2- روابط مکتبی، مقدم بر روابط خانوادگی
3- خطر شرک، تحریف قرآن و ترک ولایت
4- ازدواج فرزندان، با اقدام والدین
5- روابط پیش از ازدواج، خطری برای پس از ازدواج
6- خودداری از حرام، زمینهی لذّت حلال
7- توجه قرآن به ازدواج و نیاز جنسی
8- فرزندان، نعمتهای الهی به والدین
موضوع: حقوق متقابل همسران در خانواده(2)
تاریخ پخش: 07/06/90
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
رمضان نود، موضوع بحثمان در دههی سوم حقوق بود، و چون اخیراً یک کار حقوقی در قرآن شده است، از روی تفسیر دو هزار و هفتصد پیام حقوقی از قرآن درآوردیم. غیر از روایات و نهجالبلاغه که شاید دهها هزار شود، یکی از حقوق، حقوق خانواده است. داریم حقوق خانواده را میگوییم. چند جلسه صحبت کردیم. شاید چند جلسه دیگر هم باشد. پس موضوع ما رمضان نود حقوق خانواده.
1- تعاون و همکاری در امور خانواده
یکی اینکه در خانواده همه باید کمک هم کنند، حضرت ابراهیم وقتی خواست کعبه را بسازد، با اسماعیل با هم کمک کردند. خدا هم به هردو میگوید: «طَهِّرا» (بقره/125) پدر و پسر باهم. باهم کارها را انجام بدهیم. در روایات داریم خوشا به حال مردی که پسرش شاگردش باشد. یک اصطلاحی هم هست میگویند: «ولد العالم نصف العالم» یعنی بچهی عالم نصف عالم است. مثل بچههای راننده یک مقداری با رانندگی آشنا هستند. انسان اگر شغل پدرش شغل شریفی است، شغل پدر را بگیرد، یک امکاناتی دارد مثلاً بچه آخوند وقتی آخوند شود، خیلی جلو است. چون خیلی از کتابها را میشناسد. اصطلاحها را میداند. با خیلی از چیزها آشنا است.
همکاری پدر و پسر و مادر و دختر در خانه یک ارزش است. پیغمبر فرمود: «رَحِمَ اللَّهُ وَالِداً أَعَانَ وَلَدَهُ عَلَى الْبِرِّ» (بحارالانوار/ج71/ص77) خدا رحمت کند پدری که کمک پسرش در تحصیل کند، تجربهای که دارد، مادر تجربهاش را به یک نسلی منتقل کند. در کاشان ما زمان قدیم اینطور بود که مادرها لااقل قالیبافی را به دخترها یاد میدادند. دختر یک هنری هم داشت و تحصیل میکرد و کارمند هم میشد یک شغل بازویی داشت. این هنرها را به همدیگر منتقل کنیم.
2- روابط مکتبی، مقدم بر روابط خانوادگی
مسألهی دیگر روابط فامیلی مهمتر است یا روابط مکتبی؟ قرآن یک آیه دارد، میگوید که… «أَب» یعنی چه؟ «ابن» یعنی چه؟ «اخوان» یعنی چه؟ «اخوه»، «ازواج» هم یعنی همسر. میگوید: به مردم بگو: اگر «آباءَکُمْ» پدرهایتان، «أَبْناءَکُمْ» پسرهایتان، «إِخْوانَکُمْ» برادرهایتان، «أَزْواجُکُمْ» همسرهایتان، «عَشیرَتُکُمْ» فامیلتان، «أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها» ثروتتان، «تِجارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها» تجارتی که میترسید، «وَ مَساکِن» خانه و باغ و مزرعهتان، اگر پدرها، پسرها، برادرها، همسرها، فامیلها، ثروتها، تجارت، خانه و مسکن و مزرعه، اگر اینها را بیشتر از خدا و رسول دوست دارید، «فَتَرَبَّصُوا» (توبه/24) منتظر قهر خدا باشید.
یعنی اگر بین غریزه و وظیفه تضاد شد، باید وظیفه را غالب کنیم. آدم به طور غریزی بچهاش را دوست دارد، ولی گاهی باید بچهاش را جبهه بفرستد. به طور غریزی صبح آدم خوابش میگیرد ولی وظیفه میگوید: بلند شو نماز بخوان. غریزه میخواهد بیحجاب باشد. ولی وظیفه میگوید این بیحجابی آفاتی دارد. شما خودت را برای چه حراج کردی؟ دختر خانم، کسی حق دارد به تو نگاه کند که تمام خرج تو را بدهد. خانه، ماشین، تلفن، آب، گاز، برق، اگر کسی همهی زندگیات را تأمین کرد، حق دارد به تو نگاه کند. مفت که نیستی خودت را حراج کردی، آرایش میکنی میروی میگویی: جوانها مفت مرا ببینید. دخترهای بیحجاب خودشان را کم حساب میکنند. تو ارزش داری. آدمی که ارزش دارد خودش را حراج نمیکند. به پسرها گفته نگاه نکن. خوب دوست دارم. خوب دوستش داری میگوید: نگاه نکن تا به تو فشار بیاید مجبور شوی زودتر داماد شوی. اما اگر پسر چشمچران بود ارضا میشود. دختر هم خودش را ول کرد، ازدواج اینها عقب میافتد. یکی از دلایلی که ازدواج عقب میافتد در خیابان و کوچه با رابطه، با گفتگو، با لبخند، با بستنی، با سینما، با فیلم، با اینترنت، با ماهواره، خودشان را ارضا میکنند، آنوقت ازدواج عقب میافتد. میگوید: حالا دیر نمیشود. خانم سی سال، آقا چهل و دو سال! به! روابط مکتبی بر روابط خانوادگی باید غالب باشد. این هم یک درس…
پیغمبر داشت میرفت، یک بچه گفت: یا رسول الله من تو را دوست دارم. پیغمبر فرمود: آقازاده من را بیشتر دوست داری یا خدا را؟ گفت: تو را هم که دوست دارم به خاطر خدا دوستت دارم. گاهی وقتها هم یک کسی به کسی رأی میدهد به خاطر اینکه فکر کرده او در خط قرآن است.
3- خطر شرک، تحریف قرآن و ترک ولایت
خدا به پیغمبر میگوید: با هیچکس رودروایسی ندارم. سر سوزن از مرز خدا رد شوی، شاهرگ تو را میزنم. اوه اوه اوه! اوه اوه اوه! یکجا خدا به پیغمبر اولتیماتوم میدهد، میگوید: قطعه قطعهات میکنم. یکجا راجع به توحید، یکجا راجع به وحی، یکجا راجع به ولایت، دوست دارم این سه آیه را حفظ کنید.
راجع به توحید میگوید: «لَئِنْ أَشْرَکْتَ» (زمر/65) اگر مشرک شوی، «لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ» عملت حبط میشود. تمام خدماتی که کردی نابود میشود. «أَشْرَکْتَ» اگر مشرک شوی، ما با شرک با هیچکس کنار نمیآییم. اگر از خدا سراغ غیر خدا رفتی، عملت نابود میشود. مگر میشود عمل نابود شود؟ بله! خیلیها خیلی زحمت میکشند. قرآن میگوید: «عَامِلَهٌ» یعنی خیلی کار کرد، عمل کرد، «نَّاصِبَهٌ» (غاشیه/3) «نَصَب» با «صاد» یعنی جان کند. زحمت کشید، جان کند اما «تَصْلىَ نَارًا حَامِیَهً» (غاشیه/4) «نار» را شما معنا کنید. «حامیه» کار کرد و جان کند، اما به جهنم میرود. بد عاقبت میشود. ساختمان روی نقشه نمیسازد، پول گچ و سیمان میدهد، اما شهرداری میآید بولدیزر میاندازد و خراب میکند. میگوید: بابا پول دادم. میگوید: پول دادی روی نقشه نیست. مهندس ناظر تأیید نکرده است. «عَامِلَهٌ» سیمان دادم، آهن دادم، دویدم، «نَّاصِبَهٌ» عرق من درآمد. میگوید: «تَصْلىَ نَارًا حَامِیَهً»
یکی راجع به وحی است، میگوید: «وَ لَوْ» یعنی اگر «تَقَوَّلَ عَلَیْنا» اگر به ما ببندد، «بَعْضَ الْأَقاویلِ» (حاقه/44) اگر یک چیزی را که جزء قرآن نیست، دروغکی پیغمبر بگوید: این از قرآن است، «لَقَطَعْنَا» قطع میکنیم، «مِنْهُ الْوَتِینَ» (حاقه/46) وتین یعنی رگ گردن. رگ گردنش را میزنیم. شاهرگش را میزنم. اگر یک حرف بیجا بگوید، شاهرگش را میزنم.
