2- نقش همسر در زندگی انسان
3- نمونههای همسران خوب و بد در قرآن
4- نقش کتاب در افکار و رفتار انسان
5- حرمت مطالعه کتب ضالّه در اسلام
6- لزوم شناخت حق و باطل در مسیر آزادی اندیشه
7- نقش محیط در انحراف و گمراهی مردم
موضوع: ایجاد مصونیت در برابر خطرات و انحرافات (6)
تاریخ پخش: 24/06/88
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحثمان دربارهی این است که دنیا توانسته در مقابل حوادث ایجاد مقاومت کند. در مقابل سرما، وسیلهی گرمکن و در برابر گرما وسیلهی سردکن. در هوای داغ تولید یخ، در مقابل گلوله ضد گلوله، در برابر ضربه، ضد ضربه. در مقابل بعضی حملهها پدافند. در مقابل طغیان آب سد. در مقابل زلزله ضد زلزله. به هر حال توانسته با تکنولوژی و علم و تجربه، یک خرده جلوی خطر حوادث را بگیرد. این کار را بشر کرده است. این کاری که بشر در آن مانده است،این است: چه کنیم آدمها پوک نشوند؟ حالا خانه ضد زلزله شد، آدمی که در خانه است چه؟ ممکن است یک زلزلهای بیاید، زلزله آدم را… یعنی یک حوادث تلخ… ممکن است یک حادثهی تلخ بیاید این آدم بپوکد. خانه سر جایش است، خانه هم خراب نمیشود. اما این آدم خراب میشود. یعنی این آدم از درون فرو میریزد. فروپاشی درونی، چه کنیم در مقابل فروپاشی درونی، مقاوم سازی انسانها. این قصهاش چیست؟ چند جلسه روی این زمینه بحث کردیم، شاید این جلسه هم جلسهی آخرش باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم، موضوع مقاوم سازی درونی انسانها. اسامی که دارد مختلف است. میشود اسمش را تقوا گذاشت. میشود اسمش را حفاظت گذاشت. چگونه مردم را به تقوا، حفاظت خودشان را حفظ کنند، فرو نپاشند؟ جلوگیری، جلوگیری از فروپاشی. فروپاشی شخصیتی، که امروزیها بیهویّتی میگویند. نظامیها پدافند غیر عامل میگویند. مصونیّت، اینها همه یک معنا دارد. چه کنیم جامعه مصون باشد؟ محفوظ باشد؟حوادث تلخ آدمها را نپکاند. بیهویّت نکند. خودش را نبازد. جلسات مختلف حرفهایی زدیم.
1- رفیق بد، عامل لغزش و انحراف انسان
در این جلسه میخواهیم بگوییم که عوامل فروپاشی چیست؟عواملی که در فروپاشی مؤثر هستند، چیست؟ آنوقت جوابهای این عوامل جلسههای قبل است. ارتباط با خدا، «بِذِکرِ الله تَطمَئِن» همسر که «لِتَسْکُنُوا إِلَیْها» (روم/21) آرامش بخش است. دوست خوب، استمداد و دعا از خدا، پناهندگی به خدا، توکل به خدا، علم مفید، ایجاد اشتغال، یک سری کارها… توجه به شأن انسان، اینها یک سری چیزهایی بوده که گفتیم. حالا میخواهیم عوامل منفی را بگوییم. عوامل فروپاشی، عوامل فروپاشی را… بیهویتی، عوامل بیرونی داریم. عوامل درونی هم داریم.
اما عوامل بیرونی؛ یکی از عوامل بیرونی رفیق نااهل است. آدم وقتی ناراحت میشود، گاهی پشت دستش میزند. گاهی در صورتش میزند. گاهی انگشتش را گاز میگیرد. گاهی همهی دستش را گاز میگیرد. ولی روز قیامت قرآن میگوید: دو تا دستهایش را روی هم میگذارد، دو تا دستش را گاز میگیرد. یعنی بدترین حسرت، و این قیافه برای کسانی است که در دنیا رفیق بد داشتند. قرآن بخوانم «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ» (فرقان/27) ظالم «یعض» با «ع و ضاد» ظالم گاز میگیرد. «عَلى یَدَیْه»، «یَدَیْه» نمیگوید: «یَدِه»، «یَدَیْه» یعنی دو تا دستش را با هم گاز میگیرد، نه یعنی نوک انگشتش را، نه یعنی دو تا، نه یعنی یک دست، دو تا دستش را با هم گاز میگیرد، میگوید: «یا وَیْلَتى لَیْتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً» (فرقان/28) کاش با فلانی رفیق نمیشدم. او مرا سیگاری کرد. او مرا معتاد کرد. او این سیدیها را به من داد. او به من گفت: ببین آن طرف خیابان چه خبر است؟ او گفت: بیا برویم. او به من تلفن کرد. او مرا به خانهاش راه داد. او به من وام داد، بعد در سایهی وام… او به من گل داد. او به من تبریک گفت. او مرا آنجا برد. او این حرف را زد. رفیق بد یکی از عواملی است که طرف را… البته انسان، انسان از انس است. انس یعنی انسان رفیق میخواهد. منتهی اگر رفیق خوب نداشته باشیم، خوب گرفتار رفیق بد میشویم. به همین خاطر گفتند: پدر و مادرها با بچههایشان بازی کنند. چون بچه میخواهد بازی کند. اگر پدر و مادر با بچه بازی نکند، این بچه میرود با کس دیگری بازی میکند. خوب آن کس دیگر، آن علاقهای که پدر و مادر به این دارد، آن کس که ندارد. آنوقت ممکن است عوامل انحراف برای بعضی پیدا شود. «من کان له صبی فلیتصبّی» حدیث داریم. هرکس «صَبی» یعنی بچه، با صاد، «من کان له صبی فلیتصبّی» هرکس صبی دارد، بچه دارد، خودش هم بچه شود. بچه شوید، با بچهها بچگی بازی کنید. که نیاز به ورزش بچهی شما تأمین شود. یکی از آفات ازدواج دیر، که دختر سی سالش میشود، پسر هم سی و پنج سالش میشود. گیر چه؟ الکی! پسر میگوید: می خواهم خانهام تمام شود. دختر میگوید: میخواهم جهازیهام، لیسانسم را بگیرم. ازدواج عقب میافتد، آنوقت بزرگسال هستند، بچهی کوچولو است.مثل یک لولهی 6، که میخواهد به لولهی 2 وصل شود. این مشکل است. از برکات ازدواج زود، این است که بچهها از پدر و مادرشان کام میگیرند. چون پدر و مادر جوان هستند. پدر و مادر بزرگسال بچهها و نسل هم از بخشی از محبتها محروم هستند. یعنی محبتشان پایین میآید. حوصلهشان نمیرسد. یعنی انسان تا یک سنی، حوصلهی انسان به سن انسان، بستگی دارد. رفیق بد، رفیق نااهل، در رفیق مواظب باشید. با آدمهای خوب رفیق شوید. بالاخره رفیقهای مسجدی بهتر از رفیقهای پارکی هستند. رفیقهای کتابخانهای بهتر از رفیقهای کابارهای هستند.
2- نقش همسر در زندگی انسان
مسئلهی دوم همسر بد است. خیلیها خلاف میکنند به خاطر اینکه میخواهند رضای همسرشان را جور کنند. رضای همسر را جور کنند. همسر بد، بخشی از توفیقاتی که مردم دارند به خاطر همکاری همسرشان است. یعنی امیرالمومنین بخشی از موفقیتش برای این است که همسرش زهرا بود. پیغمبر بخشی از موفقیتش به خاطر همسرش خدیجه بود. همسر در همهی توفیقات همسر نقش دارد. ما چهار رقم در قرآن زن و شوهر داریم. زن و شوهری که هر دو خوب هستند. زن و شوهری که هر دو بد هستند. خانوادهای که مرد خوب است و زن بد است. خانواده ای که مرد بد است، زن خوب است. چهار رقم!
