امام جواد(علیه‌السلام) و دوران کوتاه امامت

1- مذاکره علمی عالمان سنّی و شیعه درباره تولد امام علی(علیه‌السلام)
2- توجه نسل نو به اعتکاف و مراسم معنوی مذهبی
3- امام جواد(علیه‌السلام) ، جوان‌ترین امامان
4- نبوّت حضرت یحیی و حضرت عیسی در کودکی
5- پرسش‌ها و پاسخ‌های علمی امام جواد(علیه‌السلام)
6- برخورد هارون الرشید با جنازه امام کاظم(علیه‌السلام)
7- جایگاه والای امامت در میان اصول دین

موضوع: امام جواد(علیه‌السلام) و دوران کوتاه امامت

تاریخ پخش:  11/04/88

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

بینندگان عزیز بحث را ماه رجب می‌بینند. چند روزی از رجب گذشته بحث را تماشا می‌کنند. و شب جمعه‌ای که شب تولّد امام جواد هم هست. دو تا امام در ماه رجب متولّد شدند. سه تا امام در ماه شعبان متولّد شدند. یک امام در ماه رمضان متولّد شد. در دعا هم داریم «ِالْمَوْلُودَیْنِ فِی رَجَب» (بحارالانوار/ج50/ص14) یعنی خدایا تو را به حق آن دو نوزادی که در ماه رجب، یکی امام جواد بود، یکی هم حضرت امیر. این 13 رجب حضرت امیر معلوم می‌شود این حرفی که ما می‌زنیم غلط است. نه ما می‌زنیم. کل دنیا این حرف را می‌زند.  یک حرفی دنیا دارد، حرف دنیا هم غلط است. و آن حرفی که دنیا می‌زند و غلط است، این است. می‌گویند: 13 نحس است. در کشور ایران نیست. در همه‌ی دنیا 13 را نحس می‌دانند. تولّد حضرت امیر نشان می‌دهد که 13 نحس نیست. یک خاطره هست سال‌های قبل چون الآن ما سی سال است در تلویزیون هستیم، دارد از سی سال می‌گذرد. سال های قبل گفتم. نمی‌دانم حالا این نسلی که امروز هستند، نسل نو هستند. شنیدند، تازگی دارد یا نشنیده‌اند.‏

1- مذاکره علمی عالمان سنّی و شیعه درباره تولد امام علی(علیه‌السلام)

آخرهای زمان شاه بود، یکی از علمای حدود 70 ، 80 ساله‌ی مصر دعوت شد. میزبانش دکتر بهشتی و دکتر مفتّح و این طبقه بودند. مرحوم مطهّری و اینها… از مصر آمد،        در تهران جلساتی بود در قم هم این عالم اهل سنّت با علمای قم جلسه داشت. این عالم سنّی یک چیزی گفت که علمای شیعه تعجّب کردند. گفت: ما سنّی هستیم، شما هم شیعه. خوب هردو سنّی و شیعه امیرالمؤمنین را قبول دارند، و علاقه‌ای به اهل بیت و «إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‏» (شوری/23) قبول دارند. منتها ما قبول داریم به اینکه باید فقه‌مان را از اهل بیت بگیریم. آن‌ها فقه‌شان را از کس دیگر می‌گیرند. اهل بیت را هم قبول دارند. این عالم سنّی گفت که: شما شیعه‌ها می‌دانید چرا علی در کعبه متولّد شد؟ گفتند: شما قبول نداری؟ گفت: چرا من هم قبول دارم. می‌خواهم ببینم چه تحلیلی دارید؟ تفسیرتان از این کار چیست؟ گفتند: شما چه می‌گویید؟ گفت: بنده عقیده‌ام این است خدا علی را در کعبه گذاشت، که همه‌ی مردم روزی پنج بار که نماز می‌خوانند تا می‌روند متوجّه کعبه شوند، رو به قبله یاد علی هم بیافتند. مثل اینکه نامه‌ای شما می‌خواهی حتماً در خانه تو را ببینند. می‌ترسی این نامه را جایی بگذارد نگاه آن کسی که بعد می‌آید به او نیفتد. این نامه را به لامپ آویزان می‌کنی. چون بالاخره هر خانه لامپ دارد، لامپش هم وسط اتاقش است. اگر یک چیزی را به لامپ آویزان کنی، دیگر هرکس بیاید می‌بیند. خدا علی را در کعبه گذاشت، تا توجّه به کعبه توجّه به علی هم باشد. خیلی حرف قشنگ بود. حتّی علمای شیعه درقم این به ذهنشان نیامده بود. خوب این بد شد که علمای شیعه به این توجه نکنند، یک عالم سنّی توجه کند، خوب این یک برگ برنده از او بود.

خدا رحمت کند آیت الله حائری، حاج آقا مرتضی او هم یک چیزی گفت که او جا خورد. چون او هم یک عالم 60، 70 ساله‌، کتاب‌های زیادی نوشته است. عبدالفتاح، عبدالمقصود، گفت: شما که یک عمری است کتاب می‌نویسی و درباره‌ی امیرالمؤمنین هم کتاب می‌نویسی،هیچ توجهّی کردی که تمام سخنان امیرالمؤمنین خطبه‌ها بعد از فوت پیغمبر بود؟ گفت: نه من به این توجّه نکردم. گفت: تا پیغمبر زنده بود، امیرالمؤمنین سخنرانی نمی‌کرد. می‌گفت: تا استاد هست، من باید شاگردی کنم. وقتی پیغمبر از دنیا رفت، شروع به خطبه خواندن کرد. تمام خطبه‌ها بعد از فوت پیغمبر است. آن عالم سنّی هم فکر کرد، گفت: من به این توجّه نداشتم. خلاصه به قول فوتبالیست‌ها یک به یک شدند. چون او یک چیزی گفت، ما نمی‌دانستیم. آیت الله حائری هم یک چیزی گفت، او نمی‌دانست. این بحث علمی…

2- توجه نسل نو به اعتکاف و مراسم معنوی مذهبی

آنوقت 13 رجب ایاّم البیض است که از کارهای بسیار خوبی هم که در ایران راه افتاده، چند سال است به خصوص بعد از انقلاب و بیشترش هم جوان‌ها هستند، مسئله‌ی اعتکاف است. که آدم باورش نمی‌آید که دانشگاه تهران از حدود دو ماه قبل مسجد دانشگاه می‌روند جا رزرو می‌کنند، و پر است. آدم در دانشگاه می‌رود می‌بیند عجب، دو، سه هزار دانشجو در یک مسجد معتکف شده است. خدایا اینها فرشته هستند. چطوری است؟ یعنی هرچه گرما بیشتر شود، قدر آب بیشتر معلوم می‌شود. هرچه فساد بیشتر شود، توجّه به معنویات بیشتر می‌شود.

حالا ما گاهی وقت‌ها در یک شهری، چهار تا آدم می‌بینیم. چهار تا نوار می‌بینیم، فکر می‌کنیم دین از دست رفت،جوان‌ها همه پوچ‌گرا شدند، نخیر اینطور نیست. اینطور نیست. در یک خانواده‌هایی، در یک طبقاتی، یک ایمان‌های نابی پیدا می‌شود که نمونه‌اش همین است. شما سال تحویل حساب کنید مذهب چیست؟ مذهب مکّه است؟ بنده اول سفری که مکّه رفتم، تقریباً بیست سالم بود. ایران پنج هزار تا حاجی داشت. الآن ایران صد هزار تا حاجی دارد. عمره هم ششصد هزار تا. سال تحویل حرم امام رضا پر می‌شد. آنوقت چقدر جمعیّت، الآن همه امامزاده‌ها و مسجدها پر می‌شود. احیاء، اعتکاف، جمکران، ما جوان بودیم، در قم طلبه بودیم، مسجد جمکران می‌رفتیم، پنج نفر، ده نفر بودند. الآن بعضی از شب‌ها مسجد جمکران بالای صد هزار نفر آدم است. البته هرزگی هم زیاد است. گناه هم زیاد است. اما اینطور نیست که همیشه، الآن غلبه با مسلمان‌ها و مؤمنین است. منتهی ممکن است ایمان دارد یک دسته گل‌هایی هم آب می‌دهد. ولی این معنایش این است که توجّه به اعتکاف حالا هم در بحث را گوش می‌دهید، این بستر خوبی است. معنای اعتکاف هم این است که انسان یک جایی برود، یک مقدار به خودش فکر کند. دارد کجا می‌رود؟ خودش را به چه کسی می‌فروشد؟ اصلاً برای چه کسی درس می‌خواند؟ چرا از این اطاعت می‌کنیم؟ چرا مثلاً به این علاقه داری؟ این چه کمالی دارد؟ یعنی آدم خودش را دریابد، ما الآن داریم بازیافت در مسائل شهرداری پیش آمده است. این بازگشت به خویشتن، فرصت فکر، خلاصه تولّد امام جواد را تبریک می‌گوییم. تولّد امام امیرالمؤمنین را تبریک می‌گوییم و توجّه به اعتکاف را قدر می‌نهیم. و اما چند جمله‌ای برای امام جواد عرض کنم. صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)

3- امام جواد(علیه‌السلام)، جوان‌ترین امامان

امام جواد جوان‌ترین امامی است که شهید شده است. یعنی 25 سال عمر بیشتر نکرد. امام 25 ساله. در کودکی هم به امامت رسید. من یک سالی که امام در ترکیّه تبعید بودند طلبه‌‌ی نجف بودم، آنجا خیلی چیز می‌خواستم. همسر می‌خواستم. مسکن می‌خواستم. شغل می‌خواستم. تبلیغ می‌خواستم. قلم، بیان، من دیدم خیلی حاجت دارم، بین امام‌ها تقسیم کردم. مسئله‌ی تبلیغم را با امام جواد قرار داد بستم. گفتیم: ما می‌خواهیم در تبلیغ موفّق باشیم. به امام هادی یک چیزی گفتیم. به امیرالمؤمنین یک چیزی گفتیم و اینها خیلی بزرگواری کردند و هرکس به اینها متوّسل شود، «وَ فَازَ مَنْ تَمَسَّکَ بِکُم‏» (بحارالانوار/ج99/ص129) کسی متوسّل شود نتیجه می‌گیرد. امام جواد جوان‌ترین امام، 25 ساله. وقتی هم به امامت رسید، بچّه بود. من این را بارها گفتم.

4- نبوّت حضرت یحیی و حضرت عیسی در کودکی

در قرآن داریم که، در سوره‌ی مریم داریم دو پیغمبر در بچّگی پیغمبر شدند. بشنوید. قاری: «یا یَحْیى‏ خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّهٍ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا» (مریم/12) «یا یَحْیى» یحیی اسم پیغمبر است. ای یحیی، «خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّهٍ» کتاب آسمانی را جدّی بگیر، «وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ» به حضرت یحیی حکمت دادیم، «صَبِیًّا» با آنکه حضرت یحیی، «صَبِیًّ» یعنی بچّه بود. «صَّبی» یعنی پسر. «صَبِیًّه» یعنی دختر. یعنی قرآن می‌گوید: ما به حضرت یحیی در بچّگی مقام نبوّت دادیم.

یک آیه‌ی دیگر هم داریم، که حضرت عیسی… چون مریم بدون شوهر بچّه‌دار شد. بچّه‌اش را بغل گرفت، گفتند: به به! این کجا بوده است؟ تو که شوهر نکردی؟ «ما کانَ» نبود «أَبُوکِ» پدرت، «ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ» پدرت آدم بدی نبود. به مریم گفتند: پدرت خوب بود. «وَ ما کانَتْ» نبود «أُمُّکِ بَغِیًّا» مادرت هم «بَغی» نبود. اهل زنا نبود. نعوذ بالله! تو پدرت خوب است. مادرت هم خوب است. چطور این بچه را بی‌شوهر بغل کردی؟ از کجا بچه پیدا شده ‌است؟ مریم خیلی سوخت. به قدری سوخت که گفت: «یا لَیْتَنی‏ مِتُّ قَبْلَ هذا» (مریم/23) کاش خدا مرگم داده بود. مردم به من نسبت زنا می‌دهند. آخرش دید چه کند؟ خدا به مریم گفت که: «فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ» مریم به بچه اشاره کرد. گفت: از خود بچّه بپرسید. گفتند: «کَیْفَ نُکلَِّمُ» قاری: «کَیْفَ نُکلَِّمُ مَن کاَنَ فىِ الْمَهْدِ صَبِیًّا» (مریم/29) مریم گفت: از خود بچّه بپرسید. گفتند: این بچّه در گهواره است. نوزاد، از نوزاد بپرسیم؟ گفت: شما از او بپرسید. آنوقت نوزاد در گهواره حرف زد. گفت: «قَالَ إِنىّ‏ِ» قاری: «قَالَ إِنىّ‏ِ عَبْدُ اللَّهِ ءَاتَئنىِ‏َ الْکِتَابَ وَ جَعَلَنىِ نَبِیاً» (مریم/30) در گهواره گفت: «إِنىّ‏ِ عَبْدُ اللَّهِ» من بنده‌ی خدا هستم. «ءَاتَئنىِ‏َ الْکِتَابَ» خدا به من کتاب آسمانی داده است. حضرت عیسی در گهواره گفت. «وَ جَعَلَنىِ نَبِیاً» خدا مرا پیغمبر قرار داده است. پس ببینید «آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا وَ جَعَلَنىِ نَبِیاً» در قرآن داریم که خدا…

اصلاً خدا خواسته باشد بدهد، مگر متر می‌کند و می‌دهد؟ گاهی یک بچّه‌ی کوچولو می‌فهمد، پدر بزرگش نمی‌فهمد. گاهی یک تیغ کوچک می‌بُرد، می‌بینی کارد نیم‌متری نمی‌برد. گاهی یک کلمه در آدم اثر می‌گذارد. گاهی یک دهه سخنرانی اثر نمی‌کند. اثر و تأثیر کیلویی نیست. امام جواد… من یکوقتی گفتم: سوار هواپیما که می شوید، وقتی هواپیما در فرودگاه می‌نشیند، نمی‌داند کجا برود. یک ماشین کوچولو می‌آید جلو می‌رود، این هواپیما به این بزرگی عقب این کوچولو می‌رود. در فرودگاه اینطوری است. یعنی گاهی یک هواپیمای بزرگ… در جلسه‌ی قبل گفتم. فلز بسیار کوچک اندازه‌ی یک شکلات، به کامپیوتر وصل می‌کنی یک کتابخانه منتقل می‌شود. شما مشکلت سر چیست؟ دوربین‌های عکّاسی یک کیلو، دو کیلو وزن دارد چند تا عکس می‌گیرد. یک وزن چشم چقدر است؟ در عمر چند میلیون عکس برمی‌دارد؟

بالاخره خواستند امام جواد را امتحان کنند. سی هزار سؤال از او کردند. همه را جواب داد. حتی یک جلسه گفتند: ضربه فنّی‌اش کنیم. یک سؤالی از او کردند، امام جواد چنان طرف سؤال کننده را ضربه فنّی کرد، که دست‌هایش بالا رفت گفت: آقا هیچ چیز نگو. گفت: آقا کسی اگر در مکّه… آخر در مکّه از امتیازات اسلام… آخر در اروپا من آنجا رفتم و آن پارک را هم دیدم. یک پارک است. حالا یادم نیست کدام کشورها بود. گفتند: این پارک آزادی است. هفته‌ای یک روز از ساعت 10 تا 12 دو ساعت، هرکس در این پارک در این قسمت پارک به هرکس می‌خواهد فحش بدهد، بدهد و هیچ‌کس حق تعّرض ندارد. این کشور پیشرفته است. گفتم: اگر این است، زنده باد اسلام! شما یک پارک داری، اسلام کل مکّه را گفته است. شما می‌گویید: هفته‌ای یک روز، اسلام در طول سال گفته است. شما گفتید: دو ساعت، اسلام در طول سال در همه‌ی ساعت‌هایش گفته: هرکس مکه برود، هر مقامی در مکّه علیه هر مقامی قیام کند، کسی حق تعرّض ندارد. آیه‌اش هم این است. «وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً» (آل‌عمران/97) یعنی هرکس داخل مکّه شود «آمن» است. در امان است.             مگر اینکه در خود مکّه، اگر در خود مکّه چاقو بکشد، در خود مکّه آدم بکشد. در خود مکّه تجاوز کند، آنجا چون حریم را شکسته، آنجا دیگر احترام ندارد. اما اگر بیرون مکّه کسی به شما چاقو زده فرار کرده مکّه رفته است. آنجا نمی‌توانی با او کاری داشته باشی. بله می‌توانی آب و برقش را قطع کنی، فشار به او بیاوری بیرون بیاید، بیرون که آمد، او را بگیری.

5- پرسش‌ها و پاسخ‌های علمی امام جواد(علیه‌السلام)

این از ابتکارات اسلام است. که یک منطقه‌ی چند هزار کیلومتری را، گفته: اینجا منطقه‌ی امن است. افرادی که تحت ستم و فشار هستند، به هر مقامی خواستند فریاد بزنند، در آن منطقه بیایند فریاد بزنند، و احدی حق تعرّض ندارد. خوب حیوان‌های آنجا را هم کسی نمی‌تواند شکار کند. گیاه آنجا را هم کسی حق ندارد ببرد. امام جواد چون در بچّگی به امامت رسید، خواستند ایشان را بشکنند، گفتند: اگر کسی در مکّه شکار کرد، جرمش چیست؟ امام جواد هم گفت: روز بوده یا شب؟ دفعه‌ی اولّش بوده یا دفعه‌ی دوّم؟ مسئله را می‌دانسته یا نمی‌دانسته؟ حیوان نر بوده یا مادّه؟یک بیست، سی تا شاخه کرد، طرف قاطی کرد. گفت: آقا اصلاً نمی‌فهمم چه می‌گویی؟ گفت: هرکدام از اینها یک حکمی دارد. بداند یا نداند، فرق می‌کند. دزد اگر بداند دستش را قطع می‌کنند، فرق می‌کند اگر دزدی را گرفتند، و دزد گفت: من نمی‌دانستم. اگر می‌دانستم دستم را قطع می‌کنید، دزدی نمی‌کردم. اگر نداند کاری با او ندارند. دفعه‌ی اولّش یا دفعه‌ی دومّش فرق می‌کند. روز یا شب فرق می‌کند. در حرم بوده یا بیرون حرم فرق می‌کند. در حال احرام بوده یا در حال… فرق می‌کند.

بعد برای اینکه امام جواد متوجّه شد که این سؤالی طرح کرده که این را بشکند، آنوقت امام جواد این را طرح کرد. گفت: یک خانمی است، یک ازدواجی است، مثلاً پیش از ظهر حرام، ظهر حلال، بعد از ظهر دو مرتبه حرام می‌شود، که مرتّب قسمت‌های مختلف این ازدواج را گفت. او هم قاطی کرد. گفت: آقا اصلاً من قاطی کردم. گفت: دیگر نمی‌خواهد ما را امتحان کنی. نمی‌خواهد ما را امتحان کنی.

امامان ما علم غیب دارند، وصل به یک منبع غیبی هستند. از افتخارات قم و کاشان و سبزوار و چند شهر در ایران هست که از اول در خّط اهل بیت بودند. علمای ما هم پول برای امام می‌فرستادند. برای امام هادی ظاهراً از قم یک مبلغی رفت. ضمناً یک خانمی هم یک جبّه‌ای داد. گفت: این را به امام هادی بدهید. این جبّه، جبهّ‌ی خوبی بود،یک نفر این جبّه را پوشید. یک جبهّ‌ی دیگر جای آن گذاشت. رفت به امام هادی داد و امام هادی پول‌ها را گرفت و گفت: یک جبّه‌ای است یک خانم برای ما فرستاده است. این مرد که آورده بود، گفت: بله جبّه را یک خانمی دزدید، یک جبّه‌ی دیگر جای آن گذاشته است. گفت: خانم ندزدیده تو دزدیده‌ای و همین است که پوشیدی. شما چه کسی را می‌خواهید امتحان کنید؟

خدمت امام آمد. امام پرسید، برادرش چه کسی است؟ برادرت کجاست؟ گفت: برادرم احتیاط می‌کند خانه‌ی شما نمی‌آید. مثلاً می‌گوید: نه بنی‌امیّه، نه امام حسین، نه بنی عبّاس، نه امام صادق، اصلاً پایش را کنار کشیده وارد سیاست نمی‌شود. او احتیاط می‌کند، آخر بعضی‌ها هستند پایشان را کنار می‌کشند. ظاهراً امام صادق بود. گفت: به او بگو: اگر می‌خواهی احتیاط کنی، آنوقتی باید احتیاط کنی که در خانه‌ی فلانی را زدی، یک کنیز آمد در را باز کرد، شما نگاهت به کنیز خورد، دست درازی کردی سینه‌اش را فشار بدهی، آنجا چرا احتیاط نکردی؟ به او بگو: ملاقات با امام صادق احتیاط دارد. تو اگر دین داشتی باید آنجا دین داری کنی. رنگش پرید. پهلوی قاضی و ملّق بازی درست نیست. آنها که دیگر می‌دانند.

خوب، امام جواد داماد مأمون شد. این را هم گاهی می‌گویند: چرا؟ مثلاً الان یک آیت الله داماد شاه شود. اصلاً شما دیگر پشت سر این آیت الله نماز می‌خوانی؟ می‌گویی: اگر شاه بد است و طاغوت است چرا دخترش را این آیت الله گرفت؟ چرا امام جواد داماد مأمون الرشید شد که قاتل امام رضا بود. امام رضا را مأمون کشت. پسر هارون الرشید، پدرش امام کاظم را کشت. امام هفتم را پدر کشت، امام هشتم را پسر کشت. آنوقت نوه‌اش آمده داماد این شده است. این ازدواج‌ها، ازدواجی بوده است که  قرار دادن یک جاسوس داخلی در خانه. و ما در زمان شاه هم داشتیم. افرادی بوده‌اند که مثلاً یک پست خطرناکی هم زمان شاه داشته‌اند، در بازنشستگی‌اش مثلاً می‌آید خادم مسجد می‌شود. یا تولیت یک مسجد را می‌گیرد. افرادی هستند که می‌خواهند آن به آن تمام گزارشات را از خانه ی امام رد کنند. چه کسی خانه‌ی امام آمد؟ چه کسی برای امام پول آورد؟ اینها از هر راهی برای شناختن شیعه استفاده می‌کردند، که شیعه را قلع و قمع کنند.

6- برخورد هارون الرشید با جنازه امام کاظم(علیه‌السلام)

شما شنیدید که امام کاظم، امام هفتم وقتی شهید شد، جنازه اش را روی پل بغداد گذاشتند. برای چه گذاشتند؟ سه روز! خوب سه روز، امام حسین کسی نبود او را دفن کند. ولی خوب امام کاظم که باید دفنش کنید. گفتند: سه روز جنازه روی پل باشد، شما از دور نگاه کنید. آنهایی که می‌آیند جیغ می‌زنند، پیداست شیعه هستند. شیعه‌ها را بشناسید تعقیب کنید. یعنی یکی از راه‌هایی که ببینید چه کسی شیعه است، چه کسی طرفدار اهل بیت است، این جنازه‌ی امام کاظم روی پل بگذارید هرکس جیغ زد این را شناسایی کنید. خوب مردم هم به طور طبیعی که جیغ می‌زدند دیگر. حالا همه که مادر موسی نیستند.

مادر موسی وقتی زایید و پسر زایید، دید فرعون پسرها را می‌کشد. به فرعون گفتند: امسال یک زنی پسر می زاید. پسرش بزرگ می‌شود. کاخ تو را زیر و رو می‌کند، ترسید. گفت: پس امسال هر زنی پسر زایید، پسرش را بکشید. مادر موسی پسر زایید وحشت کرد. خدا گفت: به او شیر بده. او را در جعبه بگذار و در رودخانه بیانداز. به او شیر دادف در جعبه گذاشت و در رودخانه انداخت. «وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ» (قصص/11) به خواهر موسی گفت: عقب رودخانه برو. این خواهر خیلی زرنگ بود. اگر می رفت و جیغ می‌زد، می‌فهمیدند چه کسی زاییده است. خیلی آرام آرام، کِش کِش رفت.

این وزارت اطلاعات یک اصلی دارد می‌گویند: عادی سازی! یعنی یک طوری برو کسی نفهمد. بچه را گرفتند. گفت: او را بکشیم. زن فرعون اینجا نهی از منکر کرد. گاهی نقش یک زن از صد مرد بیشتر است. این زن گفت: «لا تَقْتُلُوا» این را آب آورده است. معلوم نیست پدر و مادرش چه کسی است؟ آب این را آورده است. با «لا تَقْتُلُوا» او را نکشید،جلوی قتل این را گرفت. فرعون از کجا… بعد هم فرعون نگاه به این بچه کرد، خوشش آمد. قرآن می‌گوید: «مَحَبَّهً مِنِّی‏» (طه/39) یعنی محبت این بچه در دل فرعون نشست. خوب حالا بچه گرسنه‌اش است. هر دایه‌ای را آوردند، سینه‌ی دایه را نمکید. خواهر جلو آمد و گفت: «هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى‏ أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَه‏» (قصص/12) من یک خانواده‌ای سراغ دارم، می‌خواهید بروم ببینم. گفت: «هل» آیا؟ نگفت: حتماً. چون اگر می‌گفت: من یک زنی را سراغ دارم، حتماً سینه‌ی او را می‌مکد، می‌گفتند: این زن مادرش است. گفت: می‌خواهید بروم یک خانه… همینطور با شک، برویم ببینیم می‌شود یا نمی‌شود. «هَلْ أَدُلُّکُمْ» «هل» یعنی آیا، بروم بگویم بیاید؟ گفتند: برو بگو بیاید. یعنی گاهی وقت‌ها فرعون با همه‌ی قدرتش نیاز به مشورت یک بچه‌ی کوچولو دارد.که یک بچه‌ی کوچولو بیاید راه را برای او… خیلی وقت‌ها سران بزرگ…

ما در یک استانی بودیم، کله‌های استان جمع شده بودند دنبال یک راه می‌گشتند، یک آدم معلول آمد یک حرکتی کرد گفت: راهتان این است، بی‌خود گیج نشوید. که اصلاً با هم همه‌ی سران به هم نگاه کردند. گفتند: ببین، خدا می‌خواهد بگوید: شما ولو شخصیت سیاسی و علمی و اجتماعی هستی، اما این راه را نشان داد. دختر گفت: بروم. گفتند: برو. باز دختر وقتی آمد مادرش را ببیند، ندوید. اگر دختر می‌دوید، لو می‌رفت. که دختر کجا رفت؟ با سرعت… مادر اگر می‌آمد… (با حرکت گریه)، اگر هیجانی بود لو می‌رفت. می‌گفتند: این او را زاییده است. مثل اینکه صد دوره وزارت اطلاعات را طی کردند. ببینید اینها فرمول‌هایی است که… پنج زن در حرکت موسی نقش داشتند. اول زنی که زایید. دوم خواهرش که رفت ببیند سرنوشت این بچّه در رودخانه چه می‌شود؟ سوّم زن فرعون که جلوی کشتن این را گرفت. چهارم خود دختر شعیب که زن موسی شد، چهار تا به نظرم حالا اگر گفتم پنج تا اشتباه کردم. شاید هم پنج تا بوده و یکی یادم رفته است. اصل حرکت موسی، بنای حرکت موسی بر اساس پنج تا فکر زن بود.

خوب مأمون الرشید دخترش را به امام جواد داد، برای اینکه بداند 1چه کسی می‌آید و چه کسی می‌رود. چه کسی سؤال می‌کند. تمام مسائل ریز را گزارش بگیرد.

7- جایگاه والای امامت در میان اصول دین

خوب امامت از اصول دین است یا از فروع دین؟ امامت نه از اصول دین است نه از فروع دین است. بلکه اصل اصول دین است. چون اصول دین مگر توحید نیست؟ مگر نبوّت و معاد نیست؟ خدا در غدیر خم به پیغمبر گفت: اگر علی را معرّفی نکنی، اصول دین هم هوا است. چون اگر امام باشد توحید هست. اگر امام باشد نبوّت هم هست. اگر امام باشد یاد معاد هم هست. «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَل‏» (مائده/67) اگر امیرالمؤمنین در غدیر خم معیّن نشود، «فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» زحمات توحید و نبّوت هم هوا است. امامت از اصول دین است.

اصلاً اینکه می‌گویند: نماز بی‌ولایت قبول نیست، ببینید شما الآن حساب کنید اگر یک خانه ده متری سید حسن نصر الله در آن جا شود، اسرائیل عصبانی است و حاضر است یک میلیارد جایزه بگذارد، هرکس سید حسن نصر الله را ترور کند. اما اگر کل کشورهای اسلامی سیّد حسن نصر الله در آن نباشد آمریکا راضی است. نماز با ولایت، نماز بی‌ولایت. تمام کشورهای عربی بدون ‌سید حسن نصر الله، آمریکا راضی است. یک منطقه‌ی کوچک با سید حسن نصر الله آمریکا راضی نیست. این معنایش این است.

اسکناس با یک نخ ارزش دارد. اسکناس بدون آن نخ ارزش ندارد. آن نخ ولایت است. این نخ ولایت است. قرآن و اهل بیت باید با هم باشد. یک مثلی در جلسات قبل زدم. ممکن است بعضی‌ها نشنیده باشند. این مثل از یکی از دوستان است. می‌گفت: پدری بچه‌اش را پارک می‌برد، تاب بازی. روی این تاب‌ها او را می‌نشاند. اگر این بچه دو دستش به این طناب و زنجیر بود، هرچه هم حرکت کند بچه خیالش راحت است. پدر خیالش راحت است. اما اگر بچه دست به هیچ‌کدام نگرفت. یا یکی از این طناب‌ها را گرفت، به ما گفتند: دو تا طناب بگیر «کِتَابَ اللَّهِ وَ أَهْلَ بَیْتِی‏» (بحارالانوار/ج10/ص159) اگر دستتان به قرآن و اهل بیت باشد، هرچه هم موج در این رودخانه برود، پیغمبر خیالش جمع است. اما اگر دستتان به طناب‌ها نباشد یا قرآن را رها کنید یا اهل بیت را کله ملق می‌شوید. اینکه می‌گویند: نماز بی‌ولایت گفتم: کشور عربی با سید حسن نصر الله یا کشور عربی بی سید حسن نصر الله. این اسکناس با این نخ یا بی‌نخ؟و درباره‌ی همه ی احکام دو نفر و سه نفر کافی بود. مثلاً نماز که می‌آمد، پیغمبر مثلاً زکات آیه ی زکات آمد. به بلال گفت: بلال! به مردم برو بگو: زکات واجب شد. ولی برای ولایت فرمود: همه جمع شوید تا علی را معرفی کنم. «وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَهِ» (بحارالانوار/ج65/ص329) یعنی برای معرفی امام باید مراسم باشد. «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ» نگفته: «وَ إِنْ لَمْ تبّلغ» باید یک  فعل و انفعالی باشد. عملیاتی باشد. به هر حال، امام جواد ماه رجب متولد شد. شب جمعه‌ای که بحث را می‌بینید شب تولّد امام جواد است.

خدایا! به آبروی امام جواد و فرزندانش، و آبا و اجداد معصومش، همه‌ی مشکلات امّت اسلامی را برطرف بفرما. زیارت امام جواد را، زیارت امیرالمؤمنین را با معرفت در امنیّت، نصیب همه‌ی آرزومندان بفرما. همه‌ی برکات رجب و همه‌ی برکات شعبان و همه‌ی برکات رمضان را نصیب همه‌ی ما بفرما. کسانی که در طول تاریخ از ایام مبارک استفاده کردند و الآن مرده‌اند، همه را بیامرز. همه‌ی بیماران، بیماران مورد نظر را شفا مرحمت بفرما. عاقبت ما را ختم به خیر بفرما. مزه‌ی دین را به ما بچشان، توفیق بده مزه‌ی دین را ما به نسل آینده بچشانیم.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

«سؤالات مسابقه»

1- آیه 23 سوره شوری بر چه امری دلالت دارد؟
1) اطاعت از رسول خدا
2 ) اطاعت از اهل بیت
3) مودّت اهل بیت
2- در ایام نیمه‌ی ماه رجب چه امر مستحبی سفارش شده است؟
1) روزه گرفتن
2) اعتکاف کردن
3) هر دو مورد
3- کدام امام، در کودکی به امامت رسید و در جوانی شهید شد؟
1) امام جواد(علیه‌السلام)
2) امام هادی(علیه‌السلام)
3) امام عسگری(علیه‌السلام)
4- آیه 39 سوره طه به چه امری اشاره دارد؟
1) عداوت، قهر الهی است
2) محبوبیّت، هدیه الهی است
3) هدایت، پاداش الهی است
5- بر اساس روایات، چه امری حافظ اصول و فروع دین است؟
1) برگزاری مراسم حج
2) ولایت اهل بیت
3) پرداخت خمس و زکات

Comments (0)
Add Comment