تفسیر آیه 27 سوره فرقان، دوست خوب و بد

موضوع: تفسیر آیه 27 سوره فرقان، دوست خوب و بد
تاریخ پخش: 14/09/80

بسم الله الرّحمن الرّحیم

1- دوست خوب و بد در قرآن
بیننده‌ها وقتی بحث را می‌بینند که به پایان ماه رمضان نزدیک می‌شویم. در آستانه روز قدس، موضوع بحث ما مربوط به دوست خوب و بد. آیه 27 سوره فرقان است، چند نوع دوست داریم. فرد با فرد، جامعه با جامعه، کشور با کشور.
با کی باید دوست بشویم، کشورهای اسلامی چرا با اسراییل دوست شدند، پیمان بستند، دوستی کشور با کشور، دوستی فرد با فرد، دوستی فرد با کشور، دوستی کشور با فرد، ما راجع به دوستی با هم صحبت می‌کنیم، با کی رابطه داشته باشیم، با کی دوست باشیم، با کی، کی صلاحیت ندارد باهاش باشیم، کی صلاحیت دارد باهاش باشیم، پس ما سر سفره قرآن بنشینیم، از خودمان حرف نزنیم.
»وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً« (فرقان/27) یکی از اسمهای قیامت، «یوم الحسره» است، یعنی روزی که غصه می‌خورد، حسرت بخورد که چرا من این کار را کردم، حسرت در عربی با کلمه «یا ویلتا»، «یا لَیتَنی» می‌شود، ‌ای کاش این طور بود، ‌ای کاش‌ای کاش، یک نگاهی ما به قرآن کردیم چند جا که بشر حسرت می‌خورد را برایتان بگویم.
یکی‌اش رفیق بد، که حسرت می‌خورد که چرا با این رفیق شدم، اول آیه را معنا کنم، »و یوم« خود کلمه یوم، هر جا می‌گوید »یوم«، یعنی فراموش نکن، یوم، فراموش نکن، روزهای بیادماندنی، و یوم به قول ما طلبه‌ها، اُذکر یوم، یعنی یادت باشد، همچین روزی، نباید فراموش بشود، (یعض)، یعنی گاز می‌گیرد، آدم درعمرش یک بار دستش را گاز می‌گیرد ماهی یک بار، سالی یک بار، یعض چون فعل مضارع، درادبیات عرب می‌گویند، فعل مضارع، مال استمرار است، یعنی دائماً این کار را می‌کند، یعنی پیوسته دستش را گاز می‌گیرد.
ظالم روز قیامت دستش را گاز می‌گیرد، می‌گوید چرا با فلانی رفیق شدم. ظالم یعنی کسی که دوست بد بگیرد، قرآن نمی‌گوید (یعض الانسان)، نمی‌گوید انسان دستهایش را گاز می‌گیرد، می‌گوید ظالم دستهایش را گاز می‌گیرد، چرا؟ می‌گوید کاش با فلانی رفیق نمی‌شدم، کاش با پیغمبر رفیق می‌شدم، اینکه می‌گوید کسی که دوست بد بگیرد دستش را گاز می‌گیرد، عوض اینکه بگوید انسانی که دوست بد گرفته، دستش را گاز می‌گیرد، می‌گوید ظالمی که، پیداست گرفتن دوست بد ظلم است.
حالا ظلم به کی؟ ظلم نسبت به استعدادهایش، استعدادهایت را هدر می‌دهد، نسبت به وظیفه ظلم می‌کند، شما را از وظیفه‌ات غافل می‌کند. دوست بد شما را نسبت به آینده غافل می‌کند. دوست بد هم نسب به آینده دنیوی و هم آینده اخروی، یاد کن روزی را که ظالم گاز می‌گیرد، این را یک همواره بگذاریم، همواره پیوسته، «عَلى‏ یَدَیْهِ» ید یعنی دست، یدیه یعنی دو تا دست، چون آدم گاهی وقتها که ناراحت می‌شود نوک انگشتش را گاز می‌گیرد، خیلی که ناراحت می‌شود، همه انگشتش رو توی دهان می‌کند، دو تا دستش رو توی دهانش می‌کند، نمی‌دانم، یعنی آخرین درجه غصه را می‌خورد که چرا با فلانی رفیق شدم، نابودم کرد.
چشمم می‌توانست چی ببیند، چی دید؟ فکرم می‌توانست چی فکر کند، چی فکر کرد؟ چه جوری خراب شدم، جوانی‌ام رفت، پولم رفت.
ظالم غصه می‌خورد که «و یقول» می‌گوید »یا لَیْتَنِی» ‌ای کاش »یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً« کاش با رسول یک راهی داشتم، من با پیغمبر هیچ رابطه‌ای نداشتم، اینقدر آدم در ایران داریم، که متعدد به کشورهای خارجی رفته، اما یکبار به زیارت قبر پیغمبر نرفته، خیلی خجالت خواهد کشید. به این همه کشورها رفته‌ای مدیر عامل بودی، نمی‌دانم مهندس بودی، بازرس بودی، کارشناس بودی، به هر حال برای مسائل سیاسی، اقتصادی، نمی‌دانم روابط بین الملل، اصلاً تو مسلمان بودی، قبر پیغمبرت را ندیدی، هواپیما سوار شدن برایت آسان بود، دلار و مشکلات نداشتی، تو برای مدل ماشینت چقدر دادی قبر پیغمبر را زیارت نکردی، یک دو رکعت نماز توی مسجدالحرام نخواندی، این همه بچه داشتی، یکی‌اش را اسم محمد نگذاشتی، عجب، من هیچ رابطه‌ای با پیغمبر نداشتم، سال آمد و رفت، پایم را در مسجد نگذاشتم، هر شب غروب به غروب و صبح به صبح، روزنامه‌ها را می‌خواندم، هفته می‌آید و می‌رود یکبار لای قرآن را باز نکردم، خداوند به من چی می‌گوید؟
در آفریقای جنوبی یک زن هفت قلو زایید، حالا تو می‌خواهی شیرش بدهی؟ اما نخواندم که با کی رفیق بشوم، با کی رفیق نشوم، «سَبیلاً» می‌دانی یعنی چه؟ یعنی راه، می‌گوید این یک راه است، می‌گوید »یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً«، «سَبیلاً» یعنی یک راه.
2- حمایت از مظلوم
ما بعضی چیزها را کش می‌دهیم، یک برگ زرد چیزی نیست، ولی یک برگ زرد اگر افتاد توی حوض آب، کشتی پنجاه تا مورچه می‌شود، ممکن است شما به فلسطین بگویی حالا راهپیمایی چیه روز قدس پا می‌شویم راه می‌افتیم، حالا اگر ما برویم و نرویم، اسراییل کار خودش را می‌کند، خیلی اثر دارد، تمام این بچه‌های فلسطین که از خودشان دفاع می‌کنند، و بچه‌های لبنان از زور راهپیمایی شماست، انرژی که به بچه می‌دهد، این انرژی راهپیمایی شماست، بالاخره می‌گوید یکی هست روی زمین که اگر من شهید بشوم، خیابانهای تهران را به اسمش می‌کنند، یکی هست قدر خون ما را بداند، یکی هست روی کره زمین…، یک رهبر است که به ما می‌گوید قهرمان، باقی‌ها که می‌گویند تروریست، این راهپیمایی‌ها مهم است و اصولاً امام زمان که ببینند یک عده مسلمان دارد راه می‌رود و حمایت می‌کنند از مظلومین…، مگر امیرالمؤمنین شیهد نشد؟ امیرالمؤمنین سفارشش این بود که «وَ کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْما» (نهج‌البلاغه/ص421) نسبت به ظالم خشن باشید، «وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا» (نهج‌البلاغه/ص421) برای مظلوم عون باشید، یار مظلوم باشید، من چطوری یاور مظلوم می‌روم راهپیمایی، مگر تشییع جنازه که شما می‌روید، زنده می‌شود؟ ولی همین که عقب جنازه می‌وری، احترام آن را می‌گیری، اصلاً وقتی استاد وارد کلاس می‌شود، شما می‌گویید برپا، پا می‌شوید مگر با پا شدن شما علم استاد زیاد می‌شود؟ نه، ایشان آمد، من پا شدم اگر برپا احترام است، اگر تشییع جنازه احترام است، راهپیمایی هم احترام و حمایت از حرکت است. کوتاهی نکنیم، هر کدام می‌توانید یک مدینه بروید، می‌دانید فایده مدینه چی است؟ یکی از فایده‌هایش این است. کسانی که وارد مدینه می‌شوند، خدا به پیغمبرش گفته اینها که می‌آیند مدینه تو به آنها سلام کن، آیه‌اش این است »وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ« (انعام/54) مؤمنینی که می‌آیند زیارت تو، قبل از آنکه آنها بگویند، السلام علیک یا رسول الله، تو بهشان سلام کن، سلام علیکم، اصلاً آدم برسد به جایی که رسول الله به او سلام می‌کند، من این همه که، خیلی غصه خواهند خورد، این همه دختر داشتم، یکی‌اش فاطمه نشد، شیتا، سیتا، فیتا، خیتا، لیتا،… روز قیامت آنها که رفیق بد گرفتند، آنوقت رفیقهای بد بدانند که اینها برای هوس خودشان است، چه دخترانی از ما گول خوردند بخاطر رفیق بد، چه پسرانی از ما معتاد شدند بخاطر رفیق بد، چقدر خسارت دادیم، کاش با پیغمبر رفیق شده بودیم.
می‌گویند اگر می‌خواهی رفیق خوب پیدا کنی، برو مسجد، بچه‌های مسجد، بچه مسجدیها خوبند، البته در مسجد آدم بد هم هست، اما بالاخره اصل بر این است که آمده‌اند با خدا حرف بزنند، مسجد آدم را بیمه می‌کند، یعنی همین رفیقها هم در مسجد باشند، خود مسجد آدم را بیمه می‌کند، مثل هوای مرطوب مازندران، خود هوای مرطوب، درخت را سبز نگه می‌دارد، حالا آبیاری نشود، خود همان رطوبت فضا نگهش داشته.
در قیامت چند تا حسرت هست که همه‌اش با «لیت» هست، به مناسبت «یا لیتنی» این کلمه، یا لیتنی یعنی‌ای کاش، چند تا‌ای کاش داریم، یک جا می‌گوید »یا لَیْتَنا نُرَدُّ« (انعام/27) ‌ای کاش من را برمی‌گرداند به دنیا، برگردیم به دنیا دوباره کار خوب کنیم، یکجا می‌گوید »یا لَیْتَنا أَطَعْنَا« (احزاب/66) ‌ای کاش «اطعنا»، ‌ای کاش ما اطاعت می‌کردیم، گردن کلفتی نمی‌کردیم، به رفیق‌های بد می‌گوید »یا لَیْتَ بَیْنی‏ وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرینُ« (زخرف/38)‌ ای کاش، تو شرق بودی من غرب، یا من شرق بودم تو غرب، »یا لَیْتَنی‏ کُنْتُ تُراباً« (نباء/40) ‌ای کاش من خاک بودم، تراب یعنی خاک، خاک از من بهتر بود، خاک را یک دانه بهش دادند یک خوشه داد، یک تخم هندوانه، بوته هندوانه داد، من این همه نعمت خداوند را خوردم، یک «سبحان ربی الاعلی و بحمده» نگفتم، خاک یک دانه گرفت، یک خوشه داد، من این همه نعمت گرفتم، هیچ عبادت نگردم، کاش عجب، من این همه لبم تکان خورد یک ذکر خدا نگفتم.
مردم قدیم، مردم خوبی بودند، امروزی‌ها هم عده زیادی خوبند، ولی حالا، ما باید خوبیهای قدیم را یاد بگیریم، پدر پیری داشتم، خدا همه اموات را رحمت کند، بهش گفتم آقا این درخت توی این باغچه هست یکی‌اش میوه نمی‌دهد، پدرم گفت که این همه توی این خانه می‌خوابد، یکی‌اش نماز شب نمی‌خواند، گفتم درسته، یکی به یکی، یکبار از ایشان پرسیدم اینجا خوب است یا آنجا، مثلاً این خانه گرانتر است یا آن خانه، گفت هرکدام از خانه‌ها معصیت خدا توی آن کمتر بشود، عبادت خدا بیشتر در آن بشود.
3- پرونده اعمال در روز قیامت
قرآن می‌گوید روز قیامت نامه اعمال مومنین را دست راستشان می دهند، ما در قیامت سه رقم نامه داریم، یک نامه که هرکسی، نامه شخصیِ، یک نامه‌ای که هر امتی یک پرونده دارند، هر امتی یک پرونده دارد، هر شخصی، یک پرونده دارد، بعد در قیامت می‌گوید «أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ« (اسراء/71) نامه را به دستش می‌دهند می‌گوید من برنده شدم، فوری نعره می‌کشد توی قیامت، بدوید بیایید، »اقْرَؤُا کِتابِیَهْ« (حاقه/19) قرائت بکنید، بخوانید، بخوانید کتاب من را، ببینید چه نمره‌ای آورده‌ام. مثل بچه‌هایی که نمره بیست می‌گیرند، توی کوچه می‌دوند بابا! بیابیا بیست، بدوید، »اقْرَؤُا کِتابِیَهْ« (حاقه/19) نامه مرا بخوانید، »إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ« (حاقه/20) من در دنیا فکر قیامت بودم، می‌گفتم تو که دو ساعت با این حرف زدی، خودت دو دقیقه هم با خدا حرف بزن، تو که یک میلیون داری، خوب دویست تومان خمس بده، 15 کیلو گندم، خوب، یک کیلویش را زکات بده، این همه راه رفتی یک خیابان هم به نفع فلسطین می‌رفتی، صبح به صبح این همه خرجت است، روزی کلی خرجت است، یک صد تومان هم به صندوق کمیته امداد بینداز، در همین دنیا مواظب قیامت هم بودم »إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ، فَهُوَ فی‏ عیشَهٍ راضِیَهٍ« (حاقه/20و21) یک زندگی رضایت بخشی دارد، »فی‏ جَنَّهٍ عالِیَهٍ« (حاقه/22) در باغی بلند مرتبه، »قُطُوفُها دانِیَهٌ« (حاقه/23) شاخه‌ها می‌آیند نزدیک، دیگر لازم نیست برای یک گردو هی سنگ بزنی بخورد توی کله‌ات.
»إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ« من گمان داشتم، باور داشتم، باورم آمد که یک همچین روزی خواهد بود از دنیا برای امروز فکر کرده بودم، »وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ« اما یک عده هم می‌بینند نامه‌شان به دست چپشان داده شد، »فَیَقُولُ یا لَیْتَنی‏ لَمْ أُوتَ کِتابِیَهْ« کتابیه، کاش نامه را به من نداده بودند تا نامه را به من نداده بودند یک امیدی داشتم، من دیگر قطعاً مردود شدم، »هَلَکَ عَنِّی سُلْطانِیَهْ« (حاقه/29) سلطنت داشت نابود شد، »ما أَغْنى‏ عَنِّی مالِیَهْ« (حاقه/28) مال داشتم، الآن اینجا هیچ به دردم نمی‌خورد، چه حسرتی است برای آنها که نامه دست چپشان است، چه سروری است برای آنها که نامه دست راستشان است، اینها دروغ نیست، »وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ« (تکویر/10)
4- کاتبان نامه اعمال
آیه قرآن، پرونده‌ها باز می‌شود، لب تکان می‌دهد و می‌نویسد، »ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ« هر قولی را که لبت تکان بخورد »إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ« دو تا فرشته داریم، بقول یکی از این آقایان، می‌گفت یکی از این فرشته‌ها را باید اضافه کار بهش داد، آخر هی می‌نویسد، آن فرشته یی که می‌خواهد خوبی‌ها رو بنویسد، حقوق بازنشستگی دارد، چون هیچ کاری ندارد، همینطور نشسته، فرشته‌ای که خوبی‌ها را می‌نویسد چرت می‌زند، چون خوبی نیست. یک کسی از آقایان می گفت به عدد موهای سرم کار دارم، کلاهش رو برداشت دیدند کچل است، اصلاً مو ندارد، به هر حال قرآن شوخی نیست، یک آیه داریم در سوره و الفجر، می‌گوید »یَقُولُ یا لَیْتَنی‏ قَدَّمْتُ لِحَیاتی‏« (فجر/24) ‌ای کاش برای امروز یک فکری کرده بودم، خواب بودم من، »یا لَیْتَنی‏ قَدَّمْتُ« پیش می‌فرستم، »قَدَّمْتُ لِحَیاتی‏«.
5- نیت کار خیر
برادرها، خواهرها، ما هر کاری که می‌کنیم باید یک رنگ الهی داشته باشد که ذخیره قبر و قیامت. »قَدَّمْتُ لِحَیاتی‏« یعنی وضو که می‌گیرید، حالا چرا می‌گویی می‌خواهم تازه شوم، آقا خوابی برو صورتت رو بشوی، برو وضو بگیر، تو که آب ریختی، قصد وضو کن، تو که صدقه انداختی، چرا برای سلامتی خودت، برای سلامی همه مسلمان‌ها، در دعای ماه رجب می‌دانی چی می‌گوییم، می‌گوییم «یا من ارجوه لکل خیر» خدایا کل خیر رو به من بده، یعنی واقعاً شما می‌توانید کل خیر را بگیرید، بله آدم می‌تواند با نیتش همه خیرها را شریک بشود، در همه خیرها شریک شو، شما وقتی صدقه دادی، گفتی این پول برای سلامتی همه مسلمان‌ها، دفع بلا از هر مسلمانی که بشود، شما هم شریک هستی، شبی که امام بنا بود از پاریس بیایند، یک نفر را که اسمش رو ببرم شما همه‌تان او را می‌شناسید، اسمش را نبرم، خیلی ناراحت بود، زمان بختیار بود و هنوز دنباله‌های شاه بودند و نگران بودند که هواپیما را برگردانند مثلاً هواپیما را سرنگون کنند و خیلی وحشت داشت و دوید یک گوسفند خرید و آمد بکشد برای سلامتی‌اش، این آقایی که گوسفند خریده بود، خوب بالاخره خوابیدند و خواب دیدند که، توی خواب گفت، امام آمده، گفت آقا الحمدلله سالم رسیدی، گفت شما این گوسفند را خریدی برای سلامتی امام زمان صدقه می‌دهید، بلا از جان آقا امام زمان دور شد، هر برکتی امام زمان دارد برای شما، بنابراین شما می‌توانید در همه خیرها شریک شوید، کتابی دارید در خانه مانده، چرا خانه مانده، بفرستید کتابخانه، بده استفاده کنند، بابا حالا گاز آمده این لحاف و کرسی‌ات را بفرست توی یک روستایی.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment