الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
هر چیزی یک ریشهای دارد اینکه ما میگوئیم خدمت به مردم این اگر در دو سوز باشد خدمت است. اما اگر خود طرف دردمند نباشد سوز نداشته باشد نه نصیحتهای امام معظم رهبری و علما در او اثر دارد و نه تبصره و آئیننامههای دولت خود طرف جوهر کار ندارد، درد کار ندارد من در این جلسه میخواهم راجع به درد و بی دردی صحبت کنم. حالا کاشان ما اینطوری است، شهرهای شما را نمیدانم کاشان یک کسی را که میخواهند فحشش بدهند میگویند ای بیدرد، اینجا هم میگویند؟ نمیگویند؟ گاهی وقتها پیرمردهای کاشان میگفتند حیف درد که بیفتد به جان آدم بیدرد. آدم بیدرد همان است که امروزیها میگویند آدم بیتفاوت، ندارد نداشته باشد. افتاد، خوب خواهد شد اصلاً هر چی بهش میگویی بی خیاله حالا پس موضوع بحثمان عوامیاش درد و بیدرد است… تفاوت و بیتفاوتی است. تعهد و احساس وظیفه است سرچشمه خدمت به مردم جلساتی راجع به خدمت به مردم، خدمترسانی گفتیم.
احساس درد و سوز در برابر محرومان
حالا ریشه خدمت چیه؟ احساس مسئولیت، درد، سوز و احساس حالا سوز و احساس نسبت به، نسبت به، نسبت به یک مردم، عموم مردم، نسبت به محرومین، نسبت به خانواده نسبت به یتیم، به غیرمسلمانان، نسبت به انقلاب، نسبت به مستضعفان، نسبت به انحرافات برای همه اینها هم آیه و حدیث داریم. نسبت به همه مردم کار ندارد که این همشهری ما هست یا نیست این جزو محله ما هست یا نیست، جزو نژاد ما هست یا نیست، یعنی دیدش، دید عام است. دیدید امام چه جور دعا میکند میگوید: «الهم اغن کل فقیر» «الهم اشفع کل جائع» «اللهم اکس کل عریان» «اللهم فک کل اسیر» یعنی وقتی دعا میکند به کل فقرا، کل، کل خدایا همه مریضها، همه بیخانهها، همه بیهمسرها به آنها همسر بده، همه بیبچهها به آنها بچه بده، همه بیکارها اصلش وقتی… دیدش، دید بزرگ است روح بزرگ همه را میبیند، روح کوچک فقط خودش را میبیند. در نماز کلمه (من) نیست، کلمه (ما) ست. نمیگوئیم «اهدنی» میگوئیم: «اهدنا» «السلام علی» نیست، «السلام علینا» به ما دستور دادند هر کسی را دیدی بهش سلام کن کی بود سلامش کردی؟ الان بقدری سلامها خصوصی است که اگر یک کسی یک کسی را سلام کند میگوید این کی بود؟ مثل اینکه حتماً باید یک کسی باشد، بابا یک کسی بود، آدم بود دیگر فکر میکنیم حتماً باید یا استاد باشد یا کدخدا باشد یا نمیدانم چی باشد نه و…. باب… هیچ که نبود خودش یک آدم بود یعنی یک سلام مطلق گیر نمیآید، همه سلامها روی کدی است نه آقا سلام بیکد. این منطقه گرمسار و پاکدشت و شاه…. تا برود تا شاهرود اینجا این مناطق تاسوعا و عاشورا بعضی از قسمت هایش را من دیدم حالا همهاش را ندیدم اما بعضی از شهرها که بودم اصلاً ظهر عاشورا را غذا میپزند در خانه هم باز است، انتخابی نیست یعنی گزینشی نیست هر که آمد بخورد، هر که آمد بخورد. نسبت به محرومین سوز دارد، غصه میخورد ما آدم داریم که مثلاً انگشترش فلان قیمت، قیمتش است شما برو پا… بالای یک میلیون و آن آقایی هم که چای به این آقا میدهد ممکن است شیر خشک برای بچهاش نداشته باشد خوب این آقا مثلاً چه لقبی باید به این آقا داد؟ چه لقبی باید داد به ایشان؟ شما انتخاب کنید لقبش را. نسبت به محرومین.
در خدمت، گزینشی عمل نکنیم
سورهایست در قرآن بنام سوره «هل اتی» شیعه و سنی نقل کردند که حسنین یعنی امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) مریض شدند، مردم آمدند عیادت با پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) بعد وقتی میخواستند بروند، مردم پیشنهاد کردند که یا علی (علیه السلام) نذر کن و برای سلامتی بچهها روزه بگیر و نذر کرد و بچهها خوب شدند و روزه گرفتند و تا رفتند افطار کنند یک شب دیدند در را میزنند. یک شب مسکین، یک شب یتیم، یک شب اسیر، سه شبه تا رفتند افطار کنند در را زدند و اینها غذایشان را دادند و اینها با آب افطار کردند که آیه نازل شد: «و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیرا» نسبت به محرومین، نسبت به خانواده روز قیامت از هم میپرسند چطور شد بهشتی شدی؟ گاهی هم میپرسند چطور شد جهنمی شدی؟ از بهشتیها میپرسند رمز کلید رفتن نجات شما چی شد که اهل بهشت شدید؟ یکی از کلیدهایش این است قرآن میفرماید: «انا کنا فی اهلنا مشفقین» ما در اهلمان یعنی نسبت به خانوادهمان دلسوزی داشتیم. الان تابستان است خوب بچهمان تعطیل است چه کنیم؟ معلم خصوصی بگیریم خوب معلم خصوصی چرا؟ بچه همسایه هم بیاید من پول بدهم آن هم یاد گیرد؟! بابا تو که حالا پول میدهی این استاد هم میآید توی محله شما، توی اتاق کار شما، خوب بچه همسایه هم که خوب آن هم بیاید گوش بدهد، نه خیر من پول دادم فقط باید بچه خودم باشد ببینید چقدر؟… وقتی انسان درد و احساس داشته باشد خوب من که حرف میزنم او هم گوش بدهد. (یکی دو بار گفتم اجازه بدهید چند بار بگویم تا بلکه انشاء الله این بشکند چیزهایی را باید چند بار گفت ما راجع به تواشیح عربی خیلی عصبانی بودیم، تشکر میکنیم از اهل تواشیح تقریباً همهشان حالا یک خورده فارسی میخوانند یک خورده عربی. من از این عربی خواندن ناراحت بودم چون دیدم آقا گوشت کیلویی چندهزار تومان آدم بخورد هر که گیرش میآید بعد بیاید عربی گوش بدهد که نمیفهمم چه میگوید حالا فارسی و عربی خو… قابل حل است. فارسیاش بهتر است به هر حال باید یک چیزهایی را گفت از چیزهایی که چندبار گفتم باز هم خواهم گفت و همینطور تا دو سه سال من اگر زنده باشم خواهم گفت تا این بشکند این است که نباید سیدیهای مذهبی قفل داشته باشد خلاص تکرار میکنم اگر هر کس میخواهد تصمیم بگیرد مسئولیتش با هر کس هست با ارشاد، با سازمان تبلیغات، با دفتر تبلیغات، با امور مساجده، با رو… روحانیونه، با حوزهست، با دانشگاست نمیدانم با کیه؟ با هر که هست سی دیهای مذهبی نباید قفل داشته باشد. روز قیامت بنده را میآورند با مؤسسهای که تولید نوارهای مبتذل میکند من روز قیامت پهلوی امام صادق (علیه السلام) با چه رویی ظاهر بشوم که امام صادق (علیه السلام) بگوید او سی دیهای هرزهاش را 200 تومان در اختیار جوانهای ایران گذاشت شما سی دیهای قال الصادق (علیه السلام) را با قیمت گران گذاشتید باید سی دیهای مفید از همه سی دیها قیمتاش ارزانتر باشد. حالا اگر یک مؤسسهای سرمایه گذاری میکند این سرمایه را افراد خیر بدهند.
در خدمت، میان مسلمان و غیرمسلمان تفاوت نگذاریم
کمک به غیرمسلمان، غیرمسلمان هم همینطوره. گاهی وقتها مثلاً میگویند آخر ما بدهیم به عراقیها که ما را بمباران کردند زمان جنگ بدهیم به افعانیها بدهیم به نمیدانم کجا بله ما همه «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» روزی پنج بار ما با همه مردم کره زمین ارتباط برقرار میکنیم به آنها سلام میکنیم در و… «السلام علینا» درود بر ما «و علی عباد الله الصالحین» عباد بندگان صالح خدا هر جا میخواهند باشند بالاخره مظلوماند. شیعه و سنی هم ندارد). ما الان بیشترین حمایت را از فلسطینیها میکنیم، شیعه و سنی نداریم چه فرق میکند؟ کمک به مردم حتی کمک به غیرمسلمان به امیرالمؤمنین (علیه السلام) گفتند لشکر معاویه ریخته در فلان شهر طلای فلان خانم را گرفته و آن خانم مسلمان نبوده. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود اگر مسلمان از غصه دق کند جا دارد که چرا باید امن ناامنی جوری باشد که حتی زن غیرمسلمان در امنیت نباشد مسلمان دق کند.
ما یک آیه داریم که مسلمانها خون بدهند برای کلیسا اِه!! بله یعنی مسلمان کشته شود برای حفظ کلیسا؟ بله آیه قرآن است میگوید: «لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض» اگر یک مشت شما پا نشید (نشوید) خون ندهید جبهه نروید، قیام نکنید «لهدمت صوامع» «لهدمت» مهدوم یعنی از بین میرود «صوامع» صومعهها «و بیع و صلوات و مساجد» مسجد آخر همه گفته اول گفته صومعهها: عبادت خانه مسیحیها، عبادت خانه یهودیها اگر قیام نکنید عبادت خانه باقیها هم از بین میرود بعد گفته مساجد، مسجد آخر گفته خیلی مهم استها! دید اسلام اگر پا نشوید «لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله» خیلی اسلام دین بین المللی است یعنی واقعاً آدم کیف میکند که مسلمان است اصلاً محله پائین و محله بالا و فامیل من و فامیل تو، سفید پوست و سیاه پوست، شهری و دهاتی، شرقی و غربی به ریش همه ما میخندد میگوید کل شما که این رقم فکر میکنید فکرتان غلط است.
در کمالات، میان زن و مرد تفاوتی نیست
«ان اکرمکم عندالله اتقاکم» نه زن، نه مرد. نه زن نه… خیلی از زنها را قرآن میگوید اینها اولوالالبابند. برخلاف اصطلاحی که میآیند میگویند زن ناقص العقل است، قرآن میگوید زن دارای عقل سرشار است بخوانم که اولوالالباب صاحبان درجه یک نه ناقصه عقلش، درجه یک آیهاش را بخوانم که زن درجه یک لااقل زنها این آیه را حفظ کنند. آیه خودتان است آی… خودتان را باید حفظ کنید. قرآن میفرماید که سوره آل عمران آیه… «ان فی خلق السموات» به عایشه گفتند یک خاطره خوب بگو از پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) گفت حضرت سحرها میآمدند زیر آسمان به طرف آسمان نگاه میکرد و آیات آخر سوره آل عمران را میخواند، آیات آخر سوره آل عمران این است: ترجمهاش را خیلیهاتان بلدید «ان» بدرستی که «فی خلق السموات و الارض» در آفرینش آسمانها و زمین «لایات لاولی الالباب» نشانههای خداشناسی در آسمانها و زمین هست. «اولو الالباب» کیه؟ «الّذین» کسانی که اینچنین باشند، آن چنان باشند این چنین باشند، آن چنان باشند، اینچنین باشد، آن چ…. هفت هشت آیه نقل میکند که بعد میگوید که آخرش این اولوالالبابی که فکر میکنند قرآن میگوید: «انّی لا اضیع… من منهم، من ذکرا او انثی فاستجاب لهم فاستجاب لهم ربّهم» که چی؟ «أنّی لا اضیع» من ضایع نمیکنم «عمل عاملٍ» کار هیچ عمل کنندهای را «من ذکر» چه مرد باشد «أو انثی» اللّه اکبر یک بار دیگر بگویم بگذار از رویش بخوانم یک صلوات بفرستید «اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد». بسم الله الرحمن الرحیم «ان فی خلق السموات و الارض» در آفرینش آسمانها و زمین و گردش شب و روز نشانههایی است برای اولوالالباب یعنی عقلهای درجه یک، اولو الالباب کسانی هستند که «قیاما و قعوداً و علی جنوبهم» ایستاده، نشسته، خوابیده یاد خدا میکنند «و یتفکرون فی خلق…» فکر میکنند در آفرینش بعد هم میگوید: «ربّنا ما خلقت هذا باطلاً» این هستی باطل آفریده نشده، بعد میگوید: «فقنا عذاب النار» خدایا ما را از آتش دوزخ دور بدار، بعد میگوید: «ربّنا انک من تدخل النّار»، «ربّنا انّنا سمعنا»، «ربنّا و آتنا ما وعدتنا» اولوالالباب فکر میکند یک اولوالالباب ذکر خدا میگوید و اولوالالباب دعاهایی میکند سه بعد میگوید «فاستجاب» اولوالالباب که دعا میکند «فاستجاب» خدا استجابت میکند «فاستجاب لهم ربّهم» خداوند دعای اولوالالباب که دعا میکند به آنها چه میگوید؟
خداوند به آنها میگوید: «أنی» بدرستی که من «لا اضیع» ضایع نمیکنم… «عمل عامل منکم»، «منکم»ش را جا گذاشتم «عمل عامل منکم» عمل هیچ عملکنندهای را از شما ضایع نمیکنم «من ذکر او انثی» چه مرد، چه زن بحث کی بود؟ بحث اولوالالباب بود. اولوالالباب صاحبان عقل درجه یک اهل ذکرند، اهل فکرند، اهل دعایند بعد این ذکر و فکر و دعا نتیجهاش این میشود که خدا دعاها را مستجاب میکند و به آنها میگوید ای اولوالالبابی که اهل ذکر و فکر و دعا هستید من کار شما را ضایع نمیکنم عمل، عمل و کار شما را ضایع نمیکنم چه مرد چه زن از این چی میفهمیم؟ از این میفهمیم که قرآن اولوالالباب را هم شامل مرد میدانسته…
آقای قرائتی پس اینکه توی نهجالبلاغه داریم که زن ناقص العقل… عقله یعنی یچه؟ امیرالمؤمنین (علیه السلام) هیچوقت ضد قرآن حرف نمیزند. قرآن میگوید صاحبان عقل «من ذکر او انثی» چه مرد چه زن پس آنچه که میگوید نقص مراد از نقص تفاوته نه کمبود فرق است بین تفاوت و کمبود. ما انشگتهایمان با هم تفاوت دارد این، این رقم است آن، آن رقمه اما اینها هیچکدام کمبودی ندارند هر انگشتی در جای خودش نمرهاش 20 است. اصلاً خداوند نمره نوزده ونیم توی هستی نیست و زهر مار هم نمرهاش بیسته؟ مثل اینکه آب دهان ما توی دهان ما نمرهاش بیسته بله اگر آمد پرتاب شد به کسی میشود تف بد میشود ولی این تف توی دهان من نمرهاش بیسته است ممکن است جای دیگر نمرهاش بد باشد. زهر مار در بدن مار نمرهاش بیست است، استکان در جای خودش نمرهاش بیست است، نعلبکی در جای خودش… پیچ و مهره، سلول چشم… سلول استخوان، پی چشم، استخوان پا، هر آفریدهای در جای خودش نمرهاش بیست است. بله اگر آن تیغ را برداری به من فرو کنی میشود تیغ، اما تیغ در جای خودش نمرهاش بیست است. بنابراین قرآن میگوید تمام هستی نمرهاش بیست است اگر یک جایی دیدیم نمرهاش نوزده ونیم و هجده ونیم و اسمش را گذاشتند شر باید دید که چطور شد که این شر شد. خنجر شمر نمرهاش بیسته، چون خنجر خوب این است که ببرد، نبرد نمرهاش نوزده ونیم است. منتهی ا… شمر هم آفرینشش بیسته منتهی آنکه ضایع شد این است که شمر نمرهاش بیست بود، خنجری که نمرهاش بیست بود از این بیستها استفاده خوب نکرد مثل بچهای که استاد نمرهاش بیست کتابخانه نمرهاش بیست، کلاس نمرهاش بیست، پدر و مادر نمرهاش بیست اما این بچه میآید و هرزگی میکند بجای اینکه درس بخواند شیطانی میکند اخ… انتخاب بچه بد شد وگرنه آنچه خدا آفرید بیست است، قدرت انسان نمرهاش بیست است حالا اگر من با این قدرت زدم توی سر یتیم خوب من از این قدرتم استفاده خوب نکردم ولی… آفرینش خوبه، قدرت خوبه، سلامتی خوبه، زور خوبه، استفاده از زور مربوط به ماست مربوط به خدا نیست. دارم چی میگویم؟ بحث اینه آدم باید درد داشته باشد، احساس داشته باشد نسبت به غیرمسلمان، نسبت به انقلاب، خیلی انقلاب زحمت کشیده برای ما.
خدمت برای حفظ انقلاب و ارزشهای آن
افرادی قدر انقلاب را میدانند که بدانند چی چی بودند، چی چی شدند وگرنه بعضیها حالا میگویند چه فرقی میکند، قدیم سیبزمینی اینقدر بود، حالا هم اینقدره. قدیم اینطور بود، حالا هم اینطوره یکسری چیزها را با سیبزمینی و پیاز متر میکنند با خانه و ماشین و حقوق متر میکنند. البته تورم بده گرانی بده. خوب اینها را باید از راهش حل بشود. اما خطکش ما اینها نیست، خطکش ما اینها نیست، خطکش ما این است که آن کسی که سرنوشت ما دست اوست خودمان هستیم یا آمریکا، رئیس جمهور را خودمان تعیین میکنیم یا آمریکا برایمان تعیین کرده. رهبرمان را خودمان تعیین میکنیم یا آمریکا برایمان تعیین کرده، یعنی کسی بر ما حکومت میکند یا خودمان بر خودمان حکومت میکنیم، اختیارمان دست خودمان است و او ممکن است هزار و یک خرابی هم باشد. من این مثل را زدم نمیدانم کیها پای تلویزیون بودند، آخر هر دورهای یک کسی هست، یک کسی نیست. بعضی چیزها را باید چند بار بگوئیم تا همه مردم بشنوند. بچه کوچولو سر سفره میگوید میخواهم بخورم مادرش میگوید آقا جان نمیتوانی بخوری بگذار من توی دهانت بگذارم میگوید خودم. میگوئیم بلد نیستی. میگوید خودم، قاشق را بهش میدهیم میزند زیر غذا میریزد، سرش تمام لباسهایش را خراب میکند، مادرش جیغ میکشد میگوید مگر به تو نگفتم یک داد میزند روی سراش باز هم بچه قهر میکند و گریه و پا میشود میرود این بچه میدانید چه میگوید چه؟ میگوید اگر خودم، خودم را خراب کنم شرف دارد به اینکه وابسته به توِ مادر باشم. من حاضرم خودم را خراب بکنم اما مستقل باشم تو چیزی دهان من نگذاری. اینکه انسان خودش… عراق خودش تصمیم بگیرد حالا ممکنه یکبار هم یک کسی درست شد مثل بنیصدر خوب به هر حال دو بار، سه بار خوب میشوند، بد میشوند… خدا رحمت کند دکتر بهشتی را میگفت ما باید روی پای خودمان بایستیم. خودمان مسئولمان را تعیین کنیم گرچه مسئولینمان ناشی باشند برای اینکه ناشیها بعد از ده سال متخصص میشوند اما اگر خائن باشند و خودی نباشند، خائن 90 سال خائن است ولی ناشی 5 سال ناشی است البته ممکن است آدمهایی 20 سال کار بکنند باز هم ناشی باشند این را هم باید بگوئیم ولی اینها دیگر آدمهای خیلی، خودشان مشکل دارند والا آدم معمولی بعد از چند بار ناشیگری باید یاد بگیرد. بدنه مردم این است که بعد از آنکه ناشی شود خوب میشود حالا یک کسی 40 سال ناشیگری میکند خوب این مشکل توی وجودش است. سوز و درد نسبت به انقلاب، سوز و درد نسبت به انحراف. گناه میبیند، غصه میخورد، میگوید چرا اینطوریه کتاب میخرد، به او میدهد، تلفن میکند.
تعهد و دلسوزی در خانواده
من بعضی زنها را سراغ دارم آمدند خیلی تا حالا موارد کثیری، آقای قرائتی شوهرم راجع به نماز سرسنگین است. مثلاً میگوید بچههایم نماز میخوانند، خودم نماز میخوانم فقط شوهرم یک خورده سنگین است، نماز برایش سنگین است. قرآن هم میگوید، قرآن میگوید نماز برای بعضیها سنگین است «و انها لکبیره» نماز سنگین است. «الا علی الخاشعین» همین آقایی که ده دقیقه بار خدا حرف میزند، 8 ساعت بله قربانگو میگوید برای یک کیلو گوجه یعنی برای کسی دیگر مثل فنر خم میشود، مثل دال خم میشود، قربانت بروم، خدا سایهات را از سر من کم نکند برای یک قالب صابون ولی وقتی میگوئیم بگو «مالک یوم الدّین» سنگین است. یعنی بله قربان گوی صابون و سدر و رب گوجه هست فقط بله قربان گوی خدا نیست. با هر کس و ناکسی حرف میزند با خدا حرف نمیزند. قرآن میگوید: «و ان…» البته اینکه با خدا حرف نمیزند یک دلیلی هم دارد خدا این را طردش کرده یک وقتی آیت الله العظمی گلپایگانی آمد سر درس و مقداری گریه کرد و بعد درس داد ما طلبهها بودیم گفتیم چرا آقا امروز گریه کرد؟ رفتند بعد از درس پهلوش که آقا چرا شما امروز اول یک خورده گریه کردید بعد بسم الله گفتی؟ گفت به من گفتند یک پولی آوردند زمان شاه، نخست وزیری اوقاف مربوط به دربار بود، یک پولی آورده بودند قم که آخوندها را بخرند سه تا هم طلبه نگاهش به این پول خورده بود و دهنش (دهانش) پر از آب شده بود و خودش را فروخته بود به ایشان گفته بودند، ایشان گریه کرد بعد گفت آهای طلبهها هر کدام پول شاه را گرفتید و رفتید سر آن سفره یا از آخوندی رفتید بیرون نگوئید رفتیم بیرون بگوئید لایق نبودم. امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مرا بیرون انداخت. گاهی وقتها من فکر میکنم چرا به جای تفسیر و نهج البلاغه اینقدر روزنامه میخوانیم فکر میکنم امیرالمؤمنین (علیه السلام) گفته انشاء الله خیر نهج البلاغه را نبینید. انشاء الله خیر تفسیر را نبینید نفرین شده هستیم که ما ده برابر نهجالبلاغه کتابهای متفرقه مطالعه میکنیم یک کسی به ما نفرین کرده و گرنه اگر خدا لطف کند خدا همان خدایی است که شن طبس را به جان آمریکا میاندازد. هلیکوپترش را چپه میکند با تار عنکبوت پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) را توی غار حفظ میکند یعنی ما به اندازه تار عنکبوت نیستیم که خدا به ما نظر کند یک موجود مفیدی باشیم اینکه من وجود دارم ولی هیچ فایدهای ندارم این پیداست خداوند برکت را از عمر من برداشته. نسبت به گناه این جوانه چرا هرزه؟ غصهاش را بخورد نهی از منکرش بکند.
پیشگیری، مقدم بر درمان و برخورد
یک جوانی را آوردند پهلوی امیرالمؤمنین (علیه السلام) گفتند این یک کار بدی کرده. حالا توی تلویزیون نمیتوانم بگویم چه کاری میکرده. مشغول یک کاری بدی بود، آوردنش امیرالمؤمنین (علیه السلام) یک سیلی به او زد، بعد هم پولش داد گفت برو داماد شو، یعنی هر دو، هر دو. من آیت الله شاهرودی گفتم قاضیهای شما صبر میکنند وقتی طرف جرم کرد او را میگیرند ما باید قبل از آنکه این جرم را بکند، قاضی برود دبیرستان پشت دادگستری هفتهای دو… دو دفعه دو تا پنج دقیقه برای جوانهای دبیرستانی، دانشجو نماز بخواند دو تا هم حدیث بخواند یک کاری هم بکنیم که این اهل دین و تقوا بشود نه اینکه نماز… پشت میز مثل یک کارمند دولت است قند و شکر اتریش مثل یک اداره، مثل مثلاً جمهوری اسلامی هم آخوندش، مثل آخوند مثلاً اداره ریشه کنی مالاریای بلژیک صبح ساعت 8 میآید و کارت میزند و فلان اصلاً انگار نه انگار که آخونده میز او را گرفته، شما قبل از آنکه… باید بروی اول آخوندی را بکنی، مسجدت را باید داشته باشی، اداره که کار نیست، اداره شغل این است اصلاً ما آخوندها بیخود پشت میز نشستیم ما باید آخوند باشیم پشت میز هم بنشینیم. بنده الان 24 سال است که معاون وزیرم پنج تا، شش تا وزیر بودند به همه وزیرها گفتم من اول آخوندم قرآن، حدیث، قال الصادق (علیه السلام) بعد میخواهید توی نهضت سوادآموزی معاون شما باشم. نمیخواهی برو یک معاون پیدا کن من قبل… ما نباید بنشینیم که بچهها فاسد بشوند بعد بگیریم شلاقشان بزنیم، قبل از آنکه فاسد بشوند ما حدوداً اگر، اگر هزار تا قاضی داشته باشیم اینها هفتهای دو تا نیم ساعت بروند توی هزار تا دبیرستان توی دبیرستان هزار نفری خیلی مفاسد کم میشود. (ماه رمضان که مردم به سمت دین میآیند آمار فساد کم میشود.
حتی زمان شاه رئیس کل شهربانی آن زمان آمار میداد که میگفت در ماه رمضان آمار جرم میآید پائین، چون مردم مذهبی میشوند دلمان… برای هزارمین بار این را گفتم بخاطر تمام برادران همکاری که شغل اداری دارند و حتی عدالت…. پیش نماز باید عادل باشد یعنی چه؟ کی گفته که یک پادگان، یک کلانتری، یک اداره، یک کارخانه، یک روحانی برود هر روز برای یک 30 نفر، یک 40 نفر پیش نمازی کند. آن وقت دبیرستان که 800 تا جوان دارد پیشنماز ندارد. این را که عرض میکنم از موضع که من مسئول نماز هستم میگویم تمام روحانیونی که توی یک اداره و پادگانی نماز میخوانند دبیرستان بغل اداره را هم بُکسل کنند، یعنی مثلاً سهشنبه و پنجشنبه بروند دبیرستان اگر نماز جماعت خوبه چرا…. زیادی گوش بدهید یک چیز مهمی میخواهم بگویم صلوات بفرستید «اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد» عرض کنم به حضور شما که سوره نساء آیه 100 ماجرا این است که پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) رفته بود وارد مکه بشود قبل از فتح مکه، کفار مکه آمدند جلو گفتند نمیگذاریم بیایی نزدیک بود درگیر بشود که صلح شد، صلح حدیبیه، ظهر شد پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) با مردم جماعت خواند رهبر دشمنان یعنی رهبر کفار، مشرکین گفتند عجب برنامه خوبی است، ظهر که میروند نماز دفعه بعد که میروند سر نماز همه را به رگبار میبندیم در حال سجده آیه نازل شد پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) این رقمی نماز نخوان درست است که مسافری است و شکسته نمازش دو رکعتی است اما بگو اللّه اکبر از این 200 تا مسلمان 100 تا اقتدا کنند، 100 تا تفنگ بدست باشند، محافظ رکوع، سجود، بحول الله، رکعت دوم آقایانی که به تو اقتدا کردند قصد فرادی کنند دیگر انگار توی جماعت نیستند برای خودشان تند، تند بخوانند رکوع، سجود، سلام بدهند فوری بروند تفنگ را بگیرند آقایانی که تفنگ دستشان است به رکعت دوم به رکوع رکعت دوم برسند از آیه چی میفهمیم؟ از این آیه میفهمیم که نماز باید تقسیم بشود، رکعت اول صد نفر، رکعت دوم… یعنی رکعت اول نماز اول را حاج آقا بیاید بخواند، رکعت دوم را بین دو نماز فوری برود در مغازه تا پسرش بیاید نه اینکه جوانه در مغازه باشد، پیره بیاید مسجد. دختره توی خانه باشد حاج خانم هر شب مسجده، یک شب حاج خانم، یک شب دختر در یک نماز دو رکعتی رکعت اول 100 نفر، رکعت دوم 100 نفر دیگر.
دلسوزی نسبت به جوان در مدرسه و جامعه
من از این آیه اینطور استفاده میکنم که باید جاهایی که روحانی دارند هر روز خیلی، وزارتخانهها، ادارهها، پادگانها یک جایی هم اصلاً روحانی ندارند، اینها باید باهم چیز کنند بده و بستان کنند. شنبه و چهارشنبه من میروم مدرسه بغل خلاص این کار باید بشود وگرنه این غلط است 800 تا جوان بی پیشنماز، 32 تا پیرمرد هر شب پیشنماز این عدالت نیست، سوز نسبت به انحرافات، سوز نسبت به مردم، محرومین، خانواده، یتیم.) وقتم تمام شد، ریشه خدمترسانی به مردم این است که آدم دلش بسوزد، تعهد داشته باشد، غصه بخورد، غصه بخورد.
خدایا تو را به حق محمّد (صلّی اللّه علیه و آله) و آل محمّد (صلّی اللّه علیه و آله) ایمانی را که همراه با سوز… خدا به موسی (علیه السلام) میگوید موسی (علیه السلام) میدانی چرا تو را پیغمبرت کردم؟ میگوید نه. میگوید در تو یک سوزی بود که در دیگران نبود. همینکه میبینی یکی از این دانشجوها کفشش کهنه است، اصلاً غصه بخورد نگوید به ما چه؟ ما که مسئول کفش دانشجوها نیستیم یک مشکل که دید غصه بخورد.
خدایا! تو را به حق محمّد (صلّی اللّه علیه و آله) و آل محمّد (صلّی اللّه علیه و آله) ایمانی همراه با سوز و شور نصیب ما بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته»