موضوع: امر به معروف و نهی از منکر (3)، حق الناس
تاریخ پخش: 10/09/80
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین صل الله علی سیدنا و نبینا و علی اهل بیته و لعنه الله علی اعدالله»
1- کمفروشی حقالناس است
بحث ما راجع به منکراتی بود که مورد غفلت است. بعضی منکرات مثل قمار و عرق و دزدی و قتل و… گناه است. بعضی کارها گناه است ولی تو بورس نیست یعنی انسان فکر نمیکند گناه است و متأسفانه افراد دقت نمیکنند و خیلی حق و ناحق میشود. بحث امروز راجع به حق الناس است. آنچه گفته میشود خوب بگیرید و نقل هم بکنید. من دیشب در اوراقی که در آن فیشها داشتم از کتاب طهارت تا آخر دیات نمونههایی از حقالناس را خدمتان میگویم و برای اینکه جلسهمان مبارک باشد با قرآن بعضی از آیاتی هم که مربوط به حق الناس است خوانده میشود.
«وَ یا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیالَ وَ الْمیزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدینَ» (هود/85)
«وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدینَ». این آیه چه میگوید، شعار انبیاء این بود. ای مردم کیل را وفا کنید یعنی کمش نگذارید چیزهایی که کیل است مثل لیتر. میزان را به عدالت با مردم چیزی رو با میزان حق، قصاص مستقیم به قول آیه دیگر، یعنی در کشیدن ترازوتان خراب نباشد، در کیل کمش نگذارید. نه اجناسهم، اشیاعهم، هیچ چیز، نسبت به مردم هیچ چیز را کم نگذارید.
نگفته «وَ لا تَبْخَسُوا المُؤمِنین»، حتی اگر غیر مسلمان هم از شما چیزی میخرد، نگو بابا اینکه مسلمان نیست، بگذار کم بهش بفروشم.
نمیگوید «وَ لا تَبْخَسُوا المُؤمِنین»، «لا تَبْخَسُوا النَّاسَ»، هر که میخواهی باش بعد میگوید اگر این کار را بکنید مفسد هستید. مفسد فی الارض یکی از مصادیقش کسانی است که کم فروشی میکنند، حق الناس در فقه، یک کتاب طهارت، بعد کتاب حج بعد کتاب امر به معروف و نهی از منکر بعد کتاب جهاد در هر کتابی یک نمونه میآورم. مکاسب کتاب تجارت، متاجر، در بحث اجاره، در بحث عاریه، در بحث مضاربه، در بحث شرکت، در بحث دِین، نمونهها را میگوییم.
اما در بحث طهارت، در طهارت استفاده از آب دزدی، حالا چه برای وضو باشد چه برای غسل. چه ظرفش غصبی باشد چه مکانش غصبی. یعنی جایی که وضو میگیری جایی که غسل میکنی ظرفی که آب در آن است یا خودِ آب، هر یک از اینها مال مردم باشد مشکل پیدا میکند. اگر پول آب را شما بخواهید از مال غصبی بدهید حالا حمام عمومی باشد بگویی من میروم حمام یا پولش را نمیدهم یا نسیه میکنم ولی حمامی به نسیه راضی نباشد، یا از پول حرام میدهم باز غسل گیر پیدا میکند. نبش قبر حرام است، اما اگر مردهای را با کفن دزدی غصب کردند این جا اسلام میگوید قبر را بشکافید، کفن را از مرده بردارید. البته این واقع نمیشود. حالا کسی کفن دزدی ندارد، من نمیخواهم بگویم کفن دزدی دارد یا نه، ولی من میخواهم بگویم آنقدر اسلام روی مال مردم حساس است که میگوید نبش قبر حرام است، اما برای دزدی نبش قبر حلال میباشد.
اگرتیمم بکنیم بر خاک حرام، بر خاک دزدی، غصبی، سنگ غصبی حتی اگر یک نخ در لباسی که میپوشیم نخ و دکمهاش غصبی باشد امام اشکال میکرد. فرش غصبی، آقا تو مسجد یکی نشسته بلندش میکنی جاش نماز میخوانی نماز شما باطل است حتی اگر اونی که نشسته بچه باشد.
2- یکی از سفرهای حرام سفر بدهکار است
خوب، اگر یک کسی بدهکار است پول هم دارد بدهد از شهر و روستایش میرود بیرون که اگر طلبکار آمد نباشد این سفرش که رفته تا بدهی مردم را ندهد سفرش حرام است. و در سفر حرام نمازهای دو رکعتی نیست، روزهاش را هم باید بگیرد. مسافر نمازش دو رکعتی میشود، چهار رکعتی هاش 2 رکعتی میشود که سفرش حلال باشد و اگر بدهکار است و میتواند بدهد برای این که ندهد مسافرت میرود یا به هر دلیل دیگر که اگر آمدند در خانه را زدند بگویند نیست سفر است، سفر حرام است. نمازهایش هم چهار رکعتی میشود روزهاش را هم باید بگیرد. خوب این مال طهارت و نماز.
حج: لباس احرام دو تا پارچه سفید مثل حوله یکی مثل لنگ میبندند یکی هم روی دوششان، لباس احرام اگر غصبی باشد مشکل دارد. حتی روز عید قربان سنگ ریزهای که پرت میکنی به اندازه سنگهایی که به نون سنگک چسبیده آن هفت تا باید حلال باشد سنگ کسی را برداری بزنی مشکل داری.
امر به معروف و نهی از منکر، یک کسی شراب میخورد شما اگر شیشه شراباش گرفتی پرت کردی پول شیشهاش را باید بدهی، چون شرابش حرام بود، شیشهاش حرام نبود که؟ بله یک وقت میگویی آقا شراب نخور هر کاری میکنی گوش نمیدهد، هیچ راهی نیست مگر این که شیشهاش را بشکنی اینجا شیشه را بشکن و پولش را هم نده اما اگر راه دیگری برود و شما شیشه را شکستی، پول شیشه را باید بدهی. از قدیم بچه بودیم رادیو میخواند شیشه بابا رو نشکنی او هم میگفت نمیشکنم، یعنی به هر حال آن بنده خدا شیشه بابا را شکست. خوب این هم مال امر به معرف و نهی از منکر.
3- ضایع کردن حق دیگران
در جهاد و دفاع، اگر یک شخصی را دیدی فکر کردی یک تروریست یا دزد است آمد بکشدت مالت را ببرد یقین کردی چون یقین کردی پا شدی بهش حمله کردی سرش را شکستی. نمیدانم لبش را پاره کردی یقین داری این دشمن یا دزد بخاطر یقینت بهش حمله کردی، بعد فهمیدیای بابا این نبوده، دزد نبوده تمام ضررهایی که زدی باید بدهی. اصلاً مال مردم خواب و بیدار هم ندارد. یعنی خواب هستی پا میزنی کوزه مردم را میشکنی، بیدار شدی باید پول کوزه را بدهی. نمیتوانی بگویی اشتباه کردم. حتی نمیتوانی بگویی بچه بودم بارها این را گفتم، خود من بچگیها میرفتم روستاهای کاشان در بعضیهایشان میوه میخوردم فرار میکردم. میگفتم هنوز 15 سالم نشده طوری نیست. 14سالگی طلبه شدم دیدم نوشته کسانی که مال مردم خوردند باید صاحبش را راضی کنند گرچه در کودکی باشد هیچی، پول برداشتیم رفتم اون روستا با صاحبان درخت گفتم آقا بچه بودیم از این میوه خوردیم فرار کردیم این پول را بگیر ما را ببخش اکثراً نگرفتند بعضیها هم گرفتند ما را بخشیدند.
از اول عمر نگذارید لقمه حرام توی شکمتان باشد. البته لازم نیست خودت را معرفی کنی حالا من خودم را معرفی کردم چون پر رو بودم گاهی آدمها کم رو هستند بگویند بسم الله الرحمن الرحیم اینجانب دزدی کردهام، خوب آدم خجالت میکشد، آقا حسابش را بگیر پول در حسابش بریز بگذار در پاکت بیانداز در، یک جوری پول را به جیبش برگردان. گرچه او تو را نشناسد. یعنی بگو آقا این پول شما از یکی میخواهید نگو آن یکی من هستم. یک کسی به شما بدهکار است، نگو آن کس من هستم. یعنی لازم نیست خودت را خراب کنی ولی لازم است پول را به او برگردانی.
تو کاسبی، حق الناس زیاد است، «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ» (مطففین/1) وای بر کم فروشان، «وَیْلٌ» یعنی وای، «مطفف» یعنی کم فروش. وای بر کسی که کم میفروشد. البته کم فروش مغازهدارها نیستند خودم که روی منبر نشستم. مبلغی که میگیرم باید به اندازه آن حرف حسابی بزنم. استاد دانشگاه هم همینطور است معلم، نقاش، مهندس، دکتر هم اگر باید ده، دوازده دقیقه من را معاینه کند کمش میگذارد کم فروش است، قالیباف، دکتر، روحانی فرق نمیکند.
«وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ الَّذینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ» (مطففین/3-1). کم فروش این است، «الَّذینَ إِذَا اکْتالُوا» وقتی میخواهد بدهد به مردم کم میدهد وقتی میخواهد بگیرد خوب میگیرد.
4- غش در معامله
خوب از کم فروشی مکاسب بگویم، یا یعنی کلاه برداری. میوه خوب و بد را در هم میکند میوه خوب و بد را مخلوط میکند، ما چقدر صادراتمان لغو شده بخاطر این که تجار ایرانی بعضیهایشان جنس خوب را گذاشتند رو، جنس بد را گذاشتند زیر. صادر کردیم جعبه را باز کردند دیدند جنسها خوب نیست. قراردادها را با ایران لغو کردند. چند میلیون دلار ضربه خوردیم. به خاطر تیزبازیها، حدیث داریم اگر دنبال حلال بروید رزقتان را به شما میدهیم. آنها که گیج میشوند به حرام میچسبند از حلالها خدا کمشان میگذارد، فکر نکن زرنگی، احتکار اجناس که جامعه نیاز دارد، اگر چیزی که مورد نیاز جامعه است گندم، جو شاید بشود گفت دارو، هر چیزی که جامعه به شدت به آن نیاز دارد، شما انبار میکنی که بعد گران بشود که بفروشی، گیر دارد، حرام است. احتکار حرام است. آقا طفل صغیر، ولی دارد. یتیم است خوب ولی آن کیست؟ پدرش یا جد پدری یا مجتهد جامع الشرایط است یا قیم است، همین مجتهد و قیم و پدر حق ندارد در اموال طفل صغیر تصرف کند مگر این که به این تصرف مصلحت باشد، یعنی فکر نکن حالا ولی شدی میتوانی هر کاری بکنی. آقا من خانهام را پهلوی شما رهن گذاشتم یا فرشی را گرو گذاشتم شما این امانت پهلویت هست حق نداری آن که گرو هست از آن استفاده کنی یا با اجازه یا خواسته باشی بفروشی بدون اجازه من ممنوع است.
یکی از اولیاء خدا برای کسی کار میکرد، این صاحب کار غذا آورد برای ایشان، این همینطور که غذا میخورد کسی آمد کنارش نشست هیچ نگفت بفرما و این طرف ناراحت شد که آقا تو ولی خدا هستی غذا میخوری خوب من آمدم کنارت نشستم خوب بگو بفرما، آخرش گفت آقا ببخشید چرا به ما تعارف نکردی گفت این غذا که به ما میدهند برای این است که جان داشته باشم کار بکنم اگر تعارف بکنم و شما خوردی من گرسنهام میشود آنوقت کم از کارش میگذارم من رفتم تعارف مستحب کنم، کم کاری کردهام حرام است. اینها مهم است. شیخ انصاری در نجف یک خانه داشت. من رفته بودم و دیده بودم و مکاسب شیخ را هم، همان توی خانه شیخ خواندیم. پهلوی آیت الله رضوانی که از شورای نگهبان است، یک اطاق داشت سایه، یک اطاق داشت آفتاب، خانه کوچولوبود، نقل شده شیخ انصاری میهمان برایش آمد، مهمان گفت آقا چون شما آیت الله العظمی هستی من به عشق خدا دیدن شما آمدهام، گفت اگر برای خدا آمدهای برای دیدن من به خاطر خدا هم پاشو برو، گفت چرا؟ گفت شما که آمدید اطاق سایه و زن من در اطاق 50 درجه رو به آفتاب الآن دارد میسوزد، من الآن بروم مستحب انجام بدهم، زنم دارد آفتاب میخورد.
رودربایستی نکنید، اگر روزه مستحبی کارگر را ضعیف میکند و این کارگر ضعیف بی حال کم کار میگذارد روزه مستحبی برایش جایز نیست، یک مسأله دیگر این خیلی گیر است، افرادی ماشینشان را میگیرند میگویند، آقا یک ماشینت را بده ما از تهران برویم شاه عبدالعظیم میخواهیم زن و بچه را ببریم، میگویم بفرما سوئیچ، سوئیچ را به او میدهم این زن و بچههایش، مادرزنش را هم سوار میکند، برادر زنش را هم دعوت میکند همه جوجههای خانشان را هم سوار میکند بعد از شاه عبدالعظیم سر قبر امام هم میرود میگوید احتیاطا یک قم هم برویم یک جمکران هم برویم تمام اینها حرام است چون ماشین را گرفتی برای خانمت این هم برای شاه عبدالعظیم، باقیش اضافه بود، حالا بگذریم که بعضیها غیر از مسافرکشی بارکشی هم میکنند. یکی از روحانیون میگفت که بالا منبر بودم نامه دادند که طولش بده ما هی طولش دادیم بعد فهمیدیم که ما اسبمون را گذاشتیم دم خانه، منبر رفتیم این اسب را برداشته آجرکشی میکند، یعنی ما تا منبریم بار میکشید.
گاهی وقتها اینطوری است، اگر ماشینی گرفتید برای کاری، کار دیگری نباید انجام بدهید. اگر شما را دعوت کردند برای مهمانی، شما حق ندارید بچههاتان را هم ببرید. بعضیها هستند همین که مهمانی میروند همه بچههایشان را هم میبرند گربه هر جا میرود بچههایش را هم میبرد، حتی فیض کاشانی عقیدهاش این است که بچهها هر چه میخورند حرام است البته این را هم به صاحب خانهها بگویم، افطاری که میدهند به بچهها افطاری بدهید. چون پدر بچه حرام بهت داده یا رفیقت یا دوستت یا سور بهت داده، پدر بچه که بهش چیزی میدهی یا مادرش، هر چه بخورد برای قبر و قیامتت میماند.
5- خاطرهای از شیخ عباس قمی درباره حقالناس
امانت گرفتید پس بدهید، من کتاب به شما دادهام، امانت است، کتاب را یک جای مرطوب نگذار، جلوی نور آفتاب نگذار، پول داخل گاوصندوق بگذار در جیب نگذار، ماشین کوچه پارک نکن یک جایی که مثلاً در معرض خطر است پارک نکن. قصهی شیخ عباس قمی یادتان نرود، به خواب آقازادهاش آمد که من یک کتابی گرفتم از فلانی یادم رفته که برگردانم حالا مردم شب اول قبر گیر هستم. میروی کتابخانه رنگ و علامت کتاب این است برمیداری و به صاحبش میدهی، پسرش از خواب بیدار شد دید همان کتاب با همان آدرس و رنگ و شکل هست. برداشت و دوید رفت که به صاحبش بدهد همان لب درب پایش گیر کرد کتاب افتاد به زمین خاکی شد، خراشیده شد. پا شد فوتش کرد و تمیزش کرد و داد. باز آقای حاج شیخ عباس قمی صاحب کتاب مفاتیح آمد به خوابش گفت چرا به صاحبش نگفتی که این کتاب زمین افتاد، کتاب زمین خورده، ضربه خورده، خراشیده شده، خاکی شد حق الناس مهم است. حتی اگر یک ودیعهای دست شماست آقا میگویند یک قالی، چیزی پیش شما امانت است بعد میبینی در معرض خطر است هیچ راهی نداری جز این که قسم دروغ بخوری، اسلام میگوید قسم دروغ بخور برای حفظ مال مردم.
برای حفظ حق الناس حتی به ما اجازه دادهاند قسم دروغ بخوریم برای این که مال مردم را حفظ کنیم خیلی مهم است. یک چیزی امانت به تو میدهند، قاطی نکنید این کیسه برنج این صد کیلو برنج پهلوی شما باشد من میروم مسافرت و برمیگردم ولو برنجش مثل برنج خودت است، حتی اگر یک چیزی امانت دست شماست مثل هم هستند قاطی نکن. آنموقع فایدهاش این است که اگر قاطی نکردی دزد هم برد ضامن نیستی. شما ده هزار تومان امانت به من میدهید، این ده هزار تومان را میگذارم توی کیسه مخصوص، قاطی پولهایم نمیکنم. اتفاقاً دزد این پول را میزند اگر من جدا بگذارم و حفظ کنم حتی اگر دزد بزند ضامن نیستم. اما اگر قاطی شد مشکل دارم.
دِین: پرداخت بدهی واجب است، حتی اگر سر نماز میگویم «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» (فاتحه/4) نوبت پرداخت رسیده طرف میآید و میگوید آقا بده، اگر واقعاً راضی نیست که پولش پهلوی شما باشد و وقتش رسیده و شما سر نماز هستی و نمیتوانید پولش را بهش بدهید اسلام میگوید نمازت را بشکن، برو مال مردم را بده. بعد دو مرتبه بگو الله اکبر.
امام یک نفر را در مکه دید گفت آمدهای مکه چه کنی؟ گفت آمدم طواف کنم. خودسازی کنم. فرمود: نمیخواهد خودسازی کنی برو مال مردم را بده، امام حسین(ع) شب عاشورا به یک نفر گفت خبر بده به تمام یاران من هر کدام به مردم بدهکارند راضی نیستم توی لشکر من باشند کسی که میخواهد جزو شهدای کربلا باشد نباید به مردم مدیون باشد.
امام سجاد در سحرها گریه میکرد. روز قیامت بستانکاران دورم جمع بشوند چه کسی میتواند مرا نجات بدهد.
روز تولد امام حسن مجتبی را تبریک میگوییم خدا به آبروی این عزیز و این موارد ماه رمضان و به حق آبروی شهید ماه رمضان پدرش امیرالمؤمنین خودش به ما ایمانی بدهد که بتوانیم از دِین مردم آزاد باشیم و مدیون نباشیم، بخصوص مدیون خون شهداء. شهدایی که تکه تکه شدند برای اینکه اسلام پیاده بشود، این خانم با این حجابشان آقا با آن رشوهاش آن آقا با این کم کاریش آن آقا با ربا دادنش آن آقا با خیانتش آن آقا با آن زبانش با آن چشمش با آن حرکتش دارند خون شهدا را نادیده میگیرند.
خدا انشاء الله به همهمان توفیق بدهد نسبت به انقلاب، شهدا و پدران، مادران، انبیا، اولیا، ملت، دولت، نسبت به هیچ یک از اینها ما خائن نباشیم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»