2- برادری و برابری در صفوف نماز مسجد
3- نقش مسجد در امور اجتماعی و دفاعی
4- حضور جوانان در هیأت امنای مساجد
5- بهرهگیری از روحانیون جوان در امور مسجد
6- همراه بردن فرزندان به مسجد
7- احترام به کودکان و نوجوانان در مساجد
موضوع: جایگاه مسجد در جامعه اسلامی(1)
تاریخ پخش: 20/01/88
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
این بحث اولین بحثی است که آغاز سال 88 پخش میشود. الحمدلله سی سال از انقلاب گذشت. و ما از همان روزهای اول انقلاب در خدمت شما بودیم. مثل همهی اینهایی که سی سال گذشت ریشهای مشکیشان سفید شد، ما هم در این سی سال خدا را شکر که از طرف ما همهی برنامهها حتی یک شب جمعه هم تعطیل نشده است، و این لطف الهی بوده است.
آغاز سال را با مقایسهی بین سالنهایی که در جامعه است با مسجد میخواهیم مقایسه کنیم. الآن سالنهای زیادی است، آمفی تئاتر هست. سالن کنفرانس هست. نمیدانم حسینیه و مسجد هست.سالن ورزش هست، بالاخره محل گردهمایی هست، محل هماندیشی هست، دیشب من یک مقایسه کردم همینطور چیزهایی که دیشب به ذهن من رسید را در یادداشتها جمع و جور کردم، دیدم سی تا فرق بین مسجد، مراکز دینی و باقی مراکز هست، که قدر خودمان را داشته باشیم.
بسم الله الرحمن الرحیم. موضوع: تفاوت مراکز اجتماع با مسجد.
1- اذان، ندای دعوت به سوی مسجد
1- اول اینکه شیوهی دعوت با سادهترین نحو انجام میشود. شیوهی دعوت مفت و ارزان، ابزار دعوت هم در حلقوم هرکسی هست. با سادهترین شیوه دعوت میشود. پیک نمیخواهد. پست سفارشی نمیخواهد. شما نمیدانید یک جلسههایی که درست میکنند، حالا ما در خیلی از این جلسهها رفتیم، شما هم گاهی شاید رفته باشید، حتماً رفتید. چه الم شنگهای هست برای اینکه 50 نفر را دعوت کنند.
2- مردم با علاقه میروند. جلسات دیگر در رودرواسی هست، اجبار است. ابلاغ است. اضافهکار است. مأموریت است. زور است. رودرواسی است. اما مسجد را مردم با علاقه میروند. من نمیدانم اگر کسی این بحث امروز را تابلو کند، سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات، یک کسی پای تلویزیون این را تابلو کند، قشنگ در مسجد بزند. اصلاً در مدرسهها برای نسل نو بزنیم. وقتی میگوییم: مسجد، شیوهی دعوت! با سادهترین نحو دعوت میشود. 2- مردم با علاقه میروند. اینکه با علاقه میروند در مقابل خیلی جلسهها، نه زور، نه اجبار، نه اضافهکار، نه مأموریت و نه و نه…
3- حضور پیوسته و دائمی است. جلسات دیگر دو سالانه، یک سالانه، شش ماهانه، ماهانه، ولی حضور در مسجد ظهر، شب، صبح.
4- ارزانترین اجتماع است. مردم جمع میشوند، 5 هزار نفر، 4 هزار نفر، 200 نفر، 50 نفر، 30 نفر هر مقداری که جمع میشوند هیچ خرجی ندارد، ارزانترین اجتماع!
5- سالمترین اجتماع، در جلسات دیگر غیبت میکنند، آبروریزی میکنند، جک میسازند، همدیگر را خراب میکنند. برای همدیگر طراحی میکنند، بازار هم جمع میشوند. در بازار که جمع میشوند، خوب خیلیها میآید که این میآید مال این را بگیرد، او میآید مال او را بگیرد. حالا خوبهایشان با حلال، بدهایشان از راه کمفروشی و احتکار و نمیدانم چه؟ در مسجد هیچکس نمیآید که مال کسی را بردارد. هیچکس نمیآید کلاه سر کسی بگذارد. سالمترین اجتماع!