راجع به ولایت هم در غدیر خم فرمود: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ» اگر علیبن ابی طالب را در غدیر خم معرفی نکنی، «فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» (مائده/67) رسالت خدا را انجام ندادی. اینها اولتیماتمها است. خدا با پیغمبر هم شوخی ندارد. با ما که دیگر هیچ! از مرز توحید خارج شوی، عملت حبط میشود. چیزی که در قرآن نیست، به قرآن ببندی رگ گردنت را میزنم. برای بعد از خودت علیبن ابی طالب را معرفی نکنی، زحمات بیست و سه ساله پوچ! اینها اولتیماتوم است. خدا اولتیماتوم میدهد.
اگر مقام معظم رهبری یک روز عمداً نماز صبح نخواند. بگوید: من امروز نماز صبح نمیخوانم. نه رهبر نیست، قاضی هم نمیتواند باشد، امام جمعه هم نمیتواند باشد، پیشنماز یک مسجد کوچک هم حق ندارد باشد. یک واجبی را ترک کرد. نمیشود گفت: حالا یکی است، بابا یک سوزن به توپ بزنی بازی لغو شد. نه یک سوزن یک گوشه زدیم، بابا! یک سوزن یک گوشه زدی بازی لغو شد.
4- ازدواج فرزندان، با اقدام والدین
حقوق خانواده، غریزهی جنسی یک غریزهی جدی جدی جدی است. این پدر و مادرهایی که میگویند: اینها هنوز بچه هستند، دهانشان بوی شیر میدهد، خودشان را به خواب میزنند. بچهها از ده سالگی خیلی از چیزها را میفهمند. خیلی چیزها را میفهمند. یک بچهی کوچولو بود قرآن هم حفظ بود، شش سالش بود. ما نشسته بودیم دورش و نگاهش میکردیم. یکی گفت: کی داماد میشوی؟ به یک بچهی شش ساله. گفتم: بابا بچهی شش ساله که دامادی نمیفهمد. چه سؤالی است که میکنی؟ تا گفتم: دامادی نمیفهمد، این بچهای که حافظ قرآن بود گفت: «فَفَهَّمْناها سُلَیْمان» (انبیاء/79) چرا میفهمم. (خنده حضار) آیهی قرآن است. «فَفَهَّمْناها سُلَیْمان» چرا میفهمم. شما بگو وقتش نیست. نگو نمیفهمی. میفهمم! بله، ما گاهی وقتها فکر میکنیم یک کسی نمیفهمد، نه میفهمند.
یکی از مراجع بزرگ حدود 80، 90 سالش بود. عیدها که شلوغ میشد خانهاش، یک نفر بود که میآمد و میگفت: خدا دیشب یک بچه به ما داده، یک صد تومانی هم رسم آقا بود، حالا زمان قدیم صد تومان به این آقایی که بچهدار شده میداد. خوب در سال چند بار خانهی آن مرجع شلوغ میشود. نیمه شعبان، سیزده رجب، تولد حضرت امیر، عید مبعث، عید فطر، عید نوروز، عید قربان، یک سال در شلوغی نزدیک ظهر که خیلی خانه آقا شلوغ بود، از لای جمعیت رفت و گفت: آقا دیشب خدا یک بچه به ما داده، بعد به دوستانش گفت: دیدید گفتم: آقا نمیفهمد. گفتند: والله میفهمد! بالاخره صد تومانی هشتم را که گرفت، آقا گفت: ضمناً قدر خانمت را داشته باش، یک سال است هشت بار برایت زاییده است. (خنده حضار) دیدی گفتم میفهمد. دیدی گفتم میفهمد. نگویید: بچهها نمیفهمند. بچهها میفهمند.
مسألهی غریزهی جنسی خیلی جدی است و خیلی هم باید عجله کرد. دو تا راه حلال هم بیشتر ندارد. یعنی سه راه حلال دارد، یا ازدواج دائم، یا ازدواج موقت یا آدم در خواب ببیند مثلاً… بله آن هم حلال است. چون خواب… غیر از این باقی راههای دیگر حرام است. همه راهش حرام است. با شعر باشد، با موسیقی باشد، با آهنگ باشد، با عکس باشد، با هرچیزی «فَمَنِ ابْتَغى» (مؤمنون/7) قرآن میگوید: «فَمَنِ» یعنی هرکس، هرچه روی تخته مینویسم قرآن است. «فَمَنِ ابْتَغى» یعنی برود سراغ «فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ»، «وَراءَ ذلِکَ» یعنی غیر آن دو موردی که گفتم، غیر از دو مورد هرکس سراغ کار دیگری برود، «فَأُولئِکَ» همانها، «فَأُولئِکَ هُمُ العادُون» «العادُون» یعنی متجاوز هستند. سه راه حلال هست، ازدواج دائم، ازدواج موقت، در رویا خواب ببیند. اما غیر از این سه راه هرطور دیگر ارضاء شود، حرام است. خود ارضایی، ضررهای زیادی دارد. کتابهای زیادی هم نوشته شده، مجلههای زیادی نوشته شده، منتهی تلویزیونی نیست. من فقط یک کد میدهم. ضررهای جسمی دارد. در رنگ انسان، در اعصاب انسان، در سیاه شدن دور چشم انسان، در کماشتهایی انسان، در زود عصبانی شدن انسان. ضررهای جسمی دارد.
ضررهای روحی دارد. افسرده، بیقرار مثل کبوتری که نمیداند در کدام پشت بام بنشیند. امروز او را دید، برویم ببینیم چه کسی است. فردا او را دید، برویم آنجا، اصلاً همینطور بیقرار است. بی قرار است. بیقراری، افسردگی،
ضرر علمی دارد، افت تحصیلی، من سراغ دارم کسی را که هرسال شاگرد اول میشد در استان. این علاقمند به یک دختری شد و یک رابطهای و علاقهای و تلفن و اس ام اس و فلان و این حرفها، بالاخره همان آقایی که هر سال در استان شاگرد اول میشد، ضربه فنی شد و نزد من آمد و شروع به گریه کرد. گفت: به هر حال من علاقمند به یک دختری شدم، او هم به… هرچه به کتاب نگاه میکردم نمیفهمیدم. افت تحصیلی دارد.
5- روابط پیش از ازدواج، خطری برای پس از ازدواج
روابط قبل از ازدواج ضرر اجتماعی دارد، خانواده سست میشود. چون اگر کسی اهل این کار باشد، چه دخترش، چه پسرش فاسد شود یک جای دیگر برود، یک طور دیگر باشد، اینها وقتی هم ازدواج کردند، نه اینکه خودشان این کاره بودند، میگوید: دیر آمد، لابد فلان جا رفت. این زود آمد، این به یکی تلفن کرد حتماً خاطره دارد دیگر. چون سابقه دارد. یعنی الآن به خانوادهی من بگویند: قرائتی دیر آمده، هیچوقت نمیگوید: اِ…. قرائتی دیر آمد. لابد رفته دنبال شراب. لابد رفته برقصد. یعنی او در ذهنش شراب و رقص نمیآید. اما اگر پسری، جاهایی رفت و آمد کرد قبل از ازدواج، دختر هم یک خرده ول بود، اینها بعد از ازدواج هم، چون خودشان یک طور دیگر بودند، این ذهنهایشان هنوز آنجا هست.
قرآن یک آیه دارد میگوید: من میدانم تو یادش میکنی. «سَتَذْکُرُونَهُنَّ» (بقره/235) حالا آیهاش را حفظ نیستم. یعنی مردها باز هم یاد آن زن میکنید. «سَتَذْکُرُونَهُنَّ» و لذا قرآن میگوید: اگر هم زنی طلاق گرفت باز هوس شوهر کرد، «وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِن» (بقره/228) شوهر اولی باز بهتر است. چون بالاخره دیگر تجربهی جدید نمیخواهد. مراسم جدید نمیخواهد. یک راه طی شده است، میدانید کجاها با هم اختلاف دارید. حالا با یک کسی ازدواج کنید تازه روز از نو و روزی از نو، نمیدانی این چه کسی است. به هر حال آدم یک جایی را که، یک جادهای را که مثلاً معروف است و چند بار رفته، ممکن است بگویند: این جاده نزدیکتر است، بهتر است، ولی خودشان هنوز نرفتند نمیدانند چه میشود. و لذا قرآن یک آیه دارد میگوید: حتی زنان طلاق داده شده، «وَ بُعُولَتُهُنَّ»، «بعل» یعنی شوهر. «وَ بُعُولَتُهُنَّ» شوهرانشان، «أَحَقُّ بِرَدِّهِن» بهتر است. با واسطه، بیواسطه سراغ شوهر اول بروند. شوهرهای دوم هم معلوم نیست که…
خدا دکتر بهشتی را رحمت کند. میگفت: در زمین دنبال فرشته نگردید. اگر شوهر اولت یک عیبی داشت، شوهر دوم هم یک عیبی خواهد داشت. اصلاً اگر گیر نمیداشت تا الآن منتظر تو نبود. به یک کسی گفتند: شما سرکه هفت ساله داری؟ گفت: یک لیوانش را بده. گفت: اگر میخواستم به تو و امثال تو بدهم که هفت سال نمیماند. (خنده حضار) همین که سرکه هفت ساله است پیداست به کسی ندادم. بالاخره این روابط ضررهای اجتماعی دارد، سست شدن بنیاد خانواده، چون عرض کردم خانوادهها وقتی آلوده شدند، بعد از ازدواج هم یاد آن آلودگیها میافتند و به هم اعتماد ندارند. بیاعتماد میشوند.
اصولاً وقتی شهوت لجام گسیخته میشود، ببینید شهوت مثل کپسول گاز میماند، اگر از طریق شیلنگ خودش وارد چراغ گاز شد، همه چیز سالم است. اما اگر این کپسول ترکید، انفجار است. شهوت اگر از طریق طبیعی شد، حلال است. اگر شهوت غیر طبیعی شد، همه چیز خانواده را به هم میزند. اعصاب را به هم میزند، ضرر علمی، ضرر امراض مقاربتی، امراض روانی، آمار طلاق و غیره. این را هم به شما بگویم، فکر نکنید من به نظرم رسید این را گفتم. الآن به ذهنم آمد در تلویزیون هم گفتم.
6- خودداری از حرام، زمینهی لذّت حلال
ما چند سال خارج رفتیم. هم اروپا دو بار رفتیم، کشورهای انگلیس، فرانسه، آلمان، هم آمریکا و هم کانادا. دو تا ماه رمضان. به آنها گفتم که فکر نکنید اگر اینجا بیحجابی است و یک خرده آزادی است این به نفع شما است. من یک سؤال میکنم. چون ماه رمضان بود سؤال من هم سؤال ماه رمضانی بود. گفتم: با هم بگویید. وجداناً، کار به دین نداریم. دین را کنار بگذارید. وجداناً بگویید، ناهار خوشمزهتر است یا افطار؟ به نظر شما چه گفتند؟ شما بگویید. همه گفتند: افطار. گفتم: میدانید چرا افطار خوشمزه است؟ چون چند ساعت خودت را نگه داشتی، افطار خوشمزه است. شهوت هم همینطور است. اگر انسان خودش را نسبت به حرام نگه دارد، همسرش برایش خوشمزه است. اما اگر همینطور راه میرود مغز بادام میخورد، پسته میخورد، تخمه میخورد، هرچه رسید میخورد، با او دست میدهد، او را میبوسد، با او بستنی میخورد. با او سینما میرود. این دیگر خانمش برایش خوشمزه نیست. چون با صد نفر دیگر هم بوده. این صد و یکمی است. اینطور نیست که اگر کسی آزاد باشد با هرکس تاب بخورد، و با هرکس هرجا بخواهد برود، زندگیاش خوشمزه شود. مادربزرگهای ما، مادربزرگهای ما که نود سالش است، وقتی پسرش را میبوسد انگار مُک میزند. یعنی سفت میبوسد. ولی آنجا نگاه میکنی، دختر و پسر همدیگر را میبینند و میبوسند، من دیدم انگار مثلاً کاهگل میبوسد. (خنده حضار) چون از بس بوسیده دیگر بوسیدن برایش مزه ندارد. آنهایی که لخت هستند، آزاد هستند. مزهی ازدواج را کم میکنند، لذتهایشان را تقسیم میکنند. «فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِک فَأُولئِکَ هُمُ العادُون»
قرآن به غیر راه ازدواج اسراف گفته است. هرچیزی اندازه دارد. پایین آمدن سن بلوغ، روابط وقتی عادی شد سن بلوغ پایین میآید و پایین آمدن سن بلوغ هم باز آسیب دارد. اصلاً به بچهها آسیب میخورد. زنی که به شوهرش اعتماد ندارد، شوهری که به زنش اعتماد ندارد، اینها که بیرون هستند یک کارهایی میکنند، یک دستهگلهایی آب میدهند. فیلمهایی میبینند، این پدر و مادرهایی که ماهواره در خانهشان میآورند، مواظب باشند. دروازههای غرب را به روی بچهشان باز میکنند، این بچه دیگر بچه خودشان نیست. بچهای است که معلوم نیست چه فیلمی او را برد. چه فیلمی او را برد. و بعضی از مراجع معروف هم میفرمایند که خرید ماهواره و بردن در خانه حرام است. میگویند: استفاده مفید میکنیم. حالا با استفاده مفید هم مفید نمیشود.
یک دختر و پسر با هم حرف میزدند و گل میدادند و غنچه میگرفتند. یکی گفت: آقا حرام است. گفت: ما خواهر و برادریم. گفتم: خوب اگر گفتی خواهر و برادر، خواهر و برادر میشوید؟ با تغییر عبارت که حقیقت عوض نمیشود. به هر حال در ازدواج آنچه مهم است این است که…
7- توجه قرآن به ازدواج و نیاز جنسی
گاهی وقتها خدا یک چیزی را اشاره میکند و میرود. مثلاً نماز به این مهمی را اصلاً نگفته چند رکعت، فقط در قرآن گفته: «وَ أَقیمُوا الصَّلاه» اما دو رکعت یا چهار رکعت، بلند بخوان یا یواش بخوان، در رکوع چقدر خم شو، سجده، اینها را نگفته. فقط گفته: «وَ أَقیمُوا الصَّلاه». «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتیقِ» (حج/29) طواف کنید، اما هفت بار طواف کن، کعبه سمت چپ تو باشد، یا سمت راستت باشد. اینها را نگفته است.
بسیاری از عبادات را خدا کد داده است. ولی در مسائل جنسی، در مسائل شهوت ریزش را گفته است. «وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِن» (نور/31) زینت را جز برای شوهرت، «الْخَبیثاتُ لِلْخَبیثین» (نور/26) خوب بس است دیگر یا نه؟ «وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبین»، دوباره گفته «وَ الْخَبیثُونَ لِلْخَبیثاتِ» آخر یکی است. اصرار دارد خدا هم از این طرف بگوید، هم بگوید: عدس پلو، هم بگوید: پلو عدس! این هی این طرف و آن طرف رفته وگرنه خوب همینکه بگوید: «الْخَبیثاتُ لِلْخَبیثین»، «وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبین» بس است دیگر. نه بس نیست. دوباره میگوید: «الْخَبیثاتُ لِلْخَبیثینَ وَ الْخَبیثُونَ لِلْخَبیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبات» (نور/26) این برای چه اینقدر این طرف و آن طرف گفته است؟ این میخواهد بگوید: حواست را جمع کن من تکرار میکنم… به امام گفتند: چرا اذان الله اکبرش تکرار میشود، فرمود: چون مردم غافل هستند، تکرار میکنند که… این تکرار و اصرار خداوند که این را تکرار کرده.
پایکوبی نکن. «وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِن» (نور/31) این لباس را بپوش که بشناسند «یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ» (احزاب/59) شناخته شوی، مورد تهاجم قرار نگیری. حدیث داریم اگر میخواهید راجع به ازدواج عمل کنید، «وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُم» (بقره/221) اگر عروس تو را به تعجب انداخت، گول نخور. اوه… چه شکلی! اوه… چه ماشینی! میگوید ممکن است، حتی میگوید: «وَ لَوْ أَعْجَبَکَ» یک آیه داریم در قرآن «وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُم» (بقره/221) یک آیه داریم «وَ لَوْ أَعْجَبَکَ» (احزاب/52) یعنی پیغمبر ممکن است به قدری زرق و برق بالا باشد، که تو پیغمبر هم تحت تأثیر قرار بگیری. در عین حال میگوید: مواظب ذاتش باش. جلوهی پول و پلو و ماشین، گول نخوری. دکتر است؟ فوق لیسانس است؟ مدیر کل است؟ مدیر عامل است؟ ممکن است همه اینها باشد، اما زندگی نکبت باشد. در قرآن داریم «وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُم» یک آیه داریم، «وَ لَوْ أَعْجَبَکَ» یعنی مقام و مدال و شکل و اینها اگر تو را تعجب انداخت، زود تصمیم نگیر. با دقت باش.
ناپاک برای ناپاک! «الزَّانی لا یَنْکِحُ إِلاَّ زانِیَه» (نور/3) مرد زناکار برود زن زناکار بگیرد. البته اینها مسائل فقهی هم دارد که باید به رساله مراجعه کرد.
در ازدواج ممکن است دختر اول آمادگی نداشته باشد. من از بعضی دخترها نامه دارم که آقای قرائتی ما چه خاکی به سرمان کنیم؟ این دختر اول، خواهر من راهبندان کرده است. پدر من هم میگوید: تا اولی ازدواج نکند، دومی نه! ما چه گناهی کردیم؟ بعضی چیزها نوبتی نیست. باید دید چه کسی عجله دارد؟ حالا زشت هم هست این را بگویم. بعضی جاهای دیگر هم نوبتی نیست. صف دستشویی نوبتی نیست. ممکن است کسی عجله دارد. یکی مسافر است، یکی در قطار است، یکی پرواز دارد. یک جاهایی نیاز، یکی تشنهتر است، یکی آسیبپذیرتر است. این خطرناک است. این را باید زودتر، اینکه اول اولی، دوم… این هم قرآن میگوید. قرآن میگوید: «إِحْدَى ابْنَتَیَّ هاتَیْن» (قصص/27) حضرت موسی به شعیب گفت که: من دو تا دختر دارم یکی از اینها را بگیر. نگفت: اول اولی، دوم دومی. این هم یک مسأله در مسائل خانوادگی.
مسألهی دیگر اینکه یک مرد نمیتواند دو تا خواهر را با هم عقد کند. «وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ الْأُخْتَیْن» (نساء/23) دو تا خواهر را نمیشود با هم، این معلوم است. نامادری را نمیشود ازدواج کرد. اینها معلوم است. «وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُم» (نساء/22)
عرض کنم به حضور جنابعالی که بعضی وقتها فکر میکنند ازدواج زن بیوه بد است. قرآن راجع به زن بیوه میگوید: «زوجناکها» (احزاب/37) پیغمبر زن بیوه داشت، زن غیر بیوه هم داشت. راجع به زن بیوه میگوید: «زوجناکها» خدا میگوید: من این خانم بیوه را برای تو عقد کردم. زن زید بود. یعنی اینطور نیست که اگر کسی بیوه باشد تحقیر شود.
8- فرزندان، نعمتهای الهی به والدین
مسأله دیگر از فقر نترسید، قرآن میفرماید: اگر کسی ازدواج نکند، یا جلوی فرزندار شدنش را بگیرد راهش باطل است. چطور؟ بعضیها هستند ازدواج میکنند میگویند: حالا یک چند سالی بی بچه باشیم. یا به دخترش سفارش میکند، بچهدار نشوی. بگذار راحت باشی. این مادر نمیفهمد که زن و شوهر به طور طبیعی بچه میخواهند، وقتی جلوی خودشان را میگیرند یک عوارضی دارد حالا هم من بلد نیستم، هم آنهایی را که میدانم نمیتوانم در تلویزیون بگویم. عوارض دارد، عوارض دارد. اگر کسی گریهاش گرفت، جلویش را بگیرد، این بیمار میشود. بگذار گریه کند. بچه سر کلاس میخندد. معلم میگوید: نخند! این بچه چنین میکند هِ… بدتر از بدتر (خنده حضار) این بدتر میشود. خندهاش گرفته بگذار بخندد. آقا در جلسهی روضهخوانی پایش درد گرفته میخواهد بیرون برود. آقا بنشین، به شما بودم بنشین. بابا نمیتوانم بنشینم. یک چیزی که فطری است، با فطرتها، مبارزه نکنید. نیاز به همسر فطری است با این مبارزه نکنید. حیا کن. چرا باید جوان به رفیقهایش بگوید: من زن میخواهم. چرا پدر و مادر اینقدر رفیق نیستند، که یکی نمیآید به بابا بگوید: باباجان، زنم بده.
قرآن میفرماید که: «بَنینَ» (نحل/72) یعنی اولاد به شما میدهیم. «وَ حَفَدَهً» نوه! بعد از «بَنینَ وَ حَفَدَهً» میگوید: «وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ» بعد میگوید: «أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ» (نحل/72) به نعمت خدا کفران میورزید. یعنی چه؟ یعنی اگر کسی جلوی بچهدار شدن را بگیرد، کفران نعمت است. نیاز هست، جلوی خودش را میگیرد، قرآن میگوید: شما نعمت خدا را کفران کردید. بیش از این نمیتوانم در تلویزیون بگویم. یکبار دیگر میخوانم. قرآن میگوید: خدا به شما «بَنینَ» داد. «بَنینَ» اِبن، اِبن یعنی خدا به شما اولاد داد. «وَ حَفَدَهً»، یعنی نوه داد. خدا به شما اولاد داد، نوه داد. بعد میگوید: «وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ» هم خود اینها طیب هستند، هم به خاطر اولاد و نوه، زندگی شما بهتر میشود. تمام آدمهای کرهی زمین تا آنجا که ما میدانیم بعد از ازدواج و بچهدار شدن و نوهدار شدن، وضعشان بهتر میشود. از خرجی نترس! بعد از اینکه میگوید: اولادت دادم، نوهات دادم، آخر آیه میگوید: «أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ» راه باطل میروی. از بچه جلوگیری میکنی؟ «وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ» نعمت خدا را کفران میکنی. اگر کسی جلوی بچهدار شدن را بگیرد، جلوی نوهدار شدن را بگیرد، به بچههایش بگوید: سعی کن بچهدار نشوید، قرص را بخور بچهدار نشوی. برو دکتر فلان راه را انجام بده که بچهدار نشوی. این مادرها و این پدرهایی که این رقم سفارش میکنند، نعمت خدا را کفران کردند.
البته خدایا من معذرت میخواهم، واقعاً شرمندهی خدا هستم. بعد از 32 سال ما باید اینها را بگوییم. بعد از 32 سال دیر شده است. به امید روزی که در همهی ایران، در همه مسجدها تفسیر 5 دقیقهای راه بیافتد، قرآن را باز کنیم. یک آیه را معنا کنیم. جلوی بچهدار شدن را نگیرید، کسی که جلوی بچهدار شدن را بگیرد، به سمت باطل گرایش پیدا کرده و نعمت خدا را کفران کرده است. این را مردم بفهمند. چون زنهای ما، مردهای ما هم مسجد میروند، هم نماز جمعه میروند، هم نماز عید میروند، و هم به بچهشان میگویند: بچهدار نشوی. یک 5 سال صبر کن. یعنی درست ضد قرآن عمل میکند، روضه هم میرود. سینه هم میزند. ما باید قدم به قدم با متن وحی آشنا شویم. قرآن و نهجالبلاغه و روایات.
خدایا چند تا دعا میکنم با توجه آمین بگویید. تو را به حق محمد و امیرالمؤمنین علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین، ازدواج را آسان کن. گیر و گورها و گرهها و آداب و رسوم و خرافات و اشرافیت و اسراف و تجملات و آن قید و بستهایی که به ازدواج گیر شده، و ازدواج یک غول شده، آن گرهها را خودت باز کن. به همهی امت اسلامی عزت و امنیت در اعلا درجه مرحمت بفرما. هرچه شب قدر برای خوبها اندازهگیری کردی و مقدّر کردی به ما هم مقدّر بفرما. نسل ما را تا آخر تاریخ از بهترین مؤمنین و مؤمنات قرار بده. به پیغمبرت گفتی: اگر مشرک شوی، نابود میشوی. ما را از شرک دور کن. گفتی حرف بیربط به دین وصل کنی نابود میشوی. رگ گردنت را میزنم. خدایا ما را از اینکه چیزی را وصل کنیم بگوییم: این از امام زمان است. مدیریت امام زمان، نمیدانم رضایت امام زمان، بازی درنیاورید. ما مراجعمان هم این حرفها را نمیزنند که بعضیها آروغ میزنند. آقا آمده معلوم نیست سرش کجاست، تهاش کجاست، میگوید: مدیریت من مدیریت امام زمان است. باسمه تعالی غلط کردی. امام خمینی نگفت مدیریت من مدیریت امام زمان است. این آقا میگوید: مدیریت من مدیریت امام زمان است. یک چیزی را که جزء دین نیست بند به دین نکنید. دنبال ولایت امیرالمؤمنین و آنهایی که بعد از امیرالمؤمنین، چهارده معصوم و مجتهد عادل فقیه، آنچه ما مأمور هستیم دنبالش برویم، به ما توفیق پذیرفتن این ولایت مرحمت بفرما. ما را از آنهایی که «عامِلَهٌ ناصِبَهٌ» (غاشیه/3) جان میکنند، اما روی فرم نیستند، به جهنم میروند، از آن گروه قرار نده.