ازدواج و خانواده در قرآن (2)

موضوع: ازدواج و خانواده در قرآن(2)

تاریخ پخش: 04/05/86

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بینندگان عزیز بحث را در آستانه میلاد امیر المؤنین در 13 رجب می‌بینند.

موضوع بحث: خانواده در قرآن

در جلسات قبل مقداری درباره آن صحبت شد. بهترین خانواده در تاریخ انسانیت، خانواده علی بن ابیطالب است. چون تنها خانواده‌ای است که هم زن معصوم است و هم مرد. در کره زمین یک چنین زن و شوهری دومی ندارد. هم مرد معصوم است و هم زن معصوم است و هم بچّه‌ها معصوم هستند. این یک خانواده نمونه است. راجع به قرآن و خانواده آیه زیاد داریم، میلاد امام علی(ع) در کعبه و تولد آقا امیرالمؤمنین(ع) چند نکته را برای ما می‌گوید:

1- معلوم می‌شود که 13 نحس نیست.

یکی از چیزهایی که هم در ایران و هم در خارج از ایران و در همه جای دنیا می‌گویند. این است که 13 نحس است. بسم الله الرحمن الرحیم 13 نحس نیست و بهترین نمونه آن هم این است که حضرت علی(ع) در 13 رجب به دنیا آمده است و چه دلیلی از این بهتر؟ بهترین ایام برای اعتکاف ماه رجب است و در ماه رجب 13 رجب است که الآن در جمهوری اسلامی این کار الحمدالله راهش باز شده است. ده‌ها هزار جوان دانشجو و غیر دانشجو معتکف می‌شوند و بهترین وقت اعتکاف در 13 رجب است. این جمله را هم بگویم که علی بن ابیطالب در کعبه متولد شد. شاید رمزش این باشد که انسانهای دنیا وقتی که می‌خواهند نماز بخوانند، رو به کعبه نماز می‌خوانند. خدا علی را در کعبه گذاشت که هر کس که رو به کعبه نماز می‌خواند، یاد علی هم بی افتد. این مثل این است که شما یک نامه‌ای را می‌نویسید و در خانه می‌گذاری و در را می‌بندی و می‌روی، می‌خواهی خانمت یا همسرت یا بچه هایت که آمدند خانه نامه را بخوانند و بفهمند که شما کجا رفته‌ای و بعد می‌ترسی که این نامه را نخوانند و نامه را جایی آویزان می‌کنی که نگاهشان به آن بی افتد. این نامه را به نخ می‌بنید و به لامپ آویزان می‌کنی. دیگر بالاخره ایشان که وارد بشود این کاغذ که به لامپ آویزان است حتماً چشمش به این می‌افتد. خدا علی را در کعبه گذاشت که هر کس که می‌خواهد نماز بخواند تا به سمت کعبه می‌رود یاد کعبه یاد علی هم باشد.

از تولد حضرت علی مقام زن هم معلوم می‌شود. یعنی زن می‌تواند به جایی برسد که خداوند به احترام زایمانش، دیوار کعبه را بشکافد. مقام زن هم معلوم می‌شود. از کعبه معلوم می‌شود که اگر مردم دور کعبه طواف کنند اما یاد علی نباشند مثل آنها مثل کسی است که بچه را از گهواره بیرون بی اندازد و دور چوب‌هایش طواف کند. به ما که گفته‌اند دور کعبه طواف کن، یعنی دور علی طواف کن. علی را در کعبه گذاشت و ما هم دور کعبه می‌گردیم. اگر علی را از گردونه بیرون کنیم و دور کعبه بگردیم مثل این است که بچه‌ای را از گهواره بی اندازیم دور و دور چوبهایش طواف کنیم. اسلام بی علی ما نداریم و لذا همه مسلمانان حضرت علی را قبول دارند و شیعه و سنی هم ندارد. منتهی هر کسی مقدار معرفتش نسبت به خدا و پیغمبر و اهل بیت و قرآن، درجه هایش فرق می‌کند. یک دعا کنم و بحث را شروع کنیم. خدایا به آبروی کعبه و مولود کعبه و اولیاء خدایی که دور کعبه طواف کرده‌اند، قسمت می‌دهیم هر چه به عمر ما اضافه می‌کنی بر ایمان ما و بر مودّت و معرفت و اطاعت ما نسبت به خودت و اولیاءت روز به روز بیشتر بفرما. این عیدی را که در آستانه اش هستیم به همه عزیزان تبریک می‌گویم.

راجع به خانواده مطالبی را گفتیم بلکه انشاءالله در این جلسه هم بتوانیم مطالب دیگری را هم بگوییم. صلواتی بفرستید.

قرآن و امور خانواده

2- تاکید اسلام بر حفظ پیوند زناشویی

ده یازده تا گفته‌ام و حالا نمی‌دانم که شماره چندم است حالا فرض می‌کنیم که شماره دهم است. اصل بر زندگی است نه جدایی. قرآن می‌فرماید که: همیشه اول گفته است: «إمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ» (بقره/229) و بعد گفته است: «تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ» (بقره/229). اول گفته امساک و بعد گفته است تصریح. در هر جای قرآن که بحث خانواده کرده است، اول گفته است امساک. امساک یعنی اینکه خانواده ات را نگهدار، همسرت را نگهدار و بعد گفته است تصریح، یعنی از هم جدا شوید. یعنی همیشه کلمه امساک قبل از تصریح است مثل امر به معروف. ما همیشه در قرآن اول می‌گوییم امربه معروف «َیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ» (آل‌عمران/104) و بعد می‌گوییم «یَنْهَوْنَ عَنْ الْمُنْکَرِ» (آل‌عمران/104) نهی از منکر. یعنی هر کجا که اسم امر به معروف و نهی از منکر است اول امر به معروف آمده یعنی اگر ما بخواهیم که جامعه مان خوب شود اول از طریق معروفها، معروفها را توسعه بدهید، منکرها خودبه خود تمام می‌شوند. یعنی ازدواج را آسان کنید؟ در زنها کم می‌شود. عدالت احیاء بشود فساد کم می‌شود. محبت زیاد بشود عقده‌ها کم می‌شود. همان طور که در کلمه امر به معروف و نهی از منکر همیشه کلمه معروف جلوتر است در ازدواج هم در آیات آن همیشه کلمه امساک و نگهداری همسر اصل است و تصریح بعد از آن آمده است به عنوان یک عارضه پیش می‌آید. مسئله دوم اینکه: گفتیم که نه مردسالاری خوب است و نه زن سالاری. در قرآن کلمه «حُدُودَ اللَّهِ» (بقره/229) زیاد آمده است. چند بار در قرآن گفته است: «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ» (بقره/229) حدودالله یعنی حد الهی، یعنی مرز. یعنی نه باید توقعات زن اصل باشد و نه بخل مرد باید اصل باشد. بعضی وقتها می‌گویند که اصل توقعات زن است و هر چیزی که زنت می‌خواهد برایش بخر یا برایش انجام بدهید. اصل این است که مرد دنبال توقعات زن برود؟ خیر. اصل توقع زن نیست خوب زن خیلی توقعات دارد. بگوئیم چون مرد مالک است هر چیزی که مرد می‌گوید. خوب این هم درست نیست چون ممکن است مرد کنس باشد یا بخیل باشد. اصل نه بخل مرد است و نه توقع زن اصل است.

3- زندگی بر مدار قانون الهی نه سلیقه شخصی

 قرآن گفته است: «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ» (بقره/229) مرز الهی. مرز الهی چیست؟ گفته: «َعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (نساء/19) زندگیتان با همسرتان طبیعی باشد. یک زن به طور طبیعی چقدر باید طلا داشته باشد؟ حالا دختر چه کسی است و چه قدر طلا دارد؟ آن تصادف است. الآن ماشین طبیعی در مملکت چیست؟ مثلاً می‌گویند ماشین پیکان یا پژو یا پراید این ماشین‌ها طبیعی است. حالا یک کسی یک بنز گران دارد یا یک کسی یک ماشین گران دارد حالا دیگر آنها یک کسی هستند. اصل برای خانه‌ها در ایران یک یا دو طبقه است. حالا سه یا چهار نفر آمده‌اند و برج ساخته‌اند آن برج‌ها تصادف است. ما تصادفات را کنار بگذاریم و خانه‌های معمولی، لباس معمولی. اصلاً چرا می‌گویند لباس شهرت حرام است؟ مثلاً من قبایی بپوشم که، مثلاً یک قبای سرخ بپوشم. همه می‌گویند: اِ. اصل موتور این است که آدم طبیعی راه برود حالا اگر یک موتور سوار این چرخ موتورش را بلند می‌کند خوب این می‌خواهد که یک کار استثنایی انجام بدهد وگرنه باقی آدمها این رقمی راه نمی‌روند. لباس شهرت حرام است. یعنی هر کاری که افکار عمومی را به خودت متوجه بکنی این کار درست نیست. بیاییم موهایمان را یک طوری درست کنیم یا آرایش صورتمان را طوری درست کنیم، کفشمان را، اصلاً صدایمان را یک جوری تقلید کنیم، لباسمان را، دوخت لباسمان را. هر حرکتی که حواس مردم را از طبیعت به یک کارهای استثنایی جلب کند این کار درست نیست. و از چیزهایی که تمام مراجع تقلید در رساله هایشان هم نوشته‌اند این است که، لباس شهرت حرام است. مثلاً من برای قبایم از اینجا تا آنجا دگمه بدوزم. اصل انگشتر این است که آدم یک انگشتر در دستش باشد، حالا نه خوب دو تا. من بیایم ده تا انگشتر بخرم و همه انگشتانم را پر از انگشتر کنم اصلاً این برای من حرام است. چون یک حرکتی کردی که مردم… ایجاد موج انداختن، در رانندگی در مو درست کردن در رنگ لباس، در عطسه کردن در سرفه کردن در ساختمان. هر کار استثنایی که از مرز طبیعت بیرون می‌رود این درست نیست. قرآن می‌گوید: «أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ النَّاسُ» (بقره/199) هر طوری که مردم وارد می‌شوند شما هم وارد شوید. «یَمْشِی فِی الْأَسْوَاقِ» (فرقان/7) در بازار مثل بقیه راه بروید. «أَیُّکُمْ رَسُولُ اللَّه‏» یک غریبه که وارد می‌شد نمی‌فهمید که کدام پیغمبر است و می‌پرسید: «أَیُّکُمْ رَسُولُ اللَّه‏» کدامتان پیغمبر هستید؟ یعنی اینطور نبود که پیغمبر صندلی و میز و متکّایش یک طوری باشد که… خودش است. اینطور نیست. زندگی عادی، قیافه عادی، همه کارها عادی. نه توقع زن محور است چون که توقع زن بیخ ندارد و معلوم نیست توقعش تا کجاست. و نه بخل مرد محور است چون بعضی مردها دارند ولی خرج نمی‌کنند. دارند ولی مثل گدا زندگی می‌کنند. «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ» (بقره/229) در قرآن 14 مرتبه حدودالله آمده است و اکثرش برای مسائل خانوادگی است. یعنی مرزی که خدا تعیین کرده است. گاهی زن و شوهر از هم دغدغه دارند. این چه موردی بود که ما ازدواج کردیم؟ چرا زن این شدیم؟ و مرد هم می‌گوید چرا این را گرفتم؟ قرآن هم می‌گوید: ببینید «فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ» (نساء/19) اگر از همسرتان کراهت دارید «فَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا» (نساء/19) شاید کراهت داشته باشید اما «وَیَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا» (نساء/19) در همین کراهت خیر کثیر است. این وعده را داده است که زود طلاق ندهید. اگر هم ازدواج کردید و بعد دیدید که آن کسی که شما می‌خواستید نبوده است. آرزویت چیز دیگری بود و فکر می‌کردی که این همان است ولی بعد فهمیدی که این همان نیست، قرآن می‌گوید نگو این طبق میل من نیست پس جدا بشویم. آیه قرآن است: «فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ» (نساء/19) اگر کراهت دارید. ان یعنی اگر کرهتموا یعنی کراهت دارید. اگر از همسرت بدت می‌آید و کراهت داری طلاق نده. «فَعَسَى» عسی یعنی امید است. «أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا» (نساء/19) چه بسا شما از چیزی کراهت دارید ولی «وَیَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا» (نساء/19) «وَیَجْعَلَ اللَّهُ» یعنی خدا قرار می‌دهد «فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا» (نساء/19) این آیه را زن و شوهر‌ها خوب است که حداقل ترجمه اش را حفظ کنند. بعد هم تو فکر می‌کنی که‌ای کاش با فلانی ازدواج کرده بودی. از کجا معلوم که ازدواج با فلانی موفق باشد؟ قرآن به این‌ها وعده داده است که دائم در دلشان می‌گویند که‌ای کاش این را گرفته بودیم یا‌ای کاش او را گرفته بودیم. ‌ای کاش این را نگرفته بودیم. این کاشها را کنار بگذارید و به زندگیتان بچسبید و زندگی کنید. و خداوند قول داده است که اگر شما این کراهت را نادیده بگیرید. خداوند به شما خیر کثیر می‌دهد و جبران می‌کند در سوره نساء آیه 19 آمده است.

4- عوارض خانوادگی و اجتماعی طلاق

جدا شدن عوارضی دارد: 1- بچه‌ها بی سرپرست می‌شوند. 2- آبروی دو طرف می‌رود. 3- فتنه‌های فامیلی راه می‌افتد. 4- تجربه تلخی می‌شود و دیگر نه زن می‌تواند زود ازدواج کند و نه مرد می‌تواند زود ازدواج کند. تازه اگر هم ازدواج کند می‌گوید برو تو اگر آدم بودی زن اولت تو را نگه می‌داشت یا برعکس. حالا سر یک دغدغه به خاطر یک چارقد قیصریه را آتش نزنید. در خانه‌ها هستند آدمهایی که به خاطر یکسری از مشکلات سریع تصمیم به طلاق می‌گیرند. خوب دیگر چه؟ چون در مسئله طلاق زمینه فتنه و سوءظّن و انتقام زیاد است قرآن مکرّر کلمه معروف و احسان را گفته است. در قرآن آیات احسان و معروف خیلی در مسئله طلاق آمده است. آدمی که طلاق می‌دهد طبیعی نیست به خاطر اینکه طلاق زمینه فتنه است، هیجان است، عقده است، عصبانیت است و انتقام است و در این وقتها هم انسان عدالت را از دست می‌دهد و می‌خواهد که طرف را نابود کند و می‌خواهد که از طرف انتقام بگیرد و لذا در آیات طلاق کلمه احسان و معروف زیاد آمده است. مثل این کاشی‌ها که نازک است و زود می‌افتد و دائم پشتش را دوغ آب سیمان می‌ریزند که این دوغ آب این را نگه دارد. خداوند دوغ آب احسان و دوغ آب معروف را ریخته است پشت این آلات طلاق که این طلاق بر اساس کینه و عقده انجام نشود. آزار رسانی. بعضی‌ها می‌گویند من نه طلاقش می‌دهم و نه زنداری می‌کند می‌خواهم که بسوزانمش. قرآن می‌فرماید: «وَلَا تُمْسِکُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا» (بقره/231) همسرها را به خاطر ضرر نگه ندارید. لتعتدوا برای اینکه تجاوز کنید برای ظلم. شما حق ندارید که همسرتان را بگویی که نگه می‌دارم تا جان به لبش برسد و مهرش را ببخشد و بعد طلاقش را می‌دهم. بعضی از مردها، مردهای نااهلی هستند. می‌گویند: طوری زنداری می‌کنم که این ضربه ببیند و وقتی ضربه دید بگوید مهرم حلال جانم آزاد. می‌گوید این لا تمسکوهنّ ضراراً این رقمی زنداری نکنید ولا تعتدوا. درباره ظلم به همسر قرآن می‌گوید ظلم به همسر ظلم به خودت است «وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ» (بقره/231) کسی که به همسرش ظلم کند در حقیقت به خودش ظلم کرده است. چون هر چه به همسرت ظلم کنی خدا که می‌بیند. خدا علیم است و خدا جبّار است و جبران می‌کند. حالا چه زن به شوهرش ظلم کند و چه مرد به زن خود ظلم کند. ظلم به همسر زیر نظر خدا است و خداوند علیم است و جبّار است و جبران می‌کند. تو حال گرفتی حالت را می‌گیرد. دست بالای دست بسیار است.

5- زن و مرد لباس یکدیگرند

قرآن می‌فرماید همسر برای همسر لباس است. «هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ» (بقره/187) قرآن گفته است که زن برای مرد لباس است و مرد هم برای زن لباس است. لباس چه خصوصیاتی دارد؟ در لباس طرح و رنگ و جنس باید مناسب باشد. یعنی هیچ وقت یک آیت الله یک لباس سرخ نمی‌پوشد. رنگ لباس باید متناسب با شخصیت باشد. زن و مرد هم باید فکرهایشان به هم بخورد. لباس زینت انسان است و زن هم باید زینت انسان باشد و باید باعث عزّت انسان باشد. لباس عیب را می‌پوشاند و دوری از لباس رسوایی است. همسر هم باید عیب همسر را بپوشاند. لباس انسان را از سرما و گرما حفظ می‌کند و همسر هم باید یکدیگر را حفظ کنند. انسان باید لباس خود را از آلودگی حفظ کند و شما هم باید همسرت را از انحراف حفظ کنید. همینکه هوا گرم شد لباس نازک می‌شود. همین که همسر عصبانی می‌شود او نازک بشود. همین که هوا سرد شد لباس ضخیم می‌شود همین که کار همسر سنگین شد همسر باید… یعنی همینطور به مناسبت‌ها تنظیم می‌شود. تا هوا داغ شد لباس نازک می‌شود تا طرف عصبانی است و داغ است خوب شما کوتاه بیا. یعنی همینطور که خودتان را با هوا تنظیم می‌کنید با همسر خودتان هم تنظیم کنید.

6- یاد کردن از نعمتها و خوشیهای زندگی

در آیات قرآن می‌فرماید: «وَاذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ» یعنی در بحث طلاق این کلمه آمده است در آیات طلاق آمده است و می‌گوید: «وَاذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ» نعمتهای خدا را هم یاد کنید. حالا دائم می‌گویید که تو به مادر من چنین گفتی او می‌گوید تو به برادر من چنین گفتی. تو خانه عمه من نیامدی او هم می‌گوید تو خانه خاله من نیامدی. تو در آنجا چنین کردی و او هم می‌گوید خوب تو هم در این جا چنین کردی. چرا دائم نبش قبر می‌کنید؟ چرا دائم بدی‌های یکدیگر را می‌گویید؟ «وَاذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ» (بقره/231) خوبی‌ها را هم بگویید. چرا یک شب که سحری نمی‌خوری می‌گویی که فهمیدی چه شده ما دیشب سحری نخوردیم، خوب فهمیدی چه شد؟ ما 29 شب سحری خوردیم. 29 شب که سحری می‌خورد به کسی نمی‌گوید، حالا یک شب که سحری نمی‌خورد به همه می‌گوید. چرا می‌گویی که استکان خالی است خوب بگو نود درصدش پر است. بعضی‌ها مثل مگس هستند. مگس فقط روی زخم می‌نشیند. مگس نباشید که فقط روی زخم بنشینید. چرا تلخی‌ها را به رخ می‌کشید. زن و شوهر کنار هم می‌نشینند، دائم می‌گوید تو بودی او هم می‌گوید که تو بودی. می‌گوید مادرت بود و او هم می‌گوید خاله ات بود… دائم نبش قبر می‌کنند و چوب برمی دارند و در تلخی‌ها فرو می‌کنند. خوب که چی؟ شما مگر خوبی نداشته اید؟ یک عده داشتند می‌رفتند یک سگی را دیدند یک نفر گفت: اَه، چقدر بدبو است و دیگری گفت: اَه چقدر لاشه لاغری دارد. اَه چه رنگ سیاهی دارد… همه گفتند اَه. حضرت عیسی گفت: به چه دندانهای سفیدی دارد. آخر یکی هم بگوید بَه. افرادی در خانواده هستند که مثل مگس می‌مانند و دائم نقاط ضعف را می‌گویند. بچه‌ها هم همینطور هستند. بلند شو تو که تژدید شده ای. بلند شو تو که نمره حسابت این بود. بابا خوب نمره فیزیک او خوب بود. نمره ورزش او خوب بود و نمره دینی او هم خوب بوده است حالا یک نمره تژدید شده است. انقدر به او نیش نزنید. بنده بیست و هفت سال است که در تلویزیون هستم حالا یک شب یک اشتباهی بکنم، به جای اینکه بگویم امام حسین(ع) بگویم شمر(ع) یعنی یک سبق لسانی بشود. مردم متأسفانه می‌گویند فهمیدی شیخ می‌گفت شمر(ع). خوب بابا از دهانم جَست. یک نقطه ضعف را می‌بینیم و مو را برمی داریم و طناب می‌کنیم و مردم را خفه می‌کنیم. قرآن می‌گوید: «وَاذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ» (بقره/231) کی می‌گوید؟ زمانی که از آیات طلاق صحبت می‌کند می‌گوید که از خوشی‌ها هم بگویید. زیبایی‌ها را هم بگویید.

7- بازگشت به شوهر اول، نه ازدواج مجدد

اگر زن مطلقه خواست که با شوهر قبلی اش دوباره زندگی کند، مانع او نشوید. قرآن می‌فرماید: «فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ» (بقره/232) یعنی مانع نشوید. «أَنْ یَنکِحْنَ» (بقره/232) زن عصبانی شده و طلاق گرفته است. خوب حالا بالاخره چهار نفر آمده‌اند و در گوش او خوانده اند، یا خواب دیده است و یا فکر کرده است. می‌خواهد که مثلا دو مرتبه به زندگی برگردد. نه عقبگرد تو مقاومت کن. می‌گوید فامیل یا دوستان خانم جمع نشوند که او را از برگشتن پشیمان کنند و اگر خواست که برگردد بگذارید که برگردد. چون خیلی در خانواده‌ها پیش می‌آید که اختلافاتی پیش می‌آید و زن جدا می‌شود بعد زن میل پیدا می‌کند که دوباره به زندگی اولش برگردد. فامیل می‌گوید نه ما می‌خواهیم که این شوهر را آدم کنیم. می‌خواهم بگویم زن طلاق… بابا رهایش کن حالا هیجانی بودند و طلاق گرفته‌اند و حالا می‌خواهد برگردد مانعش نشوید. آیه قرآن است که هر زن طلاق داده شده اگر خواست که به شوهر اولش برگردد مانع او نشوید. برای اینکه برگشتن به شوهر اول بهتر از این است که شوهر دوم بکند. و لذا قرآن گفته است: «ذَلِکُمْ أَزْکَى لَکُمْ وَأَطْهَرُ» (بقره/232) بَه بَه قرآن چه کلماتی دارد. ازکی یعنی‌ای خانم‌هایی که به هر دلیل جدا شده اید، اگر به شوهر اول برگردید، حالا بالاخره هر جا که بروید بالاخره همین قصه است. مرد بی عیب نیست و زن بی عیب هم نیست. بی عیب همان چهارده نفر بودند. هر کسی یک عیبی دارد. فکر نکن که از اینجا در آمدی در جاده‌های دیگر تصادف نمی‌کنی. در همه جاده‌ها پنچرگیری است و در همه جاده‌ها چاله و… است. برگرد به شوهر اولت که این برای زندگی شما پاک تر است. «أَزْکَى لَکُمْ وَأَطْهَرُ» (بقره/232). اطهر یعنی طاهر و اگر زندگی پاک می‌خواهی همان شوهر اول. شوهر اول با یک کیلو عیب بهتر از شوهر دوم با نیم کیلو عیب است. ممکن است که شوهر دوم عیبش کمتر باشد ولی شوهر اول بهتراست. قرآن چنین می‌گوید، و اینهایی که می‌گویم نه کسی به من گفته است که بگو و نه خاطره‌ای دارم. یک وقت نگویید قرائتی چه شده که امشب در تلویزیون این حرفها را می‌زند. از خانمش طلاق گرفته است یا در فامیلشان دارند. نه در فامیل ما، در همکاران و همسایه‌های ما هیچ مسئله‌ای رخ نداده است هیچی هیچی. منتهی آیه‌های قرآن است و من هم که درسهایی از قرآن را می‌گویم باید به این آیه‌ها هم برسم. ما الآن هزارها زن طلاق داده شده داریم و این زن در فکر شوهر دوم است و قرآن می‌گوید شوهر اولت بهتر است. «أَزْکَى وَأَطْهَرُ» (بقره/232) مگر اینکه شوهر اول مسئله‌ای داشته باشد که مثلاً اهل شراب باشد یا معتاد باشد و یا عیبهایی داشته باشد که فاسد و فاجر باشد خوب در مورد این‌ها حسابشان جدا است ولی سر مسائل خانوادگی که به مادرم گفت یا به خاله‌ام گفت و یا من گفتم‌ای را بخر… اگر سر این مسائل جدا شده‌اید برگردید. هر کجا برویم آسمان همین رنگ است و باقی مردها هم همینطورند. یک کسی اسمش محرم بود در ماه محرم می‌گفت که من در ماه محرم از عشق امام حسین دیوانه می‌شوم. و آنوقت برای دیوانگی خودش شعر ساخته بود. می‌گفت: دیوانه شود محرم در ماه محرم. رفیقش می‌گفت: در ماه صفر هم، ده ماه دگر هم. تو همیشه دیوانه هستی. حالا فکر نکن که از این شوهر جدا شده ای، از شوهر جدید هیچ خبری نیست. آنها هم، هم. قرآن می‌گوید: شوهر اول بهتر است. ازکی و اطهر این دو کلمه در ذهنتان باشد. چهار فایده برایش گفتم: تجربه نیاز ندارد چون یکبار یکدیگر را تجربه کرده اید. خرج تازه نیاز ندارد. اسرارتان لو نمی‌رود. و اگرهم بچه دارید بچه‌ها به آغوش پدر و مادر برمی گردند. داماد سرخانه بگیرید. الآن در مملکت ما چند مشکل وجود دارد: یکی مشکل اشتغال است و یکی مشکل اسکان است و یکی هم مشکل ازدواج است. این سه تا مشکل را حل کنید. اسکان، ازدواج، اشتغال. اگر یک جوان سرخانه بگیری یکی از اتاقهای خانه را به او می‌دهید و کنار خودت هم کار می‌کند. ایجاد اشتغال می‌شود، اسکان می‌شود. ازدواجش هم حل می‌شود. داماد سرخانه هم در خانه داریم بله داماد سرخانه هم در قرآن داریم. موسی فراری بود، شعیب زفتش کرد. گفت فرار کردی؟ گفت بله. گفت نترس بیا من دخترم را به تو می‌دهم، و یک مشت هم گوسفند می‌دهم که برای من بچرانی. پول هم نداری پول چوپانی را عوض مهریه برمی دارم. هم برایش ایجاد شغل کرد و هم گفت بیا در خانه خودم بایست. هم ازدواجش را حل کرد و هم اسکانش را حل کرد و هم اشتغالش را. موسی که داماد شد هیچی نداشت و شعیب پیرمردی بود که نمی‌توانست کار بکند. بسیاری از آدمها می‌دانند که داماد سرخانه نعمتی است. چون همه چیز حل می‌شود. به شرطی که افراد هم به این نیت سراغ دختر مردم نروند که آهان این خانه دارد و یک طبقه اش را به ما می‌دهد. این کارخانه دارد برای ما ایجاد اشتغال هم می‌کند. پدر زن داماد خوبی را انتخاب کند نه اینکه داماد.

خدایا بین همه زن و شوهر‌ها رحمت ومودّت مستقر بفرما. کدورتهای خانوادگی را به آبروی امیرالمؤمنین تبدیل به صفا و صمیمیت بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment