تربیت اقتصادی و کسب حلال در اسلام

1- نفرین امیرالمؤمنین بر والی خائن ری
2- توجه اسلام به کسب حلال در امور اقتصادی
3- کسب مال وظیفه است، اما ثروت ارزش نیست
4- مذمّت فقر در آیات و روایات
5- مذمّت بی‌کاری و تنبلی در اسلام
6- مذمّت حرص و طمع در کسب مال و ثروت
7- برکت نداشتن مال حرام

موضوع: تربیت اقتصادی و کسب حلال در اسلام

تاریخ پخش:  17/06/89

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله رب العالمین، بعدد ما احاط به علمک!  اللهم صل علی محمد و آل محمد. الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

خوب! ماه رمضان 89 است و بحث هم هفده شهریور بیننده‌ها پای تلویزیون می‌بینند که از نظر شغلی روز مبارزه با بی‌سوادی در دنیا است که بحمد الله ما الان صدها یعنی چند صد روستا و ده‌ها شهر داریم، در همین استان مرکزی، امثال تفرش و اینها، نیمی از شهرهای استان و بسیاری از روستاها در کل ایران جشن گرفته شد، جشن اینکه دیگر بی‌سوادی در آنجا برطرف شد، البته مراد من از بی‌سوادی، بی‌سوادی تا پنجاه سال است. بین ده سال تا چهل و نه سال! و مراد من هم از محو یعنی تا نود و پنج، شش درصد رسیدیم. چون هیچ باغبانی به خاطر سه عدد گردو در باغ را باز نمی‌گذارد. دیگر وقتی گردوهایش را زدند، ممکن است یکی دو گردویی آن نوک باشد. دیگر نمی‌شود باغ را به خاطر دو گردو نگه داشت.

ما به لطف خدا، در محو بی‌سوادی نهضت سوادآموزی موفق بوده است، پنج شش مدال از یونسکو گرفته است. و شاه که رفت، پنجاه درصد تقریباً بی‌سواد بودند، الان میانگین بین دوازده تا پانزده درصد بی‌سواد هستند. به هر حال از همه‌ی آموزشیارهای نهضت و نوسوادها و کارمندان تشکر می‌کنیم. و به روح امام که نهضت سوادآموزی را بنیانگذاری کرد، صلوات می‌فرستیم. (صلوات حضار)

هم‌چنین هفده شهریور روزی است که بیش‌ترین شهدای انقلاب در تهران میدان ژاله‌ی آن زمان که میدان شهدا‌ی امروز است،‌ جمعیت انبوهی شهید شدند و هیچ روزی در ایران به اندازه‌ی هفده شهریور در زمان شاه خون ریخته نشد. خداوند انشاءالله بر عذاب قاتلین بیفزاید و روح شهداء را با شهدای کربلا محشور به بازماندگانشان صبر و اجر مرحمت بفرماید.

عرض کنم که درباره‌ی این مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل که بعد از نماز می‌گوییم، بعضی از مقدسین می‌گویند: اینها که در صدر اسلام نبوده است. من یک چیزی به شما بگویم. اول اینکه کسی حق ندارد درباره اسلام قضاوت کند، مگر کسی که ده‌ها سال در اسلام کار کرده باشد. من یک حدیثی برای شما می‌خوانم، ببینید این مرگ بر آمریکا در صدر اسلام بوده است، یا نه! مرگ بر آمریکا را نه، ولی مرگ بر فلانی و مرگ بر فلانی بوده است.

1- نفرین امیرالمؤمنین بر والی خائن ری

امیرالمؤمنین(ع) یک نماینده در ری داشت، ایشان باید زکات را می‌گرفت و تحویل می‌داد. مثلاً وقتی می‌گفتند: دو ریال زکات بگیر، ایشان سه ریال می‌گرفت، یک ریالش را برمی‌داشت، دو ریالش را برای حضرت امیر(ع) می‌فرستاد. تا حضرت امیر(ع) دید این نماینده‌اش خیانت می‌کند، عزلش کرد. گفت: او را بگیرید و یک نفر هم مثلاً او را دست بسته تحویل من بدهد. چون حضرت امیر(ع) با نمایندگانش که بد بودند،‌ برخورد خیلی انقلابی می‌کرد. پس او را عزل کرد! یک. یک مراقب گذاشت که او را تحویل بدهند،‌ این مراقب در یک لحظه خوابش برد، غافل شد، این نماینده فرار کرد،‌ فرار کرد و رفت و به معاویه متصل شد. آنجا هم بر ضرر علی بن ابی‌طالب شعر گفت.

حضرت امیر(ع) فرمود که: مردم! وضو بگیرید و جمع شوید، بعد از نماز همه دست‌ها بالا، بگویید: مرگ بر فلانی! فلان والی که زکات اضافه گرفته و فرار کرده است.

