ازدواج-13

بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.

 جلساتی بحث ما راجع به ازدواج بود راجع به ازدواج مطالبی را گفته‌ایم مطالبی را هم باید بگوئیم از جمله آن مطالب این است که از نظر احکام یکسری مسائل را باید بگوئیم و تذکرات. ازدواج الان خیلی گره کوری شده است مشکل شده است و این مشکل را هم خودمان برای خودمان درست کرده‌ایم قرآن می‌فرماید بت پرستها با دست خودشان برای خودشان بت می‌تراشیدند آنوقت بتی را که با دست خودشان ساخته بودند پای آن می‌نشستند و گریه می‌کردند «أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ» الصافات/95.
مشکلات ازدواج، مشکلاتی که خودمان بوجود آورده‌ایم، «أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ» الصافات/95. یعنی آیا عبادت می‌کنید آنچه را که با دست خودتان تراشیده‌اید؟ ما با دست خودمان یک چیزهایی را گفته‌ایم که رسم است خوب رسم را برمی گردانیم مهریه را کم بگیریم جهازیه را هم کم بخواهیم حل می‌شود نقل کردم برایتان در جلسات قبل که داماد به عروس گفت من نه برای تو لباس می‌خرم و نه تو برای من لباس بخر لباس خواهرت را دو ساعت بپوش، مگر می‌شود؟ باسمه تعالی بله می‌شود، دختر خود بنده لباس عروس‌اش را نه تا عروس تا حالا پوشیده‌اند شاید سی تا عروس بعد هم بپوشند بعضی چیزها که لازم نیست. . . ما الان چند هزار پیراهن عروس داریم که توی کمدها آویزان است چند میلیون جوان هم برای خریدن پیراهن عروس عزا گرفته است یعنی پشت کمدهای دربسته نصفی هم عزا گرفته‌اند خوب این مشکل نمی‌شود حل بشود؟ بابا هر کس عروس شد پیراهن‌اش را بدهد به یک موسسه خیریه، موسسه خیریه هم بگوید که ما پانصد تا پیراهن عروس داریم هر کس می‌خواهد بیاید و بگیرید منتهی الکی نگیرند به هم بفروشند گروگان بگیریند مثل سطل‌های ماستی که به هم می‌دهند می‌گویند برگردان پولش را بگیر البته این قدیم بود الان که ظرفها یکبار مصرف شده است آقا ده تومان بیست تومان صد تومان بده پیراهن عروس را بگیر و برگردان پولت را بگیر. . . نه می‌خواهم یادبود باشد، یادبود که چی؟ یادبود همین است که شما شاد شدید بگذار چهار تا دختر دیگر هم توی این پیراهن شاد بشود شادی دخترها یادبود است. این یکی که مهریه را کم بگیریم جهازیه را هم کم بگیریم.
1- جایگاه مهریه و جهیزیه در ازدواج
 اصلاً جهازیه واجب نیست الان جهازیه از اوجب واجبات شده است یک آیت اللهی داشت رد می‌شد دید دو تا زن به هم رسیدند یکی به دیگری گفت من تمام واجبات دخترم را فراهم کردم این آیت الله پایش شل شد و گفت ما یک عمری آیت الله هستیم هنوز نمی‌توانیم همچین حرفی بزنیم یک خورده می‌خواست ببیند که این خانم کی است که همه واجبات. . . بعد گفت چراغ گازش را خریده‌ام یخچالش را خریده‌ام معلوم شد که اینها جزو واجباتی بوده است که خانم می‌گفته.
مرگ افراد مانع نیست، احترام می‌گیریم، من یک مطلبی را گفته‌ام نمی‌دانم. . . آخر همه مردم در یک لحظه که پای تلویزیون نیستند گاهی یک چیزی را باید چند بار گفت تا به گوش همه برود این از حرفهای تکراری من است البته نیم دقیقه بیشتر وقت نمی‌گیرد تقریباً، بنده در نهضت سوادآموزی همکاری داشتم که وقتی دخترش را می‌بردند خانه داماد خبر دادند که بچه‌ات جبهه شهید شده است گفت هیچی نگوئید عروس به خانه داماد می‌رود خیر است پسرم هم جبهه شهید شده است خیر است این خیر نباید مانع آن خیر بشود حالا یک پدر بزرگی توی فامیل می‌میرد شش ماه عروسی عقب می‌افتد تا می‌رسی عمه می‌میرد تا می‌رسی خاله می‌میرد بابا من چه خاکی به سرم کنم که آنها می‌میرند مردن برای افرادی نباید مانع بشود خدا انشاءالله مرده هایمان را بیامرزد به زنده هایمان هم سلامتی بدهد. مهریه را کم بگیرید، مشکلی است که خودمان درست کرده‌ایم، جهازیه را کم.
2- شادی به جای خود، سوگواری به جای خود
 محرم و صفر را گفتیم که مانع نباشد جز ایام سوگواری، دهه محرم، تاسوعا و عاشورا و ایام رحلت پیغمبر(صلی الله علیه و آله) و رحلت امامان، برای چی دو ماه تعطیل باشد؟ شادی غیر از بی احترامی است ما خیلی چیزها را قاطی کرده‌ایم مثلاً می‌گوئیم که زور بد است نخیر زور خوب است ظلم بد است منتهی در تاریخ هر کس زور داشته است معمولاً ظلم کرده است چون کسانی که زور داشته‌اند از زورشان سوء استفاده کرده‌اند به نظر ما آمده که زور هم بد است آنکه قرآن به ما می‌گوید فرمود تو باید زور داشته باشی اما ظلم نکنی امام علی(علیه السلام) زور داشت با دستش در قلعه خیر را می‌کند اما ظلم نمی‌کرد حتی به مورچه. شادی جایز بی احترامی ممنوع اینها را باید از هم تفکیک کرد حالا بنده که قوه مجریه نیستم ولی این کارها را باید از نظر فرهنگی. . .
شما نمی‌دانید که این جهازیه چه می‌کند، یکی از مسئولین می‌گفت شخص محترمی دزدی کرده بود رفته بود انبار جایی را زده بود گفتیم آقا تو خیلی آدم حسابی‌ای هستی ما یک در هزار هم احتمال نمی‌دهیم که بروی در انبار را باز کنی، پُستی داشت، گریه کرد گفت آقا داماد گفته که باید جهازیه من چنین و چنان باشد و دخترم هم چند شب سر سفره نیامد غذا بخورد گفت جهازیه‌ام جور نیست من هم پوکیدم یعنی بریدم و بالاخره دست به این غلط زدم کلید انبار را برداشتم و یک خورده جنس‌ها را از انبار بیت المال بردم در حد همین جهازیه دخترم حالا هم پشیمانم خوب که چی؟ چرا از داماد پانصد تا سکه می‌گیری تا داماد هم بگوید که جهازیه‌ات چنین باشد تا دختر هم برای جهازیه‌اش سر سفره گریه کند و شام نخورد بعد پدری که چهل و پنج سال پنجاه و پنج سال آبرو درست کرده است بخاطر اشک دخترش. . . خودمان روی میخ نشسته‌ایم می‌گوئیم آخ خوب بلند شو برو آنطرف بنشین. فوت کسی مانع شادی کسی نشود.
3- دوری از اسراف و تبذیر در مراسم شادی و عزا
اسراف و تبذیر حرام است ما توی عروسی‌ها خیلی اسراف و تبذیر می‌کنیم توی مرده‌ها چقدر اسراف و تبذیر می‌شود توی قبرها چقدر اسراف و تبذیر می‌شود من نمی‌دانم آنهایی که قبر می‌خرند توی مخ‌شان چیه؟ بنده می‌خواستم برای خودم قبر بخرم رفتم پیش مرجع تقلیدم گفتم من دیگر شصت سالم شده است از پارسال تا حالا هم چند بار است که مریض می‌شوم شاید یکبار سکته و. . . بود توی یکی از این امامزاده‌ها یا مشهد یا قم می‌خواهم قبری بخرم مرجع تقلید من گفت که قبر نخر فکر زنده‌ها باش آن چیزی که خواستم با آن قبر بخریم سه دانگ خانه خشتی خریدیم با یک نفر دیگر شریک شدیم با هم خانه‌ای خشتی خریدیم و الان صد و بیست تا طلبه فاضل دارند توی این خانه خشتی ما درس می‌خوانند تخصصی مهدویت در قم مدرک هم می‌دهد طلبه‌های تحصیلکرده هم هستند نصف آن مال من است و این پولی است که من می‌خواستم برای خودم قبر بخرم بجای اینکه برای استخوان مرده خودم خرج کنم برای صد و بیست تا طلبه زنده خرج می‌کنم برای چی قبر می‌خری؟ من یکی از وزرا را دیدم که لباس مشکی پوشیده است خادم امام رضا(علیه السلام) است گفتم کار خوبی است اما شما چون ماهی یکبار هفته‌ای یکبار کمتر یا بیشتر می‌روی حرم شیفت می‌دهی کار کار خوبی است مقدس است مقدس است اما شما با هواپیما می‌روی و می‌آیی برای اینکه شیفت‌ات از بین نرود شما که وزیر هستی اگر این لباسی را که پوشیده‌ای توی مسجد محله‌ات بپوشی دو هزار تا جوان بیشتر مسجد می‌آید می‌گویند جناب وزیر هم هست دو هزار تا مشکل را حل می‌کنی اما زیارت امام رضا(علیه السلام) نمی‌دانند که تو کی هستی مدیر عامل کجا هستی، سرداری، تیمساری، ولی اگر توی مسجد محله‌ات بروی یک آدم مشهور اگر برود توی مسجد محله. . . شما همین لباس را بپوش و برو توی مسجد محله‌ات خیلی نقش داری بعد بگو خدایا ثواب اینکه من آمدم توی این مسجد هدیه روح امام رضا(علیه السلام) شما هم کارت را تعطیل می‌کنی هم پول هواپیما می‌دهی البته زیارت سر جایش اما بعضی‌ها یک چیزی خیلی پیش آنها مهم است و حال آنکه از آن مهم‌تر هم هست یعنی خرید قبر پیش آنها مهم است. . . من خیلی خدا را شکر می‌کنم که مسجد الحرام دست ما نیست اگر دست ما بود اول روی کعبه یک ضریح درست می‌کردیم که توی آن پول بریزند دوم درهای مسجد الحرم را بزرگ می‌کردیم که علمات بیاید سینه بزنیم دستشویی و مستراح‌ها را کسی می‌گذاشتیم که صد تومان بگیرد مسجد الحرام را قبر بیست طبقه درست می‌کردیم این چه فرهنگی است بند به کدام آیه هست؟ بند به کدام حدیث است؟
4- تشخیص اولویت‌ها در برنامه‌های مذهبی
بسیاری از شهرها جلسه تفسیر ندارند ولی توی هر شهری ده تا زیارت عاشورا هست زیارت عاشورا باید باشد اما نه به این قیمت که توی هر شهری دویست و هشتاد تا زیارت عاشورا هست یک جلسه تفسیر نیست بنده رفتم نجف که درس بخوانم دیدم درس نهج البلاغه در نجف نیست گفتم یا علی! من مخلص تو و حوزه علمیه نجف هم هستم اما حوزه علمیه‌ای که تفسیر کم و نهج البلاغه نیست من حاضر نیستم که توی این حوزه درس بخوانم از حوزه علمیه بیرون آمدم و رفتم جای دیگری درسم را خواندم در نجف جای امیرالمومنین(علیه السلام) درس نهج البلاغه نیست در این شهر بیست و پنج تا زیارت عاشورا هست تفسیر نیست پول می‌دهد علمات می‌خرد می‌گوئیم چرا پسرت را داماد نمی‌کنی می‌گوید که پول ندارم بابا این علمات آهن است روزی یکبار سر دل می‌کشی پول این علمات را بده به بچه‌های هیئت که وام بگیرند و بروند داماد شوند گیر توی خودمان است ما چقدر توی عروسی‌ها اسراف می‌کنیم؟ چقدر گل می‌خریم و فردا پر پر می‌شود؟ اگر یک روز. . . البته نمی‌دانم امیدوارم که این دولت جدید بتواند کاری بکند اگر وزارت خانه‌ای تصمیم بگیرد که ولخرجی هایش را جبران کند.
بنده رفتم یک کشوری در سفارتخانه، سفیر غیر از سفارتخانه یک ساختمانی دارد بنام رزیدانت که محل خواب سفیر است دیدم عجب خانه‌ای است ما را برد داخل خانه هی نگاه کردیم دیدیم عجب خانه‌ای است، ما را برد طبقه پائین دیدیم چه استخری! آن کشوری که من رفتم هوایش سی درجه زیر صفر است یعنی تابستان آن از همدان ما خیلی سرد‌تر است از دماوند ما سردتر است آقای سفیر گفت من از این استخر استفاده نمی‌کنم گفتم چرا؟ گفت شنا بلد نیستم گفتم خانمم هم شنا بلد نیست بچه هایم هم تهران هستند گفتم پس چرا آنرا داغ نگه داشته‌ای گفت حالا دیگر داغ نگه داشته‌ام گفتم از پارسال تا حالا چقدر بودجه داده‌ای که این استخر را داغ نگه داشته‌ای؟ کی از پارسال تا حالا آمده است؟ گفت مدیر کل روابط عمومی امامزاده فلان! گاهی وقتها اعلام موجودیت می‌کند که حزب فلان و حزب فلان من نمی‌دانم اینها کجا بودند رئیس کل انجمن اسلامی بانک سقز آدم نگاه می‌کند شاید یک نفر هم بیشتر نباشد ولی دو سطر تیتر دارد اعلام کرده که مثلاً عطسه کنید یا سرفه کنید اسم‌های گنده و تو خالی خبری جایی نیست، اگر هر وزارتخانه‌ای تصمیم بگیرد که ولخرجی هایش را. . . آنوقت هر جایی که قرار است ولخرجی بشود. . .
 در مسیر گلپایگان کاشان قم غروب شد خواستم نماز بخوانم بنده هم خبر از روستا نداشتم مسجدی بود کنار جاده توی روستا تا رفتیم نماز بخوانیم دو سه نفر توی مسجد بودند گفتند آقا شما شما همان شیخی هستی که توی تلویزیون است گفتم بله، گفت چطور شده آمده‌ای اینجا؟ گفتم مسلمانم غروب شده است آمدم اینجا نماز بخوانم نماز خواندن و آخوند که چه عجب ندارد! ممکن است در آینده برسیم به جایی که بگویند آخوندهای قدیم هم ریش داشتند! یعنی ممکن است که اینقدر وضع‌مان خراب بشود مثلاً دیروز یک کسی آمده می‌گوید آقا من نماز صبح هم می‌خوانم گفتم خیلی خوب مثل اینکه مثلاً نماز صبح ورافتاده که مثلاً می‌گوید من نماز صبح هم می‌خوانم. . . گیر توی خودمان است وقتی می‌خواهیم رئیس جمهور تعیین کنیم تمام اینهایی که می‌آیند توی تلویزیون و می‌گویند انتظار شما از رئیس جمهوری چیه؟ همه‌اش اصول دین سه تاست خوراک، پوشاک، مسکن، بیمه، بهداشت، درمان، خانه، ماشین، تلفن، مترو، پتروشیمی، یکی از این مردم آرزو داشتیم که بگوید ما دلمان می‌خواهد که رئیس جمهوری باشد که دین خدا جلوه‌اش بیشتر باشد بحثی از دین خدا نیست همه رئیس جمهورهایی هم که آمدند نود و پنج درصد قولهایی که به مردم دادند همین چیزها بود نه رئیس جمهور توی حرفهایش دین پررنگ بود نه مردم، گیر توی خودمان است.
5- گشایش درهای آسمان در سایه ایمان و تقوا
قرآن می‌فرماید. . . آقایان روستایی ملخ آمد آفت را زد، سوخت، آتش گرفت، زلزله شد، «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنْ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ الأعراف/96 اگر مردم ایمان و تقوا داشته باشند برکات را. . . یک نامه هست از یک محصل در کشورهای آفریقایی این نامه را خوشم آمده یک مهندس ایرانی ترجمه کرده من فکر کردم که این نامه را برای شما بخوانم نامه مال یک بچه مدرسه‌ای است چقدر این بچه مدرسه‌ای خوب فهمیده است می‌گوید چی بیشتر شد و چی کمتر:
بسم الله الرّحمن الرّحیم، اتوبانها گشاد، سعه صدر تنگ، اتوبان وسیع سعه صدر تنگ، روح‌ها تنگ شده است اعصابم خورد است، چیه؟ روحش کوچک شده است جاده‌اش گشاد شده است، مصرف سرانه بیشتر، داشته کمتر، هر چه که گیرم می‌آید می‌خوریم امروز روز خوبی است چیه؟ صبح آبگوشت کله خوردم ظهر کباب خوردم یعنی هر روزی که به شکم می‌رسیم می‌گوئیم روز خوش امروز روز نحسی است می‌گوید دو تا امتحان دارم یعنی آن روزی که درس می‌خواند می‌گوید نحس و آن روزی که می‌خورد می‌گوید خوب، مشکل اینجاست، خرید بیشتر لذت کمتر، انشاء قشنگی است، سیمای تمدن غرب، حالا ما آه می‌کشیم که دلمان می‌خواهیم مثل اروپا و آمریکا باشیم، خانه بزرگ خانواده کوچک، یکی از مشکلاتی که الان جوانها دارند اینست که عروس می‌گوید پیش مادر و پدرت نباشی یک گیاهایی هست که برگهایش بزرگ است تیغ دارد اسم گیاه را زبان مادر شوهر گذاشته‌اند آخر این فرهنگ است! البته بعضی مادر شوهرها هم کودتا چی هستند بعضی‌ها را قبول دارم چادر مشکی سر می‌کند توی روضه‌های هفتگی دو لیتر گریه می‌کند اما اگر بفهمد که پسرش یک بستنی گرفته و با عروس خورده است کودتا می‌کند داریم مادر شوهرهای اینچنینی که خودش را حزب اللهی می‌داند مکه بودم یکی از این حاج خانم‌ها گفت آقای قرائتی توی تلویزیون بگو که اینقدر این دخترها فُکل‌شان را نشان ندهند گفتم تو با آنها یکجور هستی گفت اِه! گفتم امام و مقام معظم رهبری و همه روحانیون کاروانها گفته‌اند وقتی که نماز جماعت می‌شود توی بازارها پرسه نزنید خوب تو گوش نمی‌دهی شما هم می‌گویی خانم بیرون آوردن مو گناه است هم او گناه می‌کند و هم تو، تو فکر می‌کنی که تو آدم خوبی هستی و آن گناهکار است اگر بناست خوب بشویم بیائیم با هم گناه نکنیم.
 تعطیلات فراوانتر وقت کمتر، الان چقدر تلفن همراه داریم؟ تلفن همراه زیاد داریم اما با هم قهر هستند فامیل‌ها ماشین زیاد دارند اما صله رحم کم شده است سالی یکبار مرگ و میری بشود عقد و عروسی‌ای بشود یعنی وسیله رفت آمد زیاد شده است اما رفت و آمدها کم، مهمانی بود یک کسی آمد گفت آقا ته دیگ را نیاوردی اینجا گفت والله صدایش آمد ولی خودش نیامد. تحصیل بالاست احساسات کم، یک کسی کنار جاده می‌افتد ماشین‌ها سوپر دولوکس رد می‌شوند همه می‌گویند اِه افتاده! یکی این راه به بیمارستان نمی‌رساند.
6- علم مفید، نه علم زیاد
 دانش بالاست قدرت قضاوت کم، تحلیل ندارد فقط یک چیزهایی خوانده است اینقدر بچه‌های دانشجو اینقدر بچه‌های دبیرستانی درسهایی که می‌خوانند درسهائی است که مفید نیست. . . سیصد و پنجاه تا اعوذ توی دعاها و روایات هست یعنی پناه می‌برم به تو، پناه می‌برم از این بدی، آنوقت حدیث داریم که پیغمبر ما هر روز می‌فرمود(اعوذ بک من علم لا ینفع) پناه می‌برم به تو از علمی که نفعی ندارد؟ ما چقدر علم بی خاصیت می‌خوانیم؟ جغرافیا، مثلاً این کوه. . . بله یکوقت یک کسی خلبان است یکوقت یک کسی نقشه جغرافیایی دارد، برای همه مفید نیست اما همه بچه‌های مدرسه اینرا می‌خوانند بچه کاشان فیض کاشان را نمی‌شناسد محتشم کاشانی را نمی‌شناسد رجال کاشان را نمی‌شناسد اما متر کوه هیمالیا را توی مدرسه می‌خواند آیا بچه‌های کاشان متراژ کوه هیمالیا برایش مفید است یا شخصیت‌های ملی خودش؟ اگر بدانید که چقدر علم غیر مفید توی کتابهای آموزش و پرورش است و توی کتابهای دانشگاه است ببخشید، بسم الله الرّحمن الرّحیم بسم الله الرّحمن الرّحیم بسم الله الرّحمن الرّحیم و توی کتابهای حوزه، اینقدر درس بی خاصیت توی حوزه هست، یک بحثی داریم که خیلی کم اتفاق می‌افتد یک مسئله نادر راجع به مسئله نادر می‌بینی که همه روی آن فکر می‌کنند اتفاق نمی‌افتد ولی روی آن بحث می‌کنند اما مسئله‌ای که همه. . . حاج آقا یک خورده به فکر باشید.
علم بالا رفته است اما قدرت قضاوت کم، بعضی‌ها سواد ندارند ولی تحلیلگر هستند. یکی از مسئولین می‌گفت، اگر اسمش را ببرم همه او را می‌شناسید آبروریزی است می‌گفت نشسته بودم گفتم الهی جسم و جانم خسته گشته در رحمت برویم بسته گشته می‌گفت یک آدم بیسواد آنجا بود گفت آقا جسم و جانت خسته گشته دو ساعت بگیر بخواب در رحمت خدا هم هیچوقت بسته نگشته گفت من خیلی خجالت کشیدم این سواد ندارد ولی قدرت تحلیل دارد ولی کسی سواد دارد ولی قدرت تحلیل ندارد.
 مهارت بالاست. . . مهارتهایمان بیشتر است ولی قدرت حل مشکلاتمان کمتر است، تنوع دارو نتیجه درمان کمتر، شعار بیشتر عشق کمتر، می‌آموزیم که چطور درآمدمان را زیاد‌تر کنیم اما نمی‌آموزیم که چطور زندگی کنیم فلذا می‌بینیم در یک جاهایی که تفریحی است مثل اطراف شهرها جمع می‌شوند پولدارها برج می‌سازند برای اینکه هفته‌ای دو روز. . . من سراغ بعضی از وزارتخانه در بعضی از مناطق سرد سیر ساختمان ساخته‌اند که من از مدیر آنجا پرسیدم از این ساختمان چه استفاده‌ای کرده‌ای گفتند دو شب فلانی آمده توی آن خوابیده است یک ساختمان برای دو ساعت؟ شما حاضری یک تابوتی بسازی که دو ساعت توی آن بخوابی؟ آدم یک تابوت بخرد کنار خانه‌اش بگوید من یک شب می‌خواهم توی آن بخوابم، چه خبره؟ خیلی ولخرجی می‌شود، ورزشهای پول خور، الان زمین‌های ورزشی درست می‌کنند که بیش از یکی دو نفر نمی‌توانند توی آن بازی کنند خوب زمین متری چند است این همه پول برای چی، مسجد می‌سازیم برای چی، ده پانزده سال پیش رفتم مسجدی گفتم چقدر خرج کرده‌اید گفتند حدود پانصد میلیون تومان آدمهایش را شمردم دیدم چهل نفر هستند حساب کردم پانصد میلیون چقدر سود بانکی‌اش می‌شود آنوقت تقسم کردیم سود بانکی را بر چهل نفر و چهل نفر را بر دو رکعت نماز هر(مالک یوم الدین) آمد سیصد و هشتاد هزار تومان آنوقت در همین جا مدرسه می‌سازند مثلاً بدنسازی خانم‌ها خانم‌ها راه بروند بدنشان ساخته است آنوقت ما هزاران مدرسه داریم که دستشویی ندارد یعنی بچه مدرسه‌ای پسر و دختر می‌آید ادرارش را نگه می‌دارد تا ظهر که می‌رود خانه والله
7- تواضع در برابر عالم، رمز رسیدن به علم
گیر توی خودمان است مثل نهضت سواد آموزی نهضت قرآن آموزی نهضتی بشود نهضت. . . خود نهضت سواد آموزی سالی پنجاه میلیارد تومان توی مملکت آتش می‌گیرد چرا؟ بخاطر اینکه توی خانه‌ها گیر داریم مادر شوهر می‌گوید من پیش عروسم درس بخوانم؟ عروس باسواد است دختر باسواد است مادر هم بیسواد است چون عارش می‌شود ما پنجاه میلیارد تومان آتش می‌زنیم برای اینکه این خانم عارش می‌شود همه‌اش این نیست که رئیس جمهور مشکل تو را حل کند خودت مشکل خودت را حل کن این تکبر را کنار بگذار خانم پهلوی دختر یا عروس یا دامادت درس بخوان آقا حجه الاسلام هستی پیش این آقا رانندگی یاد بگیر دانشجو یا استاد دانشگاه هستی. . . رفتم دانشگاه سخنرانی کنم یک کسی گفت آقا مگر ما عقلمان نمی‌رسد که تقلید کنیم؟ گفتم ببخشید ما دکتر ندیده نیستیم شما چند سال است که درس خوانده‌ای؟ گفت شش سال گفتم تخصص‌ات را چند سال خوانده‌ای گفت سه سال گفتم چند سال رفته‌ای فوق تخصص گرفته‌ای؟ گفت مثلاً سه سال گفتم می‌شود دوازده سال شما دوازده سال درس خوانده‌ای فوق تخصص شده‌ای مرجع تقلید هشتاد ساله ما وقتی مریض می‌شود می‌آید روی تخت می‌خوابد شما برای عمل جراحی قلبش را هم باز می‌کنی، مرجع تقلید بخاطر دوازده سال تحصیل قلبش را در اختیار تو می‌گذارد آنوقت تو در تیمم عارت می‌شود که تقلید کنی این تکبر است چه خبره؟ او هشتاد سال است که درس خوانده است و بخاطر دوازده سال تو تمکین می‌کند تو تمکین نمی‌کنی گیر توی خودمان است.
خدایا یک انقلاب اخلاقی یک انقلاب اجتماعی باید پیدا بشود که تمام ولخرجی‌ها و عادات و رسومی که پای آن به قرآن و عقل و وحی بند نیست این زنجیرها بشکنیم نیازی به رئیس جمهور و رئیس دولت هم نداریم خودش حل می‌شود یک پیرزن آمد پیش آقا گفت هوا سرد است یک دعا بخوان هوا گرم شود آقا دید این پیر زن خیلی. . . چی به این بگوید گفت شما بعد از نماز صبح دو ماه قل هو الله بخوانید گفت باشد، یکی گفت این آقا دعایش مستجاب است، گفت نه آقا دو ماه که از زمستان رفت خودش عید می‌شود هوا گرم می‌شود اصلاً لازم نیست که رئیس جمهور و مجلس مصوبه داشته باشد شما خودتان تصمیم بگیرید که ولخرجی‌ها را کنار بگذارید مشکلات حل می‌شود.
 والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته

Comments (0)
Add Comment