موضوع: امر به معروف و نهی از منکر (5)، خرافات
تاریخ پخش: 12/09/80
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
1- خرافات
بینندهها بحث را زمانی میبینند که کم کم به شب قدر نزدیک میشویم. بحثی را که در چند جلسه پیگیری میکردیم، این بود که یکی از منکراتی را بحث کردیم که در جامعه ما زیاد به او به دید منکر نگاه نمیکنند و این کار بدی است. اما اهمیتی برای مبارزه با این کار بد آنطوری که باید بشود، نشده و مسائلی را در چند جلسه گفتیم. در این جلسه میخواهیم مسأله خرافات را مطرح کنیم. انواع خرافات: فلان چیز یمن دارد یعنی برکت دارد یا فلان چیز یمن ندارد.
راجع به خرافات، خرافات تاریخ زیادی دارد. خوشبختانه در این جلسه از هشتاد نفر عزیزان نوجوان که قرآن را حفظ هستند ما از یکیشان تقاضا کردیم که آیات این جلسه را ایشان بخواند به نمایندگی از هشتاد نفر.
2- تاریخچه خرافات
یکی از وظایف پیغمبر این است که این خرافات را از دوش مردم بردارند، آیهاش را بخوانید. «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (اعراف/157) در سوره اعراف میگوید پیغمبر چند تا وظیفه دارد، یکیاش این است که، «وَ یَضَعُ» بردارد از دوش مردم، چه چیز را بردارد، سنگینی را، و اغلال، غل، غلهایی که برپای مردم بسته شده. خرافات مثل غل و زنجیر است.
پیغمبر آمد غل و زنجیرها را از پای مردم بردارد، مردم را آزاد کند، فکر مردم را آزاد کند. الآن هم خرافات هست، مثلاً حتی در مقابل خدا.
3- ابعاد خرافات
ابعاد خرافات را بگویم: خرافات در مقابل خدا، مثلاً میگفتند: «لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ سَنَکْتُبُ ما قالُوا وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَریقِ» (آلعمران/181). یکی از خرافات درباره خدا این بود که میگفتند خدا فقیراست ما پولدار. چون آیه نازل شد که «مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثیرَهً» (بقره/245) که یکی به خدا قرض بدهد. فوری گفتند آه خدا از ما قرض میخواهد پیداست خدا بی پول شده است و ما پولدار شدیم. بابا «مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ» یعنی که یکی به مردم قرض بدهد یعنی قرض دادن به خلق خدا به منزله قرض دادن به خداست. مثل اینکه امام کاظم فرمودند اگر کسی حاجت مؤمنی را برطرف کرد انگار حاجت ما اهل بیت را برطرف کرده. درباره خدا میگفتند خدا فقیر است خوب این خرافات است یا مثلاً میگفتند «فَقالُوا هذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هذا لِشُرَکائِنا» (انعام/136). بت پرستها گندم و گوسفندی که داشتند تقسیم میکردند، میگفتند: این گندم، این بخش گندم مال خدا، این هم مال شرکاء. حالا شرکاشون بتها و بت خانهها بود و خادمان از خدا کم میکردند ولی سهم بتها را میدادند، زائرین بتها، خادمین بت کدهها را میدادند.
عقیده خرافی درباره انبیاء این بود که میگفتند: این پیغمبر چرا «أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقى فِی السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَیْنا کِتاباً نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحانَ رَبِّی هَلْ کُنْتُ إِلاَّ بَشَراً رَسُولاً» (اسراء/93). میگفتند این پیغمبر چرا خانه طلایی ندارد، چرا باغ انگور ندارد بابا من که نگفتم باغدارم، من که نگفتم تاجر طلاام. من گفتم پیغمبرم مثل یک کسی که میآید میگوید من خطاطم، به او بگویند چرا نمیتوانی تافتون بپزی. میگوید مگر من گفتم نانوا هستم! میگفت آقا حکم خدا این است من پیغمبرم معجزه هم دارم، میگفتند نه باید خانه طلا داشته باشی و خرافاتی از این دست که داشتند. حتی میگفتند که «قالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَ لَیَمَسَّنَّکُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلیمٌ» (یس/18). «إِنَّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ» یعنی میگفتند ما نسبت به شما فال بد دیدیم. هر پیغمبری را که میدیدند میگفتند امروز روز نحسی یک طیاره به پیغمبر میخورد. طیاره یعنی فال بد نسبت به انبیا نسبت به رهبری.
خداوند گفت آقای طالوت رهبر شما. گفتندای بابا این که جیبش خالی است به درد رهبری نمیخورد، پول تو جیبش نیست. «نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَهً مِنَ الْمالِ» (بقره/247).
هرچه پیغمبر گفت بابا خداوند ایشان را رهبر قرار داده، گفتند نه چون جیبش خالی است به درد رهبری نمیخورد. ببینید به رهبر میگفتند باید پول تو جیبش باشد. به پیغمبر میگفتند خانهاش باید طلا باشد، نسبت به ملائکه میگفتند «إِنَّ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ لَیُسَمُّونَ الْمَلائِکَهَ تَسْمِیَهَ الْأُنْثى» (نجم/27) فرشتهها رو گفتند دختران خدا بعد میگفتند پسرها مال ما، دخترها مال خدا، این خرافات جاهلی بود، در نمازهاشان کف میزدند، سوت میزدند، میآمدند کنار کعبه «وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاَّ مُکاءً وَ تَصْدِیَهً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ» (انفال/35) یعنی سوت زدن، «تَصْدِیَهً» یعنی کف زدن، میآمدند کنار کعبه بجای نماز سوت میزدند و کف میزدند، «مُکاءً وَ تَصْدِیَهً» این عقاید زمان جاهلیت بود.
4- انگیزه خرافهگرایی
الآن در زمان ما انگیزه این خرافات چیست و برای مبارزه با این خرافات چه کنیم؟ من یک مقدار راجع به ریشهها و انگیزهها برایتان صحبت کنم اما ریشههایش چیست و اهدافش چیست؟ گاهی انگیزه خرافات استعماراست، اصلاً یک چیزی را درست میکنند برای اینکه چهره دین را مشوش کنند، هیچ مانعی ندارد
یک مقداری برنامه ریزی میکنند، یک چیزهایی رو که جزو دین نیست، وارد دین میکنند.
الآن مستشرقین میآیند کشورهای اسلامی تاب میخورند، بعد هم بعنوان اسلام شناس یک چیزهایی مینویسند بعد کشورهای غرب میگویند اسلام این است، حالا نیامدند از یک اسلام شناس بپرسند، اسلام چیست.
دلار بهشان دادند، آمدند اینجا تاب خوردند. بعد بهش گفتند این را بنویس، چیزی را به اسم اسلام نوشته بعد به جوانهایش هم میگویند اسلام این است. در حالی که اسلام این نیست، جنایتی است که بعضی از مستشرقین به اسلام کردند، یعنی مأموریت دارند بیایند کشور اسلامی تاب بخورند به اسم اسلام چیزهایی بنویسند که یک وقت، چهار تا جوان هوس مسلمان شدن پیدا کرد یا تغییر در اسلام، بگویند نمیخواهد بروید کشورهای اسلامی تحقیق کنید، این آقا رفته گشته، اسلام این است، میروند سراغ خرافهها، خرافات را میاوردند، ماه دو نیم شد. خوب ماه دو نیم شد، طوری نیست، ماه هم یک جسمی است، خوب دو تا میشود، هر جسمی، قابل تقسیم بر دو است. «اقْتَرَبَتِ السَّاعَهُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ» (قمر/1)، ماه دو نیم شد، به پیغمبر گفتند اگر پیغمبر هستی الآن ماه را دو نیم کن. از خدا خواست، وسط ماه شکافته شد. هیچ مشکلی نیست، بعد میگویند این ماه رفت تو یقه پیغمبر، نصفش از این آستین آمد بیرون، نصفش از آن آستین، ماه بزرگ توی یقه تنگ نمیرود. دیگر اینش خرافات است.
5- آثار خرافهگرایی
آثار این کار چیست؟ آثار این کار این است که یک عده تحصیل کرده وقتی میخواهند بروند سراغ دین، میبینند خرافات دارد پس میزنند. ببین این آدم تشنه میرود سراغ آب تا میبینند توی لیوان سوسک و مگس مرده و پشه هست، نمیخورد، افرادی هستند عاشق اسلام، وقتی میآیند سراغ اسلام، وقتی میبینند در اسلام خرافات است دست از اصل اسلام میکشند. آثارش این است.
خرافات چه کرد؟ بچهها را خرافات میکشد، بچهشان را میبرند روی بت، سر بچهاش را میبرد، خونش را به بت میمالد، «قَدْ خَسِرَ الَّذینَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ ما کانُوا مُهْتَدینَ» (انعام/140)، یکی از چیزهایی که باعث شد اسلام را خراب کنند این است که گفتند اسلام به زن بی اعتنایی کرده، خوب بالاخره نصف مردم جهان زن هستند، وقتی تبلیغ کردند، اسلام زن را تحقیر میکند، کجا اسلام زن را تحقیر کرده، قرآن راجع به زن یک آیه دارد، میفرماید، بعضی زنها اولی الالباباند، در آفرینش آسمانها و زمین آیاتی است برای صاحبان عقل، آن وقت اولی الالباب کسانی هستند که «الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ» (آلعمران/191)، بعد میفرماید اولی الالباب اینهایند، اینهایند، اینهایند، آخرش میگوید، «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُم أَنِّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى» (آلعمران/195)، خداوند برای اولی الالباب دعاها را مستجاب میکند، که چی، «أَنِّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى»، یعنی هم اولی الالباب، هم ذکر هم انثی، یک بار دیگر بگویم، آخر سوره آلعمران، خداوند میفرماید، صاحبان عقل در طبیعت و هستی فکر میکنند، مناجات میکنند، دعا میکنند، خدا دعای این اولی الالباب را مستجاب میکند، بعد میگوید اولی الالباب من ذکر او انثی، پس معلوم میشود این مقام زن است، اصلاً در قرآن آیهای داریم، که میگوید، از این خانمهای خوب، همه مردها از این خانمها چیز یاد بگیرید، از زن فرعون، چیز یاد بگیرید، زن فرعون رهبر شما باشد، امام و الگوی شما باشد، «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْن» (تحریم/11)، همه مردم از این خانم چیز یاد بگیرند.
6- خرافات قبل از اسلام
بله قبل از اسلام میگفتند اگر مردی مُرد، خانمش باید کنار قبر او یک خیمه چرکین بزند و همینطور با لباس کثیف در آن خیمه چرکین زندگی کند تا زن هم بمیرد. عقاید خرافی نسبت به زنها بوده، الآن در اسلام زن حق رأی دارد، حق ارث دارد، حق مالکیت دارد، حالا نگویید، ارزشش کم است این به نفعش هست، چون این سی تومانی که ده تومان آن به خانم و بیست تومان آن را میدهند به آقا، ده تومان پس انداز خانم است چون خرجی ندارد. یعنی اسلام به گردن خانم خرجی نگذاشته، ده تومان میگذارد بانک میآید بغل شوهر بیست تومن از شوهر میکشه، ده تومان هم جدا دارد، میشود ده تومان، یعنی درست پول توجیبیاش ده تومان است، اما پول توجیبی ده تومان، ده تومان هم میآید از کنار شوهر میگیرد، در زندگی مشترک، ده تومان استفاده میبرد، ده توان هم تو جیبی دارد، میشود بیست تومان.
7- خرافات منکر است
مسأله خرافات از منکرات است، روحهای آزاد اسیر میشوند، افراد تحصیل کرده فرار میکنند، گاهی سرنوشت یک عصر و نسلی به دست یک خرافات میافتد، افرادی که مردم را به خرافات میکشند، گاهی میخواهند بر مردم سوار شوند، چون اگر مردم عاقل باشند و خرافه نداشته باشند، که تسلیم نمیشوند، فرعون میگفت «یا قَوْمِ أَ لَیْسَ لی مُلْکُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْری مِنْ تَحْتی» (زخرف/51) قصه مارگیری بود که یک عالمی میگفت: یک مارگیر آمد یک عکس مار کشید و به همه گفت عکس مار این است نه آن. فرعون میخواست مردم را استعمار کند میگفت «أَ لَیْسَ لی مُلْکُ مِصْرَ»، آیا واقعاً من حقم است که «رَبُّکُمُ الْأَعْلى» (نازعات/24) باشم یا آن که چوپان (موسی) میگوید.
بعضیها، یک چیزهایی مینوشتند میگفتند این از طرف خداست، «فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ» (بقره/79). یک چیزهایی مینویسند میگویند این اقتصاد اسلامی، اخلاق اسلامی، نظر اسلام این است «یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ» به دست خودشان از سلیقه شخصیشان، مینویسند منتها میگویند «هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»، این از طرف خداست، یک چیزی را میبازد، میسازد، از خودش میگوید بعد هم میگوید نه عذر شرعی این است که من میگویم، چرا برای نان، گاهی خرافات دکان است، گاهی خرافات برای این است که مردم را به خودش جلب کند، جیب مردم را خالی کند، گاهی خرافات به این است که اسلام را به جلو بدهد.
امیرالمؤمنین، در نهج البلاغه میفرمایند: هر چیزی چپه شد، وحشت ندارد جز پوستین، شما کت و شلوار را، کفش و جوراب و کلاه را زیر و رو کنید آدم نمیترسد اما پوستین را اگر وارونه کنید، پوستین لولو میشود، آدم میترسد.
امیرالمؤمنین میفرماید اگر اسلام درست به نسل آینده معرفی نشود مثل پوستین واژگون میشود، یعنی مردم بجای اینکه جذب اسلام بشوند از اسلام فرار میکنند، ما باید حساب کنیم چرا نسل نو از مسجد فرار میکند، البته جمع کثیری به مسجد نمیآیند اما یک عده هم از مسجد فرار میکنند.
یک عده هم مریضند، اگر بهترین استدلال هم بگویی قبول نمیکنند قرآن بخوانم «وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَهٍ لا یُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ یَرَوْا سَبیلَ الرُّشْدِ لا یَتَّخِذُوهُ سَبیلاً وَ إِنْ یَرَوْا سَبیلَ الغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبیلاً» (اعراف/146)، بعضی مردم مریضند، اگر هر چی استدلال بگویی، میگویند نه، لج میکنند خوب آنها را ولشان کن اما یک عده آدم مریض نیستند، میگوید آمدم، این برخورد با من شد. پسری نوشته بود آمدم مسجد، خادم مسجد دید لباسهایم شیک است، گفت مگر اینجا عروسی عمهات است؟ این قرتی بازیها چیه، برو گمشو، میگفت من دیگر مسجد نمیروم، خوب این خادم مسجد گیر دارد، اصلاً حدیث داریم مسجد میروی، «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد» (اعراف/31)، مسجد میروید با لباس شیک بروید، حالا با لباس شیک رفته خادم مسجد میگوید عروسی عمته؟ برو گمشو. گاهی فرارها به خاطر برخوردهاست.
یک حدیث میخوانم، حدیث داریم کسانی که با اخلاق مسلمان شدند، آمارشان بیش از کسانی است که با استدلال مسلمان شدند، اصلاً اسلام اینقدر تحقیق نمیخواهد، عمل اگر بود پیش میرفت. خرافات نگذاشت اسلام پیش برود، و مبارزه با خرافات وظیفه همه ماست.
8- دین را اگر نفهمیدیم نگوییم خرافه است
در اینجا دو تذکر بدهم در این دو، سه دقیقه آخر، اول این که هر چی ما نفهمیدیم نگوییم خرافات است، حالا ممکن است فردا این بحث تلویزیونی ما باعث شود بگویند، ندیدی قرائتی هم گفت این خرافات است، اصلاً خرافات چیست؟ خرافات این است که دلیلی داشته باشیم، یعنی دلیل بر ضدش داشته باشیم. اما اگر یک چیزی را ما نفهمیدیم حق نداریم بگوییم، خرافات است. مثلاً یک کسی قرآن میخواند. گفت بابا این قرآن عربیه، دیگر برای چه میخوانی، نمیفهمی، تو که قرآن نمیفهمی برای چه میخوانی؟ گفت آقای دکتر نسخه شما هم انگلیسی است من نمیفهمم، ولی چون بهش عمل میکنم خوب میشوم پس به همان دلیل که به نسخه انگلیسی شما عمل میکنم و خوب میشوم، به نسخه عربی قرآن هم عمل میکنم و خوب میشوم.
کل برنامهها سه رقمند، گاهی برنامه ضد عقل است، اگر یک چیزی ضد عقل بود، این خرافات است، مثل این که میگویند ماه رفت توی یقه پیغمبر، خوب ماه بزرگ نمیرود توی یقه، اگر هم کوچک شود دیگر ماه نیست. این ضد عقل است، گاهی طبق عقل است، مثل این که میگویند مسواک بزن. خوب آدم میفهمد، مسواک طبق عقل است. آدم میفهمد فایدهاش چیست، حمام برو، لباس تمیز بپوش، خوب عقل میفهمد، گاهی هم برنامهها فوق عقلاند، نمیفهمد، ضد عقل نیست، منتها من نمیفهمم.
یک وقت میفهمم چی غلطه، نباید گوش کنم، خرافات است، اگر فهمیدی که غلط است گوش نده، مثل این که میگویند آب لجن را بخور، بابا آب آلوده است، آب جوی است، آب حوض است، میکروب دارد، میگویند بخور، خوب من نمیخورم. بعضی ضد عقل است، عمل نمیکنم بعضی طبق عقل است، عمل میکنم. بعضی هم ضد عقل نیست اما فعلاً من نمیفهمم. بوعلی سینا سفارش کرده هرچه از رسالهام نفهمیدی، نفی نکن، ممکن است بعداً بفهمی، ما چه میدانیم، در قرآن آنقدر آیه هست که بعداً ممکن است روشن بشود، خدا در قرآن میگوید ایوب حالا که مرض جلدی داری، مرض پوستی داری «ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ» (ص/42)، پایت را بزن زمین، «هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ» نمیگوید شراب میگوید، با آب سرد حمام کن، حالا آبستنی با اب سرد ممکن است در آینده اثری داشته باشد، یا میگوید یونس را پرت کردند به کنار دریا «وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَهً مِنْ یَقْطینٍ» (صافات/146)، بوته کدو حالا با ته کدو را ضخیم و پوسته را کوفتگی و سوختگی و دلهرگی چه شخصیتی دارد. ممکن است در آینده کشف شود، ما لازم نیست همه دستورها را امروز بفهمیم. وقتی میگویند با چوب تنیس خلال میکنی چوب انار نباشه ممکن است همان زمان ما نفهمیم اما در آینده ببین گرد انار با دستگاه گوارش تماس بَدن، آزمایشهایی کنند یک کشفی بشود، ممکن است امروز بگویند سجده کن، ما نفهمیم. ممکن است در آینده بگویند بله سجده بهترین وقتی است که خون به مغز میرسد، بعد معلوم شود ما چه میدانیم، پس لازم نیست همه چیزها را امروز بفهمیم، هر چی ضد عقل است خرافات است، هر چی طبق عقل است تسلیم، هر چی هم فوق عقل است اگر از وحی آمد عمل میکنیم تا پیشرفت علوم آن را در آینده کشف کند.
خدایا وظیفه همه امت اسلامی این است که همهمان باید اسلام شناس باشیم. اگر ما اسلام شناس بودیم خرافات را جدا میکند میگوید این حق این باطل، اگر ما اسلام شناس نبودیم، یک خوابی از پیرمرد، پیرزن، شعر یا شاعر، حرفهای پدربزرگها دلار خارجیها، مستشرقین خیانتکار جهل و بی سوادی، وهم و خیال، مارا هم به دسته خرافات قاطی میکند، آن وقت این دینی که مخلوط با خرافات است، مثل آبی است که مخلوط پشه مرده و مگس مرده است. نسل نو این آب را نمیخورد، ما برای نشر اسلامِ باید یک قیامی علیه خرافات بکنیم، خرافات اخلاقی، فکری، اعتقادی، و…
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»