کبریت کنار تو آوردم. خودت بنزینی بودی. گیر در خودت بود.

گاهی وقت‌ها ما گیر در خودمان است. یک کسی آمد گفت: آقای قرائتی من به راننده گفتم نگه دار نماز بخوانم. نگه نداشت نماز من قضا شد. گناه کردم؟ گفتم: بله. گفت: من که گفتم نگه دار. گفتم: چطور گفتی؟ گفت: رفتم گفتم آقای راننده یک جایی نگه دارید نماز بخوانم. گفت: بنشین صدایت می‌زنم. ما نشستیم صدا نزد. گفتم: اگر چمدانت می‌افتاد چه می‌کردید؟ می‌گفتی: آقای راننده لطفاً نگه دارید چمدان من افتاد. نگه دار! نگه دار! چه… چمدانم افتاد. (با بیان حرکت) (خنده حضار) گفتم: آن غیرتی که برای چمدانت داری برای نماز نداری. گیر در خودت است. شما برای چمدانت نعره کشیدی، برای نماز نعره نکشیدی.

یکی از گفتگوی بهشتی‌ها و جهنمی‌ها این است که بهشتی‌ها از جهنمی‌ها می‌پرسند: «ما سَلَکَکُمْ فی‏ سَقَرَ» (مدثر/42) چه شد جهنمی شدید؟ می‌گویند: به چهار دلیل یکی این است که گفتند: جو زده شدیم! «وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ» (مدثر/45) هرطور زدند ما هم همانطور رقصیدیم. نان را به نرخ روز خوردیم. خوب اینها خطراتش است.

انواع جوزدگی‌ها؛ جو زدگی گاهی اعتقادی است. عقیده‌اش به خاطر فضا عوض می‌شود. گاهی علمی است. گاهی اقتصادی است. گاهی سیاسی است. گاهی اجتماعی است. گاهی هم شکل‌های دیگر است.

گاهی جوزدگی مقدمه‌ای برای هدایت است. یعنی ظاهرش جوزدگی است، باطنش جوزده نیست. مثلاً حضرت ابراهیم آمد برود دید یک عده‌ای ستاره پرست هستند. گفت: «هذا رَبِّی‏» این ستاره رب من هم هست، پروردگار من هم هست. وقتی هوا روشن شد، ستاره‌ها پیدا شدند، گفت: ای بابا! این خدایی که گاهی پیداست و گاهی تحت تأثیر نور قوی‌تر قرار می‌گیرد این را رها کن. گفت: ماه خوب است. ماه درشت‌تر است. «هذا رَبِّی‏» ماه هم باز رنگش را باخت، گفت: «هذا رَبِّی‏» این «هذا أَکْبَر» (انعام/78) این بهتر است. وقتی غروب کرد، گفت: ببین اینهایی که یکبار پیدا هستند و یکبار پیدا نیستند، یکبار تحت تأثیر نور قوی‌تر قرار می‌گیرند و تحت تأثیر هستند، چیزی که تحت تأثیر است این به درد خدایی نمی‌خورد.  «لا أُحِبُّ الْآفِلین‏» (انعام/76) حضرت ابراهیم در جو قرار گرفت یعنی خودش را با جو ستاره‌ پرست، با جو… با آن جوها آشنا کرد تا بعد آن‌ها را نجات بدهد.

