اسلام، مکتب اعتدال -3

«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

رمضان امسال 82 را بحث تفسیری منتهی تفسیر باز و گسترده، تفسیر خیلی مشروح راجع به آیه «اهدنا الصراط المستقیم» داریم. خدایا ما را به راه مستقیم قرار بده. کج، کجی‏ها، تندی‏ها، کندی‏ها، افراط‌ها، تفریط‌‌ها، حسادتها، تملق‏ها، بخل‏ها ول‏خرجی‏ها، غیرتهای نابجا، بی‏غیرتیها از همه پستی و بلندی‌های اخلاقی، فکری اعتقادی که حالا این را ما خیلی بحث خواهیم کرد افراط و تفریط توی مسائل تربیتی، افراط و تفریط توی مسائل اقتصاد، افراط و تفریط توی مسائل سیاسی، افراط و تفریط توی مسائل اجتماعی، توی مسائل خانوادگی، اینها را هی هر روزی شاخه شاخه و نخ نخ یکی‏اش را بحث خواهیم کرد و هر جلسه‏ای بین 25 دقیقه تا 30 دقیقه این را بحث می‏کنیم.
موضوع: در جستجوی راه مستقیم (اعتدال) (نه افراط نه تفریط) (نه تندروی نه کندروی)… راه مستقیم خیلی دقیق است که انسان راست بگوید یعنی گاهی انسان خودش هم متوجه نیست چند وقت پیش آوردند یک نامه‏ای که یک نفر را از یک اداره‏ای مأمور بگیریم به ستاد اقامه نماز ما تقاضا کردیم به رئیس آن تشکیلات دیدیم که تایپ شده که نیاز مبرم به فلانی داریم. گفتم مبرم نه ما به ایشان نیاز، نیاز هم… اگر ایشان را به ما بدهید ما از وجود ایشان استفاده می‏کنیم. حالا بگویم نیاز مبرم، نیاز مبرم یعنی اگر نباشد سقوط می‏کنیم نه یعنی کلمه مبرم یک خورده تندروی است، نیاز شدید از کجا شدید؟ شدید نیست من خیلی به شما علاقه دارم این کلمه خیلی زیادی است بله ما به شما ارادتمندیم اما خیلی… گاهی انسان توی عبارتهایش اصل‏اش هُل می‏خورد. امام کاظم (علیه السلام) رفت توی خانه امام رضا (علیه‏السلام) کوچولو بود، بچه بود، عقب باباش بود رفت توی خانه بفرما نگفت به این کسی که مثلاً همراه امام (علیه‏السلام) بود.
امام رضا (علیه السلام) کوچولو بود گفت آقا این از علاقمندان ما است شما رفتید توی خانه به او می‏گفتید بفرمائید. گفت ببین الان قلباً آمادگی ندارم برای پذیرایی اگر کسی قلبش آمادگی نداشته باشد برای پذیرایی با زبانش بگوید بفرما. این هم یک رگی از نفاق است. یعنی زبانش با عملش، قلبش یکی نیست. راه مستقیم خیلی ظریف است که انسان حتی یک بفرما بیخود نگوید نیاز مبرم نگوید، نیاز شدید نگوید، خیلی به شما علاقمندم، خیلی مشتاق دیدار بودم، ای دروغگو! خوب اگر مشتاق دیدار بودی یک تلفن می‏کردی. حالا توی خیابان دیدی خیلی… خیلی شد. آقای قرائتی! بفرمائید! واجب العرض‏ام می‏گویم ببینم اگر من را نمی‏دیدی این واجب کجا می‏رفت، من را که دیدی واجب شد کسی که واجب‏العرض است یعنی حرف واجبی دارد، خوب باید قبل از دیدار من هم دنبال من باشی. حالا من را دیدی آخوند مفت استخاره کن. می‏گفت طناب مفت گیرت آمد خودت را خفه کن. خلاصه…. خیلی…
راه مستقیم، از مو باریکتر، از شمشیر تیزتر
در حدیث داریم روی جهنم پُلی است از مو باریکتر از شمشیر تیزتر آن راه است که باید عبور کرد بعضی می‏خواهند بگویند آن راه مجسمه این راه است یعنی راه مستقیم بقدری باریک است که هر کس بتواند از این راه مستقیم را تشخیص بدهد هر که در اینجا راه را تشخیص بدهد آنجا هم از راه عبور می‏کند آن راه این راه می‏شود. ببینید بعضی کارهای قیامت تجسم دنیا است مثلاً می‏گویند در قیامت انسان زبانش به قدری دراز می‏شود که همینطور مثل طناب می‏افتد شاید کیلومترها باشد یک زبان دراز و با هر کسی هم می‏رود پایمال می‏کند آخ آخ!
 مرحوم امام، حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) ایشان در یک شب توی تلویزیون می‏گفت می‏دانید که زبان چرا اینقدر دراز می‏شود چون در دنیا زبان درازی کردی از اینجا آن را گزیدی، اینجا نشستی غیبت یک نفر را کردی فلان محله، فلان شهر تو که زبانت اینقدر دراز است که از اینجا آنجا را می‏گزی زبانی که اینجا اینقدر دراز می‏شود آنجا هم اینقدر دراز می‏شود آن زبان دراز تجسم این زبان درازی است و لذا حدیث داریم آدمهای متکبر روز قیامت مثل مورچه می‏شوند پایمال می‏شوند چون هر چه اینجا باد داشت آنجا بادش خالی می‏شود. اصلاً دنیا و آخرت یک جوری به هم… مثل آینه و… مثل آنکه شما راست آینه بایستید عین کار… عین خودت را می‏بینی بگذارید من دو سه مثال بزنم: به پیغمبر ما گفتند یا رسول الله بگویی نگویی فایده‏ای ندارد آیه‏اش این است «سواء علینا» مساویست بر ما «أوعظمتام لم تکن من الواعظین» یا واعظ نباشی موعظه نکنی مساویست برای ما فرق نمی‏کند موعظه بکنی یا موعظه نکنی یک جور است آن وقت روز قیامت جیغ می‏زنند، خدا هم به آنها می‏گوید: «سواءٌ» مساویست برای ما می‏گویند «سواءٌ علینا» خودشان می‏گویند، می‏گویند: «سواءٌ علینا أجزعناام صبرنا» آیا جزع بکنیم توی جهنم «أم صبرنا» یا صبر بکنیم کسی که اینجا به پیغمبرها می‏گوید: «سواءٌ علینا» قیامت هم به خودش می‏گوید: «سواءٌ علینا» بگویی و نگویی ما گوش نمی‏دهیم آنجا هم روز قیامت هر چه می‏سوزند جیغ می‏زنند آخرش می‏گویند برای کی جیغ می‏زنی، جیغ بزنیم و نزنیم فرق نمی‏کند. بگویی و نگویی فایده‏ای ندارد. ببینید «سواءٌ علینا» یعنی آئینه حالا… بنابراین اگر داریم روز قیامت راه مستقیم از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است انتخاب راه حق هم اینجا خیلی دقیق است یک کسی مجرم بود او را آوردند شلاقش بزنند حضرت شلاق را به یک نفر داد گفت او را بزن این هم عصبانی شد شروع کرد به زدن. حضرت فرمود چند تا زدی، گفت اینقدر گفت چرا زیادی زدی؟ من گفت اینقدر بزن، سه تا زیادی زدی. بده شلاق را، شلاق را گرفت گفت بخواب. همانکه شلاق می‏زد خواباندش و آن سه تا را اضافه به او زد این راه مستقیم این است و اره مستقیم این است حالا… بیشترین کسانی که از جاده پرت می‏شوند جاهل هستند حدیث داریم: «لاتری الجاهل اما مفرط أو مفرط» افرادی که جاهل‏اند یا مفرطند یا مفرَط. من خودم آدمهایی را می‏شناسم یک مرتبه صورتشان را همچین پوست می‏کنند از نظر اصلاح تا ته اصلاح می‏کنند، چند هفته بعد می‏بینیم یک ریش‏هایی گذاشته، دو مرتبه می‏بینیم می‏تراشد باز می‏بینیم ریش گذاشته یعنی این… یک وقت ممکن است مثلاً 11 ماه است پایش را مسجد نگذاشته حالا هم که شب عاشورا آمده، دو دستی می‏زند یعنی. اینطوری است یا بیستون می‏سازد یا چهل ستون. یا بیستون می‏سازد یا چهل ستون (هیچی!) بابا میزان باش. یک وقت همه شبکه‏ها بازی در می‏آورند می‏گویند عید است، یک بار هم همه شبکه‏ها سینه می‏زنند یک تعادلی باید توی برنامه‏ها باشد یک تعادلی باید باشد. «لاتری الجاهل الا المفرِط و المفرَط» جاهل یا تند می‏رود یا… یک بار با یک کسی همچین رفیق می‏شود که بدون او بیسکویت نمی‏خورد، بدون او بستنی نمی‏خورد، بدون او پارک نمی‏رود اصلاً… اصلاً مثل همینطور از هم جدا نمی‏شوند یک مرتبه هم ممکن است همچین قهر کنند که از دوستش 4 سال است که از او خبر ندارد یک نامه برایش نمی‏نویسد افراط و تفرط خوب…
انسانهای استوار، الگوی راه مستقیم‏
اینکه گفتیم روایات داریم 56 تا حدیث داریم که راه مستقیم اهل بیت هستند چون کسی که راه مستقیم است باید خودش آدم محکمی باشد ببینید شما با کش نمی‏توانید چیزی را متر کنید چون خودش کش دارد کشی که شل است و هی خودش کوتاه و بلند می‏شود با آدمهایی کوتاه و بلند که مثل شِش… کش است پول بستنی‏اش را می‏دهی، می‏گوید قربانت بروم نمی‏دهی، می‏گوید عجب کنسی است با یک بستنی دها و فحش‏اش… آدمی که اینقدر با یک قاشق ماست سردش می‏شود با یک خرما گرمش می‏شود… با کش نمی‏شود متر کرد با نخ نمی‏شود متر کرد، آن چیزی که متزلزل است نمی‏تواند… و لذا گفتند شما اگر خواستید در راه مستقیم باشید باید شما قولتان، باید مترتان آن یک… آدمهایی باشند که شهوت، غضب، هیچ در آنها اثر نکند، امام حسین (علیه السلام) زیر سم اسب است می‏گوید راضی‏ام. روی دوش پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) هم می‏گوید راضی‏ام. امام حسین (علیه السلام) می‏تواند میزان باشد. پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) می‏تواند میزان باشد، چون هم سوار براق می‏شود هم سوار الاغ. الاغ و براق برایش فرقی نمی‏کند. امام خمینی (رحمه الله علیه) می‏تواند میزان باشد چون توی هواپیما نشست، می‏خواست بیاید ایران گفتند چه احساسی داری. فرمود هیچی، یعنی هواپیما سرنگون شد شهید هستیم، رفتیم جمهوری اسلامی تشکیل دادیم. الحمدللّه شهید شدیم، الحمدللّه. یک آدمی که اینقدر سفت است این می‏تواند میزان باشد آدمی که با یک بستنی یا یک خرما شل است که نمی‏تواند میزان باشد.
 سال اول انقلاب منافقین فعالیت سیاسی داشتند کاندیدا داشتند کاندیدهایشان برای اینکه رأی جمع کنند می‏گفتند ملت قهرمان ایران رأی‏ها را شمردند، رأی کم آورد رأی نیاورد، تا رأی نیاورد در سخنرانی بعد از اخبار رادیو گفت این توده ناآگاه! یعنی صبح ساعت 10 همه مردم قهرمان بودند، 5/2 بعداز ظهر شدند… منافقین که نمی‏توانند ب… این خودش مثل کش است کشی که شل است و پائین و بالا می‏رود… و لذا گفته‏اند اگر می‏خواهید راه خودتان را اصلاح کنید در راه مستقیم باشید دست… ولایت فقیه می‏تواند آمریکا یک وقتی تشر زد گفت که من ایران را در محاصره اقتصادی قرار می‏دهم مثلاً حالا فکر کردند امام (رحمه الله علیه) می‏ترسد. امام (رحمه الله علیه) فرمود رئیس جمهور آمریکا اگر در عمرش یک حرف خوب زده باشد همین است که از خدا می‏خواهیم که تو ما را در محاصره اقتصادی قرار بدهی ما رهبرمان امام حسین (علیه السلام) است که در محاصره اقتصادی قرار گرفت. حتی آب خوردن هم نداشت اما زیر بار زور نرفت. محاصره اقتصادی… تو ما را از محاصره اقتصادی می‏ترسانی. امام حسین (علیه السلام) در محاصره نظامی بود 72 نفر در مقابل 30 هزار نفر. ما وقتی دستمان را گذاشتیم توی دست امام حسین (علیه السلام) دیگر از این محاصره‏ها نمی‏ترسیم.
اهل بیت (علیهم السلام)، بهترین الگوی راه مستقیم‏
اینکه روایت داریم 56 تا حدیث داریم راه مستقیم اهل‏بیت‏اند. اگر می‏خواهید موجها و فتنه‏ها، تشرها، پولها، هر چه هیچی تکانتان ندهد دستتان را بگذارید توی دست اهل بیت و کسانی که مثل اهل‏بیت هستند یا در خط اهل‏بیت هستند یا صفات اهل‏بیت را دارند بخشی‏اش را لااقل خوب برویم سراغ… گاهی افراط و تفریط راجع به خود پیغمبرهاست در صلح حدیبیه کفار آمدند جلوی پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) را گرفتند. حدیبیه نزدیک مکه است. پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) آمدند بیایند مکه، کفار آمدند جلویش گفتند نمی‏گذاریم بیائید مکه نزدیک بود درگیری بشود و درگیری نشد صلح شد و آنجا یک مکتوبه‏ای باید بنویسند توی مکتوبش یک کلمه بود یک عده از اصحاب گفتند نه باید این باشد بابا ببینید پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) چه می‏گوید. از پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) جلو نیفتید «المتقدم عنکم مارق و اللازم لکم لاحق و المقصر فی حقکم زاهق».
 نه تندتر بروید نه عقب‏تر بروید. با پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) باشید توی قرآن داریم کلمه «معه» خیلی داریم. سه رقم ایمان داریم در قرآن «آمنوا به» داریم «آمنو له» داریم «آمنوا… والذین معه» هم داریم «معه»، «به، له، معه». «آمنوا به» یعنی به پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) ایمان بیاورند به نفع پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) ایمان بیاورند با پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) باشند «و الذین معه» این «معه» یعنی ایمان آوردن کافی نیست باید با او هم باشیم. یک کسی پول می‏فرستند برای پدرش، یک کسی می‏رود قاشق و پلو دهان پدرش می‏گذارد فرق می‏کند یک کسی محبت می‏کند، یک کسی همراه است، همراه بودن مهم است، یعنی نه جلو بیفتند نه عقب. یک عده افراطی آمدند به امام حسن (علیه السلام) یک جسارتهایی کردند، حتی می‏گفتند تو مسلمانها را ذلیل کردی، چرا صلح کردی؟ امام حسن (علیه السلام) دلائلی آورد که من چرا صلح کردم، آخرش فرمود: مگر قصه موسی و خضر (علیهماالسلام) را نخواندید. موسی (علیه السلام) اعتراض کرد به خضر (علیه السلام) که چرا همچین کردی. خضر (علیه السلام) گفت به این دلیل، به این دلیل، به این دلیل و او را قانع کرد، آخر من امام هستم پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) فرموده امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) هر دو امام هستند. «قاما أو قعدا» چه قیام کنند، چه صلح کنند. ما مصلحت نظام را این رقمی تشخیص دادیم، یعنی حاضر بودند به پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله)… به امیر المؤمنین (علیه السلام) جسارت کردند که چرا صلح کردی با معاویه در جنگ صفین به امیرالمؤمنین… به پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) اعتراض کردند اصلاً… حضرت فرمود که یک قلم و کاغذ بیاورید من یک چیزی بنویسم گفتند نه،… نعوذ بالله، نعوذ بالله گفتند «ان الرجل لیهجر». پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) تب دارد، هواس پرتی پیدا کرده، چرت و پرت می‏گوید. نعوذ بالله. اصلاً به خدا اعتراض کردند «لم کتبت».
 وقتی دستور می‏آمد می‏گفتند: خدایا این چه دستوری بود ما هم هستیم حتی توی پیش پرده‏ها می‏نویسیم (مرگ نابهنگام) ببینیم بیا جلو شما خبر داری هنگام بود یا نابهنگام؟ یعنی میزان قضاوت شماست که کی به هنگام بمیرد و کی نابهنگام. به تو چه مرگ نابهنگام، یعنی خدایا اشتباه کردی اینطور که من می‏گویم درست است. این باید باشد او باید برود. ای خدا چرا این را مرگش نمی‏دهی، چرا آن را مرگش دادی. آدم وقتی تسلیم نیست به خدا اعتراض می‏کند «لم کتبت» به پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) اعتراض می‏کند، چرا صلح حدیبیه را پذیرفتی. به امیرالمؤمنین (علیه السلام) اعتراض می‏کند، چرا در صفین این رقمی بود. به امام حسن (علیه السلام) اعتراض می‏کند، به امام حسین (علیه السلام) اعتراض می‏کند چرا رفتی کربلا، به امام سجاد (علیه السلام) اعتراض می‏کند، چرا می‏نشینی و دعا می‏خوانی، پاشو برو به جبهه.
دو تا کشاورز سر آبیاری دعوایشان شد، آمدند پهلوی پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) گفتند آقا ما دو نفر کشاورز هستیم در آبیاری دعوایمان شده شما قضاوت کن. حضرت هم حرف هر دو را گوش داد، فرمود حق با این است تا گفت حق با این است. گفت بله فامیل تو است باید هم بگویی حق با این است آیه نازل شد عجب مسلمانهایی «فلا و ربّک» به خدا قسم «ربّک» به خدا… واو هم واو قسم است به خدا قسم «لا یؤمنون» به خدا قسم اینها ایمان ندارند حتی اینکه کی ایمان دارند «یحکموا» تو را حَکم قرار دادند «فیما شجر بینهم» در مشاجرت در درگیری‌ها «فیما شجر بینهم». اینها ایمان ندارند جز اینکه تو داور باشی در مشاجرات و درگیری‏هایشان، بعد هم حرف که زدی «لا یجدوا» نیابند «فی انفسهم» در نفس شان، در قلبشان « حرجا مما قضیت» نق نق نکنند. «مما قضیت» از آنچه قضاوت کردی یعنی وقتی اینها دین دارند که نسبت به قضاوت تو نق نزنند.
اعتدال در انجام دستورات دینی‏
نماز می‏خواند، مکه می‏رود، خیلی هم قیافه‏اش قیافه حزب اللهی است ولی می‏گوید چرا؟ دو لیتر گریه می‏کند اما سهم امام نمی‏دهد تویی که چراغانی برای امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) می‏کنی پیداست عاشق امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) هستی. همان معشوق تو حضرت مهدی (علیه السلام) گفته هر صد تومان 20 تومانش مال من است بده به آن کسی که مجتهد است و عادل است و هوی و هوس هم ندارد. آقا من این آخوند را قبول ندارم بسمه تعالی نداشته باش. یک آخوندی که قبولش داری اگر شما یک دکتر را قبول نداری که نباید از بیماری بمیری که، برو یک دکتری که قبولش داری. این دلیل نشد که اگر من را قبول نداری… تازه من را قبول نداری باید ببینیم چرا حق داری قبول نداشته باشی یا قبول نداری. ممکن است بگویند آقا من علی (علیه السلام) را قبول ندارم خوب باید… چرا حضرت علی (علیه السلام) چشه؟ نه ایشان یک خورده خشک است آمدند گفتند یا رسول اللّه! این علی (علیه السلام) خشک است فرمود این خشکی کمالش است «انه لخشنٌ فی ذات الله» اصلاً حدیث داریم آدم خشکی که به تو نمی‏دهد ارزشش بیش از آدم بریز و بپاشی است که کمکت می‏کند، هر که کمکت کرد دلیل بر خوبی‏اش نیست «منع المقتصد» حدیث است، یعنی آدم میانه رو، اگر به تو ندهد این ارزشش بیشتر است از آدم مبذر، بذر، تبذیر، آدم بریز و بپاشی که به تو بدهد ما فکر می‏کنیم هر که ما را افطاری دعوت کرد آدم خوبی است هر کس افطاری دعوت نکرد آدم بدی است.
هر که به ما عیدی داد خوب است، هر که به ما عیدی نداد بد است. هر که رونما برای بچه ما و خانه مان آورد آدم خوبی است. هر که به من سلام نکرد، مرگ بر ضد ولایت فقیه، بابا به تو سلام نکرده، آدم خوبی است اینها را باید خیلی از هم تفکیک کرد. گاهی وقتها تندرویها یک جوری است که مثلاً پسر یک آقایی بد می‏شود، عروس آقایی، داماد آقایی پاسدار، آقایی راننده، آقایی همسایه، آقایی برادر، آقایی خواهر، آقایی یک وقت مثلاً یک کسی… بستگان یک کسی خراب بشود ول کن بابا برود به فامیل‏اش برسد، نمی‏خواهد تبلیغ کند، فامیل خودش را اداره کند. خوب اگر اینطور است اول به پیغمبر… پیغمبر نمی‏خواهد، پیغمبر بشوی. برو عمویت را درست کن «تبت یدا ابولهب» ابولهب عمویت است. پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) به عمویش هم گفته به دیگران هم گفته، حالا عمویش گوش ندهد، اگر عمویش گوش نداد آن وقت باید بگوئیم به درد پیغمبری نمی‏خورد. نوح (علیه السلام) به پسرش گفت به غیر پسرش هم گفت. پسر نوح گوش نداد حالا اگر پسر نوح (علیه السلام) بد شد باید بگوئیم نوح (علیه السلام) دیگر به درد پیغمبری نمی‏خورد؟ زن لوط (علیه السلام) بد بود، حالا بگوئیم حضرت لوط (علیه السلام) خواهش می‏کنیم، خواهش می‏کنیم دست بردار برو خانم خودت را حفظ کن. بابا حالا اگر زن لوط (علیه السلام) بد بود آن آقا حضرت لوط (علیه السلام) چه کند. ما وقتی یک کسی بد می‏شود. ترکشش مثل خمپاره به همه فامیل می‏خورد. آقا این بازاری حقه باز بود، حالا باید بگوئیم بازاری‌ها دزد هستند. این شهری… مردم این شهر چهارتایشان خراب در آمدند، باید بگوئیم مثلاً فلان شهر… اجمالاً حاج آقا اگر بد بود، نباید با حاج خانم، حاج خانم بد بوده، مربوط به حاج آقا…
اعتدال در برخورد با مخالفان‏
«و لا تزر وزاره وزر أخری» قرآن چند بار گفته بابا گناه کسی را پای کسی نیندازید. حق، حق است شما حق بگو گرچه بیگانه باشد از بیگانه تعریف کن یک مسلمان دزدی کرده بود، مثلاً یک قالیچه‏ای فرض کنید دزدیده بود تا دید لو می‏رود قالیچه را از سر دیوار خانه یهودی پرت کرد توی خانه یهودی. وقتی او را گرفتند گفت من ندزدیدم، یهودی دزدیده. بروید ببینید در را باز کنید، توی خانه یهودی است، خوب پیغمبر هم… تا پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) رفت قضاوت کند، خدا به پیغمبر گفت نه نه نه دزده مسلمان است، یهودیه بی گناه است این قالی را دزدیده انداخته توی خانه یهودیه ما در حق… گاهی وقتها باید طرفدار غیرمسلمانها باشیم و مسلمانها را توبیخ کنیم که تو مسلمان بد هستی، تو غیرمسلمان خوب.
قرآن چند جا از مسیحی‏ها و یهودیها تعریف می‏کند می‏گوید بعضی هایشان آدمهای امینی هستند «و منهم» بعضی‏هایشان «ان تأمنه بقنطار» کلی پول به او بدهی «یعودهُ علیک» به تو برمی‏گرداند. یعنی امین است، 10 میلیارد به او بدهی یک قِران آن را چشم نگاه نمی‏کند، برمی گرداند، سالم به تو می‏دهد ولی بلی… بعضی یک قِران به آنها بدهی دیگر نمی‏شود از آنها پس گرفت و لذا قرآن می‏گوید: «بعضهم» کلمه «بعضهم» توی قرآن… «کثیر منهم» «کثیر منهم» یعنی همه‏شان اینطور نیستند. «بعضهم اکثرهم» یعنی خلاصه‏اش در قضاوتها نگوئید آقا بگوئید… بعضی هایشان این بنگاههای معاملاتی را می‏بینی همه‏شان… چرا می‏گوئید همه‏شان حالا یکی دو تاشان خراب در آمدند باید بگویی همه‏شان بردند خوردند، کی برد، کی خورد، اگر برد خورد، هر که خورده پای لرزش بنشیند. توی تهران چند تا برج است چند تای آن مال آخوندهاست، یک برج پیدا کنید مال… بله من نمی‏گویم آخوندها فقیرند، خوب داریم که وضعش هم خوب است، متوسط هم هست، عالی هم هست، مثل باقی مردم آخوند هم داریم حسابی گرسنگی می‏خورد. بنابراین یک آخوند حالا وضعش خوب است یک اداری وضعش خوب است یک تاجر وضعش خوب است بر عکس‏اش یکی کلاهبرداری کرد، یکی رشوه خورد.
اجمالاً من خواهشم این است که ماه رمضان توبه کنیم چیزهایی را که همینطور کلی برای قشر فلان استان، فلان شهر، فلان صنعت، فلان صنف، فلان لباس، دانشگاهی‏ها، دانشجوها، فلانی… این رقمی حرف نزنیم. دیر یا زود من و شما از این دنیا می‏رویم و باید پاسخ این گفته‏ها را بدهیم. حتی یک عرق خور می‏شود گفت قمارباز ول کن عرق خورِ قمارباز… بیا ببینیم ما عرق خوردیم، قمار نکردیم، شما فحش هم می‏دهید… تازه اگر علنی توی خیابان عرق بخورد، همان عرق خوردنش را حق داری بگویی، گناهان دیگر را که ندیدی و یواشکی انجام داده، حق نداری بگویی بله ایشان 30 تا گناه کرده آنچه علنی است بگو این فلانی مثلاً روی بن… روی منبر بنده یک حرف زشتی زدم شما می‏توانی بگویی همین آقای قرائتی ها! روی منبر همچون علنی گفتم گل… گناهی که علنی گفتم می‏توانی شما مثلاً بعضی جاها بگویی اما گناهانی دارم که شما ندیدی آن هم باید شما بگویی؟ نمی‏شود به یک عرق‏خور گفت، عرق‏خور است، قمارباز است، تارک الصلوه است، دزد است… بابا نه… یک کسی به شما فحش داد آخرین حرف که می‏شود گفت آقا من نیستم خودتی اما نمی‏شود گفت فحش به من دادی، خودتی، ننه‏ات است، بابات است، جد و آبادت است، این رقمی نباشید دیگر. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود ابن ملجم یکی زده شما هم یکی به او بزنید «ضربه بضربه» خوب اگر اینطور باشد که آمریکا، آمریکا می‏گوید دو تا برج را از من خراب کردید حالا اگر خودشان خراب نکرده باشند فرض کنید راست می‏گویند فرض کنید آمریکا راست می‏گوید توی هر صد تا کلمه یکی‏اش که راست هست بر فرض اینجا راست گفته باشد خوب دو تا برج. آن وقت یک افغانستان بمباران شود به خاطر یک برج. امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‏گوید: «ضربه بضربه» قربانش بروم اصلاً هیچوقت حضرت علی (علیه السلام) کهنه نمی‏شود. کیف کنید مسلمان هستید، کلمات قرآن، کلمات قرآن هیچوقت کهنه نمی‏شود، هیچوقت کهنه نمی‏شود، نو نو است. «هیهات من الذله» امام حسین (علیه السلام) فرمود: زیر بار زور نمی‏روم همیشه نو است «ضربه بضربه» ابن ملجم یکی زده شما هم یکی بزنید، این معنای عدالت است. نمی‏گوید یک برج خراب کرد کشورشان را خراب کنید، حتی توی جنگ حضرت می‏فرماید: آن زنها را کارشان نداشته باشید، بچه‏ها را کارشان نداشته باشید، سالمندها را کارشان نداشته باشید، آب آشامیدنشان را مسموم نکنید، درختهایشان را قطع نکنید، اصلاً جنگ عادلانه، جنگ فرد به فرد است، اینکه یک خلبان می‏آید بمباران می‏کند. اینکه جنگ نیست که همینطور خشک و تر و گناهکار و بی گناه و مظلوم و ظالم همه را قاطی هم درو می‏کند. اینکه جنگ نیست که جنگ این است که آدم بفهمد این کی است چرا برای چی تازه اینکه آمده توی جبهه آگاهانه آمده، غافلش کردند، تبلیغات سوء بوده، دفعه اولش بوده، دفعه دومش بوده، با بصیرت بوده اجباری بوده، اختیاری بوده، اینها همه‏اش کد دارد. به امام جواد (علیه السلام) گفتند آقا یک حیوانی را حاجی‏ها توی مکه کشته‏اند این جریمه دارد. فرمود حاجی در لباس احرام بوده یا غیر احرام. مسئله‏اش را می‏دانسته یا نمی‏دانسته، حیوان نر بوده یا ماده بوده، شب بوده یا روز بوده. اینقدر گفت آقا اصلاً گیج شدم اصلاً گیج شدم. گفت بله هر کدام یک حسابی دارد، هر کدام یک حسابی دارد.
اعتدال در همه امور دینی‏
دو نفر آمدند پهلوی امام رضا (علیه السلام) گفتند آقا ما مسافریم نمازمان چه جوری است. فرمود تو نمازت را دو رکعتی بخوان، تو چهار رکعتی بخوان. گفتند اِه! دو تا برادر از یک شهر آمدیم. هر دو مسافریم، چرا او چهار رکعتی، او دو رکعتی. فرمود: تو چهار رکعتی بخوان چون مسافری که سفرش حرام است نمازش شکسته نیست، تو سفرت حرام است گفت چرا؟ گفت بخاطر اینکه به قصد زیارت مأمون الرشید طاغوت آمدی کسی که برای زیارت طاغوت برود سفرش حرام است و نمازش 4 رکعتی است تو به قصد زیارت من آمدی سفرت حلال است، یعنی نیت در نماز اثر دارد شما الا… بسم اللّه بگویی گوساله چین حلال است، نگویی گوساله ژاپن حرام است. باید بسم اللّه گفت بدون بسم اللّه چون گوشتی که در آن طرف کره زمین هم ذبح می‏شود، وقتی می‏خواهد سلول بدن مسلمان بشود باید آرم اسلام داشته باشد از این کارخانه هر چه می‏آید بیرون باید آرم کارخانه داشته باشد چه پیچ گوشتی، چه کارتن‏اش و چه کامیونش دیدید کارخانه‏ها را از کارخانه ماشین که می‏آید بیرون آن کامیونش آرم کارخانه دارد. کارتن‏اش آرم کارخانه دارد. می‏آید در را باز می‏کنیم، جعبه‏هایش آرم دارد، دیس پلویش آرم دارد. نمکدان و ترشی‏خوری‏اش هم آرم دارد. هر چه از این کارخانه می‏آید بیرون باید بسم الله باشد، سوار کشتی می‏شویم بسم اللّه، حرکت که می‏کند بسم اللّه، می‏ایستد بسم اللّه، غذا می‏خوریم بسم اللّه، نماز می‏خوانیم بسم اللّه، گوساله آن طرف دنیا ذبح می‏شود بسم اللّه، یعنی وقتی مسلمان است هم آدمی که کارمند جمهوری اسلامی است هم روی میزش پرچم جمهوری اسلامی است که میز کوچولو هم، چه کشتی بزرگ. روی کشتی جمهوری اسلامی هم باید پرچم باشد. کشتی بزرگ، میز کوچک، ترشی خوری، کامیون، پیچ گوشتی، گوساله ژاپن، گاو آلمان، بز… همه باید چیز… این دید اسلام است که وقتی انسان مسلمان است همه چیزش مسلمان است، نمی‏شود گفت آقا من خودم مسلمانم اما لباسم غربی است، خودم مسلمانم، اما خوراکم غربی است، خودم مسلمانم اما… یک چیزی باشد که وقتی آدم مسلمان است آدابش، اخلاقش، فکرش، برخوردهایش، همه‏اش اسلامی باشد.
خدایا! تو را به حق محمّد و آل محمّد (صلّی اللّه علیه و آله) در تمام کارها دستمان را بگیر و ما را به راه مستقیم هدایت بفرما.
انحرافهای گذشته را ببخش و بیامرز.
«والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته»

Comments (0)
Add Comment