الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
در هر جلسهای بین 25 تا 30 دقیقه سر سفره قران مینشینیم. در ماه عزیز حرف خدای عزیز را عزیزان میشنوند. در جلسه قبل آیه 120 اعراف بود. قصه ساحرانی که ایمان آوردند راجع به ایمان و نقش ایمان و برکات ایمان صحبتهایی کردیم. حالا این جلسه و شاید جلسه بعد ادامه همان باشد. از 120 شروع کنید خواندن. بسم الله الرحمن الرحیم(وَ أُلْقِیَ السَّحَرَهُ ساجِدینَ)الاعراف(120)(قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمینَ) الاعراف(121)(رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ)الاعراف(122)
فرعون وقتی معجزات موسی را دید, گفت این سحر است. بعد از مشورتی که با اطرافیانش کرد ,بنا شد ساحرانی کاردان با بودجه فرعونی در پایتخت جمع شوند. با سحر و جادو آبروی موسی را بریزند. جمع شدند و به فرعون گفتند: ما آبرو بریزیم پولی هست؟ گفت بله که پول هست. همچی کارتتان میدهم صاف بروید توی کاخ. سحر و جادوها انجام شد. موسی هم عصا را انداخت اژدها شد این طنابهایی که عصاهایی که ابزار سحر و جادو بود, این اژدها همه را بلعید. یک شعری میگویند: قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری. آن ساحرها فهمیدند که این معجزه است و باید هم حضرت موسی به آنها این رقمی معجزه نشان بدهد. یعنی وقتی طب پیشرفت کرد حضرت عیسی مرده زنده کرد. وقتی رسالت و بلاغت اوج گرفت پیغمبر قران آورد. به همین خاطر هم میگویند امام زمان که ظهور کند علم و صنعت و تکنولوژی است ,امام زمان(ع) جوری انجام خواهد داد که رهبران پیشرفته تکنولوژی علم و صنعت بیایند دست امام را ببوسند و با امام بیعت کنند. چون امام و پیغمبر هر زمانی باید معجزهاش بر طبق زمان باشد. یعنی برای خیاطها اگر خواستی هنر نمایی کنی باید در خیاطی هنر نمایی کنی.
چون سحر و جادو بود عصا اژدها شد. آنها فهمیدند نه این با همه سحر و جادو حسابش جدا است. اصلاً نژاد نژاد دیگر است. همه(وَ أُلْقِیَ السَّحَرَهُ ساجِدینَ) به خاک افتادند(قالُوا آمَنَّا) الاعراف(121)(رَبِّ گفتند ایمان داریم(بِرَبِّ الْعالَمینَ)(رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ) فکر نکن(بِرَبِّ الْعالَمینَ)تو هستی چون فرعون هم میگفت(أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى)نازعات(24) به این مناسبت.
بعد آیات بعد دارد که(لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعینَ)الاعراف(124)
فرعون گفت حالا که کار موسی را دیدید ایمان آوردید. دست و پایتان را قطع میکنم, همهتان را به درخت آویزان میکنم. دست و پا بریده گفتند چی؟ قالوا انا الی ربنا منقلبون. گفتند ما رفتیم به سوی خدا. تو هر کاری میخواهی بکن. الله اکبر وقتی آدم بنزینی باشد با یک ذره گوگرد آتش میگیرد. ماشین وقتی سالم باشد با یک استارت راه میافتد. ولی وقتی ماشین مثل یک بشکه بشود 30 تا سوئیچ بنز و بیام و بزنی وامی ایستد. آدمهای نااهل مثل بشکه اند, صد تا دلیل هم میآوری راه نمیافتد. این ساحرها بنزینی بودند با این گوگرد آتش گرفتند. سالم بودند با یک استارت معجزه راه افتادند.
الله اکبر ایمان چیست؟ ایمان کسی است که دیگرانسان وقتی فرعون را میبیند,تهدیدهای فرعون اثر ندارد. حالا این مال مردها بود. یک چیزی از خانمها بگویم: زن فرعون کیلو کیلو طلا میدید کاخ بود, توی کاخ زندگی میکرد یک روز گفت رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّهِ وَ(نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ)التحریم(11) خدایا نجاتم بده ,مرگ بر این کاخ. مرگ بر این طلا. کاخ نمیخواهم(رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّهِ) التحریم(11)من تو را میخواهم جوار تو را میخواهم. یعنی ایمان چیست؟ سؤال: ایمان چیست؟ ایمان کسی است که ترسوها را در برابر فرعون شجاع میکند. زنی که به طلا عشق میورزد در کاخ به کاخ عشق میورزد. این زن میگوید مرگ بر کاخ. مرگ بر طلا. نه کاخ را میخواهم نه طلا را. ایمان چیزی است که زن را از طلا جدا میکند. مرد را از ترس جدا میکند.
من راجع به ایمان یک خوردهای میخواهم صحبت کنم اول ایمان باید بر اساس فکر باشد. زمان شاه یک روحانی را گرفتند بردنش ساواک. این ساواکیه به این آخوند میگفت تو فکر میکنی من دین ندارم من دین دارم ببین دستش را عکس ابوالفضل را آورد گفت این هم دلیل. یعنی دلیل ایمان ایشان عکس ابوالفضل بود. بعد میگفت مادربزرگ من روز تاسوعا شله زرد میدهد. دلیل ایمان ایشان شله زرد مادربزدگ است.
ایمان باید بر اساس فکر باشد(یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ)آل عمران(191) میگویند: ربنا ما فکر میکند بعد ایمان میاورد. مؤمن بر اساس ایمان است. بر اساس فکر است. همه هستی را زیبا میبیند. حالا یک تیکههایی گفتم حالا در راه خدا مشکلات را میپذیرد.
نقش ایمان:
تا چند تا جلسه گفتم حالا 6، 7 در راه خدا مشکلات را میپذیرد(فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُم) آل عمران(146)قران میگوید هر چه به اینها اصابت شد شل نمیشدند. امام را تبعید کردند به ترکیه, حکومت ترکیه برای این که امام را بترساند این که میگویم برای جوانها لازم است شنیدنش. بزرگها شاید از خود امام شنیده باشند نسل نو که آمدند به کار یک خاطراتی را باید ریش سفیدها برایشان بگویند.
این ماجرا از خود امام نقل شده امام میگفت من را بردند حکومت ترکیه. من را برد در یک میدانی گفت آقای خمینی اینجا میدانی است که 40 نفر از علمای ترکیه را اعدام کردیم. اینجا کسی حرفی بزند خلاف رضای حکومت فوری همین جا توی میدان اعدام میکنیم. امام را بردند که بترسانندش. امام گفت: عجب اه پس ما از اینها عقب افتادیم. کاش ما هم در ایران یک چیزی میگفتیم که شهید شده بودیم معلوم میشود علمای ترکیه خوب جنبیدهاند پس ما عقب افتادهایم.
یعنی عوض این که بترسد شجاعتش بیشتر شد. سختیها را تحمل میکند چون میبیند خدا میبیندش.
شما گاهی میروید زیر آب من این مثال را بارها گفتم میگویی بشمر چند تا زیر آب هستم1، 2 میرود فرو آن هم بیرون میشمرد 16، 17، 18، 19، 20، 21 این زیر آب نفسش میسوزد ان چون میداند که بیرونه زیر نظر دارد ایشان را و دارد زحمتش را میشمارد هر چی بتواند سختی را تحمل میکند. ما اگر بدانیم خدا دارد ما را میبیند. ان ربک بلمرصاد خبیر رغیب. رغیب یعنی میدانید رغیب از رغب میآید رغب یعنی گردن گاهی صندلی عقب ماشین مینشینی ماشین میزند به کسی شما عقب ماشین همچین میکشی گردن دراز میکنی ببینی چه خبر شده, این را میگویند رغیب یک وقت آدم عقب ماشین آدم لم میدهد. این را میگویند ناظر. نگاه همچین که میکند میگویند رغیب. وقتی میگوید خدا رغیب است یعنی خدا حسابی حواسش جمع است. شما دارد این طور نیست که حالا خبیر غیر علیم است خبیر است ,علیم است و رغیب. وقتی آدم میداند زیر نظر است ,سختی هم بود. اصلاًَ وقتی آدم میداند اجرش زیاد است تحمل میکند. شما یک قالی روی دوش ما میگذارید خوب کمرم درد میآید بعد میگویی 100 تومان دومی 200 تومان سومی چون میدانم هر چی بار سنگینتر باشد اجرش بیشتر است.
وزنه بردارها برای چی چی اینقدر وزنه بلند میکنند؟ بعضی هایشان قاشق چایخوری توی خانهشان حال ندارند بلند کنند. میگویند بردار بیار حوصلهام نمیکشد. چای را برای من هم بزن. آنجا چون میبیند مردم دارند میبینندش به اندازه وزنه بلند میکند. این توی خانه که این کارها را نمیکند, چون آنجا میبیند مردم میبینندش. خدای مردم دارد میبیندش. وقتی آدم معتقد است که خدا میبیند برایش آسان است. علی اصغر روی دست بابایش بود تیر خورد امام حسین خونش را توی مشت گرفت. گفت عون علیا آسان است. بچه روی دستت آسان است. بله بینه و بین الله حالا که خدا میبیند آسان است. چون میبینیم که خدا میبیند که حسین در مقابل بنی امیه چه قدر باید زجر بکشد یک بچه شیرخواره برای یک جرعه آب. خدایا حالا که میبینی برایم آسان است. حالا که میبینی برایم آسان است. وزنه بردار که میبیند مردم میبینندش دیگر برایش آسان میشود. ایمان به خدا این است. خدایا به آبروی هر کس که پهلوی تو آبرو دارد یک همچین ایمانی که ما تو را ناظر بدانیم. ما برای رضای تو این مشلات را تحمل کنیم. چنین ایمانی به فرد فرد ما مرحمت بفرما.
دیگر چی مؤمن خودش را مستقل نمیداند, نمیگوید من من میگوید(وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ)تکویر(29)هر چی شما بخواهید در راستای اراده خدا است. یعنی مؤمن برای خودش توی پرانتز قدرت مستقل قائل است. هر چی هست از آن است. ولی خدا نماز شب میخواند ما که نماز شب بخوانیم میگوییم خدایا ببین دو دفعه جمکران آمدم دعای ندبه هم که رفتم دیگر. یاالله این فکر میکند دیگر مثلاً باید آن مرد خدا که نماز شب میخواند ,می گوید خدایا اول که نماز شب خواندم از تو طلبی ندارم تو مرا از خواب بیدار کردی. می شد بیدار نشوم آبی که وضو رفتم از تو بود. حافظهای که حمد و سورهام بلند بود از تو بود. طاقتی که پا شدم از تو بود. اصلاً هر چی دارم از توست. بنابراین بسمه تعالی اینجانب از تو هیچ طلبی ندارم. خیلی شکر میکنم که اجازه دادید که من با تو حرف بزنم. حتی همین که اجازه میدهد. . یک کسی که از ترس پشه می رود توی پشه بند دارد به خدای هستی میگوید: شما وقت ملاقات دادید بیا حرف بزن همین که اجازه دادند ما حرف بزنیم همین بزرگترین مقام است. اگر توی یک اطاق بوعلی سینا باشد اجازه بدهند بروی پهلویش بنشینی خودش افتخار است. حال رفت بالای درخت پرتقال هم نبود. نه بابا همین که پهلوی بوعلی سینا نشستن کیف دارد. اصلاً شیرجه رفتن کیف دارد آخر فکر میکنیم هر کی شیرجه برود باید یک کاسه ماست از توی حوض بیاورد بیرون یک شن از توی استخر بیاورد بیرون بابا شنی نیست فرض کن شنی نیست. چیزی هم توی حوض نیافتاده, اما خود شیرجه کیف دارد. گفتگوی با خدا کیف دارد میگوید کفی بیفخر.
مثلاً میگوید به یک پاسدار بگویند میخواهی پهلوی امام باشی یا میخواهی پاسدار پمپ بنزین باشی آخر یک کسی محافظ پمپ بنزین باشد یا محافظ امام خمینی؟ خوب افتخارش است. محافظ پمپ بنزین من را میبیند من پهلوی پمپ بنزین وایستادم کفی بیفخرا ان اکون لک عبدا. همه کیف میکنند که عبد خدا هستند. عبد خدا نباشی عبد کسی دیگر هستی.
یک چیزی بگویم بعضی وقتها میگویند: این تقلیدچیست؟ مگر خودمان عقل نداریم. هر چی عقلمان برسد همان را عمل میکنیم.
به ما چه از مراجع تقلید کنیم؟ این را عنایت کنید تقلید از کارشناس بی هوس عقل است. بعضیها فکر میکنند تقلید که شد یعنی عقلت را کنار بگذار.
می گویند آقا ما خودمان عقل داریم. آدمی که عقل دارد بله عقل به شما میگوید در کارهایت از کارشناس بپرس. شما لباست را هم به خیاط میدهی. ماشینت را به مکانیک میدهی. مریض میشوی دکتر میروی. پس اگر یک کارشناسی بی هوی و هوس یک چیزی گفت شما انجام دادید. گوش دادن به حرف کارشناس خلاف عقل نیست. عین تعقل است. ما فکر میکنیم تقلید یعنی عقلت را کنار بگذار. نخیر اصلاً تقلید تعقل است. عقل به من میگوید تقلید کن تمام دنیا مردمش از کارشناس سؤال میکنند.
مؤمن چون با خداست احساس دلگرمی میکند آرام است(أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)رعد(28)الان مثلاً پیشرفته ترین کشور جهان آمریکا مگر نیست الان واقعاً آمریکا آرامش دارد آخر رئیس جمهور هر شب میخواهد میگوید عجب امروز 98 تا کشور پرچمش را آتش زدند این عزت است این شهرت دارد. ولی همه جا تف میاندازند به او.
(بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)تکنولوژی آرام بخش نیست. عزت بخش هم نیست. قلدری عزت نمیآورد. حتی بوقهای رادیو و تلویزیون عزت نمیآورد ,که فلانی را توی رادیو و تلویزیون تجلیل کرد. 43 تا رادیو از صدام تجلیل میکرد و نسبت به امام جسارت میکرد. ایام جنگ الان امام از دنیا رفته از دار دنیا رفته مرده امام از زنده صدام عزتش بیشتر است.
43 تا رادیو تلویزیون هم توی دنیا بوق میکردند مگر هر کسی بوق دستش است عزیز است؟ همه بوقها دست بنی امیه و بنی عباس بود. زینب کبری یا ناله داشت آن ناله زینب پیروز شد. همه بوقها خفه شد. آدمی که خدا دارد آرامش دارد.
هیچ وقت آدم مخلص رشدش را تا بی آدم مخلص نمیگوید. فارغ این کلمه فارغ را یک کاری کنیم برداریم از فرهنگ ایران فارغ التحصیل. فقط زن حامله فارغ میشود. انسان هیچ وقت از تحصیل فارغ نمیشود.
خدا توی قرانش میگوید یا رسول الله تو فارغ التحصیل نیستی با اینکه میگوید(وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً)کهف(65) علمت لدنی است ,یعنی با این که علمت بند به من است. ولی یک وقت فکر نکنی تو پیغمبری فارغ التحصیل هستی(وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْماً)طه(114) یعنی یا رسول الله فارغ التحصیل نیستی. ذد علماً ضاد هم هدی مؤمن هیچ وقت نمیگوید به اخرین درجه رسیدهام.
به امام سجاد میگفتند چقدر خودکشی میکنی توی عبادت؟ میگفت من کجا علی کجا؟ به علی میگفتند چقد رعبادت میکنی؟ میگفت من کجا پیغمبر کجا؟ پیغمبر گفتند چقدر عبادت میکنی؟ می گفت: ما عرفناک من که خدا را نشناختم. یعنی هی اوج میگیرد. هی چی دید بزرگتر باشد آدم خودش را کوچکتر میبیند. اینها بچهاند که قلکشان را پر شد. چی چی پر شد بچهها میگویند قلکم پر شد. اگر آدم پولهای بانک مرکزی را ببیند اصلاً خجالت میکشد بگوید پول دارم. ما وقتی عبادت اولیاء خدا را دیدیم خجالت میکشیم. می گوییم این نمازهای ما و نماز و روزه ما و روزه حضرت امیر. . . یک شب هزار رکعت نماز میخواند در 1000 رکعت حواسش جمع بود. شما در عمرت بنده در عمرم یک رکعت از آن 1000 رکعتها را نخواندیم. یعنی ولی خدا آدم وقتی بند خدا شد بند به بی نهایت است. شما را هی به بالا میبرد.
آدمی که مخلص شد کارهای مخفیاش هم حساب دارد(إِنْ تُبْدُوا ما فی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوها)بقره(284)می گویند چه بدانند چه ببینند چه نبینند. کارهای ندیده هم حساب است. میگوید اه فهمیدم آخ فهمیدم. مؤمن میگوید فهمیدم یعنی چه؟ چه فهمیدند؟ مردم چه نفهمیدند خدا که فهمید. از کار مخفی هم غصه میخورد و مؤمن کارهای مخفیاش هم برایش حساب قائل است.
چه مردم بفهمند و چه نفهمند مؤمن شجاع است. به فرعون میگوید کسی نیستی. ماشاءالله زینب کبری به یزید توی کاخش گفت یزید شاهی حسین را کشتی تمام کشور دست توست اما منی که زینب داغ دیده هستم پهلوی من تو کوچک هستی. انی استصغرک یعنی تو را صغیر میشمارم. به قدری زینب بالاست که به حکومت میگوید پهلوی من چیزی نیستی.
وقتی وصل به خدا شد شجاع میشود مؤمن هیچ وقت غضبش کجش نمیکند.(لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ)المائده(2)و من میگوید اگر به فلانی بدی بغضت منحرفش نکند. آخر گاهی وقتها میگویند خوب چرا بزنش یک مجرمی را آوردند شلاقش بزنند. شلاق را دادند به قنبر شروع کرد به زدنش. حضرت گفت چند تا زدی؟ گفت اینقدر گفت زیاد زدی بده من شلاق را. قنبر را خواباندش یعنی وقتی غیضش گرفت از مرز خارج نمیشود. امیرالمؤمنین وصیت کرد فرمود ابن ملجم یک ضربه زد شما هم یک ضربه بزنید. ضربت بضربه.
مؤمن به خاطر غضب از مرز خارج نمیشود مؤمن به خاطر محبت از مرز خارج نمیشود چون دوستش دارد.
این را ردش کن این پسر عموی من است. این میگوید هر کی باشد باشد نه محبت او رااز عدالت دور میکند نه غضب.
مؤمن همه کارهایش را ثبت شده میداند رسنا لیدن یکتبون. مؤمن به امدادهای غیبی معتقد است. انی ممدکم. خدا میگوید: من توسط فرشتهها شما را امداد میکنم. مؤمن در بن بست قرار نمیگیرد. یجعلکم المخرجا. هیچ وقت مؤمن در بن بست قرار نمیگیرد.
حالا باید چه کرد؟ فعلاً به وظیفهمان عمل کنیم ,بعداً هر چی شد شد. حتی امام در ایام جنگ میگفت که ما اصلاً نه برایمان پیروزی مهم است نه شکست. خدا گفته اگر به شما حمله کردند از خودت دفاع کن. وظیفه ما دفاع است ,هر چی شد شد. آرام بود. قران هم میگوید: یقتلون. گاهی هم میگوید: یُقتلون. هر دو پهلوی هم هستند. یعنی مهم نیست نفس بکشیم یا نفس نکشیم. مهم این است که بنده خدا باشیم.(وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْت)نساء(100)یک آیه دیگر میگوید: چه کشته بشویم چه مرگ طبیعی. مسیر که درست بشود مهم نیست. شب عاشورا عدهای توی خیمهها جک میگفتند شوخی میکردند. عدهای هم نماز شب میخواندند. سؤال فرق بین شوخی و نماز شب چی است؟ اگر خیمه خیمه امام حسین فرقی است وقتی استخر سالم است شما هر جا میخواهی شیرجه برو. اگر خیمه امام حسین مؤمن در بن بست قرار نمیگیرد. مأیوس نمیشود.
یک کسی پرده کعبه را گرفته بود و میگ فت وای خدا من را ببخش. بعد میگفت: میدانم من را نمیبخشی. این چه کلمهای است؟ گفت آخر نمیدانید من چه جرمی کردهام. گفت چه کردهای گفت من از آنها بودم که رفتم کربلا حسین را بکشم. دیگر جرمی از این بالاتر؟ امام فرمود همین که میگویی میدانم نمیبخشی گناه یأست از گناه شرکت در کربلا بیشتر است. هیچ وقت مأیوس نشو. هر که هر گناهی کرده خدا میپذیردش. معذرت خواهی تو باید عذرخواهی جدی باشد. شوخی نکند. اگر واقعاً میگویی خدایا من را ببخش خدا میبخشدت. مؤمن لغزشش را قابل توبه میداند. مؤمن بن بست ندارد. مؤمن شجاع است. (قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمینَ)الاعراف(121)ساحرین ساحرها ایمان آوردند و ایمان این بارها را دارد.
خدایا تو را به حق هر کسی که پهلوی تو آبرو دارد ایمان کامل ,بدن سالم ,عقل قوی ,علم مفید, رزق حلال ,نیت خالص, عمر با برکت,, اولاد صالح ,عزت دنیا و آخرت حسن عاقبت به ما دوستان مخاطبین همسایگان بستگان اساتید شاگردان مرحمت بفرما.
دین ما و دنیای ما رهبر ما و امت ما و دولت ما و جوانهای ما و نسل ما و ناموس ما و مرز ما و عزت ما و وحدت ما را حفظ بفرما.
هر چی شب قدر برای خوبها مقدر میکنی برای ما هم مقدر بفرما.
قلب آقا امام زمان را برای همیشه از ما راضی و ما را مورد دعای خاص ایشان قرار بده.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته