تربیت فرزند در خانه

1- مسئولیت و جایگاه مادر در خانه
2- بیماردلان و زنان بدحجاب
3- تربیت فرزند، مهم‌تر از اشتغال در اداره
4- نقش فرزند در زندگی والدین
5- شکوفایی کمالات مادر در تربیت فرزند
6- کار روی فرزند، برتر از کار روی جمادات
7- آشنایی با شیوه‌های درست تربیت فرزند
8- تربیت حضرت زینب در دامان حضرت زهرا(سلام الله علیها)

موضوع: تربیت فرزند در خانه

تاریخ پخش:  29/02/90

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بحث به مناسبت ایام تولد حضرت زهرا(س) است، که باید این روز عزیز را، این ایام را تبریک بگوییم. روز زن، روز مادر، روز عصمت بگوییم جا دارد، روز عفت بگوییم، جادارد. روز شجاعت بگوییم جا دارد. روز ولایت بگوییم جا دارد. هر اسمی روی روز تولد حضرت زهرا بگذاریم جا دارد. و خوشبختانه حضرت امام هم روز تولد حضرت زهرا متولد شد، بنیانگذار جمهوری اسلامی، سلام و صلوات خدا بر او…

1- مسئولیت و جایگاه مادر در خانه

خوب مسأله‌ی زن ابعاد مختلفی دارد. الآن در جامعه‌ی ما احساس می‌کنند که مادری شغل ضعیفی است، بچه‌شان را به دایه، به مهد کودک می‌سپارند و آه می‌کشند که حتماً در یک اداره کارمند شوند، اگر یک دختر تحصیل کرده‌ی خانه‌ بماند، احساس می‌کند بدبخت است، عقب مانده است. این تفکر غلط را من می‌خواهم یک خرده راجع به آن چند دقیقه‌ای صحبت کنم.

گاهی وقتها هم بعضی افراد مثلاً بد حجابی و بی‌حجابی را تمدن می‌دانند و پوشش را املی فکر می‌کنند. قرآن می‌فرماید که: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى‏» (احزاب/33) «تَبَرُّج» از برج است. ما به چه برج می‌گوییم؟ ساختمان‌هایی که خودش را نشان می‌دهد. ساختمان‌هایی که خودشان را نشان می‌دهند برج می‌گویند. «تَبَرُّج» یعنی خانم از خانه بیرون می‌آیی خودت را برج نکن. این کرامت انسان است. من بارها گفتم. کسی که خودش را آرایش می‌کند در خیابان می‌آورد، یعنی مردم حراج شدم. اسلام می‌گوید: خانم تو حراج نیستی. هرکس می‌خواهد به تو نگاه کند، باید خرج تو را بدهد. یک میلیون، ده میلیون. باید میلیون‌ها تومان صرف کند، خانه تهیه کند. آبش، گازش، برقش، تلفنش، زندگی تو را باید کامل تأمین کند، اگر نوکر تو شد، حق دارد به تو یک نگاهی بکند. وگرنه به هر جوان هرزه‌ای خودت را عرضه کنی، این حراج کردن است.

خدا به زنهای پیغمبر می‌گوید: «وَ قَرْنَ فی‏ بُیُوتِکُن‏» (احزاب/33) از خانه بیرون نیایید، بعد می‌گوید: اگر می‌خواهید بیایید، بیرون بیایید، چون زن گاهی لازم است از خانه بیرون بیاید. مشکلی نیست. حضرت زهرا، زنان پیغمبر تا درون جبهه‌ها هم با پیغمبر می‌رفتند. بیرون بروند مشکل ندارد. نماز جماعت، حج، زیارت، تحصیل، مداوا، خدمت به جامعه.

2- بیماردلان و زنان بدحجاب

زن مثل مرد می‌تواند موجود فعالی باشد، اما خودش را برج نکند. چون وقتی برج کردی دل چه کسی راضی می‌شود؟ «فَیَطْمَعَ الَّذی فی‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ» (احزاب/32) این عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است. «یَطْمَعَ» طمع می‌کند. یعنی دلش هوا می‌کند. چه کسی؟ «الَّذی فی‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ» آن کسی که در قلبش مرض است، یعنی بیماردلان‌اند، روحش بیمار است، یک آدم عیاش و هوس باز است، او دنبالت راه می‌افتد. خودت را برج کردی، خودت را حراج کردی، هرزه‌ها عقب تو راه می‌افتند. این کمال است؟

اگر ما یک شیرینی را که یک پارچه‌ای روی آن است برداریم مگس‌ها روی این شیرینی جمع شوند، این برای این شیرینی ارزش است؟ یا این شیرینی را آلوده می‌کند. بعد قرآن می‌گوید: «تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّه» (احزاب/33) خیلی قشنگ است. این جاهلیت مهم است. یعنی خانم فکر نکن این تمدن است. این جاهلیت است. جاهلیت است. اگر برهنگی تمدن بود، همه‌ی حیوان‌ها متمدن بودند. چون حیوان‌ها لباس ندارند. پیراهن ندارند. اگر لباس نداشتن تمدن است، حیوان‌ها هم متمدن هستند. برهنگی تمدن نیست، قرآن می‌گوید: «تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّه» یعنی اگر کسی خودش را برج کند، این مرتجع است، این اُمُّل است. برگشته به زمان جاهلیت. زمان جاهلیت در مقابل زمان عالمیت است. یعنی علم در مقابلش زمان جاهلیت است. قبل از اسلام را زمان جاهلیت می‌گویند. بعد از اسلام دیگر زمان جاهلیت نیست. دیگر اگر کسی خانمی نیمه برهنه خودش را عرضه کرد، ین متمدن نیست، این به جاهلیت برگشته است. برهنگی تمدن نیست. وگرنه حیوان‌ها متمدن‌تر هستند. برج قرار دادن عالمی نیست، جاهلی است. «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى‏» (احزاب/33)

3- تربیت فرزند، مهم‌تر از اشتغال در اداره

شما بچه‌ات را نزد یک نفر دیگر می‌گذاری بعد می‌روی مثلاً در یک اداره، یک شغل ساده‌ای می‌گیری. بله یکوقتی یک خانمی جراح است، استاد دانشگاه است. معلم است، یک کار کلیدی می‌کند. تعلیم و تربیت کار کلیدی است. پزشکی و طبابت کار کلیدی است. اما گاهی وقت‌ها خانم دلش خوش است که مثلاً رفته در یک کار بایگانی. این پرونده را می‌خواهد در این قفسه بگذارد. حالا شما بچه‌ات را به چه کسی می‌سپاری که بیایی پرونده‌ی مردم را حفظ کنی. پرونده‌ی مردم را حفظ کنی بهتر است یا بچه‌ی خودت را؟

من یک روز نوه‌ای داشتم، دو سه سالش بود روی نوه‌ی خودم فکر کردم که این چه نیازهایی را از بچه‌ی من حل می‌کند. یادداشت کردم، بعد دیشب هم اینها را در ذهنم بود نوشتم، یک خانم خانه‌دار و بچه‌دار می‌خواهم این را بگویم که، نمی‌خواهم بگویم حالا همه زنها در خانه بنشینند. منتهی می‌خواهم بگویم تربیت بچه و خانه‌داری عیب نیست، کمال است. نمی‌دانم کتاب‌های دانشگاه را لابد عده‌ای خواندید، اینهایی که پای تلویزیون نشستند خیلی‌هایشان… من کتاب‌های مدیریتی را بخشی‌‌اش را خواندم. در کتاب‌های مدیریت، می‌گویند: مدیر باید…

پس موضوع بحثمان این باشد. موضوع: خانه‌داری، بچه‌داری کمال است نه ضعف! حالا در کتابهای مدیریت چند تا اصل را می‌گویند حساب کنید. بچه‌داری و کمالات مدیریتی، بچه‌داری و کمالات تربیتی، اما این را اول فعلاً بگوییم.

1- در مدیریت مسأله‌ی برنامه‌ریزی مهم است. برنامه‌ریزی! در مدیریت مسأله‌ی نظارت مهم است. نظارت و کنترل، این تیترهایی است که در کتاب‌های مدیریت هست. مسأله‌ی تشویق، مسأله‌ی تنبیه و توبیخ، مسأله‌ی آینده‌نگری، مسأله‌ی ایجاد رقابت بین کارمندان، مسأله‌ی ایجاد انگیزه، مسأله‌ی اشتغال، مسأله‌ی ایام فراغت، از این نمونه حرف‌ها، حالا اینها نمونه‌هایش است و همه‌اش نیست. آدم همین که مادر می‌شود همه‌ی این آمپول‌ها به بدنش زده می‌شود.

4- نقش فرزند در زندگی والدین

از برنامه‌ریزی، دختر سه سالش که می‌شود مادر به فکر جهازیه‌اش است. اگر یک جایی مسافرتی برود، یک کسی برایش هدیه بیاورد، این را قایم می‌کند، پنهان می‌کند می‌گوید که دخترم ده دوازده سال دیگر عروس می‌شود، چنان برنامه‌ریزی می‌کند. پدر وقتی زمین می‌خرد می‌گوید: یک جایی بخرم که طبقه‌ی بالایش را برای بچه‌ام بسازم. اینجایش را اینطور بسازم که اینطور باشد. یعنی آدمی که بچه ندارد، هیچ برنامه‌ای هم ندارد. همینطور الکی حرکت می‌کند. مثل زنجیرهایی هست که جوان‌ها دارند چنین می‌کنند، تمام که شد چنین می‌کند. این یک حرکت بی‌هدف، بچه آدم را هدفمند می‌کند. همین تلویزیون خدا می‌داند چقدر حق به گردن من دارد. این تلویزیون من را هدفمند کرده است. الآن پشت ماشین یک چیزی ببینم، از آن استفاده می‌کنم. الآن اینجا می‌آمدم، در ماشین یکی از دوستان گفت که گناه مثل لیمو شیرین می‌ماند. لیمو شیرین، شیرین است، اما بعد از چند دقیقه تلخ می‌شود. گناه هم لحظه‌ی گناه شیرین است، اما «لا خیر فی لذه من بعدها النار» حضرت امیر فرمود: گناه لذیذ است اما بعدش آتش است. یک مثل است.

گاهی وقت‌ها من یک چیزی را پشت اتوبوس‌ها می‌بینم الهام می‌گیرم. یعنی تلویزیون من را هدفمند کرده است. دیگر الآن هر کاغذ پاره‌ای من داشته باشم، یک چیزی در آن نوشتم. بعد آنوقت می‌دانی برکت اینها چیست؟ برکتش این است که الآن همه‌ی اینها را تایپ کردیم، همه‌ی اینها را در یک سی‌دی کردیم، و تمام چهل سال مطالعه، چهل سال سخنرانی، چهل سال صوت، چهل سال فیش و یادداشت، همه‌ی اینها در یک سی‌دی بدون قفل هرکس می‌خواهد تکثیر کند. این برکت است. بدون قفل هرکس می‌خواهد تکثیر کند. حالا بنده که طلبه هستم. آثار بزرگان همه در یک ‌سی‌دی آمده است. جوانها تصمیم بگیرند، دختر خانم‌ها تصمیم بگیرند، یک قلم و دفتر همیشه در جیبشان باشد. حتی کنار رختخوابشان، در آشپزخانه، یک چیزی یادش می‌آید بنویسد. سفارش شده «قید العلم» (بحارالانوار/ج107/ص148) یک چیزی به ذهنتان آمد بنویسید. اجازه بدهید من این را بگویم.

زمان طاغوت یکی از علما زندان بود. بنده دیدنش رفتم. پشت میله‌های زندان گفتم: یک نصیحتی به ما بکن. چیزی یادش نیامد. خدا رحمت کند، آن عالم از دنیا رفت. دومرتبه گفتم: یک چیزی بفرمایید استفاده کنیم. گفت: همین که من چیزی یادم نمی‌آید، این بهترین درس است برای تو. من خیلی مطالعه کردم. خیلی مطالعه کردم، ولی ننوشتم، الآن تا بیرون می‌روی،برو دفترهای متعدد بخر. خواهش می‌کنم اگر دانشجو و طلبه پای تلویزیون نشسته این تکه را زیادی گوش بدهد. چون این دوای همه‌ی دانشجوها و طلبه‌ها است. این عالم بزرگوار در زندان به من گفت، مطالعه خیلی کردم، یادداشت نکردم از ذهن من پریده است. شما برو دفترهای مختلف تهیه کن، پشتش بنویس مثلاً دفتر حقوق، دفتر زن، دفتر تجارت، دفتر طنز، دفتر توحید، دفتر اخلاق، دفتر شعر، دفتر خاطره، این دفترها را بخر پشتش را بنویس و روی طاقچه بگذار. هرچه به هر مناسبتی یادت آمد برو در دفتر خودش بنویس. و پیر که شدی آنوقت می‌بینی اوه… یک دایره المعارف داری. ما آمدیم بعد از ملاقاتمان که ملاقات ایشان رفته بودیم، بیرون آمدیم و دفترهای زیادی را خریدیم و پشت همه را نوشتیم و روی طاقچه گذاشتیم. همه دفترهای خالی! یک روز مثلاً می‌شنیدیم که می‌گویند: در اقیانوس اطلس یک ماهی پیدا شده که سه میلیون سال عمرش است. تعجب است. سه میلیون سال! خوب من دفتر ماهی که نداشتم، دفتر اقیانوس هم نداشتم. گفتم: این را باید یک جایی نوشت. فکر کردم به دفتر امام زمان می خورد. که اگر کسی گفت: چطور امام زمان 1200 سالش است؟ می‌گوییم: اگر خدا به یک ماهی سه میلیون سال عمر بده، حالا به امام زمان هم 1200 سال عمر بدهد، چه می‌شود؟ این نصیحتی که ایشان به ما کرد خیلی برای ما برکت داشت. خیلی خیلی برکت داشت.

بچه آدم را برنامه‌ریز می‌کند. کما اینکه تلویزیون، سخنرانی آدم را برنامه‌ریز می‌کند. معلم چون می‌خواهد حرف بزند. اگر کسی سخنرانی کند، مجبور می‌شود مثل آدمی که می رود لباس بشوید مجبور می‌شود دست خودش هم پاک می‌شود. ولو می‌خواهد لباس بشوید، ولی دست خودش هم پاک می‌شود. این جوی‌ها، این جوی‌هایی که آب را به مزرعه می‌رساند، ولو هدف این است که آب به مزرعه برسد، ولی درخت‌های خودش هم سبز می‌شود. یعنی آب را می‌برد به مزرعه برساند، ولی اگر این جوی هدفش این نباشد، که این آب به آنجا برسد، این جوی را ممکن است آشغال در آن بریزند. خانه‌داری اینطور نیست که فکر ‌کنی مثلاً یک گرد و خاک تلویزیون است. بابا بیا این پول را بگیر، ساعت ما را پاک کن، خانه‌ی ما را جارو کن. پول را بگیر بچه‌ی ما را نگهدار. مگر کسی کار مادر را می‌کند. اشتباه می‌کنند آنهایی که بچه‌شان را از خودشان جدا می‌کنند.

نظارت و کنترل، چنان مادر مواظب است، تشویق، آفرین! توبیخ، چرا چنین کردی!؟ ایجاد رقابت، ببین داداشت نمره‌اش بیست است و تو نمره‌ات هجده شده. ببین دختر عمویت نمره‌اش بیست است. تو… یعنی ایجاد رقابت.

ایجاد انگیزه، این کار خوب است. آینده‌ات خوب می‌شود. تو اگر چنین کنی، یعنی با تشویق این انگیزه‌ی بچه‌اش را بالا می برد. ایجاد اشتغال، یک کاری کنیم که مثلاً بچه‌ی من یک شغلی داشته باشد، خیاطی یادش بدهم، یا هنر یادش بدهم. بافندگی یادش بدهم. دوزندگی یادش بدهم. مادر به دخترش گفت: تو فردا شوهر بروی، به شوهرت چه می‌دهی؟ گفت: صبح تا شب تخم مرغش می‌دهم. چون من چیز دیگری بلد نیستم درست کنم. هنر! ایام فراغت، اینها کلماتی است که در کتاب‌های مدیریتی است. یک بچه‌داری اتوماتیک اینها درونش هست. برویم سراغ مباحث تربیتی.

5- شکوفایی کمالات مادر در تربیت فرزند

بچه سنگدلی را برطرف می‌کند. ما داشته‌ایم که دختر قبل از اینکه شوهر برود، نعره هم می‌کشیدی از خواب بیدار نمی‌شد. شوهر می‌کند، بچه دار می‌شود تا بچه‌‌اش عطسه می‌کند یک وجب از خواب بالا می‌پرد. این همان است که نعره می‌کشیدی بلند نمی‌شد. بچه روح را لطیف می‌کند، آدم را حساس می‌کند، این حساسیت و لطافت خیلی مهم است. دلسوزی، خیلی مهم است. ایثار یکی از کمالات انسان است. مادر خودش سرما می‌خورد بچه‌اش سرما نخورد. خودش تشنگی می‌کشد، یعنی دائم از خودش کم می‌گذارد که به بچه‌اش بدهد. ایثار! صبر، باید خیلی حوصله کند. اصلاً انبیایی که چوپان بودند، شاید دلیلش این بوده که یک پیغمبر باید ده ساعت بایستد که یک بزغاله سیر شود. تمرین کن که فردا هم با مردم… یعنی روی حیوان تمرین می‌کند. یک سری چیزها را می‌گویند باید از حیوان‌ها یاد گرفت. خود بچه هم یاد … یعنی مادر می‌گوید: عجب! این بچه خیلی حال ما را می‌گیرد. پس پدر و مادرهای ما هم یک چنین خدماتی به ما کردند؟ یعنی گاهی بچه آدم را یاد خدمات پدر و مادر می‌اندازد. کظم غیظ می‌کند. عصبانی می‌شود می‌خواهد به بچه‌اش بزند. ولی خوب بچه هی خودش را نگه می‌دارد. ببین چه کمالاتی در بچه‌داری هست؟ یکبار دیگر بگویم. تقویت عاطفه، با یک عطسه از خواب می‌پرد. همین آدمی که نعره می‌کشیدی از خوب بیدار نمی‌شد. دلسوزی، ایثار، از خودش کم می‌گذارد. صبر، تعلیم، یک مادر معلم بچه‌اش هم هست. یاد زحمات والدین، کظم غیظ، صبر و حوصله، اینها برکات بچه‌داری است.

من این حرفها را که می‌زنم روشن است.حرفهای علمی نیست. اینها را می‌زنم برای اینکه فکر نکنید که خانه‌داری و بچه‌داری ننگ است، ضعف است، آه نکشید، استخدام رسمی شدی، خوشا به حالت! دختر ما بدبخت است! خانه بچه‌داری می‌کند. این فکر غلط است. هم دخترها یک چنین فکری دارند، هم متأسفانه پسرها، پسرها خیلی‌هایشان کار را میز می‌دانند. وقتی می‌گویی این کار هست، می‌گوید: من لیسانس هستم بروم این کار را بکنم. فکر می‌کند حالا مثلاً صد تا کتاب خوانده دیگر نباید این کار را بکند. ما الآن مشکلمان مشکل فکر است. فکر می‌کنیم اگر مهریه بالا باشد، زندگی شیرین است. شما بپرسید از اینهایی که آمار دستشان است، که طلاق در مهریه‌‌های بالا بیشتر است، یا مهریه‌های پایین. بپرسید! من پرسیدم. اینطور نیست که اگر مهر بالا باشد، حضرت زهرا چقدر مهرش بود؟

6- کار روی فرزند، برتر از کار روی جمادات

آنوقت بچه‌داری فکر می‌کنی انسان سازی کم است؟ چطور مهندس یک سالن می‌سازد مهندس است، آنوقت مادر آدم می‌سازد. خوب آدم سازی که مهمتر از سالن سازی است. چطور مهندسی که ماشین می‌سازد خیلی پز دارد، خوب آدم سازی که مهمتر از ماشین سازی است. مهندس فوقش آمده یک سالن ساخته، سالن که سالن نمی‌سازد، ولی شما اگر آدم تربیت کنی، آدم، آدم می‌سازد. سالن، سالن نمی‌سازد ولی آدم، آدم می‌سازد. چه کسی گفته که شغل یعنی استخدام دولتی و بیرون خانه، که حالا سر و دست می‌شکنند. این تهاجمی که الآن به سمت این دانشگاه‌ها آمده است، که مثلاً فرض کنید که شصت تا فوق لیسانس می‌خواهند اینقدر ثبت نام می‌کنند. علم خوب است، اما اینهایی که می‌روند همه برای علم می‌روند یا برای مدرک می‌روند؟ اگر جای دیگر دو برابر این درس یاد دادند، مدرک نباشد، می‌رود. نه من برای مدرک می‌روم. این مدرک گرایی، فرهنگ غلطی است.

من یکجایی رفتم. گفتند: اینجا حالا اسم نمی‌برم، چون می‌ترسم لو برود که کجاست. تا وارد سالن شدم برای سخنرانی، دیدم همه خانم هستند. گفتم: آخر اینجا شما مثلاً می‌خواهید برایش درس بخوانید به درد شما نمی‌خورد. حالا فرض کنید مثلاً حفاری نفت، زن می‌تواند چاه نفت در دریا حفاری کند؟ یکی گفت: آقای قرائتی گیر نده، ما یک مدرک لیسانس می‌خواهیم. شما بگو: لیسانس سگ شناسی، من چه کار دارم به اینکه به درد من می‌خورد یا نمی‌خورد؟ روح من جذب می‌کند یا نمی‌کند؟ طلبه‌ها هم متأسفانه همینطور هستند. حضرت عباسی ما طلبه داریم که والله بالله تالله مجتهد شو نیست. الکی می‌رود درس خارج می‌نشیند. ده سال هم هست درس خارج می‌خواند و مجتهد هم نمی‌شود. بابا حالا مگر علم فقط فقه و اصول است؟ نهج‌البلاغه، حضرت علی سواد ندارد؟ خوب آن مقداری که شما در قم ایستادی درس‌های خارج می‌خوانی، یک دور، دو دور، سه دور نهج‌البلاغه بخوان عوض فلان کتاب! من خودم روحم درس خارجی نبود. دو، سه سال درس خارج خواندم، اما دیدم روحم پس می‌زند. گرایش روحی من نیست. درس خارج را رها کردم در تفسیر قرآن رفتم. حالا مثلاً خودم را کمتر از اینهایی نمی‌دانم که سی سال در حوزه هستند، آنهایی که سی سال است مرتب درس می‌خوانند، من خودم را کمتر از آنها نمی‌دانم. برای اینکه اگر رسائل و مکاسب و کفایه و جواهر سواد است، خوب قرآن و نهج‌البلاغه هم حتماً آن مقداری که می‌خواهم آن را بفهمم، البته آن هم ارزش هست. منتهی اگر من گرایش به آن ندارم، شعر خوب خوب است. اما اگر شما ذوق شعر نداری، برو سراغ غیر شعر. گیر نده!

یک سوره به نام سوره‌ی نوح داریم. آیه‌ی اولش این است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ‏ إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا» (نوح/1) یعنی ما حضرت نوح را فرستادیم. یک پیشنماز به جای قل هو الله، رفت سوره‌ی نوح را بخواند. گفت: «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ» (فاتحه/7) «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ‏ إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا» یادش رفت. بعدش چیست؟ دوباره گفت: تند بخوانم بلکه یادم بیاید. «إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا»، «إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا»… یعنی ما نوح را فرستادیم. «إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا» یک نفرگفت: آقا نوح نمی‌رود یکی دیگر را بفرست! (خنده حضار) حالا شما اگر مجتهد نمی‌شوید، سراغ درس دیگر برو. تاریخ هست، تفسیر هست، نمی‌دانم حدیث هست، نهج‌البلاغه هست، کلام هست، دهها رشته علم است. دختر التماس می‌کند، هرسال پشت کنکور می‌ماند. بابا نمی‌کشی برو خیاطی کن. چه بسا درآمد خیاطی از این لیسانس که تو می‌گیری، بیشتر باشد. اصرار نکنید. عرض کردم علم خوب است، من به حفظ قرآن هم همین را می‌گویم. حفظ قرآن ارزش است، به شرطی که به خودت فشار نیاوری. اگر راحت حفظ می‌کنی، حفظ کن. اما اگر زجر می کشی، حفظ می‌کنی و بعد هم یادت می‌رود، خوب این چه حفظی است؟ با زجر حفظ می‌‌کنی و بعد از مدت کمی هم فراموش می‌کنی. حرفم چیست؟ بحث من این است که اینطور نیست که بچه‌داری بد باشد و سالن‌سازی خوب باشد. مهندس کامپیوتر خوب باشد، مهندسی بچه… بچه هم مهندسی می‌خواهد. چقدر باید این را تشویق کنیم؟ چقدر باید این را تنبیه کنیم؟ اینها هنر است.

7- آشنایی با شیوه‌های درست تربیت فرزند

گاهی وقت‌ها تشویق زیاد باشد، بچه لوس می‌شود. توبیخ زیاد باشد، بچه پررو می‌شود. اینها را همه حدیث داریم که اگر بچه را زیاد ملامت کنی پررو می‌شود. لجباز می‌شود. بچه را زیاد تشویق کنی لوس می‌شود. اینها اندازه‌گیری می‌خواهد، چطور فرمول‌های اندازه‌گیری چیزهای دیگر هنر است، فرمو‌های بچه‌داری هنر نیست؟ اصلاً چه کار کنیم دختر، الآن دخترهای ما همه از یک سوسک می‌ترسند. یک سوسک در خانه پیدا می‌شود همه جیغ می‌زنند. یک آقا بالای منبر بود، روضه می‌خواند صدای جیغ زنان بلند شد. فکر کرد روضه‌اش گل کرده. بعد دید ساکت شدند. گفت: چرا دیگر گریه نمی‌کنند؟ گفتند: سوسک بود! آخر این مادر است که حالا خودش مثلاً احساس می‌کند که فلان مدرک را دارد، فلان جا هم استخدام شده و آنوقت دختر تربیت کرده، از سوسک می‌ترسد. پسر تربیت کرده هیچ هنری ندارد. یک پدری به یک جوانی می‌گفت، حالا کار نداریم آن جوان من بودم. پدر من به من در جوانی می‌گفت: محسن! می‌گفتم: بله! گفت: تو برای این خوبی که سرت را ببرند، در وسط خیابان بیاندازند، هرکسی می‌آید قد تو را ببیند می‌گوید: عجب جوان رشیدی! باور نمی‌کنند تو اینقدر بی‌عرضه‌ای! خوب راست هم می‌گفت. من غیر از سخنرانی در هیچ کاری هنر ندارم. جوان تربیت کرده 120 کیلو، هیچ هنری ندارد. دختر هم تربیت کرده از سوسک می‌ترسد آنوقت افتخار می‌کند که بنده قائم مقام مدیر عامل کارخانه‌ی سه کنج هستم. خیلی لذت می‌برد از اینکه استخدام شده بچه‌هایش آدم‌های فشل و فلج، خانه‌داری ارزش است. البته نمی‌خواهم بگویم: زنها بیرون کار نکنند. می‌خواهم بگویم: کار بیرون کمال است، کار در خانه هم کمال است. می‌خواهم بگویم: کار در خانه را تحقیر نکنید. کار بیرون هم اگر کار کلیدی است، کمال است. گاهی وقت‌ها کار کلیدی هم نیست. خیلی‌وقت‌ها کارهای ما هم کلیدی نیست. بعضی از مسجدها چند تا پیشنماز دارند. بعضی از مسجدهای بزرگ هستند در بعضی از استان‌ها مثلاً در هر شبستانی یک پیشنماز است.

من یک روز به یکی از علما گفتم آقا خیلی سال پیش زمان شاه بود، گفتم: اگر شما از دنیا بروید، چه می‌شود؟ این یک خرده جا خورد و گفت: خبری داری؟ گفتم: نه! می‌خواهم ببینم اگر شما از دنیا بروی، چه می‌شود؟ یک لحظه فکر کرد و گفت: به نظر تو چه می‌شود؟ گفتم: به نظر من هیچ طوری نمی‌شود. مردم می‌روند شبستان بغلی! پس پیداست شغل شما شغل کلیدی نیست. حدیث داریم آخوند خوب آخوندی است که اگر بمیرد، شکافی واقع شود که جایش پر نشود. مثل مطهری، الآن دیگر جای مطهری نداریم، جای بهشتی نداریم. آخوند خوب آخوندی است که جایش خالی باشد. خانم خوب هم خانمی است که اگر نباشد، جایش خالی باشد. الآن شما اگر پشت میز این اداره بنشینی چه می‌شوی؟ یک مرد می‌آید می‌نشیند و یک زندگی را هم اداره می‌کند.

8- تربیت حضرت زینب در دامان حضرت زهرا(سلام الله علیها)

خوب حضرت زهرا چه تربیت کرد؟ زینبی تربیت کرد، که یک سخنرانی کرد «اللَّهُ أَکْبَر» از این سخنرانی! خیلی مهم بود. سخنرانی‌اش ریتم داشت. مثل خود قرآن. خود قرآن هم ریتم دارد. «احد، صمد، یلد، یولد» ریتم دارد. «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَلَمِینَ» (فاتحه/2) «الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» (فاتحه/3) «مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ» (فاتحه/4) «نَستَعین»، «مستقیم» «الضالین»، یک سخنرانی ریتم‌دار هر جمله‌اش یک موشک است. ما یک خبرنگار در عراق یک لنگه‌کفش به بوش زد، چقدر تجلیل شد. زینب کبری تربیت پیدا شده بود در دامن حضرت زهرا که سخنرانی کرد، موشک‌هایی به رژیم بنی امیه رها کرد، که هنوز این موشک‌ها جایش مانده است. رژیم بنی امیه را سرنگون کرد. این تربیت دختر است. خانه‌داری ارزش است. تربیت بچه ارزش است.

زن خوب چه کسی است؟ در سوره‌ی احزاب، آیه‌ی 35 می‌گوید: زن و مرد دوش به دوش هم هستند. نصفش را من می‌خوانم، که برای مردهاست، زنها را شما بگویید. «إِنَّ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ» مردش را من می‌گویم و زنش را شما بگویید. «إِنَّ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقینَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرینَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمینَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ» زن و مرد دوش به دوش هم می‌توانند رشد کنند، تمام کمالاتی که برای مرد هست، برای زن هم هست. زن و مرد از یک جوهر هستند. بر خلاف بعضی عقاید که می‌گویند: زن از دنده‌ی کج و از دنده‌ی چپ است، نه از دنده‌ی کج است و نه از دنده‌ی چپ، زن و مرد را قرآن می‌گوید: «مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ» (نساء/1) جوهر زن و مرد یکی است. زن می‌تواند جان پیغمبر را حفظ کند. فرعون موسی را گرفت، خواست او را بکشد، زنش گفت: «لا تَقْتُلُوا» یک نهی از منکر کرد، جلوی قتل موسی را گرفت. بعد موسی که بزرگ شد، بنی اسرائیل را از شر فرعون نجات داد. زن نقش مهمی دارد. حضرت موسی را چهار تا زن اداره کردند. اصلاً محور کار موسی زن بود. مادر موسی، خواهر موسی، دختر شعیب زن موسی، همسر فرعون، چهار تا زن! زن خیلی نقش دارد. خیلی نقش دارد. حالا این هم که بعضی می‌گویند: زن کم عقل است، نه! قرآن می‌گوید: زن کم‌عقل که نیست هیچ، اولی الالباب است. قرآن می‌گوید که: «لّأُِوْلىِ الْأَلْبَابِ» (آل‌عمران/190) کسانی هستند که اینگونه هستند، اینگونه هستند، «رَبَّنا»، «رَبَّنا»، «رَبَّنا»، این مناجات‌ها را دارند، این حرف‌ها را دارند، بعد می‌گوید: این اولی الالباب، این صاحبان عقلی که اینگونه هستند، «فَاسْتَجَابَ لَهُم‏» (آل‌عمران/195) دعایشان را مستجاب می‌کند، «رَبَّنا»، «رَبَّنا»‌های آخر سوره‌ی آل‌عمران می‌گوید: «أَنىّ‏ِ لَا أُضِیعُ» من ضایع نمی‌کنم عمل شما را، «مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثى‏» (آل عمران/195) چه مرد، چه زن! یعنی همینطور که اولی الالباب را به مرد می‌گوید، قرآن اولی الالباب را به زن هم گفته است.

زن مقام بزرگی دارد. بچه داری خیلی مهم است. خانه‌داری خیلی مهم است. کار بیرون خیلی مهم است. به شرطی که انسان وقتی بیرون می‌آید برج نشود. چشم هوس بازان را تغذیه نکند. و اسلام گفته: زن گران است. هرکس می‌خواهد زن نگاهش کند باید خرج بدهد. خانم‌های بد حجاب خودشان را حراج می‌کنند، حیف هستید. حیف هستید حراج شوید. جوان‌ها وقتی با چشم اشباع شدند، دیر ازدواج می‌کنند، سن ازدواج را شما عقب می‌اندازید. بگذارید کسی شما را نبیند به جوان‌ها فشار بیاید، دنبال ازدواج بروند. ولی وقتی در خیابان خودش را ارضا می‌کند، به چه دلیل زن بگیرد؟ ضرر به حال زنهاست. سن دخترها و پسرها بالا می‌رود و این به ضرر هردو است.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

سؤالات مسابقه

1- قرآن کریم، تبّرج و جلوه‌گری را نشانه چه دورانی می‌داند؟
1) دوران آخرالزمان
2) دوران جاهلیت
3) دوران تمدن بشر
2- سفارش خداوند به همسران پیامبر چیست؟
1) حضور در فعالیت‌های اجتماعی
2) حضور در خانه و رسیدگی به خانواده
3) خارج نشدن از خانه
3- وظیفه والدین در قبال فرزندان چیست؟
1) تعلیم و تربیت
2) نظارت و کنترل
3) هردو گزینه
4- براساس آمار، طلاق در چه ازدواج‌هایی بیشتر است؟
1) ازدواج با مهر بالا
2) ازدواج با مهر پایین
3) ازدواج بدون مهر
5- سخنرانی چه کسی زمینه‌های سقوط بنی امیه را فراهم ساخت؟
1) حضرت زهرا(سلام الله علیها)
2) حضرت علی(علیه السلام)
3) حضرت زینب (سلام الله علیها)

Comments (0)
Add Comment