1- قرآن، سخن خدا و خدای همه سخنها
2- کلمات، آیات و سورههای قرآن، اعجاز الهی
3- توبیخ الهی به جهت ترک تدبّر در قرآن
4- قرآن، تاریخ مصرف ندارد
5- آثار اقبال و اعراض از قرآن کریم
6- جامعیّت قرآن برای همه اقشار جامعه
7- شفاعت یا شکایت قرآن در قیامت
8- قرآن، حلقه وصل همه مسلمانان
موضوع: امتیازات و ویژگیهای قرآن کریم
تاریخ پخش: 13/06/87
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
رمضان 87 هستیم و بحثمان هم قبل از رمضان، بحثهایی که شد بینندهها قبل از رمضان بحث را شنیدند، ادامهی همان بحث است. چون ماه رمضان که بینندهها بحث را میبینند، ماه قرآن است، من بیست امتیاز برای قرآن یادداشت کردهام، که انشاءالله بتوانم در این بیست و هفت هشت دقیقه بیست امتیاز قرآن را بگویم. یک بحث خوبی است. البته وقتی میگویم بیست امتیاز، به عقل بنده آمده است. بزرگان ممکن است بیشتر به ذهنشان بیاید.
چرا به سراغ قرآن برویم؟ امتیازات قرآن، بیست امتیاز! خوب پس شروع کنیم. یک تابلو میشود، برای همهی کسانی که مسلمان هستند، در خانهشان قرآن است، توجه به قرآن، اهمیت قرآن، و نمونهها، الگوها، و اگر کسانی که نویسنده هستند، پژوهشگر و محقق هستند، اگر مدرسین حوزهی علمیهی قم، اگر اساتید دانشگاهها، اگر هر معلم و مربی، هر پدر و مادری، توجه بیشتری به این نکات بکند و یک نکاتی هم خودش به ذهنش بیاید، آن وقت معلوم میشود که ما چقدر غافل بودیم تا به حال و نیاز داریم که از محضر قرآن عذرخواهی کنیم که این همه امتیاز دارد و چرا ما خواب هستیم.
خوب پس موضوع بحث: 20 امتیاز قران!
1- قرآن، سخن خدا و خدای همه سخنها
1- اولین امتیازش این است که کلام خالق است. میگویند: «کلام الملوک، ملوک الکلام» (بحارالانوار/ج106/ص143) حرف خدا، خدای حرفهاست. مثلاً میگویند بوعلی سینا گفته است. امام صادق گفته است.خدا گفته است. همینطور که «کلام الملوک، ملوک الکلام» کلام خالق، خالق کلامهاست. کلام خالق است. آن وقت کلام خالق که شد، مثل خالق است. یک چیزی ما میگوییم، نصفش را من میگویم، نصفش را شما بگویید. «تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد» یعنی هویت انسان با حرفهای اوست. تجلی خدا در کلمات خداست. لذا خدا و قرآن یک خاصیت دارند. هم خدا کوه را تکهتکه میکند، هم قرآن کوه را تکهتکه میکند. اما خدا کوه را تکهتکه میکند، آیهاش این است: «فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ…» (اعراف/143) مردم به موسی گفتند خدا را میخواهیم با این چشم ببینیم. خدا جسم نیست که شما ببینید. از اثر پی به مؤثر میبریم. شما هر چه هم با عینک به زمین نگاه کنی، با هر عینکی به زمین نگاه کنی، چیزی در زمین به نام جاذبه پیدا نیست که بگوییم: ببین! ها! آن جاذبهاش است! جاذبهی زمین را با چشم نمیتوان دید. منتها وقتی گچ را رها میکنی و بر زمین میافتد، سیب از درخت میافتد، از افتادن پی میبریم که لابد زمین جاذبه دارد. جاذبه با چشم دیده نمیشود، اما از اثر پی به مؤثر میبریم. از افتادن سیب پی میبریم. حتی دیدنیهای ما هم آنی هم که فکر میکنیم… شما این گچ را میبینید؟ میگوییم بله خوب دیگر گچ را میبینیم. قبول داری؟ بله! چون میبینم، قبول دارم. چه چی … چه چیزی از این گچ را میبینی؟ وزنش را میبینی؟ وزن که گچ نیست. وزن از آثار گچ است. حجمش را میبینی؟ حجم از آثار گچ است. رنگش را میبینی؟ رنگ از آثار گچ است. یعنی در آنهایی هم که میبینیم. آنها را هم با یک لطائفی از اثر پی به مؤثر میبریم. یعنی حتی در دیدنیها!
مردم به موسی گفتند خدا را میخواهیم با چشم ببینیم. مگر علم را میشود دید؟ مگر عشق را میشود دید؟ شما میبینی مادر بچهاش را میبوسد، از جمع شدن لب و بوس میفهمی که این دوستش دارد این را. آنچه که میبینی، جمع شدن لب است. اما مهر دیدنی نیست. شما سواد را نمیبینی. ولی وقتی میبینی خوب حرف میزند و خوب میگوید، پی به سوادش میبری. گفتند ما میخواهیم خدا را ببینیم. قرآن گفت، آیه نازل شد: خدا دیدنی نیست، اما «فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ…» تجلی خدا کوه را تکهتکه کرد، موسی هم افتاد و غش کرد. خدا تجلی کند کوه تکهتکه میشود، در قرآن داریم: «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَل…» (حشر/21) اگر قرآن بر کوه نازل شود، کوه هم تکهتکه میشود. پس ببینید تجلی خدا کوه را تکهتکه میکند، قرآن هم کوه را تکهتکه میکند. پیداست قران و خدا فتوکپی هم هستند. چرا قرآن؟ چون کلام خالق است. تجلی خالق کوه را تکهتکه کرد، نزول قرآن بر کوه هم کوه را تکهتکه میکند. این یک نکته!
دوم! آنوقت … حالا اینجا یک خاطره بگویم از آیت الله شهید مدنی، که یک روز آمد سر درس، ناراحت و منقلب و در حال گریه و اینها، گفت دیشب متوجه شدم که چرا تمام عمرم کتاب مخلوق را خواندم، اما کتاب خالق را نخواندم. تمام دانشجوها و طلبهها که کتاب مخلوق را میخوانند، یک بخشی را هم برای خالق بگذارند. زشت است که کسی که عرفان میخواند، فلسفه میخواند، فقه میخواند، اصول میخواند، گرچه در آنها هم آیات و روایات هست، اما چرا مستقلاً برای خدا سهمی قائل نشویم؟ که مثلاً آیهی قرآن در ابحاث دیگر باشد، خود قرآن مستقلاً باید باشد. شما اگر به من گفتی من تو را دعوت میکنم، احترام به من است، اما اگر گفتی: یک مشت مهمان دارم، تو هم قاطیشان بیا! خوب این احترام به من نیست. که قرآن لابلای کتابها باشد. متن قرآن بحث بشود.
2- کلمات، آیات و سورههای قرآن، اعجاز الهی
2- چون معجزه است. قرآن 114 سوره دارد. فرمود: «فَأْتُوا…» بیاورید «بِمثلِ هَذَا القُرآن»، «مثل هَذَا القُرآن» یعنی شما 114 سوره بیاورید. یک قرآنی مثل قرآن بیاورید من دیگر دست برمیدارم. یک مرتبه 104 تایش را بخشید و فرمود: «فَأْتُوا بِعَشرِ سُوَر» 10 سوره بیاورید، من دست از پیغمبریم برمیدارم و دیگر حرف نمیزنم. بعد از این 10 تا 9 تایش را بخشید. فرمود: «فَأْتُوا بِسُورَهٍ» (یونس/38) یک سوره بیاورید، ولو سورهی کوثر! سورهی کوثر کوچکترین سورههاست. 3 آیه دارد غیر از بسم اللهاش. ببینید! 114 سوره بیاورید، نمیتوانید؟ 10 سوره بیاورید، نمیتوانید؟ یک سوره بیاورید. این همه جنگ کردند… آمریکا چرا بودجه برای براندازی جمهوری اسلامی میگذارد؟ چرا بوش بلند میشود و این شهر به آن شهر و این کشور به آن کشور میرود؟ چرا اینقدر توطئه میکند؟ برای چه؟ آمریکا با ما چهاش است؟ بابا یک سوره … بگو عرب نیست! اما اینقدر عرب هستند که مزدوران آمریکا هستند. اصلاً اینقدر عرب کمونیست داریم که اصلاً خدا را قبول ندارد. بابا آنها که زبان مادریشان عربی است. تحصیلات دانشگاهی هم دارند. زبان مادریشان هم عربی است. بابا یک سورهی کوثر بیاورید و خلاص! قصه چیست؟ که از هر راهی وارد میشوند و این را نمیآورند؟ قرآن معجزه است. در هر کلام قرآن چند معجزه است. یکی آمارش معجزه است. آمار کلمات معجزه است. یک پیغمبری که چوپان بوده است، درس نخوانده بوده است، یتیم بوده است، فقیر بوده است، آمده است از 40 سالگی تا 63 سالگی، 23 سال آیات را گفته است، حالا نگاه میکنی و میبینی 115 کلمه دنیا در قرآن است و 115 کلمهی آخرت! کدام فیلسوف و پرفسور، میتواند در یک هفته حرف بزند، که بعد حرفهایش را در یک هفته جمع بندی کنند و معلوم شود اینها کد دارد؟ در این یک هفته 115 مرتبه گفت بله، 115 مرتبه گفت نه! 11 مرتبه گفت کت، 11 مرتبه گفت شلوار! 18 عطسه کرد و 18 سرفه کرد! آخر کدام دکتر و پزشک میتوانیم کارهای یک هفتهاش را کد بدهیم و کدبندی کنیم؟ که قرآن تمام کلماتش کدبندی است. همان کلماتی که نور است، همان کلمات ظلمت است. آمار قرآن معجزه است، قالبها معجزه است، که چرا در این قالب گفته است. چرا گفته است: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» (بقره/83) چرا نگفته: «و بالابوین إِحْساناً»؟ چرا این قالب را انتخاب کرده است؟ جغرافیای قرآن معجزه است. چرا این کلمه کنار این قرار گرفته است؟ چرا گفته است: «وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُون» (تین/1) چرا نگفته است: «وَ الزَّیْتُون و التِّینِ»؟ چرا گفته است: «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَه» (بقره/158) چرا نگفته: «إِنَّ الْمَرْوَه و …»؟ چرا گفته به هر که بخواهیم دختر میدهیم بعد میگوید به هر که بخواهیم پسر میدهیم؟ چرا اسم دختر را اول آورده است؟ در سرقت اول میگوید: «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَه» (مائده/38) اول میگوید مرد دزد! بعد میگوید «وَ السَّارِقَه» زن دزد! اما در زنا نمیگوید مرد زناکار! میگوید: «الزَّانِیَهُ وَ الزَّانی» (نور/2) زن زناکار! بعد میگوید «وَ الزَّانی» در زنا اسم زن را اول آورده است. در سرقت اسم مرد را اول آورده است. چون در سرقت مردها نقش مهم را دارند. در زنا زنها تحریک کننده هستند. یعنی یک جا که اول مرد را میگوید بعد زن، دلیل دارد. یک جا که اول زن را میگوید و بعد مرد، دلیل دارد. جغرافیایی راز دارد. چرا به سراغ قرآن برویم؟ قرآن آمارش، قالبش، جغرافیایش … هیچ مؤلفی نمیتواند بگوید: از این کتاب من بهتر نیست. قرآن میفرماید: «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیه» (بقره/2) هیچ مؤلفی نمیتواند بگوید بهتر از این نمیتوانید بنویسید. هیچ پروفسور و فیلسوف و هیچ آیت الله العظمایی … حتی کتابهایی که در اسمشان بلند پروازی است. نهایه الفلان! رایه الفلان! یعنی آخرین درجه! عالم بعد میآید و میگوید این آقا که گفته است آخرین تحقیق چند اشکال به او میشود. فیه اولاً و ثانیاً و ثالثاً … بنابراین این معجزه است.
3- توبیخ الهی به جهت ترک تدبّر در قرآن
3- مأمور به تدبر هستیم. یک چیزی را برای جلسهی طلبهها گفتم، اینجا هم بگویم. بنده را روز قیامت بیاورند و بگویند: آقای قرائتی! شما ادبیات عرب خواندهای. اگر بگویم: نه! نمیگویند: خاک بر سرت! شما عرفان خواندهای؟ نه! طبع شعر نداری؟ نه! خاک بر سرت! تاریخ، جغرافی، فیزیک، شیمی، کامپیوتر، رانندگی؟ نه! ای خاک بر سرت کنند! فقه خواندهای؟ نه! ای خاک بر سرت کنند! فسلفه خواندهای؟ نه! ای خاک بر سرت کنند! هر درسی را بگویم نخواندم، نمیگویند خاک بر سرت کنند. تنهایی جایی که میگویند خاک بر سرت، راجع به قرآن است. یقه را میگیرند، این که میخوانم آیهی قرآن است. «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن» در قرآن دقت نکردی؟ میگویم: نه! میگوید: «أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها» (محمد/24) خاک بر سرت کنند. تنها علمی است که یقهی ما را میگیرند. آن وقت جالب این است که همهی علمهایی را که یقهی ما را نمیگیرند، میخوانیم، این علمی که یقهی ما را میگیرند، مورد بیمهری است. این خیلی مهم است که مورد بیمهری قرار گرفته است.
چند وقت پیش هفتصد نفر از دانشمندان تهران یک جلسهای داشتند، ما هم آنجا برنامهای بود و بنا بود که صحبت کنیم، دیدم بالای سر من یک تابلویی زدهاند و نوشته است: «اولین نشستِ …» حالا اسمش را نمیبرم. چون در تلویزیون پخش میشود، زشت است. اولین نشست مثلاً … دربارهی تفسیر قرآن. گفتم خدا نکند این فیلم را نشان بدهند. برای اینکه خواهند گفت اوه… اینها که دانه درشتهای جمهوری اسلامی هستند، این اولین نشستشان است برای تفسیر؟ گفتم یاد آن کسی که میگفت پسر دارم نابغه! گفت چرا؟ گفت 18 سالش است، تازه بعد از 18 سال به بابایش میگوید مامان. حالا ما هم سی سال است از انقلاب میرود، بعد از سی سال یاد تفسیر افتادهایم. مأمور به تدبر هستیم.
4- بیمه است. پنجم! چرا به سراغ قرآن برویم؟ قرآن بیمه است. به چه دلیل؟ گفته است: «وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» (حجر/9) ما قرآن را فرستادیم «وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» آیهی قرآن است. نگفته است «حافِظُونَ لَهُ» ببینید این «لَهُ» را یعنی چه؟ این «لَهُ» اگر اینجا باشد، بگوید «وَ إِنَّا لَحافِظُونَ لَهُ» یعنی ما قرآن را حفظ میکنیم. حفظ میکنیم قرآن را … معنایش این نیست که کتاب دیگری را حفظ نکنیم. ممکن است قرآن را … مثل اینکه بگویم که من دوست دارم شما را. خوب ممکن است کشمش را هم دوست داشته باشم. یک نفر دیگر را هم دوست داشته باشم. اما اگر گفتم: تو را دوست دارم. یعنی چه؟ یعنی کس دیگر نه! گفته است که: «لَهُ لَحافِظُونَ» یعنی فقط قرآن را حفظ میکنیم. و لذا حدیثها را خدا نگفته است که حفظ میکنیم. حدیث جعلی هم هست. اینکه میگویند هر حدیثی را از یک حدیث شناس بشنوید، برای این است که خیلی از حدیثها جعلی است و دروغ است. شعر دروغ هم هست. تاریخ دروغ هم هست. در همه چیزی بیمه نیست. خدا گفته است که فقط قران را حفظ میکنم. بعد هم سه حتماً گفته است. کلمهی «انَّ» یعنی حتماً. لام «لَـ» یعنی حتماً. جملهی اسمیه هم یعنی حتماً. این «وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» «انَّ» یعنی حتماً. لام «لَـ» یعنی حتماً. جملهی اسمیه هم یعنی حتماً. یعنی حتماً حتماً حتماً یکی هم یعنی فقط! حتماً حتماً حتماً فقط قرآن را حفظ میکنم! هیچ چیزی محفوظ نیست. همهی کشتیها سوراخ دارد. سوار هر کشتی بشویم، ممکن است خطرناک باشد. تنها کشتی بیسوراخ … قرآن بیمه است. خدا گفته است من بیمه میکنم. «وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»
چرا به سراغ قرآن برویم؟ 20 دلیل! بحث خوبی است. بینندهها گوش دادن این بحث را با باقی حرفها فرق بگذارند. این بحث را دل بدهید. چون سه رقم مستمع پای تلویزیون داریم. اینهایی که دل میدهند، اینچنین دل میدهند. قیافهشان چنین است. قیافه من را نشان بدهید. آدمهایی که دل میدهند، همچین هستند. این دل میدهد. بعضیها دل نمیدهند و گوش میدهند. آدمهایی که گوش میدهند، همچین هستند. بعضیها نه دل میدهند و نه گوش میدهند، فقط کیلویی نگاه میکنند. قیافهشان همچین است. (خنده حضار) بحث امشب را دل بدهید. مسلمان هستیم. کتاب ما قرآن است. حالا!
5- در دسترس است. شما میخواهی یک ماشین بخری، میگویی: چه ماشینی بخرم؟ میگویند فلان ماشین خوب است چون در همه شهرها، چیز مجاز چه میگویند؟ نمایندگی دارد. همیشه ما هزاران حافظ قرآن داشتیم. در همهی خانهها یک قرآن هست. یعنی در دسترس است. غیر از یک کتابی است که بگوییم حالا کجاست؟
4- قرآن، تاریخ مصرف ندارد
6- تاریخ مصرف ندارد. بقول حدیث: «لَمْ یَجْعَلْه ُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ … فَهُوَ فِی کُلِّ زَمَانٍ جَدِید» (بحارالانوار/ج2/ص280) مثل خورشید است. خورشید … اینطور نیست که خورشید برای 1356 باشد یا 57 یا 86 یا فلان. میگوید قرآن مثل خورشید است. «لَا تَفْنَى عَجَائِبُه» (بحارالانوار/ج2/ص284) عجایب قرآن فانی نمیشود. مثل ساختمان نیست. این ساختمان لوکس است اما یک مهندس میآید و در کنارش یک لوکستر میسازد. عروس زیباست. اما دو شکم میزاید، مریض میشود و آن کسی که عروس میشود، او روی دست آن میزند. عروس و ساختمان و کتاب و … اینها همه مدرنترش میآید، و آن از گردونه خارج میشود. اما قرآن یک لحظه از هیچ گردونهای خارج نمیشود. همیشه حرف نو دارد.
7- بن بست ندارد. آخر بعضیها میگویند خوب آخرش؟ انگشتها بنبست دارد. 10 تا، دیگر انگشت یازدهمی ما نداریم. اما قرآن را میگوید: «لا تحصی» قابل احصاء نیست. یعنی 32 تا، 90 تا، 40 تا … این حرفها نیست. یک آیهی دو کلمهای در قرآن داریم. الان بنده از یادداشتهای خودم و کمکی که از آقایان گرفتهام، تا 50 نکته در این آیه گیرم آمده است. «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» (بقره/187) زن و مرد برای همدیگر لباس هستند. اینکه میگویند زن و مرد برای همدیگر لباس هستند، یعنی چه؟ پنجاه نکته در یادداشتهای من است. من هم تازه ملا نیستم و یک طلبه هستم و یک کمی روی قرآن کار کردهام. بن بست ندارد.
5- آثار اقبال و اعراض از قرآن کریم
8- توسعهی اقتصادی بند به قرآن است. در قرآن یک آیه داریم که میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراهَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ …»، «وَ ما أُنْزِلَ …» قرآن است. اگر مردم کتاب آسمانی را محکم بگیرند، «لَأَکَلُوا»! «أَکَلُوا» یعنی چه؟ «لَأَکَلُوا» میخورند. «لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِم» (مائده/66) از زمین و آسمان برکت میآید، به شرطی که قرآن را به پا دارند. توسعهی اقتصادی بند به این است. میگوید چرا باران نمیآید؟ میگوید: گناه کردی! توبه کنید، باران میآید. اینکه میگویم … حرف نیست ها! متن خود قرآن است. «اسْتَغْفِرُوا…» یعنی استغفار کنید. «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُم…» استغفار کنید، «یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْرارا» (هود/52) باران میآید. در دعای کمیل داریم «اللّهم اغفِر لیَ الذِّنِوبَ الّتی تُغَیِّر النِّعَم» بعضی گناهها نعمت را عوض میکند. آدم گناه میکند، خدا از او میگیرد.
9- اگر کسی از قرآن اعراض کند، زندگیاش نکبت میشود. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً» (طه/124) چون قرآن ذکر است. بدلیل این آیه: «نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْر» (حجر/9) قرآن ذکر است و هر کس به قرآن بیاعتنایی کند، زندگیاش نکبت میشود. حقوقش هر چه هم بالا برود، نفتش بالا برود، حقوقش بالا برود، هر چه هم وضعش خوب باشد، باز هم همیشه هشتش گرو نهش است و نهش گرو هشتش است. یعنی هر چه میدود به جایی نمیرسد. چون قرآن قول داده است و گفته است کسی به قرآن پشت بکند، هر چه بدود به جایی نمیرسد. الان بوش این همه اینطرف و آنطرف میرود، آمریکا این همه تلاش میکند، روز به روز چهره آمریکا کریهتر و مردم از او متنفرتر میشوند. هر چقدر هم که پول خرج میکند. کسی که اعراض کند از خداوند، زندگیاش نکبت میشود. کاری هم به تکنولوژی نداریم. در همه جیبها تلفن همراه است، اما اگر یاد خدا نباشیم، در تلفن همراه به هم جک میگوییم، SMS میفرستیم، متلک میگوییم، فحش میدهیم، غیبت میکنیم، یعنی ابزار رابطه هست، اما رابطه نیست. با هم قهر هستند. پهلوی هم نشستهاند، هر دو هم موبایل دارند، اما با هم قهر هستند. امکانات رفاه نمیآورد.
6- جامعیّت قرآن برای همه اقشار جامعه
10- قرآن جامع است. یک جمله داریم، حدیثش را امروز صبح پیدا کردیم. آمده است که امام صادق فرمود: «فَالْعِبَارَهُ لِلْعَوَامِ» عوام عبارات قرآن برایشان خوب است. مثل همان مثلی که در جلسهی قبل زدم. دریا! نگاه به دریا! کسی که شنا بلد نیست، همین که نگاه به دریا میکند، کیف میکند. یعنی ظاهر دریا برای آدمهای عوام، توده، مردم عادی! دیگر چه؟ «وَ الْإِشَارَهُ لِلْخَوَاصِّ»، در قرآن اشاراتی است، «لِلْخَوَاصِّ» برای آدمهای خواص، یک اشاراتی است، کد میدهد. رمز است یعنی برای افراد خاص رمز است. «وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِیَاءِ» اولیای خدا، از لطیفههای قرآن استفاده میکنند، «وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِیَاءِ» حقایق قرآن برای انبیاست. «وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِیَاءِ» (بحارالانوار/ج75/ص278) چون روایت داریم قرآن بطن دارد. بطنش بطن دارد. یعنی هی تو در تو است. مثل دریاست. پوست دریا را آدمهای عوام نگاه میکنند، و از دریا لذت میبرند. آنهایی که شنا بلد نیستند، کنار دریا! آنهایی که بیشتر بلدند میروند و تو شنا میکنند. تا میرسد به غواص، که غواص میتواند از عمق دریا چیز دربیاورد. قرآن مثل دریاست. «فَالْعِبَارَهُ لِلْعَوَامِ» عبارات ظاهر قرآن، عبارتهایش برای مردم عادی است. اشارههایش برای خواص است. لطیفههایش …
امیرالمؤمنین میخواست برود مکه، به بازار رفت که لباس احرام بخرد. چون حاجیها قبل از وارد شدن مکه، همه لباسهایشان را باید بکنند، یک پارچه سفید به کمر، یک پارچه هم روی دوش بیاندازند. مثل دو تا حوله! گفتند یا علی آمدهای بازار لباس احرام بخری؟ گفت: بله! قرآن میفرماید: «وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا» (توبه/46) اگر مردم قصد جبهه داشتند خودشان را آماده میکردند، آیه برای جبهه است. ولی حضرت امیر آیهی جهاد را برای حج خواند. یعنی میخواهد بگوید این کد است. هر کس مهمان دارد خودش را آماده میکند، این یک کد است. یعنی حالا چه سفر حج باشد، چه سفر جبهه باشد. یعنی از جهاد استفادهی حج کرد.
آن وقت قرآن که جامع است، در همهی زمینهها حرف دارد. قصه میخواهی؟ صدها قصه در قرآن است. گفتگوی تمدنها میخواهی؟ تمام قالوها و قلها گفتگوی تمدنهاست. «قالوا» آنها همچنین میگفتند «قل» تو هم چنین بگو! راجع به سازندگی میخواهی صحبت کنی؟ ذوالقرنین سدی ساخت که میخ در آن نمیرفت. احتجاج میخواهی صحبت کنی؟ در قرآن هست. استدلال در قرآن هست. برهان در قرآن هست. موعظه در قرآن هست. اخلاق در قرآن است. و جالب این است که ما متأسفانه در مملکت جمهوری اسلامی، جلساتی داریم به نام درس اخلاق، ای کاش این درس اخلاق حذف بشود و بگویند درس قرآن! آیات اخلاقی قرآن درس اخلاق است. ما قرآن را کنار گذاشتهایم، نمیدانم چه کسی چه گفته است، چه کسی چه گفته است، چه کسی چه گفته است، چه کسی چه گفته است، چه کسی چه گفته است، فلان عارف چه گفته است، فلان فیلسوف چه گفته است، فلان نمی دانم مرشد چه گفته است، بابا چه کار به مرشد داری؟ اینها همه مخلوق هستند. خالق چه گفته است؟ اگر بناست که من درس اخلاق بخوانم … من تعجب میکنم از آنهایی که درس اخلاق میگذارند اما در همان حوزه و در همان دانشگاه که درس اخلاق است، درس تفسیر نیست. یعنی خدا بلد نیست؟ یعنی در قرآن آیات اخلاقی نیست؟ نمیدانم! باید به ما گفت: «فَأَیْنَ تَذْهَبُون» (تکویر/26) خط را گم کردهایم.
چند تا شد؟ 1- کلام خالق 2- معجزه 3- مأمور به تدبریم. 4- بیمه است. 5- در دسترس است. 6- تاریخ مصرف ندارد. 7- بن بست ندارد. 8- اقتصاد ما بند به آن است. 9- اعراض از آن نکبت دارد. 10- جامع است.
7- شفاعت یا شکایت قرآن در قیامت
11- شافع است. امیرالمؤمنین فرمود: قرآن روز قیامت شفاعت میکند و کسانی که قرآن دارند و نمیخوانند… سه چیز در قیامت شفاعت میکند و شکایت میکند. اول قرآنی که خوانده نشود. دوم مسجدی که در محل است و مردم نروند و در آن نماز نخوانند روز قیامت شکایت میکند. سوم عالمی که از او استفاده نشود، شکایت میکند. و اینها هم شکایت میکنند و هم شفاعت میکنند.
12- بزرگانی داریم که آخر عمر ناله زدند و گریه کردند و غصه خوردند که چرا بیش از این به قرآن نرسیدند. من این را هم چاپ کردم در تیراژ دهها هزار پخش کردم. هم یکبار یا دوبار در تلویزیون گفتهام. دیگر اینجا نمیخواهم بگویم. ملاصدرا چه نالهای میکند که در چندین رشته متخصص شدم، ولی در آخر عمر فهمیدم سوختم و باختم و کل عمرم را به جای نور در سایه ایستادهام. ملاصدرا نالهای دارد. من چاپ کردهام و پخش کردهام. فیض کاشانی که 200 کتاب نوشته است که امام میفرمود، اینقدر فیض کاشانی – استاد ما میگفت. میگفت امام سر درس فرمود، امام فرمود! حالا در درس یا در غیر درس. شک کردم. این استاد ما میگفت – میگفت امام فرمود: فیض کاشانی به قدری کتاب نوشته است که ما از ورق زدنش مچمان درد میگیرد. از ورق زدنش مچمان درد میگیرد. ما یک پایان نامه فوق لیسانس و دکتری میخواهیم بنویسیم، فوقش 150 صفحه یا 200 صفحه است. 200 جلد کتابی که امام از ورق زدنش مچش درد میگیرد … آن وقت فیض کاشانی آخر عمرش میگوید که باختم! باختم! ای کاش تمام عمرم را صرف لطیفههای قرآن میکردم. خود امام! آدرس امام را میگویم، هر کس میخواهد برود و ببیند. صحیفهی نور هست که کلمات امام در آن است. جلد بیستم صفحه بیستم! بیست! بیست! جلد بیستم صفحه بیستم! امام چه میگوید؟ یک تعبیرات تندی نسبت به خودش حواله میدهد که عمرم چنین شد، ای دانشجوها، طلبهها، ای کاش از اول سراغ قرآن رفته بودم، الان دارم غصه میخورم. البته سراغ قرآن رفته است. میگوید چرا بیش از این نرفتهام.
13- مهمترین سند است. یعنی هر شیعه و سنی و هر فرقهای حرف میزند، آخرین سند قرآن است.
8- قرآن، حلقه وصل همه مسلمانان
14- حلقهی وصل است. یعنی تمام اقوام اسلامی به قرآن بند میشوند.
15- هر چه علم بیشتر پیشرفت میکند، عظمت قرآن بیشتر روشن میشود. گاهی وقتها یک چیزی، تحقیقاتی که میشود، مثلاً مثل آن نظریهای که میگفتند، زمین حرکت نمیکند، بعد گالیله گفت زمین حرکت میکند، در کلیسا بردند او را بکشند، این از ترس جانش توبه کرد و گفت: نهخیر! زمین حرکت نمیکند. دید حالا او را میکشند. بعد آمد بیرون و یک لگد به زمین زد و گالیله گفت زمین! زمین! تو حرکت خودت را بکن و کار به توبه من نداشته باش. یعنی گاهی وقتها پیشرفت علم یک چیزی را خلاف میکند. نه! قرآن اینطور نیست. هنوز یک فرضیهای تا حالا پیدا نشده است که این ضد قرآن باشد.
16- کمش هم مفید است. آخر بعضی چیزها صد در صدش مفید است. اگر 99 درصد باشد بیفایده است. مثل اینکه آب در چهل متری است و شما 39 متر طناب داشته باشی. اگر آب چاه 40 متری باشد و شما 39 متر هم طناب داشته باشی باز هم تشنه هستی. بعضی چیزها 50 درصدش فایده ندارد. به یک کسی گفتند: شنا بلدی؟ گفت 50 درصد! گفتند: چطور؟ گفت: شیرجه میروم و بیرون نمیآیم. خوب این 50 درصدش هیچ است. آقا لاستیک داری؟ بله! ماشینم دو تا لاستیک دارد. یعنی چه؟ یعنی سفر بی سفر. ولی قرآن مثل مغز بادام است. مغز بادام یک دانهاش مفید است، یک ساکش، یک کشتیاش، یک گونیاش، یک کامیونش، یعنی مغز بادام دو میلیاردش مفید است، یک دانهاش هم مفید است. قرآن یک آیه … گاهی وقتها یک آیه سرنوشت کسی را عوض میکند. یک آیهاش هم مفید است.
کسی آمد در مسجد و گفت: یا رسول الله! قرآن یادم بده. حضرت ایشان را به یک نفر از اصحاب سپرد و گفت تو قرآن یادش بده. یکی از یاران پیغمبر معلم شد و این آقایی هم که تازه وارد شده بود، شد شاگرد. کنار مسجد رفتند، «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها» (زلزال/1) … تا رسید به آیه «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ» (زلزال/6) ترجمهاش این است. ذرهای خیر بکنی، پاداش دارد. ذرهای شر انجام بدهی، پاداش دارد. هیچ کاری بیپاداش نمیماند. این هستی حساب و کتاب دارد. ایشان بلند شد و رفت. گفت چرا بلند شدی؟ گفت: بس است. گفت: اِ … تو یک دقیقه شاگردی کردی، بنشین. گفت: بس است. این هستی حساب و کتاب دارد. ذرهای خیر و شر بیجواب نمیماند. من رفتم. گفت: ای آقا بنشین. عجب ما شاگرد یک دقیقهای نداشتیم در طول تاریخ! گفت: بس است. آمد و گفت یا رسول الله! عجب شاگرد لیزی بود. یک دقیقه بیشتر شاگردی نکرد. پیغمبر فرمود: «رجعَ فقیهاً» آنی که باید بفهمد … اگر آدم بنزینی باشد، یک ذره گوگرد آتشش میزند. اگر آدم بنزینی نباشد، همه گوگردها را هم سرش بریزید … ماشین اگر سالم باشد، با یک سوئیچ راه میافتد. اگر ماشین بشکه باشد، دو کیلو سوئیچ هم بریزی راه نمیافتد. بشکه است. ماشین اگر سالم باشد، با یک سوئیچ راه میافتد. آدمهای سالم با یک آیه تکان میخورند.
17-خوب این کتاب! استاد و الگو هم دارد. «کتابَ الله وَ عِترَتی» هم کتاب و هم عترت! بیدار کننده است. آخر کمونیستها یک وقتی یک چرت و پرتی میگفتند. میگفتند: دین خواب میکند. دین خواب میکند! دین خواب میکند؟ اصلاً تمام کلمات قرآن، مایه برای بیداری است. خدا! «الْحَیُّ الْقَیُّوم» (بقره/255) «الْقَیُّوم» یعنی به پا داشته است. «الْقَیُّوم» لقب خداست. پیغمبر! «قُمْ» «یَأَیهَُّا الْمُزَّمِّلُ» (مزمل/1) «قُم …» (مزمل/2) «قُمْ» قیام. بلند شو! «الْقَیُّوم» برای خداست. به مردم میگوید: «قُوموا» بلند شوید. نماز را میگوید: «اَقامُوا» بپا دارید. حجش را میگوید: «قِیاماً» رهبرش حضرت قائم است. (اللهم صلّ علی محمد و آل محمد) پایانش، پایانش قیامت است. پایانش قیامت! عذابش عذاب مقیم است. نعمتش «نعیماً مقیما» است. عذاب مقیم! نعیم مقیم! «قم، قائم، اقیموا، قیاماً، قوامین، اقوم، اقیموا الدین، کتب قیما …» اصلاً چطور دین را شما میگویی عامل تخدیر است؟ در تمام واژههای دین همهاش حرکت و قیام است.
18- از همه بهتر اینکه با قرائت قرآن، پیغمبر شاد میشود. روز قیامت پیغمبر میگوید خدایا مردم قرآن را کنار زدند و به سراغ کتابهای دیگر رفتند. «إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا» (فرقان/30) تنها آیهای که در قیامت … پیغمبر میگوید خدایا مردم قرآن را مهجور کردند. قرآن را رها کردند. ماه رمضان ماه قرآن است.
19- یک حرف زائد ندارد. «لا یَأْتیهِ الْباطِل» (فصلت/42) اینها اهمیت قرآن است.
مزهی قرآن را آموزش و پرورش باید به نسل نو بچشاند. دانشگاه باید به دانشجو بچشاند. علمای حوزه باید مزهی قرآن را بچشانند. به امید روزی که نظام ما قرآنی باشد و بعد از قرآن هم نهج البلاغه و اهل بیت پیغمبر … ما لیسانس و فوق لیسانس و حجه الاسلاممان مطالبی بلد است اما نسبت به قرآن حق قرآن را انجام ندادهایم. حساب کنیم چند تا درس در حوزه است، چند تا درس در دانشگاه است و چند ساعت صرف تدبر در قرآن میشود؟ نه ترم واحد! قرآن را باید به خاطر قرآن رفت. نه حالا به خاطر اینکه یک ترم و یک واحد! بابا من مخلوق هستم و میخواهم ببینم خالق چه گفته است؟ هر اولادی میخواهد ببیند که وصیت پدرش چیست؟ «ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِه» این وصیت خداست. «ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِه» هر پسری ولو بیسواد باشد، میخواهد ببیند که پدرش در وصیتنامهاش چه نوشته است؟ مزهی قرآن را نچشیدیم.
خدایا! هر چه غفلت بزرگان ما کردند یا نیاکان ما و یا خود ما، یا دوستان ما و یا اساتید ما، هر کس غفلتی کرده است، تقصیر و قصوری انجام داده است، اگر تقصیری است و اگر قصوری است گذشته را ببخش و بیامرز. توفیق جبران مرحمت بفرما، قرآن را تلاوت کنیم، معنایش را بفهمیم، عمل کنیم، به دیگران برسانیم، مزهی قرآن را بچشیم و به دیگران بچشانیم. ما را با قرآن و عدل و همتای قرآن، پیغمبر و اهل بیتش، محشور بفرما.