آداب دعا و گفتگو با خدا(2)

1- نقش کمیّت و کیفیت در استجابت دعا
2- عدم استجابت دعای ظالم و متجاوز
3- دعا همراه با تلاش و کوشش
4- عدم تفسیر دستورات مشخص دین
5- دعا همراه با بیم و امید
6- دعا در مدار حکمت الهی
7- توبه غیبت، استغفار و ذکر خیر

موضوع: آداب دعا و گفتگو با خدا(2)
تاریخ پخش: 08/04/96
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

چند جلسه در مورد دعا صحبت کردیم. از خدا چه بخواهیم، چطور بخواهیم، و این جلسه چندم است که، جلسه آخر ماه رمضان امسال است منتهی به احتمال قوی من چند هفته‌ای جمعه‌ها بیایم و یک جلسه‌ای بحث را ادامه بدهم.
دعا نکردن نشانه تکبر است. کسی که دعا نمی‌کند تکبر دارد. قرآن می‌فرماید: «وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی‏ أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ» (غافر/60) می‌گوید: «ادعونی» دعا کنید، بعد می‌گوید: «إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ» دعا کن وگرنه مستکبر هستی.
1- نقش کمیّت و کیفیت در استجابت دعا
در دعا هم کیفیت مهم است، هم کمیت. یعنی هم چه کسانی دعا کنند و هم چند نفر باشند. دعای افراد چهل نفر به بالا به استجابت نزدیک‌تر است. کمیت هم پنج نفر دعا کردند، آیه مباهله، پیغمبر بود و امیرالمؤمنین بود و حضرت زهرا بود و امام حسن و امام حسین. کلاً پنج نفر بودند، ولی این پنج نفر بود که گفتند: اگر نفرین کنند هیچ کافری روی زمین نمی‌ماند از مسیحی‌ها، دعا هم کیفیتش مهم است، چه کسانی دعا کنند و هم کمیت آن.
در دعا بچه‌ها را هم شریک کنیم. روایت داریم امام که می‌خواست دعا کند به بچه‌ها می‌گفت: شما هم بیایید، شریک شوید. در دعا آن اسمی را صدا بزنید که ربط داشته باشد. شما خودت یک وزنی را که می‌خواهی بلند کنی نمی‌توانی می‌گویی: پهلوان! بیا ببینم. چرا؟ چون می‌خواهد وزنه بلند کند. اگر وام خواستی می‌گویی: حاج آقا، اگر سؤال علمی داشتی می‌گویی: جناب استاد. یعنی باید تناسب داشته باشد.
قرآن می‌گوید: «و ارزقنا» حالا امتحان هوش! یکی را من می‌گویم و باقی را شما بگویید. «وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ‏» (مائده/114) چون می‌گوید: «وَ ارْزُقْنا» رزقم بده، می‌گوید: «خَیْرُ الرَّازِقِینَ‏». «وانصرنا و انت خیر الناصرین»، «فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الْغافِرِینَ» (اعراف/155) «لا تَذَرْنِی‏ فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ» (انبیاء/89)، «مُنْزَلًا مُبارَکاً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِین‏» (مؤمنون/29)، «وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ‏» (مؤمنون/109) یعنی باید مثل زن‌ها هستند که می‌گویند: شش تا بشقاب باید گلش به هم بخورد. اگر یک بشقاب بشکند که گلش به باقی نخورد، عزا می‌گیرد. بازار را زیر و رو می‌کند که گل بشقاب ششم به پنج تا باقی بخورد. برای این وقت صرف می‌کند. دلش می‌خواهد شماره تلفنش، شماره کارت ملی‌اش، پلاک خانه‌اش، شماره شناسنامه‌اش همه به هم بخورد. حاضر است پنجاه میلیون، صد میلیون بدهد، که اینها را جا به جا کند که وقتی جایی بنشیند، بگوید: شماره شناسنامه‌ام، شماره پلاک ماشینم و پلاک خانه‌ام همه فلان شماره است. آدم‌های الکی خوش هستند، آدم‌های الکی خوش دلشان را به اینها خوش می‌کنند. پس این هم یک نکته از قرآن است.
2- عدم استجابت دعای ظالم و متجاوز
نکته دیگر اینکه دعا باید از آدم متجاوز و یاغی نباشد. «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَهً إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ» (اعراف/55) «ادعوا» دعا کنید. ولی پشت سر دعا کنید می‌گوید: «لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ» اگر آدم یاغی و سرکشی بودی، خدا دوستت ندارد. دعا کن ولی خدا یاغی‌ها را دوست ندارد. یعنی کسی که دعا می‌کند نباید گردن کلفتی کند.
اگر می‌خواهید دعای شما مستجاب شود، دعا با خیررسانی باید به هم بخورد. «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِین‏» (اعراف/56) می‌گوید: «ادعوه» دعا کن. اما «رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِین‏» رحمت خدا به آدم‌های نیکوکار. یک پیرمردی قدیم از شهر ما کاشان به قم آمد. قدیم در قم، الآن سفال فروش و سرامیک فروش است. قدیم یک سوتک‌هایی بود گلی، مثل سوتک‌هایی که فلزی‌اش در زمین ورزش هست.  قدیم اینها گلی بود. فوت می‌کردی صدا می‌داد. نوه‌ها دور این پیرمرد جمع شدند که آقاجون قم می‌روی، یک سوتک برای من بیاور. گفت: یکی هم برای من بیاور. او گفت: یکی هم برای من بیاور. همه گفتند: برای من، برای من! یکی از این نوه‌ها یک پولی کف دست پدربزرگ گذاشت و گفت: یکی هم برای من بیاور. گفت: سوتک تو صدا خواهد کرد. چون پول درونش بود. می‌گوید: «وَ ادعُوه» منتهی می‌گوید: «رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِین‏» رحمت خدا به آدم هایی که… خیر رساندی که می‌خواهی خیر ببینی؟ با دعا نمی‌شود حل کرد. باید هم دعا کرد…
بارها این را گفتم. 27 جای قرآن نماز و زکات به هم چسبیده است. «یُقِیمُونَ»، «یُؤْتُونَ»، «اقیموا»، «آتُوا» کوثر «فَصَّلِ» نه «وَ انْحَرْ» هم نماز، هم شتر بکش و گوشتش را تقسیم کن. یعنی باید خیر برسانیم تا خیر ببینیم. این هم یک نکته است.
3- دعا همراه با تلاش و کوشش
مسأله دیگر اینکه دعا باید همراه با عمل باشد. حدیث داریم دعای بیکار مستجاب نمی‌شود. قرآن هم می‌گوید: رزمنده‌ها جبهه رفتند، حالا دعا کردند، «وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ‏ عَلَیْنا صَبْراً» (بقره/250) «برزوا» یعنی مبارزه کردند. شاخ و شانه کشیدند. جبهه رفتند و در مقابل دشمن ایستادند و گفتند: «رَبَّنا أَفْرِغْ‏ عَلَیْنا صَبْراً» خدایا به ما صبر بده. یعنی دعا باید همراه با عمل باشد. «قُلْ‏ أَعُوذُ بِرَب‏» هم همینطور است. شما که می‌گویی: «قُلْ‏ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق‏» (فلق/1) «قُلْ‏ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس‏» (ناس/1) باید بلند شوید راه بیافتید.
در زمان بمباران یادتان هست وقتی می‌گفتند: توجه توجه! وضعیتی که هم اکنون ملاحظه می‌کنید علامت وضعیت قرمز است به پناهگاه بروید. افراد بلند می‌شدند پناهگاه می‌رفتند. اینکه آدم بنشیند و بگوید: پناهگاه، پناهگاه! با کلمه شکر دهانت شیرین نمی‌شود. باید طرف آدم صالحی هم باشد.
دزد را گرفتند و کلانتری بردند. دزد گفت: والا من یادم رفت آیت الکرسی بخوانم گیر پلیس افتادم. چهار قل برای اینکه در دزدی موفق باشی. بعضی دعاها همیشه هست. آن دعایی که یک روز هم تعطیل نمی‌شود، کلمه «اهدنا الصراط المستقیم» است. نگو ما شیعه علی هستیم و راهمان صاف است. این کلمه‌ای که گفتی مستقیم نگو. این نیت تو مستقیم نبود. این شغلت مستقیم نبود. غذایی که خوردی مستقیم نبود. «اهدنا» یعنی همه ما، برای همیشه، در فکر، در نگاه، در شنیدن، گفتن، موضع گیری، رفتن، بلند شدن، نشستن، در روایت هم داریم «حبک و بغضک و قیامک و قعودک ان صلاتی و نسکی و محیایی و مماتی» همیشه کارهای انسان مستقیم باشد.
افرادی آدم خوبی هستند. ما چهار رقم آدم داریم. یک آدم‌هایی داریم راهشان کج است. 2- یک آدم‌هایی داریم خودشان کج هستند. راه صاف است ولی خودش پیلی پیلی می‌خورد و مست است. «اهدنا» یعنی هم صاف بروم و هم جاده مستقیم باشد. یعنی ممکن است کسی خودش صاف برود، ولی اتوبان را اشتباه کرده باشد. «اهدنا»، «اهدنی» یعنی هدایت کن. هدایت کن یعنی خودم صاف بروم، خیابان و بلواری که می‌روم صاف باشد. هم خیابان صاف باشد و هم خودم صاف بروم. اگر خیابان کج باشد گیر داریم. خیابان صاف باشد و خود انسان گیج باشد باز هم کج است.
اول باید ستایش کنیم. در نماز اول می‌گویی: الله اکبر! ستایش خداست. خدایا تو بزرگ هستی. «بسم الله» کی؟ «الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ رَبِّ الْعالَمِینَ‏، الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏» بعد می‌گویید: «اهْدِنَا» یعنی «اهدنا» که دعاست، اول ستایش می‌کنی. خدایا تو رحمت داری. رحمان هستی. رحیم هستی، مالک هستی. رب هستی، رب العالمین هستی. اول ستایش کنید و بعد تقاضا کنید.
4- عدم تفسیر دستورات مشخص دین
کلمات دعا کلماتی باشد که به ما گفتند. «وَ قُولُوا حِطَّهٌ» (بقره/58) به بنی اسرائیل گفتند: اگر می‌خواهید توبه کنید، بگویید: «حطه» یعنی عفواً عفواً، مرا عفو کن. مرا ببخش! اینها مسخره می‌کردند عوض حطه می‌گفتند: «حنطه» یعنی گندم! می‌گفت: بگو حطه، می‌گفت: حنطه! متلک می‌گفتند. گرفتار قهر خدا شدند. حتی کلماتی که می‌گویند، روی کلمات چیزی نگذارید. امام به کسی گفت: دعا می‌خوانی بگو: «یا مقلب القلوب» طرف گفت: «یا مقلب القلوب و الابصار» امام فرمود: ما ابصار را نگفتیم. من به شما چه گفتم؟ گفتم: «یا مقلب القوب» چرا چیزی روی این می‌گذاری؟ امام به کسی گفت: این رقمی دعا کن. «یحیی و یمیت» گفت: «یحیی و یمیت و یمیت و یحیی» گفت: چرا اضافه می‌کنی؟ همان کلمه‌ای که گفتند را بگو.
شما سر نماز شک بین سه و چهار کردی، تصمیم بگیر و بنا را بر چهار بگذار و بلند شو یک رکعت نماز احتیاط بخوان. اسلام این را گفته است. یک کسی نماز می خواند تا شک می‌کرد رکعت چندم است، سرش را چنین می‌کرد. گفت: خیلی خوب مفت که می‌ارزد این هیچی! دوباره الله اکبر می‌گفت. این فکر می‌کرد کار خوبی کرده است. می‌گفت: یک و نصفی نماز خواندم. شک کردم گفتم: این نصف برای خودت هیچی! بعد از اول خواندم. شما حق نداری، آنجایی که باید تعمیر کنی، باید تعمیر کنی. نمی‌توانی خراب کنی. چیزی اضافه نگوییم.
بدانیم با این دعا با هستی شریک می‌شویم. قرآن می‌گوید: «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ‏» (بقره/116) آیه قرآن است. کل هستی در حال تواضع است. ما اگر نماز بخوانیم با هستی شریک شدیم. در دعا خلوص لازم است.
قرآن می‌گوید: «وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِینَ‏ لَهُ‏ الدِّین‏» (اعراف/29) «وَ ادعوهُ» دعا کن ولی با اخلاص! در دعا اخلاص داشته باشیم. در دعا حق نداریم به کسی نفرین کنیم. اگر کسی نفرین بی‌جا کرد، نفرین به خودش برمی‌گردد. در نفرین حق نداریم به غیر ظالم دعا کنیم.
شما به خانمت ظلم می‌کنی. خانمت می‌گوید: انشاءالله بلایش به جان خواهرت بیافتد! ببینم خواهرشوهر چه کرده است؟ شوهر شما به نظر شما خلافی کرده است. چرا به خواهرش؟ انشاءالله مادرت، انشاءالله نوه‌هایش سقط کند. اِ… این به شما خلاف کرد. قرآن می‌گوید: «وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى‏» (انعام/164) کیفر کسی نباید روی دوش کسی بیافتد. من خلاف کردم چرا شما به مادر و خواهر من نفرین می‌کنی؟ بچه من به شما ظلم کرد، انشاءالله کل ماشینشان چپ شود. ما چقدر خوب است خدا حکیم است و به حرف ما گوش نمی‌دهد. اگر خدا می خواست به حرف ما گوش بدهد، اصلاً هیچکس روی کره زمین باقی نمی‌ماند. چون یک ناراحتی می‌بینیم به کل جمعیت… یک عربی خلاف کرد. می‌گوییم: عرب‌ها! یک ترکی، یک کاشانی، یک قمی، یک مشهدی، یک شیرازی، یک بازاری،یک اداری… بازاری‌ها را می‌گویی، دزد هستند. اِ… تو نمی‌توانی این حرف را بزنی. اداره‌ای‌ها را می‌گویی، پارتی بازی است. ما نمی‌گوییم: پارتی بازی نیست. اما اگر یک خلاف دیدی، می‌توانی فتوکپی این خلاف را به همه بدهی؟
در جبهه‌ها حضرت بعضی از کفار را نمی‌کشت. گفتند: آقا چرا او را نکشتی؟ گفت: در نسل این یک آدم خوب است. من با نگاه باطنی دیدم که در نسل این یک بچه خوب است. باید مواظب باشیم. یک آیه داریم می‌گوید: کلمه «مَعَرَّهٌ بِغَیْرِ عِلْم‏» (فتح/25) خدا در قرآن می‌گوید: اگر شما به مکه حمله می‌کردی یک مشت بی گناه هم لت و پار می‌شد. همه می‌گفتند: بیا، این هم مسلمان‌ها! رفتند مدینه تشکیل حکومت دادند و مکه آمدند، بی‌گناه‌ها را هم لت و پار کردند. مواظب باشید لت و پار نکنید. درود بر خلبان‌های ما، زمان جنگ یکی از این خلبان‌ها رفت طول داد، گفت: می‌خواستم پل را بزنم، دیدم یک آدم بی‌گناه دارد روی پل راه می‌رود. ایستادم که این برود بعد پل را بزنم. این دین است!
شما اگر دیدی یک کسی عرق می‌خورد. می‌توانی بگویی: عرق خور، قمار باز، دزد است. بابا این فقط عرق خورد. چرا می‌گویی: دزد!
ما یک عیبی که می‌بینیم ضرب در چند می‌کنیم. به خودش و نسلش و برای همیشه و صنف و شهر و قبیله‌شان و… دعا باید با بیم و امید باشد. «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعا» (اعراف/56) هم در دعا خوف باشد، هم طمع باشد.
5- دعا همراه با بیم و امید
هم امید باشد. از مثل‌هایی که من می‌زنم این است. در قرآن دو آیه داریم ضد هم است. چطور ضدیت را حل کنیم؟ یکجا می‌گوید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ‏ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) با یاد خدا دل آرام می‌شود. یکجا داریم «إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ‏ قُلُوبُهُمْ» (انفال/2) با نام خدا دل می‌تپد. یک آیه می‌گوید: با یاد خدا دل آرام است. یک آیه می‌گوید: با یاد خدا دل می‌لرزد. بالاخره آرام است یا می‌لرزد؟ هردو درست است. مثل بچه‌ای که دستش در دست پدرش است. بچه‌ای که دستش در دست پدرش است دلش آرام است. همین بچه اگر خلاف کند از همین بابا می‌ترسد. ضمن اینکه دستش در دست پدرش است و آرام است، اگر خلافی هم بکند از همین بابا می‌ترسد. از همین مادرش می‌ترسد. هم «وَجِلَتْ‏ قُلُوبُهُمْ» در موردی، هم «تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» در مورد دیگر. انسان باید بین بیم و امید باشد.
دعا باید با تضرع و پنهانی باشد. «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَه» (اعراف/55) دعا باید همراه تضرع و گریه باشد. «خُفیه» پنهانی باشد. ما مناجات علنی در اسلام نداریم که شما قبل از اذان، نیم ساعت، یک ساعت به اذان بلندگو بگذاری و مردم محله را بیدار کنی. چرا بیدار می‌کنی؟ سحرخوانی است. ما در اسلام سحرخوانی نداریم. سحر می‌خواهی بخوانی برو در اتاقت بخوان. چه کسی گفته: بلندگو بگذاری. دعای علنی نداریم.
عیادت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی رفتم. خدا رحمتش کند. گفت: دیشب تا صبح سوختم. گفتم:بیماری شما سخت شد؟ گفت: نه، این مسجد همسایه یک بلندگو روی خانه ما گذاشت و هی گفت: «الغوث الغوث خلصنا من النار» من بال بال می‌زدم و او هم می‌خواند و رویم نمی‌شد بگویم: حق نداری با دعای الغوث همسایه‌ها را بیدار کنی. یعنی یک مرجع تقلید از الغوث عوام می‌سوزد. تنها چیزی که ما حق داریم بلند بگوییم و مردم هم بلند شدند و گفتند: چیزی نیست اذان است و آن هم آدم خوش صدا! این هم نه پیشوند و پسوند. پیشوند و پسوند نه که از قبلش… یک روزه خوار را گرفتند، گفتند: چرا روزه می‌خوری؟ گفت: من دندان ندارم. از ظهر این آلو را کنار دهانم می‌گذارم خیس بخورد برای افطارم! (خنده حضار) این پیشوند و پسوند نه! شما حق داری از الله اکبر صدایت را بلند کنی. آدم خوش صدا، دعا باید مخفیانه باشد و همراه با گریه باشد.
6- دعا در مدار حکمت الهی
دعا حکمت خدا را برطرف نمی‌کند. بعضی‌ها که دعا می‌کنند می‌خواهند همه هستی را بر هم بزنند. بچه در امتحان جغرافی در مدرسه نوشته کوه هیمالیا مثلاً سبزوار است. اقیانوس اطلس مراغه است. چرت و پرت نوشته بود. آمد خانه گفت: خدایا کوه هیمالیا را سبزوار بگذار. اقیانوس را مراغه بگذار. مادرش گفت: چه می‌گویی؟ گفت: غلط کردم، حالا می‌گویم: خدا درستش کند. ما فکر می‌کنیم وقتی دعا می‌کنیم هر غلطی کردیم باید خدا شیلنگ بگیرد و پاک کند. اینطور نیست. دعا حکمت خدا را…
می‌گوید: ما این همه دعا کردیم، چرا مستجاب نشد؟ اصلاً اگر این دعا مستجاب شود نظام هستی بر هم می‌خورد. مثلاً می‌گوییم: خدایا ایشان سالم بماند و نمیرد. پدر من که نمی‌میرد. پدر من هم می‌گوید: پدربزرگم نمیرد. او هم نمیرد، او هم نمیرد. اگر نبود شما فردا صبح که از خواب بیدار می‌شدی، 148 پدر بود. نفری یک استکان چای به آنها می‌دادی شب می‌شد. باید مرگ باشد. حدیث داریم: نگویید خدایا مرا امتحان نکن. بگویید: در امتحان رو سفید شوم. وگرنه نمی‌شود که خدا دست از امتحانش بردارد. دست از حکمتش بردارد. دعا معنایش به هم زدن حکمت نیست.
در دعا لازم نیست فریاد بزنیم. «إِذْ نادى‏ رَبَّهُ‏ نِداءً خَفِیًّا» (مریم/3) ندای خفی، دیگر چه؟ «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی‏ قَرِیب‏» (بقره/186) می‌گویند: از پیغمبر پرسیدند می‌خواهیم یا الله بگوییم. یواش بگوییم یا بلند؟ فمود: یواش بگویید. بعضی وقت‌ها هم تعیین تکلیف می‌کنند. هرکس امیرالمؤمنین را بیشتر دوست دارد صلوات دوم را بلندتر ختم کند. آقا من دوستش دارم و نمی خواهم بلندتر ختم کنم. تو چه کاره هستی که برای ما تکلیف روشن می‌کنی؟ یک کسی می‌آید می‌گوید: دست‌ها بالا، دست‌ها بالا! ده مرتبه یا حسین! من نمی‌خواهم برای یا حسین دست‌ها را بلند کنم. به من گفتند: برای یا الله دست‌ها را بالا کن. امام حسین امام معصوم است و من به او متوسل می‌شوم. می‌گویم: خدایا به آبروی امام حسین این دعا را مستجاب کن. اما برای یا حسین من دستم را بلند نمی‌کنم. این آقای مداح هم زور می‌زند آقای قرائتی دست‌ها را بالا کن. نمی‌خواهم. حرفت منطقی نیست.
یک آقایی روضه می‌خواند و همه مردم هم سرهایشان پایین بود و گریه می‌کردند. یکی پای منبر همینطور نگاه می‌کرد. این آقا از روی منبر دید که او همینطور نگاه می‌کند. به او گفت:تو.. ایشان هم گفت:…(خنده حضار) گفت: تو هم یک چنین کاری بکن؟ گفت: نمی‌خواهم. ما یک جایی که واجب است دستور بدهیم، مستحب است دستور بدهیم. یک چیزی را از خودت سلیقه‌ای در می‌آوری و بعد هم یک چیزی می‌گویی. در دعا فریاد لازم نیست.
در دعا زمان‌های خاصی مطرح است. ضعف‌ها را بگویید. «رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَهَ لَنا بِهِ» (بقره/286) خدایا هرچه طاقت نداریم به ما رحم کن. از ضعف خودمان، «انا الصغیر الذی، انا الجاهل الذی» هی می‌گوییم: خدایا من این هستم. من این هستم. عیب‌های خودمان را بگوییم منتهی یواش بگوییم که کسی نفهمد. خلاف هم کردیم لازم نیست به کسی بگوییم. حتی به آیت الله محله نباید بگویید. حضرت آقا من یک خلاف مهمی کردم. چرا به آیت الله می‌گویی؟ به خدا بگو تو را ببخشد. به نزدیک‌ترین دوست هم می‌خواهی توبه کنی توبه معنایش این نیست که نزد یک نفر بروی اقرار کنی که من چه کردم! هرکاری کردی.
نزد شما می‌آید می‌گوید: آقا غیبت شما را کردم. نگاهش نکن. وقتی نگاهش کردی چه گفتی؟ به کی گفتی؟ چرا گفتی؟ من از سرت نمی‌گذرم. روز قیامت یقه تو را می‌گیرم. بابا ولش کن! یک کسی می‌گوید: غیبت تو را کردم، همینطور دربست بگو: راضی هستم. نگاهش نکن خجالت می‌کشد. بگو ببینم چه گفتی؟ راستش را بگوید یک دروغ دیگر می‌شود. یک گناه دیگر می‌شود. مثلاً گفته: فلانی آدم خری است. حالا بگوید: پشت سر شما گفتم: آدم خری هستی؟ این بدتر می‌شود. اصلاً لازم نیست به خودش بگویی. غیبتش را کردی، بگو: خدایا من غیبت فلانی را کردم. مرا ببخش، این هم ببخش. وقتی به من می‌گویی: آقای قرائتی غیبت تو را کردم. من از شما ناراحت می‌شوم چرا؟ چون مرا اذیت می‌کنی. پشت سر من آبروی مرا ریخته‌ای! حالا هم به خود من می‌گویی، اذیت می‌شوم.
7- توبه غیبت، استغفار و ذکر خیر
من این را از آیت الله العظمی گلپایگانی پرسیدم. خدا رحمتش کند. گفتم: اگر کسی غیبت کسی را بکند باید به خودش بگوید؟ گفت: نه، استغفار کند. به خودش که می‌گویی اذیت می‌شود. پشت سرت این را گفتم، آن را گفتم. به او نگو. استغفار کن برای خودت و برای او. بله یک جاهایی باید جبران کرد. مثلاً گفتی: فلانی آدم… اعتبار ندارد به او وام ندادند، آنجا جبران کن.
در حرف هم نگویید: حرف مرد یکی است. چه کسی گفته: حرف مرد یکی است؟ حرف صحیح بزنیم ولو حرف شانزدهمی… یک کسی مهمان ما شد. ابوی من به او گفت: غذا خوردی؟ گفت: بله. گفت: راست می‌گویی یا دروغ؟ گفت: دروغ! اول فکر کردم بگویم: خوردم. بعد گفتم: چرا دروغ گفتی، بگو: دروغ گفتم. یک حرف خلافی زدید، جبران کنید. بگو: نه، من گفتم باید عمل کنم. چه کسی گفته است؟ اگر حرف خوبی زدید، مقاومت کن. مقاومت روی حرف بد مقاومت نیست، لجبازی است. ما بعضی‌ها فکر می‌کنیم مدیریت این است که چنین کنیم، چنان کنیم.
در دعا خیر خودمان… «بیدک الخیر» در مناجات شعبانیه داریم «الهی بیدک لا بید غیرک زیادتی و نقصی» چه کسی زیاد شود و چه کسی کم شود دست خداست. ما نمی‌توانیم کسی را بزرگ کنیم.
یک عالمی بود، من در جوانی او را دیده بودم. از علمای درجه یک نجف بود. یک سالی ما طلبه نجف بودیم، ایشان را دیدیم. بسیاری از علمای فعلی حتی بعضی از مراجع شاگردش بودند. حالا اسمش را نبرم. ولی گمنام گمنام، هم دوره آیت الله حکیم، آیت الله شاهرودی و آیت الله خویی و هم دوره مراجع بزرگ و شاید سنش هم از آنها بیشتر بود. کار نداریم عالم درجه یک نجف ولی کسی نمی‌شناخت، یکی از شاگردهایش که از علمای درجه یک مشهد است می‌گفت: دلم برای این عالم سوخت گفتیم: این عالم با این همه عظمت، نه مقلدی، نه رساله‌ای، نه… هیچکس او را نشناخت. گفتیم: خیلی خوب، حالا تو یک فاتحه برایش بگیر. سالها شاگرد او بودی در مشهد یک جلسه برایش بگیر. مسجد درجه یک مشهد و واعظ درجه یک مشهد و تبلیغات خوبی کردیم که یک فاتحه یا چله برای او بگیریم. می‌گفت: لحظه‌ای که جلسه شلوغ شد، واعظی که بنا بود بیاید، یک مشکلی برایش ایجاد شد نیامد. به یک واعظ دیگر گفت: بیاید. آن واعظ اولی توجیه بود که چه کسی است. این واعظ دومی نمی‌دانست چه کسی است. ایشان آمد بالای منبر رفت و فکر کرد چهلم آیت الله العظمی خویی است. می‌گفت: یک ساعت در مورد آقای خویی صحبت کرد. می‌گفت: من خنده‌ام گرفته بود، قرائتی! آقای الف… تو خواستی او را نشان دهی، آقا بناست مخفی زندگی کند. تو هم که شاگرد بیست ساله او بودی و خواستی یک فاتحه برایش بگیری، لحظه‌ی آخر چنان فرمان را گرفتی که اصلاً کس دیگر شد… اگر خدا نخواسته باشد نمی‌شود. در توحید «بیدک الخیر»
در دعا، اگر می خواهید دعای شما مستجاب شود نباید فتنه کنید. این را با یک بیان دیگر داشتیم. «وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ» (اعراف/56) کلمه «و ادعوهُ» دعا کن بعد از «لا تفسدوا» است. یعنی روی زمین فساد نکن، بعد می‌گوید: دعا کن. این دعا مستجاب می‌شود.
در دعا بلند نظر باشید. لشگر بنی امیه آمدند کربلا امام حسین را کشتند. همین حکومت ظالم بنی امیه لب مرز پست می‌دادند. امام زین العابدین که دید پدرش را در کربلا کشتند برای مرزدارها دعا می‌کند. مرزدارها که ارتش امام زین العابدین نبودند. ارتش حکومت بنی امیه بودند. یکبار دیگر تکرار کنم. امام زین العابدین که دید در کربلا پدرش را شهید کردند، برای همین قدرت و همین نیروها که لب مرز بودند، دعا می‌کند.
ابراهیم گفت: خدایا به مؤمنین بده بخورند. فرمود: من به کفار هم می‌دهم بخورند. چرا تنگ نظر هستی؟ «وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ‏ الثَّمَراتِ‏ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّه‏» (بقره/126) «آمن» هرکس ایمان دارد بخورد. خدا گفت: من این دعا را مستجاب نمی‌کنم. «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُه‏» من کافر هم باشند به آنها می‌دهم بخورند. چرا تنگ نظر؟
وقف می‌کنید، وقف عموم کنید. نه این شکر برای ابالفضل است، روز تاسوعا! بابا بگو: برای اهل‌بیت است، حالا روز عاشورا بخواهند شربت بدهند. چرا گیر می‌دهی؟ بگذار تولد یک امام دیگر می‌خواهند شربت بدهند. بگو: این شکر برای جشن اهلبیت، هرکس خواست باشد. نه! مال ابالفضل، روز تاسوعا، دو ساعت به ظهر! گیر می‌دهیم. دعا می‌خواهیم بکنیم گیر می‌دهیم. بلد نیستیم دعا کنیم. به من ظلم کرده به خواهرش نفرین می‌کند. به فامیلش… یک نفر از یک شهر خلاف کرده به کل همشهری‌هایش نفرین می‌کنم. خیلی چاک وچوک ما باز شده است. باید سد سازی کنیم. در دعا می‌گوید: «اللهم سددنی» یعنی مرا سد سازی کن. روح ما سوراخ سوراخ است…
وقت تمام شد ولی حرف خیلی است. ما اول باید از خدا تشکر کنیم چون توفیقی بود در خانه امام رضا، پای سفره قرآن نشستیم. با عزیزانی مثل شما صحبت کردیم. امشب، شب آخر ماست. آیا این کارها درست بود یا نبود، نمی‌دانم. آیا عبادت بود؟ اخلاص بود؟ با ریا خراب نشد؟ با گناهان بعدی حبط نمی‌شود؟ وظیفه ما همین بود. نکند وظیفه ما چیز دیگری باشد؟ من بارها گفتم. 37 سال است در تلویزیون هستم. اگر خدا روز قیامت بگوید: قرائتی تو غلط کردی در تلویزیون بودی. تو یکسال زبان اردو یاد می‌گرفتی، هجرت می‌کردی به هندوستان. آنجا گاو پرست زیاد است. در محله گاوپرست‌ها می‌رفتی این سی سالی که در ایران بودی، اگر آنجا بودی شاید میلیون‌ها گاو پرست را خدا پرست می‌کردی. تو غلط کردی در تلویزیون بودی. هیچی! یکوقت فکر نکنید شما آدم خوبی هستید. خدا خواسته باشد مچ بگیرد، هیچکس…
امام سجاد می‌گوید: خدایا «و ارحم اذا انقطعت حجتی و کل لسانی» می‌خواهی روز قیامت از من سؤال کنی. من جواب ندارم. آن لحظه خدا خواسته باشد مچ بگیرد، واقعاً وظیفه ما همین بود؟ وظیفه ما چیز دیگر نبود؟ دخترها شوهر ندارند. جهازیه ندارند. پسر زن می‌خواهد. دنبال، هی هرسال عمره می‌روی؟ این هتل‌های گرانی که می‌رفتی نمی‌توانی دو تا فامیل فقیرت را هم بیاوری؟ هتل پنج ستاره نروی، سه ستاره بروی. یک ستاره پایین بیا، چهار نفر دیگر هم…
یک طرحی را در خیابان‌های تهران دیدم خوشم آمد. نوشته بود: انفاق! انفاق چند نقطه دارد؟ نون یک نقطه دارد. «ف» هم یک نقطه دارد. «قاف» هم دو نقطه دارد. یک بشقاب گذاشته بود و این نقطه‌ها را درون بشقاب گذاشته بود به صورت چهار خرما. گفته بود: اگر کلمه انفاق دو نقطه‌اش را کم کنی، یک فقیر سیر می‌شود. خیلی طرح قشنگی بود. پنج ستاره، سه ستاره شود. افرادی هستند تا به حال مشهد نیامدند. امیدوارم بهبود بشود وضع ما.
ما دیشب از تولیت محترم یک تقاضایی کردیم و انشاءالله خدا موفقش بدارد. گفتیم: در صحن دو سه اتاق باشد برای نماز. اسرار نماز، شبهات نماز، اصلاح نماز، تجوید نماز، کرسی‌های معارف و کلاس‌هایی هست که پاسخ به سؤالات می‌دهند ولی روی نماز باید تکیه کرد.
خدایا یا کارهای ما را پسندیدی یا نپسندیدی. اگر پسندیدی، الحمدلله رب العالمین، اگر نپسندیدی و کارهای ما بد بود، تو بدی را خوب می‌کنی. مگر آب کثیف درون باغچه نمی‌رود گل می‌شود؟ آب لجن درون باغچه می‌رود و کنارش میوه شیرین بیرون می‌آید. «یُبَدِّلُ‏ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» (فرقان/70) همین است، آب کثیف می‌رود و آب زلال می‌آید. اگر هم بد بود، خدایا بدی‌های ما را تبدیل به خوبی بفرما. روز قیامت را روز راحتی ما قرار بده. آرزومندان را قسمت بفرما. آنهایی هم که آرزوی زیارت ندارند، شناخت ندارند. به همه بی شناخت‌ها، شناختی مرحمت بفرما. نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین مؤمنین و مؤمنات قرار بده. از همه‌ی شما و از همه‌ی دست اندر کاران تشکر می‌کنم.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

1- قرآن، کسانی را که اهل دعا نیستند، چگونه توصیف می‌کند؟
1) ظالم
2) منافق
3) متکبّر
2- آیه 56 سوره اعراف، راه استجابت دعا و دریافت رحمت الهی را چه می‌داند؟
1) دعا همراه با اشک و ناله
2) دعا همراه با احسان به دیگران
3) دعا به صورت جمعی
3- آیه 29 سوره اعراف، به کدام ویژگی دعا اشاره دارد؟
1) اخلاص در دعا
2) پنهانی بودن دعا
3) تلاش همراه با دعا
4- قرآن، برای ذکر خدا چه اثری بیان کرده است؟
1) آرامش دل‌ها
2) تپیدن دل‌ها
3) هر دو مورد
5- بر اساس قرآن، رزق خداوند به چه کسانی می‌رسد؟
1) مؤمنان
2) کافران
3) هر دو مورد
Comments (0)
Add Comment