تفسیر سوره فلق -10

بسم الله الرّحمن الرّحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمن التقوی

رمضان امسال گفتیم سوره‌های کوچک را بحث کنیم. سال 84 ماه رمضان، سوره فلق این آیه باز کردیم. «مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ» الفلق/2 من سعی می‌کنم همه را در این جلسه جمع کنیم. چون فکر کردم که خواسته باشیم هر خطری را باز کنیم این شاید یکسال سخنرانی باشد. بحث را جمعش کنیم. با هم بخوانیم سوره فلق را. این‌ها که پا تلویزیون هستند با هم بخوانیم زبانمان با قرآن آشنا‌تر شود:
«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ»، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ» الفلق/1-5
1- خیر و شر در بهره گیری از آفریده‌ها
بگو پناه میبرم به خدا از شر آنچه آفریده است. البته آفریده‌ها خیر است. قرآن می‌فرماید " الذی احسن کل شیء خلقه" خدا هر چه آفریده خیر است. منتها این خیر‌ها ممکن است استفاده بد از آن شود. آهن خوب است منتها اگر این آهن خنجری شد برای این که به مظلومی حمله شود، این بد می‌شود. غرائز انسان خیر است. غریزه شهوت اگر نباشد انسان نسل ندارد. شهوت خیر است منتها شهوت باید کنترل شود مثل گاز کپسول. گاز کپسول خیر است منتها به شرطی که از شلنگ به اعتدال وارد چراغ شود. بله اگر شیلنگ پاره شود منفجر می‌شود آتش سوزی می‌شود. آب باران خیر است بله اگر طغیان کند سیل شود مایه خرابی است وگرنه اگر آبیاری قطره‌ای باشد خیلی هم خیر است. دست ماست که از آفریده‌ها چگونه استفاده کنیم. خداوند آهن آفرید این بشر است که از این آهن استفاده خوب بکند یا خنجر بسازد. خداوند علاقه به دنیا را به وجود آورده در انسان. آدم میل به مادیات دارد، میل به مادیات خیر است، منتها اگر این میل شدید شد، آدم برای رسیدن به نفت عراق را بمباران می کند. علاقه به مادیات خیر است اما به چه قیمتی؟ به قیمت این که آدم یک کشوری را بمباران کند به خاطر نفتش؟ حالا. . . پس هر چه خدا آفریده مثل نفت خیر است، انسان هم خیر است، علاقه به مادیات هم خیر است. این علاقه اگر کنترل نشود شر می شود. آن هم کنترلش دست انسان است.
درباره «مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ» از خطر‌ها داشتیم صحبت می‌کردیم. رسیدیم به این که پناه می‌برم به تو، از این که عقل خوابش ببرد. راجع به این صحبت کردیم که عقل چیست وعاقل کیست.
2- خطر حرص درجمع اموال
 امام سجاد(ع) می‌گوید(اللهم انّی أعوذ بک من هیجان الحرص) هیجان حرص. یعنی حرص شدید شود. نقل می‌کنند که هارون الرشید، از زمان پیغمبر تا هارون الرشید خیلی طول کشید، گفت من دلم می‌خواهدببینم پیر مردی پیدا می‌کنید درکشور که پیغمبر را درک کرده باشد؟ بالاخره پیدا کردند یک پیرمردی که صد و چند سال عمرش بود و پیغمبر را دیده بود وتو سبد گذاشتندش و آوردندش پیش هارون الرشید و گفت خب پیغمبر را دیدی؟ گفت بله گفت یک حدیثی از پیغمبر بگو. گفت حضرت فرمود که: انسان که پیر می‌شود دو چیز در او زنده می‌شود یکی حرص. یعنی هر چه پیر می‌شود تازه حرصش جوان می‌شود. هارون الرشید خوشش آمد و یک جایزه داد و پیرمرد را در سبد گذاشتند و بردنش. تو راه گفت برگرد من یک سوال می‌خواهم بکنم. بر گردانندش و گفت آقا این هدیه‌ای که دادی مال امسال است یا مال هر سال است. سالهای دیگر هم خواهید داد؟ گفت: الله اکبر. درست گفته پیغمبر، تو نمی‌توانی راه بروی باز برای آینده‌ات هم. . حالا این حدیث خوبی است از آن حدیث‌ها که می‌شود فیلم نامه درست کرد. اگر کسی از این آقایان هنرمند وسینمایی‌ها هستنداصلا این یک فیلم نامه است که یک پیر مردی را تو سبد بگذارندو بیاورند پهلوی هارون الرشید واین حدیث را مجسم کند یعنی نمایشنامه، میان پرده خوبی است.
3- خطر غضب و خشونت بی جا
(و سوء الغضب) پناه می‌برم از این که غضب من. . بالاخره انسان باید غضب داشته باشد آدم بی غضب که بی خاصیت است آدم بی غضب بی غیرت هم هست. منتها این غضب کجا باید اعمال شود برای کی؟ چه مقدار؟ یک خلاف کاری را آوردنش شلاق بزنند. حضرت امیر شلاق را داد به قنبر، سه تا اضافه زد گفت: بده من شلاق را. شلاق را گرفت قنبر را خواباند آن سه تایی که اضافه زده بود بهش پس زد. یعنی غضب کنترل دارد. ما در. . . جنگمان هم اخلاق دارد. امیر المومنین می‌فرماید اگر خواستید بروید جبهه درخت را قطع نکنید آب آشامیدنی را مسموم نکنید به زنها کار نداشته باشید به کودکان کار نداشته باشید به پیرمردها کار نداشته باشید به این‌ها که فرار می‌کنند کار نداشته باشید. به اسرا کار نداشته باشید. جنگ هم اخلاق دارد. نباید گفت حالا عصبانی شدم. حدیث داریم اگر از کسی هم بدت می‌آید هر چی می‌خواهی فحشش نده. یک راهی را برای برگشت بگذار ممکن است فردا باهم آشتی کردید، می‌خواهید به هم نگاه کنید. با کسی هم رفیق شدی همه اسرارت را به او نگو ممکن است فردا دشمنت شود نه با هر که رفیق شدید همه اسرار را بگوید نه با هر که بد شدی هر چه می‌خواهی فحشش بده. این‌ها همه‌اش حدیث است. درست هم هست.
"وضعف الصبر" پناه میبرم از این که صبرم کم باشد. امام حسن مجتبی که بحث را روز تولدش می‌بینید، مظهر صبر بود. جسارت‌هایی به امام حسن کردند. می‌آمدند می‌گفتند: (السلام علیک یا مذل المومنین). یعنی سلام بر تو‌ای کسی که مومنین را ذلیل کردی. صلحی که امام حسن قبول کرد صلح تحمیلی که اگر قبول نمی‌کرد چه خطراتی بود من سالهای قبل راجع به صلح امام حسن صحبت کرده‌ام.
امام صادق فرمود پناه می‌برم(من نفس لا تقنع) از نفسی که قانع نباشد. یعنی شکمی که سیرایی ندارد.
4- خطر نفس اماره و هوی و هوس
پناه میبرم(من شر نفسی)، «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ» یوسف/53 در قرآن نفس مطمئنه داریم؛ دل آرام. نفس اماره داریم که هی آدم را وسوسه می‌کند اماره یعنی هی امر می‌کند، آدم را هل می‌دهد به فساد. نفس لوامه داریم که آدم وقتی یک کاری را کرد فکر می‌کند که چرا این کار را کرده، پشیمان می‌شود. لوامه یعنی خودش را ملامت می‌کند. حالات انسان مختلف است. حالاتی که هی وسوسه می‌کند که گناه کند، حالاتی که وقتی گناه کرد هی خودش را ملامت می‌کند که چرا گناه کرد؟ نفس مطمئنه یعنی دل آرام، مثل جمله‌ای که حضرت امام در وصیت نامه‌اش نوشته که من با دلی آرام و نفسی مطمئن. . . تو هواپیما نشست از فرانسه بیاید بهشت زهرا، یعنی به تهران وارد شود که بهشت زهرا سخنرانی کند تو هواپیما از او پرسیدند چه احساسی دارید فرمود هیچی. یعنی ممکن است هواپیما سرنگون شود ممکن است جمهوری اسلامی تشکیل نشود، دلم آرام است.
قرآن می‌فرماید «یَقْتُلُونَ» التوبه/111 پشت سریقتلون می‌فرماید «یُقْتَلُونَ». وظیفه‌ام است که بروم جبهه ازخودم دفاع کنم. حالا کشته شدم شهیدم، کشتم، دشمن را از بین برده‌ام. هردو «إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ» التوبه/52 است قرآن می‌فرماید «إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ» هرکدام باشد خیر است. پناه می‌برم، این‌ها را من تند تند می‌گویم که بحث را جمع کنم چون اگر بخواهم هر یکی از اینها را بایستم تا آخر ماه رمضان «مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ» تمام نمی‌شود.
پناه می‌برم(ان لا تجعلنی من اهل الحقن و الغیظ علی آل رسول الله) نعوذ بالله. پناه می‌برم از این که کینه اهل بیت را داشته باشم. یک کلمه‌ای معاویه گفته، این کلمه معاویه را هم شیعه نقل کرده هم سنی. گفت: "دفتاً دفنا" این قدر با اهل بیت مخالفت می‌کنم با امیر المومنین با امام حسن اینقدر مخالفت می‌کنم که این اهل بیت دفن شوند. یعنی کلمه اهل بیت از مغزها برود بیرون(دفتاً دفنا) پناه می‌برم از این که کینه اهل بیت را داشته باشم.
5- خطر سنگدلی و خشک چشمی
خب دیگر چی؟ پناه می‌برم. . این سخن از پیغمبر است. پناه می‌برم " من عین لا تدمع " پناه می‌برم از چشمی که اشک ندارد. چشمی که اشک ندارد چشمه خشک است. امام سجاد می‌فرماید خدایا من شکایت می‌کنم چشمم گریه ندارد. گریه خیلی خوب است. به ما گفته‌اند چندتا چیز را از بچه یاد بگیر؛ چه زود گریه می‌کند. چشمی که گریه ندارد این سنگدل شده. پرخوری سنگدلی می‌آورد غذای حرام سنگدلی می‌آورد حرف‌های چرت و پرت سنگدلی می‌آورد. گاهی از من می‌پرسند آقای قرآئتی چرا سر نماز حواسمان پرت است؟ میگویم آخر تا لحظه نمازما داریم چرت وپرت می‌گویم. مثلا نشسته‌ایم در مسجد می‌گوییم جارو برقی این شده است و نرخ دلار این شده است ونفت این طور شده است و دختر خاله چه کرده پسر عمه چه کرده و بازار وضعش چه طور است و تورم، زمین، خانه و همین طور تا لحظه آخر، بعد از گرانی می گوئیم، الله اکبر. . . این که نمی‌شود که. هواپیما که بخواهد بپرد بایدموتورش روشن شود یک مقدارتو باند راه برود آماده باشد اسلام به ما می‌گوید هر وقت می‌خواهی وضو بگیری قبل از این که اذان بگویند وضو بگیر. بعد برو اذان بگو بعد از اذان، اقامه بگو بعد وقتی می‌خواهی الله اکبر بگویی چند مرتبه بگو الله اکبر الله اکبر الله اکبر. یک خورده که موتورت داغ شد بعد بگو الله اکبر. ما یک مرتبه از نخود و لپه می‌گوییم الله اکبر. آخه اسفناج با گلابی پیوند نمی‌خورد. دوتا چوبی که می‌خواهند پیوندش دهند باید یک خورده بتراشنش آماده‌اش کنند. این دین باید آماده شود تا با خدا تماس بگیرد. پناه می‌برم از نگاه به ناموس مردم. چشمی که صبح تا شام گناه می‌کند آن وقت شما می‌خواهید امام زمان را هم باهمان چشم ببیند؟ می‌خواهید همین چشم اشک داشته باشد؟ گناهان، پرخوری، حرام خوری، شبهه خوری، حرف‌های لغو.
یک بحثی یک وقت داشتم چند سال پیش، عوامل سنگدلی؛ رفاقت با آدم‌های سنگدل. آدم وقتی رفیق هایش آدم‌های خشنی‌اند این هم خشن بار می‌آید.
6- خطر آرزوهای دور و دراز
دیگر چی؟ پناه می‌برم به خدا از(اللهم انا نعوذ بک من السقط بامانی) وعده‌های امانی. گاهی آرزو دارند هی می‌گویند بعد همچین می‌شود بعد همچین می‌شود بعد همچین می‌شودآرزو دارند. چند وقت پیش یک کسی به من گفت که نمی‌شود من بیایم تهران گفتم می‌خواهی بیایی چه کنی؟ گفت من اگر بیایم تهران رشد می‌کنم بعد مثلا وزیر می‌شوم بعد رئیس جمهور می‌شوم گفتم حالا ممکن است تو راه تهران تصادف کنی بمیری‌ها! ممکن هم هست رئیس جمهور شوی رای نیاوری‌ها! ممکن هم هست وزیر بشوی بعد از یک سال استیضاحت کنند‌ها! آمد و نیامد دارد‌ها! این طور نیست که حالا هر که رییس است وضعش هم خوب است. خیلی از مسئولین دانه درشت هم هستند اما گاهی یک مشکلاتی برایشان پیش می‌آید که یک ذره. . . من سراغ دارم مسئولی را که میگفت من از وقتی مسئول شده‌ام مزه غذا را نمی‌فهمم. یعنی فشار به قدری روی مغزم هست که نمی‌فهمم تلخ است یا شور. این طور نیست که حالا شما فکر کنی که علی آباد شهری است. بعد هم تلخی‌هایی که هست زهر مار می‌شود برای آدم. کجای کاری؟ تو هم فکر می‌کنی حالا. . تو قرآن نداریم ان الله یحب الذین رییس جمهور شوند ان الله یحب الذین وزیر سفیر وکیل. . . خوشا به حال کسی که خودش را به آرزوها. . . بله اگر یک موقع آدم وظیفه‌اش است خودش را کاندیدمیکند وظیفه‌اش است خودش را. . شما وظیفه‌ات نیست که بروی خودت را مطرح کنی. حدیث داریم اگر برای خدا قیام کردی خدا قول داده «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ» العنکبوت/69 «فِینَا» یعنی برای خدا؛ درراه ما. اگر برای خدا بود خدا قول داده کمک کند اما اگر برای هوست بود تو هوس داری به این پست برسی هیچ خدا قول نداده که دنبال هوس تو برود. من هم دنبال هوس شما نمی‌روم اگر بفهمم به چیزی هوس داری من بناست دنبال هوس بروم. . . . . خب لا اقل کسی می‌خواهد دنبال هوس رود دنبال هوس خودش رود. خیلی روسیاهند کسانی که دنبال هوس دیگران می‌روند. یا دنبال خدا بریم یا پناه به خدا. پناه بر خدا اگر بناست دنبال هوس برویم دنبال هوس. . . خودمان برویم. روسیاه کسانی است که خدا را رها کرده هوس خودش را هم رها کرده برای این که مردم به هوسشان برسند دنیا و آخرتش را آتش می‌زند.
خیلی خطر ناک است پناه میبرم از آرزوها آرزوها چه آرزوهای. . . آرزوها نمی‌گذارد انسان رشد کند. یک کسی دامنش را گرفته بود تو خیابان راه می‌رفت گفتند چرا همچین راه می‌روی؟ گفت شنیده‌ام یک پرنده‌ای تو آسمانها تخم می‌اندازد می‌خواهم. . . گفتند: اه اه اه تو چه خیال‌هایی هستی. گفت به خانواده‌ام گفتم آب را جوش بیاورد من تخم‌ها را برای او می‌برم. گاهی وقت‌ها همین طور تو دنیای خیال بعد همچین می‌شود بعد همچین می‌شود بعد همچین می‌شود. این قدر آدم آمد تهران و بد بخت شد این قدر آدم تو روستا خوشبخت شد. کی گفته هر که شهرهای بزرگ باشد. . . . می‌شود. حالا گیرم بنده آمدم تهران و رفتم تو تلویزیون یک طلبه دیگر هم تو یک روستا توی یک مسجد برای پنج نفر مسئله می‌گوید. روز قیامت که. . . .
7- ارزش کارها، به قولی نزد خداست
قرآن می‌گوید حضرت ابراهیم که کعبه را ساخت گفت ربنا تقبل یعنی اگر قبول خدا نباشد حتی اگر ابراهیم باشی حتی اگر کارت ساختن کعبه باشد قبول خدا نباشد کشک است. گاهی ممکن است یک چیز ساده قبول شود. شما یادتان نرود از این خانمی که در نیشابور گنبد و بارگاه دارد چی کرده! دو سه فلس پول داد گفت بدهید به امام کاظم با این که آن آقایی که پولها را آورده بود پولهای سنگینی آورده بود ولی امام کاظم فرمود من کار به آن پول‌های سنگین ندارم دو سه فلس آن خانم را بده. امام کاظم آن دو سه فلس را قبول کرد بعد هم فرمود به خانم سلام من را برسان بگو هفده روز دیگر از دنیا می‌روی این پارچه هم برای کفنمت خودم هم تشییع جنازه‌ات می‌آیم. یعنی امام کاظم دو فلس را قبول می‌کند کفن برای خانم می‌فرستد سلام آن خانم را هم می‌رساند تشییع جنازه آن خانم هم حاضر می‌شود. به این می‌گویند قبول. گاهی وقت‌ها هم یک کسی منار می سازد گران ترین قبر راهم می‌خرد پهلوی امام و امام زاده هم قبر می‌خرد از بیست سال پیش قبر می‌خرد تو قبرش هم آیینه کاری می‌کند نمی‌دانم وصیت هم می‌کند همه کار می‌کند اما در عین حال قبول نمیشود. خدا دستش باز است. یک وقت با تار عنکبوت پیغمبر را حفظ می‌کند، با چدن و آهن پیغمبر را حفظ. . . یک وقت با شن طبس هلیکوپتر آمریکا را سرنگون می‌کند با هیچ یک از این پدافند و آفند هواپیما سرنگون نمیشود.
پناه میبرم از آرزوها. حالا این که خیلی طولانی است. آرزوها وعده‌ها غرور‌ها دام‌ها. . . بگذریم
پناه میبرم از غصه و حزن. بعضی‌ها همه‌اش غصه می‌خورند چرا همچین شد چرا همچین شد همه‌اش غصه می‌خورد. هر کسی برایش یک مقدراتی است. به مقدرات باید راضی بود. تسلیم باشیم وراضی باشیم به رضای خدا. خدا خواسته به تو دختر بدهد الحمدلله رب العالمین. خودش را به آب و آتش می‌زند پسر دار شود. قرآن بخوانم. قرآن می‌گوید «یَهَبُ لِمَنْ یَشَاءُ إِنَاثًا وَیَهَبُ لِمَنْ یَشَاءُ الذُّکُورَ» الشورى/49 حکمت تو بیشتر است یا خدا؟ خدای حکیم گفته صلاح تو دختر است. تلاش نکنند دختر دارها که پسر دار شوند. هی دکتر می رود این غذا را می‌خورد این ویتامین را می‌خورد این نمیدانم. . رژ یم می‌گیرد. . چته؟ اگر خدا خواسته باشد به تو عزت بدهد، پیغمبر از یک دختر، نسل سادات را. . . که چی؟
تلاش می‌کند شغلش را عوض کند. تلاش می‌کند تلاش می‌کند تلاش می‌کند. خودش را به آب و آتش می‌زند. گاهی هم می‌خواهد بچه دار نشود بچه دار نشود، هیچی. نعوذ بالله نعوذ بالله. گاهی یک خطر‌هایی است که آدم نمی‌تواند بگوید وگرنه ممکن سراغ دارم یک زنی بچه دار نمی‌شد آمد نهضت سوادآموزی گفت یک کار خصوصی دارم گفت من بچه دار نمی‌شوم. نگرانم که شوهرم یک زن دیگر بگیرد. مثلا من اجازه دارم دست به فلان کار بزنم شوهرم نفهمد؟ . . چی چی داری میگویی؟ چی چی داری میگویی؟ مشابه این کار‌ها زیاد می‌کنیم که مثلا به یک یخچال برسیم به یک فریزر برسیم به یک تلویزیون برسیم به یک سفر برسیم حاضریم صد رقم. . . راضی نیستیم.
پناه میبرم از این که با مقدرات خدا درگیر شوم. حالا خدا به او داده آرام بگیر مثلا حسد است. می‌گوید چت است؟ تو یخچال می‌شمارد چند تا قوطی رب دارد؛ الو فلانی چندتا قوطی رب دارد؟ دوتا هم شیشه آب لیمو دارد. بابا آخر جاسوسی تو؟ چرا تحمل نمی‌کنی؟ دارد نوش جانش. بگو خدایا به من هم بده. " ومن شر حاسد اذا حسد" حسود.
پناه میبرم از هیجان‌ها. پناه میبرم ازاضطراب‌ها. پناه میبرم از نگرانی‌ها. آدم‌هایی که بند به خدا هستند دلشان آرام است: "الا بذکر الله. . . " دل شما آرام گیرد. . . خدا گفته این کار را بکن حالا هر چی شد، شد. هر چی شد، شد. گاهی میگوید که اگر من عوض این شغل این شغل را داشتم الان درآمد داشتم. بابا حالا نشده دیگر حالا چرا غصه می‌خوری؟ من یک وقت یک پولی گم کردم رد شدم. خدا رحمت کند همه اموات را پدرم گفت محسن بیا ببینم، آمدم گفت پول گم کردی بگرد پیدا کن گفتم آقا جان ببین من پنج ریال گم کرده‌ام پنج ریال هم غصه می‌خورم می‌شود ده ریال پنج ریال هم وقتم صرف می‌شود می‌شود پانزده ریال. ول کن برو دیگر. دیگر پنج ریال را پانزده ریالش نکن. شما الان نداری، غصه هم می‌خوری که نداری دوتومان می‌شود. حالا ندارم که ندارم. چرا دیگر غصه می‌خوری؟ افرادی غصه می‌خورند که چرا به داده‌ها فکر نمی‌کنی؟ خب یک چیزهایی هم خدا به تو داده. اگر آن را نداری عوضش یک چیزهای دیگر هم دادی. یک شیری به گربه گفت خاک تو سرت کنند من برگ زرد تو جنگل می‌خورم شیرم تو جوجه کباب میخوری تو خانه حاجی هامثل هروئینی‌ها گربه‌ای گفت من جوجه کباب می‌خورم اما گاهی این حاج آقا می‌گوید پیشته. . هر چی خوردم آب میشود. تو برگ زرد می‌خوری اما کسی بالا سرت دیگر پیشت نمی‌گوید. اگر او یک قله‌هایی دارد یک دره‌هایی هم دارد. تلخی‌هایی دارد شیرینی‌هایی هم دارد. او پول دارد چه قدر فحشش میدهند چه قدر حواسش پرت است چه قدر رقیب داردچه قدر حسود دارد چه قدر گیر قوانین دولتی است چه قدر گیر دزد و حفظ مالش است؟ به هر حال شما خوبی‌های خودش را هم. . . . . می‌گفت قربان خودم که خر ندارم از کاه و جوش خبر ندارم. اگر شما یک چیزهایی نداری آسوده‌تر هم هستی. شما اگر یک نان دارید مسئول فقرا نیستی. اما اگر سیلوهای گندم در اختیار شما باشد، مسئول همه شکمهای گرسنه هستی. شما حساب کن آن مسئولیتت را، حساب مسئولیت هایت راهم بکن. بعد آنوقت قانع میشوی. بسیار خوب. . .
پناه میبرم به تو ازچی؟ (من قله القناعه والحاح الشهوه) وخلق خیلی مهم است. البته همسرها می‌گویند خدایا به همسر ما یک خلق خوب بده اما کسی گفته خدایا به من یک خلق خوب بدهد. معمولا می‌گویم خدایا یک خلق خوب بده. یعنی فکر می‌کنیم ما خوبیم او بداخلاق است. روایت داریم کسانی که با اخلاق پیامبر مسلمان شده‌اند آمارشان بیش از کسانی است که با استدلال مسلمان شده‌اند.
8- خطر ثروت اندوزی و مال دوستی
خب پناه میبرم به تو "من شرفتنه الغنا" ثروت فتنه می‌آورد. قرآن می‌گوید ثروتمندان آرام نمی‌گیرندمی روند روی تپه‌های خوش آّب و هوابرج میسازند. ساختمان‌هایی که روی تپه هاهست یک آیه دارد در قرآن می‌گوید که: «أَتَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَهً تَعْبَثُونَ» الشعراء/128 «أَتَبْنُونَ» یعنی بنا می‌کنید «بِکُلِّ رِیعٍ» به هر. . . یک ویلا شمال دارد یک ویلا دماوند دارد یک ویلا نمی‌دانم. . دبی دارد یک ویلا فرانسه دارد یک ویلا. . . چته؟ هر. . یک ویلا. . . «أَتَبْنُونَ» آیا هر کجا بود «کُلِّ رِیعٍ» تو هر سربالایی «آیَهً» یک علامت درست می‌کنی یک برجک می‌سازی؟ «تَعْبَثُونَ» برای عیاشی خودت؟
پناه می‌برم از خطرهای غنا. "من شرفتنه الغنا" غنا، ثروت آفاتی دارد. حضرت آمد برود نیاز به شیر داشت به یک چادر نشین از این اعراب بیابانی گفت می‌شود شیرت را بفروشی به ما یک مقداربدهی؟ گفت نه گفت خدا ان شاءالله خیلی بهت بدهد. ردشد یک چادر دیگری. گفت شما شیر می‌دهید؟ گفت بله. پیغمبر گفت خدا ان شاءالله به مقداری به تو بدهد که بست باشد. گفتند یا رسول الله آن که شیر ندادگفتی خیلی بدهند، این که بهت داد گفتی به مقدار نیاز. گفت قرآن یک آیه دارد که خدا بعضی هارا می‌خواهد بسوزاند پولشان می‌دهد. «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِهَا» التوبه/55 «یُعَذِّبَ» یعنی عذاب کند. گرفته خوابیده. یک خوابی می‌کند راحت. می‌گوید الو الو می‌گوید بله، بیا این دو میلیون را بگیر. دو میلیون بگیرم؟ خواب از سرش می‌پرد. گاهی خدا برای اینکه روانت به هم بخورد، بسوزاندت پول می‌دهد. هر پولی نعمت نیست.
درازدواج دنبال خوشگل نگردید. این قدر باشد که زشت نباشد، نگاهش هم می‌کنی دوستش داشته باشی بس است. نه من می‌خواهم خوشگل ترین آدم را. . . آن وقت خوشگلی فساددارد. به یک کسی گفتند سه تا دعای مستجاب داری برای خدماتی که کردی. خب دعای اول: ایخدا زنم زیباترین زنهای کره زمین باشد. آمد دید چه خانمی. ولوله شد تو همسایه‌ها همه از پشت بام، روزنه، در کمین بزنند که خانمش راببینند. دید عجب زندگی‌اش تلخ شد گفت خدایا زنم دیگر کسی نگاهش نکند آمد دید خانه صورت زن کج شده. گفت خدایا زنم مثل اولش شود. . . وقتی آدم عقل ندارد‌ها! همه سه تا دعاهایش هوا رفت. سه تا دعاهایش هوا رفت. خوشگلی دردسر دارد سرمایه دردسر دارد. دردعاها داریم خدایا به مقدار کفاف به من بده. کفاف یعنی به مقداری که آبرویم در جامعه محفوظ بماند.
خدایا ماشینم توراه نماند. من به مقصد برسم. نه اینکه می‌خواهم از همه ماشینها جلوبزنم. من می‌خواهم هر که ماشینم را دید. . . . می‌خواهم همه توجاده سوت بکشند. خب این سوت‌ها یا مردم خوبند یا بد. اگر خوب باشد نفرینت می‌کند بد باشد فحشت می‌دهد لاتها فحش می‌دهند مومنین نفرین می‌کنند. مگر مجبوری؟ این که گفته‌اند لباس شهرت حرام است یعنی آدمی که می‌خواهد، یعنی همه نگاهش کنند این چه لباسی پوشیده. این موهای سرش چه جور است. کفشش چه جور است. سرموتورش راچه جور هواکرده. ملق میزند.
پناه می‌برم به تو از چی؟ از(وفتنه الفقر) فقر هم فتنه دارد. بی پولی هم یک دردسر دارد. هم غنا آسیب دارد هم فقر یک سری گناهان به خاطر پول است. پول دارها بدمستی می‌کنند بعضی هاشان. بعضی وقت‌ها هم چون فقیرند دست. . . دزدی میکند دلگی میکند تملق می‌گوید یعنی یک سری گناهان برای بی پولی است. یک چیزی تو فلسفه می‌گویند. می‌گویند عدم دلیل چیزی نمیشود. عدم یعنی چیزی که نیست هیچ وقت دلیل چیزی نمیشود. این یک قاعده فلسفی است. یکی می‌گفت من این قاعده را قبول ندارم گفتند چه طور؟ گفت من پول ندارم، عدم پولم دلیل همه بد بختی هایم است. گاهی وقت هاهم فقر باعث همه بد بختی‌ها میشود. هم فقرفتنه دارد هم غنا. آدم باید حواسش جمع باشد که خدایا کفاف. حالا یک دعا میکنم آمین بگویید: خدایا به آبروی امام حسن مجتبی زندگی با عزت همراه با کفاف و قناعت و سلامت دنیا و آخرت به همه ما مرحمت بفرما. شب قدر هم گفتند. . . شب قدر هم جلوست بیننده‌ها شب قدر در. . . گفتند شب قدر چه دعایی بکنیم. گفتند دعا کنید عافیت، عافیت یعنی به سلامت. عافیت دین، عافیت دنیا، عافیت آخرت. قرآن وقتی تعریف حضرت عیسی را می‌کند می‌گوید السلام علیه؛ درود بر او "یوم ولد "روزی که متولد شد "ویوم یموت "روزی که از دنیا رفت. سالم آمد سالم رفت و"یوم یبعث حیا" روز قیامت هم سر فراز باشد. دردنیا سرفراز متولد شد سر فراز از دنیا رفت سر فراز قیامت مبعوث شد. این سه تا سرفرازی با هم باشد.
"ادخلنی مدخل صدق، اخرجنی مخرج صدق"یعنی هم ورودم صادقانه باشد هم خروجم صادقانه باشد. بعضی‌ها ورود صادقانه‌اند خروجشان. . . . بعضی‌ها هم ورودشان خراب است هم خروجشان. یک نفر می‌گفت از منبر آمدم پایین به مردم گفتم منبرم چه طور بود؟ گفتند اول منبرت خوب نبود آخر منبرت انصافا رسوایی به بار آوردی. یعنی چه؟ یعنی هم اولش خراب بود هم آخرش. بعضی‌ها هم اول خراب است هم آخر. بعضی‌ها اول خوب است و آخر خراب و بالعکس. . . بعضی‌ها "سلام علیه یوم یموت یوم ولد " خوشا به حال کسی که تولد با سلامت، مردن با سلامت،
 امام با پنج میلیون استقبال کننده وارد ایران شد تشییع جنازه‌اش ده میلیون تشییع کردند یعنی با عزت آمد با عزت رفت. وما آدم‌هایی داریم با عزت می‌آیند با ذلت می‌روند. آدم‌هایی داریم با ذلت می‌آیند با عزت می‌روند.
خدایا به آبروی امام حسن مجتبی قسمت می‌دهیم ورود و خروج ما را با عزت و صادقانه قرار بده. بالاخره میلیون‌ها آدم سال قبل بوده‌اند امسال شب نیمه نیستند و ماه رمضان نیستند. نمی‌دانیم سال دیگر هستیم نیستیم مهم هم نیست که باشیم یا نباشیم. بعضی از آدم‌ها هستند مثل خود بنده امام سجاد می‌گوید خدایا اگر عمرم به درد می‌خورد "الهی عمرنی ما کان عمری بدره" بدره یعنی بالباس کار. خدایا اگر عمرم به دردمی خورد عمرم بده "فاذا کان عمری مزرع لشیطان"اگر عمرم چراگاه شیطان است، چراگاه یعنی چه؟ یعنی شیطان میرود. . . چراگاه آزاد است گاو که می‌رود بچرد گاهی می‌رود این جا آنجا، تاب می‌خورد. شیطان می‌رود تو مخ با مخ کار می‌کند بعد شیطان می‌آید تو چشم بعد می‌رود تو زبان بعد می‌رود تو قلب. . . اگر عمرم چراگاه شیطان است مرگم بده.
خدایا عمر ما را چراگاه شیطان قرار نده. زندگی با عزت مرگ با ایمان و عزت زندگی با ایمان و عزت، قیامت سرفراز نصیب همه بفرما. چنان کن سرانجام کار که تو خشنود باشی و ما رستگار
والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

Comments (0)
Add Comment