3- نمونههای همسران خوب و بد در قرآن
هر چهار تا هم در قرآن هست.آنجا که هر دو خوب هستند، مثل «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً» (انسان/8) فاطمه و علی، امیرالمومنین (ع) هر دو نذر کردند برای شفای کوچولوها امام حسن و امام حسین که مریض شدند، روزه بگیرند، و هر شب که روزه گرفتند، تا رفتند افطار کنند، در خانه را زدند، یتیم، مسکین، اسیر، غذای خودشان را افطاریشان را به او دادند، خودشان با آب افطار کردند. یعنی همکار هستند. زن و شوهری که ظلم نکنند، با صفا باشند، «بَرْزَخٌ لا یَبْغِیان» (الرحمن/20) قرآن میگوید که: «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ» تا میگوید:«لا یَبْغِیان»، «لا یبغی»، «بغی» با غین، یعنی ظلم نمیکنند، زن و شوهر دو تا دریایی هستند،اگر این تجاوز در آن نباشد، آنوقت «یخَْرُجُ مِنهُْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ» (الرحمن/22) اگر حسن و حسین لؤلؤ و مرجان درمیآید، برای اینکه «الْبَحْرَیْنِ»، «لَّا یَبْغِیَانِ» اگر«الْبَحْرَیْنِ لَّا یَبْغِیَانِ» شد، «یَخرُجَ» زن و شوهر خوب بچهشان خوب میشود. و لذا مواظب باشیم اگر احیاناً خدای نکرده در یک خانوادهای مردی از زنش، زنی از مردش مشکلی دارد، رو به روی بچهها نگوید. چون اگر خانم به شوهرش جسارت کند، دخترش هم یاد میگیرد.دختر که بزرگ است، حتی نوزاد در قنداق باشد، در گهواره باشد، نگاهش اثر دارد. ولذا حدیث داریم اگر زن و شوهری با هم آمیزش جنسی کنند، بچه در قنداق، بچهی دو ماهه نگاه کند، در قنداق است نگاه کند، این بچه اگر دختر باشد، زناکار، پسر باشد زنا کننده بار میآید. یعنی نگاه بچهی دو ماهه و سه ماهه اثر دارد. نگاه اثر دارد. خودمان هم همینطور هستیم. گاهی وقتها داریم در خیابان میرویم، دو نفر با هم دعوا میکنند. یکی میگوید که: مگر به تو نگفتم؟ چند بار بگویم؟ مگر کور هستی؟ مگر نمیفهمی؟ همینطور دائم قیافهاش را چنین میکند، من هم آنطرف خیابان قیافهام چنین میشود. یک مرتبه هم طرف میگوید: والله اشتباه شد. معذرت میخواهم. تکرار نمیشود. تا چنین میشود من هم قیافهام چنین میشود. یعنی از آن طرف خیابان حالت او در ما اثر دارد. یک تحقیق علمی کردند که اگر آدم گرسنه باشد غذا بخورد، یک آدمی گرسنه باشد غذا بخورد، آن کسی که نگاهش میکند او هم گرسنه میشود. ولی اگر یک آدمی سیر باشد، با اینکه سیر است دارد غذا میخورد، اگر سیر غذا بخورد، غذا خوردن سیر در دیگران اثر نمیکند. یعنی ببین حالتها اثر دارد. یک کسی راست بگوید: دوستت دارم. تا یک کسی دروغ بگوید، آقا! مشتاق دیدار. خدا میداند دلتنگت شدم، ای دروغگو! یعنی حالات درونی، دل به دل راه دارد. این دل به دل راه دارد حدیث است. که حرفی که از دل بلند شود به دل مینشیند. حرفی که از دل بلند نشود، به دل نمینشیند. دل به دل راه دارد. دل به دل راه دارد، مضمون روایات است. اگر «الْبَحْرَیْنِ»، «لَّا یَبْغِیَانِ» اگر دو تا دریا بغی و تجاوزی درونش نبود، «یخَْرُجُ مِنهُْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ»
همسری که هر دو بد هستند. «تَبَّتْ یَدا… و أمرأته»، «و أمرأهُ» ابولهب عموی پیغمبر بد جنس بود. زنش هم بدجنس بود.
مرد خوب است،زن بد است. زن حضرت لوط، زن حضرت نوح. دو تا پیغمبر. مرد پیغمبر بود، زنش نا اهل بود.
مرد نا اهل است، زنش خوب است. او هم شما بگویید. آفرین! آسیه زن فرعون. مرد فرعون است ولی زن او زن خوبی بود. از این چه میفهمیم؟ از این میفهمیم که اصل ارادهی انسان است. یعنی انسان در هر محیطی میتواند خودش باشد. نمیشود بگویی: آقا دور تا دور مرا گرفتند، همه این رقمی بودند، من هم مجبور بودم این رقمی بودم. نخیر! همه آن رقمی بودند، تو مجبور نیستی آن رقمی باشی. انسان آزاد است. اینطور نیست که حالا چون همه در عروسی هستند، من نتوانستم نماز بخوانم. تو تنهایی بلند شو نماز بخوان. از چیزهایی که اثر دارد، عوامل بیرونی، رفیق نا اهل بود. یک مورد، همسر نا اهل بود، یکی هم کتاب ناجور.
4- نقش کتاب در افکار و رفتار انسان
بعضی وقتها یک کتابهایی است واقعاً عمر آدم به خاطر خواندن این تلف میشود. کتابهای رُمانی که یک کسی بلند میشود در دنیای خیال، یک چیزی میبافد. بافته های فکریاش را چاپ میکند. عمر شما صرف بافتههای بیحقیقت، یعنی خیال بافی. در دنیای خیال این یک قصهای مینویسد، آنوقت من و شما را پای خیال خودش مینشاند. خوب روز قیامت از چند چیز سؤال میکنند یکی میگویند: عمرت را چه کردی؟ نمیتوانی بگویی: من… حتی سؤال میکنند جوانیات را چه کردی؟ والله من جوانیام را یک کتابهایی خواندم که خیال پردازانی من را پای خیال خودشان، پای بافتههای فکری خودشان نشاندند. مگر نمیخواهی قصّه «نَحْنُ نَقُص» خدا میگوید: من برایت قصه بگویم. بیش از دویست قصه در قرآن است. قصههایی که مثل قصهی یوسف، قصههای حقیقی «نَحْنُ نَقُص بِالْحَق» (کهف/13) عربیهایی که میخوانم قرآن است. قصههای حقیقی به قول مرحوم مطهری، داستان راستان. یعنی داستان راست است. موهومات نیست. حقیقت دارد. داستان راستان، قصههایی حقیقی است. ما کم نداریم. اینقدر خاطراتی در زندگیهای خانوادهها هست که خاطرات حقیقی…
5- حرمت مطالعه کتب ضالّه در اسلام
آقا اسلام با آزادی علم موافق است؟ بله! پس چرا گفتند: بعضی از کتابها را نخوانید. حرام است. وزارت ارشاد مثلاً جلوی آن را میگیرد اگر بفهمد و اگر بخواهد. شما بعضی از کتابها را کتب ممنوعه میگویید. اسمش را کتب ضالّه میگذارید. یعنی کتابهایی که مردم را منحرف میکند. شما که میگویی: این کتاب چاپ نشود. خوب پس اسلام با آزادی علم، جمهوری اسلامی با آزادی علم…
معنای آزادی چیست؟ اگر کسی اهل تشخیص است آزاد است. «فَبَشِّرْ عِبَادِ» (زمر/17) «فَبَشِّرْ» یعنی بشارت بده. آیهی قرآن است. میگوید: «فَبَشِّرْ عِبَادِ» به بندگان من بشارت بده. «الَّذِینَ» عباد چه کسانی هستند؟ «الَّذِینَ» کسانی هستند که «یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ» حرف را گوش میدهند، «فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»(زمر/18) از بهترین حرف پیروی میکنند. این آیهی قرآن است. بشارت بده به بندگان، عباد، عبد، بنده، به بندگان من بشارت بده. بندگان من کسانی هستند که قول را گوش میدهند، احسن و بهترینش را تبعیت میکنند. این آیه یک چند تا نکته دارد. اول میگوید: «فَبَشِّرْ عِبَادِ» عباد یعنی باید بندهی خدا باشند. کسی که بندهی هوسش است، این هرچه خوشش میآید میخواند. مثل بچه، بچه هرچه خوشش میآید میخورد. کار ندارد که این غذا برایش خوب است یا خوب نیست. او میگوید: من این را دوست دارم. مادرش میگوید: این دوست نیست. تو الآن شیر خوردی، این غذا با شیر نباید بخوری. پس انسان اول باید بنده باشد. بعد هم باید، «فَبَشِّرْ»… «فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» باید قدرت تشخیص احسن را داشته باشی. احسن چه کسی است؟ اینکه میگویند: دختر وقتی میخواهد ازدواج کند، عقدش زیر نظر پدرش باشد، چون دختر ممکن است، همینطور تیپ این پسر را میبیند، خوشش میآید. از تیپش، کیلویی خوشش میآید. پسر دختر را میبیند کیلویی خوشش میآید. توجه ندارد که امام فرمود:دختر زیبا که خانوادهاش اصیل نباشند، مثل گل قشنگی است، که ریشهی این گل در کود، پِهن باشد. گل قشنگ است. اما ریشهاش در پِهِن است. ریشهاش! این باید قدرت…
6- لزوم شناخت حق و باطل در مسیر آزادی اندیشه
پس هم باید بندهی خدا باشی، همه باید از نظر علمی به جایی برسی که قدرت تشخیص احسن داشته باشی. ممکن است یک خانه خیلی لوکس است، برای خانه خریدن میروند. زن میگوید: به به! این را بخریم. مرد میرود یک مهندس میآورد، میگوید: آقا این اصول محاسباتش درست نیست. این ساختمان روی این آهن ضعیف است. این چنین است. یعنی روی محاسبات میگوید: این خانه پایدار نیست. خانه سطحی ساخته شده است. ولی رنگ و روغن آن به قدری است که تا خانه را میبینی دهانت پر از آب میشود. قدرت تشخیص احسن داشته باشیم. هر کتابی را… کسی حق دارد هر کتابی را بخواند، که اول دستش در دست خدا باشد، بندهی خدا باشد، نه بندهی نفس. دوم از نظر علمی قدرت تشخیص احسن داشته باشد. یک آدمی که چهار کلاس، صد تا کتاب، دویست تا کتاب خوانده است، حالا یا دیپلم شده، یا لیسانس، یا طلبهی ضعیفی است. یا طلبهی متوسطی است. این حق ندارد هر کتابی را بخواند. ممکن است شما این کتاب را بخوانی، جذب شوی، و خودت قدرت جواب نداشته باشی. الآن هستند بخشی از وهابیها در ایران، کنار و گوشهها، تبلیغاتی میکنند. ولی مثلاً وقتی آیت الله العظمی مکارم، چند بار به اینها پیام داده است. که گفتگوی تلویزیونی رو در رو پخش مستقیم بیایید. باسوادترین، با سوادترین، با سواد ترین دانشمندان وهابی بیایند با یکی از مراجع ما، بیایند با یکی از فضلای ما بحث مستقیم پخش تلویزیونی بکنند. همه غیب میشوند. اما میروند یک آدمی پیدا میکنند یک چیزی میگویند. یک قصه من سالهای قبل در تلویزیون گفتم، شاید چند سال پیش. بگذارید تکرار کنم. دیگر حالا سی سال در تلویزیون، ممکن است این نسل با آن نسل فرق کند.
یک خانمی را به یک شوهر کوری دادند. این خانم هر شب کنار شوهر مینشست میگفت: حیف تو شوهر که نابینا هستی. اگر بدانی من چقدر زیبا هستم. یک شب میگفت: چقدر صورتم خوب است. یک شب میگفت: سینهام خوب است. یک شب میگفت: بازویم خوب است. یک شب میگفت: نمیدانم… هر شبی از قیافهی خودش تعریف میکرد. این شوهر هم یک هفته، دو هفته، سه هفته، یک ماه، دو ماه، همینطور چشمهایش بسته بود، به سخنرانی خانم گوش میداد. خسته شد. یکبار سرش را بلند کرد، گفت: خانم! من چشم ندارم، تو را ببینم. تو دو سه ماه است مرتّب هر شب از زیباییهای خودت میگویی. من چشم ندارم زیباییهای تو را ببینم. اما تو اگر اینقدر خوشگل بودی، چشمدارها تو را برده بودند. (خنده حضار) همینکه تو را برای من گذاشتند، این پیداست خوشگل نیستی. حالا به این آقایانی که یک دُمی تکان میدهند، باید گفت: آقاجان ببین! من که جواب ندارم، اما چرا آیت الله مکارم، آیت الله سبحانی، چرا بزرگان ما هرچه میگویند: بیایید گفتگوی مستقیم تلویزیونی از طریق ماهواره که همهی دنیا بفهمند وهابیّت چیست؟چرا جیم میشوید؟ چرا جیم میشوید؟ ولی یک دانشجو که مکه میرود، به او جزوه میدهند. در یک روستایی میروند، حالا اینطرف و آنطرف یکجایی میروند، در یک شهری، سر یک کلاسی… تو اگر خوشگل هستی لامپ را روشن کن. ببینیم رقص تو چطور است؟ در تاریکی میرقصی بعد میگویی: من رقّاص هستم. اگر رقّاص هستی لامپ را روشن کن، ببینیم. تمام اینهایی که پنهانی کار میکنند پیداست که چیزی میشود. حالا خودمان هم همینطور هستیم. تمام پولهایی که خرج میکنیم، کارهایی که میکنیم، باید یک طوری باشد در نماز جمعه بگویید. هر مدیر کلی، هر وزیری و وکیلی و سفیری، هرکس هر پولی خرج میکند،
امام رضا فرمود: طوری از بیت المال پول خرج کنید، یا حتی از خودتان که بتوانید در نماز جمعه بگویید و خیس عرق نشوید. اگر خیس عرق میشوید پیداست اسراف میکنید، ولخرجی میکنید، و از گفتن خودتان شرمنده میشوید. باید خانهی بنده طوری باشد که اگر تلویزیون درون خانهی مرا نشان مردم داد، نگویند: این آقای قرائتی است. سی سال برای ما حدیث خواند، به به! این آقای قرائتی است؟ باید زندگی من طوری باشد که اگر عکس خانه ی مرا نشان دادند، خیس عرق نشوم. یا ساده باشد، یا حداقل معمولی باشد. مشابه مثلاً نجّارها، نانواها، قصابها، قالی فروشها، نمیدانم کفش فروشها، آینه فروشها. یا زندگی ساده باشد، زاهدانه مثل آیت الله بهجت، آیت الله اراکی، یا اگر زندگیاش مرفّه است، بیش از معمول نباشد. یعنی سوت نکشند. خمس هم همینطور است. کسی باید خمس بدهد که زندگیاش را تأمین کند. بعضیها برای اینکه خمس ندهند، فوری خانهشان را عوض میکنند، میگویند: دو سه سال دیگر، دو ماه دیگر اول سال ما است باید خمس بدهیم. یا الله! یا الله! یک چیزی بخریم که بگوییم: اینها جز خرجی ما است، خمس ندهیم. آنکه میگویند: اگر خرج کردی، خمس نده. در حد شأن. شأن چیست؟ شأن را من در تلویزیون میگویم: سوت کشیدن! یعنی شما به قدری میتوانی در خانهات قالی بخری و خمس ندارد، که اگر مهمان آمد سوت نکشد. اگر یک مهمان آمد قالیها را دید، عجب چه قالیهایی! یکدست، یکرنگ، قیمتی، هو هو… تا سوت کشید پیداست این قالیها خمس دارد. سوت مردم دلیل بر این است که قالیها خمس دارد. در حد یک لامپ… حالا یک لوستر ساده، اما اگر من یک لوستری در خانهام زدم، که هرکس آمد یک ماشینی سوار شدم که سوت کشیدند، همینکه سوت کشیدند پیداست ماشین هم خمس دارد. اینکه در رساله نوشتند به مقدار زندگیات خمس نداری. یعنی زندگی در شأن شما. در شأن من انگشتر تا پنج تومان، تا ده تومان،تا بیست تومان، بگو: تا سی تومان، بگو: تا چهل تومان، لی اگر یک انگشتر یک میلیونی دست کنم، اصلاً خود مردم پای تلویزیون بفهمند انگشتر من یک میلیون است. تلویزیون را خاموش میکنند. یعنی پیداست این انگشتر هم خمس دارد. باید مواظب باشیم سوء استفاده نکنیم. آخر فهم دین هم مهم است.
یکوقت یک نانوا به یک کسی گفت که: آقا خمیر تمام شده است. کسی دیگر بعد از ایشان نایستد. به آخرین، نفر آخری که در صف بودند، گفت: آقا جان! کسی دیگر بعد از شما نایستد. گفت: باشد. هرکس میخواست نان بخرد، میگفت: جلوی من برو. چون نانوا گفته: بعد از من کسی نایستد. بابا جان! آخر این فهم تو… اینکه میگوید: کسی عقب تو نایستد یعنی خمیر نیست. نه یعنی جلو بیایند خمیر هست. وقتی میگویند: خمس… وقتی میگویند: خمس در شأن تو! یعنی خمسی که سوت نکشند. ما خیلی کارها میکنیم که سوت می کشند. حالا…
من یکی از کشورها رفته بودم، نماز عید فطر. سفیر ما را در خانهاش برد و دیدم چه استخری دارد! هوای آن کشوری که رفتم چهل درجه زیر صفر، زمستانهایش میشد. تابستانش خیلی از همدان ما سردتر، تابستانش! گفت: بیا استخر برویم. خوب رفتیم. سال بعد هم باز ما رفتیم، باز عید فطر رفتیم آنجا سخنرانی کنیم، باز… من وقتی رفتم گفتم: از پارسال تا به حال چه کسی از ایران در این استخر آمده است؟ گفت: مدیر کل روابط عمومی شاه عبدالعظیم! گفتم: در این هوا یک استخر آب گرم را نگه میداری، برای چه کسی؟ حاضر هستی بیایی در تلویزیون بگویی؟ البته من رفتم در وزارت امور خارجه گفتم. در سایتها هم آمد. یک استخر گرم درست میکنی… بله یکوقت استخر گرم هم برای محله، برای ایرانیان مقیم آنجا، برای دانشجوهای آنجا خوب… این استفاده مثل یک فیلمی که چند میلیارد خرج آن میشود، اما هفتاد میلیون هم میبینند. تقسیم بر خیلی میشود. بعضی چیزها گرانش هم ارزان است.
یک وقت یک کسی یک واعظ درجه یکی را کاشان آورده بود، شبی هزار تومان می داد. آخر هزار تومانی 50 سال پیش خیلی پول بود. یک منبری دیگر رسید، گفت: شما کاشانیها غریب پرست هستید. والله به حضرت عباس این واعظی که هزار تومان به او میدهید این حرفهایی که زد، به خدا قسم من صد بار این حرفها را به شما زده ام. آنوقت به من بیست تومان میدهید. به او هزار تومان میدهید. یک بازاری گفت: آ شیخ بیا! گفت: به تو بیست تومان میدهیم، بیست نفر پای منبر تو میآیند. نفری یک تومان تمام میشود. به او هزار تومان میدهیم، بیست هزار نفر پای سخنرانی میآیند. نفری ده شاهی تمام میشود. یعنی او با هزار تومان باز هم رزانتر تمام میشود. گاهی وقتها یک چیزی را خوب فیلمبرداری میکنند، اما این فیلم میماند. گاهی وقت ها با دوربین ناقص فیلمبرداری میکنند، بعد از مدتی رنگش میپرد. پرش دارد، فلان… گاهی وقتها باید خوب خرج کرد. گاهی وقتها باید خوب خرج کرد. چون این میماند. مثلاً فرش دستی، فرش دستی هرچه بخری میماند. چون بعد از چهل سال تازه پول اولیاش را به تو میدهند. این معنای… باید بفهمیم صرفهجویی یعنی چه؟ یعنی هرکسی هم سوار ماشین قراضه شود این صرفه جویی نکرده است.
امام وقتی از نجف میخواست به کربلا برود، میگفت: ماشین خوب تهیّه کنید. مرتّب ماشین خوب میگفت. یک نفر از علما گفت: آقا چطور شما هیچ وقت نمیگویی: گوشت خوب بخر! نان خوب، پارچهی خوب، فرش خوب، به ماشین که میرسی، میگویی: ماشین خوب! ما در این ماندهایم. امام فرمود: لباس ساده آدم را نمی کشد. فرش ساده آدم را نمیکشد. ولی ماشین قراضه آدم را میکشد. (خنده حضار) من حاضر نیستم جانم را فدای ماشین قراضه کنم. جانم را برای دین میدهم. اما برای ماشین قراضه نمیدهم. بنابراین باید بفهمیم وقتی نانوا میگوید: کسی پشت سرت نایستد، یعنی چه؟ وقتی میگویند: هرچه خرج کنی خمس ندارد، یعنی چه؟وقتی میگویند: اسراف نکن، یعنی چه؟ معنای اسراف را هم باید کلاس گذاشت.
حالا، کتاب بد، اسلام آزادی علم را دارد برای کسانی که قدرت انتخاب احسن داشته باشند. کسی که قدرت تشخیص ندارد، و کتابی را میخواند، نمیتواند پاسخ این را بدهد، حق خواندن آن کتاب را… مثل آدمی که برقکش نیست، حق ندارد دست به هر سیمی بگذارد. بله اگر برق کش هستی، با وسیلهای که در دستت است میتوانی، تشخیص بدهی کدام سیم برق دارد، شما میتوانی. مگر هرکسی حق دارد شکم پاره کند؟ جراح شکم پاره میکند پول هم میدهند. چون این بلد است چه کند. تصاویر بد، حضرت موسی جمعیتی را آورد، از رودخانه رد کرد. «وَ جاوَزْنا بِبَنی إِسْرائیلَ الْبَحْر» (اعراف/138) بنی سرائیل را از رودخانه رد کرد. فرعون هم عقب اینها آمد غرق شد. تا از رودخانه گذشتند.
7- نقش محیط در انحراف و گمراهی مردم
«فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ یَعْکُفُون» دید یک قومی اعتکاف کردند. یعنی متوقف شدند «عَلى أَصْنام» یک عده پای بت نشستند، و دارند بت پرستی میکنند. «قالُوا یا مُوسَى» گفتند: ای موسی! «اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُم» ببین اینها چه بتهایی دارند؟ تو هم برای ما بت درست کن. یعنی یک صحنه 180 درجه اینها… آدم هست یک فیلم میبیند همه چیزش عوض میشود. یک ملاقات، یک تلفن، 180 درجه عوض میشود.
بنابراین کسانی میتوانند هر صحنهای را ببینند، کسانی حق دارند هر کتابی را بخوانند، که عوض نشوند. بیمه شده باشند. اگر لباس شنا پوشیدی،… بچههای کوچک را که میخواهند در استخر بروند، اول یک چیزی به گردنش آویزان میکنند که زیر آب نرود، او را در آب میاندازند. اگر لباس ضد گلوله پوشیدی در مقابل دشمن برو. زره پوشیدی جبهه برو. منطقه مهم است. منطقه در آدم اثر دارد. شهر در آدم اثر دارد. جلسهی بد در انسان اثر دارد. خبر فاسق اثر دارد. دو تا خبرنگار در قرآن است. یکی حیوان، یکی انسان! هدهد خبری برای سلیمان آورد، رفت و برگشت یک کشور مسلمان شدند. این خبرنگار موفق، اما «ولید» یک خبری برای پیغمبر آورد، پیغمبر فرمود: آیه نازل شد این ولید فاسق است. «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ» (حجرات/6) این خبر فاسق را اگر گوش بدهید، خواسته باشید به حرفها و خبرگزاریهای ایشان ترتیب اثر بدهید، یک منطقه به آشوب، فتنه کشیده میشود. یعنی ممکن است خبر انسانی فتنهآور باشد، خبر یک هدهد یک منطقهای را اصلاح کند. خبرها! هر خبری را شنیدید گوش ندهید. گاهی یک خبری را آدم میشنود، عقیدهاش برمیگردد. بله! راست میگویی پس دیگر ولش کن. بابا تحقیق کن ممکن است دروغ باشد. خیلی چیزها دروغ است. از دندهی چپ بلند شده. دروغ است! آدم صبح چه از دندهی چپ بلند شود، چه از دندهی راست، یک طور است. زن یک دنده از مرد کمتر دارد. دروغ است! خوب یکبار شما عمهات را بخوابان دندههایش را بشمار. دروغ است! دندهی زن کمتر از مرد نیست. گاهی وقتها یک خبرها که پایش… سیزده نحس است. چه کسی گفت: سیزده نحس است؟حضرت علی 13 رجب به دنیا آمد. کجا نحس است؟ گاهی وقتها یک شایعاتی دروغ است، پای آن به جایی بند نیست. ولی اینها در فکر آدم اثر دارد. اینها چیزهایی است که اثر گذار است.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد به ما ایمانی بده خودمان را کشف کنیم، هویّت خودمان را، هویّت دینی خودمان را، هویّت ملی خودمان را، هویّت انسانی خودمان را، وجدان خودمان را با تبلیغات، با کتابها، با فیلمها، با دوستها، خدایا ما را عزیز، نفوذناپذیر، و ما را مقاوم قرار بده. جوان های ما را در مقابل همهی فتنهها مقاوم و مؤمن قرار بده. مؤمنین ما را در پناه حضرت مهدی (ع) از همهی حوادث درونی و بیرونی حفظ بفرما.