انقلاب اسلامی، بر پایه‌ی اسلام ناب محمدی

1- اسلام ناب، بر دو پایه‌ی کتاب خدا و سنّت پیامبر
2- اسلامِ جهاد و شهادت، در برابر اسلامِ سازش و ذلّت
3- تعقّل و تعبّد، در برابر جهالت و التقاط
4- همراهی دیانت با سیاست، در اسلام ناب محمدی
5- وحدت امت اسلام، در برابر قومیّت گرایی و تفرقه
6- نه توجیه و نه تضعیف، بلکه تکمیل زحمات و خدمات
7- تخریب شخصیت مسئولان، با شایعات دروغین
8- حضور امامان معصوم در صحنه‌های اجتماعی و سیاسی

موضوع: انقلاب اسلامی، بر پایه‌ی اسلام ناب محمدی

تاریخ پخش: 17/11/87

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بحث را در دهه‌ی فجر، سی‌ا‌مین سالگرد انقلاب در دهه‌ی فجر می‌بینید. کلمه‌ی «ایام الله» که می‌گویند، در قرآن است. این لفظ در قرآن است. «ایام الله» مثل کلمه‌ی «مستضعف» مثل کلمه‌ی «مستکبر» فرهنگ انقلاب خیلی از کلمات قرآن را آورد جزء ادبیات ما قرار داد. الحمدلله! کسی هم که باید ایام الله را تذکر بدهد، خود پیغمبر است. چون خدا به پیغمبر می‌گوید: «وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّه‏» (ابراهیم/5) به یکی از انبیا می‌گوید: مردم را به ایام الله یاد بیاور. چون مردم یادشان می‌رود. تلخی‌ها در ذهن می‌ماند. شیرینی‌ها را مردم یادشان می‌رود. حالا یک مثال بزنم. شما ماه رمضان سی شب است. 28 شب سحری می‌خوری. به هیچ کس نمی‌گویی: سلام! می‌دانی چه شد؟ ما دیشب سحری خوردیم. اما خدا نکند یک شب سحری نخوری. فردا به هرکس می‌رسیم می‌گوییم: ساعت‌ها هم دیگر فایده ندارد. زنگ نزد! دیشب ما سحری نخوردیم. یعنی یک شب سحری نخوریم، به سی نفر می‌گوییم، حالا! این نعمت‌هایی که خدا به ما داده یادمان نرود. من یک تابلویی، از دو اسلام مطرح می‌کنم یکی اسلام ناب، که امام می‌فرماید: اسلام ناب محمّدی! (صلوات حضار) یکی هم اسلام آمریکایی!

1- اسلام ناب، بر دو پایه‌ی کتاب خدا و سنّت پیامبر

موضوع: ایام الله! دهه‌ی فجر، دو تا سیما، دو تا تابلو آنوقت، آقازاده‌ها، جوان‌ها که دهه‌ی سوم هستند، در جریان باشند چه بود. اسلام ناب و آنطرف بگوییم: اسلام آمریکایی! اسلام ناب، اسلام کتاب و سنت است. «کتاب الله و سنتی»، «کتاب الله و اهل بیتی» سنتی یک حدیث داریم، اهل بیتی 99 تا! مبنا داشته باشد. خیلی وقت‌ها یک کارهایی که می‌کنیم مبنا ندارد. همینطور این آقا، عارف است برای خودش اخلاق می‌بافد. من سراغ دارم، کسانی را که در سیر و سلوک و عرفان هستند، یک مشت هم آدم ساده‌تر از خودشان دورشان جمع شدند، می‌گویند: ایشان عارف است، سیر و سلوک است. بعد وقتی حرف‌هایش را گوش می‌دهی می‌گوید که در خانه‌تان یک قبر داشته‌ باشید، گاهی یاد قیامت بکنید. در قبر بخوابید. آقا کدام آیه داریم در خانه‌تان قبر داشته باشید؟ کدام حدیث داریم در خانه‌تان قبر داشته باشید؟ کدام یک از 14 معصوم در خانه‌شان قبر داشتند؟ کدام یک از مراجع تقلید در خانه‌شان قبر دارند؟ چه می‌بافی؟ اخلاق‌های بافتنی! ذکرهای بافتنی! کتاب استخاره چاپ می‌کند. مگر فهم قرآن به این سادگی است؟ همینطور نوشته که از شیطان… بله خیلی خوب این «وَ مِنَ الشَّیاطینِ مَنْ یَغُوصُونَ لَهُ» (انبیا/82) می‌گوید: این شیطان است. این بد است. هر شیطانی بود بد است. این «وَ مِنَ الشَّیاطینِ مَنْ یَغُوصُونَ لَهُ» اتفاقاً آیه‌ی خوبی است. این شیطان، آن شیطانی نیست که تو می‌گویی. این آیه، آیه‌ی خوبی است. منتهی این نگاهش به شیطان می‌خورد، «فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُون وَ کُنُوز‏» (شعرا/57) ما اینها را از باغ‌ها و کنوز بیرون کردیم. می‌گوید: این بد است. اتفاقاً این خوب است. این آیه می‌خواهد بگوید که ما فرعون را از کاخ و باغش بیرون کردیم. بیرون از کاخ و باغ، بیرون از آن گنج، خلاصه فهم قرآن اینطور نیست که حالا هر کسی بتواند، کتاب استخاره بنویسد. عرفان‌های کاذب خیلی زیاد شده است. اگر کسی دستش را از دست مرجع تقلیدی که هشتاد سال درس خوانده، هفتاد سال درس خوانده و در این هفتاد سال حوزه‌های علمیه و علماء از او خلافی ندیدند. اگر دستت را در دست یک چنین کسی گذاشتی، امام زمان فرموده زمانی که من نیستم او حجت است. دستتان را در دست هرکسی بگذارید، صوفی باشد، شاعر باشد، عارف باشد، سالک باشد، فیلسوف باشد، نمی‌دانم سیاسی باشد، عقب هرکس بروی روز قیامت گیر هستید. ما عبد خدا هستیم. بنده‌ی خدا هستیم. خدا گفته: پیغمبر، امام… امام فرموده: زمانی که من نیستم فقیه به سه شرط. عادل، بی‌هوس! هم فقیه باشد، هم عادل باشد. هم بی‌هوس! این اسلام کتاب و سنت است و اما آن اسلام خرافه و بدعت! اسلام خرافه و بدعت اگر هرچه به شما گفت، بگو: مبنای حرفت کجا است؟ امام رضا فرمود: من که برای شما سخنرانی می‌کنم به من بگویید: این حرفی که شما می‌زنی از کدام آیه است؟ تا من بگویم: حدیث‌های ما همه ریشه‌ی قرآنی دارد. امام رضا فرمود: حدیث دیگر هم داریم. امام صادق هم فرمود. امامان می‌گفتند: حرف‌های ما را هم قبول نکنید جز اینکه از ما بپرسید ریشه‌ی قرآنی‌اش… امام رضا می‌گوید: حرف من هم باید ریشه‌ی قرآنی داشته باشد تا چه رسد به حرف هر… شما 265 مرتبه صلوات بفرست، 32 بار «استغفرالله» بگو. بیا خانم! به چه دلیل تو این حرف‌ها را می‌زنی؟ مبنای حرفت چیست؟ مداح روضه می‌خواند. آقا ببخشید این حرف از کجا است؟ اسلام بدعت است.

2- اسلامِ جهاد و شهادت، در برابر اسلامِ سازش و ذلّت

اسلام جهاد و شهادت، اسلام اسارت و ذلت! اسلام ناب، اسلام جهاد و شهادت، او اسلام ذلت و اسارت…

سه میلیون حاجی امسال تقریباً مکه بودند، همان زمانی که سه میلیون پولدارهای مسلمان مکه بودند، در همان ایام غزه نان نداشت بخورد. این چه اسلامی است که سه میلیون پولدارهایش یک جا هستند، یک جو خاصیت ندارند!؟ ببینید امام چه کرد؟

3- تعقّل و تعبّد، در برابر جهالت و التقاط

اسلام تعبّد و تعقّل، تعقّل و تعبّد، آن اسلام چیست؟ اسلام التقاط و جهالت، هیچ کتاب آسمانی به اندازه‌ی کتاب ما نمی‌گوید: «لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون‏» «أَ فَلا یَعْقِلُون‏» (یس/68) «أَ فَلا تُبْصِرُونَ» «أَ فَلا تَسْمَعُون‏» (قصص/71) نمی‌شنوی، نمی‌بینی!نمی‌گوید هم به عقل خودت! عقل ما کم است. می‌گوید: «شاوِرْهُم‏» با دیگران هم مشورت کن. مشورت دیگران هم کم است. برو از تاریخ قبل از خودت، «سیرُوا فِی الْأَرْض‏» بلند شو برو ببین تاریخ چه گفته است؟ یعنی هم از گذشته تجربه بگیر،بعد هم می‌گوید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْر» از اولیای خودت سوال کن که از آینده خبر داشته باشند. آخر عقل ما عقل امروز است. اما گذشته چه بوده، از «سیرُوا فِی الْأَرْض‏» باید کسب کنیم. آینده چیست؟از اولیای خدا، از وحی و نبوت باید ببنیم آینده چیست، ما نمی‌دانیم آینده چه خبر است. آینده را از وحی بگیریم. از روایات معتبر، از آیات بگیریم. آینده را از قرآن و حدیث بگیریم، گذشته را از «سیرُوا فِی الْأَرْض‏»  بگیریم. در زمان خودمان هرچه می‌توانیم 1- عقل 2- علم 3- مشورت یعنی با همه‌ی ابزار تعقل… البته تعبّد هم است. ما نمی‌توانیم فقط روی عقل خودمان تکیه کنیم. چون عقل ما، من تا به حال خیلی این کلمه را گفتم. عقل ما کافی نیست. اگر عقل ما کافی بود، هیچ انسانی پشیمان نمی‌شد. پشیمانی برای این است که ما عقلمان کافی نیست. تصمیم می‌گیریم بعد می‌فهمیم اشتباه کردیم. اگر انتخاب ما درست بود هیچ همسری همسرش را طلاق نمی‌داد. پس طلاق‌ها دلیل بر این است که انتخاب ما همیشه درست نیست. پشیمانی‌ها دلیل بر این است که تشخیص ما همیشه درست نیست.

4- همراهی دیانت با سیاست، در اسلام ناب محمدی

اسلام دیانت و سیاست، یا اسلام بی‌بند و باری و بی‌تفاوتی، انقلاب خیلی برای ما کار کرد. ما در دنیا به عنوان یک قهرمان مطرح هستیم. شعار هم نمی‌دهم. یعنی من گشتم. چیزهایی که ما داریم ندارند. چیزهایی که ما داریم کس دیگر ندارد. رئیس جمهور را همه‌ی دنیا دارند. ما یک ولایت فقیه داریم. یعنی باید این رئیس جمهور، بند به یک مکتب باشد. در مکتب بند به یک مکتب دار باشد. مکتب دار را باید فقها انتخاب کنند. باید هوی و هوس از او سراغ نداشته باشیم. یعنی این محکم‌کاری‌هایی که… اینطور نیست که من حالا نگاه به یک روزنامه کنم زلفم را اینطوری کنم. نگاه به این فیلم کنم لباسم را این طوری درست کنم. اصطلاحم را این چنین کنم. آن کلماتی را که او گفت من هم تقلید کنم. ما سطحی برنامه‌های، خیلی از برنامه‌های فیلم‌ها، برنامه‌هایی که در جامعه آدم می‌بیند، خیلی سطحی است. این هم که مثل آب خوردن است.

ما سه رقم آدم داریم. آدم‌هایی داریم که مثل آب شل هستند. یعنی چه؟ یعنی در هر ظرفی شکل همان درمی‌آید. مثل آب، مثل هوا! آب و هوا چون شل است، در هر ظرفی شکل همان درمی‌آید. «خواهی نشوی رسوا – همرنگ جماعت شو» که از شعرهای غلط است. قرآن می‌گوید: بهشتی‌ها از جهنمی‌ها می‌پرسند: «ما سَلَکَکُمْ فی‏ سَقَرَ» (مدثر/42) چطور شما جهنمی شدید؟ می‌گویند: به چهار دلیل، یکی همین شعر است.

«خواهی نشوی رسوا ***  همرنگ جماعت شو»

آیه‌ی قرآن است. «وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضین‏» (مدثر/45) یعنی هرطور زدند همانطور رقصیدیم. نان را به نرخ روز خوردیم. خواستیم از دیگران عقب نمانیم. همه جک می‌گویند، ما هم جک گفتیم. از خودمان اراده نداشتیم. آدم‌های بی‌اراده!

اسلام ناب، اسلام امام است. اسلام شجاعت! اسلام آمریکا اسلام ترس! اسلام ناب، اسلام عزت!  اسلام ذلت، اسلام فرد و جامعه یا اسلام تشریفات و بی‌خاصیت! اسلام تحرک! یا اسلام تحمیل و انزوا!

5- وحدت امت اسلام، در برابر قومیّت گرایی و تفرقه

اسلام وحدت آفرین. اسلام قومیت عرب و عجم و ترک و لر و فارس و بلوچ و… اسلام ناب اسلامی است که در آن وحدت باشد. اسلامی است که «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً» (آل‌عمران/103) چرا به ما گفتند نماز را عربی بخوانید؟ اسلام می‌خواهد همه با یک زبان حرف بزنیم. همه به یک سمت قبله داشته باشیم. عبارت‌هایی که می‌گوییم. پیغمبرمان یکی باشد. قرآنمان یکی باشد. اصلاً قوم عرب و عجم، این مرزهایی که بین خودمان گذاشتیم، لهجه‌هایی که گذاشتیم اینها همه خلاف است. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ» (حجرات/10) همه برادرها با هم هستند. شما در نماز نمی‌گویی: السلام علینا و علی سیاه پوست‌ها! السلام علینا و علی ترک‌ها! السلام علی اندونزی یا چینی یا شرقی یا غربی! هیچ! می‌گویی: «السلام علینا و علی عباد الله» درود بر خوبان تاریخ! اصلاً جنس برای من مهم نیست. زن باشد یا مرد!  سیاه باشند یا سفید، در السلام علینا، همه‌ی اینها کشک است. اسلام اتحاد یا اسلام قومیت! اسلام عزت یا اسلام ذلت!خیلی خدا به ما چیز داد. جوان‌ها یادشان نمی‌آید که ما در چه شرایطی بودیم.

در تهران یک مدرسه‌ای بود می‌خواستند حجاب داشته باشند، زمان شاه می‌گفت: نه! شما هم باید حجابتان کذایی باشد. یکی از مهمین یکی از نماینده‌های مجلس، می‌گفت: به شاه نوشتیم: اعلیحضرت! فرض کنید ما یهودی هستیم. چطور یهودی‌ها در مدرسه‌ی خودشان مراسم خودشان را انجام می‌دهند. بگذار ما چند نفر مسلمان هستیم یک مدرسه درست کردیم، بگذار در مدرسه‌ی خودمان بچه‌های خودمان را طبق سلیقه‌ی خودمان تربیت کنیم. می‌گفت: به شاه نوشتیم فرض کنید ما یهودی هستیم. در بغداد یک منطقه‌ای را آمریکایی‌ها برای خودشان حفظ کردند، یک جلسه‌ای در منطقه بود یکی از سران عراق می‌خواهد آنجا برود. ایشان که می‌خواهد برود این آمریکایی‌ها جلویش را می‌گیرند. می‌گوید: آقا من جز سران هستم. یک جلسه‌ای است می‌خواهم بروم. می‌گویند: باید بازدید شوی. خیلی به او برمی‌خورد. می‌گوید: خیلی خوب بازدید کنید، من بروم به جلسه‌ام برسم. می‌گویند: نه! باید سگ ما شما را بازدید کند. از آمریکا در بغداد بیایند به مسئولین بغداد بگویند: سگ ما باید… ایشان عصبانی شد. می‌خواست برود سگت بیاید بازدید کند! (با بیان حرکت) رفت گفت: سگم خواب است. صبر کن تا سگم بیدار شود. ببینید امام خمینی چه کرد؟ ما نمی‌دانیم چه بود و چه شد؟ محال بود یک آخوند در یک پادگان یک قال الصادق بگوید. شبه محال بود یک طلبه در یک دبیرستان بتواند یک حدیث بخواند. ما الآن حدود 40، 50 هزار نماز جماعت در آموزش و پرورش داریم. اجباری هم نیست. 50 درصد در ایران بی‌سواد بود. الآن در ایران 15 درصد میانگین بی‌سواد است. بعضی‌ جاها 6 درصد شده است. ما الآن در نهضت سوادآموزی خیلی از مناطق جشن محو بی‌سوادی می‌گیریم. البته بعضی جاها هم تا 25 درصد داریم اما میانگین 52 درصد 15 درصد شده است. اسم نمی‌برم یکی از استان‌ها زمان شاه 4 لیسانس ریاضی داشت و الآن یکی از بخش‌های ایران 4000 تا لیسانس دارد. شهر هم نیست. یک استان 4 لیسانس ریاضی داشت الآن بخش ما 4000 لیسانس دارد. اینها را آدم نباید… البته نمی‌خواهم بگویم مملکت ما عیب ندارد، دست به هر جای آن می‌گذاریم ما وقتی دور هم می‌نشینیم، می‌گوییم: اوه! اینجا که چنین است. اینجا جنین است. اینجا چنان است. ولی توجیه نمی‌کنیم.

6- نه توجیه و نه تضعیف، بلکه تکمیل زحمات و خدمات

سه تا جمله است یادتان نرود. توجیه نکنیم! چرا؟ برای اینکه توجیه حماقت است. خیلی آدم باید احمق باشد که بگوید: مملکت ما هیچ عیبی ندارد. عیب داریم دیگر! من عیب دارم. شما عیب داری. او عیب دارد. عیب داریم. معصوم نیستیم. توجیه حماقت است. یعنی آخر آدم باید خیلی احمق باشد که بگوید: نه! همه خوب هستند. تضعیف جنایت است. چون صدها هزار جوان عزیز پرپر شدند تا این نظام دست ما رسیده است. تکمیل رسالت است. تکمیل رسالت است. رسالت ما، مسئولیت ما امروز این است که تکمیلش کنیم. توجیه نمی‌کنیم. ولی نباید تضعیف هم بکنیم. بعد هم عیب‌هایی که داریم، یک سری از عیب‌ها برای خودمان است. یک سری از عیب‌ها برای خودمان است به دیگران نسبت می‌دهیم. آخر گاهی وقت‌ها عیب‌ها را به افرادی هم نسبت می‌دهیم. من اینجا نوشتم. گاهی می‌گوییم: خدا یک کاری کرده است. چه کار به خدا داری؟! خودت! می‌گوید: «رَبِّی أَکْرَمَنِ» (فجر/15) خدا به من اکرام کرده است. «رَبِّی أَهانَنِ» (فجر/16) خدا به من اهانت کرده است. «کَلا» نه خیر اینطور نیست. «بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ» (فجر/17) می‌گویند: چرا می‌گویی پارسال خشکسالی امسال نمی‌دانم چه!؟ چرا می‌گویی: سیل آمد. زلزله شد؟ نمی‌دانم سرما زد. گرما زد. بابا به تو دادیم زکات دادی یا ندادی؟ البته نمی‌خواهم بگویم همه‌ی حوادث برای این است. می‌شود به خاطر زکات باشد. می‌شود به خاطر یتیم باشد. می‌شود به خاطر نمی‌دانم محاسبات فنی را مراعات نکردیم، این ساختمان پایین آمده است. یک ماشین که چپ می‌شود، یکی‌اش این است که شوفر خوابش ببرد. یکی هم این است که بنزین نداشته باشد. یکی هم این است که لامپ نداشته باشد. یعنی ما نمی‌خواهیم بگوییم حوادث برای یک عامل است. امام سجاد می‌گوید: خدایا! وقتی سر نماز می‌روم حواسم پرت می‌شود خوابم می‌گیرد. چرا؟ بعد می‌گوید: یازده دلیل دارد. «لعلک»، «لعلک»، «لعلک»، شاید به خاطر این است. شاید به خاطر این است. شاید به خاطر این است. ما نمی‌خواهیم بگوییم…

گاهی می‌گوییم: تقصیر محیط است. محیط خراب است. قرآن می‌گوید: ببین! در خانه‌ی وحی بود اما تحت تأثیر وحی قرار نگرفت. زن لوط، زن نوح، بچه‌ی نوح در خانه‌ی وحی نان وحی را خوردند گوش به حرف وحی ندادند. از طرفی زن فرعون در کاخ فرعون بود ولی گوش به حرف فرعون نداد. خودت باید تصمیم بگیری. چرا می‌گویی محیط؟ محیط اثر دارد اما اراده‌ی شما هم فوق است.

7- تخریب شخصیت مسئولان، با شایعات دروغین

گاهی می‌گویند: مسئولین خراب هستند. می‌گویم: به کسی گفتند: چرا خمس نمی‌دهی؟ گفت: خمس بدهم به این آخوندها؟ گفتم: آخوندها چه مشکلی دارند؟ گفت: ندیدی چه کسی است؟ گفتم: بیا! اول اینکه چند تا از این برج‌های تهران برای آخوندها است؟یا الله بشمار. تهرانی هم باشد یکی را بگو برای کدام آخوند است؟ چند تا مزرعه‌ها برای آخوند‌ها است؟ چند تا کارخانه‌ها برای آخوندها است؟ حالا بر فرض یک آخوند وضعش خوب است. ما دو هزار آخوند تهران داریم. یک آخوند خوب پیدا نکردی خمس به او بدهی؟ بگو: نمی‌خواهم بدهم. اگر یک نانوایی بسته شد می‌روی خانه گرسنگی می‌خوری یا می‌روی نانوایی دیگر؟ اگر بهداشت یک مغازه‌ را بست. گفت: ما به خاطر رعابت نکردن امور بهداشتی مغازه را بستیم. خوب اگر یک دکان بسته شد شما دیگر چیزی نمی‌خری. یک آدم خوب باشد، شما حق نداری بد شوی. یک دارو فروش باز باشد، شما حق نداری بگویی: دارو فروش‌ها بسته بود. یک آدم خوب که هست. نمی‌خواهد. نمی‌خواهد. توجیه نکنید. فلانی آدم بدی است. خوب فلانی بد است یکی دیگر. تازه باید بدی او ثابت شود. مگر هرکس هرچه گفت: باید قبول کرد؟

خدا دکتر بهشتی را رحمت کند. می‌گفتند: خانه‌ای دارد! یکبار آقای دکتر بهشتی کاشان آمده بود ما خدمت ایشان بودیم. نماز مغرب رفتیم پشت سر او نماز بخوانیم گفت: آقا محمدرضا! آن ماجرا را برای قرائتی هم بگو. این را گفت و سر نماز رفت. من دیگر حواسم پرت شد. به پسرش گفتم: این قصه را بگو. من سر نماز هم حواسم پرت خواهد شد. گفت: حالا نماز را بخوانیم. یادم نیست حالا نماز خواندیم یا نخواندیم، قصه‌ای بود که در مینی بوس شرکت واحد بحث می‌کنند که خانه‌ی دکتر بهشتی چند طبقه است. می‌گوید: 14 طبقه! 16 طبقه! می‌گوید: آقا اگر می‌خواهید بهانه بگیرید که هیچ! اگر تحقیق می‌کنید من خانه‌اش را بلد هستم. تو را به خدا کسی پیاده نشود. به راننده می‌گوییم: آقا این پول را بگیر گازش بده برود. می‌گفت: مینی‌بوس را تا در خانه بردند، در خانه را زدند. دیدند خانه‌اش یک طبقه بیشتر نبود. یک طبقه را 14 طبقه می‌کنند، بعد هم گفتند: در سرداب خانه‌اش کامیون برنج تاب می‌خورد. آخر اینقدر برنج می‌خواهد چه کند؟ آخر اینقدر برنج می‌خواهد چه کند؟ حالا، هرچه شنیدید تحقیق کنید. بردند، خوردند. گاهی وقت‌ها انسان مظلوم است و باید از خودش هم دفاع کند.

گاهی به پیغمبران نسبت می‌دهند. بله! جمهوری اسلامی است که «إِنَّا تَطَیَّرْنا بِکُم‏» (یس/18) به موسی می‌گفتند: از وقتی تو آمدی ما بدبخت شدیم. امام خمینی شما را بدبخت کرد؟ الآن سیلی که اسرائیل خورده است از سید حسن نصر الله است. شجاعت سید حسن نصر الله از نفس امام است. الآن روی کره‌ی زمین هرکس رگی دارد، نمی‌گویم: هرکس ولی باید بگویم: بسیاری! بسیاری از آنها که رگی در بدنشان است و غیرتی در وجودشان است غیرت و رگش را از الهام ایران گرفته است. ما الآن این هستیم. هرچه هم اسلام را بیشتر می‌کوبند ما عزیز تر می‌شویم.

دانمارک بودم. یک روحانی دانمارکی هست. دیدنش رفتم. گفت: از وقتی کاریکاتور پیغمبر را کشیدند و جسارت کردند، آمار مسلمان‌های دانمارک بیشتر شده است. می‌گفت: سالی 6، 7 نفر مسلمان می‌شدند، این سالها سالی 90 نفر می‌آیند مسلمان می‌شوند. گفتیم: چرا؟ گفت: فحش می‌دهند مردم می‌گویند: این چه کسی است که اینها به او فحش می‌دهند؟ می‌آیند تحقیق می‌کنند می‌بینند حق با ایران است. اینطور نیست که…

گاهی به نیاکان نسبت می‌دهیم. نیاکان چه تقصیری دارند؟ به بت پرستان می‌گفتند: چرا بت می‌پرستید؟ می‌گفتند: تقصیر پدرمان است. «إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا» (زخرف/22) پدرانمان بت پرست بودند. حالا قرآن می‌گوید: پدرانتان اگر کج بودند، شما هم باید کج شوید؟ گاهی به شیطان نسبت می‌دهیم. شیطان می‌گوید: به من چه؟ «إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ» من دعوت کردم. خودتان آمدید. من که تو را هل ندادم. من کیش کیش کردم. من کیش کیش کردم آمدی. خوب نباید بیایی. «إِلاَّ أَنْ» این عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است. «إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ» خوب شیطان می‌گوید: «فَلا تَلُومُونی‏» مرا ملامت نکنید. «لُومُوا أَنْفُسَکُم‏» بر سر خودت بزن. من کاری نکردم. «إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ»  (ابراهیم/22) من دعوت کردم تو استجابت کردی.

گاهی به رفیق نسبت می‌دهیم. امان از رفیق بد! باز رفیق شما را مجبور می‌کند یا دعوت می‌کند. اراده‌ی انسان بر… آقا چه کنم اراده‌ام… یک کسی می‌گفت: آقا من چه کنم سر نماز، برای نماز صبح حال ندارم بیدار شوم. گفتم: خودت را جریمه کن. 5 هزار تومان! دو تا 5 هزار تومانی خودت را جریمه کنی مثل فنر بالا می‌پری. (خنده حضار)

گاهی نسبت به والدین می‌دهند. گاهی به مسکن نسبت می‌دهند. نسبت به… توجیه نکنیم. تضعیف هم نکنیم. ببینیم جمهوری اسلامی تا اینجا…

 به یک نفر گفتند: مریدهای شما با کفش داخل مسجد می‌آیند. گفت: ببین حالا من اینها را از خیابان مسجد آوردم. شما هم بیا یک حدیث بخوان کفشش را بکند. من تا اینجا آوردم، باقی را هم تو انجام بده. تکمیل کنید. خدا می‌داند من یادم نمی‌رود که اول انقلاب بود یکی از مردم حجاز می‌گفت: «مسلم»، یعنی مسلمان مُخ «ما فی» یعنی مسلمان مخ… ببین چقدر باید روی افراد کار کرده باشند که بگویند: هرچه عقل است در کله‌ی غربی‌ها است. ما عقل نداریم. نمی‌توانیم خودمان را اداره کنیم. ما نمی‌توانیم خودمان را اداره کنیم. اسلام حالا…

اسلام فرد و جامعه، اسلام برای هرچیزی دستور دارد. دین ما نه دین فردی است. مثلاً می‌گویند: خوب حالا ایشان دارد ذکر می‌گوید. اهل سیر و سلوک است. خوب پیغمبرها هم اهل سیر و سلوک بودند ولی در جامعه بودند. امیرالمومنین می‌فرماید: در جبهه پیغمبر از همه‌ی ما به دشمن نزدیک‌تر بود. به ما می‌گفتند: لباس، این حرف‌ها اینها که می‌گویم، از امام است. امام می‌فرمود: کاری به سر ما آوردند، اینقدر به ما، در سر ما خواندند، که اگر یک عالمی هم برای وظیفه‌ی شرعی‌اش وارد سیاست می‌شد، می‌گفتند: این آخوند سیاسی است رهایش کن.

8- حضور امامان معصوم در صحنه‌های اجتماعی و سیاسی

اصلاً اگر امام‌های ما سیاسی نبودند، که شهید نمی‌شدند. اگر امامان ما در خانه ذکر می‌گفتند کسی کارشان نداشت. چون سیاسی بودند، منصور دوانقی آمد گفت: امام صادق استخوان در گلوی من است. نمی‌دانم با او چه کنم؟ نه می‌توانم او را قورت بدهم، نه می‌توانم او را بیرون بیاورم. امامان ما در گلوی طاغوت استخوان بودند. امام حسین ما، زیر سم اسب رفت که زیر بار زور نرود. بدنش سوراخ سوراخ شد،گفت: نمی‌گذارم عزت من سوراخ شود. کربلا به ما گفت: محاصره‌ی اقتصادی زور ندارد. در تاریخ محاصره‌ی اقتصادی تلخ‌تر از کربلا نبوده است. نصف استکان آب برای علی اصغر نبود. یک قاشق آب برای علی اصغر نبود. محاصره‌ی اقتصادی از این تندتر! زیر بار نرفت. محاصره‌ی نظامی چه؟ کربلا 72 نفر بودند در محاصره‌ی سی هزار نفر! زیر بار نرفت. کربلا یک تابلو است. محاصره‌ی اقتصادی! تسلیم نمی‌شوند. محاصره‌ی نظامی، تسلیم نمی‌شوند. زیر سم اسب می‌روم زیر بار زور نمی‌روم. این دین ما یک چنین دینی است. «وَ لِلَّهِ الْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنین‏» (منافقون/8) مومن عزیز است. عزیز است، نه یعنی ضربه نمی‌خورد. یعنی نشکن است. بچه‌های امام حسین. الله اکبر! الله اکبر! بچه‌ی امام حسین کربلا آمده، با چشم‌هایش فیلم‌برداری کرده، همه چیزی دیده است. چه شهادت‌هایی، چه سختی‌ها! اسارت را کشیده، آنوقت، در دربار یزید، به او می‌گویند: بچه چطوری؟ گریه نمی‌کند. نمی‌گوید: الحمدلله! نمی‌گوید: صد هزار بار شکر! آخر ما تازه وقتی دو کیلو غذا خوردیم، می‌گوییم: صد هزار مرتبه شکر! صد هزار مرتبه یعنی به اندازه‌ی یک مشت شن! یک مشت شن، صد هزار تا می‌شود. این بچه‌ی کوچولو گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ الرَّمْلِ وَ الْحَصَى‏» (بحارالانوار/ج45/ص110) به عدد دانه‌های شن که روی کره‌ی زمین است، چه؟ الحمدلله! این نشکن است. پدرش را کشتیم. اسیرش کردیم. کتکش زدیم. گرسنگی، تشنگی، آوارگی، غربت، همه‌ی بلا‌ها را به سرش آوردیم،  تازه می‌گوید: به عدد دانه‌های شن الحمدلله! این نشکن است. قرآن که می‌گوید: مومن عزیز است یعنی نشکن است. آدم هم هست در خانه‌های مرفه، سر یک چیز جزئی، عرض کنم که می‌شکند که می‌شکند که می‌شکند. می‌گوید: نه! من با ایشان عکس برنمی‌دارم. من دیدن ایشان نمی‌آیم. من با ایشان، اگر ایشان رئیس است من معاونتش را قبول نمی‌کنم. اگر ایشان بیاید من استعفا می‌دهم. یعنی سر یک چیز جزئی، این بچه نشکن است. هیچ حادثه‌ای… زینب کبری از مستحبات هم دست نکشید. شب یازدهم خواست نماز بخواند، آمد بایستد افتاد. دیگر نتوانست بایستد. آنوقت نشسته نماز شب خواند. امام حسین روز عاشورا نه تنها از نمازش دست نکشید، از مستحبات هم دست نکشید. ظهر عاشورا امام حسین مستحبات را همه انجام داد. یعنی اذان گفتند. حسین جان دارند تیر باران می‌کنند از خیر اذان بگذر. نه اذان! اقامه! بابا رهایم کن! نه! اول وقت، بابا حالا در جنگ است. باشد اول وقت. حالا از جماعت بگذر. نه باید با جماعت خواند. یعنی هم اذانش را گفت، هم اقامه‌اش را گفت، هم جماعت خواند. هم اول وقت. یعنی از مستحباتش نگذشت. آنوقت ما حسینی‌ها لباس سیاه هم می‌پوشیم، سر یک چیز جزئی از مستحباتش که هیچ! ممکن است از واجباتش هم بگذریم. به هر حال اسلام به ما خیلی خدمت کرده است. هم خدمت علمی کرده است. خاندان پهلوی نسل بعد از نسل برای ما شاه شوند. حالا کسانی که می‌آیند رئیس جمهور می‌شوند. شورای شهر می‌شوند. نماینده‌ی مجلس می‌شوند. از همین مردم هستند. اصلاً کسی به خودش اجازه نمی‌داد که، اصلاً احتمال اینکه یک زمان ایشان رئیس شود نمی‌شد. حالا نه هر آدم تحصیل کرده‌ای یک نگاهی به خودش می‌کند، می‌گوید: من این کاره هستم، می‌آید خودش را کاندید می‌کند. حالا یا رأی می‌آورد، یا رأی نمی‌آورد. دنیا روی ما حساب می‌کند. دین ما دین قوی است. دین ما دین قوی است. الآن مرجع ما پیشنهاد می‌کند که با بالاترین، با باسوادترین مفتی‌ها حاضر هستیم از طریق ماهواره بحث مستقیم با کره‌ی زمین بکنیم. کسی حاضر نیست بیاید بحث کند. نسبت به همه‌ی ادیان همینطور هستیم. دست ما پُر است. یعنی روی ساعت 20 دقیقه هیچ کسی نمی‌تواند با ما مسابقه‌ی علمی بگذارد. 20 دقیقه! حالا بعضی‌ها که اصلاً دینشان حرام زادگی است. چون اصلش دینشان استعماری است. اصلاً یک سید خُل پیدا کردند، دنبالش گشتند، حالا فکر می‌کنند بهایی‌ها و بابی‌ها کسی، اصلاً اینها استعمار از… اصلاً نژادشان، نژاد اصلاً دین نیست. آنها که هیچ! آنها سه دقیقه هم تحمل نمی‌کنند. آنها که نه دین آسمان هم هستند به قدری ما دستمان پر است که ما باید افتخار کنیم. کل کره‌ی زمین طاغوت حکومت می‌کند جز ایران! عیب خیلی داریم. باز نگویند: قرائتی توجیه می‌کند. نمی‌خواهم توجیه کنم. وکیلمان، وزیرمان، سفیرمان، تاجرمان، آخوندمان، شهردارمان، بازرس مان، هرکس را ممکن است که یک عیبی از او بشود پیدا کرد. اما می‌خواهم بگویم: با همه‌ی ضعف‌هایی که داریم روی کره‌ی زمین امتیازاتی که ما داریم دنیا ندارد. بالاخره در ایران طاغوت حکومت نمی‌کند. بالاخره در اینجا همه‌ی طرح‌های آمریکا شکست خورد. بالاخره تمام توطئه‌ها خنثی شد. بالاخره هشت سال رگبار به ما بستند، یک وجب زمین را به کسی ندادیم. بالاخره رشد علمی ما جهشی بوده است. این کارها را داشتیم.

خدایا! عیب‌های ما را برطرف و روز به روز بر عزت و قدرت وبصیرت ما بیافزا. منحرفین را هدایت بفرما. آن شهدایی که با خون خودشان این نظام را به ما دادند روحشان را از ما راضی و ما را پاسدار خون‌ها و خدماتشان قرار بده. کسانی که در مملکت هستند، سه گروه هستند. خادم، ناشی، خائن. خادمین نظام را امدادهای غیبی بر آنها نازل بفرما. ناشی‌هایی که به خاطر بی‌سوادی، خط سیاسی، کینه‌های محلی، عقده‌ها، ناشی هستند. کسانی که ناشی‌گری می‌کنند، یعنی به مصلحت رفتار نمی‌کنند، مصلحت جامعه آنها را هم تدبیر والا مرحمت بفرما. آنهایی که خائن هستند، بعد از سی سال ایران را دوست ندارند، نمی‌خواهند سر به جمهوری اسلامی باشد. دلشان جای دیگر است. کلماتی که آنها می‌گویند این می‌گوید. حرف‌هایی که آنها می‌گویند، می‌زند. شعار این شعار آنهاست. قبله‌اش جای دیگر است و بعد از سی سال هنوز بیدار نشده است که ما روز به روز رو به پیشرفت هستیم و آنها روز به روز، روز عقب گرد و ما در دنیا عزیزتر از آنها هستیم. این را هنوز نفهمیدند. من می‌فهمیدم. قرآن می‌خواندم می‌گفت: چشم دارند نمی‌بینند. گوش دارند نمی‌شنوند، آدم می‌فهمد. واقعاً این چشم ندارد. واقعاً این گوش ندارد. بین خودمان و دیگران مقایسه کنیم. خدایا! آنها که خائن هستند اگر قابل نیستند، نقشه‌هایشان را نقش بر آب بفرما. دهه‌ی فجر را تبریک می‌گوییم. سی‌‌امین سال را، ما هم دیگر 4، 5 تا بحث دیگر پر کنیم سی سال ما هم تمام می‌شود. عرض به حضور شما که این هم از قدرت و لطف خدا بود که سی سال ما صحبت کردیم، یک شب جمعه از طرف من تعطیل نشد. یک تصادف تاریخی بود و این هم لطف خداست. چون من در خانه می‌روم حرف بزنم عطسه، سرفه، ولی یک مرتبه پشت دوربین دو تا سرفه در این سی سال نکردم. خیلی حوادث پیش می‌آید که آدم یکسال تعطیل کند ولی در این سی سال یک شب تعطیل نشد. بنده یک طلبه‌ای بودم سوادی ندارم، باید برای بیست نفر صحبت کنم، کاشان در کوچه‌های کاشان با التماس بیست‌تا، 50 تا بچه جمع کنم. الآن سی سال است امت در اختیار من است. این به خاطر خون شهدا است. از من نیست. کتک‌هایش را بلال خورد، ما به پلوهایش رسیدیم. خونش را آنها دادند، پزش را ما می‌دهیم. همه‌ی ما سر سفره‌ی شهدا نشستیم. خدایا ما را روز قیامت نزد شهدا شرمنده و جز خائنین این نظام قرار نده.                    

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

«سؤالات مسابقه»

1- قرآن در آیه‌ی 5 سوره‌ی ابراهیم چه فرمانی می‌دهد؟
1) ذکر نام خدا
2 ) یادآوری روزهای خدایی
3) ذکر زحمات پیامبران
2- اسلام ناب، بر چه پایه‌ای استوار است؟
1) کتاب خدا و سنّت پیامبر و اهل بیت او
2) کتاب خدا و خواست مردم
3) کتاب خدا و سیره‌ی عالمان
3- مهم‌ترین امتیاز نظام اسلامی بر دیگر نظام‌های سیاسی چیست؟
1) داشتن قانون اساسی
2) نقش مردم درانتخاب مسئولان
3) جایگاه ولایت فقیه در هدایت امور
4- وظیفه ما در برابر عیب‌ها و مشکلات نظام چیست؟
1) توجیه ضعف‌ها و خطاها
2) تضعیف جایگاه خطاکاران
3) تکمیل نقص‌ها و کاستی‌ها
5- دلیل اصلی شهادت امامان معصوم چه بود؟
1) بیان احکام و معارف دین
2) دخالت در امور سیاسی جامعه
3) زهد و قناعت و عبادت

Comments (0)
Add Comment