بعضی دخترها و پسرها فکرشان به هم نمی‌خورد. می‌گوید: ببین این زن انحراف‌هایی دارد. برویم من می‌خواهم دختر را بگیرم و هدایتش کنم. یا دختر می‌گوید: ببین این پسر یک غلط‌هایی دارد. مثلاً نماز نمی‌خواند. اهل شراب است. فکرش غلط است. من زنش می‌شوم این را در راه خواهم آورد. از کجا شما یک چنین قدرتی داشته باشی. نکند او تو را منحرف کند. گول نخورید. تو که می‌خواهی او را هدایت کنی، غیر از این دختر و پسری که عاشقش شدی، چند نفر منحرف را نجات دادی. در عمرت یک منحرف را نجات دادی؟ تو که عرضه نداری، یا سواد نداری، یا حال نداری، یا شیوه‌اش را بلد نیستی، هدایت کردن کار مشکلی است. هرکسی را باید یکطور هدایت کرد. یکجا قرآن می‌گوید: «قَوْلاً لَیِّنا» (طه/44) نرم بگو. یکجا می‌گوید «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ» (توبه/73) غلیظ بگو. کجا نرم بگوییم، کجا… فرمول دارد. یک کسی گوشش درد می‌کرد، گفت: برو بکش. گفت: چرا؟ گفت: من دندانم درد می‌کرد، کشیدم. اِ… خوب دندانت را کشیدی، چه کار به گوشت دارد. این دختر و پسری که همدیگر را می‌خواهند، ولی گیر پدر و مادر یا گیر عقیده‌ی شخصی‌شان است که می‌گوید این دختر ملاک‌های قرآنی را ندارد. یا این پسر ملاک‌های قرآنی را ندارد. می‌گوید: خیلی خوب من فعلاً دوستش دارم.ازدواج می‌کنیم بعد در راهش می‌آورم. می‌گوییم: بیا! تا حالا کسی را در راه آوردی تا نفر دوم باشد. خیلی خطرناک است. گاهی انسان خودش سر خودش کلاه می‌گذارد.

3- جوزدگی در محیط‌های علمی

گاهی علمی است. جوزدگی علمی است. همه هجوم می‌آورند برای بعضی از رشته‌ها. جوزدگی علمی، همه دانشگاه می‌روند. آقاجان دانشگاه دارد اشباع می‌شود. بکوب دانشگاه! آه می‌کشند که دانشگاه… دانشگاه کمال است. اما خوب این مقداری که ما لیسانس اقتصاد داریم، یعنی الآن اینقدر می‌خواهیم یا نه؟ اگر لیسانس نمی‌دانم فلان رشته داریم، می‌خواهیم یا نمی‌خواهیم.

در حوزه جو زدگی است. همه سراغ فقه و اصول می‌روند. بله خوب یک عده فقیه می‌خواهیم. فقه مهم است، خیلی هم مهم است. خدا توبیخ کرده، چرا از هر طایفه‌ای یک نفر بلند نمی‌شود فقیه شود؟ یعنی هر قبیله‌ای، هر طایفه‌ای باید یک فقیه داشته باشند. کردها باید یک عده فقیه داشته باشند. لرها، ترک‌ها، عرب‌ها، عجم‌ها، بلوچ، از هر قبیله‌ای یک فقیه، فقه مهم است. اما حالا همه باید فقیه شوند. خوب بنده می‌روم در تفسیر کار می‌کنم. او می‌رود در تاریخ کار می‌کند. او می‌رود در حدیث کار می‌کند. من برای چه کاری خوب هستم؟ اصلاً یک عده‌ای بگویند: آقا ما چقدر پزشک اطفال داریم؟ چقدر آخوند اطفال داریم؟ به همان مقدار که پزشک اطفال داریم، باید آخوند اطفال هم داشته باشیم. حالا من فقیه نمی‌شوم به درد کار دیگر که می‌خورم. جو زدگی در حوزه، جو زدگی در دانشگاه.

جوزدگی اقتصادی، یک مرتبه مثلاً می‌بینی بازار مسگرها، کاشان برچشیده شد، ملامین فروش شد. قالی دستباف نسلش ورافتاد، همه قالی ماشینی، نسل بزغاله و گوسفند در خانه ورافتاد، سگ آمد. اینها یک جوزدگی‌هایی است که نمی‌دانم.

جوزدگی اجتماعی، مگر می‌شود مهمانی کنیم پلو نباشد، بله من خانه‌ی یکی از تاجرهای درجه یک یک استان رفتم، گفت: آقا بنا گذاشتم مهمانی بی‌پلو… می‌گویی این بشقاب‌ها شش تا، گل‌هایش به هم نخورد. نخورد! حالا شش تا بشقاب است، دو تا قرمز بود، چه می‌شود؟ البته ما هم در خانه گل‌های بشقاب‌هایمان به هم می‌خورد. اما خود من هم در این جوزدگی گیر کردم. یکوقت فکر نکنید، من یک آدم ساخته‌ای هستم. نه، من هم مثل شما هستم.

زمان شاه، اصفهان مسجد سید رفتیم. در شب قدر دهها هزار نفر جمع شدند برای عزاداری. این شب قدر را به ما گفتند، سخنرانی کن. من یک حدیث پیدا کردم، «لیس منی» یعنی از شیعیان نیست. از مسلمان‌ها نیست. گفتم: الآن امام زمان که وارد مسجد سید شود، چه کسانی را از مسجد سید بیرون می‌کند؟ می‌گوید: «قم، قم» بلند شوید بیرون بیایید. شما نماز می‌خوانید زکات نمی‌دهید، خمس نمی‌دهید. بیرون بروید! شما نماز می‌خوانید کلاهبرداری می‌کنید، بیرون بروید. حدیث‌هایی که داریم که افرادی که این خلاف را کنند، اسلام اینها را به مسلمانی قبول ندارد. گفتم: یکی یکی بیرون می‌کند. ما این را گفتیم فردا اصفهانی‌ها یک طنزی برای ما درست کردند. گفتند: فهمیدی دیشب چه خبر بود؟ گفتند: نه! قرائتی مسجد سید سخنرانی می‌کرد، نفهمیدی! گفتند: نه! داشت می‌گفت: اگر امام زمان بیاید چه کسانی را بیرون می‌اندازد. اینهایی که کلاهبردار هستند. «مَنْ غَشَّ مُسْلِماً» کسی که به مسلمانی کلک بزند، «لیس بمؤمن» کسی که به… اگر امام زمان الآن وارد مسجد شود چه گروه‌هایی را بیرون می‌اندازد. ما نشسته بودیم بحث قرائتی را گوش می‌دادیم. یک مرتبه دیدیم صدا قطع شد. فکر کردیم برق رفت. بعد فهمیدیم امام زمان دست خود قرائتی را گرفته و از مسجد بیرونش انداخته است. (خنده حضار)

4- آداب و رسوم بی‌پایه در جامعه

یک سری چیزها در جامعه‌ی ما آداب و رسوم است. پدربزرگ مرد، عروسی را چهل روز عقب بیاندازید. چه کسی گفته است؟ چه کسی گفت اگر در فامیل یک کسی بمیرد، چهل روز باید… نه من شوهرم مرده می‌خواهم وفادار باشم. من تا آخر عمرم… چه کسی گفته که وفای به شوهر یعنی تا آخر عمرت بیوه بمانی؟ شوهر گیرت آمد، شوهر کن.  قرآن یک آیه دارد می‌گوید: کسانی که شوهرشان مرده سر قبر شوهرش ممکن است یک خواستگار پیدا شود.  می‌گوید: علنی نگو بیا زن من شو. ولی یک طوری به او بگو که حالا خدا رحمت کند ایشان را، ولی هستند آدم‌هایی که شوهر خوبی باشند… قرآن می‌گوید، می‌گوید: زن داغ دیده، ممکن است خواستگار بیاید، رد نکنید. نه خواهرهایم لیسانس ازدواج کردند من هم باید لیسانسم را بگیرم و بعد ازدواج کنم. خواهرت اشتباه کرده، ای کاش دبیرستانی شوهر می‌کرد. حالا شما لیسانست را گرفتی، خواستگار آمد قبول کن. یک سری آداب و رسوم است که در آن مانده‌ایم. ما مثل بت‌پرست‌ها شدیم. قرآن یک آیه دارد می‌گوید: بت‌پرست‌ها با دست خودشان بت می‌تراشیدند، مقابل آن گریه می‌کردند. ما هم در جامعه یک آداب و رسومی را درست کردیم و در آداب و رسوم خودمان ماندیم.

می‌گویند: سیزده نحس است. چه کسی گفت: سیزده نحس است؟ حضرت علی سیزده رجب به دنیا آمد. خانه‌مان تمام شود بعد عروس را می‌آوریم. چه کسی گفت، یک اتاقش را درست کن عروس را بیاور، بعداً خانه‌ات تمام شود. یک آدابی است، دائم ازدواج را عقب می‌اندازیم، دخترها سنشان بالا می‌رود. پسرها سنشان بالا می‌رود، الکی الکی الکی … در پادگان کار کشاورزی چه اشکالی دارد. این بیابان در پادگان است و این همه هم سرباز است، لااقل خیار و گوجه بکارند. لااقل گندم خودشان را بکارند. چه می‌شود؟ آخر نیروی نظامی انتظامی گوجه بکارد؟ بسمه تعالی بله! خوب نیروی انتظامی نظامی گوجه بخرد. زمین داری، آب هم داری، نیرو هم داری، اینها اگر ده متر زمین را شخم بزنند، کل این بیابان زیر کشت می‌رود. چه اشکالی دارد. چه اشکالی دارد؟ ما الآن یک آخوندهایی داریم سی و چند سال است گرفتار هستند بخاطر اینکه جو زده بودند. شاه به اینها گفت:  باید منبر بروید به من دعا کنید. ایشان عمامه‌اش را برمی‌داشت کت و شلواری می‌شد. دیگر کاری نداشتند. می‌گفت: نه من یک عمری است آخوند هستم حالا از عمامه‌ام بیرون بروم، نه این پرستیژم باید باشد. با فشار شاه منبرش کردند، دعا به شاه کرد، بعد از انقلاب فرار کرده سی و چند سال است در کشورها بدبخت است. بابا خوب عمامه‌ات را برمی‌داشتی، می‌گفتی: بابا من آخوند نیستم. گاهی وقت‌ها انسان گیر لباسش است، گیر کیفش است، گیر کفشش است. جوزدگی اجتماعی، آداب و رسوم، «إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا» (زخرف/22) نیاکان ما چنین بودند. در عزاداری یک جوزدگی است، حتماً باید زیر این گنبد عزاداری کنیم. حتماً باید از این خیابان برویم. چه کسی گفت، مگر امام حسین در این خیابان است از این خیابان برو. حالا وظیفه‌ی ما در مقابل جو زدگی:

5- ترک جلسات گناه

1- اول گفته اگر در یک جلسه‌ای نشستی جو جلسه این است که پشت سر مؤمنین حرف بد می‌زنند و آیات الهی را مسخره می‌کنند، حق نشستن نداری. «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُم‏» (نساء/140) قعود یعنی چه؟ نشستن. «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ»، «أَقْعُدُ» از همین «قعود» است. یعنی «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ»، یعنی به حول و قوه‌ی خدایی هم بلند می‌شوم و هم می‌نشینم. «لا تَقْعُدُوا» در یک جلسه‌ای نشستی می‌بینی دارند آیات خدا را دارند مسخره می‌گیرند شما حق نشستن نداری. «وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْک‏» (طه/131) خیره به آنها نگاه نکن. اصلاً نگاهشان نکن. یکی از راههای نهی از منکر این است. این خانم با این وضعی که خیابان آمده، از مخ تا کف پایش می‌خواهد نگاهش کنند. اگر مردم ما تصمیم بگیرند این خانم‌های کذایی را نگاه نکنند، می‌بیند اِ هیچکس نگاهش نکرد، فردا عادی بیرون می‌آید. کسی که دست به یک حرکت ناهنجار می‌زند می‌خواهد نگاهش کنند. نگاهش نکنیم کنار می‌گذارد. «وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْک‏» یعنی نگاهش نکن، جذبش نشو. «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُم‏» (انعام/91) بگو خدا و کار به بقیه نداشته باش. وظیفه‌ی ما چیست؟ اعراض.

وظیفه‌ی ما چیست؟ هجرت! هجرت واجب است. حیوان‌ها در دریاها هجرت می‌کنند. پرنده‌ها هجرت می‌کنند. آدمی که در یک مرکزی نشسته جوش جو فاسد است، اگر این هجرت نکند، آن پرنده و ماهی از این انسان ارزشش بیشتر است. ماهی‌ها هجرت می‌کنند، پرنده‌ها هجرت می‌کنند. وقتی دیدی فضا جوّش تو را می‌گیرد، بحثمان جو زدگی است. اگر در این جو فاسد فاسد می‌شوی، بلند شو هجرت کن. هجرت! قرآن ستایش می‌کند از اصحاب کهف. می‌گوید: چند تا جوانمرد بیشتر نبودند، اما دیدند در این جو فاسد می‌شوند، گفتند ما از خیر رفاه شهر و رفاه شهری می‌گذریم، می‌رویم در غار زندگی می‌کنیم ولی فکر و ایده و مکتبمان را حفظ می‌کنیم. هجرت…

6- اعلام موضع در برابر منحرفان و گنهکاران

اعلام موضع، علناً بگو آقا من با شما نیستم. «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ» (کافرون/6) زمان شاه یک کمونیست دانه درشت را با یکی از این آیت الله‌های ایران در یک زندان کردند. آیت الله به کمونیست گفت: من یک سؤال می‌کنم، آدم روی عقیده‌اش محکم باشد خوب است، یا شل باشد.کمونیست گفت: نخیر انسان باید روی حرکات خودش محکم باشد. گفت: اگر محکم بودن ارزش است، من تو کمونیست را نجس می‌دانم، چون نجس می‌دانم نمی‌‌توانم با شما غذا بخورم. بنابراین غذا که زندان می‌آورند، شما سهمت را بردار، بشقاب‌های ما از هم جدا باشد. مدت‌ها در زندان یک عالم با یک کمونیست بودند، غذایشان از هم جدا «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ»

قرآن می‌گوید: از ابراهیم و قومش یاد گیرید. راحت گفتند ما با تو نیستیم. عموی ابراهیم منحرف بود. آخرش ابراهیم گفت: عموی من هستی. اما چون منحرفی من از تو جدا می‌شوم. قرآن می گوید: حتی پدرت، برادرت، فامیلت، «إِنْ کانَ آباؤُکُمْ»، «آباء» یعنی… «إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ» (توبه/24) «ابن» یعنی… «وَ عَشیرَتُکُم‏» عشیره یعنی فامیل، «وَ أَزْواجُکُم‏» اگر هریک از این دار و دسته … یک صلواتی بفرستید از رویش بخوانم. می‌ترسم غلط بخوانم. (صلوات حضار)

سوره‌ی توبه آیه 24«قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ» اگر پدرت، «وَ أَبْناؤُکُمْ» پسرت، «وَ إِخْوانُکُمْ» برادرانت، «وَ أَزْواجُکُمْ» خانم‌هایت، «وَ عَشیرَتُکُمْ» فامیلت، «وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها» سرمایه‌هایت، «وَ تِجارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها» تجارتی که می‌ترسی کساد شود. «وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها» از خانه و برجی که داری. اگر پدرها، پسرها، برادرها، همسرها، فامیل‌ها، ثروت‌ها، مسکن‌ها… اگر اینها «أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِه‏» اگر اینها را بیشتر از خدا و رسول و جهاد در راه خدا دوست داری، «فَتَرَبَّصُوا» منتظر قهر خدا باش. یعنی موضع گیری کن. «لا أُحِبُّ الْآفِلینَ» (انعام/76) من چیزی که محو شود، ستاره نورش محو شد. ماه نورش محو شد. خورشید غروب کرد. من آفلین را دوست ندارم. اعلام موضع کن. چه اشکالی دارد؟

7- الگوهای مقاومت در برابر جوزدگی

الگوهای مقاومت، 1- زن فرعون، زن فرعون جو زده نبود. نظام فرعونی، کاخ و باغ و پول و طلا و همه می‌گفتند: زنده باد فرعون. زن فرعون می‌گفت: لعنت بر فرعون! زن فرعون. اصحاب کهف، سحره‌ی فرعون…

امیرالمؤمنین جذب نشد. «إِنْ شاءَ اللَّه‏» نجف بروید، زیارت حضرت علی(ع) یکی از جملاتی که شهادت می‌دهید این است که «لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ» (مائده/54) یعنی هرچه ملامت کنند تو از ملامت‌ها، فضای کربلا همه طرفدار یزید بودند. حر از وسط یزیدی‌ها این طرف آمد. همه رفتند دنبال خلیفه‌ی اول و دوم و نماز می‌خواندند. به بلال گفتند: اذان بگو. گفت: من اذان نمی‌گویم. من اذانی می‌گویم که پیشنمازش پیغمبر باشد. اگر پیشنمازش خلیفه‌ی اول باشد، من اذان نمی‌گویم. گفتند: آخر وقتی تو هستی و اذان نمی‌گویی حکومت ما به هم می‌خورد. مثل اینکه من در سر سفره بیایم، ولی غذا نخورم. خوب همه‌ی مهمانی به هم می‌ریزد. چون می‌گویند: ببین قرائتی آمد نشست ولی غذا نخورد. رفت شام، یعنی از مدینه به شام رفت برای اینکه عقیده‌اش را حفظ کند. برای آن کسی که نمی‌خواهد اذان بگوید، اذان نگوید. صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)

پسر یزید، شام همه یزیدی بودند. امام حسین را کشتند. سر امام حسین و خانواده را اسیر کردند و در شام آمدند. پسر یزید علیه یزید بود. پدر بد بود و یزید بود. پدر بزرگش معاویه بود، اما پسر یزید علیه یزید بود. اینها نمونه‌ها است.

مرحوم مدرس، رضاشاه گفت: از جان من چه می‌خواهی؟ گفت: جانت را می‌خواهم. می‌خواهم بمیری. امام در یکی از پیام‌هایش فرمود: اگر خمینی تنها هم بماند محال است که با آمریکا آشتی کند.

خوب می‌گویند وقتمان تمام شد. حرف‌هایم تمام نشد. یک دعا می‌کنم آمین بگویید. خدایا تو را به حق محمد و امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و فاطمه و امام حسن و امام حسین و نه فرزند معصوم از ذریه‌ی امام حسین قسمت می‌دهیم ایمانی به ما بده که هیچ موجی ما را تغییر نده. کمتر از آنی ما را از راه مستقیم منحرف نکن. آنهایی که گول خوردند و غرق شدند و منحرف شدند، وسیله‌ی هدایتشان مرحمت، فراهم بفرما. این بخشی از بحث جوزدگی بود.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

«سؤالات مسابقه»

1- آیه 116 سوره‌ی انعام، چه امری را عامل انحراف می‌شمرد؟
1) پیروی از رهبران گمراه
2) پیروی از جوّ جامعه
3) پیروی از شیطان
2- پیروان حضرت موسی با دیدن گروه بت پرست چه کردند؟
1) اعلام تنفر و انزجار
2) سکوت و بی‌تفاوتی
3) تقاضای بت برای پرستش
3- بر اساس آیه‌ی 51 سوره‌ی مائده چه کاری انسان را در ردیف کافران قرار می‌دهد؟
1) ترک نماز
2) دوستی با دشمنان
3) تجارت با کافران
4- آیه‌ی 45 سوره‌ی مدثر به کدام عامل جهنمی شدن اشاره دارد؟
1) همراه شدن با گنهکاران
2) تشویق دیگران به گناه
3) دوستی با گنهکاران
5- وظیفه‌ی ما در برابر مجالس و جوامع گنهکار چیست؟
1) اعراض و هجرت
2) اعلام موضع
3) هر دو مورد

Comments (0)
Add Comment