اگر کسی چند کیلو گندم از بیت المال بدزدد، امیرالمؤمنین(ع) به مردم دستور می‌دهد که وضو بگیرید، در مسجد نماز بخوانید و دست جمعی بر او نفرین کنید. حالا این‌هایی که ما بعد از نماز، به آن‌ها نفرین می‌کنیم، به اندازه‌ی چند کیلو گندم ندزدیده‌اند؟ بنابراین بر همه‌ی کسانی که خون مظلومین را ریخته‌اند باید لعنت کنیم و این جزء دینمان است.

خوب این دو کلمه برای روز جهانی مبارزه با بی‌سوادی و روز شهدای هفده شهریور.

اما بحثمان چیست؟‌ بحث ما راجع به تربیت بود، خیلی حرف دارد. من باور نمی‌کردم که تا این حد حرف داشته باشد. من یادداشت‌های خودم را نگاه کردم، دیدم تقریباً شاید حدود صد جلسه حرف داشته باشم، و ما فکر کردیم که بیست جلسه حرف دارد. حالا من می‌خواهم اگر توفیقی باشد، یکی دو جلسه راجع به تربیت اقتصادی صحبت کنم. چون تربیت جنسی، تربیت سیاسی، ‌تربیت خانوادگی،‌ عرض کنم که انواع تربیت‌ها را گفتیم، یک جلسه هم راجع به تربیت اقتصادی صحبت کنیم. یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)

اتفاقاً این چیزی را که می‌گویم خیلی مهم است. چون در آن تربیت‌ها دکترای تعلیم و تربیت خواب نبودند. این چیزی را که امروز می‌خواهم بگویم،‌ همه دکترهای تعلیم و تربیت در شرق و دکترهای تعلیم و تربیت در غرب، همه با هم خوابشان برده است. هیچ کس تا به حال این حرف از حلقومش بیرون نیامده است که لقمه هم در تربیت مؤثر است. ولی اسلام می‌گوید. اما دکترهای تربیت خوابشان برده است. من این را پرسیده‌ام. کسانی دکترای تعلیم و تربیت از کانادا و جاهای دیگر دارند،‌ از شرق و از غرب دارند،‌ گفته‌اند که این اصلاً در کتاب‌های علمی مطرح نیست. در حالی که لقمه در تربیت اثر دارد.

2- توجه اسلام به کسب حلال در امور اقتصادی

موضوع بحثمان تربیت اقتصادی است. تربیت اقتصادی یعنی لقمه‌ی حلال!‌ فارسی و قهوه‌خانه‌ای و روان آن لقمه‌ی حلال است. فقه اسلام حدود پنجاه کتاب دارد، دو سه موردش برای نماز و روزه است. مثلاً کتاب طهارت، نماز، زکات، خمس، حج، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، کفارات… تا این بخش برای عبادات است. ولی مابقی آن برای کسب حلال است. اجاره، رهن، ارث، ورشکستگی، ضامن شدن، کتاب حواله، کفیل شدن، شریک شدن، مضاربه، مزارعه، مساقات، عاریه، جعاله – جعاله یعنی مثلاً هر کس این را پیدا کرد، من این قدر به او می‌دهم، جایزه تعیین می‌کنیم، جعاله! – وصیت، وکالت، وقف، هبه، غصب، زنده کردن زمین‌های موات، لقطه – چیزی را آدم پیدا کند – این‌ها همه‌اش در خصوص کسب حلال است. این نیست که اسلام در خصوص اقتصاد حرف نداشته باشد.

مال در نظر قرآن چیست؟ لقب‌های مال این است،

1- «زینهٌ»! «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا» (کهف/46) می‌گوید: مال زینت است. زینت هم چیز خوبی است.

2- مال در اسلام خیر است. می‌گوید اگر کسی مرد و خیری گذاشت، وصیت کند. خیر یعنی مال! «إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّه» (بقره/180) یعنی «إِنْ تَرَکَ مالاً» یعنی به دنیا خیر گفته است.

3- مال قوام است. یعنی سبب روی پا ایستادن است. اگر مال نباشد انسان فرو می‌ریزد. قرآن می‌فرماید: «أَمْوالَکُمُ الَّتی‏ جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاما» (نساء/5)

4- مال فضل است. فضیلت است. قرآن می‌گوید: نماز جمعه که تمام شد، بروید و مغازه‌ها را باز کنید، «وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّه‏» (جمعه/10) از فضل خدا درآمد داشته باشید.

5- مال نیکی است، نیکو است. «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَه» (بقره/201)‌ «حَسَنَه» یعنی نیکو!

این لقب‌هایی است که قرآن به مال داده است.

