خدمت به مردم -8

«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»   
 الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

هر چیزی یک ریشه‏ای دارد اینکه ما می‏گوئیم خدمت به مردم این اگر در دو سوز باشد خدمت است. اما اگر خود طرف دردمند نباشد سوز نداشته باشد نه نصیحت‏های امام معظم رهبری و علما در او اثر دارد و نه تبصره و آئین‏نامه‏های دولت خود طرف جوهر کار ندارد، درد کار ندارد من در این جلسه می‏خواهم راجع به درد و بی دردی صحبت کنم. حالا کاشان ما اینطوری است، شهرهای شما را نمی‏دانم کاشان یک کسی را که می‏خواهند فحشش بدهند می‏گویند ای بی‏درد، اینجا هم می‏گویند؟ نمی‏گویند؟ گاهی وقتها پیرمردهای کاشان می‏گفتند حیف درد که بیفتد به جان آدم بی‏درد. آدم بی‏درد همان است که امروزی‏ها می‏گویند آدم بی‏تفاوت، ندارد نداشته باشد. افتاد، خوب خواهد شد اصلاً هر چی بهش می‏گویی بی خیاله حالا پس موضوع بحثمان عوامی‏اش درد و بی‏درد است… تفاوت و بی‏تفاوتی است. تعهد و احساس وظیفه است سرچشمه خدمت به مردم جلساتی راجع به خدمت به مردم، خدمت‏رسانی گفتیم.
احساس درد و سوز در برابر محرومان‏
حالا ریشه خدمت چیه؟ احساس مسئولیت، درد، سوز و احساس حالا سوز و احساس نسبت به، نسبت به، نسبت به یک مردم، عموم مردم، نسبت به محرومین، نسبت به خانواده نسبت به یتیم، به غیرمسلمانان، نسبت به انقلاب، نسبت به مستضعفان، نسبت به انحرافات برای همه اینها هم آیه و حدیث داریم. نسبت به همه مردم کار ندارد که این همشهری ما هست یا نیست این جزو محله ما هست یا نیست، جزو نژاد ما هست یا نیست، یعنی دیدش، دید عام است. دیدید امام چه جور دعا می‏کند می‏گوید: «الهم اغن کل فقیر» «الهم اشفع کل جائع» «اللهم اکس کل عریان» «اللهم فک کل اسیر» یعنی وقتی دعا می‏کند به کل فقرا، کل، کل خدایا همه مریضها، همه بی‏خانه‏ها، همه بی‏همسرها به آنها همسر بده، همه بی‏بچه‏ها به آنها بچه بده، همه بیکارها اصلش وقتی… دیدش، دید بزرگ است روح بزرگ همه را می‏بیند، روح کوچک فقط خودش را می‏بیند. در نماز کلمه (من) نیست، کلمه (ما) ست. نمی‏گوئیم «اهدنی» می‏گوئیم: «اهدنا» «السلام علی» نیست، «السلام علینا» به ما دستور دادند هر کسی را دیدی بهش سلام کن کی بود سلامش کردی؟ الان بقدری سلام‏ها خصوصی است که اگر یک کسی یک کسی را سلام کند می‏گوید این کی بود؟ مثل اینکه حتماً باید یک کسی باشد، بابا یک کسی بود، آدم بود دیگر فکر می‏کنیم حتماً باید یا استاد باشد یا کدخدا باشد یا نمی‏دانم چی باشد نه و…. باب… هیچ که نبود خودش یک آدم بود یعنی یک سلام مطلق گیر نمی‏آید، همه سلام‏ها روی کدی است نه آقا سلام بی‏کد. این منطقه گرمسار و پاکدشت و شاه…. تا برود تا شاهرود اینجا این مناطق تاسوعا و عاشورا بعضی از قسمت هایش را من دیدم حالا همه‏اش را ندیدم اما بعضی از شهرها که بودم اصلاً ظهر عاشورا را غذا می‏پزند در خانه هم باز است، انتخابی نیست یعنی گزینشی نیست هر که آمد بخورد، هر که آمد بخورد. نسبت به محرومین سوز دارد، غصه می‏خورد ما آدم داریم که مثلاً انگشترش فلان قیمت، قیمتش است شما برو پا… بالای یک میلیون و آن آقایی هم که چای به این آقا می‏دهد ممکن است شیر خشک برای بچه‏اش نداشته باشد خوب این آقا مثلاً چه لقبی باید به این آقا داد؟ چه لقبی باید داد به ایشان؟ شما انتخاب کنید لقبش را. نسبت به محرومین.
 در خدمت، گزینشی عمل نکنیم‏
 سوره‏ایست در قرآن بنام سوره «هل اتی» شیعه و سنی نقل کردند که حسنین یعنی امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) مریض شدند، مردم آمدند عیادت با پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) بعد وقتی می‏خواستند بروند، مردم پیشنهاد کردند که یا علی (علیه السلام) نذر کن و برای سلامتی بچه‏ها روزه بگیر و نذر کرد و بچه‏ها خوب شدند و روزه گرفتند و تا رفتند افطار کنند یک شب دیدند در را می‏زنند. یک شب مسکین، یک شب یتیم، یک شب اسیر، سه شبه تا رفتند افطار کنند در را زدند و اینها غذایشان را دادند و اینها با آب افطار کردند که آیه نازل شد: «و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیرا» نسبت به محرومین، نسبت به خانواده روز قیامت از هم می‏پرسند چطور شد بهشتی شدی؟ گاهی هم می‏پرسند چطور شد جهنمی شدی؟ از بهشتی‏ها می‏پرسند رمز کلید رفتن نجات شما چی شد که اهل بهشت شدید؟ یکی از کلیدهایش این است قرآن می‏فرماید: «انا کنا فی اهلنا مشفقین» ما در اهلمان یعنی نسبت به خانواده‏مان دلسوزی داشتیم. الان تابستان است خوب بچه‏مان تعطیل است چه کنیم؟ معلم خصوصی بگیریم خوب معلم خصوصی چرا؟ بچه همسایه هم بیاید من پول بدهم آن هم یاد گیرد؟! بابا تو که حالا پول می‏دهی این استاد هم می‏آید توی محله شما، توی اتاق کار شما، خوب بچه همسایه هم که خوب آن هم بیاید گوش بدهد، نه خیر من پول دادم فقط باید بچه خودم باشد ببینید چقدر؟… وقتی انسان درد و احساس داشته باشد خوب من که حرف می‏زنم او هم گوش بدهد. (یکی دو بار گفتم اجازه بدهید چند بار بگویم تا بلکه انشاء الله این بشکند چیزهایی را باید چند بار گفت ما راجع به تواشیح عربی خیلی عصبانی بودیم، تشکر می‏کنیم از اهل تواشیح تقریباً همه‏شان حالا یک خورده فارسی می‏خوانند یک خورده عربی. من از این عربی خواندن ناراحت بودم چون دیدم آقا گوشت کیلویی چندهزار تومان آدم بخورد هر که گیرش می‏آید بعد بیاید عربی گوش بدهد که نمی‏فهمم چه می‏گوید حالا فارسی و عربی خو… قابل حل است. فارسی‏اش بهتر است به هر حال باید یک چیزهایی را گفت از چیزهایی که چندبار گفتم باز هم خواهم گفت و همینطور تا دو سه سال من اگر زنده باشم خواهم گفت تا این بشکند این است که نباید سی‏دی‏های مذهبی قفل داشته باشد خلاص تکرار می‏کنم اگر هر کس می‏خواهد تصمیم بگیرد مسئولیتش با هر کس هست با ارشاد، با سازمان تبلیغات، با دفتر تبلیغات، با امور مساجده، با رو… روحانیونه، با حوزه‏ست، با دانشگاست نمی‏دانم با کیه؟ با هر که هست سی دی‏های مذهبی نباید قفل داشته باشد. روز قیامت بنده را می‏آورند با مؤسسه‏ای که تولید نوارهای مبتذل می‏کند من روز قیامت پهلوی امام صادق (علیه السلام) با چه رویی ظاهر بشوم که امام صادق (علیه السلام) بگوید او سی دی‏های هرزه‏اش را 200 تومان در اختیار جوانهای ایران گذاشت شما سی دی‏های قال الصادق (علیه السلام) را با قیمت گران گذاشتید باید سی دی‏های مفید از همه سی دی‏ها قیمت‏اش ارزانتر باشد. حالا اگر یک مؤسسه‏ای سرمایه گذاری می‏کند این سرمایه را افراد خیر بدهند.
 در خدمت، میان مسلمان و غیرمسلمان تفاوت نگذاریم
 کمک به غیرمسلمان، غیرمسلمان هم همینطوره. گاهی وقتها مثلاً می‏گویند آخر ما بدهیم به عراقی‏ها که ما را بمباران کردند زمان جنگ بدهیم به افعانی‏ها بدهیم به نمی‏دانم کجا بله ما همه «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» روزی پنج بار ما با همه مردم کره زمین ارتباط برقرار می‏کنیم به آنها سلام می‏کنیم در و… «السلام علینا» درود بر ما «و علی عباد الله الصالحین» عباد بندگان صالح خدا هر جا می‏خواهند باشند بالاخره مظلوم‏اند. شیعه و سنی هم ندارد). ما الان بیشترین حمایت را از فلسطینی‏ها می‏کنیم، شیعه و سنی نداریم چه فرق می‏کند؟ کمک به مردم حتی کمک به غیرمسلمان به امیرالمؤمنین (علیه السلام) گفتند لشکر معاویه ریخته در فلان شهر طلای فلان خانم را گرفته و آن خانم مسلمان نبوده. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود اگر مسلمان از غصه دق کند جا دارد که چرا باید امن ناامنی جوری باشد که حتی زن غیرمسلمان در امنیت نباشد مسلمان دق کند.
 ما یک آیه داریم که مسلمانها خون بدهند برای کلیسا اِه!! بله یعنی مسلمان کشته شود برای حفظ کلیسا؟ بله آیه قرآن است می‏گوید: «لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض» اگر یک مشت شما پا نشید (نشوید) خون ندهید جبهه نروید، قیام نکنید «لهدمت صوامع» «لهدمت» مهدوم یعنی از بین می‏رود «صوامع» صومعه‏ها «و بیع و صلوات و مساجد» مسجد آخر همه گفته اول گفته صومعه‏ها: عبادت خانه مسیحی‏ها، عبادت خانه یهودی‏ها اگر قیام نکنید عبادت خانه باقی‏ها هم از بین می‏رود بعد گفته مساجد، مسجد آخر گفته خیلی مهم است‏ها! دید اسلام اگر پا نشوید «لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله» خیلی اسلام دین بین المللی است یعنی واقعاً آدم کیف می‏کند که مسلمان است اصلاً محله پائین و محله بالا و فامیل من و فامیل تو، سفید پوست و سیاه پوست، شهری و دهاتی، شرقی و غربی به ریش همه ما می‏خندد می‏گوید کل شما که این رقم فکر می‏کنید فکرتان غلط است.
در کمالات، میان زن و مرد تفاوتی نیست‏
«ان اکرمکم عندالله اتقاکم» نه زن، نه مرد. نه زن نه… خیلی از زنها را قرآن می‏گوید اینها اولوالالبابند. برخلاف اصطلاحی که می‏آیند می‏گویند زن ناقص العقل است، قرآن می‏گوید زن دارای عقل سرشار است بخوانم که اولوالالباب صاحبان درجه یک نه ناقصه عقلش، درجه یک آیه‏اش را بخوانم که زن درجه یک لااقل زنها این آیه را حفظ کنند. آیه خودتان است آی… خودتان را باید حفظ کنید. قرآن می‏فرماید که سوره آل عمران آیه… «ان فی خلق السموات» به عایشه گفتند یک خاطره خوب بگو از پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) گفت حضرت سحرها می‏آمدند زیر آسمان به طرف آسمان نگاه می‏کرد و آیات آخر سوره آل عمران را می‏خواند، آیات آخر سوره آل عمران این است: ترجمه‏اش را خیلی‏هاتان بلدید «ان» بدرستی که «فی خلق السموات و الارض» در آفرینش آسمانها و زمین «لایات لاولی الالباب» نشانه‏های خداشناسی در آسمانها و زمین هست. «اولو الالباب» کیه؟ «الّذین» کسانی که اینچنین باشند، آن چنان باشند این چنین باشند، آن چنان باشند، اینچنین باشد، آن چ…. هفت هشت آیه نقل می‏کند که بعد می‏گوید که آخرش این اولوالالبابی که فکر می‏کنند قرآن می‏گوید: «انّی لا اضیع… من منهم، من ذکرا او انثی فاستجاب لهم فاستجاب لهم ربّهم» که چی؟ «أنّی لا اضیع» من ضایع نمی‏کنم «عمل عاملٍ» کار هیچ عمل کننده‏ای را «من ذکر» چه مرد باشد «أو انثی» اللّه اکبر یک بار دیگر بگویم بگذار از رویش بخوانم یک صلوات بفرستید «اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد». بسم الله الرحمن الرحیم «ان فی خلق السموات و الارض» در آفرینش آسمانها و زمین و گردش شب و روز نشانه‏هایی است برای اولوالالباب یعنی عقل‏های درجه یک، اولو الالباب کسانی هستند که «قیاما و قعوداً و علی جنوبهم» ایستاده، نشسته، خوابیده یاد خدا می‏کنند «و یتفکرون فی خلق…» فکر می‏کنند در آفرینش بعد هم می‏گوید: «ربّنا ما خلقت هذا باطلاً» این هستی باطل آفریده نشده، بعد می‏گوید: «فقنا عذاب النار» خدایا ما را از آتش دوزخ دور بدار، بعد می‏گوید: «ربّنا انک من تدخل النّار»، «ربّنا انّنا سمعنا»، «ربنّا و آتنا ما وعدتنا» اولوالالباب فکر می‏کند یک اولوالالباب ذکر خدا می‏گوید و اولوالالباب دعاهایی می‏کند سه بعد می‏گوید «فاستجاب» اولوالالباب که دعا می‏کند «فاستجاب» خدا استجابت می‏کند «فاستجاب لهم ربّهم» خداوند دعای اولوالالباب که دعا می‏کند به آنها چه می‏گوید؟
 خداوند به آنها می‏گوید: «أنی» بدرستی که من «لا اضیع» ضایع نمی‏کنم… «عمل عامل منکم»، «منکم»ش را جا گذاشتم «عمل عامل منکم» عمل هیچ عمل‏کننده‏ای را از شما ضایع نمی‏کنم «من ذکر او انثی» چه مرد، چه زن بحث کی بود؟ بحث اولوالالباب بود. اولوالالباب صاحبان عقل درجه یک اهل ذکرند، اهل فکرند، اهل دعایند بعد این ذکر و فکر و دعا نتیجه‏اش این می‏شود که خدا دعاها را مستجاب می‏کند و به آنها می‏گوید ای اولوالالبابی که اهل ذکر و فکر و دعا هستید من کار شما را ضایع نمی‏کنم عمل، عمل و کار شما را ضایع نمی‏کنم چه مرد چه زن از این چی می‏فهمیم؟ از این می‏فهمیم که قرآن اولوالالباب را هم شامل مرد می‏دانسته…
آقای قرائتی پس اینکه توی نهج‏البلاغه داریم که زن ناقص العقل… عقله یعنی یچه؟ امیرالمؤمنین (علیه السلام) هیچوقت ضد قرآن حرف نمی‏زند. قرآن می‏گوید صاحبان عقل «من ذکر او انثی» چه مرد چه زن پس آنچه که می‏گوید نقص مراد از نقص تفاوته نه کمبود فرق است بین تفاوت و کمبود. ما انشگت‏هایمان با هم تفاوت دارد این، این رقم است آن، آن رقمه اما اینها هیچکدام کمبودی ندارند هر انگشتی در جای خودش نمره‏اش 20 است. اصلاً خداوند نمره نوزده ونیم توی هستی نیست و زهر مار هم نمره‏اش بیسته؟ مثل اینکه آب دهان ما توی دهان ما نمره‏اش بیسته بله اگر آمد پرتاب شد به کسی می‏شود تف بد می‏شود ولی این تف توی دهان من نمره‏اش بیسته است ممکن است جای دیگر نمره‏اش بد باشد. زهر مار در بدن مار نمره‏اش بیست است، استکان در جای خودش نمره‏اش بیست است، نعلبکی در جای خودش… پیچ و مهره، سلول چشم… سلول استخوان، پی چشم، استخوان پا، هر آفریده‏ای در جای خودش نمره‏اش بیست است. بله اگر آن تیغ را برداری به من فرو کنی می‏شود تیغ، اما تیغ در جای خودش نمره‏اش بیست است. بنابراین قرآن می‏گوید تمام هستی نمره‏اش بیست است اگر یک جایی دیدیم نمره‏اش نوزده ونیم و هجده ونیم و اسمش را گذاشتند شر باید دید که چطور شد که این شر شد. خنجر شمر نمره‏اش بیسته، چون خنجر خوب این است که ببرد، نبرد نمره‏اش نوزده ونیم است. منتهی ا… شمر هم آفرینشش بیسته منتهی آنکه ضایع شد این است که شمر نمره‏اش بیست بود، خنجری که نمره‏اش بیست بود از این بیستها استفاده خوب نکرد مثل بچه‏ای که استاد نمره‏اش بیست کتابخانه نمره‏اش بیست، کلاس نمره‏اش بیست، پدر و مادر نمره‏اش بیست اما این بچه می‏آید و هرزگی می‏کند بجای اینکه درس بخواند شیطانی می‏کند اخ… انتخاب بچه بد شد وگرنه آنچه خدا آفرید بیست است، قدرت انسان نمره‏اش بیست است حالا اگر من با این قدرت زدم توی سر یتیم خوب من از این قدرتم استفاده خوب نکردم ولی… آفرینش خوبه، قدرت خوبه، سلامتی خوبه، زور خوبه، استفاده از زور مربوط به ماست مربوط به خدا نیست. دارم چی می‏گویم؟ بحث اینه آدم باید درد داشته باشد، احساس داشته باشد نسبت به غیرمسلمان، نسبت به انقلاب، خیلی انقلاب زحمت کشیده برای ما.
 خدمت برای حفظ انقلاب و ارزشهای آن‏
 افرادی قدر انقلاب را می‏دانند که بدانند چی چی بودند، چی چی شدند وگرنه بعضی‏ها حالا می‏گویند چه فرقی می‏کند، قدیم سیب‏زمینی اینقدر بود، حالا هم اینقدره. قدیم اینطور بود، حالا هم اینطوره یکسری چیزها را با سیب‏زمینی و پیاز متر می‏کنند با خانه و ماشین و حقوق متر می‏کنند. البته تورم بده گرانی بده. خوب اینها را باید از راهش حل بشود. اما خطکش ما اینها نیست، خطکش ما اینها نیست، خطکش ما این است که آن کسی که سرنوشت ما دست اوست خودمان هستیم یا آمریکا، رئیس جمهور را خودمان تعیین می‏کنیم یا آمریکا برایمان تعیین کرده. رهبرمان را خودمان تعیین می‏کنیم یا آمریکا برایمان تعیین کرده، یعنی کسی بر ما حکومت می‏کند یا خودمان بر خودمان حکومت می‏کنیم، اختیارمان دست خودمان است و او ممکن است هزار و یک خرابی هم باشد. من این مثل را زدم نمی‏دانم کی‏ها پای تلویزیون بودند، آخر هر دوره‏ای یک کسی هست، یک کسی نیست. بعضی چیزها را باید چند بار بگوئیم تا همه مردم بشنوند. بچه کوچولو سر سفره می‏گوید می‏خواهم بخورم مادرش می‏گوید آقا جان نمی‏توانی بخوری بگذار من توی دهانت بگذارم می‏گوید خودم. می‏گوئیم بلد نیستی. می‏گوید خودم، قاشق را بهش می‏دهیم می‏زند زیر غذا می‏ریزد، سرش تمام لباسهایش را خراب می‏کند، مادرش جیغ می‏کشد می‏گوید مگر به تو نگفتم یک داد می‏زند روی سراش باز هم بچه قهر می‏کند و گریه و پا می‏شود می‏رود این بچه می‏دانید چه می‏گوید چه؟ می‏گوید اگر خودم، خودم را خراب کنم شرف دارد به اینکه وابسته به توِ مادر باشم. من حاضرم خودم را خراب بکنم اما مستقل باشم تو چیزی دهان من نگذاری. اینکه انسان خودش… عراق خودش تصمیم بگیرد حالا ممکنه یکبار هم یک کسی درست شد مثل بنی‏صدر خوب به هر حال دو بار، سه بار خوب می‏شوند، بد می‏شوند… خدا رحمت کند دکتر بهشتی را می‏گفت ما باید روی پای خودمان بایستیم. خودمان مسئول‏مان را تعیین کنیم گرچه مسئولین‏مان ناشی باشند برای اینکه ناشی‏ها بعد از ده سال متخصص می‏شوند اما اگر خائن باشند و خودی نباشند، خائن 90 سال خائن است ولی ناشی 5 سال ناشی است البته ممکن است آدمهایی 20 سال کار بکنند باز هم ناشی باشند این را هم باید بگوئیم ولی اینها دیگر آدمهای خیلی، خودشان مشکل دارند والا آدم معمولی بعد از چند بار ناشی‏گری باید یاد بگیرد. بدنه مردم این است که بعد از آنکه ناشی شود خوب می‏شود حالا یک کسی 40 سال ناشی‏گری می‏کند خوب این مشکل توی وجودش است. سوز و درد نسبت به انقلاب، سوز و درد نسبت به انحراف. گناه می‏بیند، غصه می‏خورد، می‏گوید چرا اینطوریه کتاب می‏خرد، به او می‏دهد، تلفن می‏کند.
 تعهد و دلسوزی در خانواده‏
 من بعضی زنها را سراغ دارم آمدند خیلی تا حالا موارد کثیری، آقای قرائتی شوهرم راجع به نماز سرسنگین است. مثلاً می‏گوید بچه‏هایم نماز می‏خوانند، خودم نماز می‏خوانم فقط شوهرم یک خورده سنگین است، نماز برایش سنگین است. قرآن هم می‏گوید، قرآن می‏گوید نماز برای بعضی‏ها سنگین است «و انها لکبیره» نماز سنگین است. «الا علی الخاشعین» همین آقایی که ده دقیقه بار خدا حرف می‏زند، 8 ساعت بله قربان‏گو می‏گوید برای یک کیلو گوجه یعنی برای کسی دیگر مثل فنر خم می‏شود، مثل دال خم می‏شود، قربانت بروم، خدا سایه‏ات را از سر من کم نکند برای یک قالب صابون ولی وقتی می‏گوئیم بگو «مالک یوم الدّین» سنگین است. یعنی بله قربان گوی صابون و سدر و رب گوجه هست فقط بله قربان گوی خدا نیست. با هر کس و ناکسی حرف می‏زند با خدا حرف نمی‏زند. قرآن می‏گوید: «و ان…» البته اینکه با خدا حرف نمی‏زند یک دلیلی هم دارد خدا این را طردش کرده یک وقتی آیت الله العظمی گلپایگانی آمد سر درس و مقداری گریه کرد و بعد درس داد ما طلبه‏ها بودیم گفتیم چرا آقا امروز گریه کرد؟ رفتند بعد از درس پهلوش که آقا چرا شما امروز اول یک خورده گریه کردید بعد بسم الله گفتی؟ گفت به من گفتند یک پولی آوردند زمان شاه، نخست وزیری اوقاف مربوط به دربار بود، یک پولی آورده بودند قم که آخوندها را بخرند سه تا هم طلبه نگاهش به این پول خورده بود و دهنش (دهانش) پر از آب شده بود و خودش را فروخته بود به ایشان گفته بودند، ایشان گریه کرد بعد گفت آهای طلبه‏ها هر کدام پول شاه را گرفتید و رفتید سر آن سفره یا از آخوندی رفتید بیرون نگوئید رفتیم بیرون بگوئید لایق نبودم. امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مرا بیرون انداخت. گاهی وقتها من فکر می‏کنم چرا به جای تفسیر و نهج البلاغه اینقدر روزنامه می‏خوانیم فکر می‏کنم امیرالمؤمنین (علیه السلام) گفته انشاء الله خیر نهج البلاغه را نبینید. انشاء الله خیر تفسیر را نبینید نفرین شده هستیم که ما ده برابر نهج‏البلاغه کتابهای متفرقه مطالعه می‏کنیم یک کسی به ما نفرین کرده و گرنه اگر خدا لطف کند خدا همان خدایی است که شن طبس را به جان آمریکا می‏اندازد. هلیکوپترش را چپه می‏کند با تار عنکبوت پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) را توی غار حفظ می‏کند یعنی ما به اندازه تار عنکبوت نیستیم که خدا به ما نظر کند یک موجود مفیدی باشیم اینکه من وجود دارم ولی هیچ فایده‏ای ندارم این پیداست خداوند برکت را از عمر من برداشته. نسبت به گناه این جوانه چرا هرزه؟ غصه‏اش را بخورد نهی از منکرش بکند.
 پیشگیری، مقدم بر درمان و برخورد
 یک جوانی را آوردند پهلوی امیرالمؤمنین (علیه السلام) گفتند این یک کار بدی کرده. حالا توی تلویزیون نمی‏توانم بگویم چه کاری می‏کرده. مشغول یک کاری بدی بود، آوردنش امیرالمؤمنین (علیه السلام) یک سیلی به او زد، بعد هم پولش داد گفت برو داماد شو، یعنی هر دو، هر دو. من آیت الله شاهرودی گفتم قاضی‏های شما صبر می‏کنند وقتی طرف جرم کرد او را می‏گیرند ما باید قبل از آنکه این جرم را بکند، قاضی برود دبیرستان پشت دادگستری هفته‏ای دو… دو دفعه دو تا پنج دقیقه برای جوانهای دبیرستانی، دانشجو نماز بخواند دو تا هم حدیث بخواند یک کاری هم بکنیم که این اهل دین و تقوا بشود نه اینکه نماز… پشت میز مثل یک کارمند دولت است قند و شکر اتریش مثل یک اداره، مثل مثلاً جمهوری اسلامی هم آخوندش، مثل آخوند مثلاً اداره ریشه کنی مالاریای بلژیک صبح ساعت 8 می‏آید و کارت می‏زند و فلان اصلاً انگار نه انگار که آخونده میز او را گرفته، شما قبل از آنکه… باید بروی اول آخوندی را بکنی، مسجدت را باید داشته باشی، اداره که کار نیست، اداره شغل این است اصلاً ما آخوندها بیخود پشت میز نشستیم ما باید آخوند باشیم پشت میز هم بنشینیم. بنده الان 24 سال است که معاون وزیرم پنج تا، شش تا وزیر بودند به همه وزیرها گفتم من اول آخوندم قرآن، حدیث، قال الصادق (علیه السلام) بعد می‏خواهید توی نهضت سوادآموزی معاون شما باشم. نمی‏خواهی برو یک معاون پیدا کن من قبل… ما نباید بنشینیم که بچه‏ها فاسد بشوند بعد بگیریم شلاقشان بزنیم، قبل از آنکه فاسد بشوند ما حدوداً اگر، اگر هزار تا قاضی داشته باشیم اینها هفته‏ای دو تا نیم ساعت بروند توی هزار تا دبیرستان توی دبیرستان هزار نفری خیلی مفاسد کم می‏شود. (ماه رمضان که مردم به سمت دین می‏آیند آمار فساد کم می‏شود.
 حتی زمان شاه رئیس کل شهربانی آن زمان آمار می‏داد که می‏گفت در ماه رمضان آمار جرم می‏آید پائین، چون مردم مذهبی می‏شوند دلمان… برای هزارمین بار این را گفتم بخاطر تمام برادران همکاری که شغل اداری دارند و حتی عدالت…. پیش نماز باید عادل باشد یعنی چه؟ کی گفته که یک پادگان، یک کلانتری، یک اداره، یک کارخانه، یک روحانی برود هر روز برای یک 30 نفر، یک 40 نفر پیش نمازی کند. آن وقت دبیرستان که 800 تا جوان دارد پیش‏نماز ندارد. این را که عرض می‏کنم از موضع که من مسئول نماز هستم می‏گویم تمام روحانیونی که توی یک اداره و پادگانی نماز می‏خوانند دبیرستان بغل اداره را هم بُکسل کنند، یعنی مثلاً سه‏شنبه و پنج‏شنبه بروند دبیرستان اگر نماز جماعت خوبه چرا…. زیادی گوش بدهید یک چیز مهمی می‏خواهم بگویم صلوات بفرستید «اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد» عرض کنم به حضور شما که سوره نساء آیه 100 ماجرا این است که پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) رفته بود وارد مکه بشود قبل از فتح مکه، کفار مکه آمدند جلو گفتند نمی‏گذاریم بیایی نزدیک بود درگیر بشود که صلح شد، صلح حدیبیه، ظهر شد پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) با مردم جماعت خواند رهبر دشمنان یعنی رهبر کفار، مشرکین گفتند عجب برنامه خوبی است، ظهر که می‏روند نماز دفعه بعد که می‏روند سر نماز همه را به رگبار می‏بندیم در حال سجده آیه نازل شد پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) این رقمی نماز نخوان درست است که مسافری است و شکسته نمازش دو رکعتی است اما بگو اللّه اکبر از این 200 تا مسلمان 100 تا اقتدا کنند، 100 تا تفنگ بدست باشند، محافظ رکوع، سجود، بحول الله، رکعت دوم آقایانی که به تو اقتدا کردند قصد فرادی کنند دیگر انگار توی جماعت نیستند برای خودشان تند، تند بخوانند رکوع، سجود، سلام بدهند فوری بروند تفنگ را بگیرند آقایانی که تفنگ دستشان است به رکعت دوم به رکوع رکعت دوم برسند از آیه چی می‏فهمیم؟ از این آیه می‏فهمیم که نماز باید تقسیم بشود، رکعت اول صد نفر، رکعت دوم… یعنی رکعت اول نماز اول را حاج آقا بیاید بخواند، رکعت دوم را بین دو نماز فوری برود در مغازه تا پسرش بیاید نه اینکه جوانه در مغازه باشد، پیره بیاید مسجد. دختره توی خانه باشد حاج خانم هر شب مسجده، یک شب حاج خانم، یک شب دختر در یک نماز دو رکعتی رکعت اول 100 نفر، رکعت دوم 100 نفر دیگر.
 دلسوزی نسبت به جوان در مدرسه و جامعه‏
 من از این آیه اینطور استفاده می‏کنم که باید جاهایی که روحانی دارند هر روز خیلی، وزارتخانه‏ها، اداره‏ها، پادگانها یک جایی هم اصلاً روحانی ندارند، اینها باید باهم چیز کنند بده و بستان کنند. شنبه و چهارشنبه من می‏روم مدرسه بغل خلاص این کار باید بشود وگرنه این غلط است 800 تا جوان بی پیش‏نماز، 32 تا پیرمرد هر شب پیش‏نماز این عدالت نیست، سوز نسبت به انحرافات، سوز نسبت به مردم، محرومین، خانواده، یتیم.) وقتم تمام شد، ریشه خدمت‏رسانی به مردم این است که آدم دلش بسوزد، تعهد داشته باشد، غصه بخورد، غصه بخورد.
 خدایا تو را به حق محمّد (صلّی اللّه علیه و آله) و آل محمّد (صلّی اللّه علیه و آله) ایمانی را که همراه با سوز… خدا به موسی (علیه السلام) می‏گوید موسی (علیه السلام) می‏دانی چرا تو را پیغمبرت کردم؟ می‏گوید نه. می‏گوید در تو یک سوزی بود که در دیگران نبود. همینکه می‏بینی یکی از این دانشجوها کفشش کهنه است، اصلاً غصه بخورد نگوید به ما چه؟ ما که مسئول کفش دانشجوها نیستیم یک مشکل که دید غصه بخورد.
خدایا! تو را به حق محمّد (صلّی اللّه علیه و آله) و آل محمّد (صلّی اللّه علیه و آله) ایمانی همراه با سوز و شور نصیب ما بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته»

Comments (0)
Add Comment