2- دیدگاه اسلام دربارهی شیوه حکومت
3- حفظ سرمایههای ملی از دستبرد دشمنان
4- آزادگی، مساوات و پایداری، آموزههای سیاسی اسلام
5- تبعیت از امامان معصوم و سیرهی آنان
6- امامت، برپادارندهی نماز و زکات در جامعه
7- زکات، عامل حفظ و توسعهی اموال
8- پیروی از فقیهان عادل، ضامن حفظ جامعه
موضوع: تربیت سیاسی نسل نو بر اساس قرآن(1)
تاریخ پخش: 28/05/89
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین، بعدد ما احاط به علمک!
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
رمضان 89 در خدمت شما هستیم. در استان مرکزی موضوع بحث ما هم تربیت است. معنای تربیت، اهمیت تربیت، و رسیدیم به ابعاد تربیت. این جلسه میخواهیم تربیت سیاسی را صحبت کنیم. من آدم سیاسی نیستم. به عنوان معلم قرآن هرچه میگویم از قرآن می گویم. و چون خطهای سیاسی پاییز دارند، زمستان دارند، هر روزی یک کسی حکومت دستش است. هر حزبی یک سلیقهای دارد. هر منطقهای یکطور فکر میکنند. من از بالای ابرها عبور میکنم. یعنی من بندهی خدا هستم، حرف خدا را به خلق خدا میزنم. که ما باید تربیت سیاسی هم داشته باشیم. من اینجا یک سی، چهل آیه و حدیث نوشتم، بتوانم در این بیست و هشت دقیقه، چند مورد را بگویم. حالا با خداست.
1- سیاست، جزیی از دین اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم. تربیت سیاسی. بعضیها میگویند: دین از سیاست جداست. جوابش این است که در قرآن حدود 500 آیهی سیاسی داریم. این لیبرالها و یک افرادی دیگر که میگویند: بگذارید دنیا را قوانین بشری اداره کند. حالا دین یک رابطهی فردی است بین خودم و خدا، حالا نماز میخوانم. دعا میخوانم. حکومت را نمیشود دست دین داد. آنهایی که میگویند: دین از سیاست جداست یعنی باید 500 آیهی قرآن را حذف کنیم. تمام شد و رفت. حدود 500 آیهی قرآن آیات سیاسی است. آن کسی که میگوید: دین از سیاست جداست، یعنی قرآن را قبول دارم، 500 آیهاش را قبول ندارم. نمیگویند قبول نداریم. ولی عملاً همینطور است. مسئلهی چیزی که باید به بچهها بگوییم. در سیاست دینی آزادی است. آخر در دنیا حکومتها چطور روی کار میآیند؟ موضوع بحث ما در رمضان 89 موضوع کلی تربیت است. تربیت بدنی را در دو جلسه گفتیم. حالا تربیت سیاسی.
1- دین از سیاست جدا نیست. نماز جماعت عبادت است. اما همین نماز جماعت سیاست هم هست. این مانور است. یک میتینگ است. میتینگ محلی داریم، مسجد محله. میتینگ شهری داریم نماز جمعه. میتینگ بینالمللی داریم، حج. که از همهی دنیا آنجا میروند. میتینگ محلی، میتینگ شهرستانی، میتینگ بینالمللی. در دنیا حکومتهایی که روی کار میآیند، یا کودتا است. شیوهی حکومتها: 1- یا کودتا است. یا جانشینی است. یا اکثریت است. یا اقلیّت است. اسلام هیچ کدام از اینها را قبول ندارد. چرا؟ کودتا زور است. کودتا زور است. جانشینی تحمیل است. بلکه من پدر را قبول داشته باشم، پسر را قبول نداشته باشم. حالا چه کسی گفت اگر من اینجا پیشنماز بودم وقتی مردم باید پسرم پیشنماز شود. ممکن است مردم خودم را قبول داشته باشند، ولی پسرم را… ممکن است پسر را قبول داشته باشند، پدر را قبول نداشته باشند. این جانشینی است.