6- مال مدد الهی است. قرآن می‌فرماید که: «وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ» (اسراء/6) «أَمْدَدْ» یعنی مدد! کمکتان کردم. امداد. حالا! پس مال دنیا بد نیست. آقای قرائتی! تا حالا می‌گفتی: دنیا خوب نیست! چه وقت من گفتم خوب نیست؟ علاقه‌ی به مال خوب نیست. مال خوب است. علاقه‌ی به دنیا خوب نیست. بدون مال که نمی‌شود زندگی کرد. مثلاً بدون کفش نمی‌شود راه رفت. اما عشق به کفش ارزش ندارد.

علاقه‌ی به دنیا! علاقه‌ی مفرطش خوب نیست. آنجا که خدا انتقاد می‌کند، می‌فرماید: «وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا» (فجر/20) «حُبًّا جَمًّا» یعنی علاقه‌ی مفرط دارد. این بد است. که انسان دیگر به فقراء کمک نمی‌کند، هیچ وقف و ایثار و خدمتی به جامعه نمی‌کند، مرتب پول جمع می‌کند، پول جمع می‌کند، و یک گاوصندوق گوشتی می‌شود. گاوصندوق آهنی در بانک‌ها هست در مغازه‌ها هم هست. بعضی‌ها گاوصندوق گوشتی هستند. یعنی هیچ نم پس نمی‌دهند. این بد است. بخل بد است. وگرنه دنیا خوب است.

3- کسب مال وظیفه است، اما ثروت ارزش نیست

خدا هم از ما خواسته است که زمین را آباد کنیم. می‌فرماید: «أَنْشَأَکُمْ» هر چه عربی می‌خوانم قرآن است. «أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ» یعنی خدا شما را از زمین آفرید. «وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فیها» (هود/61) از شما خواست زمین را آباد کنید. پس هم دنیا خوب است، یک. هم خدا از ما خواسته است که دنیا را آباد کنیم.

ولی با همه‌ی خوبی‌هایی که دارد اسلام اینها را دلیل بر کمال، مقام، حق بیش‌تر، احترام زیاد نمی‌داند. نگفته‌اند که اگر کسی مال دارد، سلامش کنید. پست به او بدهید. شرط رهبری پول باشد، ابداً! رئیس جمهوری، ابداً! قاضی، ابداً! امام جمعه، ابداً! هیچ پستی بر اساس پول داده نمی‌شود. این یک مورد. هیچ مقامی بر اساس پول داده نمی‌شود که مثلاً کسی که پولش بیش‌تر است بیاید صف اول، آن کسی که پولش بیش‌تر است مرخصی بیش‌تری بگیرد. هیچ! هیچ امتیازی نیست. پول و دنیا خوب است، اما هیچ امتیازی در اسلام بر اساس پول به هیچ کس داده نمی‌شود. این هم دو!

سوم! در تربیت اقتصادی اسلام، می‌گوید: هر کس دارد، دلیل بر خرج کردنش نیست. اکسیژن زیاد است، اما همه را تو می‌خواهی در ریه‌ات کنی؟ گندم هم زیاد است، همه گندم‌ها باید در معده‌ی ما برود؟ یعنی حتی آن کسی هم که داراست و مالک است و صد در صد حلال است، حق اسراف ندارد. محدودیت دارد. این هم مورد سوم!

چهار! این‌ها همه سرفصل‌ها است و هر کدام کلی حرف دارد. منتهی من چون خیلی حرف است، چه کنم، باید خیلی فشرده بگویم. در مالکیت جنسیت مطرح نیست، مذهب هم مطرح نیست. این زن است یا مرد؟‌ زن می‌تواند میلیاردر باشد. یهودی است یا مسیحی؟ می‌تواند میلیاردر باشد. مذهب مطرح نیست، نژاد مطرح نیست، سرخ پوست است و سفید پوست است، جنسیت هم مطرح نیست.

4- مذمّت فقر در آیات و روایات

خوب! قرآن می‌فرماید که فقر بد است. «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى * وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدى *‌وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنى»‏ (ضحی/6- 8) «عائِل» یعنی محتاج! «اَغْنى» یعنی تو را غنی کردیم. پیغمبر یادت می‌آید که تو فقیر بودی، من وضع مالی‌ات را سر و سامان دادم، این پیداست که آدم وضعش خوب باشد، یک نعمتی است. خدا در نعمت‌هایی که به پیغمبرش داده است، می‌گوید: 1- «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى» یتیم بودی، به تو سرپناه دادیم. «وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدى» متحیر بودی، از تحیّر بیرون آوردیم. فقیر بودی، زندگی‌ات را سر و سامان دادیم. پس مال خوب است، فقر هم بد است.

امام صادق(ع) می‌فرماید: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکُفْرِ وَ الْفَقْر» (الکافی/ج4/ص402) پناه می‌برم به تو از اینکه کافر باشم، پناه می‌برم به تو از اینکه فقیر باشم. فقر چیز خوبی نیست. البته یک فقر خوب است.

ما دو رقم فقر داریم، فقر دو رقم است. یکی فقر تحمیلی است، یکی فقر انتخابی است. فقر انتخابی خوب است. یعنی درآمد هست، اما چون حرام است، من روی گونی می‌نشینم و روی قالی حرام نمی‌نشینم. من این گونی را انتخاب می‌کنم. این فقر خوب است. فقر تحمیلی یعنی چه؟ یعنی دیگران حقت را بخورند، فقیر نگهت دارند. فقر تحمیلی یعنی چه؟ یعنی به خاطر بی‌سوادی فقیر شده‌ای! به خاطر بی‌همتی فقیر شده‌ای! به خاطر تن پروری فقیر شده‌ای! به خاطر استثمار دیگران فقیر شده‌ای! دیگران تو را استثمار کرده‌اند. این فقرها تحمیلی است. اما فقر انتخابی! قرآن راجع به فقر انتخابی می‌فرماید: «لِلْفُقَراءِ الَّذینَ أُحْصِرُوا فی‏ سَبیلِ اللَّه‏‏» (بقره/273) این‌ها می‌توانستند پول دار باشند. خودشان! یک دانشجو می‌تواند مثلاً برود دنبال یک کاری و پول هم پیدا کند، اما تشخیص می‌دهد که علم بهتر از پول است. با حداقل هزینه، زندگی می‌کند که با سواد شود. یک طلبه همینطور طلبه که بیل به کمرش نخورده است، بستگان همین طلبه تجارت می‌کنند، کار می‌کنند، کشاورزی می‌کنند، پولدار هستند. این چون رفته است که با فقه آشنا شود، این انتخاب کرده است. پس فقر دو نوع است. فقر انتخابی کمال است،‌ فقر تحمیلی بد است.

پس مال دنیا خوب است. زینت است، خیر است، قوام است، فضل الهی است، حسنه است، مدد الهی است. این‌ها خوب است. اما معنای خوب این نیست که ما سرگرم جمع مال بشویم. قرآن می‌فرماید که «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» ای کسانی که ایمان آورده‌اید، «لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ» (منافقون/9) اموال و سرمایه شما را غافل نکند. غافل نکند. دنیا خوب است، اما به چه اندازه خوب است؟ به اندازه‌ای که شما غافل نشوید.

5- مذمّت بی‌کاری و تنبلی در اسلام

حدیث داریم که امام باقر(ع) فرمود: «وَ مَنْ کَسِلَ عَنْ أَمْرِ دُنْیَاهُ فَهُوَ عَنْ أَمْرِ آخِرَتِهِ أَکْسَلُ» (الکافی/ج5/ص85) آن کسی که حال کار در این دنیا را ندارد و نسبت به دنیا کسل است، نسبت به آخرت کسالتش بیش‌تر است. این را صبح قلقلک می‌دهند، غروب می‌خندد. بی‌حال است. خوب آن بی‌حالی و بی‌عاری خیلی بد است.

افرادی خدمت امام آمدند، امام به یکی فرمود: شغل شما چیست؟ فرمود: من بیکار هستم. تا گفت: من بیکارم! امام رویش را برگرداند و فرمود: من نمی‌خواهم به آدم بیکار نگاه کنم. معنای کار هم فقط اداره نیست. تا می‌گوییم: کار، یعنی یک میزی… نه! کار فقط اداری نیست. هر کاری مفیدی باشد، حالا در اداره باشد،‌ در کارخانه باشد، ‌در مزرعه باشد. کار هم فقط کار بازویی نیست، کارهای علمی… استاد دانشگاه بیکار است؟ بیکار که  نیست.

من همین نیم ساعتی را که برای شما صحبت می‌کنم، اگر خواسته باشم برآورد کنم که این نیم ساعت چقدر است، باید بگویم بین سه ساعت تا پانزده ساعت است. اگر مثل «قل هو الله» حرف‌ها را به یاد داشته باشم، دو سه ساعت تنظیم آن کار می‌برد،‌ اگر هم خواسته باشم که از نو تولید کنم،‌ که مطلبش هم در ذهنم نباشد، شده ‌است من وقت‌هایی مثلاً چهل ساعت برای بیست دقیقه حرف زدن کار کرده‌ام. گاهی هم اینطور شده است. به هر حال نباید به یک کسی مفت خور گفت! معلم کار می‌کند، استاد دانشگاه کار می‌کند، طلبه کار می‌کند.

پس کار بازویی داریم و کار مغزی داریم، یک! کار اداری داریم و کار غیر اداری داریم، دو! زن و مرد هم باید کار کنند، منتها اسلام برای کار زن یک فرمولی گذاشته است. زن‌ها یک مشکلاتی دارند که مردها ندارند، ما اگر به دو جمع‌بندی برسیم، یک: از طرفی کار خوب است، از طرفی هم زن گرفتار است. مثلاً زن حالات ویار دارد قبل از اینکه حامله بشود!‌ ماه اول و دوم حالت تهوع دارد،‌ می‌خواهد بچه‌دار شود. بعد کم‌کم سنگین می‌شود، حاملگی است. بعد زایمان است و بیماری‌ها و استراحت‌های بعد از زایمان است. هر ماه چند روز گرفتار است. گرفتاری‌های مختلف دارد. ویار، حاملگی، زایمان، گرفتاری… پس زن گرفتار است. این یک مشکل!‌ زن گرفتار است. خوب حالا که گرفتار است کار نکند؟ می‌گوییم: نه! کار هم خوب است. چرا؟ چون کار استعدادها را پرورش می‌دهد،‌ کار نیکوکردن از پر کردن است. 1- پرورش استعداد! 2- درآمد! بالاخره زن اگر در کیف خودش پول داشته باشد،‌ بهتر از این است که به شوهرش بگوید: پول بده! درآمد داشته باشد. پیشرفت اقتصاد! اگر یک کشوری زن و مردش کار کنند، اقتصادش پیشرفته می‌شود. سلامتی! زن اگر کار کند، سلامتی‌اش هم حفظ می‌شود. زن‌هایی که کار ندارند،‌ زودتر مریض می‌شوند. پس کار خوب است. کار خوب است، یکی هم اینکه زن گرفتار است. اسلام می‌گوید این وسط چه کار کنیم؟ می‌گوید: «عَلِّمُوهُنَّ الْغَزْل‏» (مستدرک/ج13/ص187) یعنی یاد بدهید به خانم‌ها، «عَلِّمُوهُنَّ الْغَزْل‏» «الْغَزْل‏» یعنی بافندگی! در بافندگی درآمد هست، تولید سلامتی در آن هست، پرورش استعداد در آن هست، ضمناً با ویار و حاملگی هم می‌سازد. هر لحظه مشکلی پیدا کرد، این طور نیست که سر ساعت هشت باید اداره برود. به سرویس برسد، نرسد، بچه‌اش را کجا بگذارد،‌ مهد کودک را چه کند، اگر بچه‌اش گریه کرد، چطور شیرش بدهد؟ به چه کسی او را بسپرد؟ نه در یک محیط آرامی یک کار دستی بکند،‌ امروز اسمش را چه می‌گویند؟ صنایع دستی! صنایع دستی، یک طوری باشد که تا بچه‌اش گریه کرد، مثلاً فرض کنید می‌بافد، تا بچه‌اش گریه کرد، در دو ثانیه می‌گذارد کنار و بچه‌اش را بغل می‌کند. در محیط آرام، صنایع دستی! هم پول در آن است و هم رفت و آمد ندارد، وقتش تلف نمی‌شود. البته این حداقل است. معنایش این نیست که زن از خانه بیرون نرود. هر کاری که جامعه نیاز داشت، زن هم می‌تواند انجام بدهد، پزشک زن، معلم زن،‌ استاد دانشگاه زن،‌ ما در همه‌ی صحنه‌ها آنجایی که زن هست،‌ باید از نیروی زن هم استفاده کرد. منتهی باید مواظب آن شرایط هم بود.

خدا شهید محراب آیت الله صدوقی را رحمت کند. در خبرگان اول بحث بود که آیا رئیس جمهور می‌تواند زن باشد؟ آیت الله صدوقی بلند شد و با همان لهجه‌ی یزدی گفت: نه! نه! فردا از دنیا می‌گویند: رئیس جمهور را می‌خواهیم ببینیم، رئیس جمهور زایشگاه است. نه! از آن طرف دنیا رئیس جمهور را کار دارند، رئیس جمهور ویار دارد. خدا رحمت کند شهید را،

اسلام می‌گوید: زن و مرد کار کنند، منتها هر کسی کاری که به ذوقش می‌خورد. بنده را اگر در یک اتاقی به اندازه‌ی این سالن بفرستند که پر از کتاب شعر باشد، روح من با شعر جوش نمی‌خورد. خوب حالا مجبور هستی که با زور شعر حفظ کنی؟ برو به سراغ تفسیر! برو به سراغ حدیث! یکی با شعر جوش می‌خورد، یکی با نجاری، یکی با مکانیکی، هر کسی با یک چیزی! یک دختری که در دانشگاه و کنکور رد می‌شود، شاید این اگر شغلش را عوض کند، در شغل دیگر رئیس یا یک هنرمند درجه‌ی یک شود. منتها چون دختر عموی این به دانشگاه رفته است، این هم روی چشم و هم چشمی باید به دانشگاه برود. گاهی وقت‌ها ماشکست می‌خوریم، نه به خاطر اینکه بی‌عرضه هستیم،‌ استعدادمان را کشف نکردیم.

بگذارید از امام سجاد(ع) بگویم. امام سجاد(ع) در دعای مکارم الاخلاق می‌گوید: «وَ اسْتَعْمِلْنِی‏» یعنی خدایا مرا به کار ببر،‌ «فِیمَا» یعنی در چیزی که، «خَلَقْتَنِی لَه» (صحیفه سجادیه) خدایا من را برای چه چیزی خلق کرده‌ای؟ من را در هم کاری ببر که برای آن مرا خلق کرده‌ای، تا موفق بشوم. پا برای راه رفتن است، شما اگر خواسته باشی که با سر راه بروی، اذیت می‌شوی! یعنی هر کسی آن کاری که باید انجام بدهد را انجام دهد.

6- مذمّت حرص و طمع در کسب مال و ثروت

خوب! آدم حریص اول خودش را فراموش می‌کند، این‌هایی که مال دنیا را خیلی دوست دارند. مال دنیا را دوست دارند، حالا! خودش را فراموش می‌کند. خدا را هم فراموش می‌کند. حساب را هم فراموش می‌کند. دوستانش را فراموش می‌کند، سلامتی خودش را هم فراموش می‌کند. آدمی که حرص می‌زند، چون می‌خواهد پول زیادی به دست آورد، یادش می‌رود که مریض می‌شود، سلامتی‌اش را از دست می‌دهد. رفقایش را از دست می‌دهد،‌ چون حرص دارد، سخاوت ندارد. آدم حریص چند چیز را فراموش می‌کند. 1- خدا را فراموش می کند. 2- خودش را فراموش می‌کند. 3- سلامتی را فراموش می‌کند. 4- دوستانش را فراموش می‌کند.

حالا! یک مثال تاریخی هم برای شما بزنم. شخصی به نام ثعلبه بود. ایشان نزد پیغمبر آمد و گفت: دعا کن وضع من خوب شود. فرمود: وضعت خوب است. گفت: نه! من می‌خواهم سرمایه‌دار شوم. حضرت فرمود: همین که داری تو را بس است. پیامبر دعا کرد: خدایا وضع این را خوب کن. وضعش خوب شد و دامداری و کشاورزی و گاوداری و گوسفندداری و در مدینه جایش تنگ شد. رفت چند کیلومتری بیرون مدینه و کشاورزی‌اش را توسعه داد، وضعش خوب شد و پیغمبر فرستاد که زکاتت را بده!‌ گفت: زکات بدهم؟ زکات چه چیزی را؟ کم‌کم قیچی شد، اول از نماز جماعت قیچی شد، بعد کم‌کم جمعه‌ها هم نمی‌آمد، و همینطور یک ذره یک ذره به خاطر پول و اشتغال نشد.

افرادی هستند که وقتی پولشان زیاد می‌شود، خدا را فراموش می‌کنند. قرآن می‌فرماید که: اینها وقتی فقیر هستند «عاهَدَ اللَّهَ» یعنی با خدا عهد می‌بندند. پیمان می‌بندند، «لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ» اگر خدا از فضلش به ما کمک کند «لَنَصَّدَّقَن‏» صدقه می‌دهیم و زکات می‌دهیم. «وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحین‏» (توبه/75) فرد صالحی هم هستیم. ولی همین که به او دادیم، بدمستی می‌کند. خیلی در قرآن آیه داریم. بارها در قرآن گفته است که انسان وقتی گیر می‌کند، می‌گوید: «یا الله»، «یا الله»! «فَلَمَّا نَجَّاهُمْ» (عنکبوت/65) جفتک می‌اندازد. خدا گله می‌کند. خیلی گله می‌کند. «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْک‏» سوار کشتی می‌شود، می‌بیند موج آمد، ممکن است غرق بشود، «دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصین‏» «یا الله» «فَلَمَّا نَجَّاهُمْ» یادش می‌رود. عروس و داماد بچه دار نمی‌شوند، می‌گوید: خدایا! «لَئِنْ آتَیْتَنا صالِحاً» اگر یک اولاد صالحی به ما بدهی، «لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرینَ» (اعراف/189) ما شاکریم و شکر می‌کنیم. همین که خدا به آن‌ها بچه داد، حاضر نیستند حتی اسم فاطمه و علی روی بچه‌شان بگذارند. اول التماس می‌کرد. آن وقت حاضر نیست اسمش را چنین بگذارد. چندین جای قرآن خداوند گله می‌کند از آدم‌هایی که وقتی گیر می‌کنند، «یا الله»‌ می‌گویند، وقتی از گیر نجات پیدا می‌کنند، خدا را فراموش می‌کنند.

