1- نقش شهدا در گسترش تبلیغ دینی
2- جایگاه نماز در دین، جایگاه سر در بدن
3- اقامه نماز، رکن اساسی اسلام
4- جایگاه والا و بالای نماز در اسلام
5- سیمای دین اسلام در نماز
6- لزوم حفاظت از نماز در همه حال
7- نماز، اولین سؤال در قیامت
8- نماز، پرواز به سوی بینیاز
موضوع: جایگاه نماز در اسلام
تاریخ پخش: 17/06/87
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بینندگان پای تلویزیون، ششم رمضان بحث را میبینند که مصادف است با 17 شهریور. یاد شهدای 17 شهریور و همهی شهدای انقلاب اسلامی و همهی شهدای اسلام و تشیع و همهی شهدای تاریخ را گرامی میداریم. برای هدیه به روح شهدا باز هم یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار) ما هرچه داریم از این شهدا داریم. اسلام به شهادت خیلی عنایت دارد. مکه، که مرکز توحید است و الوهیت است، بند به نبوت است. نبوت بند به شهادت است. چطور؟ حدیث داریم اگر کسی مکه برود، مدینه نرود جفا کرده است. و اگر کسی مدینه برود و سر قبر حضرت حمزه، شهدای احد نرود جفا کرده است. یعنی الوهیت مکه، بند به نبوت مدینه است. نبوت بند به شهادت است. مکهی بی مدینه جفا است. مدینهی بی حمزه جفا است. حدیث داریم. این مسئلهی شهادت را باید گرامی بداریم.
1- نقش شهدا در گسترش تبلیغ دینی
یک وقتی حدود 35 سال پیش قبل از تولد خیلی از شما، سالها قبل از انقلاب آیت الله مشکینی سه تا نامه به من داد، یکی را گفت: ببر ملایر. چند روزی آنجا تبلیغ کن. بعد برو کنگاور. بعد هم کرمانشاه برو. سه تا نامه به سه تا از افراد مهم نوشت. نامه را بردم ملایر، به آن شخص مهم دادم. نامه را خواند، گفت: از کجا این نامه جعلی نباشد؟ اطمینان به نامه نکرد. گرچه حالا بعداً به طرق دیگر ما در مسجد جامع ملایر کلاس گذاشتیم ولی آن شخص به نامه شک کرد و اعتنا نکرد. بلند شدیم آمدیم کنگاور، پهلوی آن بزرگ، نامهی آیت الله مشکینی را دادیم. گفتیم: ما طلبه هستیم و آمدیم برای جوانهای کنگاور صحبت کنیم. گفت: دیروز مأمورین شاه آمدند اینجا افرادی را تحت تعقیب هستند گرفتند. میخواهند بگیرند. یک برنامههایی اینجا است در کنگاور خفقان است. اینجا اصلاً نمیشود کلاس گذاشت. بلند شدیم به کرمانشاه پهلوی آن شخص بزرگ آمدیم. گفت: دیروز، کپسول خانهی ما ترکیده، آشپزخانهی ما منفجر شده، اینجا هم نمیشود کلاس گذاشت. خلاصه سه تا نامه از آیت الله مشکینی، سه تا بزرگ… بزرگوار، سر سه تا بزرگوار آمدیم و رفتیم و نشد ما یک کلاسی برای نسل نو صحبت کنیم. این کلاسی که الآن شما میبینید در نوبت هستند برای شیفتهای بعد که بیایند مرتب هر نیم ساعتی یک گروه سیصد، چهارصد نفری بنشینند، این برای محسن قرائتی نیست. محسن قرائتی اگر هنر داشت باید آن زمان هم بتواند حرف بزند. در سایهی خون شهداست. شهدای 17 شهریور شاه را فراری دادند. امام را آوردند.
کتابهای مطهری ده هزار تا چاپ میشد مدتی طول میکشید تا فروش برود. اگر امروز کتابهای مطهری صد هزار تا چاپ میشود و فروش میرود این به خاطر… ما کسانی را داریم که پدرشان بسیار، بسیار شغل سادهای داشته است. یعنی سادهترین شغل حالا در تلویزیون نمیتوانم بگویم چه شغلی، دیگر شغلی از آن پایینتر نیست. پدرش یک چنین شغلی داشته است. انقلاب باعث شد که الآن مثلاً پسر ایشان به مقام بالایی میرسد. نماینده مجلس میشود. قاضی میشود. چه کسی می شود؟ چه کسی میشود؟ شهدا باعث شدند که مستضعفین بالا بیایند. به هر حال ما مدیون شهدا هستیم.
خدایا هرکس به خون شهدا خیانت میکند، اگر جاهل است آگاه، و اگر مرض و غرض دارد و خون شهدا را ضایع میکند، خدایا اگر قابل است هدایتش کن. اگر قابل نیست قلع و قمعش کن. خوب این برای 17 شهریور و اما بحث ما.
2- جایگاه نماز در دین، جایگاه سر در بدن
بحثی که در ذهنم هست بگویم راجع به یک حدیثی هست که رسول خدا (ص) (صلوات حضار) فرمود: «مَوضِعُ الصَّلاه مِنَ الدّین کَمَوضِعُ الرَّاس» نماز نسبت به دین مثل سر میماند. حالا جایگاه سر نسبت به بدن چیست، در این تشبیه یک نکاتی را میخواهم بگویم و بعد هم یک تشبیه دیگر.
بسم الله الرحمن الرحیم. بررسی یک تشبیه. تشبیه نماز به سر «مَوضِعُ الصَّلاه مِنَ الدّین کَمَوضِعُ الرَّاس» این چه میخواهد بگوید؟ جایگاه نماز، جایگاه سر است. من در این یادداشتها ده تا نکته را برایتان بخوانم. شاید شما هم به ذهنتان چیزهایی اضافه بیاید. یکی که بیشترین حواس پنجگانه در سر است. «باصره» چشم، «سامعه» گوش، «ذائقه» زبان، زبان و گوش و چشم و دیگر چیست؟ بویایی، شامه، چهار تا از این پنج تا فقط لامسهاش، لامسه در سر است ولی در دست هم هست. در بدن هم هست. یعنی بیشترین چیزها در سر جمع شده است. بیشترین کمالات در نماز هست. شما حساب کن در نماز همهی کمالات هست. ادب در نماز هست. وقتی آقا حرف میزند تو حرف نزن. یعنی ادب کن. انتخابات در نماز هست. این آقا را دوستش نداری برو پشت سر آقایی که دوستش داری نماز بخوان. اجباری نیست. انتخاب است. تواضع در نماز هست. یک وقت ممکن است مثلاً یک آدم هفتاد ساله به یک پیشنماز 40 ساله، 30 ساله اقتدا میکند. نمیگوید: حالا من سنم بیشتر است. تواضع هست. حضور در صحنه در نماز هست. «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاه» همه حاضر میشوند. سیاست در نماز هست. کسی عمری نماز بخواند، رهبرش، رهبری آسمانی نباشد، ولایت امیرالمومنین نداشته باشد نمازش قبول نمیشود. مسواک در نماز هست. اگر شما مسواک بزنی یک رکعت تو هفتاد برابر میشود. نشاط در نماز هست. اگر با آب سرد وضو بگیری و خشک نکنی هر یک رکعت آن سی برابر میشود. هرچه آب سرد روی پوست بدن باشد نشاطش بیشتر است. ارزشها در نماز هست. صف اول باید آدمهایی باشند که ارزش بیشتری داشته باشند در علم و تقوای بالاتری باشند، صف اول بیایند. اعتماد به یکدیگر در نماز هست. نمیداند رکعت سوم است یا چهارم است، اگر آقا گفت: بحول الله! تو هم عقب آقا بگو: بحول الله! یا اگر آقا شک کرد رفت بگوید: بحول الله، مردم گفتند: الحمدلله، یعنی آقا بنشین، اشتباه میکنی.آقا هم باید به پسنماز اعتماد کند. قیامت در نماز هست. «مالِکِ یَوْمِ الدِّین» (فاتحه/4) پیغمبر در نماز هست. «السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِی» اهل بیت پیغمبر در نماز هست. در تشهد شما صلوات میفرستی «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» توجه به خوبان تاریخ در نماز هست. «السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِین» انتخاب راه در نماز هست. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» (فاتحه/6) حقوق در نماز هست. دگمه و نخ غصبی باشد، حق مردم نماز باطل است. رابطه با خورشید در نماز هست. «لِدُلُوکِ الشَّمْس» (اسراء/78) برای شناخت ظهر. رابطه با ماه در نماز هست. برای نماز اول ماه، نماز عید فطر، نماز آخر ماه. رابطه با ستاره در نماز هست. برای شناخت قبله، در نماز استقلال است. رو به قبله باش. چون یهودیها اینطرف هستند. مسیحیها اینطرف. تو باید خطت جدا باشد. یعنی همینطور که سر بیشترین اعضا را دارد تمام کمالات تقریباً در نماز جمع است. این یک.
3- اقامه نماز، رکن اساسی اسلام
«وَ هیَ أَصْلُ الْإِسْلَام» (بحارالانوار/ج97/ص49) اصل اسلام نماز است. من نمیدانم چطور بعضی میگویند: ما مسلمان هستیم و نسبت به این اصل یا کاهل هستند. یا تارک هستند. یا غافل هستند. یا خوب نمیخوانند.خوب، حالا… عرض کنم به حضور شما که آنهایی که نماز میخوانند باید درست بخوانند. من هم چون الآن دیگر سی سال است در تلویزیون هستیم، تقریباً هر چند سالی یکبار این را میگویم. چون دائم نسلها عوض میشود. نماز 17، 18 کلمه بیشتر نیست. باقی کلمات نماز یا مستحب است، آدم میتواند نگوید. یا تکراری است. آن کلمات برجستهی نماز که تکراری نیست و واجب است 17 تا است. دو تا از این 17 تا هم همهی ایرانیها درست میگویند. یکی الله اکبر را درست میگویند، کسی را نداریم الله اکبر را غلط بگوید. البته ممکن است این «کاف» را بعضیها درست نگویند. بهترین کافها، کاف کاهو است. الله اک، نشود. اکبر! اک نه! اچ، نشود. اک نشود. مثل کاهو بهترین، کافها… یکی «الله اکبر» را همه درست میگویند، یکی «مالِکِ یَوْمِ الدِّین»را. پس از 17 تا دو تا کم میشود، میشود 15 تا. این 15 تا در 4 تا جدول حل میشود. یک آدم تحصیل کرده الآن الحمدلله مملکت ما دیگر تقریباً بیسوادیاش جمع میشود. تقریباً 10 درصد، 12 درصد بیسواد دیگر نداریم. 90 درصد آدمهایی که تحصیل کرده هستند در 4 جدول این را در یک دقیقه درست کنند. خلاص! یکی «الف و عین» «عین» را یک خرده را سفت بگویند. «رَبِّ الْعالَمین» «نَعْبُدُ» «السلام علیکَ» نگویند. «السلام عَلیکَ» با «عین» است. «السَّلَامُ علیکَ» «السَّلَامُ عَلَیْنَا» «إِیَّاکَ نَعْبُد» «نَعْبُد» تمام شد و رفت. چهار پنج تا «عین» را درست بگوید. تحصیل کرده چند ثانیه حفظ میکند. «نَعْبُد» «علیکَ» «عَلَیْنَا» «عَبْدُهُ وَ رَسُولُه» یکی «غَین» است. با «قاف» فرق میکند. «غین و قاف» فرق میکند. ببینید شما اینطور که ما میگوییم بیشتر «قاف» میگوییم به طور طبیعی که حرف میزنیم. قالی، قالی، غالی، قا… غا… (حاج آقا با بیان حرکت و غلظت و تغییر صوت انجام میدهند) قا… غا… قا… غا… «غَیْرِ الْمَغْضُوب» تمام شد و رفت. یکی «سین و صاد» است. «صمد»، «اللهم صل» (حاج آقا با بیان تلفظ سین و صاد توضیح میدهد) «اللهم صل» «صمد» «صراط» «صل» یکی هم (ح) جیمی هست و (ه) دو چشم. «الحمد» غلط است. «الحمد» گاهی آدم زمستان دستهایش یخ میکند چنین میکند: ها! ها! ها! ها! «الحمد» «کفواً احد» غلط است. «احد». «وحده» غلط است. «وحده» (ح) جیمی را سفت بگوییم. «الرَّحْمنِ الرَّحیم» غلط است. «الرَّحْمنِ الرَّحیم» خلاص! کاری ندارد. حالا، در هر خانهای یک کتاب اسرار نماز باشد. آشنایی با نماز، اسرار نماز. از نویسندگان زیاد ما کتاب داریم. الحمدلله! چند هزار کتاب «اسرار الصلاه» در این چهارده قرن نوشته شده است. مثلاً ما یک کتابی نوشتیم هزارها کتاب نماز همه را کدگذاری کردیم. البته، یک کتاب نماز در یک خانه باشد. نماز مثل سر می ماند.
4- جایگاه والا و بالای نماز در اسلام
دوم: سر در بهترین جایگاه است. ممکن است یک چیزی مثل گنج، طلا در آن باشد، اما این طلا را ممکن است زیر پایه بگذارند. سر هم همهی اعضا درونش است، یعنی بسیاری از اعضا در سر است. هم بالا است. در نماز گفتند: بالاترین نقطه را روی خاک بگذار. پیشانی! نگفتند: اینجا را به خاک بمال. نگفتند: پاشنهی پا را به خاک بمال. گفتند: بلندترین نقطه. زن که سر نماز میرود هرچه طلا دارد به خودش آویزان کند و مردی که طلا برایش حرام است، حتی انگشتر نامزدی سر نماز میرود، دربیاورد. چون نماز با حلقهی طلا حرام، گناه، باطل است. مردی که طلا برایش حرام است، ولی باید بهترین لباس و عطر را مصرف کند. زن، مرد یعنی نماز جایگاهش بالا است. هم اعضای زیادی دارد، یعنی هم همهی کمالات تقریباً در نماز است. هم جایگاه نماز بالا است. مثل سر که بالا است.
سوم: مرکز فرماندهی و حافظ بدن است. سر مرکز فرماندهی است و حافظ بدن. یعنی با چشم آدم میبیند که نیفتد. دست و پایش نشکند. همینطور که سر بدن را حفظ میکند، نماز هم باقی چیزها را حفظ میکند. یعنی الان این عمامهای که سر من است، من را حفظ میکند. هیچ وقت در خیابان نمیدوم. میگویم: آخوند است. زشت است روحانی بدود. هیچ وقت حاضر نیستم در خیابان تخمه بشکنم. ولو غیر از ماه رمضان! خود لباس، شما لباس سفید بپوشی، خودت روی زمین سیاه نمینشینی. خواسته باشی با کسی چرت و پرت بگویی، میگویی: ببین اینجا کنار مسجد است. اینجا مسجد است. جای دیگر برویم. آنطرف تر برویم. یعنی اصلاً سر در مسجد، کاشیکاریهای مسجد «انّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» (عنکبوت/45) میگوید: ببین اینجا مسجد است. آنطرفتر برویم. اینجا روضه است. اگر یک آیت الله نشسته باشد، حالا هرچه هم افراد بذلهگو و شوخی کن باشند میگویند: ببین! جلوی آقا شوخی نکن. آن اتاق برویم. یعنی خود نماز آدم را… حتی زمان شاه شهربانی زمان شاه هر سال اعلام میکرد که آمار فساد در ماه رمضان کمتر است. آمار فساد! چون تمام گناهان ما اگر دستهبندی کنیم، حالا تمام چه عرض کنم. بگوییم: اکثر! اکثر گناهان ما از دو تا ریشه آب میخورند. یا از شهوت است یا از غضب. چاقوکشیها، قتلها، نمیدانم سرقتها یک سری گناهان ریشهاش غضب است. یک سری گناهها هم ریشهاش شهوت است. و گرسنگی که آدم ماه رمضان میخورد، این دو تا ریشه را میخشکاند. یعنی کنترل میکند. وقتی غضب و شهوت پایین آمد، مفاسد هم کم میشود. وقتی به ریشهها آب نرسید، شاخهها هم پر و بالی ندارد. به همین خاطر گفتند: روزه سر است.
5- سیمای دین اسلام در نماز
سر سیمای بدن است. حدیث هم داریم «وَجْهُ دِینِکُمُ الصَّلَاهُ» (کافی/ج3/ص270) سیمای بدن، چه کسی خوشگل است؟ چه کسی زشت؟ کمرش را که نمی بینند. زانویش را که نمیبینند. صورتش را میبینند که این خوشگل است یا زشت؟ سیمای بدن صورت است. سیمای نماز، سیمای مسلمان هم نماز است. «وَجْهُ دِینِکُمُ الصَّلَاهُ» روایت داریم. صورت دین شما نماز است. مسلمان بینماز یعنی آدم بیصورت. دست و پا تابع سر هستند. چون مرکز فرماندهی است. امیرالمومنین به استاندار میگوید: «واعلم» حواست جمع باشد. بدان! «انَّ جمیعَ عَمَلِکَ َتبَعَ لِصَلاتک» {أَنَّ کُلَّ شَیْءٍ مِنْ عَمَلِکَ تَابِعٌ لِصَلَاتِک} (بحارالانوار/ج33/ص585) همهی اعمال تو تابع نمازت است.
نماز مثل سوزن است. همهی عبادات مثل نخ! اگر سوزن فرو رفت نخ هم فرو می رود. اگر سوزن ایستاد نخ هم میایستد. اگر نماز قبول شد، باقی کارها هم دنبال نماز قبول میشود. اگر نماز ایستاد، همه ی عبادتها هم… حالا یک کسی بگوید: آقا من همهی خوبیها را دارم. فقط نماز نمیخوانم. هیچی! خوبیهایش قبول نیست. این مثل را احتمالاً از من شنیده باشید. پلیس راه جلوی راننده را میگیرد میگوید: گواهینامهی رانندگی! شما هر گواهینامه را به او بدهید، قبول نیست. بگویی: من پزشک هستم. مجتهد هستم. نمیدانم وکیل هستم. وزیر هستم. سفیر هستم. هر گواهینامه ای داشته باشی، دکتر هم… هرگواهینامه ای داشته باشی، میگوید: ببخشید من کار به اینها ندارم.من آنچه میخواهم اجازه بدهم تو بگذری گواهینامهی رانندگی است. اگر گواهینامهی رانندگی داشتی تو را رد میکنم. وگرنه متوقفت میکند هر رقم مدرکی هم در جیبت باشد اعتنا ندارد. کسی راجع به نماز نمیشود بگوید: حالا ما عوض نماز نمیدانم کار دیگر میکنیم. ممکن است کار دیگر سختتر باشد، خدا قبول نمیکند. اگر من برای تلفن پول خرد میخواهم شما چک تراول و اسکناس چند هزاری هم بدهی من قبول نمیکنم. می گویم: آقا برای تلفن پول خرد میخواهم. برای گذشتن این پاکت به محلی که تو میخواهی پست بفرستد تمبر میخواهد. شما تمبر نمی خواهید، شما یک پاکت بردار به آن لحاف و کرسی قلاب کن. نمی برند! مخابرات چه کار به لحاف و کرسی دارد؟ مخابرات میگوید: اگر میخواهی من نامهی تو را به مقصد برسانم باید تمبر پشت آن باشد. گاهی دست آدم خون می شود. میگویم: یک باندی بیاور. چسبی بیاور من این را ببندم. شما دو تا پتو مخمل هم بیاوری من میگویم: پتو میخواهم چه کنم؟ بگو: آقا مثلاً چند ریال قیمتش است. این پتو چند هزار تومان قیمتش است؟ میگویم: آقا هرچه میخواهد قیمتش باشد. من فعلاً آنچه من میخواهم این است. آنچه ارتش میخواهد دست بگذاری اینجا. بگو: آقا من خیلی دوستت دارم. دستم را بالای سرت! از پادگان بیرونت میکند. اگر این سوییچ قفل را باز میکند، شما کلید دیگری بدهی قفل باز نمی شود. سوییچ خودش باید باشد. صد تا سوییچ بدهی این قفل باز نمی شود. قفل نجات ما نماز است. کسی فکر نکند به جای نماز کار دیگر بکند، کارش حل است. دست و پا تابع نماز هستند.
6- لزوم حفاظت از نماز در همه حال
خوب، از سر باید بیشترین حفاظت را کرد. از نماز هم باید حفاظت کرد. «یُحافِظُونَ» جالب این است که در قرآن حفاظت برای چند چیز آمده است. یکی برای شهوت، یکی برای نماز، «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون» (مؤمنون/5) یعنی شهوتشان را حفظ میکنند. «عَلى صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ» (معارج/34) «حافِظُون»، «یُحافِظُونَ» حفاظت از شهوت، حفاظت از نماز. هردو هم یک کلید دارد. دوای شهوت همسر است. خوب حالا یک چیزی را آدم خواسته باشد فرهنگ بشود باید مرتب این را تکرار کند. اگر یک کسی تشنهاش است. باید آب به او داد. شما بگو: آقا، حالا آقاجان تشنهات است.خوب صبر کن انشاالله لیسانست را بگیر بعد به تو آب میدهم. این پدر و مادر چه پدر و مادری است که میگویند: صبر کن لیسانس بگیر بعد آبت میدهم. همسر عطش انسان است. دختر و پسر برای ازدواج عطش دارند. دختر جان لیسانست را بگیر. لیسانست را بگیر یعنی چه؟ آب میخواهد. پسرجان لیسانست را بگیر. کسانی که میتوانند حالا یک کسی نمیتواند ما کار نداریم. «وَ الَّذین» چه میگوید؟ «لا یَجِدُونَ نِکاحا» (نور/33) قرآن هم گفته افرادی که امکان برایشان نیست، «فَلْیَسْتَعْفِف» (نساء/6) خوب او باید خودش را نگه دارد. اما آنکسی که پدرش اتاق بالا دارد، میتواند… حالا خانه دربست نباشد. خانهی دربست میخواهی چه کنی؟ مگر در یک اتاق نمیشود زندگی کرد؟ شاید 90 درصد مردم اول زندگیشان در یک اتاق زندگی کردند. یک تک اتاق که داری. خوب ازدواج کن. حالا وقتی میگویند: ازدواج کن معنایش این نیست که بعد از 9 ماه هم خانمت را زایشگاه بفرستی. بچهدار شدن باشد بعد. ولی ازدواج را، میتوان بین ازدواج و بچهدار شدن سالها جدایی بیفتد. ولی سعی کنیم گناه نکنیم. اگر پدر و مادری بتواند بچهاش را عروس کند و داماد کند وطفره برود، به امید اینکه لیسانس بگیرد، فوق لیسانس بگیرد، خانهاش تمام شود، نمیدانم چه بشود؟ چه بشود؟ اول دخترعمههایش عروس شوند. اول پسرخالههایش عروس شوند. این حرفهای چرند و پرند پایش به هیچجا بند نیست. بابا تشنهاش است. حالا صبر کن بگذار مردم آب بخورند بعد به شما آب میدهم. بابا! الآن تشنه اش است خوب به او آب بده. اگر یک دختر و پسری زمینهی ازدواج هست پدر و مادر این… چقدر آیه داریم در قرآن، کسانی که «یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّه» (اعراف/45) ازدواج سبیل الله است. ولذا کسانی که به جای ازدواج دنبال کارهای دیگر میروند قرآن میگوید: «یقطعون سبیل» «یقطعون سبیل» {یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّه} (بقره/27) یعنی اینها راه خدا را قیچی میکنند. بیراهه میروند. «یقطعون سبیل» میگوید. پس وقتی میگوید: راه «یقطعون سبیل» راه خدا را قطع میکنند، پیداست ازدواج سبیل الله است. و پدر و مادری که مانع شود، یا هر تشکیلاتی که مانع شود فامیل، برادر، خواهر، اصلاً برادر بزرگ نباید مانع شود. حالا یک کسی برادر بزرگ ازدواج نکرد. خوب همه برادرها باید در صف بایستند؟ خواهر بزرگ، نمیخواهد ازدواج کند. خواهرهای بعد چرا در صف بایستند؟ چه کسی گفته است؟ مبنای حرف چیست؟ اگر شما تشنه ات شد، میگویی: آقا صبر کن اول او آب بخورد بعد من، بعد…اگر او آب نخورد آنوقت شما بگویی: نه! پس من هم یک دوسالی صبر میکنم، بعداً که ایشان آب خورد ما آب میخوریم. اصلاً حرف بی منطق است. حرف غلط است. دو چیز آدم را حفظ میکند. یکی نماز، «تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» یکی ازدواج! ازدواج هم آدم را از فحشا و منکر باز میدارد. آنکس که میخواهد در ماهواره ببیند و عکسش را ببیند و cd و سکس و اینها را ببیند، خوب عروس کنارش هست. خودش را میبیند. چرا برود عکسش را از ماهواره ببیند؟ همسر حلال میبیند. چرا عکس حرام ببیند؟ اگر کسی وقت ازدواجش است و پدر و مادر میتوانند ازدواج دهند، به بهانهی اینکه جهازیهاش تمام شود، کامل شود. لیسانسش، مدرکش کامل شود. خانهاش کامل شود. اگر مرتب طفره برویم به این دلیلها حدیث داریم اگر دختر و پسر خلافی کردند، پدر و مادر هم در گناه شریک است. دین فقط به نماز و روزه نیست. به حج و عمره نیست. دین باید بچههایمان را نجات بدهیم. خیلی مهم است قرآن و اسلام نماز و همسر را کنار هم گذاشته است. چند جا در اسلام نماز و همسر با هم است. یک جا پیغمبرفرمود: من از دنیا چند تا چیز را دوست دارم. زن را دوست دارم. نماز هم دوست دارم. آخر پیغمبر زن و نماز را کنار هم میگذارد؟ یعنی چه؟ در قرآن میبینیم «عَلى صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ» (معارج/34) «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون»«یحافظون» «حافِظُون» یک تعبیر را هم برای شهوت آورده است. هم برای نماز. هردو را «حافِظُون و یُحافِظُونَ» هردو را پیغمبر میگوید: من دوست دارم. هردو «تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» هستند.
7- نماز، اولین سؤال در قیامت
خوب، مسئلهی دیگر سر جوابگو است. کسی که خلافکار است، اول سر باید حرف بزند. نماز هم «أَوَّلُ مَا یُسْأَلُ» (وسائلالشیعه/ج4/ص110) اول چیزی که روز قیامت سوال میکنند از نماز است. یعنی همینطور که مجرم را که گرفتند اول کاری که مجرم میکند باید زبانش به حرف دربیاید. همینطور که کله اولین پاسخگو است، در قیامت هم اول چیزی که سوال میکنند از نماز است.
در سقوط با سر حتماً هلاکت است. ممکن است آدم از دست و پا بیفتد نابود نشود. اما اگر کسی از مغز زمین بخورد، نابود میشود. سقوط نماز هم قطعاً جهنم در آن است.
دست و پای مصنوعی داریم اما کلهی مصنوعی نداریم. یعنی باقی اعضا را میشود جایگزین کرد، اما سر را نمیشود جایگزین کرد. اینها چیزهایی است که درباره این «مَوضِعُ الصَّلاه مِنَ الدّین کَمَوضِعُ الرَّاس» این را من لازم بود که خدمتتان بگویم. یک تشبیه دیگر هم هست که من خدمتتان بگویم. ما با پرواز شهر شما آمدیم. در هواپیما که نشستم، مقایسهای کردم بین نماز و هواپیما. حدود 30 تا نکته گیرم آمد. چون نماز یک پرواز است مثل هواپیما. یک مقایسهای بین اینها کردم.
1- هواپیما وقتی میپرد که بنزین مخصوص داشته باشد. این بنزینهای ماشین و موتور را در هواپیما نمیزنند. بنزین هواپیما بنزین مخصوص است. اصلاً قیر بریزی که هیچ بلند نمی شود. پروازی صورت میگیرد که بنزین مخصوص داشته باشد. این مسئله مهم است. نمازی پرواز میکند که با لقمهی حلال باشد. خیلیها روزه میگیرند ولی افطار با لقمهی حرام… یعنی سر این سفرهای که افطار میکند، بچهاش هم غذا میخورد، لقمهای که به بچهاش میدهد، خمس نداده است. و جالب این است که بعضی از اینهایی که خمس نمیدهند کلی هم گریه برای حضرت زهرا میکنند. که چرا حق فدک را غصب کردند؟ چرا فدک را ندادند؟ خوب چه فرقی بین ما و آنها میکند؟ آنها فدک را ندادند، خوب ما هم سهم امام را نمیدهیم. او برای مادر را خورد، ما هم برای بچهاش را میخوریم. ما گریه میکنیم که چرا او خورد؟ خوب تو هم که خوردی؟ با هم شریک هستید. با هم شریک هستید.
کسی پهلوی یک نفر آمد، گفت: آقا میشود پردهی کعبه را برید؟ گفت: نه! وقف است. حرام است. خوب که گفت: حرام است. گفت: آقا ببخشید حالا یا حلال است یا حرام؟ ما یک تیغ دستمان بود یک خردهاش را بریدیم. گفت: راست میگویی؟ ببینم! گفت: یک خردهاش را به من بده! (خنده حضار) گفت: اِ! تا حالا که میگفتی حرام است؟ گفت: حالا که حرام است با هم بخوریم. اول گفت: پردهی کعبه را نمیشود برید. ولی گفت: وقتی گفتم گفت: با هم بخوریم. اول میگوییم: حق زهرا را نمیشود خورد. بعد میگوییم: سهم امام را با هم بخوریم. چه فرقی میکند؟ وقتمان تمام شد؟ من سی تا مطلب دارم. دقیقاً تمام شد یا نه شوخی میکنید؟ 5 دقیقه من تند تند میگویم. 5 دقیقه میخواهم سی تا مطلب بگویم.
8- نماز، پرواز به سوی بینیاز
بسم الله الرحمن الرحیم، همراه من بدوید. پرواز با سوخت خاص است. نماز هم با غذای حلال است. 2- قبل از پرواز، باید حرکت کرد. هواپیما یک مرتبه بلند نمیشود. یک مقداری در این خیابان میرود. دور که گرفت، دور که گرفت پرواز میکند. نماز هم نمیشود گفت: احوال شما؟ گوجه هم گران شده است. همه چیزی گران شده. لپه گران، اوه اوه! الله اکبر! بسم الله الرحمن الرحیم. از لپه میخواهد پرواز کند. نمیشود. از گوجه میخواهد نمیشود. یک اذانی، اقامهای، یک خرده در باند حرکت کن، دور بگیر، بعد از آن.
3- پرواز از مکان خاصی است. از همه جا که نمیشود پرواز کرد. پیغمبر از پهلوی خانمش که نتوانست پرواز کند. از پهلوی خانم مسجد الحرام آمد، «مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى» (اسراء/1) یعنی از همه جا نمیشود پرواز کرد. در همه جا نمیشود نماز خواند.
قبل از پرواز اطلاعاتی لازم است. هم برای مردم، هم برای خلبان. قبل از نماز هم، هم باید ما احکام نماز را بلد باشیم، هم باید خلبان، یعنی پیشنماز. پرواز باید با فرودگاه مناسب باشد. پروازهای مهم در فرودگاههای کوچک نمیتواند بنشیند. این بچه حالا میخواهی نماز شب یادش بدهی؟ بگو: آقا جان! ببین نماز شب هم مثل نماز صبح است. یازده رکعت است. سحریات را خوردی چند دقیقه به اذان است. نمیصرفد که بخوابی. این چند دقیقه آقاجان نماز بخوان. ما در طول سال که سحرها خواب هستیم. حالا که سحری خوردیم ببین، یازده رکعت نماز بخوان 5 تا دورکعتی یک، یک رکعتی. «قُلْ هُوَ اللَّه» (اخلاص/1) هم نخواندی طوری نیست. یعنی فرودگاه کوچک راهواپیمای کوچک در آن بنشانید. به بچه نگویید: نماز شب چهل تا مومن، سیصد تا العفو، فرار میکند. اگر بچه سرما خورد لحاف کرسی رویش نیانداز خفه میشود. این هم یکی.
عرض کنم در پرواز هرچه اوج بگیرد زمین کوچکتر میشود. اگر پرواز رفت بالا، هرچه پرواز بالاتر برود زمین کوچکتر میشود. یک زمین یک هکتاری ده هزار متر، بالا می رود نگاه میکنی یک هکتار قد یک زمین صد متری شد. پرواز بالاتر میرود قد یک قالی میشود. بالاتر میرود، قد یک جعبه پرتقال. بالاتر میرود قد یک صابون. بالاتر میرود قد یک کبریت. بالاتر می رود قد یک آدامس. بالاتر میرود قد یک عدس. یعنی هرچه به آسمان نزدیک شود زمین پهلویش کوچکتر میشود. هرچه ما به خدا نزدیکتر شویم آمریکا پهلوی ما کوچکتر میشود. امام که میفرماید: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، چون کسی که به خدا نزدیک شد، آمریکا پهلویش… «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ» (بحارالانوار/ج64/ص315) کسی که خالق پهلویش بزرگ است، آمریکا پهلویش کوچک است.
پرواز جدا شدن از زمین است. نماز هم جدا شدن از مادیات است. در پرواز انسان از زمین جدا میشود، در نماز هم انسان باید از مادیات جدا شود. غفلت در همهجا بد است. ولی در آسمان غفلت بدتر است. یک آیه در قرآن داریم میگوید: اینها «وَ کَأَیِّنْ مِنْ آیَهٍ فِی السَّماواتِ» در آسمانها نشانههایی است که بشر از کنارش مرور میکند ولی در حال غفلت است. «وَ هُمْ عَنْها {مُعْرِضُونَ} غافلون» (یوسف/105) یا «مُعْرِضُونَ» نمی دانم کدامها است؟ میگوید: شما در آسمانها هم که پرواز میکنی غافل هستی؟ ولو در زمین هم غافل هستید اما شما با یک وسیله و امکاناتی در آسمانها پرواز میکنید. ولی باز هم غافل هستید؟ حالا ما بیرون نماز که غافل هستیم. درون نماز هم غافل هستیم. این دیگر در نماز غافل شدن خیلی بد است.
خوب، هواپیما که نشست یک مرتبه خلبان خاموش نمیکند. یک مدتی هم باز موتور روشن است بعدخاموش میکند. نماز هم که میخوانی نگو: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاته» بدو! بابا یک تعقیبی بخوان. یک مقدار موتورت روشن باشد. یعنی بعد از… این هم یکی.
برای شکافتن هوا و آب، هواپیما و قایق و کشتی، باید نوکش تیز باشد. اگر نوکش تیز باشد میتواند هوا و آب را بشکافد. شما اگر تمرکز داشته باشی میتوانی مادیات را بشکافی و جلو بروی. یعنی تا تمرکز نباشد، نمیتوانی اوج بگیری. این هم یکی. در فضایی که مه و غبار و دود است نمیشود پرواز کرد. مشکل است. در حالات کینه و بخل و فحش و لعنت نماز پروازی ندارد. در پرواز گرفتار موانع زمینی شویم. کوه و دشت و هرچه باشد سریعترین حرکت را انجام میدهیم. هرکس نمیتواند خلبان باشد. هرکسی هم نمیتواند امام جماعت باشد. اطراف خلبان مهندسین پرواز است. یعنی خلبان پهلوی مسافرها نمینشیند. یک کابین دارند اتاق جلو، دور و بر خلبان مهندسین پرواز و کمک خلبان است. صف اول هم که دور امام جماعت هستند باید آدمهای به درد بخور باشند. یعنی آدمهایی باشند که شبیه امام جماعت باشند. یعنی آن کنار خلبان آدمهای عادی نیستند. کمک خلبان و مهندس و اینها، پشت سر صف اول هم باید یک چنین آدمهایی باشند. همهی پروازها انگلیسی حرف میزنند. همهی آدمها هم باید با نماز عربی حرف بزنند.
خوب، پرواز، پرواز خوب این است که تأخیر نداشته باشد. نماز خوب هم این است که اول وقت خواند. پروازهایی که تأخیر دارد. گاهی سوار هواپیما میشوند ولی پرواز نیست. سوار هواپیما میشود پرواز نیست. امتحانی مثل اینهایی که میروند هواپیما را جارو میکنند، برمیگردند، یا مثلاً چراغ هواپیما را درست میکند، این سوار هواپیما شده ولی پرواز نکرده است. خیلیها در نماز هستند اما پرواز نمیکنند. بعضیها پرواز خیالی دارند. مثل اینهایی که پای کامپیوتر مینشینند، ستونهای خیال پرواز میکنند. بعضیها هم «مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ، إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ، اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیرِْ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ …» (فاتحه/4 -7) این مثل اینهاست که با کامپیوتر پرواز میکند. پروازهای خیالی. در دنیای خیال پرواز میکند. خوب، بعضی وقتها پرواز درست است، یک دزدی هواپیما را میدزدد. خیلیها هم نماز را با خدا شروع میکنند، اما شیطان میآید اینها را سر نماز حواسشان را پرت میکند. حواس پرتی در نماز مثل هواپیما ربایی است. خوب، اینها چیزهایی بود که راجع به دو تا تشبیه، یکی تشبیهی که در هواپیما بودم به ذهنم رسید که اینها را بگویم. ذوقیات البته، یکی هم این حدیث است. یک حدیث بود تشبیه نماز مثل سر است. یک تشبیه هم خودم کردم نماز و پرواز!
خدایا تو خودت میدانی نمازهای ما چقدر خاصیت دارد. خدایا تا حالا کوتاهیها، تقصیر و قصورهای ما را ببخش، از این به بعد نمازی که قرب ما در آن باشد. رضای تو در آن باشد. نجات ما در آن باشد. «تنهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» در آن باشد.آن نمازهای مقبول را نصیب ما بفرما. مزهی نماز را به همهی ما بچشان. اینها که کاهل و تارک هستند در این ماه رمضان توفیق توبه و تصمیم نماز جدی عطا کن. همسایههای مسجد اگر در خانه نماز بخوانند نمازشان کم خاصیت است. «لَا صَلَاهَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِی الْمَسْجِد» (مستدرک/ج3/ص356) ماه رمضان لا اقل مسجدها را پر کنید.