ازدواج -7

 بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمه الله بحث ما چند هفته راجع به ازدواج بود و چند هفته دیگر باید صحبت کنیم(البته این بحث در ایام رحلت بی بی حضرت معصومه(سلام الله علیها) پخش می‌شود که باید بگوئیم روایاتی داریم از چند امام که اگر کسی حضرت معصومه را در قم زیارت کند برای او بهشت در نظر گرفته می‌شود بهشت را بر خود لازم کرده است حضرت معصومه مثالش مثال حضرت مریم است، حضرت مریم ازدواج نکرد اما فرشته‌ای آمد و به او عیسی داد حضرت معصومه ازدواج نکرد اما حاج شیخ عبدالکریم حائری شصت هفتاد سال پیش آمد و به حضرت معصومه حوزه علمیه قم داد قرآن می‌گوید مریم نگاه کرد دید یک انسان جلوی چشم او هست گفت کی هستی؟ گفت نترس من فرشته الهی هستم آمده‌ام به تو روح الله بدهم آمده‌ام به تو عیسی بدهم حضرت معصومه هم ازدواج نکرده بود ولی حاج شیخ عبدالکریم آمد گفت می‌خواهم به تو روح الله بدهم روح الله خمینی آمده‌ام به تو حوزه علیمه بدهم چه برکاتی از این بی بی سر زده است و ما افتخار داریم که زیارت ایشان را. . . .(مشکل صدا) خدا انشاءالله ما را در سایه‌ی قرآن و اهل بیت ما و نسل ما را حفظ کند. بحثی که می‌خواهیم بکنیم بحث ازدواج است(راجع به ازدواج گفتیم که ازدواج دارد یک گره کوری می‌شود یک بسیج عمومی لازم است یعنی رهبری، دولت و مجلس سه قوا و مردم صدا و سیما همه باید کمک کنیم مشکلاتی که می‌شود حل کرد را حل کنیم یعنی واقعاً یک بسیج و یک جهاد و نهضت این یک عبادت است یک مسئولیت فراگیر است نمونه‌ها و کارهایی که می‌شود کرد من مقداری گفتم در این جلسه می‌خواهیم راجع به انتخاب همسر صحبت کنیم و با کی ازدواج کنیم.
1- اصالت ایمان در انتخاب همسر
موضوع بحث ازدواج است بحث هشتم نهم است یادم نیست، بحث ازدواج با کی، همسر خوب کی است؟ عرض کنم درباره با کی، باید آیاتی را خدمتتان بگویم «فَانکِحُوا مَا طَابَ لَکُمْ» النساء/3 ازدواج کنید با(طاب) یعنی(طیب) یعنی دلپسند، مورد باید دلپسند باشد گاهی طرف طبع انسان می‌پذیرد باید طبع پسند باشد حالا اینکه دلپسند کی است اسلام اصل را بر ایمان گذاشته است می‌فرماید «وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ» البقره/221 با زنان مشرک ازدواج نکنید مگر اینکه ایمان بیاورند دخترهایتان را به آدمهای مشرک ندهید مگر اینکه آدمهای مشرک ایمان بیاورند یعنی اصل در انتخاب همسر، حرف اول را ایمان می‌زند اعتقاد دارد یا نه؟ یکوقت بچه‌تان را به یک آدم مارکسیست، آدمی که منکر خدا و پیغمبر و ضروریات است ندهید منکر حجاب است حجاب از ضروریات دین است، اصل ایمان است. آخر آیه می‌گوید می‌دانید چرا؟ «أُوْلَئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» البقره/221 این همسرهای بی دین خودش و نسل‌اش را به آتش دعوت می‌کند.
خطرات همسر بی ایمان: 1- نسل منحرف می‌شود 2- ممکن است جاسوس است 3- ممکن است خود همسر را منحرف کند 4- ممکن است زنان با ایمان بمانند و بی ایمان‌ها همسر داشته باشند، این چهار تا چیزی است که به ذهن من رسید.
2- فکر همسر مهم‌تر از جمال اوست
حالا بگو بعضی هایشان خوشگل هستند قرآن آیه‌ای دارد می‌گوید اگر زرق و برقی دارد گول نخور فکرش مهم است آیه‌ای داریم می‌فرماید «وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ» البقره/221 یعنی مرد اینقدر زرق و برق دارد که زن دهانش پر آب می‌شود، آیه‌ای دیگر داریم «وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ» البقره/221 یعنی زن اینقدر زرق و برق دارد که مرد پر دهانش پر آب می‌شود عجب! خانه به تو می‌دهد، استخدام رسمی هم می‌کند، ماشین می‌دهد، دو تا سکته کرده است اگر شما دخترش را بگیری سکته سوم را می‌کند و ارثی گیر تو می‌آید. حالا می‌گوید هر چه هم تعجب کردی، از شکلش تعجب کردی، از مالش، از مقامش، از شهرتش، یعنی اولین دیدگاه انتخاب همسر این باشد که چه جور فکر می‌کند چون انسان با فکر زنده است والا مسئله طلا. . . خداوند اینقدر در دعای جوشن کبیر. . . صد بند است هر بندی هم ده تا اسم دارد یعنی هزار تا اسم خداست یکی‌اش این است(یا من فی الجبال خزائنه) یعنی کوهها خزینه خداست، اینقدر خدا سنگ طلا دارد حالا گیرم این خانم پنج کیلو طلا داشته باشد پنج کیلو طلا را خدا توی سنگ هم قرار داده است یعنی شده سنگ، اگر بی دین باشد ولی طلا داشته باشد انگار سنگ است مثل آدمی که پولدار است ولی سخاوت ندارد این گاو صندوق گوشتی است ما دو تا گاو صندوق داریم یکی فلزی است و یکی هم فلزی گاو صندوق گوشتی است چون از گاو صندوق نمی‌شود پول در آورد قفل است آدم بخیل هم گاو صندوق است بی دینی که پول داشته باشد این سنگ طلا است(از همه گذشته وقتی گفتیم ازدواج درست نیست مگر ایمان این خودش یک قلابی است برای اینکه افرادی که عاشق می‌شوند دوست دارند با کسی ازدواج کنند می‌گویند نه اسلام به من گفته است که تو باید مسلمان بشوی او بخاطر اینکه زن این بشود اسلام می‌آورد اسلام این ولو سطحی است اسلام بخاطر ازدواج است به هوای ازدواج می‌آید مسلمان می‌شود وقتی اسم اسلام روی او آمد کم کم با اسلام هم آشنا می‌شود یعنی اول گرم می‌شود بعد داغ می‌شود بعد پخته می‌شود(مشکل صدا). ما خیلی آدمها داریم که می‌خواسته همسری را بگیرد همسر مسلمان بوده گفته تا مسلمان نشوی من نمی‌توانم تو را بگیرم او بخاطر اینکه با این همسر باشد مسلمان شده است و بعد یک نسلی را. . . پدر و مادر اسلام‌شان کم رنگ است اما بچه‌ها اسلام‌شان پر رنگ می‌شود.)
3- برتری کنیزِ با ایمان بر آزاد بی ایمان
حتی آدمهایی که پول ندارند خدا می‌فرماید کنیز بگیرد اما بی دین نگیرد «وَمَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلًا أَنْ یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ مِنْ فَتَیَاتِکُمْ الْمُؤْمِنَاتِ» النساء/25 کسی که پول ندارد ازدواج کند با کنیز ازدواج کند منتهی کنیزی که ایمان داشته باشد یعنی اگر پول نداری کنیز بگیر اما بی دین نگیر، آیه دیگری داریم اگر کنیز دین داشته باشد بهتر از زن آزادی است که ایمان نداشته باشد گاهی وقتها یک زن تحصیلکرده یا تحصیلات او بالاست یا پولش یا مقامش ولی دین او کم رنگ است اما برعکس خانمی هست که دین‌اش پررنگ است اما زندگی‌اش کم رنگ است.
کنیز؟ بله، مگر چه اشکالی دارد؟ «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ» النساء/25 یعنی همه یکی هستند من بروم با پسر. . . من بروم با دختر. . . (این پسره خانه‌اش نمی‌دانم چطوره؟ طوری نیست.) ما دوازده تا امام داریم شش تا امام‌ها مادرشان کنیز بوده است گاهی وقتها از زمین گودی میوه‌ای در می‌آید که از زمین بلند در نمی‌آید گاهی بوته‌های کوچک میوه‌هایی دارد که درخت‌های بزرگ ندارد(قرآن می‌گوید یکی هستند.) خوب کنیز را همینطور بگیریم؟ نه حساب و کتاب دارد «فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أهْلِهِنَّ» النساء/25 باید اجازه بگیری، کنیز را مفت بگیریم؟ نه «وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» مهرش را بهش بده مهرش را به خودش هم بده، «مُحْصَنَاتٍ» کارهایتان بطور شایسته باشد «غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ» به شرط اینکه پاکدامن باشند اهل فحشا نباشند، یواشکی دوست نگرفته باشند رفیق یواشکی نداشته باشند اگر کسی یواشکی رفیق دارد یا اهل فحشا هست با این ازدواج نکنید.
4- فرزند، امانت خداوند نزد والدین است
 اصولاً یک چیزی برایتان بگویم اولاد انسان امانت است ما باید به این امانت خیانت نکنیم مثل کسی که دخترش را بدهد به آدم تارک الصلاه این به نسل‌اش به امانت خدا خیانت کرده است به نسل تاریخ خودش خیانت کرده است امانت که فقط پول نیست اولادها امانت هستند دست امانت است اینهایی که وسواسی هستند به امانت خدا خیانت می‌کنند چون اسلام می‌گوید پاک شد این هی توی آب یخ فرو می‌کند می‌گوید پاک نشد پاک نشد پاک نشد بدن شما امانت است اینهایی که پرخوری می‌کنند به امانت خدا خیانت می‌کنند ریه شما امانت است کسی که بجای هوای سالم دود توی ریه می‌کند این به امانت خدا خیانت می‌کند هر چه که خدا به ما داده است امانت الهی است و باید درست از آنها استفاده کنیم معلم باید بداند که بچه مدرسه‌ای امانت هستند استاد دانشگاه باید بداند که دانشجو امانت است(منبری باید بداند این خلقی که پای منبر او نشسته‌اند امانت خدا هستند اگر چرت و پرت بگوید به امانت خدا خیانت کرده است مداح باید بداند که خون امام حسین(علیه السلام) امانت است اگر به اسم امام حسین(علیه السلام) دارد چرت و پرت می‌گوید این مداح را. . . اصلاً داریم(احصوا التراب فی وجوه المداحین) اگر مداح دری وری می‌گوید خاک توی دهان او بریز این حدیث است مداحی که مدح او بند به قرآن و حدیث نیست بند به منطق نیست. . . حدیث دارد امام فرمود اگر حدیثی را شنیدید اما این حدیثی را که از ما شنیدید طبق قرآن نیست(فضربه علی الجدار) این حدیثی که طبق قرآن نیست حدیث را بزنید به دیوار حالا اگر کسی حرفی می‌زند که حرفهایش طبق قرآن نیست باید به دیوار زد. چون فکر دزدی از مال دزدی بدتر است)
5- ظلمِ فرهنگی، بزرگ ترین ظلم به جامعه
 خداوند به دزدها می‌گوید ظالم اما به فکر دزدها می‌گوید أظلم «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ» الأنعام/144 کسی که چیزی را به خدا نسبت بدهد که در او نیست می‌فرماید این اظلم است یعنی ظالم ترین، خداوند به کم فروشها یکبار گفته است «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ» المطففین/1 وای بر کم فروشها به اینهایی که نیش می‌زنند خدا یکبار گفته است «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ» الهمزه/1 به کسانی که نویسنده و گوینده هستند سه مرتبه توی قرآن گفته است «فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ» البقره/79 در تمام قرآن یک آیه داریم که سه مرتبه گفته است(ویل) یعنی وای، بر کسی که ظلم فرهنگی می‌کند کسی که با فیلم‌اش با کاریکاتورش، با مصاحبه اش، با میزگرد و درازش، با بیان و قلم و هنرش. . . هنر خیلی کودتا می‌کند سامری چون هنرمند بود توانست از طلا مجسمه درست کند و از هنرش مردم را منحرف کرد و زحمات موسی را به باد داد با طنزش(روز فتح مکه پیغمبر(صلی الله علیه و آله) فرمود تمام کفار را بخشیدم آنهایی که به من ظلم کردند فقط سه نفر را بگیرید گفتند این سه نفر چه خصوصیتی دارند فرمود اینها با طنز من را هجو می‌کردند یعنی جوک می‌ساختند) بخصوص اگر جوک‌ها مخصوص قبر و قیامت باشد قرآن یک آیه دارد «أَبِاللَّهِ وَآیَاتِهِ وَرَسُولِهِ کُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ» التوبه/65 برای خدا و پیغمبر جوک درست می‌کنید؟ به مقدسات توهین می‌کنید؟ اگر یک شتر مقدس شد امتی بخاطر شتر از بین می‌روند این شتر حسابش با باقی شترها فرق می‌کند «هَذِهِ نَاقَهُ اللَّهِ» الأعراف/73 قرآن می‌فرماید این شتر، شتر حضرت صالح است با معجزه الهی درست شده است «وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ» الأعراف/73 به مقدسات حتی شتر هم احترام بگذارید(«فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» الأعراف/73 کوه جماد است اما خداوند به موسی می‌گوید «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِی الْمُقَدَّسِ طُوًى» طه/12 کفش هایت را در بیاور این کوه مقدس است مقدس یعنی چیزی که رنگ الهی دارد مکه جماد است اما اگر انسانی به قصد سوء به مکه باید به عذاب دردناکی مبتلا می‌شود «فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ» الفیل/5 سواره‌هایی که آمدند مکه خدا با آنها چه کرد؟ نگو آقا مردم جماد. . . (مشکل صدا) اگر ابولهب را روی دیوار نوشته باشند شما به تف هم بیندازی طوری نیست اما همین ابولهب توی قرآن باید وضو داشته باشی که به آن دست بزنی، یعنی ابولهب توی قرآن که هست نمی‌شود دست بی وضو به آن گذاشت اما همین ابولهب روی دیوار باشد تف هم می‌شود به آن انداخت گرفتید چی شد؟ چرم اگر جلد قرآن شد می‌بوسیم اما اگر کفش شد هیچ کس کفش‌اش را نمی‌بوسد چرم چرم است منتهی چرمی که کفش می‌شود فرق می‌کند با چرمی که جلد قرآن می‌شود باقی شترها را ما نحر می‌کنیم «فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ» الکوثر/2 شتر را بکش و بخور اما یک شتر را می‌گوید نیت بد هم برای آن نکن) ما اگر بدانیم این درخت هدیه الهی است چرا شاخه‌اش را بشکنیم؟ هستی دارد سبحان الله می‌گوید چرا من این درخت را ارّه کنم؟ چرا این گل را بکَنم مگر برای منفعت بهتری، هرزگی نسبت به یک برگ، نسبت به یک درخت، یک کسی آب خورد مقدار باقیمانده از آب را روی خاک ریخت امام فرمود چرا حرام کردی؟ گفت چه کنم؟ فرمود بریز توی رودخانه گفت چه فرقی می‌کند؟ گفت آب را باید روی آب ریخت نه روی خشکی بله اینجا اگر یک درخت بود بوته‌ای بود اشکال نداشت.
خدا رحمت کند آیت الله میرزا جواد آقای تهرانی را وقتی می‌رفت وضو می‌گرفت توی باغچه وضو می‌گرفت می‌گفت هم وضو می‌گیرم هم این بوته آب می‌خورد اگر درخت بود طوری نیست اما آب را روی خشکی می‌ریزی اسراف است.
(چی دارم می‌گویم؟ بحث ازدواج است می‌گوید اگر پول داری زن آزاد پول نداری کنیز اما کنیز هم باید دین داشته باشد ما از خیر آزادی می‌گذریم می‌رویم سراغ کنیز اما از خیر دین نمی‌گذریم دین باید باشد یک چیزهایی می‌شود کوتاه آمد یک چیزهایی نمی‌شود کوتاه آمد منتهی کنیزها هم باید رفیق مخفی نگیرند باید اهل فساد نباشند این آیه نکاتی دارد خدمتتان بگویم. در اسلام برای موضوع ازدواج بن بست نیست در اسلام بن بست نیست یک کسی بگوید من گیر کرده ام، آقا یک جوانی در خارج است می‌خواهد با یک دختری باشد حلال هم می‌خواهد باشد عربی هم بلد نیست اگر عربی بلد نیستی بعضی از مراجع می‌گویند می‌توانی صیغه فارسی بخوانی صیغه فارسی‌اش این است که زن بگوید من خودم را به همسری شما در آوردم مرد هم بگوید قبول کردم عربی‌اش هم همین است اگر در یک کشوری دختر و پسر مضطر هستند نیاز شدید دارند دین‌شان در خطر است روحانی نیست عربی هم بلد نیستند) در اسلام بن بست نیست دختری یک خواستگار بیشتر ندارد و پدرش هم می‌گوید نباید زن این بشوی و خواستگار دیگری هم نیست سالها آمده و رفته یک خواستگار آمده است.
6- در احکام اسلام، بن بست نیست
(این دختر می‌گوید این یکی نه، اینجا از مراجع بپرسید اینجا باز هم پدر اجازه دارد که ممانعت کند؟ اجازه پدر مال این است که دختر خواستگارهای فراوانی دارد یا ممکن است داشته باشد و این دختر برای اینکه گول نخورد فیلتر گذاشته‌اند پدرت دلسوزت است مادرت دلسوزت است ببین آنها چه می‌گویند اما اگر دختری همه فهمیدند که هیچ خواستگاری ندارد جز یک نفر) هم دختر رشید شده است هم هیچ خواستگار دیگری ندارد و هم پدرش مانع است آیا در این صورت. . . من فتوای بعضی از مراجع توی ذهنم هست می‌گویند در این صورت پدر هم حق ولایت ندارد آنجایی پدر حق دارد که چند تا باشند و پدر انتخاب کند اما اگر یکی هست و اگر این برود دختر تا آخر عمر بی شوهر می‌ماند اینجا پدر نمی‌تواند مانع باشد رضایت پدر اندازه دارد.
(مردم نسبت به مالشان تسلط دارند به شرطی که مردم آزاری نباشد اگر کسی خواست از مالش سوء استفاده کند اینجا. . . یک قصه برایتان بگویم شخصی درختی داشت که توی باغ شخص دیگری بود این همیشه می‌آمد سراغ درختش صاحب خانه گفت باغ مال من است من زن و بچه‌ام دارند زندگی می‌کنند هر وقت می‌خواهی سرت را پائین می‌اندازی و می‌آیی آخر یک یا الله بگو گفت آقا من یاالله بگو نیستم هر وقت بخواهم می‌آیم درخت خودم است(الناس مسلطون علی اموالهم و انفسهم) اسلام گفته انسان بر مالش تسلط دارد من بر مالم تسلط دارم هر کاری دلم بخواهد می‌کنم شخص آمد پهلوی حضرت و گفت یا رسول الله یکی از یاران شما یک درخت دارد هر وقت دلش می‌خواهد سرزده می‌آید این مزاحم ما است حضرت گفت درختی را در جایی دیگر به او بده شخص گفت نه الا و باالله همین جا ده تا درخت به تو می‌دهم گفت من همین یک درخت را می‌خواهم گفت من پیغمبرم برای تو ضمانت می‌کنم که توی بهشت به تو درخت بدهم مردم آزاری نکن گفت نمی‌دهم حضرت به صاحب باغ فرمود برو درخت‌اش را بکن و بینداز توی کوچه(لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام) کسی نمی‌تواند چون مالش است سوء استفاده کند حالا شما مالک هستی حق داری اینقدر برج بسازی که ما توی خانه ما آسایش نداشته باشیم مالک هستی می‌توانی نقشه بکشی که توی حمام و راه پله و آشپزخانه ما هم بروی؟ مسلمان حق دارد روی زمین خودش جوری نقشه بکشد که اندرون همه مردم را ببیند آقا بنده سیگار مال خودم است بله سیگار مال خودت است هوا که مال خودت نیست هوا مال همه است تو هوای ما را هم داری آلوده می‌کنی کسی که توی کشتی نشسته نباید بگوید صندلی خودم است می‌خواهم سوراخ کنم بابا صندلی خودت را سوراخ کنی آب که تو بیاید همه غرق می‌شوند بعضی جا خودم نیست ظلم به فرد ظلم به جامعه است.)
7- ظلم به دیگران، ظلم به خود است
در قرآن آیاتی داریم که می‌فرماید «فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ» البقره/231 یعنی تو فکر می‌کنی که به او ظلم کرده‌ای خیلی وقتها که می‌خواهیم کلاه سر کسی بگذاریم مثنوی یک شعری دارد می‌گفت یک کسی آمد قند بخرد قدیم که یک کیلو و دو کیلو نبود با سنگ می‌گذاشتند قند می‌کشیدند می‌گفت این قند فروش سنگ را گذاشت توی کفه ترازو رفت قند بیاورد تا رفت قند بیاورد مشتری کلوخ را برداشت هی به زبانش مالید فکر کرد دارد از ملک قند فروش می‌خورد می‌گوید حالیش نیست که هر چه این کلوخ کم بشود وزن قندش کم می‌شود فکر می‌کند مال مردم را لیس می‌زند ولی مال خودش را کم می‌گذارد آدمی که حسن نیّت دارد مشتری زیاد دارد چون دلش به حال مردم می‌سوزد جنس خوب درست می‌کند چون جنس خوب درست می‌کند مشتری هایش بیشتر می‌شود.
گاهی وقتها می‌گوئیم عجب مشتری نفهمید کلاه سرش گذاشتم نه آقا اشتباه کردی، سود خوبی بود، نه اتفاقاً سود بدی بود سود کم فروش زیاد فروش که زیاد شد سود زیاد می‌شود این سه تا کلمه را بازاریها یاد بگیرند سود کم نتیجه‌اش این می‌شود که ما را به سوی فروش زیاد می‌برد فروش که زیاد شد کم کم سود هم زیاد می‌شود یعنی اگر به مردم لطف کنی سودت زیاد می‌شود مگر نوکرشم بچه هایش خارج هستند من برف خانه‌اش را پائین بریزم پیرزن دو سه تا بچه دارد چشم بچه هایش کور دندشان نرم من دلم بسوزد دو تا نان بگیرم به پیرزن بدهم آقا پیرزن است پایش شکسته است مریض است دو تا نان به او بدهید فردا همین پیرزن وقتی خواست بمیرد می‌گوید خانه‌ام را به این مسجد بدهید مردم به این پیر مرد و پیرزنها کمک کنند بعد همین. . . (بعضی‌ها از من می‌پرسند آقای قرائتی شما این ستادهایی که درست می‌کنی ستاد نماز ستاد تفسیر پول از کجا می‌آوری؟ راستش را بگو، تو که بند به دولت نیستی از هیچ مرجع تقلیدی هم اجازه ندارم پول خرج کنم من نماینده هیچ مرجعی نیستم پول دولت هم ندارم از کجا پول می‌آوری می‌گویم من سی سال پای تخته سیاه کلاس گذاشتم آن بچه‌ها و جوانهایی که آن روزها می‌آمدند کلاس من حالا وضع‌شان خوب شده است به هر کدام که وضع‌شان خوب شده است زنگ بزنم یک کاری بکن برایم انجام می‌دهد. یعنی ده دوازده سال روضه مفت خواندیم حالا هر چی به هر کس بگوئیم. . . حالا از آنها پول نمی‌گیرم می‌گویم این کار را محله خودت بکن چون اگر از مردم پول بگیری دلش تو می‌ریزد می‌گوئیم آقا پول دست خودت است منتهی اگر این کار را بکنی بهتر است کاری به پول مردم ندارم یک کسی می‌گفت من میلیونها اعتبار دارم چون تا حالا توی بازار نسیه نکرده‌ام نسیه نکنید تا اعتبارتان محفوظ بماند در کیسه را بدوز در دهان باز می‌شود هر چی بخواهی می‌گوئیم اما اگر در کیسه را باز کردی پول خواسته باشی هر چی هم عیب دیدی اِه نانت قطع می‌شود تو حرف نزن بیرونت می‌کنند اگر در کیسه را باز کردی در دهانت بسته می‌شود در کیسه را دوختی در دهان باز می‌شود اگر می‌خواهید حّر باشید. . . . مثل لنگ هر ساعتی دور پای کسی. . . .
 والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

Comments (0)
Add Comment