خوب! بحثمان چیست؟ ‌بحثمان تربیت اقتصادی است. نقش اقتصاد در تربیت! همان چیزی که دکترای علوم تربیت، شرق و غرب با هم خوابشان رفته است. می‌گفت: یک بچه‌ای درب خانه ایستاده بود و گریه می‌کرد، گفتیم: چه شده است، آقاجان! گفت: می‌خواهم زنگ را بزنم، نمی‌توانم. گفتم: خوب گریه ندارد، من برای تو می‌زنم. گفت: نه! می‌خواهم خودم بزنم. یکی از وزراء می‌گفت. می‌گفت: دلم سوخت برای بچه! گفتم: خوب! بغلت می‌کنم، تو زنگ بزن. می‌گفت: این بچه را بغل کردم، زنگ در خانه را زد، او را زمین گذاشتم، گفت: بیا با هم فرار کنیم. این می‌خواست زنگ را بزند و فرار کند.

7- برکت نداشتن مال حرام

حالا از جاهایی که دکترای علوم تربیتی شرق و غرب با هم باید فرار کنند، این است. که نمی‌دانند لقمه حرام در تربیت اثر دارد. «انَّ الْحَرَامَ لَا یَنْمِی» حدیث داریم که مال حرام رشد نمی‌کند. می‌گوید: آقا ما دیدیم رشد کرد. ما دیدیم رشد کرد. روایت می‌گوید: «وَ إِنْ نَمَى لَمْ یُبَارَک‏» (وسائل‏الشیعه/ج17/ص82) رشد هم کند، برکت ندارد. شما نگاه نکن که چه خانه‌ای، چه قالی‌های ابریشمی، ببین! از پارسال تا الان چند نفر گرسنه روی این قالی‌ها سیر شده است؟ ممکن است یک خانه‌ای قالی نباشد و موکت باشد، نمد باشد، اما سالی صدها نفر در این اتاق گرسنه می‌آیند، سیر می‌روند. اما روی این قالی‌های ابریشمی یک گنجشک یک دانه نمی‌خورد. مهم این نیست که مهر شما چقدر است. بعضی‌ها را دیده‌اید؟ آدم بعضی خانه‌ها می‌رود، سجاده‌اش به اندازه‌ی یک بقچه‌ی حمام است. یک پارچه از مکه، یک پارچه از مدینه، گلدوزی، تسبیح‌های رنگارنگ، خوب روی این سجاده چند نفر نماز می‌خواند؟ خودنویس گران است، اما یک صفحه‌ی حق با این نوشته‌ای؟ گرانی‌اش مهم نیست. خودنویس گران، مهر بزرگ، خانه‌ی گران! مال حرام نمو نمی‌کند. اگر هم نمو کند، برکت نمی‌کند.

«طَلَبُ الْحَلَالِ فَرِیضَه» (بحارالانوار/ج100/ص9) یعنی دنبال کار رفتن واجب است. حدیث داریم: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْتَرِفَ الْأَمِینَ» (وسائل‏الشیعه/ج17/ص23) خداوند کسی که حرفه‌ای داشته باشد و امین باشد، دوستش دارد. «اتَّجِرُوا» تجارت کنید. «بَارَکَ اللَّه‏ لکم» (الکافی/ج5/ص149) خداوند به شما برکت می‌دهد. «ازْرَعُوا» زراعت کنید. «وَ اغْرِسُوا» (الکافی/ج5/ص210) «غرس» درخت بکارید. «فَلَا وَ اللَّهِ مَا عَمِلَ النَّاسُ عَمَلًا» به خدا قسم انسان کاری را بهتر از این نمی‌کند، «أَحَلَّ وَ لَا أَطْیَبَ مِنْه‏» حلال‌ترین و طیب‌ترین درآمدها کشاورزی است. «الزَّارِعُونَ کُنُوزُ الْأَنَام‏» (الکافی/ج5/ص211) کشاورزها گنج هستند، کشاورزها گنج مردم هستند.

پیغمبر فرمود: «الْعِبَادَهُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَالِ» (الکافی/ج5/ص78) عبادت هفتاد جزء دارد، بهترین جزء عبادت این است که انسان کار بکند. یک وقت امام صادق(ع) احوال یک نفر را پرسید، فرمود: فلانی احوالش چطور است؟ گفتند: الحمدلله خوب است، در خانه مشغول عبادت است. گفت: صبح تا شب در خانه عبادت می‌کند؟ بله! قرآن می‌خواند، نماز می‌خواند، گفت: خرجی‌اش را چه کسی می‌دهد؟ گفتند: خرجی‌اش را دوستانش می‌دهند. فرمود: عبادت دوستانش از عبادت خودش ارزشش بیش‌تر است. اینطور نیست که کسی برود در خانه و نماز بخواند و یک عده هم خرجش را بدهند. نخیر! «وَ اللَّهِ لَلَّذِی یَقُوتُهُ» امام صادق قسم خورده است. قسم امام صادق غیر از قسم‌های دیگر است. به خدا آن کسی که زندگی ایشان را تأمین می‌کند، «أَشَدُّ عِبَادَهً مِنْهُ» (الکافی/ج5/ص78) عبادتش از او بیشتر است.

امام صادق (ع) مشغول کاری بود. آمدند گفتند: آقاجان شما کار را بگذار ما انجام می‌دهیم. یا غلام‌ها انجام می‌دهند. فرمود: «لا دَعونی» (فقیه/ ج3/ ص163) رهایم کنید می‌خواهم خودم انجام بدهم. «فَإِنِّی أَشْتَهِی» من دوست دارم. «أَنْ یَرَانِیَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْمَلُ بِیَدِی وَ أَطْلُبُ الْحَلَال‏» (فقیه/ ج3/ ص163) دوست دارم که خداوند ببیند من دارم دنبال رزق حلال کار می‌کنم. قرآن می‌گوید: «حَلالاً طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللَّه‏» (مائده/88)

اگر ما لقمه‌های بچه‌هایمان را حلال نکنیم، امور تربیتی، روانشناسی کودک، روانشناسی بزرگ، برنامه‌های تلویزیون، خطبه‌های نماز جمعه، هرکاری می‌کنیم فایده ندارد. چون در شکم این لقمه‌ی حرام است. مثل اینکه در هواپیما باید بنزین بریزیم، قیر بریزیم. اگر در یک هواپیما قیر بریزی، تمام خلبان‌های شرق و غرب هم بیایند، این هواپیما نمی‌پرد. چون قیر در شکمش ریختی. با لقمه‌ی حرام حتی عبادت، کسی اگر عبادت کند، لقمه‌اش حرام باشد، حدیث داریم عبادت با لقمه‌ی حرام مثل ساختمان روی شن است، روی ریگ است. یعنی پایین می‌افتد. روز عاشورا امام حسین… آخر بعضی‌ها می‌گویند: آقا اگر این آخوندها خودشان خوب بودند، حرف‌هایشان اثر می‌کرد. خیلی خوب، سؤال امام حسین خوب بود. یا بد بود؟ سه بار امام حسین روز عاشورا حرف زد. هیچی همینطور نگاه کردند. آخرش گفت: بابا، لقمه ی حرام در شکم شما است. بله، خوب بودن گوینده هم اثر دارد. لقمه‌ی حلال هم اثر دارد. رفیق هم اثر دارد. لجباز بودن و  نبودنش هم اثر دارد. اینها همه هرکدام یک سهمی دارند. در تربیت باید همه ی اینها را در نظر بگیریم.

 خیلی حرف‌هایم ماند. شاید یک بیستم آن را گفتم. ما دست به یک چیزی زدیم نفهمیدیم چیست؟ فکر کردیم تعلیم و ترییت می‌شود ده بیست جلسه تمام شود. ولی حالا ببینیم به کجا می‌رسیم.

خدایا تو را به حق محمد و آل محمد همه‌ی ما را از لقمه‌ی حرام و شبهه دار دور بفرما. اگر یک لقمه‌ی حرامی هم جایی خوردیم، خدایا توفیق ردّ مظالم بده.

من این را چند بار تا حالا گفتم. بگذارید یکبار دیگر هم بگویم. بچه بودم دهات کاشان می‌رفتم میوه می‌خوردم فرار می‌کردم. برای اینکه مسأله بلد نبودم. می‌گفتم: هنوز 15 سالم نشده است. خیلی خوردیم و فرار کردیم. وقتی طلبه شدیم دیدیم نوشته کسانی که مال مردم را خورده‌اند، باید صاحبش را راضی کنند گرچه در کودکی باشد. ای بابا! گرچه خواب باشد. ای بابا! بله، خواب باشی پایت را بزنی کوزه‌ی مرا بشکنی، نمی‌توانی بگویی: خواب بودم. باید پول کوزه را بدهی. مال مردم خواب و بیداری و مست و بیهوشی ندارد. پول برداشتیم روستا رفتیم، خیلی‌هایشان نگرفتند، بعضی‌هایشان هم پول… گفتم: آقا من بچه بودم از این میوه‌ها خوردم و فرار کردم، این پول را از من بگیر حلال کن. اکثراً مجانی حلال کردند. تک و توک هم پول گرفتند حلال کردند. اگر یک چیزی را کش رفتید، تا یادتان هست رد کنید. حالا لازم هم نیست خودت را معرفی کنی. اینجانب محسن قرائتی دزدی کردم! (خنده حضار) نه لازم نیست خودت را معرفی کنی. برو به حسابش بریز. بگذارید در یک پاکت و به او بدهید. این لقمه‌ی حرام مثل گربه‌ی مرده در استخر است که هرچه هم استخر را آب کنی، تا گربه را بیرون نیاندازی، این آب بدبو می‌شود.

خدایا ما را از همه‌ی حرام‌ها، خصوصاً حرف حرام، نگاه حرام، کلام حرام، لقمه‌ی حرام، رابطه‌ی حرام، فکر حرام، از همه‌ی حرام‌ها ما را دور بدار.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment