آسیب‌های اجتماعی (1)

1- علنی شدن گناهان و منکرات
2- دروغ‌گویی، مادر گناهان دیگر
3- کوتاهی در کیفر مجرمان و خلافکاران
4- رواج شایعات و ایجاد رعب و وحشت در مردم
5- افسردگی و بی‌نشاطی در کارها
6- دوری از گناه، به امید رحمت الهی
7- تحقیر و نیش زبان، از آسیب‌های اجتماعی

موضوع: آسیب‌های اجتماعی (1)

تاریخ پخش: 03/02/88

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

موضوع بحثمان در این جلسه آسیب‌های جامعه است، بخشی از آسیب‌های جامعه را می‌گوییم که هم به همه‌ی شهروندان و مردم ربط دارد و هم به امر به معروف و نهی از منکر ربط دارد، به خانواده‌ها به همه چیز می‌خورد. بحث تلویزیونی باید مثل آب جوش باشد. به همه‌ی معده‌ها بخورد. بحث‌هایی که چربی و ترشی و زعفران دارد، یک عده لذت می‌برند و یک عده عطسه می‌کنند. بنابراین باید یک بحث رقیقی باشد. اسمش آسیب‌های اجتماعی. خوب موضوع بحث روشن شود. بسم الله الرحمن الرحیم. آسیب‌های جامعه.

یکی از این آسیب‌های جامعه گناه علنی است. گناه، گناه است. منتهی یک سری چیزها گناه را برجسته می‌کند. مثلاً خنده در حال گناه! ببین یک مجرمی را دارند می‌زنند. خوب این حادثه‌ی تلخی است. نباید این جرم باشد. نباید این کار شود. نباید شلاق بخورد. یک وقت هم آن کسی را که شلاق می‌زنند می‌خندد. اینکه می‌خندد، آن طرف بیشتر می‌سوزد. ببین یکوقت من از پله پرت می‌شوم، خوب حالا آدم پرت می‌شود دیگر. یک وقت همه کف می‌زنید. می‌خندید که من افتادم. درد آن خنده از افتادن بیشتر است. یا اگر یک آخوندی گناه بکند. یک معلم یا یک استاد دانشگاه گناه بکند. یک پدر و مادر روبروی بچه‌اش گناه بکند. این ضریب گناه را بالا می‌برد. خدا در قرآن می‌فرماید: «یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِن النِساء‏» (احزاب/32) شما زن پیغمبر هستید. اگر زن پیغمبر خلاف کند، «یُضاعَفْ» (احزاب/30) عذابش دو برابر است. چون شما زن پیغمبر هستید. اگر کارمند دولت بد رفتار کند، آن کسی که مراجعه می‌کند می‌گوید: خوب بیا این هم جمهوری اسلامی! او نمی‌گوید: این هم این! می‌گوید: این هم او! یعنی اصلاً به کل نظام بدبین می‌شود. یک آخوند بد شود می‌گویند: این هم روحانیت ما! این هم آموزش و پرورش ما. این شیعه‌ها که عربستان می‌روند اگر یک عملی انجام بدهند که نباید انجام بدهند، ان اهل سنت به ریش شیعه می‌خندد. این تحقیر امیرالمومنین است. باید مواظب باشیم که، حواسمان جمع باشد که بعضی گناهان… 6 تا چیز یک وقت در یادداشت‌هایم هست. 6 تا چیز گناه صغیره را کبیره می‌کند. حالا هرچه را یادم بیاید می‌گویم. ولی در یادداشت‌هایم چیز است… آنچه گناه را کبیره می‌کند. آنچه گناه را بزرگ می‌کند.

1- علنی شدن گناهان و منکرات

1- علنی بودن؛ قرآن می‌فرماید: «فی‏ نادیکُمُ الْمُنْکَر» (عنکبوت/29) «نادی» یعنی جلسه‌ی علنی، «دارالندوه» ندوه همان نادی است. یعنی مجلس شورا، یعنی قوم لوط، خوب همیشه در طول تاریخ لواط بوده است. اما «فی‏ نادیکُمُ الْمُنْکَر» یعنی علناً لواط بود. در جلسه‌ی علنی اصلاً هیچ حیا نبود. علنی بودن گناه است.

2- شخصیت بودن؛ اگر شخصیت گناه کرد. وکیل بود. وزیر بود. امام جمعه بود. استاد دانشگاه بود. معلم بود. پدر و مادر بود. زن پیغمبر بود. شخصیت!

3- خنده؛ خنده گناه صغیره را کبیره می‌کند.

4- تکرار؛ یک وقت من یک گچ دستم است، ناراحت می‌شوم، بر سر مخاطبم می‌زنم. خوب کار بدی کردم. اما باز گچ را برمی‌دارم می‌زنم. باز هم برمی‌دارم می‌زنم. باز هم برمی‌دارم می‌زنم. یعنی با این تکرار صغیره، کبیره می‌شود.

 اینکه آدم می‌گوید: کاری نبود. اینکه چیزی نیست. کوچک شمردن گناه است. خوب الحمدلله 5 مورد را یادم است. کوچک شمردن! مثلاً من یک هزار تومان از شما طلب دارم. می‌گویم: آقا بده! برو بابا با این هزار تومانت. چیزی نیست.به تو خواهم داد! اینکه می‌گوید: چیزی نیست، آدم بیشتر دلش می‌سوزد. بگو: حالا ندارم. بگو: ببخش! یعنی کوچک می‌شمری. می‌گویی: یک تومان تو را خوردم، کاری نیست. چیزی نیست. یک سنگ یک مثقالی پرت می‌کنم. می‌گویی: آخ! این چیزی نبود. یک مثقال بود. این بیشتر دل آدم را می‌سوزاند. یک کیلو بزنی عذرخواهی کنی، تو را می‌بخشند. یک مثقال بزنی بگویی: چیزی نیست. بگویید: نمی‌بخشند. پس ببینید این چیزها آنچه گناه کوچک را گناه بزرگ می‌کند. و لذا گناه‌های مایه‌دار! یعنی گناه‌های مادر.

2- دروغ‌گویی، مادر گناهان دیگر

گناه‌هایی که سرچشمه‌ی سایر گناهان است. برخی گناه‌ها، گناه‌زا است. می‌گویند: پول، پول می‌آورد. فقر، فقر می‌آورد. گناه، گناه می‌آورد. یعنی این گناه مایه‌ی باقی‌ گناه‌ها است. مثل اینکه می‌گویند: دروغ! این برادرهای یوسف حالا چون با فیلم یوسف آشنا هستید، یک چیزی داشتیم، می‌گفتند: قتل‌های زنجیره‌ای، این دروغ‌های زنجیره‌ای مدام از اول یک دروغ گفتند. گفتند: «أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَب‏» (یوسف/12) یوسف را با ما بفرست برویم بازی کنیم. این بازی اصلاً طرحش دروغ بود. اینها نیتشان بازی نبود. دنبال که رفتند بعد گفتند: گرگ او را خورد. یک دروغ دیگر. بعد گفتند: «إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِق‏» (یوسف/17) ما مشغول مسابقه بودیم. این هم یک دروغ دیگر. «وَ تَرَکْنا یُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا» (یوسف/17) یوسف را پیش کفش‌ها و اثاثیه گذاشتیم، گفتیم: بنشین ما برویم مسابقه بدهیم. اصلاً مرتب دروغ، دروغ می‌آورد. یعنی دروغ‌های زنجیره‌ای! سیگار یک گناه مادر است. چون بعد از سیگار تریاک است. بعد از تریاک هروئین است. دروغ گناه مادر است.

3- کوتاهی در کیفر مجرمان و خلافکاران

گاهی یک افسر رحمش می‌آید می‌گوید: حالا به او گواهی‌نامه را بده دیگر! نخیر این گناه مادر است. تو اگر رانندگی‌اش خوب نیست، گواهی‌نامه به او بدهی به خاطر اینکه التماس کرد، رشوه داد، دلت سوخت، فامیل، همسایه در رودروایسی بود، این با این رانندگی ناقص برمی‌دارد یک ماشین را چپه می‌کند. آنوقت شما هم در قتل آنها شریک هستی. این افسر که یک گواهی‌نامه داد، این گناه مادر است. به خاطر این سبب می‌شود که… اینها یک سری چیزها است که گناه علنی است. آیه هم اینها را داریم. مثلاً گناه علنی، اگر کسی طلبه‌ای هست می‌خواهد پای تلویزیون بنویسد، گناه علنی نه «فی‏ نادیکُمُ الْمُنْکَر» یعنی منکر در نادی. نادی یعنی مجلس!آیه‌ی قرآن است. شخصیت آیه‌اش این است. «یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ» شما زن پیغمبر هستید. حساب شما با باقی‌ها… «یغفر للجاهل سبعین ذنبا» (سعدالسعود/88) حدیث داریم از جاهل هفتاد گناه را می‌بخشد از یک عالم یک گناه را نمی‌بخشند. تو عالم هستی. خنده حدیثش این است.

قرآن می‌گوید: یک سری گناهان را استغفار کن می‌بخشیم. یک سری گناهان را می‌گوید: اگر پیغمبر در حق تو دعا کند، می‌بخشمت. دیگر خودت کم هستی. باید با استغفار پیغمبر ببخشمت. «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُول‏» (نساء/64) یک سری گناه را می‌گوید: پیغمبر معطل نشو! تو هم که پیغمبر هستی، هفتاد بار در حق این دعا کنی او را نمی‌بخشم. اوه! اوه! اوه! اوه! مگر چه کرده است؟ می‌گوید: این مسلمان‌ها را دست می‌انداخت. مسلمان‌ها را دست می‌انداخت. می‌خواستند جلسه‌شان خوشمزه شود، طنز درست می‌کردند. لهجه او را درمی‌آوردند. این استان لهجه‌ی آن استان، این استان لهجه‌ی این استان، اس ام اس، طنز، این یعنی فکاهی می‌گفتند. «وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‏ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَکِهین‏» (مطففین/31) در قرآن داریم «وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‏ أَهْلِهِمُ»، «فَکِهین» فکاهی می‌گفتند. خنده!

تکرار، ‏«یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظیمِ» (واقعه/46) قرآن داریم. اصرار می‌کردند. «الْحِنْثِ الْعَظیمِ» یعنی اصرار می‌کردند.

کوچک شمردن، استصغار ذنب! که می‌گوید: اینکه چیزی نیست. اینکه چیزی نیست. سرچشمه‌ی گناهان دیگر شدن. که این مثلاً لقمه‌ی حرام. لقمه‌ی حرام یک گناه است ولی نتیجه‌اش این است که می‌رود امام حسین را هم می‌کشد. امام حسین روز عاشورا گفت، هرچه حرف می‌زنم در گوش شما نمی‌رود. معلوم می‌شود در شکم شما لقمه‌ی حرام پر شده است. یعنی لقمه‌ی حرام یک گناه است اما این گناه تا امام حسین را کشتن بیخ دارد. این یک مسأله. گناه علنی!

4- رواج شایعات و ایجاد رعب و وحشت در مردم

حالا نقش روزنامه‌ها، افشاگری‌ها متأسفانه… مسأله‌ی دوم شایعه. از گناهان اجتماعی ما شایعه است. ناوگان تا خلیج فارس آمده است. فردا برنج چنین می‌شود. آهن چنین می‌شود. میل گرد چنان می‌شود. دشمن چنین کرده است. «یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَه» (نازعات/6) «رَجَفَ» یعنی می‌لرزاند. «وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَهِ» (احزاب/60) یعنی یک چیزی در جامعه پخش می‌کند که دلها را می‌لرزاند. دلها را می‌لرزاند. قرآن می‌گوید: اینها را باید یک برخورد انقلابی کرد. «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَه» (احزاب/60) منافقین، بیماردلان و آنهایی که با شایعه جامعه را ولوله می‌دهند، می‌گوید: «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ» اگر از، کار غلطشان دست برندارند «لَنُغْرِیَنَّک‏» تو را بر آنها می‌شورانیم. تار و مارشان می‌کنیم. بعد می‌گوید: اینها «أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا» (احزاب/61) باید اینها هرجا هستند گرفتار شوند. باید کشته شوند. بعد هم می‌گوید: «سُنَّهَ اللَّه‏» (احزاب/62) نه در دین اسلام، در همه‌ی ادیان، کسانی که امنیت عمومی را به هم می‌زنند باید برخورد انقلابی شود. اصلاً یک حدیث برایتان بگویم. هم حدیث است و هم مسأله! اگر کسی اسلحه‌اش را کشید. چاقو‌اش را کشید. اسلحه، کلتش را کشید اما نزد. همینکه اسلحه‌اش را بکشد، ولو نزند و تیراندازی نکند، همینکه ارعاب می‌کند مفسد فی‌الارض است. یکی از کیفرهای مفسد فی‌الارض کشتنش است. اعدام او است. آقا من که نکشتم. بله نکشتی، اما امنیت عمومی را برهم زدی. امنیت عمومی را برهم زدی.

شایعه! قرآن می‌گوید: «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا» (حجرات/6) فلان رادیو گفته. رادیو فلان گفته است. تلویزیون فلان گفته است. شایعه است. اصلاً خیلی از فیلم‌ها را مونتاژ می‌کنند. مثلاً بنده به خانواده‌ی شهید رسیدم دست اینجا گذاشتم. گفتم: خدا اجرت بدهد. خدا صبرت بدهد. این را قیچی می‌کنند. خانواده‌ی شهید را برمی‌دارند، یک عکس بسیار بد جلوی من می‌گذارند که آنوقت من در مقابل این عکس چنین می‌کنم. کاری ندارد، آن را قیچی می‌کنی به هم می‌چسبانی. بسیاری از فیلم‌ها امروز دیگر قابل سند نیست. چون خیلی قشنگ می‌توانند به هم… بنده خم می‌شوم جنازه‌ی پدرم را ببوسم، جنازه‌ی پدر را برمی‌دارند، عکس ناجور می‌گذارند که من دارم آن عکس ناجور را می‌بوسم. یعنی به هیچ عکسی نمی‌شود اطمینان کرد. چون اینها آسیب‌های اجتماعی است. کاری ندارد. الآن با کامپیوتر همه کاری می‌شود کرد. بنده خدایی در استخر است، یک خانمی هم جای دیگری در استخر است. این آب‌ها را روی هم می‌اندازند، این را ببین دارد با خانم شنا می‌کند! حالا بیا درستش کن. بنابراین به هیچ چیزی، یعنی هرچه تکنولوژی پیش می‌رود باید حواسمان بیشتر… آبروی مردم خیلی مهم است. نمی‌شود آقا عکسش را دیدم. اصلاً بعضی‌ها پول می‌گیرند و مأموریتشان هم همین حرف‌ها است.

یک وقتی یک کسی جلوی من را گرفت و گفت: سوار ماشین شو، می‌خواهم تو را جایی ببرم. گفتم: کجا؟ گفت: سوار شو! گفتم: بگو. گفت: من تجریش رفتم یک گلفروشی گل بخرم. حالا نمی‌دانم کجای تجریش بوده است. تجریش هم بزرگ است. یک میدان و یک فلکه نیست. گفتم: این گل چند؟ یک گل خیلی قشنگ بود، یک قیمت سنگینی گفت، من یک سوت کشیدم. اوه……! گفت: چرا سوت می‌کشی؟ گفتم: خیلی گران است. گفت: همین آقای قرائتی که در تلویزیون است، چهل تا از همین گل‌ها را برای باغچه‌ی خانه‌اش خریده است. (خنده حضار) حالا این آمده بود خانه‌ی ما، دیده بود… گفت: بیا برویم. گفتم: مثلاً حالا برویم چه می‌کنی؟گفت: روبروی تو می‌زنم فک او را می‌شکنم. (خنده حضار) گفتم: ای بابا! گفت: همانجا هم چِک جراحی‌اش را می‌دهم. گفتم: والله ولش کن! در عین حال من یک چیزی‌ام شد. حالا گفتیم یک فتنه‌ای به پا کنیم، استخاره کردم بد آمد. (خنده حضار) حالا اگر شما باشی می‌گویی: والله به حضرت عباس گلفروش گفت: از خودم خریده است. چنان هم می‌گویی که، می‌گوییم: بابا گلفروش گفت: خودم به او فروختم. بنابراین تقلید صدا می‌کنند. آدم فکر می‌کند مثلاً فلانی است. بعد می‌بیند اصلاً تقلید بود. گفت: والله من نبودم. جلوی ماشین خانم را می‌گیرند، می‌گویند: خانم! چرا یکطرفه می‌روی؟ می‌گوید: به شما ربطی ندارد. من خانم فلانی هستم! زنگ می‌زند می‌پرسد. می‌گوید: خانم من خانه است. اصلاً او را بگیرید. اگر خانم من است او را بگیرید. حالا پلیس تا شب به چند نفر می‌گوید: خانم فلانی خلاف می‌کرد. اینها از لباسشان سوء استفاده می‌کنند. حالا بگو: والله به حضرت عباس اینطور نیست. خلاصه اینکه بار را… هیچ چیز در بین مردم ارزانتر از آبروی مردم نیست. خیلی راحت. بعد هم یکی را می‌بینند ضرب در میلیون می‌کنند. این شهردارچی‌ها، این آخوندها، این نمی‌دانم اداره‌ای‌ها، بله حالا در اداره رشوه هست، اما می‌شود گفت: همه‌ی سه میلیون کارمند دولت رشوه می‌گیرند. صدتا، دویست‌تا، هزار تا، ده هزار تا، صد هزار تا، حتی یک میلیون رشوه بگیرند، می‌شود گفت: سه میلیون نفر رشوه می‌گیرند؟ اینها شایعه… قرآن آیه می‌گوید: «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا» اگر یک فاسقی خبر آورد، تحقیق کنید. حتی عادل را هم تحقیق کنید. این آیه برای یک زمان است. در زمان ما احتیاطاً عادل هم اگر خبر آورد…

دو تا عادل وارد خانه‌ی من شدند. دو تا شهادت دادند که فلانی یک خانه خریده فلان منطقه چند، دیدم هردو عادل هستند. گفتم: بفرمایید بنشینید. زنگ آن طرف را گرفتم. گفتم: آقا اخیراً شما خانه خریدی؟ گفت: نخیر! اصلاً من روی کره‌ی زمین یک وجب زمین ندارم. گفتم: اصلاً هیچ چیز نداری؟ گفت: نه! گفتم: ببینید! یعنی گاهی عادل هم عادل است ولی شیطان از یک طریق عادل را تحریک می‌کند. بنابراین «إِنْ جاءَکُمْ» اگر فاسق خبری آورد تحقیق کنید. چون فاسق است. عادل هم خبر آورد احتیاطاً باز هم تحقیق کنید. چون ممکن است یک فاسقی به این عادل گفته باشد.

حضرت امیر می‌گوید: وقتی می‌روی زکات بگیری، خانه‌ی کسی نخواب. چون خانه‌ی هرکسی بخوابی، فردا به هرکس بگویی: زکات بده! می‌گوید: دیشب خانه‌ی فلانی خوابیده پُرَش کرده است. کوکش کرده است. «فَانْزِلْ بِمَائِهِم‏» (نهج‌البلاغه/نامه 25) می‌گوید: کنار چشمه‌ی آب برو. به قول امروزی‌ها مسافرخانه، هتل، که صبح به هرکس گفتی: زکات!

5- افسردگی و بی‌نشاطی در کارها

یکی از مشکلات، عوامل، این افسردگی و بی‌نشاطی است. اخمو است. انگار می‌خواهند یک ساعت دیگر اعدامش کنند. نمی‌شود با دو کیلو عسل او را خورد. نشاط! مومن کسی هست که غصه‌اش در دلش باشد و به لب‌هایش لبخند باشد. «حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ وَ بِشْرُهُ فِی وَجْهِه‏» (بحارالانوار/ج 75/ص73) حزنش در قلب است. صورتش بشّاش است. نشاط! به ما گفتند: بیرون می‌روید، عمامه‌تان، لباستان را درست کنید. حتی یکبار حضرت می‌خواست بیرون برود، عطر نداشت به خانمش گفت: روسری‌ شما بوی عطر ندارد؟ گفت: چرا. روسری خانمش را گرفت. نم کرد، این روسری خانمش را به سر و صورتش مالید که بوی عطر به پیغمبر، از آن پارچه به این منتقل شود. این نشاط یک مسأله‌ی مهمی است.

شما کار خودتان را کم نگیرید. شهرداری همینکه این پارکها را درست می‌کند. حالا پارکها سبزی‌اش یک نشاط است، دخترهایی هم که در آن می‌روند برای یک عده دیگر نشاط است. آن را باید توبه کنید. (خنده حضار) من این نشاط حلالش را می‌گویم. وگرنه نگویید: ما عامل نشاط هستیم. نه نشاط‌هایی که… (خنده حضار) نشاط‌های مجاز! هر آهنگی را گوش می‌دهد می‌گوییم: بابا! حرام است. می‌گوید: ارشاد اجازه داده است. آخر یکی از حلال و حرام‌ها فعلاً وزارت ارشاد شده است. (خنده حضار) کار ندارد که مرجع تقلید چه می‌گوید. حالا او هم ممکن است دروغ بگوید، از کجا؟ تازه اگر وزارت ارشاد اجازه داد، تو اگر با این آهنگ تحریک می‌شوی برای تو حرام است. ولو ارشاد بدهد. اصلاً آیت الله العظمی گفت: این غنا نیست اما تو گوش بدهی، در روح تو اثر دارد.خودت مواظب خودت باش. یعنی این… گاهی وقت‌ها آدم می‌داند با فلانی رفیق بشود به گناه می‌افتد. اگر این منشی‌اش شود به گناه می‌افتد. اگر این راننده‌اش شود تصادف می‌کند. نباید بگویی: آقا این پایه‌ی یک دارد. چه پایه یک، چه پایه دو، می‌دانم اگر سوار ماشین این شوم، این یک دسته‌گلی آب می‌دهد. با این رفیق شوم این من را به فساد می‌کشاند. این یک فیلم را به من نشان می‌دهد، یک شعری برای من می‌خواند، یک القایی در ذهن من می‌کند، راه‌های القا هم زیاد است.

6- دوری از گناه، به امید رحمت الهی

بابا خدا اینقدر رحیم است که با این گناه‌ها ما را جهنم نمی‌برد! یعنی چه؟ یعنی بیا گناه بکنیم. یعنی از راه رحمت، بله خدا رحیم است. اما هیچ ربطی به شما ندارد. بانک هم خیلی پول دارد ولی اینقدر از آن را به شما نمی‌دهند. مثل اینکه بگویی: آقا در بانک خیلی پول است بیا برویم نسیه کنیم. چی چی! مگر می‌شود به هوای اینکه در بانک پول است نسیه کرد؟ خدا ارحم الراحمین است اما هیچ ربطی به تو ندارد. اقیانوس اطلس خیلی آب دارد، اما توپ در ان بیاندازی یک قطره از این آب‌ها در توپ نمی‌رود. گیر در اقیانوس نیست. گیر در توپ است. اینطور نیست که اگر خدا ارحم الراحمین است از دَم تا دُم! «أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً» (سجده/18) قرآن می‌گوید: مومن و فاسق یکسان هستند؟ مومن‌ها که بهشت می‌روند. خدا هم که ارحم الراحمین است. فاسق‌ها را هم بهشت می‌فرستد. یعنی هیچی، هیچی به هیچی! یعنی هیچی به هیچی! حکمت خدا چه می‌شود؟ اینها که می‌گویم هرکدام یک جریان دارد. مثلاً یک جوان به من رسیده است. گفته: دوستانی دارم، می‌گوید: حالا در جوانی اینقدر خُلقَت را تنگ نکن. برو صفا کن، خدا ارحم الراحمین است. اینقدر رحم خدا هست که تو یکی را ببخشد. این را هل داد و به یک مسیری که… آمد به من گفت. گفتم: بله به او بگو:پول هم در بانک، خدا ارحم الراحمین است اما اینطور هم نیست. خدا رحیم است ولی حکمت هم دارد. خدا هم رحیم است، هم حکیم. ببین! من می‌توانم یقه‌ام را پاره کنم؟ بله، قدرت دارم یقه‌ام را پاره کنم. اما نمی‌کنم. این کار حکیمانه نیست. خدا می‌تواند بدون کشاورزی هم میوه بدهد. خدا می‌تواند بدون اینکه شما درس بخوانی شاگرد اول شوی، اما حکمت خدا این است که از راه کشاورزی میوه بشود و از راه مطالعه و تحقیق شما دانشمند شوی. از راه عبادت خدا رحم خدا را… «رَحْمَتَ اللَّهِ قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنین‏» (اعراف/56) قرآن می‌گوید: خدا خیلی رحم دارد، اما… بانک خیلی پول دارد. اما به چه آدم‌هایی می‌دهد؟ به یک آدم‌های معتبری وام می‌دهد. به هر کس و ناکسی که وام نمی‌دهد. گاهی وقت‌ها بچه‌های ما خیلی ساده هستند، گول می‌خورند. البته بزرگ‌های ما هم گاهی خیلی ساده هستند. همه با هم گول می‌خوریم.

یک بچه می‌خواست در خانه‌ای را بزند، قدش نمی‌رسید. پشت در خانه گریه می‌کرد. دوست ما می‌گفت: چه شده است؟ گفت: می‌خواهم در را بزنم، دستم نمی‌رسد. گفت: خوب گریه ندارد. من برایت می‌زنم. گفت: نه آخر می‌خواهم خودم بزنم. ما دیدیم این بچه گریه می‌کند، او را بغل کردیم گفتیم: تو بزن. بغلش کردیم. زنگ در خانه را که زد، او را زمین گذاشتیم، گفت: حالا بیا با هم فرار کنیم. (خنده حضار) یعنی این… یعنی می‌خواست زنگ را بزند و فرار کند. حالا بچه و بزرگ ما، زن و مرد ما گاهی هم در یک قالب‌هایی… مثلاً قالب آبروداری! چقدر زن‌ها گناه می‌کنند، به خاطر اسراف در خانه. سه تا چای می‌خورد به اندازه‌ی 5 نفر چای دم می‌کند. 7 نفر مهمان دارد به اندازه‌ی 12 نفر می‌پزد. یک لامپ کافی است. همه‌ی لامپ‌ها را روشن می‌کند. می‌رود وضو بگیرد، به جای اینکه با یک لیوان آب وضو بگیرد، مثلاً ده لیتر آب می‌ریزد که وضو بگیرد. این گناهانی که می‌کند، می‌گوییم: آقا چرا گناه می‌کنی؟ می‌گوید: آبرو داریم، حالا بلکه غذا کم آمد. به اسم آبروداری اسراف، به اسم… در شأن جمهوری اسلامی نیست. دائم می‌گویند: شأن جمهوری اسلامی نیست، هر وزارتخانه‌ای یک سالن آمفی تئاتر درست می‌کند. ببینیم در هر خانه‌ای یک تابوت است؟ در هر شهری یک تابوت است، دو ساعت آخر در آن می‌خوابیم. در یک شهر دو تا سالن بس است. سه تا سالن بس است. الآن در بعضی خیابان‌های تهران من الآن در ذهنم هست. همین خیابان دکتر فاطمی، یازده سالن دارد. چه سالن‌هایی! در همه هم باد می‌رود. یکبار یک مراسمی وزارت کشور دارد. جهاد سازندگی دارد. نمی‌دانم بیمه دارد. نهضت دارد. سازمان آب دارد. نمی‌دانم… یکوقتی یک مراسمی هست، آخر برای نیم کیلو آرد که نانوایی باز نمی‌کنند. ما هرکدام نیم کیلو آرد داریم، هر کدام یک نانوایی هم باز کردیم. یک سالن، اسراف است. آقا در شأن جمهوری اسلامی نیست. این شأن از کجا آمد؟ ما روایت‌هایی می‌خوانیم که کلمه‌ی شأن را… یکی از گناهان بزرگ، یعنی همین… از آسیب‌های جامعه این افسردگی و بی‌نشاطی است. 

7- تحقیر و نیش زبان، از آسیب‌های اجتماعی

زخم زبان؛ قرآن می‌فرماید: «وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذىً کَثیرا» (آل‌عمران/186) «لَتَسْمَعُنَّ» می‌شنوید، «أَذىً کَثیرا» زخم زبان! قرآن به پیغمبرش می‌گوید: تو هفتاد بار هم استغفار کنی من اینها را نمی‌بخشم. خودشان که استغفار کنند که هیچ! تو هم استغفار کنی حتی هفتاد بار… می‌گوییم: چرا؟ می‌گوید: اینها نیش می‌زنند. زخم زبان می‌زنند. روز فتح مکه حضرت فرمود: همه‌ی مردم مکه را ببخشید. فقط فرمود: سه نفر را اعدام کنید. گفتند: این سه تا چه کردند؟ گفت: اینها نیش می‌زدند. هجو می‌کردند. هجو می‌کردند. به قول امروزی‌ها کاریکاتور می‌کشیدند. هجو، یعنی تحقیر می‌کردند. نظیر این سلمان رشدی که پیغمبر اسلام را هجو کرد. زخم زبان!

یکی از مشکلات اجتماعی، آسیب‌ها، در بعضی‌ها صفا نیست. یک رگه‌های نفاق هست. منافق فقط منافقین مشهور نیستند. خیلی از ما مویرگ‌های نفاق در زندگی‌مان هست.

امام کاظم در خانه رفت. امام رضا (ع) بچه بود عقب پدرش بود. امام رضا هم در خانه رفت. گفت: آقا! گفت: بله! گفت: این یکی از یاران ما بود. از شیعیان بود. شما در خانه رفتی به او گفتی: بفرما! همینطور سرت را پایین انداختی رفتی؟ به این نگفتی: بفرما! این شیعه بود. امام کاظم فرمود: الآن آمادگی پذیرایی… چه… ندارم. و کسی که قلباً آمادگی پذیرایی ندارد به زبان بگوید: بفرمایید! این هم نفاق است. یعنی زبانش با دلش… آ… مشتاق دیدار! راستش را بگو. تو مشتاق دیدار من بودی؟ (خنده حضار) حضرت عباسی مشتاق دیدار من بودی؟ یک کاری گیر کرده آمده می‌گوید: خوب بفرمایید، اول که آمده بودم تو را ببینم. آره تو بمیری. (خنده حضار) من هم زود باور کردم. 20 سال است پایت را اینجا نگذاشته‌ای.

یک شب خوابیده بودم، ساعت یک و نیم بعد از نصف شب یکی زنگ زد. خدایا چه کسی است؟ آقا تبریک عرض می‌کنم. گفتم: چه شده؟ آخر عید است؟ گفتم بابا الآن اردیبهشت است. یکماه از فروردین… صبح دیدی آمد یک کاری داشت. دیدیم عجب! پس تبریک اردیبهشتش برای…

جایی ما را دعوت کردند جلوی ما گوسفند کشتند، بعد یک تقاضا کردند، گفتم: من انجام نمی‌دهم. بعد نامه فرستادن که پول گوسفند را بده. (خنده حضار) چقدر آدم رنگ و وارنگ می‌بیند. نفاق و اینکه انسان… وقتمان تمام شد؟ خیلی خوب تمام شد که هیچ! به قول آقایان چه بهتر. می‌گفت که رضاشاه رفت از پادگان بازدید کند کنار آشپزخانه سرباز ادب داد. گفت: غذا چیست؟ گفت: قربان آبگوشت است. رفت در قابلمه را بلند کرد، دید پلو است. گفت: پسر! اینکه پلو است. گفت: قربان چه بهتر. حالا وقت تمام شد به قول آقایان چه بهتر!

 «والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

«سؤالات مسابقه»

1- بر اساس قرآن، اگر همسران پیامبر خلافی مرتکب شوند، کیفر آن‌ها چگونه است؟
1) از جانب خدا بخشیده می‌شود
2 ) همانند سایر مردم است
3) دو برابر دیگران کیفر می‌شوند
2- قرآن در آیه 29 سوره عنکبوت، چه امری را مذمت می‌کند؟
1) انجام علنی گناه
2) کوچک شمردن گناه
3) تکرار گناه صغیره
3- بر اساس روایات، کدام یک از گناهان، گناه کلیدی است؟
1) دزدی
2) دروغ
3) دورویی
4- آیه 60 سوره احزاب، چه کسانی را در ردیف منافقان قرار داده است؟
1) شایعه پراکنان
2) افراد ترسو و بزدل
3) مجرمان و تبهکاران
5- آیه 186 سوره آل‌عمران به کدام یک از شیوه‌های کافران و مشرکان در برابر مسلمانان اشاره دارد؟
1) ایجاد ناامنی در جامعه
2) نیش زبان به مسلمانان
3) فریب و توطئه

Comments (0)
Add Comment