الگوی خانواده در قرآن

موضوع: الگوی خانواده در قرآن

تاریخ پخش: 20/10/86

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

در جلسه‌ی قبل بحثی داشتیم به مناسبت روز خانواده برای انجمن اولیا و مربیان. اینکه روز خانواده می‌گویند، به مناسبت سوره‌ی «هل اتی» است که می‌فرماید: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلىَ‏ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا – إِنمََّا نُطْعِمُکمُ‏ْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکمُ‏ْ جَزَاءً وَ لَا شُکُورًا» (انسان/8و9) قصه‌اش را زیاد شنیده‌اید. من خیلی فشرده بگویم. خانواده‌ی نمونه؛ امام حسن و امام حسین (ع) کوچک بودند مریض شدند. پیغمبر با جمعیت به عیادت آمدند.

1- توجه خانواده به سلامتی فرزندان

 پیشنهاد شد به امیرالمومنین که برای سلامتی بچه‌ها نذر کن. نذر کردند که اگر خدا بچه‌ها را شفا داد، روزه بگیرند. بچه‌ها سالم شدند. فاطمه‌ی زهرا و امیرالمومنین (سلام الله علیهما) روزه گرفتند. غذا هم در خانه نبود. گندمی یا جویی تهیه شد و آرد شد و نان شد و افطار شد و نماز را خواندند تا رفتند افطار کنند، دیدند کسی در را می‌زند. کیست؟ مسکین. غذا را دادند. با آب افطار کردند. باز فردا روزه گرفتند. چون 3 روز روزه نذر کرده بودند. 3 روز روزه بگیرند. شب دوم همین صحنه پیش آمد تا رفتند افطار کنند یتیم در را زد. شب سوم اسیر. مهم این است که می‌گویند: «إِنمََّا نُطْعِمُکمُ‏ْ لِوَجْهِ اللَّهِ» ما برای خدا به شما کمک می‌کنیم. «لَا نُرِیدُ مِنکمُ‏ْ جَزَاءً وَ لَا شُکُورًا» نه جزا می‌خواهیم. نه تشکر. در این آیه نکات قرآنی است. به عنوان درس‌هایی از قرآن عنایت کنید.

1- «یُطْعِمُونَ» فعل مضارع است. یعنی کارشان این بود. نه تصادف! آخر گاهی وقت‌ها یک کسی غذا می‌دهد. اما تصادف است. حالا باباش مرده، مادرش مرده آمدند تشییع جنازه مجبور است اینها را برگرداند غذا بدهد. ایشان سور به کسی نمی‌دهد. منتها چون بابایش مرده دیگر مجبور شده. ولی «یُطْعِمُونَ» فعل مضارع یعنی کارش این است. یعنی اینطور نبود یک حادثه شد، اصلاً کار اهل بیت اطعام بود. این یک.

2- با دست خود نه واسطه. این هم مهم است. گاهی وقت‌ها یک کسی به کسی پول می‌دهد می‌گوید: برو غذا بده. ما حوصله‌ی ظرف‌شویی و اینکه مردم بیایند خانه نداریم. همینطور می‌خواهی افطاری بدهی بیا این پول را بگیر به ده نفر افطاری بده. ولی کسی در خانه‌ی من نیاید. یعنی حاضر نیست با دست خودش. مثل اینها که وصیت می‌کنند بعد از مرگ من. هنر این است که تا هستی بدهی.

2- احسان به نیازمندان از روی محبت و علاقه

3- «عَلىَ‏ حُبِّهِ» سه تا معنا دارد. یا «حب الله»، یا «حب الفقیر»، و «حب المسکین»، یا «حب الطعام». یعنی به خاطر علاقه به خدا غذا می‌دهند. «حُبّه» یعنی حب به خدا. یا «حب المسکین» چون مسکین را دوست دارند به او می‌دهند. یا «حبّ الطعام» خودم غذا می‌خواهم. گرسنه‌ هستم. دم افطار آدم غذا را دوست دارد. یعنی غذایی را که دوست داریم می‌دهیم. نه چون زیادی آمده. گاهی آدم به فقیر غذا می‌دهد. اما این فقیر را دوست ندارد. «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلىَ» حب خدا، حب مسکین، حب طعام

4- از تکرار ناراحت نشدند. از تکرار نگران نشدند. این خانواده مهم است. آخر یک وقت می‌گوید: خوبه! برو تو دیگر حوصله‌ام نمی‌رسد. این تکرار شد. مسکین، یتیم، اسیر.

5- «انما» یعنی فقط. «انما» یعنی فقط. کلمه‌ی «انما» یعنی فقط. «إِنمََّا نُطْعِمُکمُ‏ْ لِوَجْهِ اللَّهِ» «لَا نُرِیدُ» یعنی در دل هم توقعی نداریم. نه در دل توقعی داریم. «لَا نُرِیدُ مِنکمُ» نه جزا، نه پاداش می‌خواهیم. نه تشکر. «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلىَ‏ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا * إِنمََّا.. . » به این مناسبت می‌گویند: روز خانواده. حالا من یک چیزی را گفتم. ولی چون تاریخش گذشته می‌خواهم اینجا تکرار کنم برای آدم‌هایی که فکر نکنند اگر برای خدا کار بکنند عمرشان تلف می‌شود. شما برای خدا کار کن. چند برابر برای تو می‌رسد. یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)

1- برای خدا دادی. پانزده تا چیز می‌ریزد روی سرت. بشمارید. «فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ» (انسان/11) خداوند از شر قیامت اینها را نجات داد. 2-«نَضْرَهً وَ سُرُوراً» (انسان/11) شادی قیامت را خدا به اینها داد. 3- «جَنَّهً وَ حَرِیرًا» (انسان/12) بهشت و لباس حریر ابریشم. «لَا یَرَوْنَ فِیهَا شَمْسًا وَ لَا زَمْهَرِیرًا» (انسان/13) هوای مطلوب، نه شمس و خورشید و نه زمهریر و سرد. «قُطُوفُهَا تَذْلِیلًا» (انسان/14) شاخه‌های پر از میوه در دسترس. «وَ أَکْوَابٍ کاَنَتْ قَوَارِیرَا» (انسان/15) تاب می‌خورند دور اینها با ظرف‌های چنین و چنانی. «مِزَاجُهَا زَنجَبِیلاً» (انسان/17) آبی که می‌نوشند معطر است. «تُسَمَّى‏ سَلْسَبِیلًا» (انسان/18) چشمه‌ای به نام چشمه‌ی سلسبیل از آن استفاده می‌کنند. «لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا» (انسان/19) دور اینها کارگزارانی تاب می‌خورند برای پذیرایی نگاهشان می‌کنی مثل دُرّ پخش شده. «نعیماً» پر از نعمت. حکومت بزرگ. لباس ابریشم. دستبندهای نقره‌ای. «شَرَابًا طَهُورًا» (انسان/21) چندتا شد؟ 14- 15 تا چیزی به شما می‌دهیم.

3- پاداش و سپاس الهی، به دنبال کارهای خالصانه

بعد به اینها گفتند: «إِنَّ هَاذَا کاَنَ لَکمُ‏ْ جَزَاءً وَ کاَنَ سَعْیُکمُ مَّشْکُورًا» (انسان/22) ــ «لا نرید منکم جزا… إِنَّ هَاذَا کاَنَ لَکمُ‏ْ جَزَاءً» «لا نرید منکم شکور.. . وَ کاَنَ سَعْیُکمُ مَّشْکُورًا» گرفتی چه شد؟ اینها گفتند: جزا نمی‌خواهیم. خدا گفت: حالا که جزا نمی‌خواهی 14 چیز به تو می‌دهم این جزای شما. «لا نرید منکم جزا… إِنَّ هَاذَا کاَنَ لَکمُ‏ْ جَزَاءً» «لا نرید منکم شکور.. . وَ کاَنَ سَعْیُکمُ مَّشْکُورًا» شکور نمی‌خواهیم. مشکور! جزا نمی‌خواهیم. جزا! گرفتید چه می‌خواهم بگویم؟ می‌خواهم بگویم: اگر کسی برای خدا کار کرد.. .

در آستانه‌ی محرم این بحث را گوش می‌دهید. هیئتی‌ها برای خدا عزاداری کنید. بروید از فکر این بیرون که علامت ما چند تا پره؟ چند تا دیگه؟ چند تا گوسفنده؟ هیئت ما یک سرش کجاست. یک سرش کجاست؟ چه کسانی در هیئت ما می‌آیند؟ مداح ما کیه؟ واعظ ما کیه؟ از این حرف‌ها برو بیرون. برای رضای خدا نیتت را خالص کن، چند برابر آنچه را که می‌خواهی خدا به تو می‌دهد. اینها گفتند: جزا نمی‌خواهیم. خدا 14- 15 رقم جزا به آن‌ها داد. گفتند: تشکر نمی‌خواهیم. 14-15رقم تشکر از آنها شد. «لا نرید منکم جزا.. . إِنَّ هَاذَا کاَنَ لَکمُ‏ْ جَزَاءً» «لا نرید منکم شکور.. . وَ کاَنَ سَعْیُکمُ مَّشْکُورًا» این خودش یک درس است. خانواده این که می‌گویند.. . حالا.. .

راجع به خانواده چند تا مسئله هست باید بگویم. اول که باید دعا کنیم. این خانواده همه‌اش به روانشناسی و روانکاوی نیست. یک خرده باید دعا کرد. یک خرده دعا بخوانم. در قرآن داریم: خدایا نسل طیب به من بده: «ذُرِّیَّهً طَیِّبَه» (آل‌عمران/38) «أَصْلِحْ لی‏ فی‏ ذُرِّیَّتی‏» (احقاف/15) خدایا ذریه من را اصلاح کن. نسل من را اصلاح کن. «رَبِّ اجْعَلْنی‏ مُقیمَ الصَّلاهِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی‏» (ابراهیم/40) خدایا من را مقیم نماز قرار بده و من ذریتی. حالا صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)

4- شفقت و دلسوزی خانواده در قبال فرزندان

خانواده باید دلش به حال بچه‌اش بسوزد. خیلی به آموزش و پرورش تکیه نکنیم. ما فکر می‌کنیم بچه‌مان را که می‌فرستیم به مدرسه دیگر مسئول هم آموزش و پرورش است. سه چیز در بچه اثر دارد. یکی خانواده، یکی معلم و مدرسه، یکی هم جامعه، خیابان، صدا و سیما، جامعه! یعنی چیزهای مختلفی در تعلیم و تربیت اثر دارد. ولی نقش خانواده خیلی زیاد است. ما از بچه‌ها سوال کردیم که نماز را کجا یاد گرفتید؟ یعنی ستاد نماز این سوال را کرد؟ سه تا جدول گذاشتیم. گفتیم: یکی را علامت بزنند. نماز کجا یاد گرفتی؟ خانه یا مدرسه یا مسجد؟ اکثراً گفتند: خانه! گفتیم: از پدر یا مادر؟ اکثراً گفتند: مادر. مادر نقش مهمی دارد. تربیت یک دختر مساوی است با چند تا پسر. روایت دیشب دیدم که امام نمی‌گفت: خدایا بچه‌ی من قدش چه طور باشد. شکلش چه طور باشد. آخر معمولاً زنها که پای تلویزیون نشستند یک بچه‌ی خوشگل که می‌بینند می‌گویند: وای وای وای! دلم می‌خواهد یک بچه مثل این! یعنی بچه‌ها را کیلویی قبول می‌کنند. اگر خوشگل باشد. تپل باشد. می‌گوید: وای وای وای! من می‌خواهم بچه‌ام مثل این باشد. حدیث داریم امام هرگز نمی‌گفت: بچه‌ام مثل کی باشد. قدش چه طور باشد. چشمش چه طور باشد. ابرویش چه طور باشد. می‌گفت: خدایا بچه‌من بچه‌ی نسل پاکی باشد. دلسوزی! قرآن می‌گوید: در بهشت اهل بهشت از هم می‌پرسند: خوب چطور شد شما بهشتی شدی؟ یکی از جواب‌ها این است. می‌گویند: «کُنَّا قَبْلُ فی‏ أَهْلِنا مُشْفِقینَ» (طور/26) ما در خانواده‌مان دلهره داشتیم.

5- کم توجهی خانواده‌ها به نماز فرزندان در مدارس

حضرت عباسی پانزده شانزده سال است در آموزش و پرورش نماز جماعت هم به پا می‌شود. کدام یک از شما که الآن پای تلویزیون حرف‌های من را می‌شنوید، راستش را بگویید. کدام یک از شما زنگ زدید. الو مدرسه؟ سلام علیکم. خانم فلان؟ آقای فلان؟ من دخترم مدرسه‌ی شما است. یا پسرم مدرسه‌ی شما است. از اینکه نماز جماعت در مدرسه برقرار می‌کنید من به عنوان مادر یا پدر این بچه از شمای معلم، مربی، دبیر، آموزگار در تلفن از شما تشکر می‌کنم. یک تلفن تشکر کردید که آموزش و پرورش نماز جماعت برپا می‌کند؟ 40 هزار نماز جماعت در آموزش و پرورش هست که اینها چند سال پیش نبود. یک تلفن! نمی‌گوییم: 40 هزارتا، 4 هزارتا تلفن، 400 تا تلفن، 40 تا تلفن شده تشکر کند؟ ببین این پدر و مادرها وا می‌روند. حالا فردا اگر این 40 هزارتا تعطیل شد. یک نفر الو آقا شما در مدسه‌تان نماز جماعت بود. چطور حالا تعطیل شد؟ ببین ما نسبت به عمود دین، بحث را می‌دانید چه موقع گوش می‌دهید؟ اول محرم! می‌خواهی بگویم: نماز چیست؟ امام حسین دو رکعت نماز که خواند 30 تا تیر به او رها شد. چون نماز امام حسین چهار رکعتی نبود. دو رکعتی بود. چون نماز مسافر بود. سی و چهارتا کلمه امام حسین گفت. سی تا تیر به او زدند. یعنی هر یک کلمه یک تیر. علنی هم آمد نماز بخواند. امام حسین می‌توانست در خیمه نماز بخواند. چون چند بار آمد در خیمه احوال امام سجاد را پرسید در روز عاشورا. می‌توانست یکبار هم که می‌آید در خیمه بگوید: الله اکبر! دو رکعت را بخواند. مخصوصاً روبروی جمعیت خواند که بگوید: نماز! آن وقت شما عزادار امام حسین در این پانزده سال یک تلفن نکردی. تشکر نکردی. اگر نماز جماعت آموزش و پرورش تعطیل شود یکی آخ نمی‌گوید. ولی بعضی‌ها در بازی. مثلاً الآن بازی فوتبال اگر 90 دقیقه است. 85 دقیقه‌اش پخش شود. 5 دقیقه قطع شود فوتبالیست‌ها از حق خودشان دفاع می‌کنند. نمی‌گویم: کار آنها بد است. بالاخره می‌گویند: آقا چرا 5 دقیقه از برنامه‌ی ما حذف شد؟ اما نماز جماعت حذف بشود. هیچ‌کس، هیچ، آب از آب تکان نمی‌خورد. یک مقداری باید دلمان بسوزد. قرآن می‌گوید: رمز، کلید بهشت این است که «کُنَّا قَبْلُ فی‏ أَهْلِنا مُشْفِقینَ» (طور/26) آیه‌ی قرآن است که خواندم. یعنی ما دلمان می‌سوخت. سوز! قرآن بخوانم. از خودم حرف نزنم. قرآن می‌گوید: پیغمبر سوز داشت. «حَریصٌ عَلَیْکُمْ» (توبه/28) حرص می‌زد. «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَک‏» (شعراء/3) می‌سوزی. ما قرآن را نفرستادیم که «لِتَشْقى‏» (طه/2) خودت را به مشقت بیاندازی. «فَلا تَأْس‏» (مائده/26) اینقدر حرص نخور. یعنی پیغمبر می‌سوخت. ما پدر و مادرها می‌گوییم: شد شد. نشد، نشد. یک مقداری باید خانواده‌ها حساس باشند. وسایل فساد زیاد شده. همه رقم سی‌دی در دسترس است. همه‌ی دام‌ها برای شکار نسل نو است. پدر و مادرها باید حواسشان را جمع کنند. حواسشان را جمع کنند معنایش این نیست که حساس بشوند، به معنای اینکه به بچه‌شان سخت بگیرند. توجه کنند. یک خرده با بچه بنشینند و حرف بزنند. یک خرده با بچه بیشتر رفیق شوند. با بچه مشورت کنند. حساب نکنند بچه نمی‌فهمد. بچه‌ها خوب می‌فهمند. توقع‌شان هم این است که… حدیث داریم امام هیچ‌وقت نمی‌گفت: بچه ‌من قد و قامت و شکلش چطور باشد.

6- دوری از تحقیر و استبداد در خانواده

خانواده‌ی الگو چه خانواده‌ای است؟ استبداد نباشد و مشورت باشد. ابراهیم صد ساله با بچه‌ی سیزده‌ ساله‌اش مشورت می‌کرد. می‌گوید: «فَانْظُرْ ما ذا تَرى‏» (صافات/102) اصلاً امام حسین که به کربلا می‌رود، چون در آستانه‌ی محرم بحث را گوش می‌دهید بد نیست بشنوید. یک بچه‌ی سیزده ساله بود. پسر امام حسن مجتبی که امام حسین عمویش می‌شد. به نام حضرت قاسم(ع) این بچه‌ی سیزده ساله بود. الله اکبر! چطور تربیت می‌کردند؟ امام حسین فرمود: عموجان بیا. مرگ را چطور می‌بینی؟ فرمود: از عسل شیرین‌تر. دروغ گفت؟ اصلاً، این حضرت قاسم دروغ می‌گوید؟ زبانم لال، زبانم لال، زبانم لال. اگر دروغ بگوید امام حسین این دروغ را می‌پذیرد؟ آنکه گفت: از عسل شیرین‌تر، راست گفت و امام حسین هم پذیرفت. این یعنی چه؟ یعنی اگر بنا باشد حکومت دست نااهل باشد این زندگی ارزش ندارد. زندگی ارزش دارد که رییس من یک آدم به درد بخوری باشد. اگر بنا باشد حکومت دست یزید باشد این زندگی ارزش ندارد. مرگ از عسل شیرین‌تر است. یعنی اینها اینقدر رشد سیاسی دارند. بچه‌هایمان را با رشد سیاسی حکومت دست چه کسی است؟ شجاع، رشد سیاسی… بعضی‌ها رشد سیاسی دارند. ولی ترسو هستند. پایشان را در جبهه نمی‌گذارند ولی در همه روزنامه‌ها نقادی می‌کند. علیه او هرچه می‌خواهد می‌نویسد اما خودش پایش را در جبهه نمی‌گذارد. هم شجاع، هم سیاسی، هم بندگی، هم ولایت پذیری، می‌گوید: عموجان هرچه تو می‌گویی. خوب امام حسن است دیگر. امام حسن است. پای بندی به ارزش‌های اصلی. آن وقت امام حسین بچه‌اش را محک می‌زند. نظر شما چیست؟ بچه‌مان چه چیزی را دوست دارد؟ چه شغلی را دوست دارد؟ می‌خواهد چه کند؟ چه ورزشی دوست دارد؟ چه کتابی دوست دارد؟ این بچه‌مان را با یک چند نفر آدم خوب آشنا کنیم. حدیث داریم پول که می‌خواهی به فقیر بدهی، خودت به فقیر نده. به بچه‌ات بده بگو: تو به فقیر بده. یعنی این کمک به فقیر را به یک نسل بعد هم منتقل کن.

7- نقش فرزندان امام حسین (علیه‌السلام) در حفظ واقعه عاشورا

امام حسین به چه دلیل بچه‌هایش را برد؟ نقش بچه‌ها در کربلا چیست؟ 1- بیایند ببینند. بچه باید با سختی‌ها آشنا شود. نه آخر بچه‌ی من غصه می‌خورد. خوب غصه بخورد. آخر بچه‌ی من روزه می‌گیرد رنگش زرد می‌شود. بسمه تعالی رنگش زرد شود. اصلاً روزه برای این است که رنگمان زرد شود. بله اگر خطری متوجه می‌شود اسلام اجازه نمی‌دهد. می‌گوید: بخورد. اما صرف اینکه بچه‌ام، بچه‌ام یک خرده علاقه‌ها… حدیث داریم وای به پدران و مادران دوره‌ی آخر زمان. پرسیدند: آقا پدر و مادرهای کافر؟ فرمود: نه! پدر و مادرهای مسلمان. اما بچه‌هایشان را خوب تربیت نمی‌کنند. حتی اگر بچه‌شان هم بخواهد راه حق برود. می‌گوید: نمی‌خواهد بروی. مثلاً بچه می‌خواهد برود معتکف شود. می‌خواهد به جبهه برود. پدر می‌گوید: نه! بچه‌اش می‌خواهد به مسجد برود. می‌گوید: نمی‌خواهد بروی مسجد! بنشین در خانه و درست را بخوان. بچه می‌خواهد عزاداری کند. نمی‌خواهد. بچه‌ها خودشان خوب حق را می‌فهمند. استعداد زیاد است.

امام حسین بچه‌ها را برد 1- بچه‌ها صحنه را ببینند. با چشم‌هایشان فیلم برداری کنند. با گوش‌هایشان ضبط کنند. آن زمان که صدا و سیما فقط دوربین نبود. یک مشت بچه را برد اینها همه فیلم برداری کردند از صحنه‌ی کربلا. حرف‌ها را شنیدند. عکس‌ها را هم دیدند. بعد هر بچه‌ای در هر منطقه می‌گفتند: آقازاده تو هم در کربلا بودی؟ می‌گفت: بله! بودم. قصه چه بود؟ شروع می‌کرد و می‌گفت. روضه خوان تربیت می‌کرد. نقش بچه‌ها این بود که تاریخ کربلا را حفظ کردند. حالا ببینید بچه چطور بود؟ الله اکبر! الله اکبر! امام حسین را شهید کردند. بچه را… خانواده‌ها گوش بدهید. توجه کنید چه عرض می‌کنم. امام حسین را کربلا شهید می‌کنند. زن و بچه را اسیر می‌کنند. کوفه و شام در دربار که می‌روند یکی از یکی از بچه‌ها می‌پرسد: اوضاع چه طور است؟ می‌خواست بگوید: کشتند. بردنش. می‌خواست گریه کند. گفت: اوضاع خیلی خوب است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ الرَّمْلِ وَ الْحَصَى‏» (بحارالانوار/ج45/ص110) به عدد دانه‌های شن الحمدلله! ما تازه پیرمردهایمان بعد از هزار و چهارصد سال، پیرزن‌هایمان بعد از هزار و چهارصد سال می‌گوید: صدهزار بار شکر. صد هزار تا یعنی چه؟ یعنی یک مشت شن. آخر شما یک مشت شن برداری می‌شود صد هزارتا، شن‌های ریز. این بعد از هزار و چهار صد سال می‌گوید: یک مشت شن الحمدلله! دختر کوچولو که رفته کربلا بابایش را با چشمش دیده است، دیده که شهید کردند می‌گوید: الحمدلله به عدد تمام دانه‌های شن! «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ الرَّمْلِ وَ الْحَصَى‏» ظرفیت را می‌بینید. این رقمی باید بچه را تربیت کرد. ما الآن بچه‌هایمان نگاهشان می‌کنی… فکر خیلی باید بلند باشد. تیز هوشی! فاطمه‌ی زهرا چطور بچه تربیت می‌کرد؟ برایتان بگویم. بحث خانواده است دیگر.

فاطمه‌ی زهرا به امام حسن می‌گفت: برو مسجد ببین بابایت چه می‌گوید؟ به مسجد می‌رفت. کوچولو بود. حرف‌های بابا را می‌شنید. می‌گفت: بابایت چه گفت؟ آنوقت آنچه امیرالمومنین در مسجد گفته امام حسن برای مادرش نقل می‌کرد. نباید یک مادر از بچه‌اش بپرسد که خوب در خیابان چه دیدی؟ عروسی چه کسانی بودند؟ چه چیزی خوردی؟ چه کسانی آمده بودند؟ چه لباسی پوشیده بودند؟ پدرت چه گفت؟ پیغمبر بچه‌هایش را برد برای دعا، برای آمین گفتن. حدیث داریم امام باقر وقتی می‌خواست دعا کند، خود همین امام باقر(ع) کوچولو بود ودر کربلا بود، امام پنجم، چون امام سجاد بود. امام باقر هم بود. منتها امام باقر تقریباً سه چهار سالش بود. کوچولو بود در کربلا بود. یعنی امام باقر صحنه‌ی کربلا را دیده بود. بچه‌ها باید صحنه‌ها را ببینند. با بچه‌ها باید مشورت بشود. حتی حدیث داریم هرکس بچه دارد خودش هم بچه شود. بچه‌ها را باید با بزرگان دین آشنا کنیم. با برنامه‌های دینی آشنا کنیم.

این خاطره را در ذهنم هست گفتم. منتها نمی‌دانم در تلویزیون گفتم یا در سخنرانی‌ها؟ چون ما هرروزی هم چندتا سخنرانی با کم و زیادش داریم. یک چیزهایی را که گفتم نمی‌دانم کجا گفتم. ولی این را گفتم. بابایی به بچه‌اش پول داد. گفت: برو مدرسه. حالا آن زمان مثلاً 5 ریال بود. قصه برای زمان شاه است. شاید 40 سال پیش. 5 ریال داد گفت: پول جیبی. ظهر که آمد گفت: آقاجان! این 5 ریال را به فقیر دادم. گفتم: بارک الله! بیا آقاجان قرآن را بیاور. قرآن را آورد. گفتم: یک آیه در قرآن داریم «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/160) هرکس یک کار خوب بکند، خدا ده تا ثواب پای آن می‌نویسد. تو 5 ریال دادی. من می‌خواهم 5 تومان به تو بدهم. 5 تومان ده برابر 5 ریال است. می‌خواهم 50 ریال به تو بدهم. می‌گفت: یک 50 ریالی به او دادم و بعد هم این آیه را گفتم. این رقمی بچه‌ها را با قرآن آشنا می‌کنند. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» متاسفانه ما وقتی هم سراغ قرآن می‌رویم یک طور دیگر سراغ می‌رویم. یک طوری که نه در روایت آمده. نه در حدیث آمده و به هر حال.

تقسیم کار؛ در خانه کار باید تقسیم شود. فاطمه‌ی زهرا و امیرالمومنین پهلوی پیغمبر آمدند. گفتند: آقا ما زن و شوهر هستیم. در خانواده‌ی الگو، یک الگوی خانواده چیست؟ شما، چطوری کار کنیم؟ حضرت فرمود: کارهای خانه برای حضرت زهراست. کارهای بیرون خانه…

8- حکومت مرد در خانواده، نه تحکّم و زورگویی

اعتماد به همدیگر: کجا بودی؟ به چه کسی تلفن کردی؟ چه حقی داشتی رفتی؟ مرد در خانه حق حکومت دارد اما حق تحکّم ندارد. فرق است بین حکومت و تحکّم. حکومت یعنی مصلحت نیست این کار را بکنی. تو اینجا می‌روی صلاح نیست. این فامیل چنین است و آن فامیل چنان است. خانم این جلسه رفتنش عوارض دارد، آسیب دارد، با یک چنین افرادی باید ملاقات کنی، یک چنین حرف‌هایی را مجبور می‌شوی بزنی، یک چنین حرف‌هایی را مجبور می‌شوی گوش کنی! حکومت یعنی مصلحت اندیشی! مرد در خانه حق حکومت دارد، یعنی حق دارد طبق مصلحت به خانمش بگوید: اینجا برو و اینجا نرو! اما حق تحکم ندارد. چون مردم نه! چون منطقی می‌گویم… چون حرفم حسابی است، گوش بده! نه چون مردم.

ساده گرفتن! رازداری! تغافل! گاهی وقت‌ها زن و شوهر از هم چیزی می‌فهمند، تغافل یعنی شتردیدی ندیدی! به روی خود نیاورید. گاهی آدم می‌فهمد یک خبرهایی است. ولی به روی خود نیاورد. خیلی جاها باید به روی خود نیاورد… نسبت به بچه‌ها هم همینطور است. چون اگر بچه بفهمد، که پدرش فهمید که یک چنین عیبی دارد، می‌گوید: خوب! من که آبرویم رفته است، پس بگذار یکباره بریزد. تغافل، رازداری، گفت و گو… در قرآن اینقدر «یا بنی» «یا بنی» هست. در نهج‌البلاغه اینقدر «یا بنی» «یا بنی» هست. پسر عزیزم! پسر عزیزم! پسر عزیزم! اولادها را هم طبق آداب خودتان تربیت نکنید. نگویید: تو مثل من باش. می‌گوید که: «فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم» بچه‌‌ها برای زمان دیگری تربیت شده‌اند. یعنی بچه طوری تربیت شود برای زمان آینده نه برای زمان امروز. خوب بس است.

انتخاب همسر، شیردادن، نامگذاری، آموزش، به ازدواج درآوردن، نظارت کردن، محبت کردن، تغافل، مشورت، ارزش دادن، فداکاری، تقسیم کار و لوس نبودن اینها چیزهایی است که در خانه، در قرآن و روایات به ان سفارش شده است.

خدایا الگوی ما را پیغمبر و اهل بیت پیغمبر(ع) قرار بده. (الهی آمین) الگوهای شرقی و غربی، که سرشان به سنگ خورده است و آمار طلاق و رجوع به دادگاه خانواده، بی‌اعتنایی، از هم گسستگی نظام خانواده در غرب غوغا می‌کند، خدایا ما را از این آسیب‌های غربی و شرقی حفظ بفرما! (الهی آمین) از عزاداران تقاضا می‌کنیم، ان‌شاءالله عزادری آنها طوری نباشد که طول بکشد و نماز صبح قضا بشود، سخنرانی‌ها طول بکشد. صدای طبل‌ها بلند نباشد که مردم را اذیت کند. صدای بلندگوها، طبل‌ها… اگر مردم آزاری شود، گناه کبیره است. مردم آزاری گناه کبیره است. گاهی انسان با بلندگو، با شیپور، با طبل بی‌وقت زدن مردم آزاری است. عزاداری مقدس را با یک سری کارهای اینگونه از بین نبرید. خدا اجرتان بدهد، در عزاداری شرکت کنید، بچه‌هایتان را به عزاداری ببرید، اما به مداحان هم سفارش می‌کنیم، فقط حماسه نباشد، رشد حماسی با رشد عقلی باید با هم باشد. اگر احساسات بالا رفت و عقل ایستاد این ضرر است. عقل بالا رفت و احساسات نبود، ضرر است. عقل و احساس باید با هم رشد کند. جلسات طولانی نشود، و عزاداری‌ها خالصانه باشد. نماز ظهر تاسوعا و عاشورا را فراموش نکنید. نماز ایران کاری کرد که در پاکستان هم روز عاشورا و در وسط خیابان نماز خواندند، نماز ایران کاری کرد که سال قبل در هامبورگ هم، ببخشید در نیویورک هم شیعیان در آمریکا در وسط خیابان نماز خواندند. نماز شما صادر شد. این پرچم «اشهد انک قد اقمت الصلاه» که برای امام حسین است و عزاداران امام حسین دست‌ گرفته‌اند، این پرچم را نگذارند که بخوابد. یک نماز با شکوه هرکجا که هستیم، اگر نزدیک مسجد است، در مسجد و اگر فاصله داریم از مسجد، هر کجا هستیم. منتها به شرطی که راهبندان نشود. کنار خیابان و یک قسمت از خیابان، عزاداری و نماز و همه مراسم باید مانع عبور و مرور نشود، یعنی نباید ایجاد ترافیک کند که ایجاد ترافیک هم گناه است.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment