بهره‌گیری از وقت و فرصت‌های عمر

1- اهمیت وقت در روایات
2- سوگند خداوند به همه زمان‌ها
3- توجه به وقت، بیش از توجه به پول و ثروت
4- تفریح و شادی به جا، نه اتلاف وقت
5- کسب تجربه و هنر، همراه با تحصیل علم و دانش
6- ورزش کردن، نه تماشای ورزش دیگران!
7- دنیا برای انسان، نه انسان برای دنیا!
8- بهره‌گیری دانشمندان از فرصت‌های زمان

موضوع: بهره‌گیری از وقت و فرصت‌های عمر

تاریخ پخش: 20/06/87

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

در این جلسه می‌خواهم درباره‌ی زمان بحث کنم. عنصر زمان، بحث وقت در چند عنوان. یکی اهمیت وقت، یکی زمان‌های خاص. هدر دادن وقت، نوابغ و بزرگان و استفاده از وقت. و اینها که وقتشان را تلف کردند غصه‌هایی که، افرادی که وقتشان را تلف کردند، غصه‌های قیامت. موضوع بحثمان، بسم الله الرحمن الرحیم. 1- اهمیت وقت، 2- هدر دادن وقت. 3- بهره‌ی بزرگان از وقت. 4- حسرت برای تلف، تلف وقت در قیامت. در این چهار موضوع می‌خواهیم صحبت کنیم. یکی هم بنویسم 5- وقت‌های حساس. وقت‌ها و زمان‌های مهم.

1- اهمیت وقت در روایات

اما اول اهمیت وقت؛ تقریباً بیست حدیث نوشتم، حدیث‌های کوتاه. «الْمُؤْمِن‏…مَشْغُولٌ وَقْتُه‏» (شرح‏نهج‏البلاغه/ج19/ص245) امیرالمومنین می‌فرماید: مومن وقتش را هدر نمی‌دهد. «الْمُؤْمِن‏ … مَشْغُولٌ وَقْتُه‏» عربی است ولی هر فارسی هم می‌فهمد. چون از این عربی‌ آسان‌ها است. مومن وقتش مشغول است. تلف نمی‌کند. «للمُتَّقِی {ثلاث} عَلَامَات» آدم با تقوا چند نشانه دارد. یکی از نشانه‌هایش این است که «اغتنام المُهل» (غررالحکم/ح274) یعنی مهلت‌ها را غنیمت می‌شمارد. مهلت‌ها را از دست نمی‌دهد. «لو صحَّ العَقل لاغتنم کل امرئ مهله» (غررالحکم/ح159) علامت اینکه ایشان عقلش کار می‌کند یا بی‌عقل است اگر از دقیقه‌های عمرش استفاده کرد عاقل است. اگر عمرش را هدر داد، معلوم می‌شود کم عقل است. «لو صحَّ العَقل» «لو» یعنی چه؟ «صحَّ العَقل» اگر عقل صحیح باشد، «لاغتنم کل امرئ مهله» هر انسانی از ثانیه‌های عمرش استفاده می‌کند. «اعْمَلْ لِکُلِّ یَوْمٍ بِمَا فِیهِ تَرْشُدْ» (مستدرک/ج1/ص122) هر روزی از وقتت طوری استفاده کن، که در آن رشد باشد. یعنی عمرت را صرف یک چیزی که رشد در آن باشد. آخر در بعضی علم‌ها هم رشد نیست. «أَعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفَع‏» (مستدرک/ج5/ص69) در دعا داریم پناه می‌برم به تو از اطلاعات بی‌خاصیت. اطلاعات بی‌خاصیت. حالا بدانیم چه می‌شود؟ ندانیم چه می‌شود؟

2- سوگند خداوند به همه زمان‌ها

وقت به قدری مهم است که خداوند در قرآن به همه‌ی زمان‌ها قسم خورده است. از اول گفته: «والفجر» یعنی قسم به طلوع فجر. بعد از طلوع فجر صبح می‌شود یک آیه دیگر داریم می‌گوید: «وَ الصُّبْح‏» (تکویر/18) یعنی قسم به صبح. بعد از صبح چاشت می‌شود. یک آیه داریم به چاشت هم قسم خورده است. «وَ الضُّحى‏» (ضحی/1) «ضحی» یعنی قسم به چاشت. بعد از چاشت روز می‌شود. یک آیه داریم «وَ النَّهار» (لیل/2) یعنی قسم به روز. بعد از ظهر عصر می‌شود یک آیه داریم،… شما عصر را بگویید. «وَ الْعَصْرِ» (عصر/1) بعد از عصر شب می‌شود، داریم «وَ اللَّیْلِ» (ضحی/2) بعد از شب سحر می‌شود. به سحر سه بار قسم خورده است. «وَ اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَر» (مدثر/33) «وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَس‏» (تکویر/17) «وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ» (فجر/4)، «یَسْرِ»، «عَسْعَس»، «یَسْرِ»، «أَدْبَر» یعنی قسم به شب وقتی دارد تمام می‌شود. یعنی قسم به سحر. زمان مهم است. خدا به زمان قسم خورده است. ما خیلی زمان ها را از دست می‌دهیم. خیلی زمان‌ها را از دست می‌دهیم. امیرالمومنین فرمود: مواظب باش! از سلامتی و قوت و فراغت و جوانی و نشاطت یک چیزی برای قیامتت ذخیره کن. یعنی همیشه سالم نیستی. در یک لحظه‌هایی انسان، فرصتی پیدا می‌کند، یک آنی هم فرصت گرفته می‌شود. یعنی کافی است که یک پشه بیاید روی بینی من بنشیند، بگزد، و بینی من باد کند، دیگر درس‌هایی از قرآن با سابقه‌ی سی سالش تعطیل شود. چرا تعطیل شد؟ پشه دماغ ایشان را گزید، دماغش باد کرده نمی تواند پشت دوربین بیاید. یعنی سرنوشت سی ساله‌ی من بند به یک پشه است. یک آدم قهرمان بند به یک پوست خیار است. پایش را روی پوست خیار بگذارد، از عقب زمین بیافتد، کمرش آسیب ببیند، روی ویلچر بنشیند. در یک آن ممکن است محفوظات شما فراموش شود. در قرآن بارها گفته: «بغته» یعنی یک مرتبه مرگ می‌رسد. یک مرتبه وقت تمام می‌شود. دقیقه‌های وقت را پاس بداریم. نمی‌خواهم بگویم: دائم درس بخوانید. یا دائم نماز بخوانید. یک کار مفیدی بکنید، حالا کار مفید هرچه بود. هرچه بود. یک کار مفیدی انجام بدهید.

3- توجه به وقت، بیش از توجه به پول و ثروت

«کُنْ عَلَى عُمُرِکَ أَشَحَّ مِنْکَ عَلَى دِرْهَمِکَ وَ دِینَارِک‏» (بحارالانوار/ج74/ص78) اینقدر که حواست جمع سکه و طلا هست، یک کسی اگر طلا داشته باشد یک جایی پنهان می‌کند. حساسیت تو روی عمرت بیش از حساسیت روی طلا باشد. درهم و دینار باشد. «أَشَدُّ الْغُصَصِ فَوْتُ الْفُرَص‏» (مستدرک/ج12/ص142) «أَشَدُّ الْغُصَصِ» یعنی سخت‌ترین غصه‌ها، «فَوْتُ الْفُرَص» یعنی فوت فرصت‌ها است. کسی که فرصت‌ها را از دست بدهد بیشترین غصه را خواهد خورد. عجب! چه فرصتی داشتم؟ ماه رمضان بود. یک آیه قرآن ثواب یک ختم قرآن داشت؟ الله اکبر! «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد» (اخلاص/1) یک ختم قرآن. «اللَّهُ الصَّمَد» (اخلاص/2) یک ختم قرآن. «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَد» (اخلاص/3) من قرآن هم ممکن است نتوانم بخوانم، ولی «قُلْ هُوَ اللَّه‏» را که بلد بودم. یک آیه‌ای که بلد بودم می‌گفتم. «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» یک آیه قرآن ثواب یک ختم قرآن داشت. ماه رمضان خوب نهاری که دو بعد از ظهر می‌خوریم، غروب می‌خوردیم. مگر چه می‌شد؟ مثلاً حالا روزه نگرفتیم چه گیر ما آمد؟ شب عید فطر آنهایی که روزه‌شان را خوردند خیلی از درون، وجدان داشته باشند باید بسوزند. تو بدن سالم، حالا مثلاً اینقدر پهلوی شکمت رودروایسی داری؟ خدا گفت: نخور! شکم گفت: بخور! به شکم گفتی: بله قربان! تو بله قربانگوی شکمت بودی. خوب بنده‌ی خدا می‌شدی.

من می‌توانستم، همینطور که راه می‌روم به هرکس که رسیدم سلام کنم. سلام خیلی ثواب دارد. تو از بغلش می‌گذری، مثل اینکه دو تا آجر از بغل هم می‌گذرد. گردو که نیستی که از بغل گردو گذشتی. سلام کن. پیغمبر به بچه‌ها سلام می‌کرد. خوب من که آب روی صورتم ریختم، خوب قصد وضو می‌کردم. کسی وضو بگیرد شب تا صبح برود بخوابد، ولو خواب است ثواب عبادت دارد. چرا گفتم: مرسی! دعایش می‌کردم. می‌گفتم: به سلامت! من که برای فلانی کادو بردم، چرا مثلاً وقتی زایمان بود، بچه‌دار شد، مثلاً چرا گل بردم؟ خوب آخر گل پلاسیده می‌شود. تمام می‌شود.یک کتاب کودک آقای فلسفی را می‌بردم، که این بچه، مادری که، عروسی که بچه‌دار شده این کتاب را بخواند آئین تربیت بچه را از کتاب کودک… یک کتاب می‌بردم. چرا گل بردم؟ خوب این گل پلاسیده می‌شود. یک کتاب می‌بردم. نمی‌گویم: گل بد است. اما کتاب بهتر است. حالا گل‌فروش‌ها ناراحت نشوند. من که برای دخترم گوشواره خریدم، خوب می‌گفتم: اگر نمازت درست بود. اگر نمره‌های درست خوب بود. ما که می‌خواستیم اردو ببریم، می‌رفتیم یک جایی که یک مرد خدایی را هم زیارت می‌کردیم. مثلاً می‌رفتیم… صحنه‌های مختلف دیدیم حالا یکی از دانشمندان، یکی از چهره‌های درخشان علمی را هم می‌دیدیم. در خانه حمام بود خوب غسل جمعه می‌کردیم. فرصت‌هایی که از دست داده‌ایم، من که صدقه دادم، چرا برای سلامتی خودم دادم؟ برای سلامتی همه‌ی مسلمان‌ها می‌دادم. چرا دفع بلا از من؟ دفع بلا از همه. حالا نیتم عمومی بود. چرا نیت خصوصی برای خودت کردی؟ اینکه انسان بداند که چه کند؟

امروز دنیای بهره‌وری یک بحثی است در دولت هم مطرح است. اصلاً یک نیروهایی هم در دولت هستند، اصلاً متخصص… کارشان در این است. بهره‌وری. یعنی چه کنیم از چیز کم بهره‌ی زیاد ببریم؟ نماز جماعت همینطور است. نماز جماعت شما چیزی کم است ولی بهره زیاد است. شما می‌گویی: الله اکبر! دیگر چیزی نمی‌گویی. نه حمد می‌خوانی. نه «قل هو الله» می‌خوانی. آقا برای همه حمد می‌خواند. به جای همه آقا می‌خواند. شما با حرف کمتر ثواب بیشتر می‌بری، از نماز بهره‌وری را یاد بگیریم. استفاده‌های ماه رمضان. حالا، درهم و دینار، طلا و نقره را که حفظ می‌کنی خوب عمرت را بهتر حفظ کن. «انما انت عدد ایام» حدیث داریم تو چند روز بیشتر نیستی. آقا تو چند روز هستی، هر روزی که می‌رود انگار یک قسمت از تو می‌رود. انسان، چند روز است. انسان یعنی چه؟ یعنی انسان چند روز. هر ساعت و هر دقیقه‌ای که… هر یک نفسی که می‌کشیم یک قدم به قبر نزدیک می‌شویم. پس از این لحظه‌ها استفاده کنیم. بی‌خودی تلف نکنیم.

4- تفریح و شادی به جا، نه اتلاف وقت

تفریحمان هم باید جهت دار باشد. اسلام طرفدار لذت و تفریح است. منتهی تفریح هم باید حساب شده باشد. چه تفریحی؟ چه ورزشی؟ چه دوستی؟ تمام لذت‌های حلال با لذت‌های حرام… ببینید مثل زنا و ازدواج! کسی زنا کند، یا ازدواج کند. باید برنامه‌ریزی کنیم که ما می‌توانیم بدون غیبت تفریح کنیم؟ آقا بیایید خانه‌‌یمان را هم ماه رمضان تصمیم بگیریم که بگوییم: آقا یک ماه رمضانی خانه‌ی ما بی‌غیبت می شود زندگی کرد؟ بعد می بیند خوب می‌شود. می‌شود زن و شوهر با هم صحبت کنند، اصلاً حرف کسی را هم نزنند. اگر هم یک وقت عصبانی هستند بگویند: بعضی‌ها، منتهی نه بعضی‌هایی که بفهمند چه کسی را می‌گوید. چون اگر بفهمند این بعضی‌ها چه کسی است باز غیبت است. بله، آدم‌هایی هستند اینطوری. آدم‌هایی هستند آنطوری. لذت بی‌ گناه. طراحی می‌خواهد. مهندسی می‌خواهد. جایزه‌ی ابدی. جایزه‌ی باقی. از دقیقه‌ها چطور استفاده کنیم؟

«عمر برف است و آفتاب تموز» آفتاب تابستان. آفتاب تابستان با برف چه می‌کند؟ عمرمان می‌رود. «أَنَا یَوْمٌ جَدِید» حدیث داریم هر روزی به انسان می‌گوید: من امروز، روز نو هستم. «وَ أَنَا عَلَیْکَ شَهِید» (کافی/ج2/ص523) من شاهد کارهای تو هستم. هرکاری بکنی روز قیامت شهادت می‌دهم. «کن مشغول بما انت عنه مسئول» عمرت را صرف یک چیزی کن که روز قیامت از تو می‌پرسند. از تو می‌پرسند. با عمرت چه کردی؟ دیپلم کف است. سقف نیست. لیسانس کف است. سقف نیست. یک دانشجو نباید بگوید: بنده می‌خواهم لیسانس بگیرم. لیسانس حد اقل است. شما کنار درس‌هایی که در دانشگاه می‌خوانی باید یک مطالعات جنبی هم داشته باشی. اینطور نیست که شما لیسانس و فوق لیسانس داشته باشی استخدامت بکنند. اینقدر امروز به لطف خدا لیسانس و فوق لیسانس هست، که بنده اگر خواسته باشم یک کسی را در نهضت سوادآموزی ببرم، می‌گویم: یک فوق لیسانس البته من نمی‌توانم ببرم. یک وقت فردا به من نگویند، من نمی‌توانم ایجاد اشتغال بکنم. سوادآموزی الحمدالله دیگر 10 درصد بیشتر بی سواد نیست. دارد، داریم می‌خواهیم یک طوری جمعش کنیم. ولی به هر حال بنده اگر… در دنیای اگر، اگر خواسته باشم یک نیرو برای همکارم ببرم، می‌گویم: یک فوق لیسانسی که چهار تا کتاب مطهری را هم خوانده و اطلاعات متفرقه هم داشته باشد.

5- کسب تجربه و هنر، همراه با تحصیل علم و دانش

از فرصت‌ها استفاده کنیم. حوزه و دانشگاه، دبیرستانی و دانشجو، حساب طراحی… بهترین مهندس این است که روی عمرش مهندسی کند. اگر روی آهن مهندسی کنیم که ماشین شود که هنر نیست. اگر روی ساختمان مهندسی کنیم سالن شود که هنر نیست. البته هنر هست، اما بالاترین مهندس این است که روی عمر خودش مهندسی کند. بعضی خانم‌ها می‌دانند، از پوست پرتقال مربا درست می‌کنند. بعضی خانم‌ها هم برنج، بهترین برنج را کوفته می‌کنند. زن های هنرمندی هستند از سر قیچی‌ها هستند، سر قیچی، چرخ خیاطی، از آن پارچه‌های ریز هنرمندانه کار می‌کنند. از پوست گندم هنرمندانه کار می‌کنند. صنایع دستی، با فندگی‌ها، ریسندگی‌ها، تمام صنایع دستی. ایجاد اشتغال می‌کند، ایجاد درآمد می‌کند. خیلی‌ هم کارخانه و استخدام و اینها نیست. هرکسی یک هنر باید بلد باشد. از فرصت استفاده کنیم. اگر یک دختر و پسری فقط لیسانس و فوق لیسانس داشته باشد، هنر نداشته باشد این فقط منتظر است دولت استخدامش کند. اما اگر هنر داشته باشد هنرش را دارد استخدام شد الحمدالله! نشد هم الحمدالله! یعنی خیلی گیر نیستیم که اگر یک لقمه نان می‌خواهیم بخوریم حتماً دولت بیاید ما را استخدام کند. اینکه الان بیکاری زیاد شده به خاطر این است که بسیاری از تحصیل کردگان ما و مردم ما یک هنر شخصی ندارند. می‌شود از عمر استفاده کرد. «ان المغبون من غبن عمره» (غررالحکم/ح160) چه کسی مغبون است؟ می‌گویند: فلانی مغبون شد. مغبون، «غبن» با (غین و نون) است. «غبن» مغبون، می گوید: اگر می‌خواهید ببینید چه کسی کلاه سرش رفت، نگویید: آخ! می‌گوییم: چه شد؟ سکه خریدیم این وقت، این شد. آخ! چه شد؟ آخ! چه شد؟ فلان تیم باخت. گل خورد. حالا، برای چه چنین، شادی ما سر گل زدن است. در سرمان می زنیم. سر گل نزدن است. ورزش اینقدر مهم نیست که… سرنوشت شما به این ورزش نیست که… یک موج است می‌گذرد. شما حساب کن جوانی‌ات را باید کجا مصرف کنی؟ خیلی عمرها تلف می‌شود.

6- ورزش کردن، نه تماشای ورزش دیگران!

خودتان ورزش کنید. اما تماشای ورزش تلف است. تماشای ورزش مثل تماشای پول است. شما یک چهارپایه بگذار صبح تا شام به پول‌های بانک ملی نگاه کن. آخر شب گرسنه هستی. یک ریالش را به تو نمی‌دهند. فردا چهارپایه ات را دَم بانک تجارت بگذار. هر روزی چهار پایه بگذار کنار بانک و همینطور نگاه به پول‌های بانک کن. یک قرانش را هم به تو نمی دهند. بابا بلند شو خودت پول پیدا کن. بلند شو ورزش کن. ورزش یک ارزش است. اما تماشای ورزش، حالا ده دقیقه، یک ربع طوری نیست. جوان چهارساعت می‌نشیند، انگار هیچ مشکلی ندارد. هنر داری؟ نه! خطت خوب است؟ نه! شنا بلد هستی؟ نه! کامپیوتر بلد هستی؟ نه! نمازت درست است؟ نه! یک زیر شلواری می توانی بدوزی؟ نه! (خنده حضار) 120 کیلو است فقط چای دم می‌کند. (خنده حضار) یعنی هیچ، تخم مرغ هم نمی تواند درست کند. یک مقداری عمرمان را تلف می‌کنیم. باز من نمی‌گویم ورزش نکنید. ورزش که حتماً بکنید. تماشای ورزش هم به مقدار رفع خستگی. اما نه ساعت می‌نشیند یک جوانی که هزار و یک مشکل دارد، و هزار و یک نیاز دارد، تمام استعدادش را صرف یک کار می‌کند. مثل آدمی که هرچه پول دارد لحاف می‌خرد. بابا تو چیز دیگری نمی‌خواهی؟ تقسیم کنید. ساعتی را برای… امام رضا فرمود: ساعت‌هایتان را تقسیم کنید. ساعتی برای، ساعتی برای، ساعتی، بعد امام رضا فرمود: «و ساعه للذه» ساعتی هم برای لذت بگذارید. ساعتی هم برای تفریح بگذارید. ساعتی هم برای شادی بگذارید.

خوب، «الدُّنْیَا سَاعَهٌ فَاجْعَلْهَا طَاعَه» چه حدیث قشنگی! این حدیث‌های دو کلمه‌ای را حفظ کنید. «الدُّنْیَا سَاعَهٌ» یعنی دنیا یک ساعت است. «فَاجْعَلْهَا طَاعَه» سعی کن این ساعت را تبدیل به طاعتش کنی. اطاعت خدا! مگر می‌شود؟ بله می‌شود. انسان می تواند تمام کارهای عادی‌اش را هم قصد قربت بکند. یک وقت می‌گوییم: کباب بخوریم چون خوشمزه است. یک وقت می‌گوییم: کباب بخوریم کار بهتری انجام می‌دهیم. یک وقت می گویی: برویم خانه‌ی عمه، آنجا باغچه دارد. انگور می‌خوریم. یک وقت می‌گویی: برویم خانه‌ی عمه زیارت صله رحم. صله رحم که رفتی انگور هم می‌خوری. بنده کرمانشاه آمدم. بالاخره وقتی که باید غذا بخوریم، غذا می‌خوریم. اما هیچ وقت برای غذا کرمانشاه… الان شما در این سالن از اکسیژن استفاده می‌کنید. اما هیچ کدام به نیت اکسیژن وارد سالن نشدید. از اکسیژن استفاده بکنید، اما برای اکسیژن وارد سالن نشوید.

7- دنیا برای انسان، نه انسان برای دنیا!

 از دنیا استفاده بکنید اما برای دنیا کار نکنید. یک کلمه‌ی سه حرفی است از این طرف بخوانی درست است. از این طرف غلط است. دنیا برای شما. درست است. اما از این طرف غلط است. شما برای دنیا. چون شما انسان هستی. دنیا خانه است. خانه جماد است. شما باید یک کار حسابی بکنی، برای خانه هم تلاش بکن. اما شما نباید فدای خانه شوی. خانه باید فدای شما شود. یک سری چیزها را ما باید مواظب باشیم، «الدُّنْیَا سَاعَهٌ فَاجْعَلْهَا طَاعَه» (بحارالانوار/ج67/ ص68)

امام زین العابدین در دعای مکارم الاخلاق، می‌گوید: «وَ اسْتَفْرِغْ أَیَّامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَه‏» (الصحیفه/ص92) خدایا دقیقه‌های عمرمان را در جایی قرار بده که برای آن کار خلق کردی. حالا می‌ترسم بیش از این بخوانم بگویند، اشاره کنند وقت تمام شد.

وقت خیلی مهم است. در این وقت‌ها یک زمان هایی حساسیت بیشتری دارد. مثل «لیله القدر» ماه رمضان، خیلی مهم است. شب جمعه، خیلی مهم است. ایام الله، خیلی مهم است. سحر خیلی مهم است. یک زمان‌هایی، زمان‌های ویژه است. «وبِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُون‏» (وسائل‏الشیعه/ج6/ص280)  ما در طول سال سحرها خواب هستیم. حالا ماه رمضان، ماه رمضان هم که بیننده‌ها یک زمانی بحث را می‌بینند که تقریباً یک سوم ماه رمضان رفت. یک بیست شبی مانده است. اینکه سحر برای سحری بلند می شویم، خوب نماز شب هم بخوانیم. خیلی برای نماز شب حدیث داریم. نماز شب تعاونی یازده رکعت نماز مثل نماز صبح. 5 تا دو رکعتی، یک، یک رکعتی. خلاص! اگر هم وقت کم است بدون «قل‌هوالله» بخوان. یازده تا حمد بدون «قل‌هوالله» چقدر طول می کشد؟ با رکوع و سجودهایش یک ربع می‌کشد. خوب سحری خوردیم ده دقیقه دیگر اذان است. این ده دقیقه نخوابیم.

آیت الله مشکینی خدا رحمتش کند. می‌گفت: شیخ انصاری، که آمد غذا بخورد، دید یک خرده طول می‌کشد تا غذا بیاید، کنار سفره گفت: الله اکبر! خانمش گفت: مگر نماز نخواندی؟ گفت: من دیدم دو دقیقه باید صبر کنم تا غذا حاضر شود، این دو دقیقه عمر من تلف می‌شود. من ترسیدم که به من بگویند: عمرت تلف شد. دکتر به امام گفته بود: شما باید روزی دو سه بار قدم بزنی، هر دفعه ای هم مثلاً بیست دقیقه. یا کمتر یا بیشتر! من یکبار رفتم در خانه‌ی امام، امام را ببینم. دیدم امام در خانه تند راه می‌رود ولی تسبیح دستش است ذکر می‌گوید. یعنی قدم می‌زند ولی خوب چرا غافل؟ هم قدم می‌زند هم ذکر می‌گوید. این پلیسی که ایستاده سر شیفت، یا این سربازی که ایستاده، چرا تو ایستادی؟ الله اکبر! سبحان الله! الله اکبر! ذکر خدا را هم بگوید. مگر نمی‌شود انسان سر شیفت باشد ذکر خدا بگوید؟ این بازاری الآن که مشتری نیست. خوب یک کتاب بردار مطالعه کن. وقتی هم مشتری آمد کتاب را کنار بگذار، مشتری را راه بیانداز. همینطور نشسته تا یک مشتری بیاید. دقیقه‌های عمر، در بازار، در کارخانه، در خانه‌ها، یک زمان‌هایی، زمان‌های خاصی است.

به هدر دادن عمر، از کلام شهید اول است. می‌گوید: «من الخسران صرف الزمان فی المباح» خسارت این است که انسان زمان صرف کند اما در کارهای مباح. ما می‌توانیم مباح‌ها را مستحب کنیم. مثلاً غذا می‌خوریم، بگوییم: بفرمایید. بفرمایید. خوب بفرما مباح است. اما اگر گفتیم: بسم الله! بسم الله! بسم الله هم یعنی بفرما، منتهی این بسم الله یک بسم الله دارد. گوسفند را که می‌خواهیم بکشیم. این طرف سرش را بکشیم، حرام است. رو به قبله حلال است. نیت‌ها فرق می‌کند. آب را به صورتت می‌ریزی برای خنک شدن، ثواب نیست مباح است. اما به قصد وضو عبادت می‌شود. می‌گوید: کارهایتان را رنگ الهی کنید. «صِبْغَهَ اللَّهِ» (بقره/138) «صِبْغَهَ» با (صاد و غین) یعنی رنگ آمیزی الهی. از لحظه‌های عمر استفاده کنیم. شاید ماه رمضان دیگر نبودیم. حدیث داریم وقتی سر نماز می‌روی، انگار نماز آخرت است. شاید تا نماز بعد من نبودم. حالا نماز را که ما روزی چند بار می‌خوانیم. از حالا این ماه رمضان را از دست بدهیم تا ماه رمضان، حدیث داریم اگر ماه رمضان تمام شود خدا کسی را نبخشد، معلوم می‌شود خیلی آدم بدبختی است. که تا کنار دریا آمد، آبی به صورت نریخت.

«مِنْ حُسْنِ إِسْلَامِ الْمَرْءِ تَرْکُهُ مَا لَا یَعْنِیهِ» (وسائل‏الشیعه/ج12/ص195) می‌گوید: اگر می‌خواهید ببینید طرف مسلمان خوبی است یا نه، ببینید مشغول چیزهای لغو است یا نه؟خیلی وقت‌ها ما سر چیزهای لغو بحث می‌کنیم. مثلاً بحث می‌کنیم که بله فلان دختر چقدر مهر گرفت و جهازیه‌اش چیست و جهازیه‌اش این را داشت. این را داشت. این را داشت. خانم! حالا این جهازیه‌ی دختر فلانی را برای من می‌گویی، چه نقشی در من دارد؟ که من عمرم را صرف کنم تو برای من جهازیه‌ی دختر مردم راردیف کنی. مثلاً که چه؟ که چه؟ آقا افطاری چه خورد؟ حرف می‌خواهی بزنید، گفتند: پدر شما چطوری از دنیا رفت؟ گفت: تب کرد و لرز کرد و مرد. دو ثانیه! بعضی وقت‌ها هم می‌خواهد یک آبگوشت بگوید. بله فکری بودیم چه بخوریم. اول گفتیم: حاضری. بعد گفتیم: پختنی. رفتیم و گوشت هم که گران شده است. یک مقدار ایستادیم. قصاب هم بسته بود. گوشت‌هایش هم خوب نیست. بالاخره ایستادیم یک خرده گوشت گرفتیم و آوردیم… همینطور یک ساعت و نیم می‌گوید که من آبگوشت پختم. یک مقداری حرف‌هایی که می‌زنیم. یک مقداری نگا‌ه‌هایی که می کنیم. یک مقداری، علامت مسلمان خوب این است که حرف‌های زائد را حذف کند.

8- بهره‌گیری دانشمندان از فرصت‌های زمان

نوابغ چگونه استفاده می‌کردند؟ خدا به پیغمبر می‌گوید: «فَإِذا فَرَغْت‏» وقتی فارغ شدی، «فَانْصَب‏» (شرح/7) یک کار شدیدتری انجام بده. ما فارغ التحصیل در قرآن نداریم، اگر بنا باشد فارغ التحصیل داشتیم پیغمبرفارغ التحصیل بود. خدا به پیغمبر می‌گوید: فارغ التحصیل نیستی. «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی‏ عِلْما» (طه/114)، «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی‏ عِلْما» یعنی پیغمبر هم فارغ التحصیل نیست. مدرک عالی و دکترا و آیت اللهی که آخرش نیست. اینها وسط راه است. ابوریحان بیرونی، در آستانه‌ی مرگ، یک دانشمندی دید، یک سوال کرد. گفت: آقا تو چند دقیقه دیگر بیشتر زنده نیستی. گفت: خوب بدانم بمیرم. بهتر است که ندانم بمیرم. یعنی در حال احتضار هم ابوریحان بیرونی سوال می‌کرد. زکریای رازی نقل می‌کنند از کثرت مطالعه نابینا شد. بوعلی سینا 238 کتاب و مقاله و رساله نوشت. امام بنیانگذار جمهوری اسلامی حتی فوت حاج آقا مصطفی پسرش، او را از علم و درس باز نداشت. کتابی داریم «معجم البلدان»، یک دوره کتاب مهمی است. کتاب بین المللی است. برای ایران هم نیست. بین المللی است. این را یک برده نوشته. یک برده همراه آقایش در شهرها می‌رفت، آقایش این طرف و آنطرف می‌رفت این هم همراه خودش می‌برد. در شهر که می‌رفت ایشان عرض کنم به حضور جنابعالی که خاطرات این شهر کجاست. چطوری است؟ خاطرات شهرها را نوشته، اسمش را «معجم البلدان» گذاشته. یعنی یک دور شهرها را، چند جلد کتاب نوشته. اصلاً کتابی داریم 5 دقیقه‌های قبل از غذا. نویسنده‌اش نوشته، می‌نویسد که من هروقت می‌نشستم غذا بخورم می‌بینم چند دقیقه وقت است، از همان فرصت‌ها استفاده می‌کردم. ادیسون، ادیسون می‌گوید که: روزی 16 ساعت کار می‌کرده است. یک مقداری از بزرگان، آنوقت وقت‌هایی که تلف شده روز قیامت خیلی است.  قرآن چند آیه داریم که می‌گوید: «رَبِّ ارْجِعُونِ» (مؤمنون/99) لحظه‌ی مرگ خدایا مرا برگردان. یک دقیقه، یک ساعت دیگر عمرم بده، جبران کنم. دیگر فایده ندارد. «لَوْ أَنَّ لی‏ کَرَّه» (زمر/58) ای کاش یکبار برگردم جبران کنم. فایده ندارد. «یا حَسْرَتَنا عَلى‏ ما فَرَّطْنا» (انعام/31) حسرت می‌خورد به عمرهایی که تلف کرده. و روز قیامت از او می‌پرسند «أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُم‏» (فاطر/37) ما اینقدر به تو عمر ندادیم که یک لحظه بنشینی و فکر کنی؟ روز قیامت قدم از قدم برداشته نمی‌شود، از چهار چیز سؤال می‌کنند. یکی می‌گویند: «عن عمره فیما افنی» عمرت را چه کردی؟ خیلی عمرمان را تلف کردیم. چه روزها و چه شب‌ها. چه فیلم‌هایی دیدیم که هیچ اثری نداشت. چه مقاله‌هایی خواندیم که هیچ خروجی نداشت. می خواهیم صله رحم کنیم. برویم یک نیم ساعت، یک ساعت بنشینیم، بس است دیگر. سعی کنیم در وقتمان صرفه‌جویی کنیم. میلیاردها ساعت عمر ما آتش گرفته.

خدایا ماه رمضان بیننده‌ها گوش می‌دهند. خدایا هرچه عمرمان تلف شده، تلفات گذشته‌ی ما را ببخش و بیامرز. از الآن تا ابد عرض کردم نمی‌گویم: دائم نماز بخوانید و درس بخوانید. لذت هم داریم. تفریح هم داریم. اما تلف شدن عمر، تلف شدن عمر نداریم. تلف شدن عمر نداریم اما لذت داریم.تفریح داریم. خدایا از این به بعد دقیقه‌های عمرمان را مبارک کن. بهترین استفاده راتوفیق بده همه‌ی ما از عمرمان بکنیم. آنچه در این ماه رمضانی که بیننده‌ها بحث را می بینند آنچه در این ماه رمضان خیر و برکت برای خوبان تاریخ مقدر می‌کنی شب قدر، همه‌ی آنها را برای همه‌ی ما مقدر بفرما.     

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment