2- عوامل مادی و معنوی وقوع زلزله
3- آزمایش الهی در حوادث طبیعی
4- نقش ایمان و تقوا در نزول برکات
5- پرداخت خمس و زکات عامل حفظ اموال
6- فریب رفاه ظاهری را نخوریم
7- تفرقه میان مردم، زلزله خطرناک اجتماعی
8- جایگاه امدادرسانی در اسلام
موضوع: امدادرسانی در حوادث غیرمترقبه
تاریخ پخش: 05/12/89
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
محضر مبارک امدادگران هستیم. کسانی که وقت حوادث قیام میکنند، ارتش و سپاه، امت و هلال احمر، آتشنشانی و ثبت و به هرحال دولت و ملت، بحث کمک در حوادث غیر مترقبه، زلزله، سیل، امداد رسانی، بحثی است که همه باید بسیج شویم.
قرآن راجع به زلزله میفرماید که اصلاً زمین باید دائماً زلزله شود. هرچه نمیشود خدا نگه داشته است. چون وقتی مغز زمین داغ است، این داغی مغز زمین دائماً باید پوست را تکان بدهد. میگوید: من نگه داشتهام. «إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا» (فاطر/41) «إِنَّ اللَّهَ» یعنی به درستی که خدا «یُمْسِکُ» نگه داشته. چه چیز را نگه داشته است؟ «یُمْسِکُ السَّماواتِ» هم آسمانها را هم «وَ الْأَرْضَ» زمین را، خدا زمین را نگه داشت. یعنی چه؟ «أَنْ تَزُولا» از اینکه تکان بخورد. پس نگویید: چطور شد زلزله شد؟ باید بگوییم: میلیاردها ساعت و دقیقه زلزله نمیشود، یکوقت هم یک دقیقه زلزله میشود. ما اصولاً چیزهای خوب را نمیگوییم. اگر بیست و نه شب سحری بخوریم، نمیگوییم: ما سحری خوردیم. اما یک شب سحری نخوریم، میگوییم: فهمیدی چه شد؟ دیشب ما سحری نخوردیم. پس بیایید یک «الْحَمْدُ لِلَّه» پای تلویزیون بگویید. برای لحظههایی که زلزله نیست و با خیال راحت زندگی میکنیم. «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» هر آنی ما باید تکان بخوریم.
1- زلزله از لوازم طبیعی کره زمین
قرآن میگوید: «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها» (زلزله/1) نمیگوید: «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالاً» «زلزالها» یعنی زمین زلزله دارد. مثل اینکه آب جوش بخار دارد. مثل اینکه کره قطر دارد. همینکه کره بیقطر نمیشود، آب جوش بدون بخار نمیشود، زمین بیزلزله نمیشود. قرآن میگوید: من کوهها را قرار دادم و «وَ أَلْقى فِی الْأَرْضِ رَواسِی» (نحل/15) «رواسی» یعنی کوه. من کوه را قرار دادم، «أَنْ تَمید» کوه گذاشتم که زمین شما را تکان ندهد. مثل سینی که روی دیگ آب جوش است، تکان میخورد. شما یک سنگ روی سینی میگذارید، که این سینی تکان نخورد. خداوند ما را به واسطهی کوه از زمینلرزه دائمی حفظ کرده است. «وَ أَلْقى فِی الْأَرْضِ رَواسِی»
«وَ الْجِبالَ أَوْتاداً» (نباء/7) میگوید: کوهها میخ است. میخ چه مقدار بیرون است؟ آن مقداری که از کوه میبینی نوک میخ است. بیشتر این کوه در زمین است. و این کوه چنگش در زمین افتاده است، برای اینکه زمین را از تکان خوردن جلوگیری کند. بنابراین زلزله یک چیز قطعی است،
یک سؤال را هم اینجا جواب بدهم. چرا عدهای زلزله میشود میمیرند؟ ببینم مگر آمدیم که بمانیم؟! مثل اینکه نان بگوید: چرا من را از تنور بیرون آوردی؟ اصلاً آوردن اینجا داغت کنند در تنور، زلزله هم نباشد باید سرطان باشد. سقوط هواپیما باشد. تصادف ماشین باشد. میکروب باشد. برقگرفتگی باشد. اصلاً هیچکس نیامده بماند. زلزله چرا ندارد. ما آمدیم برای یک مرحلهای، و باید از این مرحله برویم. «از جمادی مُردَم و نامی شدم» ما جماد بودیم. مواد زمین! این مواد غذایی زمین که جماد بود، گندم شد. گیاه شد. مواد غذایی زمین گیاه شد، بعد این گندم زیر سر آسیاب رفت له شد، آرد شد. آرد را با مشت و مال خمیرگیر یا ماشین زیر و رو کردند، این را در سرش زدند، به تنور زدند، داغش کردند زیر دندان له شد. باید این مراحل طی شود. چون اگر خواسته باشد، جماد انسان شود، باید از این مسیر بگذرد. یکبار دیگر… انسان که بود؟ انسان نطفه بوده است. نطفه چیست؟ غذای بابا و ننه… غذای بابا و ننه چیست؟ مواد غذایی خاک. پس اول خاک بودیم. مواد غذایی خاک، گندم و برنج و نخود و سبزی شدیم. بعد این مواد غذایی زیر دندان بابا و ننه رفت، نطفه شد. آن نطفه در رحم مادر رفت، انسان شد. ما باید برویم. بنابراین مردن چرا ندارد. «کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَه» (قصص/88) همه باید برویم. «إِنَّکَ مَیِّت» (زمر/30) خدا به پیغمبر میگوید: تو هم میمیری! «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ» (زمر/30)، «کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَه»
«کُلُّ مَنْ عَلَیْها فان» (الرحمن/26) این که میگوید: «کل» یعنی استثنا ندارد. «کُلُّ مَنْ عَلَیْها فان» قرآن میفرماید: «وَ إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیْها صَعیداً جُرُزاً» (کهف/8) ما این زمین را به کویر تبدیل میکنیم. گل و بلبل، «زینَهً لَها» (کهف/7) «فاخرج…» «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلى… الَّذِى خَلَقَ فَسَوَّى… وَ الَّذِى أَخْرَجَ المَْرْعَى،فَجَعَلَهُ غُثَاءً أَحْوَى» (اعلی/4و5) من از زمین درخت را سبز میکنم، بعد همین درخت را برگ زرد میکنم. بعد سبزها باید زرد شوند. زندهها باید بمیرند. جمادها باید گیاه شوند. گیاهها باید انسان شوند. یعنی نظام، نظام تغییر و تحول است. این پاسخ این است که میگویند: چرا زلزله شد، عدهای مردند؟ زلزله نبود، سیل بود. سیل هم نبود، میکروب بود. میکروب هم نبود تصادف ماشین بود. بالاخره هیچکس ماندنی نیست. حالا یکی شنبه، یکی هم یک شنبه! یکی سی سالگی، یکی چهل سالگی، پنجاه سالگی!
پس نکتهی اول: زلزله لازمهی زمین است. این یک مورد. چون میگوید: «زِلْزالَها»، یعنی زمین زلزله دارد. دو تا مثال زدم. کره قطر دارد. آب جوش بخار دارد. لازمهاش است.
2- همه به نحوی باید بروند. حالا زلزله شد، نشد سقوط است. نشد تصادف است. نشد بیماری است و غیره. کسی بنا نیست بماند. از صدام جنایتکار تا امام خمینی. هیچکس ماندنی نیست. «إِنَّکَ مَیِّت» پیغمبر تو هم باید بروی.
2- عوامل مادی و معنوی وقوع زلزله
عوامل زلزله چیست؟ بعضی عوامل دست خود انسان است. بعضی آزمایش الهی است. بعضی هم گناهان است.
1- گاهی انسان فرمولهای علمی را مراعات نمیکند. این آهن شمارهی چند است، چقدر استحکام دارد؟ چند طبقه میشود روی این آهن ساخت؟ امور فنی را مراعات نمیکند. این یک مورد.
2- کار را به کارشناس نمیدهد. برای اینکه ارزانتر تمام شود به یک آدم ناشی میدهد.
3- مصالح مناسب تهیه نمیکند. یک چیزی برای شما بگویم.
امام چهارده سال نجف بود، گاهی شب جمعهها میخواست کربلا زیارت برود، خوب تقریباً یک ساعت راه است. دستور میداد ماشین خوب تهیه کنید. یکی از علما گفت: آقا شما هیچوقت کلمهی خوب نمیگویی. نمیگویی: گوشت خوب، کباب خوب، برنج خوب، لباس خوب، فرش خوب، به ماشین که میرسی میگویی: ماشین خوب. ما حواسمان را جمع کردیم، شما همیشه کلمهی خوب را دربارهی ماشین میگویید. امام فرمود: فرش خوب هم نبود آدم را نمیکشد. لباس خوب هم نبود آدم را نمیکشد. نان خالی آدم را نمیکشد. ولی ماشین قراضه آدم را میکشد. اینطور نیست که صرفهجویی کنیم.
هر آهنی، هر کارگری، هر مصالحی، روی حوض نرده نمیگذارد بچهاش در حوض میافتد. خوب خودت مقصر هستی. باید روی حوض نرده بگذاری. پشت بام نرده نمیگذاری بچه میافتد. مقصر خودت هستی. سیگار بکشی تنگی سینه پیدا میکنی، مقصر خودت هستی. در پارک با دختر آشنا شدی، خوشت آمده گرفتی، حالا از او کتک میخوری. تقصیر خودت است، میخواستی دختر از پارک نگیری. آدم باید دختر را از پارک انتخاب کند؟ ننهاش کیست؟ بابایش کیست؟ این دختر چه لقمهای خورده است؟ کجا تربیت شده است؟
از شوهر خوشم آمد، دیدم خانه دارد، ماشین دارد، خانهاش فلانجا است. فامیلش فلان است، زن او شدم. خوب بابا این پسر مشروبات الکی هم میخورد، نباید زنش شوی. تارکالصلاه است نباید زن او شوی. دنبال خانهاش رفتی حالا «بِسْمِ اللَّهِ»! درس نمیخواند رفوزه میشود. مراعات راهنمایی را نمیکند تصادف میکند.
بنابراین یکسری حوادث ربطی به خدا ندارد. مقصر خودمان هستیم. بگذارید قرآن بخوانم. «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُم» (شوری/30) یعنی مصیبتهایی که به شما میرسد به خاطر عملکرد خودتان است. مهندسین ناظر متأسفانه بعضیها هستند. پول میگیرند اما نظارتشان را انجام نمیدهند. یا پول میگیرند یک جایی را امضاء میکنند. آن کسی که مجری طرح است، میگوید: آقا شتر دیدی ندیدی! بازرس شیر است. میرود در دامداری میبیند شیر… منتهی یک چک دویست هزار تومان، آن گاوداری، آن دامداری به این آقای بازرس میدهد، امضا میکند که بله همه چیزها درست است. بعد یکوقت میبینی جمعیتی مردند به خاطر اینکه این آقا خواسته یک چک دویست هزار تومانی بگیرد. این رشوههایی که داده میشود، نظارتهایی که نمیشود، خیانتهایی که میشود، آزمایش مردم. این کم خردی خود ما است.
3- آزمایش الهی در حوادث طبیعی
گاهی وقتها هم دست خداست. حالا خدا چرا آزمایش میکند؟ به خاطر اینکه اگر مردم آزمایش نشوند اصلاً معلوم نمیشود چه کسی صابر است، چه کسی شاکر است؟ باید حوادث باشد تا ببینیم چه کسی صبر کرد؟ چه کسی شکر کرد؟ چه کسی کمک کرد؟علاوه بر اینکه حوادث تلخ ما را به خدا رفیق میکند. انسان وقتی با خدا رفیق میشود که گیر کند، وقتی کشتیاش غرق میشود، «دَعَوَا اللَّه» «یَا اللَّهُ»! پشت کنکور دختر رفته در کنکور امتحان بدهد، مادرش یک تسبیح دو متری که هیچوقت در عمرش دست نمیگیرد، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُم»، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُم» این هیچوقت صلوات نمیفرستد، حالا برای کنکور دخترش عابد شده است. وقتی ما گیر کردیم «یَا اللَّهُ» میگوییم. قرآن میگوید: من شما را در پرس میگذارم. زیر پای شما را داغ میکنم، جیغ بزنید. میخواهم با خدا رفیق شوید. «إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْئَرُون» (نحل/53) وقتی به سختی رسیدید، «یَا اللَّهُ» بگویید. پس این حوادث غفلت ما را برکنار میکند. ما را به سمت خدا میبرد. این یک مورد. افرادی در حوادث صبر میکنند. افرادی در حوادث کمکرسانی میکنند. یعنی انسانها در گردنهها آزمایش میشوند. اگر زندگی همیشه یکطور باشد، مردم خوابشان میگیرد. اصلاً دوستان در حوادث شناخته میشوند.
این قبیل دوستان که میبینی *** مگسانند دور شیرینی
تا حوادث پیش نیاید آدم نمیفهمد. حوادث باعث رشد است. خدا صدام را لعنت کند. به ما حمله کرد، خیلی به ما ضربه زد. اما رشد هم خوب داشتیم. اگر ایران در بمباران زمین و آسمان و موشکهای شرق و غرب واقع نمیشد، این رشدی که الآن در نیروهای مسلح است نبود. تضاد سبب تکامل است. حوادث و سرما است که ما را به فکر گرم کننده، گرما است که ما را به فکر وسیلهی سرد کننده، بیماری است که علم داروسازی است. پیشرفتهای علمی و فنی و هنری ما خیلیها به خاطر حوادث تلخ است. اگر حوادث تلخ نباشد، ما رشد علمی هم نمیکنیم. پس حوادث تلخ برکاتی هم دارد.
حوادث تلخ برکاتی دارد. 1- صبر مردم 2- تشکر مردم 3- عاطفه مردم تحریک میشود. توجه مردم به خدا، توجه مردم به همنوع، اینها همه در اثر حوادث است. زندگی یکنواخت، همهی مردم مثل چوب کبریت یک اندازه کنار هم هستند. هیچکس به فکر کنار دستیاش نیست. الآن در یک جعبهی کبریت همهی چوب کبریتها یک اندازه آرام کنار هم خوابیدند. اصلاً آدم نمیفهمد که این چوب کبریت جوهرش چیست؟ ظرفیتش چیست؟ در حوادث تلخ و شیرین جوهر انسان کشف میشود. انسان رشد علمی و فکری و روحی پیدا میکند.
یک سری حوادث هم به خاطر گناه است. اول دعای کمیل میگوید: «اللهم اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَم» یکسری از گناهان نعمت را عوض میکند. «اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعاء» یکسری از گناهان باعث میشود که دعای آدم مستجاب نشود. «اللهم اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلَاء» یکسری از گناهان، بلا را نازل میکنند.
پس علت حوادث چیست؟ 1- بیخردی انسانها، 1- آزمایش الهی2- گناهان خودمان، این عوامل است. البته چون ما میخواهیم خیلی حرف بزنیم، همه را بلغور میکنیم.
4- نقش ایمان و تقوا در نزول برکات
عوامل جلوگیری: 1- ایمان
قرآن میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا» (اعراف/96) اگر مردم مناطق اهل ایمان و تقوا داشتند، «لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ» آیهی قرآن است ولی فارسها هم میفهمند. «فَتَحنا»، «فتح» باز میکنیم. «عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماء» اگر ایمان و تقوا داشته باشید باران رحمت نازل میشود.
اگر کتاب آسمانی را محور قرار دهید، «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراهَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِل» (مائده/66) تورات را که میدانید. کتاب یهودیها، انجیل کتاب مسیحیها، «ما أُنْزِلَ إِلَیْهِم» کتاب قرآن. اگر مردم کتاب آسمانی را به پادارند، «لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِم» (مائده/66) از زمین و آسمان برای اینها خیر و برکت میرسد.
تقوای فردی هم کافی نیست. «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا» همه باهم «وَ اتَّقَوْا» همه باهم. یک نفر مؤمن و با تقوا مشکل را حل نمیکند. اگر جامعه به سمت ایمان و تقوا آمد، خیر و برکت نازل میشود. از این معلوم میشود سرمایهگذاری روی معنویت اثر دارد. بخشی از بودجهای که برای… من هیأت دولت هم این را گفتم. به وزرای محترم گفتم. شما پولی که برای حوادث غیر مترقبه میگذارید، برای صدقه بگذارید. آقا روزی ده تا، صد تا، گوسفند بکشید، به مناطق محروم بدهید. تقسیم کنید. این گرسنههایی که گوشت گران گیرشان نمیآید یک آبگوشتی بخورند. بعد بگو: خدایا برای این صدتا گوسفندی که از بودجهی حوادث غیر مترقبه است، خودت حوادث تلخ را برطرف کن. صدقه بدهید. به بیمه هم میگویم. ادارهی بیمه که ماشین و خانه و نمیدانم هر چیزی را که بیمه میکنند، رییس بیمه روزی ده تا گوسفند، روزی بیست گوسفند بکشد، منتهی گوشتش را به فقرا بدهد. اگر فقرا شکمشان سیر شود، خدا به خاطر این رحم، به تو هم رحم میکند.
من به هیأت دولت گفتم: یک سال بودجهای که برای حوادث غیر مترقبه است، بیایید مدارسی که دهها هزار مدرسه داریم نمازخانه ندارد. شش سال است از انقلاب میرود، ما الآن دیگر نزد شاه عباس هم رو نداریم حرف بزنیم. شاه عباس خواهد گفت: من شاه عباس طاغوتی برای کربلای مستحبی شما کاروانسرا ساختم. شما سی سال است از انقلاب رفت، هنوز دهها هزار مدرسه و روستا دارید، که نمازخانه و مسجد ندارد. ما جلوی شاهعباس چه خاکی بر سرمان کنیم؟ حالا جلوی پیغمبر که آبرویمان رفته. پهلوی شهدا هم خیط هستیم. ما دیگر پهلوی شاه عباس هم رو نداریم حرف بزنیم. که خواهد گفت: من شاه طاغوتی کاروانسرای شاه عباسی ساختم، ولی شما حزباللهیها با اینکه پول نفت داشتید، هنوز مدارس شما… وقتی هم هیأت دولت و رییس جمهور در شهرها میرود، بودجهی فرهنگی نماز آن رنگی که باید داشته باشد ندارد. البته خیلی کمک کردند. از کمکهایشان هم باید تشکر کنیم. اما زشت است بعد از سی سال بگوییم: هنوز دهها هزار روستا و شهرک و مدرسه داریم، یک سالن نمازخانه ندارد. بودجهی تهاجم فرهنگی و بودجهی حوادث غیر مترقبه را صرف نماز کنید، بازدهی دارد.
5- پرداخت خمس و زکات عامل حفظ اموال
زکات را بدهید بلا حذف میشود. «مَا تَلِفَ مَالٌ فِی بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا بِمَنْعِ الزَّکَاهِ» (بحارالانوار/ج93/ص20) نه یک حدیث و دو حدیث. یک هیأت حدیث داریم. که هرجا مالی تلف شد به خاطر این است که زکات ندادیم.
پدر من در بازار کاشان تاجر بود. 50 سال در بازار بود. میگفت: در عمرم ندیدم تاجری در کاشان ورشکست شود، مگر اینکه زکات و خمس نمیداد. میگفت: نداریم کسی را که خمس و زکات بدهد، ورشکست شود. خدا قول داده است. امام کاظم فرمود: پول حقی را ندهی، خدا مالت را آتش میزند، دو برابر در راه باطل. یعنی پنج میلیون بنا است در حق بدهی، نمیدهی یک خرج ده میلیونی در سفرهات میگذارد. یک جایی باید سی میلیون خمس بدهی، نمیدهی یک خرج شصت میلیونی در سفرهات میآید. این حدیث برای امام کاظم است. یکبار دیگر میگویم. هرکجا پول حقی را ندهید، دو برابرش را در راه باطل میدهید. اگر دولت مشکل نماز را بعد از سی سال حل نکند، اگر ملت مشکل نماز را بعد از سی سال حل نکند، اگر پیرزنها و پیرمردهایی که دخترهایشان عروس شدند، پسرهایشان داماد شدند، هنوز یک سرمایهداری یک مسجد برای روستا نسازد، دو برابر این را وارثین میخورند و عیاشی میکنند.
یکی از خلفا آمد، خوابیده بود. یک کسی آمد با او بیعت کند. گفت: من حال ندارم با پای من بیعت کن. حال ندارم دست بدهم. پای ایشان را گرفت و بوسید و گفت: بله، کسی که با دست امام صادق بیعت نکند، باید با پای امثال منصور دوانقی بیعت بکند. بنا نیست کسی با زرنگی پیش رود. من این حرف را بارها زدم. بگذارید تکرار کنم. بنا است 822 کیلو شکر وارد بدن شما شود. آنجایی که به لقمهی حرام میبینی صاحبخانه نیست تند تند دو تا سه تا باقلوا میخوری، فکر میکنی زرنگی! نخیر، دکتر میگوید: قندتان بالا رفته خانهی خودتان هم دیگر قند نخورید. چون خانهی من دو تا قند خوردی، دکتر میگوید: خانهی خودت هم دیگر حق قند خوردن نداری. به زرنگی نیست. بیایید اینطور که ما میگوییم عمل کنید. بنده طلبهای هستم میخواهم از قرآن وحدیث حرف بزنم. صدقه دفع بلا می کند. مسئولین بیمه حوادث عیر مترقبه بیایند روزی هزار تا گوسفند بکشند، فقرا هم هفتهای یکبار آبگوشت بخورند. آنوقت خداوند به خاطر این یک خطر را از شما دور میکند. صدقه دفع با میکند. استغفار دفع بلا میکند. «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً» (هود/52) عذرخواهی کنید، باران ریزش پیدا میکند. ایمان، تقوا، صدقه، دعا، استغفار.
6- فریب رفاه ظاهری را نخوریم
مسألهی دیگر اینکه ممکن است یک جوان بگوید: آقای قرائتی چه میگویی؟ خیلی کشورها نه صدقه میدهند، نه دعا میکنند، نه ایمان دارند، نه تقوا، زندگیشان هم از ما بهتر است. این هم ممکن است یک کسی در ذهنش بیاید. شما که میگویی: حوادث غیر مترقبه به خاطر… اول اینکه آنهایی که در رفاه هستند، باید حساب کنیم که در چه پیشرفت و رفاهی هستند؟ در تکنولوژی، تکنولوژی پیشرفتش غیر از رفاه و آرامش روانی است.
بنده محسن قرائتی در اتریش بودم. در همان زمانی که من در اتریش بودم، یک همهپرسی کردند. از مردم اتریش که بیشترین مشکل شما چیست؟ انها هم بحث مترو و موبایل و نمیدانم فرودگاه و آب و گاز و برق و این حرفها را نداشتند. 85 درصد آنها گفتند: مشکل ما این است که نظام خانواده از هم پاشیده است. زن گفت: شوهرم که بیرون میرود نمیدانم با چه کسی سینما میرود؟ با چه کسی میگردد و میخندد؟ شب که میآید آیا دیگر مرا دوست دارد یا با چهار تا زن دیگر بوده است؟ مرد گفت: زن من که بیرون میرود، چون آزادی است، نمیدانم شب که برمیگردد دیگر من را می خواهد یا آنکسی را که امروز با او سینما رفته را دوست دارد؟ بله لخت میشوند میگویند و میخندند. اما نظام خانواده از هم… این بلا نیست؟ اینطور نیست که کشورهای پیشرفته چون لوکس هستند رفاه هستند. آرامش ندارند. طلاق گرفتن، من این را از مرحوم مطهری نقل میکنم.
بعد هم آمریکا رفتم. خود من یک ماه آمریکا بودم. این را بررسی کردم. سخنرانی میکردم. یک طرف سخنرانی زنهای مطلقه و یک طرف هم مردهای زن طلاق داده. مرحوم مطهری میگوید: طلاق گرفتن در آمریکا مثل تاکسی گرفتن در ایران است. شما فکر میکنید سوپر دولوکس هستند. از داخل پوک هستند. یعنی مثل کچلی که گلاه گیس میگذارد. نباید گفت: اوه… نه بابا! این یک عطسه کند کلاهش میافتد. (خنده حضار) مسألهی رفاه چیز نیست.
7- تفرقه میان مردم، زلزله خطرناک اجتماعی
قرآن میگوید: «عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ» (انعام/65) بله عذاب از بالا، «أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُم» بله از پایین، «أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعا» یا تفرقه. خود تفرقه یک عذاب است. این به او لعنت میکند، او به این لعنت میکند. متأسفانه کشور ما هم همینطور شده است. گاهی وقتها حزباللهیها به هم… مثلاً هیأت حسینی با هیأت عباسی با هم دعوا دارد. هردو یا حسین میگویند، هردو هم با هم دعوا میکنند. گاهی اصولگراها با هم اختلاف دارند. گاهی بین روحانیون اختلاف است. گاهی بین هیأت امنا اختلاف است. گاهی بین مسجدیها، هیأتیها، یعنی بین آنهایی که فکر میکنیم دیگر اینها مسأله ندارند. اختلاف بدترین زلزله است. مگر زلزله این است که خشت و آجر خراب شود. زلزله این است که خودت خراب شوی. این زلزله واقعی است. قرآن در چند آیه میگوید: «زُلْزِلُوا» (بقره/214) اینها خانهشان خراب نشد. در روحشان تزلزل پیدا شد. تزلزل روحی خطرش از تزلزل آجرها بیشتر است. اگر آجرها پایین ریخت آدم جایش را میسازد، اما اگر روحش… شما نسبت به من سوء ظن پیدا کردی. من هم نسبت به شما سوء ظن پیدا کردم. اگر ما دو تا زلزلهی روحی پیدا کنیم در زلزلهی روحی دیگر هیچ کار نمیشود کرد. من شما را قبول ندارم. شما من را قبول نداری. تزلزل سیاسی، تزلزل اجتماعی خطرش بیش از این زلزلههایی است که ما میدانیم. مقاومسازی باید آنجا هم واقع شود. خوب یک صلواتی بفرستید (صلوات حضار)
سؤال: چرا کشورهایی که اهل دعا و دین نیستند زندگیشان در رفاه است؟
پاسخ: 1- رفاهشان ظاهری است. آنها هم مشکلات معنوی دارند. اصلاً عاطفه نیست. عاطفه نیست.
یک کشوری رفته بودیم. «اللَّهُ أَکْبَر»! پدرش که میمرد. میرفتند به دولت میدادند این را میسوزاند و آردش را در یک قوطی میکرد. میگفت: این قوطی پدرت! آنوقت یک زمین داشت، قوطی پدرش و مادرش و همهی قوطیها را کنار هم میگذاشت و خاک میکرد. انسان یک کسی را هفتاد سال، هشتاد سال، زحمت کشیده بزرگش کرده، بعد گردش را در یک قوطی میکنند. پسر بدون اینکه هیچ احساسی داشته باشد قوطی را زیر خاک میکند. شما به این زندگی میگویی؟ مثل ماشین بنزینش میزنی او هم برایت راه میرود. هیچ بنزین و باک به شما علاقهای ندارد، بنزینش میزنی برایت راه میرود. زندگی ماشینی خیلی چیزها از درونش رفته است. گل هست ولی بو ندارد. گل کاغذی است. گل مصنوعی است. انگور هست ولی آب ندارد. این یک مورد.
2- کشورهای اسلامی اسم اسلام دارند. مگر با اسم شکر دهان شما شیرین میشود؟ نباید بگوییم: کشورهای اسلامی عقب هستند. به کجای اسلام عمل میکنند؟ بانکهای ما اسلامی است؟ همسرداری ما اسلامی است؟ آموزش و پرورش ما اسلامی است؟ مگر با اسم، هرکس عکس امام را بالای سرش گذاشت، این دیگر در خط امام است؟ هرکس گفت: من در خط امام هستم، در خط امام است؟ اسم اسلام که کافی نیست بگوییم. چون این کشور اسلامی است پس نباید مشکل داشته باشد. اسم اسلام هست، روح اسلام نیست.
مسألهی دیگر گاهی رفاه یک قهر الهی است. چون رفاه باعث غفلت و غرور و طغیان میشود. چه کسی گفت که ماشین خوب باعث عزت شماست؟ همین ماشین خوب باعث میشود که شما بلند شوی تفریح بروی سرنگون شوی. اگر ماشین نداشتی این کار را نمیکردی. بسیاری از مواقع داشتنها اسباب دردسر است. پس ببینید تفرقه، فروپاشی نظام خانوادگی، غفلت، غرور، طغیان، اینها هم از بلاهایی است که کشورهای در رفاه اینها را دارند.
8- جایگاه امدادرسانی در اسلام
مسألهی امدادرسانی خیلی مسألهی مهمی است. پاداش امدادگران، قرآن بخوانم. قرآن میگوید: کسی یک نفر را زنده کند انگار همهی مردم را زنده کرده است. «وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعا» (مائده/32) کسی یک نفر را زنده کند، انگار همهی مردم را زنده کرده است. این یک مورد.
2- امداد رسانی کار انبیاء است. پیغمبرها «اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَر» (بقره/60) «اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْر» (شعرا/63) پیغمبرها بودند که امدادرسانی میکردند. امیرالمؤمنین عمری کشاورزی کرد، همهی اموالش را وقف کرد. بهترین امدادرسانی وقف است. گاهی امدادرسانی لحظهای است. گاهی دائمی است. گاهی امداد فنی و حرفهای است. میگویند: هرکسی را دوست نداری ماهی به او بده. به او ماهی بده بخورد. هرکسی را دوست نداری این رقمی کمکش کن. برای امداد رسانی ماهی به او بده. هرکسی را دوست داری، تور به او بده که خودش ماهی بگیرد. هرکسی را خیلی خیلی دوست داری، تور بافی یاد او بده. همینکه ما بتوانیم به یک جوان بیکار کار بدهیم، یک دختر را خیاط کنیم. یک پسر را مکانیک کنیم. امداد رسانی دائمی، نه امدادرسانی که حالا خرما بدهیم، چادر بدهیم. این یک امداد رسانی واجب است و لحظهای. امداد رسانی دائمی! پولت را از بانک بیرون بکش به ده نفر وام بده. برای آنها ایجاد شغل بکن. ذوالقرنین خدا تعریفش را کرده است، امداد رسانی کرده است. حدیث داریم اگر کسی مشکل مسلمانی را حل کند، از ده تا حج مستحبی ثوابش بیشتر است. حدیث داریم قدم که برای کمک به مردم برمیداری انگار در سعی صفا و مروه راه میروی.
قرآن به امدادرسانی سفارش کرده است. «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِر» (مائده/2) امداد گاهی موقت است، گاهی دائمی است. امدادهای هنری، امدادهای فنی، امدادهای عاطفی، امدادهای دائمی، امدادهای دراز مدت، حتی کمک به حیوان، کمک به انسان، من راجع به نحوهی امداد باز هم حرف دارم. یک بحثی دارم که چطور قرآن میگوید: حضرت موسی به دو سه بزغاله آب داد خدا تعریف او را میکند. اما ممکن است ما به هفتاد میلیون آب و برق و گاز و انرژی بدهیم، خدا از ما تعریف نمیکند. چرا امدادهای… چه امدادهایی را خدا میخواهد؟ یک چیزی در قرآن است. بیست لطیفه در آن است. «إِنْ شاءَ اللَّه» من در جلسهی بعد میگویم.
خدایا کشور ما و همهی ما… ضمناً امداد رسانی فقط برای مسلمانها نیست. برای غیر مسلمانها هم نیست باید به همه کمک کرد. حضرت ابراهیم یک دعا برای مؤمنین کرد. خدا گفت: این دعا را مستجاب نمیکنم. ابراهیم گفت: خدایا به مؤمنین رزق بده. خدا فرمود: این دعا را مستجاب نمیکنم. یعنی چه به مؤمنین رزق بده؟ چه مؤمن، چه کافر! من به همه رزق میدهم. آیهاش را بخوانم. «وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَن» (بقره/126) «مَنْ آمَن» یعنی چه؟ کسی که ایمان دارد، «وَ ارْزُقْ» رزقش بده. خدا فرمود: این چه دعایی است میکنی؟ «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُه» (بقره/126) من کافر هم باشد رزقش میدهم. حساب مؤمن و قیامت برای قیامت است. مؤمن و کافر!در دنیا کافر هم باید نان بخورد و آب و برق و گاز داشته باشد. این چه دعایی است که ما به مؤمنین… باید به آنهایی که میگفتند: نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران! غزه و لبنان که مسلمان هستند. ما اگر انسانی هرجای کرهی زمین گرسنه بود باید کمکش کنیم. در کمک، اسلام مطرح نیست. انسان مطرح است. کمکرسانی برای انسانهاست، نه برای مسلمین. از بدترین شعارهایی که در ایران داده شد که هیچ مبنای عقلی و دینی ندارد، همین نه غزه و نه لبنان… اینها خیلی گول خوردند که این شعار را دادند. حالا دیگر «إِنْ شاءَ اللَّه» بیدار میشوند. قرآن میگوید: «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُه» ابراهیم گفت: به مؤمنین رزق بده. خدا فرمود: ابدا! به کافرین هم رزق میدهم. پس امداد رسانی برای همهی بشر است. این یک مورد. انواعی دارد. موقت، دائمی، درازمدت، به حیوان، به انسان، فنی، هنری، علمی، حالا نحوهی امداد را در جلسهی بعد میگویم.
خدایا کشور ما را و همهی دنیا را از همهی خطرها حفظ کن. اگر عوامل بی خردی ما است، جلوی سیل خانه میسازیم. امور فنی را دقت نمیکنیم. مهندس ناظر پول میگیرد و نظارت انجام نمیدهد. مصالح نامربوط تولید میکنیم. کار را به کارشناس نمیدهیم. خدایا هر بیخردی در ما است برطرف بفرما. اگر بلاها وسیلهی آزمایش ما است، خدایا صبری به ما بده که در بلاها دین فروشی نکنیم. توفیق امداد خالصانه که هم نجات امت در دنیا در آن باشد، هم برای ما ذخیرهی قیامت باشد. اینگونه امداد را توفیقش را به همهی ما مرحمت بفرما.
1- از نظر قرآن، چه چیزی مانع زلزله دائمی زمین است؟
1) دریاها
2) جنگلها
3) کوهها
2- قرآن در آیهی 30 سورهی شوری، منشأ مصیبتها را چه میداند؟
1) آزمایش الهی
2) عملکرد انسانها
3) طبیعت جهان
3- بر اساس قرآن، عامل نزول برکات الهی چیست؟
1) ایمان و تقوا
2) توبه و استغفار
3) هر دو مورد
4- در آیهی 65 سورهی انعام، چه چیزی عذاب الهی شمرده شده است؟
1) تفرقه میان مردم
2) جدایی مردم از دانشمندان
3) جدایی میان همسران
5- از نظر قرآن، امدادرسانی به آسیبدیدگان، برابر چه کاری است؟
1) زنده کردن یک انسان
2) زنده کردن هزار انسان
3) زنده کردن جامعه انسانی