2- دیدگاه اسلام دربارهی شیوه حکومت
اکثریت دلیل ندارد. چه دلیلی داریم که اگر پنجاه و یک نفر گفتند: «الف» چهل و نه نفر گفتند: «ب» بگوییم: حق با «الف» است. پس انتخابات را شما چه میگویید؟ اکثریت است. ما از درد لاعلاجی میگوییم. چون نمیدانیم چه کنیم، در راهها اکثریت از باقی راهها بهتر است. ولی اکثریت نشانهی حقانیّت نیست. اقلیّت هم که ظلم به اکثریت است. که یک گروه اقلی بیایند سرنوشت همهی مردم را به… پس اقلیّت، حکومت را به دست بگیرد، ظلم است. جانشینی تحمیل است. کودتا زور است. اکثریت هم از درد لاعلاجی است. از درد لاعلاجی! اسلام چه میگوید؟ اسلام میگوید: خدا باید رهبر را تعیین کند. خلاص! مثل نبوت، مثل امامت. نمیشود مردم تعیین کنند. حالا یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار) پیغمبر را باید خدا تعیین کند. جانشین پیغمبر را هم باید خدا تعیین کند. زمانی هم که امام غایب است، امام را هم… ولی فقیه و مرجع تقلید را هم امام تعیین کرده است. منتهی نگفته: هرکس فقیه است، رهبر است. گفته: کسی که 1- فقیه باشد. 2- عادل باشد. 3- بیهوس باشد. در زمانی که من غایب هستم، حضرت مهدی (عج) فرمود: زمانی که دستتان به من نمیرسد فقیه عادل بیهوس.
بنابراین تقلید یک مسئلهی سیاسی است. اگر دستمان را در دست فقیه نگذاریم… ، فرمول ریاضی است. یا فقیه است، یا غیر فقیه. یا عادل است، یا بیتقوا، فاسق. یا بیهوس است، یا هوسدار. اگر دست من به امام معصوم نمیرسد، بین فقیه و غیر فقیه عقل میگوید: فقیه. بین عادل و فاسق، عقل میگوید: عادل. بین بیهوس و هوسدار میگوید: بیهوس. این عقل است. دلیل نمیخواهد. عقل است. دلیل ولایت فقیه، شاه منکر بود یا معروف؟ بالاخره شاه منکر بود. برای رفع این منکر اگر امام خمینی نبود، میشد این شاه را برداشت یا نمیشد؟ ما اینکه میگوییم: ولایت فقیه این است که شاه را برداشت. البته با لطف خدا و حمایت مردم.
در طول تاریخ هروقت به ایران حمله کردند، یک تکه از ایران را گرفتند. در طول تاریخ یک زمان به ایران حمله شد و از ایران کم نشد. و آن زمانی بود که مردم دستشان در ولایت فقیه بود. هشت سال بمباران شدیم یک وجب زمین به صدام ندادیم. این دلیل بر نیاز به ولایت فقیه است. دلیل دیگر هم نمیخواهد. چه کار داریم حالا این روایتش نمیدانم ضعیف است. دیگر اینها را در حوزهها بحثش را بکنند. شما وقتی سیگار کشیدی، سرفه کردی همین سرفه دلیل این است که دود با ریه نمیسازد. حالا هرچه میخواهند بگویند، بگویند. من خودم سیگار کشیدم، اولین پکی که زدم، سرفه کردم. فهمیدم دستگاه تنفس با دود رفیق نیست. حالا فلان پروفسور هم میکشد، خوب بکشد. فلان تاجر هم میکشد. همهی دنیا بکشند، من خودم هم یک آدم هستم. کشیدم و سرفه کردم، شما وقتی ماه را دیدی، عید فطر است. ولو همه بگویند: ثابت نشده است.
3- حفظ سرمایههای ملی از دستبرد دشمنان
آموزش رازداری، یوسف وقتی خواب دید، خوابش را به پدرش گفت. پدرش گفت: «یا بُنَی» (یوسف/5) عربیهایی که میخوانم قرآن است. «یا بُنَی» بچه کوچولو! «لا تَقْصُص» قصه نگو. «رُؤْیاک» خوابت را، «عَلى إِخْوَتِک» خوابت را برای برادرانت نگو. «فَیَکیدُوا لَکَ کَیْدا» (یوسف/5) برایت نقشه میکشند. در این خواب راست است. آخر یوسف خواب دید، خورشید و ماه و یازده ستاره به او سجده میکنند. به پدرش گفت. گفت: هیچی نگو. اینکه میگویند: نقشه میکشند یعنی چه؟ «لا تَقْصُص» نقشه میکشند. «لا تَقْصُص» کجا کتاب خطی است؟ نقشه میکشند. شما الآن میدانید چند هزار جلد کتاب خطی منحصر به فرد ایرانیها در کتابخانههای کشورهای دیگر است؟ یکبار دیگر میگویم. چند هزار جلد کتاب خطی که روی کرهی زمین یک نسخه بیشتر نیست. خطی است. نویسندهاش دانشمندان ایران بوده، الآن در کتابخانههای خارج است. چرا؟ برای اینکه یک کم عقلی خبر داد که در فلان کتابخانه چه کتابی است. آمدند کتاب را دزدیدند، یا خریدند. نگو کدام کتاب خطی است. نوابغ را معرفی نکنید. از آن طرف مرز گذرنامه و دلار میآید میگویند: بیا این طرف. آثار عتیقه را در موزهها معرفی نکنید، میدزدند.
بنده خودم در یکی از کشورهای غربی، ستونهای تخت جمشید را دیدم. هرچه فکر کردم گفتم: آخر این را چطور دزدیدند؟ آخر این را نمیشود دزدید. با چه جرثقیلی این را برداشتند؟ با چه کشتی این را حمل کردند؟ تخت جمشید اروپا چه میکند؟ رازداری. به اسم سمپاشی امدند تمام سوراخهای خانهی ما را فهمیدند، کجاست. به اسم سمپاشی آمدند همهی باغهای ما و مزرعهها و تولید ما را به اسم کارشناس نظامی، به اسم کارشناس اقتصادی، وجب به وجب همه چیز ما را فهمیدند. «فَیَکیدُوا لَکَ کَیْدا» نباید یک چیزی بگوییم. اگر دشمن را حساس میکند نباید بگوییم.
4- آزادگی، مساوات و پایداری، آموزههای سیاسی اسلام
آموزش حریّت، تربیت حریّت، شنیدید. مأورن الرشید آمد برود. در کوچه بچهها بازی میکردند. همه فرار کردند، یک کوچولو ایستاد. رسید گفت: پسر. گفت: بله! گفت: چرا فرار نکردی؟گفت: گناهی نکردم که از تو فرار کنم. کوچه هم گشاد است. تنگ نیست. شما از آن طرف بیایید بروید. گفت: چه کسی هستی؟ تو پسر امام رضا هستی. امام رضا میتواند بچهاش را اینطور آموزش بدهد که از هیچ شاهی نترسد. یک چیزی را ما به عنوان روضه میخوانیم. این روضه نیست، سیاست است. حضرت قاسم در کربلا سیزده سالش بود. پسر امام حسن مجتبی! عمویش امام حسین (ع) پرسید: مرگ چطور است؟ فرمود: از عسل شیرینتر است. کدام دانشکدههای کرهی زمین کدام کشورهای مترقّی، میتواند بچهی سیزده ساله را طوری پرورش کند، که بگوید: اگر حکومت دست نااهل باشد، من شهید شوم شیرین است. ولی زنده باشم که رهبرم یزید باشد، شیرین نیست. شهادت با حسین شیرین است. زنده بودن با یزید شیرین نیست. کدام دانشکده فارغ التحصیل سیزده سالهاش، اینقدر مخش میفهمد؟ این امام حسن است. آموزش مردانگی! اگر بنا است من زنده باشم رهبرم یزید باشد، میخواهم نباشم. آموزش حریّت!
آموزش مساوات، امیرالمؤمنین به دخترش فرمود: گردنبند کجا بوده است؟ گفت: آقا عید قربان یا فطر بوده عاریه گرفتم. خزینهدار را خواست. فرمود: چرا به او عاریه دادی؟ گفت: آقا من ضامن هستم. فرمود: دختر علی با باقی دخترها یکسان است. برگرداند. آموزش مساوات. خانم مهمی دزدی کرد. خواستند دستش را قطع کنند. گفتند: یا رسولالله! این خانم خیلی مهم است. از فلان قبیله است. یک پولی بگیرید دست این را قطع نکنید. یا یک طور دیگر… فرمود: دخترم زهرا هم دزدی کند دستش را قطع میکنم. آموزش مساوات. این تربیت سیاسی است.
آموزش صراحت! «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ» (کافرون/6) آمدند به پیغمبر گفتند: یک خرده تو کوتاه بیا. یک خرده ما! تو به بتهای ما کاری نداشته باش. ما هم به خدای تو کاری نداریم. فرمود: «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ» امکان ندارد. صراحت، آموزش صراحت. بچههای ما نزد یک مسئول مملکتی پچ پچ میکنند، نمیتوانند حرف بزنند. ما باید بچههایمان قشنگ حرف بزند. صراحت داشته باشد.
آموزش تبّری از منحرفین. ابراهیم نوجوان بود. به عمویش گفت: این بتها چیست؟ گفت: مگر «أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتی» (مریم/46) تو از این بتها متنّفر هستی؟ گفت: بله، اینها مجسّمه است. چیزی را که تو تراشیدی، تو خالق آن هستی، تو آن را خلق کردی. آن مخلوق تو است. نه خدای تو! گفت: «وَ اهْجُرْنی مَلِیًّا» (مریم/46) برو! از خانه بیرون برو! گفت: از خانه بیرون میروم، ولی بت قبول نمیکنم.
آموزش سعه صدر! امیرالمؤمنین به استاندار میگوید: مردم یا همفکر تو هستند، «أَخٌ لَکَ فِی الدِّین»، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَه» (حجرات/10) اگر هم مسلمان نیستند، «نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْق» (بحارالانوار/ج33/ص599) بالاخره انسان که هستند. با همهی مردم باید خوب رفتار کنی، چه مسلمان، چه غیر مسلمان. اگر مسلمان است، «أَخٌ لَکَ فِی الدِّین» برادر دینی تو است. اگر یهودی است، مسیحی است، «نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْق» در آفرینش هردو انسان هستید. هر دو انسان هستید.
5- تبعیت از امامان معصوم و سیرهی آنان
آموزش تبعیّت از رهبری معصوم. امام رضا (ع) یک جملهای دارد، میفرماید که: «إِنَّ الْإِمَامَهَ زِمَامُ الدِّین» امامت زمام دین است. اساس دین امامت است. «وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ»، «وَ صَلَاحُ الدُّنْیَا»، «وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِین» (بحارالانوار/ج25/ص120) امامت عزت مسلمانها است. ما چند چیز داریم دشمن خیلی میخواهد بشکند. یکی عاشورا داریم. چون این عاشورا پیر درمیآورد. نسبت به طاغوتیها، چون عاشورا میگوییم: حسین حسین حسین حسین حسین حسین! این یعنی چه؟ امام حسین(ع) زیر سم اسب رفت، زیر بار زور نرفت. خوب با این مردم چه کنیم؟ اینها زیر بار نمیروند. کشورهایی که حسین ندارند زیر بار رفتند. کشوری که حسین دارد، زیر بار نمیرود. چون رهبرش گفت: زیر سم اسب میروم، زیر بار زور نمیروم.
رمضان دارد. میگوید: آقا یک وعده غذا نمیخوریم. ناهار نمیخوریم. خوب کشوری که راحت تصمیم میگیرد یک ماه غذا نخورد، یک وعده غذایش را کم کند، خوب محاصرهی اقتصادی چیست؟
محاصرهی نظامی، امام حسین هفتاد و دو نفر، کربلا بین سی هزار نفر محاصره شد. محاصرهی نظامی حسین و همفکرانش را نمیشکند. محاصرهی اقتصادی حسین و اطرافیانش را نمیشکند. محاصرهی اقتصادی، مثلاً در کربلا آب نبود. حتی برای علیاصغر آب نبود. دیگر محاصرهی اقتصادی از این بالاتر. حالا به ما قطعات هواپیما نمیفروشند. قطعات نمیدانم فلان چیز را به ما نمیفروشند. ما وقتی در محاصره قرار گرفتیم، یکسری قطعات را به ما نخواهند فروخت. اما آب که داریم بخوریم. کربلا آب هم نبود. اما زیر بار نرفتند. یعنی محاصرهی نظامی، امام حسین را نشکست. محاصرهی اقتصادی امام حسین را نشکست. این عاشورا خیلی مهم است. باید محکم عاشورا را نگه داشت. عاشورا، رمضان، ولایت فقیه، تقلید اینها مهم است. اگر نبود ما را قورت داده بودند. ما را خورده بودند. بلعیده بودند. حتی نجویده بودند. آخر بعضی چیزها را میمکند. بعضی چیزها را میجوند، بعضی چیزها را میبلعند. اگر اینها نبود ما را قورت داده بودند. «إِنَّ الْإِمَامَهَ أُسُّ الْإِسْلَام» امام رضا (ع) فرمود: اساس اسلام رهبری معصوم است. «أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِی» نامی یعنی نمو و بارور. «وَ فَرْعُهُ السَّامِی» شاخهی بلند. «بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاه وَ الزَّکَاهِ وَ الصِّیَام» (بحارالانوار/ج25/ص120) اصلاً اگر امام بود نماز، نماز است. یک آیه را همهی ایرانیها تقریباً حفظ هستند. نصفش را من میخوانم. نصفش را با هم بخوانید. «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» (عنکبوت/45) نماز جلوی فحشا و منکر را میگیرد. خوب پس این را که بلد هستید. آیهی قرآن است. مهمترین نماز روی کرهی زمین کجاست؟ نماز مکه، مسجد الحرام جمعیتش میلیونی است. بلندگوها، هفتصد تا سالم است. زیر پا نفت است. سنگها مرمر است. آبش زمزم است. قبلهاش یک خرده کج و یک خرده صاف نیست. قبلهاش کعبهی واقعی است.
ما یکوقت خانهی کسی رفتیم، گفتیم: قبله چطور است؟ گفت: حاج آقا قبله مثل خودمان است. کمی انحراف دارد. گفتیم: خیلی خوب! در خانهها که میروی میگویند: قبله کمی انحراف دارد. قبله خود کعبه! پیشنمازش حافظ کل قرآن. حمد و سوره به به! یکبار دیگر میگویم. سنگ مرمر، آب زمزم، قبله قطعی، جمعیت میلیونی، پیشنماز حافظ قرآن، قرائت بیست، پس این نماز یک میلیونی، کدام فحشا و منکر را برداشته است؟ خدا دروغ میگوید؟ خدایا تو در قرآن میگویی: «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» نماز جلوی فحشا و منکر را میگیرد. نماز مسجدالحرام کدام منکر را گرفت؟ هرسال که لبنانیها و فلسطینیها نابود میشوند. این نماز جلوی… منکری بالاتر از کشتن بچههای فلسطین هست؟ بالاترین منکر کشتن مسلمان است. مسلمانها را میکشند، چه عراق، چه افغانستان، چه فلسطین، چه لبنان، مسلمانها را میکشند، بالاترین جنایت میشود و مسجدالحرام هم نماز جماعت میخواند. یا خدا دروغ گفته است. نعوذ بالله! یا معلوم میشود این نماز، نماز نیست. خدا دروغ نمیگوید. پس معلوم میشود این نماز، نماز نیست. ببین این نماز چه اشکالی دارد که نماز نیست.
6- امامت، برپادارندهی نماز و زکات در جامعه
نماز مسجد الحرام ولایت ندارد. حمد و سوره دارد. سنگ مرمر دارد. آب زمزم دارد. بلندگو دارد. همه چیز دارد فقط ولایت ندارد. در اسکناس نخ است که به اسکناس ارزش میدهد. اگر آن نخ نباشد، اسکناس با باقی کاغذها… آموزش به اینکه ولایت چه نقشی دارد. «تَمَامُ الصَّلَاه» نماز عید که خیلی خواندند. این نماز عید شهید مفتح بود که شاه را برداشت. تپّههای قیطریه رفتند. یک نماز عید خواندند، از آن نماز عید جمعیت راه افتادند. مرگ بر شاه، مرگ بر شاه، مرگ بر شاه!
به مأمون الرشید گفتند: امام رضا دارد میرود نماز عید بخواند. بعد از این نماز عید تو دیگر حکومت دستت نیست. امام رضا را از میان راه برگرداند. نماز، نمازی است که اگر بشود باید مأمون الرشید فرار کند. نماز، نمازی است که اگر خوانده شود، با مطهری و بهشتی و امثال اینها باید شاه از مملکت فرار کند. اگر ما نمازی خواندیم در مسجد دارند جنایت میکنند، پیداست این نماز یک مشت پیرمرد نسل منقرض هستند، پیشنمازش هم بیحال است. خادمش هم سیگاری. این نماز جماعت هیچ خاصیتی ندارد. باید جوانها مسجد بروند، مسجد را زنده کنند. و باید پیرمردها به جوانها حق بدهند دخالت کنند.
پیغمبر ما لحظهی رحلت هجده ساله را فرمانده کرد. چه اشکال دارد اگر این هیئتهای عزاداری پدرها را به پسرها بدهند. ما مأمور هستیم این کار را بکنیم. بگذار حدیث بخوانم. چرا از خودم بگویم. حدیث داریم پول که میخواهی به فقیر بدهی، خودت نده. به بچهات بده او به فقیر بدهد. یعنی این کمک به فقیر را به یک نسل منتقل کن. ما باید مسجدها، هیئتها، جلسات را باید به نسل دیگر منتقل کنیم. تا چه وقت میخواهیم رییس باشیم. ما همین هستیم که هستیم. باید نگاه کنیم چه تولیدی داشتیم.
اگر بیست تا تریاکی یک جایی بودند، سال دیگر چهل تا میشوند. اگر بیست تا نمازخوان، بیست تا نماز خوان تولید نکند، زنده باد تریاکیها! چون بیست تا تریاکی بیست تا تولید داشت. اما بیست تا مسجدی بیست تا تولید ندارد. گیر کجاست؟ گیر این است که ما قانع هستیم. بنده به همین مریدهایم قانع هستم. به فکر نمیافتم که بگویم حاج آقا شما سه تا پسر داری. من امشب میآیم خانهی شما با پسرهایت صحبت کنم. هرکس زایید یک کتاب کودک آقای فلسفی برایش بفرستیم. هرکس عروس شد، یک کتاب آیین همسرداری آیتالله ابراهیم امینی برایش بفرستیم. هرکس شاگرد اول شد، سلام علیکم! من هیئت امنای مسجد هستم. شما در محلهی ما هستی و نفر اول شدی. نفر دوم شدی. در فلان مسابقه، در فلان ورزش، میخواستم از شما تلفنی تشکر کنم. یا به اسم هیئت امنا، یا به اسم پیشنماز. بابا یک تلفن کن. صبح میبینی همان شاگرد اول پشت سر تو است. صبح پشت سر تو است. ما قانع هستیم. یعنی خوب، خوب، خوب، خوبهای ما مدیر هستیم. رهبر نیستیم. فرق بین مدیر و رهبر را بگویم. مدیر یعنی اداره میکند این مسجد را، این هیئت را، این صندوق را. یعنی یک قدم برای مردم جلو برود. ما باید رهبر باشیم. قرآن نمیگوید: «وَ اجعلنا لِلمُتَقین مُدیرا» میگوید: «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً» (فرقان/74) آیهی قرآن میگوید: امام، یعنی ما باید امام باشیم، رهبر باشیم. یعنی کاری کنیم دیگران را به دنبال خودمان بکشانیم.
7- زکات، عامل حفظ و توسعهی اموال
امامت، تمام نماز و زکات است. تمام روزه، زکات خیلی مهم است. به شکرانهی اینکه امسال بارندگی خوب شد، مردم زکات بدهید. زکات در ایران نبود. خیلی کم سو بود. به لطف خدا، الحمدلله، خوب ائمهی جمعه تلاش کردند. روحانیون مستقر، مهاجر، کمیتهی امداد، آستین بالا کردند. زحمت کشیدند. یک موجی راه افتاد. صدا و سیما و خیلیها کمک کردند. به هر حال هشتاد میلیارد تومان گفتند جمع شده است. ولی هشتاد میلیارد چیزی نیست. ما زکات گندممان بالای 500 میلیارد تومان است. نه یک حدیث، نه دو حدیث، نه سه حدیث، نه چهار حدیث، یک هیئت حدیث داریم که اگر مردم زکات بدهند گرسنهای روی کرهی زمین نمیماند. نه یک حدیث، نه دو حدیث، نه یک حدیث، نه چهار حدیث، یک هیئت حدیث داریم. هرجا بلا آمد، به خاطر این است که مردم زکات نمیدهند. عربیاش را بخوانم.«مَا تَلِفَ مَالٌ فِی بَرٍّ وَ لَا بَحْر» (بحارالانوار/ج93/ص20) مالی در دریا دریا و خشکی تلف نمیشود، «إِلَّا بِمَنْعِ الزَّکَاهِ» (بحارالانوار/ج93/ص20) هرجا دیدید مالی تلف شده است، امام کاظم (ع) فرمود: پول حق ندهید دو برابرش را در راه باطل میدهید.
من هیئت دولت رفتم. گفتم: آقایان وزرا! شما پولی که برای حوادث غیر مترقّبه میدهید، این پول را خرج نماز کنید، خرج زکات کنید، خدا به خاطر نماز، زکات حوادث غیر مترقّبه را از کشور برطرف میکند. وقتی سی سال از انقلاب میرود، ما میخواهیم نماز بخوانیم هنوز جوان ما مدرسهاش سالن ندارد. البته این سالها مدرسههایی که ساختند، سالن دارد. ولی مدرسههای قبل میخواهد نماز بخواند جا ندارد. خوب وقتی برای نماز جای ندارد، آنوقت شما دائم برای حوادث غیر مترقّبه پول بدهید. ما سیلی میخوریم و باید بدانیم از کجا سیلی میخوریم. از خودم نیست. امام فرمود. نه یک امام، نه یک حدیث، نه پنج حدیث، حدیثهای متعدد داریم هرجا مالی آتش گرفت، به خاطر این است که مردم زکات ندادند. البته زکات معنای عام است. شامل خمس و انفاق و اینها هم میشود.
با امام است که نماز اقامه میشود. حج اقامه میشود. جهاد اقامه میشود. این حج یک کنگرهی بینالمللی و میتینگ چند میلیونی، یک سؤال میکنم. تمام رییس جمهورها جمع شوند، خواسته باشند یک میتینگ درست کنند. میتوانند یک میتینگ میلیونی راه بیاندازند؟ هزار و چهارصد سال پیش قرآن گفت: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْت» (آلعمران/97) یک آیه فرمود هرسال یک میتینگ یک میلیونی، دو میلیونی، سه میلیونی. خیلی اسلام زور دارد. منتهی این زور… حج انرژی هستهای است. عاشورا انرژی هستهای است. یک یا حسین بگو، هفتاد میلیون سیاه پوش در خیابان میریزند. خوب این انرژی هستهای نیست؟ عاشورا انرژی هستهای است. حج انرژی هستهای است. منتهی ما مهندسیمان خوب نیست. از اینها خوب استفاده نکردیم. حاجیها که مکه میروند، یک مراسمی انجام میدهند. مراسم خیلی ساده و برمیگردند. اگر امام باشد، نماز اقامه میشود، زکات پرداخت میشود و روزه و حج و جهاد و مردم مزهاش را میفهمند و حدود اقامه میشود. مرزها حفظ میشود.
8- پیروی از فقیهان عادل، ضامن حفظ جامعه
آموزش سیاسی، تربیت سیاسی؛ باید به بچههایمان یاد بدهیم. فکر نکنند، اینکه میگویند: تقلید کن. من این را گفتم. اجازه بده باز هم بگویم. گاهی وقتها مثلاً میگویند: آقا چرا تقلید کنیم؟ مگر خودمان عقل نداریم. این را بارها در تلویزیون گفتم. منتهی من باید اینقدر بگویم که همه ایرانیها بشنوند. چون هر دورهای جمعی پای تلویزیون هستند. یک عده هم یادشان میرود. بگذارید دو بار بگویم. مگر ما عقل نداریم؟ باسمه تعالی عقل داریم، کوتاه است! اگر عقل ما کامل بود، هیچکس پشیمان نمیشد. پشیمانی دلیل بر این است که عقل ما نرسید. مگر ما انتخابات نداریم؟ انتخابات داریم ولی کوتاه است. اگر انتخاب انسان درست بود، هیچکس همسرش را طلاق نمیداد. آمار طلاق به این است. من این همسری که قبول کردم، یا همسری که من را قبول کرد، اول که انتخاب ما با دقت بوده است. بعد فهمیدیم اِ… اشتباه کردم. اگر انتخابها درست بود، طلاقی نبود. اگر عقل کامل بود، پشیمانی نبود.
ما باید دستمان را در دست کسی بگذاریم که کمتر پشیمان میشود. عبادتش حداکثر است. بیهوس بودنش حداکثر است. علمش حداکثر است. این اکثر و اقل را گفتم. امتحان هوش برای اینهایی که پای تلویزیون هستند. نصفش را من میگویم، حداقل و حداکثرش را شما بگو. دستمان را در دستی بگذاریم، که علمش حداقل یا اکثر؟ علمش حداکثر باشد. هوایش حداقل باشد. اشتباهش حداقل باشد. تقوایش حداکثر باشد. پیدا کنیم. حالا چه کسی است؟ برو پیدا کن. مرجع تقلید زوری نیست. برو انتخاب کن. علم حد اعلی، یعنی اعلم. یا قطعاً اعلم باشد. یا در این پنج، شش تا یکی اعلم است. شبههی اعلمیتش برود.
اینها آموزش سیاسی است. ما اگر دستمان را در دست فقیه بگذاریم، بیمه هستیم. به ما گفتند: حوادث واقعه، سراغ فقیه بروید. حوادث واقعه یعنی چه؟ یعنی نفت بفروشیم یا نفروشیم. گاز بفروشیم یا نفروشیم. با این رابطه داشته باشیم یا نداشته باشیم. حوادث واقعه که تیّمم و نماز نیست. تیمّم و نماز که حادثه نیست. هزار و چهارصد سال است مردم وضو میگیرند و تیّمم میکنند. حوادث واقعه یعنی مسائل روز. حادثه! حادثهای که واقع شد، ببینید مرجع تقلید بیهوس نظرش چیست؟ اگر کسی گفت: آقا ما کار نداریم. حدیث داریم. «الراد علیهم کالراد علینا» کسی اگر مرجع تقلید را رد کند، امام صادق را رد کرده است. دستمان را برداریم میخواهی در دست چه کسی بگذاری؟ دستت را از دست فقیه برداری، در دست غیر فقیه میگذاری. از دست عادل برداری، در دست فاسق میگذاری. از دست بیهوس برداری در دست کسی میگذاری که هوس دارد.
آموزش استقلال، قرآن یک آیه دارد میگوید: امت اسلامی مثل گیاهی است که «فَاسْتَوى عَلى سُوقِه» (فتح/29) «استوی» بایستد، «علی سوقه» روی پایهی خودش. امت اسلامی باید روی پای خودش بایستد. روی پای خودش بایستد. «فَاسْتَوى عَلى سُوقِه»
زمانی که چهارصد نفر در مکه شهید شدند، یک کنگرهای در آفریقا بود. از ایران هم یک پنج نفری رفتیم که بنده هم بودم. جز آن پنج نفر. آنجا همهی آخوندهای کشورهای آفریقایی جمع شده بودند، آخوندهای اسلامی، و چون سعودی پول به این آخوندها میدهد، گفته بودند: کسی علیه سعودی حرف نزند. قرار بود من فردا سخنرانی کنم. گفتند: شرطش هم این است که علیه سعودی چیزی نگویید. گفتیم: آقا ما آمدیم که علیه سعودی بگوییم. چهارصد نفر شهید شدند. گفتند: خوب اگر باشد که قطع میکنند. بلندگو را قطع میکنند، خدا یک چیزی به ذهن من انداخت، خیلی چیز خوبی بود. که شیرین است. دقیقهی آخر بگوییم. یک عکس گنبد خضرا بود، گنبد سبز، گنبد پیغمبر، یک عکس بزرگ بود. گفتم: شما این را میتوانی فردا، من که میروم سخنرانی کنم، این گنبد را نگه داری، من پشتم را به مردم بکنم، رویم را به گنبد بکنم. یک زیارتنامه درست کنم. گفت: باشد. گفتم: فقط همینطور نگه دار. ما رفتیم و یک زیارتنامه بافتم. چون زیارتنامه را میشود بافت. فارسی هم میشود گفت. مثل نماز نیست که حتماً باید عربی بگوییم. سمینار بود، چند صد نفر از علمای کشورهای مختلف من پشتم را به علما کردم و زیارتنامه را خواندم. «السلام علیک یا رسول الله» آنوقت باقیاش را قرآن خواندم. یا رسول الله! در قرآنت گفتی: «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ» (بقره/279) نه ظلم کنید نه زیر بار طلم بروید. بلند شو ببین، امت تو به یک عده ظلم میکنند، نسبت به یک عدهی دیگر زیر بار ظلم میروند. در قرآنت گفتی: «فَاسْتَوى عَلى سُوقِه» امت اسلامی روی پای خودش بایستد، بلند شو ببین، سنگهای مسجدالحرام و مسجد النبی از خارج آمده است. یعنی حتی سنگهای مسجد شما هم از کشور… یا رسول الله! در قرآن چنین گفتی، ما چنین هستیم. در قرآن گفتی: «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم» (فتح/29) بلند شو ببین امت اسلامی أَشِدَّاءُ عَلَى مسلمانها! رُحَماءُ بَیْنَهُم کفار! نسبت به آمریکا لبخند میزنند. نسبت به مسلمانها چنین میکنند. در قرآن چه گفتی و ما چه میکنیم. در قرآن چه گفتی و ما چه هستیم. در قرآن چه گفتی و… آقا همه از آیات قرآن. یا رسول الله! در قرآن این آمده است، ما این هستیم. این آمده است… آقا جلسه روی گریه رفت. من هم پشتم به آقایان بود و داشتم با پیغمبر یک زیارتنامهی قرآنی خواندم. بعد از جلسه دور ما ریختند. ما را بغل کردند. بوسیدند. یکی گفت: آ شیخ! تو جایت در تلویزیون است. نمیدانست من در تلویزیون هستم. گفت: خیلی هنرمندانه هم جنایت حکومت سعودی را چهارصد تا شهید را گفتی، هم همهی کشورهای اسلامی سازشکار را تحقیر کردی. هم قرآن خواندی. نمیشد گفت: کجا غلط است. قرآن میخواندی. یا رسول الله در قرآن این است، ما این هستیم. این است، این هستیم. این است، این هستیم. خیلی بین آن که در قرآن است و ما. «الاسلام شیء والمسلمون شیء آخر» اسلام چه میگوید و ما چه هستیم. ما باید اینها را آموزش بدهیم که اسلام چه گفته است؟ آموزشهای سیاسی، ولایت نسبت به خودیها، برائت نسبت به بیگانگان!
خدایا کشور ما را از همهی بلیات حفظ بفرما. نسل ما را با قرآن روز به روز آشناتر و عامل بفرما. دشمنان ما را شاد نکن. آنچه ماه رمضان 89 برای خوبان تاریخ مقدّر میکنی، همه را برای همهی ما مقدّر و ما را زیانکار این ماه قرار نده. روح امام و شهدا و کسانی که، روح پدران و مادران و کسانی که، روح معلمان و مربیّان و کسانی که در وجود ما، در اسلام ما، در شیعه بودن ما، در انقلاب ما، در تعلیم و تربیت ما سهمی دارند، روحشان را از ما راضی و ما را پاسدار خونها و خدمات آنها قرار بده.
1- حدود چه تعداد از آیات قرآن مربوط به حکومت و سیاست در اسلام است؟
1) پنجاه آیه
2 ) یکصد و پنجاه آیه
3) پانصد آیه
2- به فرموده امام رضا(علیهالسلام) حافظ و نگهبان اسلام کیست؟
1) امت اسلامی
2) رهبری معصوم
3) خون شهیدان
3- در انقلاب اسلامی ایران، کدام نماز نقش مؤثری در قیام مردم علیه شاه داشت؟
1) نماز عید شهید مفتح
2) نماز جمعه مرحوم طالقانی
3) نماز جماعت شهید بهشتی
4- چه امری جامعه را در برابر حوادث و خطرات بیمه میکند؟
1) رجوع مردم به قرآن و حدیث
2) پیروی مردم از فقهای جامع الشرایط
3) وحدت مردم در برابر دشمن
5- آیه 29 سورهی فتح بر کدام اصل سیاسی تأکید میورزد؟
1) آزادی جامعهی اسلامی
2) استقلال امت اسلامی
3) شایسته سالاری در حکومت اسلامی