6- کمترین گناه در مسجد میشود. شما سالنهای دیگر، مراکز دیگر ببینید چه گناهانی در آن میشود. اما در مسجد ذکر خدا میشود. چون خود نماز ذکر خداست. «وَ أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری» (طه/14)
7- تربیت در آن است. آیات الهی، روایات، اخلاق، موعظه، تفقد از غائبین در آن است. فلانی نیست. فلانی بیمار است. برایش یک حمد بخوانید. فلانی مسافرت است. دعایش کنید. فلانی چند وقت است مسجد نمیآید. چرا نمیآید؟ چه شده است؟ یک حاضر غایب اتوماتیک است.
8- توجه به ارزشها! در سالنهای دیگر توجه به ارزشها نیست. هرکس پول و سپرده پهلوی رئیس بانک دارد، چای پررنگ میخورد. هرکس زور دارد، در زورخانه یک ضربی برای او میزنند. هرکس مثلاً یک… ولی در مسجد کار به زور و پول نداریم. چه کسی ارزشش بیشتر است؟ هرکس بهتر است او پیشنماز است. صف اول هرکس کمال بیشتری دارد، برود در صف اول بایستد. توجه به ارزشها است.
2- برادری و برابری در صفوف نماز مسجد
9- رابطهی همهی مردم با پیشنماز یک شکل است. یعنی آن کسی که صف آخر است، وقتی در جماعت اقتدا میکند، صف آخری و صف وسطی و صف اولی رابطهشان با پیشنماز یک طور است. اینطور نیست که سلسله مراتب باشد.
10- تمام امتیازات در مسجد از بین میرود. چه کسی زن است و چه کسی مرد؟ البته متأسفانه بعضی از مسجدهای ما به این عمل نمیشود. بسیاری از مسجدها مردها را طبقهی اول راه میدهند، به زنها میگویند: بروید طبقهی بالا! و حال آنکه درد پا در زنها بیشتر از مردها است. جوانهایشان هم گاهی حامله هستند که پله برایشان مشکل است. متوسطهای آنها هم گاهی بچه دارند که با بچه که میخواهند طبقهی بالا بروند مشکلتر است. بعضی مسجدهای ایران مثل ارث تقسیم شده است. یعنی به مردها دو برابر مسجد دادند و یک سوم را به زن دادند. فکر میکنند اینجا ارث پدر است. در ارث 30 تومان را 20 تومانش را به مردها میدهند، ده تومانش را به دخترها! آن هم نه به خاطر اینکه دختر عقب است. چون دختر خرجی ندارد. به دختر میگویند: ده تومانت را پنهان کن، بیا با پسر ازدواج کن، از آن 20 تومانی که پسر دارد ده تومان هُش کش، ده تومان هم یواشکی داری. یعنی آنجا هم که ده تومان به دخترها میدهند، سهم دختر کم نیست. ده تومان پسانداز است. خرج دختر با آن پسر است که با او ازدواج میکند. ولی در مسجد نباید اینطور باشد که همیشه سهم مردها بیشتر بشود.
من یکبار رفتم یک جایی سخنرانی کنم، مصلای یکی از استانها، وقتی رفتم آن بلندی نگاه کردم دیدم هرچه قالی است زیر پای مردها است. زنها روی موکت نشستهاند. گفتم که من به جای سخنرانی میخواهم یک تقاضا کنم، همه بلند شوید. یک دقیقه همه بلند شوید. گفتند: چشم! بلند شدند. گفتم: یک ده تا از این قالیها را سمت زنها بفرستید. قالیها را سمت زنها فرستادند. گفتم: این بود عدالت اجتماعی! والسلام علیکم و رحمه الله.ما مردها را روی قالی مینشانیم. زنها را روی موکت مینشانیم. ولی موضوع بحثمان هم عدالت است.
11- در مسجد کوچک و بزرگ فرقی ندارد. یک بچهی دو ساله نشسته باشد، او را بلند کنی، رئیس جمهور هم جای او نماز بخواند، نماز رئیس جمهور هم باطل است. آیت الله هم جای این بچه نماز بخواند، نماز این آیت الله هم باطل است. این مهم است. فقیر و غنی یکسان هستند. اینطور نیست که یک صف برای پولدارها و یک صف برای فقرا! مشهور یا گمنام، بچه یا بزرگ، زن و مرد.
12- جنب و جوش مسجد خود جوش است. مسجد موجی که برمیدارد از درون مردم است. یعنی از بیرون کسی فوت نمیکند. با پول و با زور و با تهدید و با سفارش نیست. آدم از جای شلوغ ناراحت است. مرز شلوغ است؟ اوخ! اوخ! خیلی دم مرز شلوغ است! حمام شلوغ است؟ نانوایی شلوغ است؟ از همهی مراکز شلوغی آدم نگران است، ولی از مسجد پر جمعیت انسان شاد میشود. تنها جایی است که از شلوغیاش انسان لذت میبرد.
13- در مسجد انسان با چند چیز آشنا میشود. انس با خدا پررنگ میشود. انس با عالِم، انس با قرآن، انس با تاریخ، انس با حدیث، این هم یا رایگان، یا با اَقَل قیمت، یا با اقل قیمت. خیلی جاها که هیچ پولی نیست. یک جاهایی هم که پول میدهند، یک حداقلی میدهند.
3- نقش مسجد در امور اجتماعی و دفاعی
14- بستری برای تصمیمات جمعی و خدمات اجتماعی و کمکرسانی. از مسجد چند هزار کامیون جنس جبهه رفت؟ چند هزار ماشین جبهه رفت؟ نیروی انسانی رفت. جنس رفت. یعنی برای خدمات اجتماعی از مسجد است. سالنهای دیگر این برکات را ندارد.
15- تمرین کار دسته جمعی در مسجد است. یعنی همه با هم ساکت هستند. وقتی که حرف میزنند همه با هم ذکر رکوع میگویند. به سجده همه با هم ذکر میگویند. بحول الله که شد، آقا حرف میزند، همه با هم ساکت هستند. با هم خم میشویم. با هم «سمع الله» با هم روی خاک میافتیم. جلو بیافتی، عقب بیافتی، نمازت گیر پیدا میکند. تمرین کار دسته جمعی است.
16- سریعترین کار، نماز 5 دقیقه بیشتر طول نمیکشد. با عمیقترین اثر! سریعترین کار با عمیقترین اثر! همیشه، همهجا، برای همه!
17- در مسجد، مناجات، عزاداری، گریهها، قرب به خدا، پیوند با اهل بیت، پیوند با تاریخ مظلومین، گریه که خود گریه درمان بسیاری از دردها است. هم گریه درمان است. هم خنده. یعنی ما گریه درمانی داریم خنده درمانی هم داریم. بسیاری از بیماریهای روحی، با گریه تمام میشود. و بسیاری از حالات روحی با خنده. یعنی فرهنگ ما هم گریه دارد، هم خنده! «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکى» (نجم/43) قرآن است. هم میخنداند، هم میگریاند. بسیاری از ناراحتیها با خنده حل میشود. و بسیاری از ناراحتیها با یک مقداری گریه کردن آدم احساس آرامش میکند. حالا بقیهاش باشد برای جلسهی بعد چون یک جلسه تمام نخواهد شد. بین مسجد و مراکز دیگر فرق است.
عرض کنم که اولین خانهای که در زمین ساخته شد، مسجد بود. قرآن بخوانم. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. «إِنَّ أَوَّلَ بَیْت» (آلعمران/96) روی کرهی زمین اولین جایی که از زیر آبها بیرون آمد مکه بود. اولین جای زمین مکه است. یعنی معلوم میشود سابقهی مسجد از هر ساختمانی بیشتر است. پیغمبر ما حضرت محمد (ص) (صلوات حضار) اولین کاری که بعد از هجرت در مدینه کرد، ساختن مسجد بود. خیلی روایت داریم، برای فرش مسجد، نظافت مسجد، به خصوص شب جمعه، خوشبو کردن آن حداقل هفتهای یکبار، روایتهای زیادی داریم.
محل مسجد! محلهای مقدس برای مسجد انتخاب شود. مسجدی باشد که در دسترس باشد. هر دیوار مسجد درب آن به یک محله باز شود. مسجدهای قدیم اینطور بود. یک در از این طرف به اهل این کوچه، یک در از این طرف به این طرف. یعنی هرچه میتوانیم دسترسی مردم را به این مسجد فراهم کنیم. محل مسجد!
4- حضور جوانان در هیأت امنای مساجد
بچه و بزرگ باید با هم در مسجد شریک باشند. قرآن به ابراهیم صد ساله و به بچهی 13 ساله میگوید: با هم مسجد را تمیز کنید. «طَهَّرا» (بقره/125) «طَهَّرا» یعنی هردو با هم مسجد را تطهیر کنید. یکی ابراهیم بود صد سالش بود. یکی پسرش بود 13 سالش بود. یعنی در هیئت امنا باید بچهها هم باشند. من بارها گفتم، یکی از مشکلات مسجد ما این است که هیئت امنای آن همه نسل بزرگسال هستند. آدمهای خوبی هستند ولی همه 70 سال به بالا، 60 سال به بالا! نسل نو در اینها نیست. یک دبیرستانی، یک دانشجو باید در اینها باشد. یک خانم باید باشد. حضرت مریم خادم مسجد بود. خادم بیتالمقدس بود. یعنی زن هم باید در هیئت امنا باشد. هم جوان، هم بزرگسال، هم زن، هم مرد، همه باید باشند.
تنها جایی که گفتند: وقتی میروید حتماً زینت با خودتان ببرید مسجد است. قرآن میگوید: «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد» (اعراف/31) مسجد میروید با لباس شیک بروید. با عطر بروید. زینت مسجد، پیشنماز خوب زینت مسجد است. یک چیزی هست قبلاً در تلویزیون گفته شده، کسی گوش نداده است. حالا یکبار دیگر هم میگوییم باز هم گوش نخواهند داد. یکبار دیگر هم میگوییم، باز هم گوش نخواهند داد. 20 بار میگوییم تا بالاخره گوش بدهند. چون بعضی از میوهها با یکبار خورشید نمیرسند باید چند روز خورشید تابستان بتابد تا این میوه برسد.
5- بهرهگیری از روحانیون جوان در امور مسجد
یکی از مشکلات ما این است که ما گیر هستیم یک خرده روی یک سری آداب و رسوم! مسجدهایی هستند، که مثلاً امام جماعتش بسیار آدم خوبی است. پدر در پدرش اینجا پیشنماز بوده. خودش عالم است. سید است. بزرگوار است. همهی کمالات را دارد. اما سن بالا است. خوب سن بالا نمیتواند با سن نو ارتباط برقرار کند یعنی حوصلهاش نمیرسد. یک آدم 80 ساله نمیتواند با یک آدم 12 ساله ارتباط برقرار کند. مثل لولهی 10 که بخواهد به لولهی 2 وصل شود. این زانویی میخواهد. طرحی که قرآن میگوید این است. میگوید: وقتی به موسی گفتند: این کار را بکن. گفت: من تنهایی نمیتوانم. «هارُونَ أَخی» (طه/30) عربیهایی که میخوانم قرآن است. هارون برادرم کمک من کند. «وَ أَشْرِکْهُ فی أَمْری» (طه/32) آن را شریکش کن. «هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی» (قصص/34) بیان هارون از من بهتر است. چه اشکال دارد این پیرمرد حتماً یک آخوند در دستش هست، یا پسرش طلبه هست، یا دامادش طلبه هست، یا برادر خانمش طلبه است، یا شاگرد طلبه دارد. نماز را پیرمرد بخواند. ارتباط این مسجد با نسل نو برای آن پسرش یا دامادش یا یک طلبهای از بیرون بیاورد. نمیشود در یک مسجدی که در یک منطقهای که جمعیت انبوهی دارد به یک پیرمرد بسپاریم به خاطر اینکه این سلسلهی جلیله، قربانش بروم آقا 40 سال است اینجا پیشنماز است، آقا 40 سال است. ما که نمیگوییم: آقا معیوب است. همهی کمالات را آقا دارد. این آقا در این سن با بچههای مدرسه ارتباط ندارد. باید بین مسجد و مدرسه یک رابطهای باشد، و ایشان با این سن نمیتواند. مثل اینکه به من میگویی: شعر بگو. حالا من نمیتوانم شعر بگویم. آدم بدی که نیستم. طبع شعر ندارم. بنابراین یک انقلابی باید در مسجدها بشود. مقام معظم رهبری هم دو بار این نکته را در پیام اجلاس نماز فرمودند. من متن کلام پیام مقام معظم رهبری را میخوانم. عبارتهایش را حفظ کردم. عبارتی که میخوانم از ایشان است.
ائمهی جماعاتی، یعنی پیشنمازهایی که در اثر کهولت سن، پیشنمازهایی که سنشان بالا است، و نمیتوانند با نسل نو ارتباط برقرار کنند، از طلبههای جوان، باسواد و خوش سلیقه، کمک بگیرند. از قرآن یاد بگیریم. ما مسلمان که هستیم. «وَ أَشْرِکْهُ فی أَمْری» (طه/32) او را شریک کن. در هیئتها هم همینطور است. یک مشت آدم محترم سالها عزاداری کردند. اگر این را به یک نسل نو بدهند، وضع هیئت عوض میشود. نوآوری را باید آدم نو، نوآوری بکند. آدم کهنه که نمیتواند نوآوری کند. نو باید نو بیاورد. ما یکی از مشکلاتی البته همهجا اینطور نیست. یک جایی این کار را کردند. من کاشان سراغ دارم یک مداح خیلی قوی، قدیمی، روز عاشورا که آمد خواند، پسرش میخواند کنارش میایستاد. بالاخره ما باید به نسل نو منتقل کنیم. حدیث داریم میخواهی به فقیر پول بدهی خودت نده! به پسرت بده بگو: تو به فقیر بده. من الآن سراغ دارم خانمی را که میخواهد 5 شب روضه بخواند، به دخترهایش میگوید: یک شب تو بانی! تو شله زرد میدهی. تو پلو عدس میدهی. تو کیک میدهی. تو نمیدانم شیر و موز میدهی. یعنی این 5 شب را تقسیم میکند که فردا اگر این حاجخانم از دنیا رفت، بچههایش هم اهل روضه باشند. هنر ما این نیست که تا هستیم رئیس هیئت باشیم. هنر ما این است که… در مال هم همینطور است. چقدر زیبا است آدمها قبل از آنکه بمیرند، ثلثشان را خودشان تقسیم کنند. چون بالاخره هرکس وضعش بد است، خوب هیچ! هرچه دارد برای بچههایش بگذارد. چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. البته حرف درستی نیست. ولی حالا، مقداری چند درصدی درست است. ولی افرادی هستند دخترهایش وضعشان خوب است. دامادهای خوبی دارد. هیچ نیازی ندارند. پسرهایش هم وضعشان خوب است. یک پیرمردی است، یا پیرزنی است، وضع بچههایش خوب است. ولی سرمایهدار است. یک سوم سرمایهات را تا زنده هستی حق داری که بگویی: این یک سوم مال یتیمها! به بهزیستی، کمیتهی امداد بدهیم. به یک جایی که مورد وثوق است بدهیم، از ثلثمان استفاده کنیم. من 90 میلیون دارم، 60 میلون برای وارثها. وارثها که سیر هستند. ولی حالا این 60 میلیون هم تخمه کدو! آن 30 میلیونش را یک کاری بکن. دو تا دختر را جهاز بدهیم. دو تا پسر را داماد کنیم. یک چهار تا چرخی، ماشینی بخریم به 4 نفر بیکار بدهیم. ایجاد اشتغال کنیم. یک سوم مالش را انسان تا زنده هست میتواند، با دست خودتان این کار را بکنید که ببینید چه کار میکنید. وصیتها فایدهای ندارد الا کم. چون وصیتها گاهی عوض میشود. گاهی هم شما رشد نمیکنید. کسی وصیت کرد انبار خرمایش را به فقرا بدهند. حضرت یک دانه خرما را برداشت. فرمود: اگر یک دانه خرما را با دست خودش در زمان حیات داده بود، ارزشش بیشتر بود که یک انبار خرما را بعد از مرگش بدهند. با دست خودت بده. چیزی داری با دست خودت ببین چه چیز را به چه کس دادی و در چه راهی مصرف شد. حالا… این کار باید بشود. یعنی هیئتها باید به نسل نو منتقل شود. پیشنمازیها باید به نسل نو منتقل شود. این هیئت امنا باید به نسل نو منتقل شود. افطاری میخواهی بدهی، شما چرا افطاری میدهی؟ به پسرت بگو: هر سال من افطاری میدادم، امسال تو همشاگردیهایت را دعوت کن، مدیر مدرسه، مدیر دبیرستان، مدیرنمیدانم… همشاگردیهایت را دعوت کن. تو افطاری بده. من میخواهم تماشا کنم. ابزار را میخری، هرچه بنا است بخری، بخری، منتهی مبصر کلاس… این دختر احساس کند که عجب پس من افطاری دادم. وقتی احساس کرد که افطاری داد، خود شما هم چشمت نبیند از دنیا بروی، بعداً این اولاد شما اولادی است که در خط دین است. بچههایتان را وادار کنید. حتی از چهارسالگی به ما سفارش کردند. بچه که 4 ساله است، او را بنشان. بگو: بنشین من نماز بخوانم. نماز که میخوانی بچهی 4 ساله دائم به شما نگاه میکند، نگاه بچه اثر تربیتی دارد. اصلاً نگاه اثر دارد. چند روز پیش کنگرهای بود برای پزشکها، ما آنجا رفتیم. یک پزشکی یک حرف عجیبی زد. گفت: نه نگاه اثر دارد. نیّت اثر دارد. یعنی اگر کسی گرسنه شود غذا بخورد، شما هم که آنطرف سفره نگاه میکنی، شما هم گرسنهات میشود. و اگر کسی سیر است، روی سیری غذا میخورد، شما احساس گرسنگی نمیکنی. میگفت: این را از نظر علمی ما یک تحقیقی کردیم، یا دنیا یک تحقیقی کرده، که نیّت افراد در نیّت افراد دیگر… ما در فارسی یک چیزی میگوییم. میگوییم: دل به دل راه دارد. این دل به دل راه دارد، یک مسألهی عمیق روانی است و این یک تجربهی علمی هم در کشورهای دیگر شده است. که اگر یک کسی سیر غذا بخورد، در آن کسی که آنطرف اتاق نگاه میکند احساسی دست نمیدهد. اما اگر یک کسی، گاهی وقتها یک کسی از درون میسوزد. از درون که گریه کرد اشک شما هم درمیآید. اما یک کسی فیلم بازی میکند. در فیلم گریه میکند. اشک شما درنمیآید. یعنی این کارها، نیّتها خیلی، ما روی نیّت کم کار کردهایم.
6- همراه بردن فرزندان به مسجد
به هر حال… به ما گفتند: مسجد میروید، زینت ببرید. قرآن میفرماید: «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد» آیهی قرآن است. یعنی هر مسجدی میروید، زینت ببرید. زینت چیست؟ «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا» (کهف/46) مسجد میروید زینت ببرید. این یک آیه، آیهی دیگر میگوید: مال و اولاد زینت است. مسجد میروی زینت ببر. جای دیگر میگوید: مال و اولاد زینت است. یعنی مسجد میروی، مالت را ببر. بچهات را هم ببر. بچهات را مسجد ببر که نماز را یاد بگیرد، یک پولی هم جیبت بگذار که به فقرا بدهی. یعنی وقتی به مسجد میروی، هم کار اقتصادی کرده باشی، یک گرسنهای را سیر کرده باشی، هم یک کار تربیتی کرده باشی. منتهی باید مسجد هم نمازش براساس نسل نو تنظیم شود. یعنی طولانی نشود. آدم بدصدا اذان نگوید. خادم مسجد بداخلاق نباشد. یک پسر سیزده ساله نوشته بود، تا آخر عمرم مسجد نمیروم. برای اینکه لباس شیک پوشیدم مسجد رفتم، خادم مسجد گفت: امروز خیلی قرطی شدی! میگفت: خیلی به من برخورد. بعد… ببینید گاهی وقتها خادم مسجد… یک انقلابی باید در خادمها پیدا شود. حالا اوقاف این کار را میکند خدا پدرش را بیامرزد. هرکس این کار را میکند، خدا پدرش را بیامرزد. خادمهای پیرمرد را همه را از گردونه خارج کنند، منتهی نه تحقیر! با کرامت و با حقوق، اینها را به یک تأمین اجتماعی، وصل کنند. یک نوع خادم بگیرند، حتماً دیپلم داشته باشد. صدایش هم خوب باشد. یک دوره هم آموزش قرآن ببیند. که این هم خادم باشد، هم معلم قرآن باشد، هم مؤذن! حقوقش را هم بدهند. الآن مسجد ما معلم قرآن ندارد. بسیاری از مساجد ما، اکثر مساجد، یعنی 95 درصد مساجد ما معلم قرآن ندارد. یعنی مردم منطقه بلد نیستند قرآن بخوانند. معلم قرآن نداریم. بسیاری از مساجد مؤذن رسمی هم ندارد. مؤذن ندارد. خادم جوان هم ندارد. یک تحولی باید به وجود بیاورد. ما اگر میخواهیم مسئلهی نوگرایی… ببین اول باید مسجد درست شود. امام زمان که ظهور میکند، اول مسجدالحرام را میگیرد. قیام امام زمان از مسجد الحرام است، از مکّه یعنی چه؟ یعنی باید اول مسجد را درست کرد. مسجد را که درست کنیم پس باید اول سراغ مذهبیها رفت. اول از پیشنماز شروع کنیم. هیئت امنا، خادم، اول از مذهبیها، این آسان تر است دیگر. شما مدرسه که میروی، چند سؤال میدهند، مسئول سؤال میگوید: آقا اول سؤالهای آسان را حل کنید، چون بالاخره یک خانه ساخته شده است. این هیچ مشکلی ندارد، خانهی سالمی است فقط یک درو پنجره میخواهد. اینهایی که با یک زودرس، چه میگویند؟ زود بازده، اینهایی که اینها زود بازده هستند چون مسلمان هستند، راحت هستند، همه فقط مشکل این است که صدا ندارند. قربانت شوم آقا! شما حقوقت را بگیر. فقط خواهش میکنم شما اذان نگو.
7- احترام به کودکان و نوجوانان در مساجد
تحویل گرفتن بچهها! پیغمبر ما بچه را روی زانویش مینشاند روی منبر سخنرانی میکرد. یعنی چه؟ یعنی مردم! یک بچهی کوچک که آمد این را روی زانویتان بنشانید، سخنرانی کنید. یعنی او را تحویل بگیرید. ما بچهها را تحویل نمیگیریم. بعضی افراد میآیند یک جایی مینشینند، انگار ارث پدرشان است. به خصوص جاهای مرغوب، مثل حرم امام رضا! یک پیرمرد آمده نشسته، دو ساعت نشسته، ده تا جوان میخواهند نماز بخوانند این پیرمرد جایش را به کسی نمیدهد. اصلاً ثواب برای این است که بلند شوی. شاید اگر بلند شوی جایت را بدهی خدا دعایت را مستجاب میکند. اما این بخلی که داری، که میگویی: چون اینجا نشستم، تکان نمیخورم. شاید به خاطر این بخلت خدا دعایت را هم مستجاب نمیکند. بلند شو برو! بگو: آقا! یا امام رضا! این زوّار تو بود. من جایم را به ایشان دادم. تو خودت مشکل مرا حل کن. من مشکل این را حل کردم. تو هم مشکل مرا حل کن. قرآن میگوید: میگوید مشکل را حل کنی، حل میشود. «تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ» (مجادله/11) جا بده خدا به تو جای میدهد. خدا میگوید: من مقابله به مثل میکنم.
گاهی وقتها، یک حاج خانم یک خرده جمع بنشیند. اصلاً آدم داریم اگر در جلسهی تنگ چهار زانو نشستی، یک حدیث… یک کلمهی بدی است حالا نمیخواهم در تلویزیون بگویم. میداند جا تنگ است. باز هم چهار زانو نشسته است. خوب دو زانو بنشین. میدانی این نگاهت میکند، نگاهت میکند یعنی چه؟ یعنی بلند شو به من هم جا بده. تکان بخور!
بخشی از مشکل ما باید در مساجد حل شود. حالا برای نظافت مسجد، من راجع به مسجد چیزهایی نوشتم. بایدهای مسجد، و نبایدهای مسجد! چه چیزهایی نباید در مسجد باشد. چه چیزهایی باید در مسجد باشد. ما انشاءالله اگر مسجدهایمان را پر جاذبه کنیم، در نسل ما زمینهی خوبی است. نسل نو خیلی خوش زمینه هستند. خوش باطن و خوش فطرت هستند. برنامههای مذهبیمان گیر دارد. چون گیر دارد گاهی نسل نو را جذب نمیکند. مگر اینکه خود بچهها جمع شوند. چرا بچهها در خیابان تکیه میزنند؟ چرا در مسجد نمیروند؟ برای اینکه یا پیشنماز یا خادم یا هیئت امنا میبینند، اینها امام حسین را دوست دارند،از آن طرف هم نظام مسجد اینها را تحویل نمیگیرد. میآیند پشت مسجد داربست میزنند. بعد داربست که میزند میبیند چطور این بچهی 16 ساله بالا میرود. 22 ساله، چه با عشقی دارند برای عزای امام حسین، پیداست امام حسین را دوست دارد ولی نظام موجود نتوانسته آن را جذب کند.
جلسهی آینده هم راجع به مشکلات مسجد، و چه کنیم مسجدهایمان رونق پیدا کند، سرمایهی مهمی داریم. این سرمایهها را از دست میدهیم. گفتم: مسجد 30 امتیاز دارد که هیچ سالنی ندارد. 10، 15 مورد را گفتم. 10، 15 تا را جلسهی بعد میگویم. خدایا! همهی مشکلات اخلاقی ما، همهی مشکلات سیاسی و اخلاقی ما را حل بفرما. سال جدید را سال نور و برکت، سال علم و عمل، سال اخلاص و ایثار، سال رشد، سال خوشی و سلامتی، موفقیت، سال صفا و صمیمّیت قرار بده. دل امام زمان را برای همیشه از ما راضی کن.
1- بهترین مکان برای تربیت دینی فرزندان کجاست؟
1) خانه
2 ) مدرسه
3) مسجد
2- در زمان دفاع مقدس، مهمترین مرکز اعزام نیروهای بسیج کجا بود؟
1) دانشگاهها
2) حوزههای علمیه
3) مساجد
3- خداوند چه کسی را مأمور تطهیر و نظافت خانه خود ساخت؟
1) حضرت ابراهیم
2) حضرت اسماعیل
3) هر دو مورد
4- حضرت موسی برای دعوت فرعون، چه کسی را همراه خود برد؟
1) هارون
2) قارون
3) شعیب
5- اولین مکانی که برای عبادت مردم ساخته شد، کجا بود؟
1) مسجد الاقصی
2) مسجد الحرام
3) بیت المعمور